نواب نوشت... نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نواب نوشت... - نسخه متنی

فریدالدین حداد عادل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نواب نوشت ...

پژوهشگر: فريدالدين حداد عادل

چکيده: فدائيان اسلام در طول فعاليت خود آثار مكتوب زيادي منتشر ساختند. در مجله خواندني ها، نبرد ملت و منشور برادري، مقاله‌ها و مصاحبه‌هاي فدائيان اسلام و به‌ويژه انديشه‌هاي نواب صفوي(ره) پرچمدار شجاع آنها درج شده است؛ اما مهمترين آنها كتابي تحت عنوان «راهنماي حقايق» است كه به قلم خود شهيد صفوي (ره) مي‌باشد و در آن به مسايل مختلف كشور به‌ويژه اوضاع اخلاقي و فرهنگي پرداخته شده است. اين كتاب در حقيقت مانيفست فدائيان اسلام محسوب مي‌شود كه مخفيانه در تهران چاپ گرديد و براي شخصيتهاي داخل و خارج از كشور ارسال شد و در تهران از طريق پست توزيع گرديد. مقاله‌اي حاضر به بررسي دقيق و مفصل اين كتاب پرداخته است. فعاليت هاي فرهنگي و علمي فدائيان اسلام در حاشيه اقدامات انقلابي آنها و در گوشه تاريخچه سياسي آن جمعيت تا حدودي مهجور ماند و در حافظه عمومي جامعه از نواب صفوي (ره) و فدائيان اسلام بيشتر شمائي جسور، مبارزاتي و پارتيزاني وجود دارد. در حالي كه آن همه رشادت و شجاعت بدون پشتوانه‌اي فكري و فرهنگي غيرممكن است. فدائيان اسلام در طول فعاليت خود آثار مكتوب زيادي منتشر ساختند. در مجله خواندني ها، نبرد ملت و منشور برادري، مقاله‌ها و مصاحبه‌هاي فدائيان اسلام و به‌ويژه انديشه‌هاي نواب صفوي(ره) پرچمدار شجاع آنها درج شده است؛ اما مهمترين آنها كتابي تحت عنوان «راهنماي حقايق» است كه به قلم خود شهيد صفوي (ره) مي‌باشد و در آن به مسايل مختلف كشور به‌ويژه اوضاع اخلاقي و فرهنگي پرداخته شده است. اين كتاب در حقيقت مانيفست فدائيان اسلام محسوب مي‌شود كه مخفيانه در تهران چاپ گرديد و براي شخصيتهاي داخل و خارج از كشور ارسال شد و در تهران از طريق پست توزيع گرديد. مقاله‌اي كه حضور شما عزيزان علاقمند به تاريخ انقلاب اسلامي تقديم شده است، به بررسي دقيق و مفصل اين كتاب پرداخته است كه با مطالعه آن، شهيد نواب صفوي(ره) فدائيان اسلام و آرمانها و انديشه‌هاي آنان را بهتر خواهيد شناخت؛ انديشه‌هايي كه با دقت و فصل‌بندي بديعي در «راهنماي حقايق» تشريح گرديده است.

كتاب راهنماي حقايق، مانيفست فدائيان اسلام در مورد انديشه اين گروه و مسايل ايران و جهان در آن مقطع تاريخي است. نواب صفوي با نوشتن اين كتاب سعي كرد شمول انديشه خود در اسلام سياسي را نشان دهد. اين نكته در خور توجه است كه عموم فعالين سياسي و حتي متدينين سياسي معتقد نبودند كه مي‌توان بر مبناي اسلام و انديشه اسلامي حكومت و كشور را اداره نمود1 و يا اگر در اين بين جمعي نيز به حكومت اسلامي اعتقاد داشتند تحقق آن را ممكن نمي‌دانستند. لذا نوشتن اين كتاب يك حركت جديد بود كه در بين مسلمانان و فعالان مذهبي دهه بيست و سي نمونه مشابه قابل توجه‌اي نداشت.2 وجود اين كتاب مطلب ديگري را نيز به خواننده خود و مورخين گوشزد مي‌كند و آن اينكه فدائيان نسبت به همه امور كشور حساس و علاقه‌مند بوده‌اند و از بخشهاي فرهنگي و علمي جامعه دوري نمي‌كرده‌اند.3 چاپ و انتشار كتاب راهنماي حقايق يك برنامه زيرزميني و منسجم را مي‌طلبيد كه شكل‌گيري آن و انجام موفقش، برگ برنده‌اي براي فدائيان اسلام به شمار مي‌رفت.4 فدائيان اسلام براي چاپ كتاب علاوه بر مشكل انتشار و توزيع مخفي آن با مسايل مادي نيز روبرو بودند5 و همين امر باعث تاخير چندين ماهه در آماده شدن نهايي اثر شد. كتاب در تاريخ23/10/1329 به تيراژ ده هزار نسخه در تهران به چاپ و سراسر كشور ارسال شد.6 كتاب راهنماي حقايق پس از آن سه نوبت ديگر در خرداد سال 1332، دي ماه 71357 و دي ماه 1360 به چاپ رسيد. بررسي نگارنده جهت تهيه اين مقاله بر روي چاپ چهارم كتاب صورت گرفته است8 كه توسط دفتر منشور برادري ارگان فدائيان اسلام چاپ شده است. پس از تكميل يادداشتها، مطالب اين چاپ با نسخه موجود در كتابخانه بنياد دائره‌المعارف اسلامي(چاپ سال 1332) مطابقت داده شده است. نواب صفوي اين كتاب را در بيست و يك روز نگاشت9 و پس از چندي براي چاپ آماده ساخت. كتاب ابتدا به شخصيتهاي خارج از كشور ارسال گشت و سپس در سراسر كشور به جز تهران توزيع شد. در تهران از«پست ملي» به عنوان وسيله ارسال بسته‌هاي كتاب استفاده مي‌شد.10 راهنماي حقايق تنها اثر مكتوب فدائيان اسلام نيست. خاطرات فدائيان كه در مجله خواندنيها در سال 1334 چاپ مي‌شده است و اعلاميه‌ها و مصاحبه‌هاي شهيد نواب صفوي كه در ساير جرايد سياسي به ويژه نبرد ملت و منشور برادري به چاپ رسيده است11 نيز جزء آثار مكتوب فدائيان مي‌باشد. اهميت اين اثر در آن است كه به عنوان يك مانيفست و «نماينده كوچك حقايق جهان بزرگ» از سوي فدائيان مطرح شده است.

ترتيب مطالب

كتاب از سه بخش مجزا فراهم آمده است. نخستين بخش به مشكلات انسانها و جامعه بشري با تكيه بر مسايل ايران مي‌پردازد. كتاب راهنماي حقايق در تقسيم‌بندي اوليه، مشكلات جوامع را به دو بخش عميق و ظاهري تقسيم مي‌كند. مشكلات عميق و ريشه‌اي بيشتر به مباحث نظري و انحرافات فكري انسانها باز مي‌گردد و در بخش بعدي كه عيوب ظاهري اجتماع آن هم در دو سطح فرهنگي و غيرفرهنگي بررسي مي‌شود بيشتر معضلاتي مورد توجه قرار مي‌گيرد كه معلول دستاوردها و گرايشات فكري انسانهاست.12 شيوه نواب در بررسي و تقسيم‌بندي موضوعات و مشكلات، توجه او را به مسايل فكري و نظري نشان مي‌دهد. او حتي در پردازش مسايل اقتصادي و سياسي به منشاء فرهنگي امور توجه كرده است. احصاء مشكلات مختلف از سوي نواب، توجه وي به بي علت نبودن مسايل و مشكلات جامعه را نشان مي‌دهد. قسمت دوم كتاب نواب صفوي، شامل شرح وظايف دستگاهها و نهادهاي مختلف جامعه است. اگرچه در اين بخش تفكيك كاملي بين مشكلات و راهكارهاي اصلاحي صورت نگرفته ولي به طور مجمل نظرات اجرايي نواب در زمينه‌هاي مختلف بيان شده است.13 نواب در مسير اصلاح جامعه ديدگاه خود را به سمت نهادهاي مدني(فرهنگي- مذهبي- اجتماعي) و نهادهاي اداري و سياسي(اداره‌ها و وزارتخانه‌ها) متوجه كرده است و براي تغيير و تحول، به غير از انديشه كلي حاكم بر ذهن و روح خود و فدائيان اسلام، دو مسير تقريبا متفاوت را ارائه نموده است. او در باب نهادهاي مدني با وسواسي قابل توجه و مناسب با احوال اجتماعي دهه سي شمسي به بررسي جزئيات امور پرداخته و در موارد قابل ملاحظه‌اي به تفكيك جنبه‌هاي مختلف مسايل برپايه جنسيت، سن، سطح تحصيلات و حتي در مواقعي سطح طبقاتي14 اقدام مي‌كند. وي علاوه بر اين مسايل هر قشر و گروه را به طور مجزا بررسي نموده است. در زمينه ادارات و بخشهاي دولتي نواب رويه متفاوتي در پيش مي‌گيرد. او در مورد اسلامي شدن نظام اجرايي كشور تذكراتي داده است و مسايل هر بخش را مطابق مقتضيات كاري و شغلي و ويژگيهاي مختلف جغرافيايي كشور، شرح مي‌دهد. رعايت امانت و تقوا، ايجاد جو اعتماد بين كارگزاران دولت و مردم و دربار و بالعكس، انجام شعائر ديني، رعايت ظواهر اسلامي، فراهم كردن فرصت عرضه اندام متخصصين داخلي، ايجاد اشتغال، تقويت جنبه‌هاي كاربردي علوم و مطالب نظري، شايسته سالاري ديني و ملي و از آن جمله‌اند. در هر بخش اين تذكرات با در نظر گرفتن راهكارها و نكات مناسب همان اداره يا وزارتخانه به طور مفصل با كوشش براي ارائه طريق مناسب و موردي ذكر شده است. سومين قسمت كتاب در برگيرنده تذكرات، توضيحات، شواهد امثال، اتمام حجت‌ها و تهديدات فدائيان اسلام است. نواب اين بخش را با بيان نظريه خود در باب مشروطه و سرنوشت آن چنين آغاز كرده است15 :«توجه به كتاب و عمل به نظرات او موجب رستگاري بشر و آباداني ايران و جهان خواهد شد.»16 اشاره به راهكارهاي كلي عمل به دستورات كتاب از طرق مختلف، بخش ديگري از قسمت آخر را تشكيل مي‌دهد كه بيشتر شامل بحثهاي نظري در باب علل سرگرداني انسانهاست.17 نواب به طور مفصل به مسايل بين المللي توجه كرده و سياستهاي آرماني خود درباره رفتار كشور در قبال قدرتهاي جهاني را توضيح داده است.18

بخش كوچك ديگري از كتاب درباره نفت است19 و پس از آن او با ذكر دلايل، پيروزي حتمي تفكر خود در جهان متذكر مي‌شود و با يادآوري سزاي كساني كه دانسته به اسلام و كشور امام زمان خيانت مي‌كنند سرنوشت ايشان را توضيح مي‌دهد.20 توجه نواب در كتاب به حكومت و مباحث حكومتي از قسمتهاي جالب اين بخش است.21 بحث پاياني نواب در اين بخش و در كل كتاب اشاره به افراد و نهادهايي است كه از آنان انتظار اصلاح جامعه بشري انتظار مي‌رود.22 نواب پس از آنكه به راديو ايران به عنوان رسانه ملي آن زمان مي‌پردازد23 كتابش را با عبارت زير به پايان مي‌رساند:« اللهم انصرنا علي اعدائك نصرا عزيزا عاجلا بمحمد و آل محمد صلواتك عليهم اجمعين. خداي توانا24 پشتيبان ماست، فدائيان اسلام.»25

پارادايم26 فكري- عملي فدائيان اسلام براساس مطالب كتاب راهنماي حقايق

نواب صفوي براي قانون احترام قايل بود و نظام خلقت را قانونمند مي‌دانست.27 وي اعتقاد داشت زندگي انسان نيز مانند ساير موجودات، برنامه و قانون دارد.28 اسلام و قانون مورد نظر او يك نظام شرعي و شيعي دوازده امامي كه اعتقاد به ولايت ائمه معصومين(عليهم السلام) و امام زمان(عج)29 و اجراي احكام شرع30 مهمترين مشخصات آن هستند. نويسنده در جاي جاي كتاب از تاييدات قرآني بر نوشته‌هايش شاهد مي‌آورد كه اين آيات نيز بيشتر در باب علّو مقام پارسايان31 و فتح و ظفر حزب الله32 مي‌باشد. تاكيد و توجه فدائيان به علوي بودن حكومت مورد نظرشان در خور توجه است و برهمين اساس كتاب رسما ايران را سرزمين آل محمد(صلي الله عليه واله) معرفي مي‌كند.33 با عنايت به توجه خاص نواب به احكام اسلام، طبيعي است كه او راه نجات بشر را فقط عمل به دستورات اسلامي بداند چراكه34 اگر به اين توصيه‌ها عمل نشود،«نفس» به عنوان منشاء دروني گمراهي در انسان رشد مي‌كند و گناه و نابساماني زياد مي‌شود.35 نويسنده در باب مقابله با نفسانيت كه ريشه همه معضلات فردي و كشوري است،36 سه مرحله‌ پي‌درپي را طرح كرده است:

1- ايمان به حقايق اسلام و باور كردن درستي و نجات بخشي آن

2- تربيت فرد و جامعه براساس دستورات و تعاليم اسلامي

3- عمل به دستورات و احكام اجرايي اسلام كه در گام آخر به طور خاص از آن به احكام و حدود نام برده مي‌شود.37

نواب صفوي معتقد بود طي كردن هوشمندانه اين سه مرحله، تك تك انسانها را در كشور رشد مي‌دهد38 و ابتدايي‌ترين نتيجه آن جلوگيري از شيوع انواع فساد در جامعه است.39 اين راه پيشنهادي اگرچه هموار نيست اما واضح و نويد بخش بشر است و سرپيچي از آن گمراهي به دنبال دارد.40 كتاب راهنماي حقايق مكاتب بشري را كه در آن احكام اسلام رعايت نشده است محكوم به زوال مي‌داند و در اين مورد در آن آمده است:«مطلوب حقيقي بشر حقيقتي است كه آن را گم كرده، همه جا آن را پي‌جويي مي‌كند و نمي‌رسد زيرا همه چيز را با مطلوبش اشتباه مي‌كند.»41

فدائيان معتقد بودند چون به دستورات خدا عمل مي‌كنند، خداوند بنا به گفته‌اش يار و پشتيبان آنهاست و پيروزي به ايشان تعلق دارد و اهداف ايشان كه همانا نابودي غاصبين حكومت اسلامي و دشمنان اسلام است بالاخره روزي ولو به دست ديگران محقق خواهد شد42 و در آن زمان جهان رنگ صلح صالحانه و آزادي صالح را خواهد ديد. فدائيان همواره مخالفت خود را با هرگونه آرامش و صلحي كه براساس عدل و صلاح نباشد اعلام مي‌كردند.43 در نظر آنان آزادي و آرامش به هر قيمت خوب نيست كما اينكه آزادي و انجام گسيختگي غربي به عنوان يكي از انواع رفاه و آسايش مد روز دنياي جديد بدون حضور خدا در زندگي مردم مطلوب نمي‌باشد44 چراكه در آن، قلبهاي حقيقت جوي انساني و ياد خدا نيست و به همين دليل آرامش واقعي ندارد.45 نواب ضمن طرح مسايل فوق به چند امر اساسي ديگر نيز اشاره كرده است. اين مطالب به عنوان بخشي از قواعد عملي و نظري او و به عبارت ديگر به عنوان قسمتي از پارادايم مورد قبول نواب براي حيات فردي و اجتماعي، از لابه‌لاي سطرهاي نوشته‌اش قابل فهم است: او به عملي شدن راه خود ايمان داشت و قرائتهاي مختلف از سعادتمندي به ويژه درباره جامعه را نمي‌پذيرفت. وي معتقد بود انسانها بايد از راه درست و حقيقت پيروي كنند و اين امر در صورت توجه به دستورات اخلاق اسلامي دست يافتني است. نواب در همين بحث‌ها به اهميت حكومت و نقش آن در سقوط و صعود اخلاقي بشر به طور مفصل اشاره كرده است و به همين خاطر به طور رسمي از نابودي خائنين و دشمنان صحبت به ميان مي‌آورد. نوشته نواب سرشار از خود باوري فوق‌العاده مي‌باشد و اين اعتماد به نفس كه جنبه ملي هم دارد به سختي با تفكر مذهبي‌اش آميخته است. نواب به كساني كه آرزو مي‌كنند ايران سوئيس آسيا باشد مي‌تازد و مي‌گويد:«اينجا مملكت آل محمد است» و چنين كشوري با تعاريف اخلاقي خاص خود بايد«بهشت جهان» باشد.46 كتاب راهنماي حقايق براي تعميق انديشه فدائيان، سابقه تفكر اسلام سياسي در بين متدينين ايراني به خصوص علماي مبارز را بيان مي‌كند و مي‌كوشد تاريخ انديشه‌اي را كه آن هنگام، نواب منادي و مدافع‌اش بود، تبيين نمايد و مشكلات و موانع موجود در برابر اين خط فكري را تشريح كند. نواب به طور صريح از انحراف ريشه‌اي مشروطه مي‌نويسد47 و معتقد است در اين پروژه تاريخي مردم فريب خوردند و هرچند در ابتدا به نام حمايت از اسلام و دفاع از حقوق خود قيام كردند ولي به علل مختلف نتيجه ملموس اين نهضت اعدام شيخ فضل الله نوري شد. از نوشته‌هاي كتاب احترام فدائيان و نويسنده كتاب به شهيد شيخ فضل الله نوري به خوبي قابل فهم است.48 به نظر كتاب راهنماي حقايق مسير مبارزه علماي سياسي براي دست يافتن به حكومتي ديني با شهادت شعله اعتراض شيخ فضل الله نوري فروكش ننموده و اين مقابله با سعي و تلاش و شهادت افرادي چون آيت الله آقا جمال اصفهاني، حاج آقا نورالله اصفهاني و مرحوم شهيد سيدحسن مدرس ادامه يافت.49

نواب نسبت به غرب با عينك بدبيني تمام نگاه نمي‌كرد و همه چيز غرب را مذموم نمي‌دانست. او در بخش وظايف ارگانهاي آموزشي به كرات از لزوم بومي كردن صنعت و تكنولوژي غرب صحبت كرده50 و با اشاره‌اي گذرا به ژاپن و رشد خوب آن معتقد است ما بايد مانند آن كشور مفاهيم تمدن و ترقي را اخذ كنيم ولي نبايد فقط به ظواهر قناعت نماييم.51 نويسنده در ادامه از روشنفكران ايراني گله كرده است كه آنها با ديدن ظاهر رنگين دنيا، خود را باخته‌اند و خدا را فراموش كرده‌اند.52 نواب مظاهر زندگي زيباي غربي را توصيف كرده و معتقد است ظاهر و لباسهاي زيبا اما فاسد پيكره تمدن غربي، اين جماعت(روشنفكران) را فريفته است.53

نواب به مساله سرمايه‌هاي كشور بسيار حساس بوده، به خصوص به مقوله منابع زيرزميني- بحث داغ آن روز- توجه خاص نشان داده است. در اين زمينه وي معتقد بود همه منابع زيرزميني كشور به ويژه نفت بايد ملي شوند.54

به نظر مي‌رسد با مطالعه سطور بالا، چارچوب و پارادايم فكري نواب تا حدودي مشخص شود؛ او كوشيده است مفاهيم اعتقادي اسلام را در امور اجتماعي پياده كند و پاسخ سوالها و نيازهاي جامعه را از اسلام بگيرد و مباني نظري اسلام را در قالبي روز آمد مطرح نمايد.

مباحث مهم كتاب

زنان، دربار، روحانيت

نواب در كتاب خود خيلي زود به سراغ مسايل زنان مي‌رود.55 نواب معتقد است مهمترين و بهترين كار زنان مادري است56 و اين امر نيازمند مجموعه‌اي منسجم از آموزش ها، خلقيات و مهارت هاست، لذا در كنار مادري براي آن دسته از بانوان كه از امكانات بيشتري برخوردارند وظايف ديگري نيز براي گسترش فنون و مهارتهاي مربوط به زنان و خانواده مقرر كرده است:

1- تربيت دختران و بانوان به منظور رواج اخلاق و آموزش امور لازم براي خانمها57

2- ايجاد امكان تحصيل در هر رشته تا هر سطح براي زناني كه مي‌توانند درس بخوانند.58

3- در صورتي كه خانمي به هر دليل مي‌بايست در محيط كاري غيرزنانه فعاليت نمايد، وزارت كار و اقتصاد موظف است در وزارتخانه‌ها يا كارخانه‌ها، محيطهاي پوشيده و مناسب براي ايشان فراهم آورد تا ضمن كار راحت و آسوده باشند و امكان فساد نيز كم شود.59

نواب معتقد است بايد به بانوان توان مديريت داد تا بتوانند كارها را آنچنان كه بايد در محيطهايي كه تعداد زنان زياد است سرپرستي و اداره نمايند.60 اين مساله كه نواب پيشنهاد مديريت خانمها را ارائه كرده است از وسعت ديد او حكايت دارد. در آن زمان دختران مذهبي به سختي مي‌توانستند به مدرسه بروند چه برسد به اينكه در امور ديگر جامعه مديريت كنند. نواب جامعه و مسولان را از بي‌بند و باري زنان در جامعه به ويژه محيط كار بر حذر مي‌دارد و براي عرياني زنان، بي حجابي و بي اخلاقي ايشان دو معلول ذكر مي‌كند:

1- در محيط كاري كه مردان و زنان با نيات غير درست مشغول كار باشند، قسمتي از توجه رواني و ذهني افراد از كار و خلاقيت به مسايل بي‌ارزش جنسي كشانيده مي‌شود و بدين شكل نيروي كار هرز مي‌رود و اقتصاد و جامعه لطمه مي‌خورند.61

