اصحاب سراچه
سيد حسن امين
چكيده :
دهه هاي نهائي قرن سيزدهم هجري، شاهد جريانهاي فكري و اجتماعي تشكّلهاي متعددي در جهت تجديد فكر ديني و اصلاحات اجتماعي بود. يكي از اين نهضت هاي فرهنگي ـ اجتماعي، تجمّع «اصحاب سراچه» در خراسان به همراهي حاج ميرزا حبيب خراساني، خديو گيلاني، فاضل خراساني، صيد علي خان درگزي، رئيس الطلاب سبزواري و ياران ايشان بود. اصحاب سراچه، عموما از طبقه عالمان و نخبگان فرهنگي مقيم خراسان بودند و در چهار چوبهَء التزام به اسلام و روح ديانت و پرهيز از تعصب و ريا، بر تجديد و ءاحياء فكر ديني، و لزوم اصلاحات فرهنگي و اجتماعي تأكيد داشتند. اين تشكّل فرهنگي ـ اجتماعي كه زير چتر عرفان تجربي و تزكيه نفس پيدا شده بود، با تحريك عوام بوسيله رهبران سنتي فرهنگي و سياسي، محكوم و سركوب شد.
كليد واژه ها:نهضت هاي فرهنگي، تشكّلهاي مدني، تجديد فكر ديني، عرفان تجربي، اصلاحات اجتماعي، قرن سيزدهم هجري، سرگذشت و آراء، اصحاب سراچه.
«اصحاب سراچه» طايفهاي از اهل معرفت و عالمان عارف مسلك اصلاح طلب در دهههاي پاياني قرن سيزدهم ه·· . ق. در مشهد بودند كه گاهي به ايشان «اصحاب سراچه» (بامداد، 6/76، 112، 271 و حبيب، 21، 25) و گاهي «اهل سراچه» (نايب الصدر، 3/257) اطلاق كردهاند. وجه تسميه و سبب اشتهار اين جماعت از فرهنگمندان عرفان دوست اصلاح طلب به«اصحاب سراچه» يا «اهل سراچه» از اين رهگذر است كه مركز اجتماعي اينان، منزل كوچك (سراچه)اي واقع در مركز شهر مشهد ـ نزديك مسجد جامع گوهر شاد و حرم امام علي بن موسي الرضا(ع) ـ بوده است (حبيب، 25 ـ 26).
عنوان «اصحاب سراچه» يا «اهل سراچه» براي اين گروه از اخوان الصفاي قرن سيزدهم، به اقتفاء و اقتباس «اصحاب صُفه» يا «اهل صُفه» انتخاب شده است كه دستهاي از فقيرانِ ياران پيامبر(ص) بودهاند و در ايوان مسقفي در قسمت شمالي مسجدالنبي، ملازم مسجد و مهياي عبادت بودهاند. اين اصحاب صفه را بعدها صوفيان در «طبقات الصوفيه» هاي خود، نخستين طبقه از صوفيان قلمداد كردهاند (هجويري، 97؛ ابو نعيم اصفهاني، 100، 2 E I (.
اعضاء «اصحاب سراچه»
به تعبير يك تن از دانشوران خراسان، «اعزّاصحاب سراچه» حاج ميرزا حبيب مجتهد خراساني بود (ساعدي، 269)، و به گزارش يكي ديگر از اينان، «زبده روشنفكران روحاني آن دوران كه به علم و فضل و قدس و تقوي شهرتي بسزا داشتند به اصحاب سراچه پيوستند» (حبيب، 36). به گفته ديگران پيشواي طريقتي اينان، مهدي خديو گيلاني بودهاست (نايب الصدر، 3/550)؛ با اين همه، شيوه مريد و مرادي و آداب خانقاهي بين ايشان مرسوم نبوده است. بوقت اقامه نماز جماعت، بي آن كه بين ايشان كسي اختصاصي به امامت داشته باشد، هر گاه يكي از ايشان به تناوب و تفاوت امام جماعت ميشدهاست (حبيب، همانجا). بزرگترين اعضاء و افراد «اصحاب سراچه» عبارت بودند از مهدي خديو گيلاني (د .1309 ه·· . ق.)، حاج ميرزا حبيب مجتهد خراساني (1266 ـ 1327ه·· . ق.)، ملاّ غلامحسين شيخ الاسلام مشهد(1246 ـ 1319ه·· . ق.)، حاج فاضل خراساني (د. 1342 ه·· . ق.)، صيد علي خان در گزي (د. 1336ه·· . ق.)، سيد زين العابدين رئيس الطلاب سبزواري (1245 ـ 1335 ه·· . ق.)، سيد محمد امين الحكماء سبزواري (د.1324 ه·· ق.)، سيد محمود قدسي توني و ... كه اكنون شرح احوال بعضي از ايشان جداگانه مذكور مي شود.
اعز اصحاب سراچه :حاج ميرزا حبيب مجتهد خراساني
حاج ميرزا حبيب شهيدي خراساني (1266 ـ 1327 ه·· . ق.) متخلص به حبيب، از خاندان حاج ميرزا مهدي مجتهد شهيد (1154 ـ 1218 ه·· . ق.) ـ پدر حاج ميرزا هدايت الله شهيدي (اعتمادالسلطنه، 2 / 298) ـ بود. وي ضمن تحصيل مدارج عالي فقه و اصول در عراق، به ديدار غلام علي خان هندي كه در بغداد حلقه ارشاد داشت، مي رفت. چون آن مرشد هندي در بغداد بدرود حيات گفت، جانشين او ـ خديو گيلاني ـ به مشهد رهسپار شد. به توصيه حاج ميرزا حبيب كه هنوز در عراق بود، سراچه بيروني منزل حاج ميرزا هدايت الله شهيد مشهدي (جدّ حاج ميرزا حبيب) را در اختيار او گذاشتند. حاج ميرزا حبيب، پس از چندي خود به مشهد آمد و با آن كه مجتهد و فقيه مسلم و صاحب مسند ترافع و افتاء بود، از جهت طريقتي و سلوك روحاني به خديو سرسپرده بود چنان كه در شعري در حق او گفته است:
جان فداي خديو كشور دل
ختم شعرم به نام او افتاد
ختم شعرم به نام او افتاد
ختم شعرم به نام او افتاد
حاج ميرزا حبيب خراساني، پس از پراكنده شدن اصحاب سراچه به نجف باز گشت و چون به خراسان باز آمد، مدتي محضر ترافع و قضاء و افتاء را ادامه داد. امّا بزودي، دست از همه كارها كشيد و در روستاهاي اطراف مشهد با احوال جذبه و حيرت زندگي را به سر مي برد. فضل الله بدايع نگار در 1300 شمسي در حق او مي نويسد: