آيت الله سيد محمود هاشمى سيد حسن اسلامى سيره عقلايى عملا يكى از منابع مهم فهم احكام است و بسيارى از احكام دين مبين اسلام از احكام امضايى است كه همان سيره عقلاست. با وجود اين چندان كه بايد به تنقيح اين بحث پرداخته نمىشود و از آن به اجمال بحث مىكنند. از معدود كسانى كه اين بحث را شكافته و شقوق آن را بيان داشتهاند، مرحوم شهيد صدر است. ايشان با دقتى قابل توجه به انواع سيره و مبانى حجيت آن پرداختهاند. مقاله حاضر ترجمه بخشى از كتاب بحوث فى علم الاصول است. گرچه معمولا بحث «ظواهر» به عنوان نخستين اماره و ظن شرعى، مقدم داشته مىشود، ليكن از آنجا كه مهمترين دليل حجيت امارات مهمى مانند «ظواهر» و خبر واحد ثقه كه مهمترين امارات در فقه هستند سيره عقلاست، ناگزير از بحثى مستقل در باب سيره و دليليت و شرايط آن هستيم تا آگاهانه و با روشنى بتوانيم به آن در مباحث اصولى استناد كنيم. در واقع استدلال به سيره عقلا مختص مسائل اصولى و باب امارات نيست، بلكه در ابواب فقه، بويژه در ابوابى مانند معاملات، كه عقلا در آن به قانونگذارى مىپردازند، رايج است. مقصود آن است، در مواردى كه قبلا از دلايل ديگرى مانند اجماع منقول، شهرت، اعراض مشهور از خبر صحيح و يا عمل آنان به خبر ضعيف براى اثبات مسلمات و مرتكزات فقهى استفاده مىشد، به جاى آنها از سيره استفاده كرد، تا در تنگناى استفاده از فتاواى قدماى اصحاب و يا اراى فقهى مشهور، بتوان آنها را كنار گذاشت و به وسيله سيره عقلا به نتايج مطلوب رسيد.
سيره عقلايى
مراد از سيره عقلائى تنها رفتار عينى و ملموس نيست، بلكه شامل مرتكزات ذهنى عقلايى نيز مى گردد، اگرچه به سبب عدم تحقق موضوع هنوز طبق آن رفتارى عينى انجام نشده باشد. بنابراين عنوان جامع بحث، ايستارها و مواضع عقلايى است. چه در رفتار عينى متجلى شده باشد و چه همچنان در ذهن آنان مستقر بوده باشد. همچنين مقصودمان از سيره در اينجا اعم از سيره متشرعه و سيره عقلايى به معناى اخص است كه قسيم آن يك تلقى مىگردد. اين بحث را در پنج محور، طرح خواهيم كرد: محور اول: اقسام سيره عقلايى; محور دوم: سيره متشرعه و چگونگى استدلال به آن; محور سوم: چه مقدار از احكام با سيره متشرعه اثبات مىشود؟ محور چهارم: مفاد امضاى سيره عقلا چه مقدار است؟ محور پنجم: تفاوتهاى ميان سيره متشرعه و سيره عقلا;
اقسام سيره عقلائى
سيره عقلايى را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد: 1. سيرهاى كه موضوع حكم شرعى را منقح، مشخص و معين مى كند، ولى در باب حكم آن، ساكت است و حكم اين موضوع با دليلى از كتاب يا سنت و يا جزءان اثبات مىشود. تنقيح و تعيين موضوع حكم شرعى، خود به دو صورت است: الف سيره عقلايى خود موضوع حكم را تعيين و حدود آن را مشخص مى كند. مثلا از دليل وجوب «امساك زوجه با معروف» وجوب نفقه به عنوان امساك معروف استفاده مىشود. زيرا معروف از عرف به معناى شايع و مرسوم است. حال اگر مقدار نفقه و حدود آن از نظر عرف، بر اثر تحولات فكرى، اقتصادى و اجتماعى و تغيير شرايط، در زمان ما بالاتر از مقدار آن در زمانهاى گذشته باشد، به گونهاى كه آن مقدار پيشين ديگر عرفا نفقه تلقى نشود، در اين صورت مقدار رايج امروزى واجب خواهد بود و مقدار گذشته كفايت نمىكند.