2- در شرايط نامساعد اخلاقي، بنيان خانواده زن و مرد شاغل در بيرون سست مي‌شود و تشديد و گسترش اين وضعيت موجب افزايش آمار طلاق خواهد شد. نواب براي شناساندن اثرات نامطلوب بي‌بند و باري در محيط جامعه به تبيين موضوع طلاق، عوارض و آثار نامطلوب آن پرداخته و نتايج منفي آن را براي خانواده و كل جامعه تشريح مي‌كند.62

دربار

نواب با لحني تند به نقد وزارت دربار و نهاد سلطنت پرداخته است ولي با اصل سلطنت مخالفت رسمي نمي‌كند. شاه در انديشه او مانند پدر خانواده است63 و همانگونه كه پدر در خانواده وظايفي دارد، شاه نيز در مملكت كارهاي مهمي بر دوش دارد.64 مقام سلطنت بايد بر خانواده خود و رفتار و داراييهاي مملكت و خانواده خويش(كه همان مردم كشورند) نظارت دقيق و طولاني مدت داشته باشد.65

اگرچه در كتاب راهنماي حقايق وجود نهاد سلطنت و وزارت دربار نفي و طرد نشده است66 ولي نقش شاه و شخص سلطان كشور مورد سخت‌ترين اتهامات قرار گرفته‌اند. نواب معتقد است اطرافيان چاپلوس تيشه به ريشه حكومت شاه مي‌زنند67 و او را چون عروسكي با فراهم آوردن خانمهاي عروسك مآب بازي مي‌دهند.68 او شاه را به طور رسمي تهديد مي‌كند و در بحثهاي اوليه مربوط به محمدرضا شاه، وي را از سرنوشت پدراني كه به خاطر غفلت و سهل انگاري و سوء مديريت از خانه بيرون مي‌شوند مي‌هراساند69 و در مرحله بعد و در قسمتهاي ديگر كتاب غيرقانوني بودن سلطنت محمدرضا را اعلام مي‌كند.70 استدلال نواب براي غيرقانوني بودن حكومت شاه، ساده و صريح است. او مي‌گويد:«در ايران اسلامي قانون اساسي براساس تعاليم اسلام تدوين شده است، حال كه شاه به قانون و اسلام عمل نمي‌كند؛ نه قانوني و نه اسلامي است.»71 سلطان غيرقانوني مستوجب سرنگوني و توبيخ است و با اين استدلال نواب سرنگون كردن او را به عنوان حقي براي غيرتمندان جامعه محفوظ مي‌داند.72 فدائيان با اين سوال مواجه‌اند كه چرا با اينكه ادعاي حذف و تنبيه شاه را دارند، هنوز شاه بر مسند امور تكيه زده است؟ چرا فدائيان با وجود چند اقدام ترور هنوز موفق به سرنگوني فرد اول كشور نشده‌اند؟ نواب درباره چرايي و چگونگي اين امر دلايل زير را برمي‌شمارد:73

1- نگراني از هدر رفتن خون مسلمانان در پي درگيري مردم با دربار و نيروهاي آن

2- احتمال سود بردن بعضي افراد سودجو74 و ايجاد شورشهاي محلي و بدتر شدن اوضاع سياسي كشور

3- نگراني از بي نظمي عمومي پس از انجام چنين كاري. احتمال داده مي‌شود دلايل سه‌گانه فوق بيشتر جنبه توجيه يا صبغه حفظ اندك روابط موجود بين دولت و فدائيان را داشته باشد و يا شايد به منظور انحراف اذهان از نيات ايشان طرح شده باشد چراكه در تاريخ17/2/1329 به هنگام تشييع جنازه رضاخان در تهران نواب طبق خاطرات خود در مجله خواندنيها75 قصد داشته است شخصا شاه را ترور نمايد كه توسط دوستانش در منزل آقاي كرباسچيان براي سالم ماندن از تبعات اين اقدام زنداني مي‌شود و در نهايت اين نيت محقق نمي‌گردد. به اين ترتيب چنانكه برمي‌آيد طبق متن كتاب، نواب با سلطنت طبق احكام اسلام مخالف نبود اما با مصداق آن سر ستيز داشته و اعمال آن را مغاير شرع مي‌دانست. به همين دليل مرحوم نواب صفوي در بكارگيري روش متداول فدائيان كه همان ترور مقدس بوده است در مورد شاه كمي ترديد و مكث نموده است تا حجت بر او و بقيه نيروهاي مسلمان تمام شود و شخصيت محمدرضا بيشتر به مردم شناسانده شود.

حوزه هاي علميه، مراجع و علما

امور درسي

نواب معتقد بود در حوزه‌هاي علميه بايد درسهاي عمومي و فقه از يكديگر جدا شوند؛76 او براي درسهاي عمومي كاربردي تبليغي قايل بود و براي فقه چنين خاصيتي را برنمي‌شمرد.77 به نظر وي تفسير، علوم قرآني، تاريخ اسلام، حديث و بيشتر در تقويت ايمان طلاب جوان موثر هستند و بايد به آنها بهاي بيشتري داد.78

امور اقتصادي و رفاهي

نواب بدون آنكه سيستمي براي اداره امور حوزه پيشنهاد كند، بر مسايلي تكيه نمود كه نيازمند نهادهاي متمركز و واحد است. او به شدت بر رسيدگي به امور رفاهي مدارس علميه تاكيد داشت79 و به همين منظور با اشاره به املاك، دارائيها و اوقاف اين حوزه ها، لزوم رسيدگي به اوضاع مالي و نحوه اداره كردن آنها را بيان كرده است.80 به نظر نواب اين كار باعث مي‌شود كه دارائيها به طور كلي و صحيح جمع و اداره شود تا بتوان با آنها به فعاليتهاي تجاري براي كسب درآمد بيشتر براي حوزه‌ها دست يافت.81

نواب و بازرسي حوزه‌ها: در كتاب راهنماي حقايق نسبت به انحرافات علما و حوزه‌ها حساسيت زيادي نشان داده شده است.82 نويسنده با ارائه دستورالعملهاي مختلف كوشيده است امكان بروز انحراف و اشتباه در حوزه‌ها را كم نمايد. نواب با اعلام مخالفت خود با روحاني نماها، از بزرگان حوزه تقاضا كرد تا اين جماعت را شناسايي و از حوزه علميه بيرون نمايند.83 اگر اين كار صورت مي‌گرفت به نظر نواب سه بهره مهم نصيب حوزه‌ها مي‌شد.

