چند واحد تاریخ گذاری مشهور ایرانی و گزارشی درباره محاسبه کبیسه در آن ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چند واحد تاریخ گذاری مشهور ایرانی و گزارشی درباره محاسبه کبیسه در آن ها - نسخه متنی

حسن فقیه عبداللهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند واحد تاريخگذاري مشهور ايراني و گزارشي درباره محاسبه كبيسه در آنها

حسن فقيه عبداللّهي

چكيده:

گاهشماري شمسيِ جلالي، در زمان سلطان جلاالدين ملكشاه سلجوقي (465 ـ 485ه··.ق.) تأسيس شد و تقويم خورشيدي كنوني ايران نيز بر همان اساس تنظيم يافته‏است. مبدأ اين تاريخگذاري، روز جمعه نهم رمضان 471ه·· .ق. / 15 مارس 1079 م./ اول فروردين 458 ه··.ش.(برحسب تقويم فعلي ايران) است.

در تقويم جلالي، نام ماهها همان نامهاي كهن ايراني است و از ويژگيهاي اين گاهشماري كه بر دقت آن نيز بسيار افزوده‏است. به كار گيري دو نوع كبيسه چهار و پنج سالي است: بدين ترتيب كه در يكي، كبيسه در هر چهار سال اجرا مي‏شود(موسوم به كبيسه رُباعي) و در ديگري در هر 29 يا 33 سال، يك كبيسه(به نام خُماسي) مراعات مي‏گردد.

در باب دقت تقويم جلالي، تا كنون بحثهاي گوناگون و مفصلي به عمل آمده‏است و اغلب محققان دانشِ گاهشماري بر اين موضوع كه دقيقترينِ گاهشماريهاي موجوداست، متفق‏اند.

در مقاله حاضر كوشش شده‏است تا مطالبي به اجمال در باره تقاويم موسوم ايرانِ قديم و ويژگيهاي گاهشماري جلالي ارائه‏شود.

كليد واژه‏ها: تقويم جلالي، كبيسه، سال شماري ايراني، گاهشماري‏قمري ـ شمسي.

در بسياري از اوقات دو مفهوم تاريخگذاري (گاهشماري يا گاهشناسي)1 و تقويمنگاري بخطا با يكديگر خلط شده و بعضي هر دو را به يك معني گرفته‏اند. در صورتي كه گاهشماري، دانش تاريخگذاري است كه از طريق تعيين و محاسبه دوره‏ها و تقسيمبندي زمان و يافتنِ هنگامِ واقعه‏اي تاريخي، به ثبت رويدادها مي‏پردازد. ولي تقويم2، به دستگاهها يا وسايلِ تقسيمِ زمان به سال، ماه، هفته و روز اطلاق مي‏شود. ابوريحان بيروني ( áالتفهيم، صص···· . 273ـ274) در بيانِ معناي تقويم، يا به تعبير وي «دفترِ سال»، در باره جزئياتِ محتوياتِ آن ــ كه مطابق اطلاعاتِ موجود در تقاويمِ نجوميِ امروزي است ــ شرح مفصلي مي‏دهد و چنين متذكر مي‏شود كه «اين دفترِ سال، بر ماه و سالِ پارسي كرده همي‏آيد از بهر آساني و خوبيِ تقدير. و او را نيز «تقويم» خوانند. زيرا كه هرچ برابرِ هر روزي نهاده است اندرو همه راست كرده و درست است. و ماننده او به كشمير كنند سالِ هندوان را و به شهرهاي هندوستان بَرَند به طومارَكهاي از پوستِ توز. و نامش تت پتّري [Titi Pattrî]اَي كُرّاسه [ دفترِ [روزگارِ قمر [ است [... و اما آن تقويم كه به شهرهاي ما كنند بايد دانستن كه به جدولِ نخستين از دست راستِ آنك بدو همي نگرد، روزگار هفته است به حروفِ ابجد. چنانك ا [ كه [يكشنبه ... و ب [ كه [دوشنبه ... تا ز [ كه [شنبه بود. آنگاه باز به حروفِ اول ا آيد كه هفته تمام شده باشد. و اندر جدول دوم، روزگار ماهِ تازيان است از ماهِ نو. و ابتداءشان بُوَد از ا. و همي رَوَد تا به كط، اگر ماه كم بُوَد. و اگر ماه تمام باشد، نهايتش ل بود... و الخ.» بيروني همچنين جزئيات و مطالبِ ديگري را كه بايد در دفترِ سال (يا تقويم) ثبت شود بيان مي‏دارَد (براي تفصيل مطلب، áالتفهيم، صص·· . 275ـ284).