1- دين لطمه نمي‌ديد

2- روحانيت مي‌توانست بدون دغدغه و مشكل به وظيفه خود عمل كند

3- ارج و منزلت علما بيشتر مي‌شد.84 كتاب راهنماي حقايق به مبلغين و نقش آنها در ترويج دين اشاره دارد و خواهان امتحان گرفتن از ايشان در زمينه‌هاي لازم جهت صدور مجوز تبليغ براي روحانيون است.85 نواب معتقد بود پس از آن نيز سيستم، ايشان را رها نمي‌كند و با بازرسيهاي مستمر بر رفتار و اقوال اين گروه نظارت خود را ادامه خواهد داد.86 علاوه بر اين نويسنده معتقد است هركسي كه داعيه تبليغ داشت نمي‌توان در هر جا بيان هر چيز براي هر قشر و گروه كه خود او يا ايشان خواستند بپردازد.87 نواب بدون بيان اولويتها و ملاك رجحان مبلغين با نام بردن از رده‌هاي مختلف واعظ، روضه‌خوان88 و مداح معتقد است هركدام از اين گروهها بايد به كاري خاص اشتغال داشته باشند و همه آنها بايد در نظامي ويژه، به دانش افزايي در قالب كلاسهاي مدون و منضبط شبانه بپردازند.89 نويسنده با اعتراض به آسان بودن پوشيدن لباس روحانيت براي همگان، حوزه‌ها را به سختگيري در صدور اجازه پوشيدن لباس فرا مي‌خواند90 و درخواست مي‌كند نهاد رياستي دين بر اقوال و رفتار و مناسك دسته‌‌هاي سينه‌زني و هياتهاي عزاداري نظارت دقيقي اعمال كند و مانع بروز رفتارهاي نامناسب شود.91 نواب در بخش ديگري از كتاب به علماي طراز اول92 به شدت حمله مي‌كند.«شما كه همه وجودتان از بركت اسلام است»93 اين آغاز عبارتي است كه او خطاب به علما نوشته است و گله نموده است كه چرا ايشان از رواج و بروز منكرات جلوگيري نمي‌كنند.94 او علما را به مقابله با جريان فرهنگي تغيير لباس جامعه فرا مي‌خواند و همگان را دعوت مي‌كند تا با جعل قوانين خلاف اسلام و بدعت‌گزاري مقابله نمايند.95 نواب در كلامي تندتر و صريح‌تر و در آستانه توجه به مسايل سياسي حوزه‌ها مي‌نويسد«عالماني كه بر مسند پيامبر به دشمن كمك كنند و با دلسوختگان بد رفتاري كنند از سگ بدتر هستند»96 در پايان او براي بسط يد علماي دلسوز دعا كرده،97 براي نشان دادن عالم ايده‌آل مورد نظر خود از چند عالم مجاهد از جمله98 شيخ فضل الله نوري، سيدحسن مدرس حاج آقا حسين قمي ياد مي‌كند.

فرهنگ و اجتماع99

نواب در كتابش براي بخش فرهنگ و اجتماع100 دو وظيفه مشخص كرده است:

1- تربيت فرد و جامعه در سايه پروش فضايل101

2- آموزش با هدف رفع حوائج افراد و جامعه.102 در بْعد نخست امور اجتماعي و فرهنگي مورد توجه او قرار گرفته است و نواب از ضعف امور اجتماعي و پرورشي شكايت كرده و دو معضل عمده را در نارسائيهاي اجتماعي برمي‌شمارد: الف- در بخش فرهنگي- اجتماعي او با توصيف و گلايه از وضعيت رمانها، سينما، تئاتر، اشعار، ترانه‌ها و موسيقي، پيامدهاي تداوم اين حالت خطرناك را شرح داده است.103 ب- در دومين بخش از امور فرهنگي او به مطالب عمقيتر و ريشه‌اي‌تر پرداخته است و با بيان معضلات اخلاقي جامعه در اثر رواج دروغ، رشوه، فساد اخلاقي و بي‌اعتمادي مردم نسبت به يكديگر را بزرگترين مشكل جامعه ايراني مي‌داند كه به نظر او متلاشي شدن بدنه اجتماع و در پي آن اضمحلال و فروپاشي حاكميت از جمله تبعات آن است.104 نويسنده كتاب براي برطرف ساختن نارسائيهاي اجتماع از دو سطح راه‌حل كمك گرفته است. او ابتدا چند راهكار عملي، فرهنگي و اجتماعي را كه جامعه بايد به طور عمومي آنها را سرلوحه برنامه‌هاي كلان خود قرار دهد، مشخص ساخته و سپس به تعريف وظايف و دستورالعمل نهادهاي اجتماعي و فرهنگي كشور پرداخته است.

راهكارهاي پيشنهادي نواب براي اصلاح مسايل اجتماعي

1- تقويت روحيه امانتداري و دوستي و اعتماد عمومي:

105 نواب برلزوم وجود حس اعتماد بين مردم و دولت بسيار تكيه كرده و آن را ضامن بقاي جامعه مي‌داند و براي كسب آن نيز پيشنهادهايي ارائه مي‌دهد. به نظر وي اگر دولت در امور درآمدزا كه جنبه‌هاي وصول مالي دارد عمل نمايد و دست واسطه‌ها را كوتاه كند مردم اعتماد بيشتري نسبت به دولت خواهند نمود.106 و همچنين اگر دولت اموالي كه حيف و ميل شده است را بازگرداند و آنها را مشخص كند گامي مهم در جهت جذب نظر مردم به دولت برداشته مي‌شود107 و اعتماد آنها به يكديگر نيز افزايش مي‌يابد.

2- افزايش ارتباط خارجي:

نواب در اين قسمت براي گسترش عرضه فرهنگ و تبادل نظرهاي فرهنگي سه پيشنهاد ارائه مي‌دهد؛ الف- ارتباط با مسلمانان ساير كشورهاي دنيا ب- كار برروي مشكلات فرهنگي و اجتماعي غرب و برنامه‌ريزي براي جلوگيري از تكرار آنها در كشورمان ج- وارد نمودن علوم جديد از ديگر كشورها. او در اين بحث تاكيد دارد كه قبل از تلاش براي وارد نمودن علم، مي‌بايست نيازهاي كشور شناسايي شود و براساس نيازها به واردات علم اقدام كنيم،108 تا مجبور نشويم براساس علومي كه ناخودآگاه به كشورمان راه پيدا كرده، اصول اجتماعي خود را تغيير دهيم. او تذكر داده است در همه جنبه‌هاي علمي بايد امور اخلاقي و اسلامي رعايت شود.109

3- توجه خاص به شعائر مذهبي:

نواب توجه به احكام و ظواهر اسلامي را يك گام به جلو در مسير متعادل نمودن فضاي فرهنگي كشور معرفي مي‌كند. به نظر او نصب پرچم،110 برقراري نماز جماعت در ادارات و مدارس توسط روحانيون يا متدينين غير روحاني111 حتي در دربار112 موجب تقويت اخلاق فردي و جمعي انسانها مي‌شود كه از اين طريق چشم و دل مردم با نمادهاي مذهبي مانوس شده و مقدمات كار فرهنگي عميق‌تر و فردي‌تر فراهم مي‌گردد.

4- برقراري سيستم قرض الحسنه و اعانه:

113 آنچه مورد نظر نواب است امروزه بيشتر به شكل شركتهاي بيمه مشاهده مي‌شود. نواب به دنبال طرحي است كه افراد جامعه در صورت هرگونه گرفتاري مالي بتوانند از يك منبع مالي پول دريافت نمايند و اين هزينه‌ها بيشتر به شكل مستمري باشد.114 ازدواج، تولد فرزند، تحصيل(چه مدرسه و چه در دانشگاه) و اموري هستند كه براساس كتاب راهنماي حقايق، دولت بايد به خاطر تامين هزينه آنها از صندوقهايي به مردم كمك مالي نمايد.115

نهادها و سازمانهاي فرهنگي و اجتماعي116

1- ساماندهي امور كتاب:

نواب براي كتاب و كتابخواني ارزش زياد قايل است و در همين راستا براي سازمان متولي امور كتاب سه وظيفه را مشخص مي‌كند:

1- چاپ زياد و ارزان كتبي كه لازم است عموم مردم از معارف آن بهره‌مند شوند.

2- جمع آوري آثار خطي و مكتوب علماي مسلمين در رشته‌هاي مختلف از سراسر جهان و نگهداري و خدمات دهي آنها به طالبان علم.

3- تشكيل كتابخانه‌هاي كوچك و عمومي در شهرهاي مختلف كشور براي استفاده مردم. 117

2- ساماندهي امور محتاجان جامعه:

او با تقسيم‌بندي محتاجان براي هر قشر سازماني را مسئول كرده است. 118 اين تفكيك شامل مسايل سنّي هم مي‌شود. نواب براي كودكان محتاج به دستگاه خاصي مسئوليت مي‌دهد كه موظف است بر امور تحصيلي و اخلاقي آنها جدا از محيط بزرگسالان نظارت و كنترل داشته باشد.

3- راديو:

نواب راديو را رسانه‌اي همگاني مي‌داند كه مي‌بايست 119 به بيان مطالبي بپردازد كه خصوصيات زير را دارا باشد:

1- به درد اقشار مختلف جامعه بخورد و براي اصناف و گروههاي مختلف مردم مطالب مفيد داشته باشد.

2- مسايل و مشكلات گروههاي گوناگون مردم 120 را بررسي نمايد.

در كنار اينگونه برنامه‌ها، مسئولين راديو نبايد در پخش برنامه‌هاي اعتقادي و اسلامي به خصوص هنگام اذان كوتاهي نمايند.121 راديو بايد دقت نمايد مطالب آن مغاير شأن و عظمت كشور نبوده و جزء صحبت‌هاي بيهوده نباشد. او به پخش موسيقي و برنامه‌هاي بي ارزش كه آنها را « بازيگري» مي‌نامد انتقاد كرده و از مديران راديو خواسته است مردم را با حقوق بشر122و انديشه دانشمندان بزرگ اسلامي آشنا سازند.123

4- جرايد:

عموم مردم بايد بتوانند انديشه خود را از طريق روزنامه‌نگاري منتشر نمايند.124 ولي بنا به مصالح مختلف هر كس نمي‌تواند به هر شكل به اين حرفه بپردازد:125 اموري كه بايد در هنگام اعطاء مجوز روزنامه به افراد مطرح شود تا از بيان آنها جلوگيري كنند به شرح زير است: مسايل امنيتي كشور، امور غير اخلاقي، مسايل رواني،126 غرض ورزيهاي شخصي، بي‌ادبي و بي‌احترامي. مسايل ضد اسلامي و ديني، امور بي‌پايه و بدون استدلال.

5- سينما:

او سينما را طرد و محكوم نكرده؛ ولي به سينماي آن روز به شدت تاخته و از وضعيت فساد آلود سينماها انتقاد مي‌نمايد واز اينكه آنجا به تفريحگاه زنان و مردان بي‌بند وبار تبديل شده است شكايت مي‌نمايد.127 ديدگاه نواب در باب مقوله‌ سينما به همين جا ختم نمي‌شود و براي بهبود وضعيت آن راه‌حلهاي زير را درباره وضع سوژه فيلمهاي سينما ارائه داده است؛ به نظر نويسنده پرداختن به سوژه‌هاي اخلاقي، تاريخ اسلام، جنگهاي مسلمين، امور تربيتي و رواني، 128 مسايل مربوط به تفريحات سالم و موضوعات علمي 129 به جاي سوژه‌هاي غير اخلاقي مي‌تواند به رشد فرهنگي جامعه كمك كند. آنچه بايد به آن توجه كرد اين است كه چنين پيشنهادهايي در زماني از سوي يك روحاني جوان ارائه شد كه مقوله امور كمك آموزشي و بهره‌گيري از رسانه‌ها براي تبليغ اخلاق و علم در خاورميانه اصولا مطرح نبود و فقط معدود فيلم هايي توسط خارجيان در قالب اصل چهار ترومن براي نمايش مسايل بهداشتي در برخي كشورهاي اسلامي از جمله ايران تهيه شده بود.

آخرين نكته شايان توجه از نخستين مجموعه نظرات نواب در باب فرهنگ و اجتماع(مباحث تربيتي) ديدگاه او در مقوله روشنفكري است. نويسنده، روشنفكران را به فراموش كردن خدا و جذب ظاهر رنگين غرب شدن متهم ساخته130 و آرزو كرده كه اي كاش كشورش مانند ژاپن به جاي ظواهر به مفاهيم تمدني و اسباب ترقي غربي پرداخته بود.131 دومين وظيفه نهادهاي فرهنگي و اجتماعي رسيدگي به امور تحصيلي جامعه است. نظام آموزشي در كتاب راهنماي حقايق به سه قسمت دبستان، دبيرستان و دانشگاه تقسيم شده است. در بخش مسايل دوره دبستان، او ابتدا به مسايل تربيتي و اخلاقي توجه مي‌كند. گسترش نگاه ديني و اخلاقي در كتابهاي درسي مهمترين دغدغه خاطر نواب است.132 او بر گزينش دقيق معلمين تاكيد133 مي‌كند، چراكه در نظر وي معلمي كار حساس است كه هركس صلاحيت پرداختن به آن را ندارد. نواب با حساسيت فراوان خواستار اجراي نظام تربيت معلم مي‌گردد.134 كتاب راهنماي حقايق خواستار تقليل سنوات تحصيل دبستان به پنج سال است به طوري كه فقط دروس عمومي در آن تدريس شود.135 همچنين نويسنده بر اهميت آموزش كودكان تاكيد كرده و از دولت خواسته است نظام آموزش و پرورش كشور را به گونه‌اي سازمان دهد كه تمام اطفال واجب التعليم كشور از نعمت سواد بهره‌مند شوند.136 نواب صفوي در توضيح اضافه نموده است كه در گسترش سطح سواد نبايد از زور بهره گرفت چراكه در امور فرهنگي بايد تفهيم و تفاهم اساس برنامه باشد.137 همچنين در بخش دبيرستان پيشنهاد مي‌شود كه فقط دروس اختصاصي تعليم داده شود.138 به نظر نواب به هيچ وجه نبايد معلمين غير همجنس در كلاسهاي درس حضور يابند139 و كتابهاي درسي حتما بايد از مطالب غيرعلمي و نامطلوب و خرافي پاكسازي شود.140 نواب معتقد است دانش آموزان دبيرستاني بايد نصف روز به فراگيري دروس نظري بپردازند و مابقي ساعات به آزمايش و كار عملي مربوط به مطالعات پيشين مشغول باشند.141 او در كتاب خود نوشته است جامعه در صورتي از علم بهره مي‌برد كه زمينه‌هاي استفاده علمي از دانش فراهم باشد142 و اگر اينگونه شد دانش آموزان خواهند توانست در صورت عدم موفقيت در ورود به دانشگاه به شغلي متناسب با جنبه‌هاي علمي دروس دبيرستان، براي امرار معاش دست يابند.143

در مورد دانشگاه نواب با نگاهي خاص به تبيين اهميت جايگاه آن در جامعه پرداخته و با وجود آنكه هنوز عمر دانشگاه در كشورمان به دو دهه نرسيده بود به تصدي آن كه در اختيار گروههاي روشنفكري و بعضا وابسته به دربار و جريانهاي غربگرا، اشاره مي‌كند. نواب معتقد است كه رمز خودكفايي صنعتي كشور در استقلال و قوت دانشگاه نهفته است و به همين جهت بايد دانشگاهها محيطي سالم و قوي باشند كه دانشجويان كشور فارغ از مسايل غيرعلمي و نفساني به مطالعه و كار علمي بپردازند.144

وظايف اجزاي اجرايي دولت

نواب پس از ذكر مشكلات ريشه‌اي جامعه و بررسي امور فرهنگي كشور وظايف اجزاي دولت را نيز مشخص مي‌كند. در اينجا براي رعايت اختصار به ذكر فهرست وظايف هر بخش اكتفا مي‌كنيم.