مرحوم سيد حسن تقي‏زاده براي اداي اين معني، واژه گاهشماري را ــ مطابق با اصطلاح آلمانيِ Zeitrechnung و تعبير معرفة‏المواقيت نزد مصريان ــ به كار برده است و چون در كتب قديم براي نگاهداري حساب زمان، از لفظ تاريخ استفاده شده و به اين دليل كه در نوشته‏هاي فارسي تنها همين معناي واحد (در مقابل پنج معني مختلفي كه براي مثال در زبان فرانسه به جاي واژه تاريخِ متداول در زبان فارسي، يعني: Date ، Histoire، Ère ، Chronologie و Calendrier بيان مي‏شود) به كار رفته، آن مرحوم نيز براي احتراز از خلط مفاهيم، از واژه مذكور استفاده كرده است (تقي‏زاده، 1357، ج 10، حاشيه ص 1؛ نيز ر.ك.مقدمه داناسرشت بر آثارالباقيه، ص بيست و پنج. او براي Chronolgie ، واژه گاهشناسي را به كار برده است).

ترديدي نيست كه تقويمگذاري درميان اقوامِ مختلف، متنوع بوده است و ملل قديم هركدام مبناهاي سنجش زماني خاصِّ خود را داشته‏اند كه اين مباني هم عمدتاً مبتني بر زمانِ روي كارآمدن پادشاهان و دولتهايشان و يا ظهور پيامبران و حوادث مهم ديگر بوده است (بيروني، 1363، ص 19). بيروني براي افاده اين مطلب، در آنجا كه به بيان مبدأ تواريخ مي‏پردازد ( áالتفهيم، صص·· . 235ـ236) تصريح مي‏كند كه «تاريخ وقتي باشد اندر زمانه[ اي [سخت مشهور، كه اندرو چيزي بوده است. چنانكه خبرش اندر امّتي بر امّتان پيدا شد و بگسترد؛ چون ديني يا كيشي نوشدن و يا دولتي مر هر گروهي را پيدا شدن يا حَربي بزرگ يا طوفاني هلاك‏كننده و ماننده آن، چنانك آنوقت زمانه را آغاز نهند نه بحقيقت و طبع. وزو سال و ماه و روز همي شمرند تا به هر وقتي كه خواهند ...».

مورخان و تاريخگذاران با استفاده از نوشته‏هاي پيشينيان ــ كه عمده آنها استناد به آثار ابوريحان بيروني (متوفي 440 ه·· .ق.) است ــ براي گاهشماريهاي ايرانِ دورانِ باستان، تقسيماتي نظير گاهشماريهاي هخامنشي، اوستايي قديم و جديد، اشكاني و يزدگرديِ باستان و نو و غير آن، قائل شده‏اند.

به طور قطع در ايرانِ قبل از اسلام گاهشماريِ خورشيدي متداول بوده، به اين معني كه تاريخگذاري قديميِ قمري بتدريج به قمري ـ شمسي3 و سپس خورشيديِ 360 روزي و 365 روزي و آنگاه 365 روز و چند ساعتي تكامل يافت، و چون بعدها دريافتند كه هر سال در حدود 25/365 روز است و نگاهداري حسـابِ رُبع (41) طولِ روز به آساني ميسّر نيست، نوعي كبيسه 120 سالي، به نام كبيسه بزرگ، مرسوم شد؛ به اين ترتيب كه پس از گذشت 119 سال، طولِ يكصد و بيسـتمين سال را 13 ماه اختيار مي‏كردند (چرا كه: 120 (سال) = 25/0 é30 (روز) ). البته در ايران باستان، نوع ديگـري از كبيسـه به نام كبيسه 116 سالي نيز مرسوم بود؛ به اين معني كه بعد از 115 سالِ 12 ماهه، طولِ يكصد و شانزدهمين سال را معادلِ 13 ماه مي‏گرفتند (يعني: 30 (روز)

/ 1