الف- وزارت كشور و وزارت دادگستري

1- برپايي نماز جمعه در تمام شهرها145

2- برپايي نماز جماعت در تمام ادارات146

3- تعطيلي فاحشه خانه‌ها،147 شيره‌كش خانه‌ها، مشروب فروشي‌ها148

4- برخورد با پديده بي‌حجابي149

5- جدا سازي زنان و مردان در اماكن عمومي150

6- تشكيل دارالمساكين و دارالمجانين151

7- تنظيم سيستم مناسب جمع آوري صدقات152

8- طراحي راهكار و سازمان مشخص ازدواج موقت153

9- عادلانه نمودن عوارض مختلف كشور154

10- كمك به ايجاد اشتغال همراه با فراهم ساختن امكانات رفاهي مناسب155

11- شكل‌دهي سيستم آب آشاميدني سالم كشور

12- تهيه زياد و مناسب مواد غذايي ارزان قيمت156

13- جمع‌آوري دستفروش‌ها از سطح خيابانهاي شهر157

14- افزايش برق‌رساني به سراسر كشور158

15- طراحي و اجراي وضع مناسب براي آمار مختلف در كشور159

16- طراحي لباس ايراني به جاي لباس غربي160

در مورد وضعيت زندانها نيز نواب تكيه كرده است كه سيستم زندان بايد به گونه‌اي باشد كه امكان اشاعه و گسترش فساد و آموخته‌هاي غلط در آن به وجود نيايد161 و در آنجا حدود الهي اجرا شود.162 او همچنين تاكيد دارد كه زندانيان سياسي از محكومين عادي جدا باشند.163 از ديگر مسايلي كه در باب زندان و مساله قضا طرح شده است بحث لزوم دانش فقهي قضات، پاكدامني ايشان و سرعت بالاي رسيدگي به پرونده‌هاي موجود در دادگستري است.164 به نظر نواب همه افراد و اقشار بايد به طور يكسان در برابر دستگاه قضايي حاضر شوند165 و اگر در مواجهه با موارد مهم قضات دچار لغزش شدند حتما به پرونده ايشان رسيدگي شود.166 از ديگر انتقادات نواب از سيستم قضايي كشور بي‌ساماني دفاتر ازدواج و طلاق167 و وجود پرونده‌هاي قديمي مفتوح در دادگاههاي كشور است168 كه بايد خيلي زود به اوضاع نابسامان اين قسمتها رسيدگي شود.

در كتاب راهنماي حقايق براي جلوگيري از تخلفات كارمندان و مسئولين ادارات طرح سيستم بازرسي عملكرد كارمندان دولت ارائه شده است كه در آن همه افراد169 در همه اجزاء دولت حتي دربار مورد بازرسي و نظارت قرار مي‌گيرند.170

وزارت دارايي

1- ايجاد تسهيلات براي توليد و فروش محصولات داخلي به منظور ترويج مصرف اقلام ساخت داخل و گسترش مصرف آنها در كشور171

2- راه اندازي بانكهاي بدون ربا با سيستم قرض الحسنه172

3- اعطاي تسهيلات و امتيازات ويژه براي وزارتخانه‌هاي كشاورزي و پيشه و هنر براي ايجاد اشتغال بيشتر و راه‌اندازي كارخانه‌ها173

4- تلاش فرهنگي به منظور رواج فرهنگ قناعت و صرفه‌جويي174

5- تلاش براي پايين آوردن سطح مخارج زندگي175

6- برقراري هزينه عادلانه براي غيرمسلمانان و خراج درست عموم مردم كشور176

7- سازمان دادن به شكل گرفتن خمس و زكات177

8- ضرب سكه به نام امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) و نه به نام حاكم وقت178

9- تنظيم امور معيشت مرزنشينان و شكل دادن به داد و ستد مركزي كشور179

10- تغيير سيستم حقوق براساس سختي كار و نه براساس پست و منصب180

11- تهيه نان خوب در سراسر كشور و مبارزه با پديده قاچاق غلات به خارج181

نواب در بخشي از مسايل اجتماعي و اقتصادي مورد نظر خود به فقر اشاره نموده است و با يادآوري عوارض گسترش فقر در جامعه، اصلي‌ترين نتيجه فقر را از كار افتادگي نظام اجتماع ذكر نموده و معتقد است جامعه نظام موجود خود را در آن صورت از دست خواهد داد.182

وزارت خارجه و امور بين الملل

بحث مهم نواب صفوي در كتاب راهنماي حقايق ارتباط با جهان خارج و مساله جدا كردن ملتها از دولتها در سياستگذاريهاست. تكيه او بيشتر بر جدا سازي دولت و ملتهايي است كه كشور ما با دولت آنها روابط خوب ندارد و نبايد روابط عالي داشته باشد.183

نواب به شعار صلح دوستي روسها اشاره كرده و آن را حربه‌اي كهنه معرفي مي‌نمايد كه توسط آنها مطرح شده است تا انسانهاي گريزان از غرب و اعمال غربي را به سمت خود جلب نمايند.184 در عين حال توصيه كرده است ايران در قبال روسيه بايد سياستي مستقل اخذ نمايد و به خاطر نظرات و منافع انگلستان و آمريكا با روسيه به دشمني نپردازد و منافع خود را به خطر نيندازد.185 او مردم و دولتمردان را از فريب آمريكاييان مي‌هراساند و معتقد است دروغ بودن آمريكا و سياستهايش زودتر از ساير رقباي او آشكار مي‌شود186 چراكه آمريكا به فريفتن ساير ملل جهان با وعده‌هاي پوچ مشغول است187 و اين حقه زود برملا مي‌شود. نواب حتي از اين وضعيت براي خود مردم آن كشور ابراز تاسف كرده و مي‌نويسد:«خدا عاقبت آمريكا را به خير كند.»188 در ادامه بحث سياست قدرتهاي بزرگ خارجي، نويسنده به عمال داخلي آنها توجه نموده و نوشته است بعضي روزنامه‌ها آتش بيار معركه رقابتها و تضادها هستند.189

نواب در باب سازمان وزارت خارجه به لزوم تخصصي بودن دانش اين بخش اشاره نموده است190 و از مسئولين خواسته است در انتخاب ديپلماتهاي كشور شروط ايمان و شرافت و اصالت خانوادگي را رعايت كنند.191 نواب به نظام حاكم به خاطر اشتباه در فهم واژه شريف اعتراض كرده و مي‌گويد:« اشراف پولدار كه بيشتر به عنوان انسانهاي شريف مطرح هستند به خاطر بي‌ديني و حرام خواري شريف نيستند و192 به همين جهت به مملكت و دين خود خيانت مي‌كنند.»193 نواب در ادامه به رفت و آمدهاي خارجي دست گذاشته و آن را مهم شمرده است. وي مي‌گويد خارجيان كه به ايران مي‌آيند و ايرانياني كه به خارج مي‌روند از دو حيث بايد تحت مراقبت قرار گيرند.194

1- خيانت به ايران

2- اعمال نامشروع. نويسنده در نهايت تكيه نموده است كه وزارت خارجه فقط موظف به انجام امور ديپلماتيك نيست بلكه انجام تبليغات اسلامي در خارج از كشور نيز برعهده آن است.195

وزارت بهداري

اموري كه نويسنده در اين زمينه اشاره كرده است به قرار زير است:

1- آموزش امور پزشكي از دوران دبيرستان در مدارس تعليمات پزشكي.196

2- تربيت اخلاقي و ديني پزشكان و آشنا ساختن ايشان با اخلاق پزشكي.197

3- تاكيد بر بهداشت به عنوان پايه علم پزشكي و گسترش و تبليغ با استفاده از جرايد و راديو.198

4- كوشش جهت ساخت انواع دارو در داخل كشور.199

5- تجهيز بيمارستانها به وسايل مدرن پزشكي.200

6- تاسيس بيمارستانهاي خاص براي امراض و بيماران خاص.201

وزارت پيشه و هنر

1- تشويق صنعتگران با فراهم نمودن امكانات نوآوري و خلاقيت و در نهايت خودكفايي.202

2- تشويق صنايع دستي كشور و رونق بخشيدن به آن.203

3- گسترش صنايع ذوب فلز و فلزي با عنايت به گستردگي منابع معدني كشور و به دنبال آن تقويت صنايع مهمات‌سازي.204

4- ايجاد مدارس علوم صنعتي.205

5- برنامه‌ريزي براي گسترش اشتغال در بخش صنعت، پيشه و هنر.206

وزارت پست و تلگراف و تلفن

1- تسريع در امر پست.207

2- گسترش خدمات اين وزارتخانه به دهات و قصبات.208

3- تعجيل در امر واگذاري خطوط تلفن به مردم.209

4- مكانيزه كردن پست با راه اندازي پست هوايي و پست‌هاي سريع زميني.210

وزارت راه

1- اهتمام جدي به راه‌سازي و ترميم راه‌ها.211

2- ريل‌گذاري راه آهن در تمام قسمتهاي كشور خصوصا در مرزهاي شرقي و غربي.212

3- تقويت و گسترش ناوگان هواپيمايي كشور.213

4- طراحي مكانيزم مناسب براي استفاده از ظرفيت حمل و نقل درياچه خزر و خليج فارس.214

وزارت كشاورزي

1- تعليم معلومات كشاورزي در روستاها از كودكي.215

2- ايجاد زمينه آموزشهاي كشاورزي به مردم هر منطقه فراخور محصول آن تعليم.216

3- اصلاح سيستم آب‌رساني كشور.217

4- تاكيد بر تلاش براي دستيابي به خودكفايي كشاورزي.218

وزارت جنگ

1- دقت در گزينش افسران از حيث امور اخلاقي و خانوادگي و لزوم تربيت مناسب ايشان.219

2- تقويت همه جانبه نظامي كشور.220

3- تقليل زمان خدمت سربازي به يك سال و تغيير محتواي آموزشهاي مختلف خدمات زير پرچم از امور نظامي به مسايل نظامي و تربيتي سربازان ايراني.221

4- نوسازي آموزشهاي نظامي افسران و سربازان.222

5- تامين مالي سربازان عيال‌وار يا متكفل.223

6- سرمايه گذاري و برنامه‌ريزي براي تبليغات رواني و جنگي.224

مجلس شوراي ملي

1- برگزاري انتخابات كاملا آزاد در كشور.225

2- اعلام لغو قوانين مغاير شرع و قانون اساسي مصوب مجلس از ابتدا تا اكنون.226

3- تحت نظارت درآمدن مجلس توسط علما و فقها به منظور تطبيق برنامه‌هاي مصوب مجلس با شرع.227

4- به كارگيري ابزارهاي علمي و عملي براي تقويت بنيه برنامه‌هاي پيشنهادي و مصوب.228

مسئولين نجات مردم

نواب پس از پايان بيان مشكلات اجتماع و شرح وظايف دستگاه‌هاي مختلف، نگاه خود را متوجه متوليان امور جامعه مي‌نمايد و از پادشاهان و روساي كشورها، سفراي كشورها، راديوها و روزنامه‌ها، سخنرانان و دانشمندان و به خصوص راديو ايران مي‌خواهد كه به نشر انديشه كتاب راهنماي حقايق و تحقق آمال آن ياري نمايند.229 عنايت نواب به عناصر فرهنگي جدا از قدرت شاهان و دستگاه حاكمه نشان دهنده اهميت مباحث فرهنگي و ارتباطاتي در انديشه اوست.

بررس و تحليل كتاب

در تحليل كتاب راهنماي حقايق بايد به خواستگاه و زمان نواب توجه نمود. او از طبقه متوسط نزديك به طبقه مستضعف جامعه برخاسته بود. همچنين وي نماينده و نمونه‌اي از قشر(شأن) اجتماعي روحانيت محسوب مي‌شد كه تا سال 1320 به طور دقيق سي و پنج سال230 تحت انواع فشارهاي اجتماعي- سياسي و مالي قرار داشتند.

نبايد از نواب جوان توقع داشت تا در اين فرصت آزاد به دست آمده توانايي سامان دادن يك سازمان اجتماعي و سياسي كاملا كارآمد را داشته باشد. ساليان دراز حكومت رضاخان و ضعف موجود در بين روحانيت تحقق چنين فرضي را سخت كرده بود. پاسخ سوالات امروز جامعه را در نوشتار نواب صفوي جستجو كردن ما را از درك منطق دروني انديشه او و مشكلات جامعه زمان وي و آن بخشي كه او با آن مرتبط بوده است، محروم مي‌نمايد. با ملاحظه تذكر فوق نكاتي چند در نوشته كتاب موجود است كه جاي سوال و تامل دارد. نواب در بعضي قسمتها از مطالبي سخن به ميان مي‌آورد اما سيستم و سازمان كارهاي مورد نظر خود را مشخص نمي‌كند.(اخراج روحاني نماها از حوزه‌هاي علميه. ص32) در مواردي نيز از جنبه‌هايي مهم سخن به ميان مي‌آورد و در جوانب مختلف آنها قلم مي‌زند ولي تعريفي جامع و مانع از اصل موضوع ارائه نمي‌دهد تا خواننده دريابد آيا نواب دقيقا مطلب را بررسي كرده است يا نه؟ در چنين وضعيتي گاهي با تداخل سرفصل‌ها مواجه مي‌شويم(عدم تعريف مسايل فرهنگي و اجتماعي، ص13) تداخل اشاره شده گاهي وقتها به امور اقتصادي كشور نيز تسري پيدا مي‌كند(مساله خوار و بار برعهده وزارت دارايي نهاده مي‌شود، ص77)231 نواب در تنظيم امور مالي نيز كاملا موفق نبود و در حاليكه با مشكلات مالي مردم مواجه و آشنا است در ترسيم شيوه برطرف ساختن معضلات مالي و اقتصادي و تامين بودجه لازم قدرت كافي ندارد. او از صندوقي صحبت مي‌كند كه در ادارات نيازهاي تحصيلي و مشكلات مالي كارمندان را به طور همگاني و مستمر برطرف كند ولي به هيچ وجه اشاره نمي‌كند كه اين حجم سنگين نقدينگي از كجا بايد تامين شود.232 ديدگاه او درباره ايجاد اشتغال براي افراد فقير و بيكار هم همين طور است و او راه اجرايي اين كار را مطرح نمي‌كند.233 در مباحث مربوط به حقوق و مزاياي كارمندان نيز دستورالعمل نواب مبني بر حقوق بيشتر به هر كه كار يدي بيشتري مي‌كند غير عملي به نظر مي‌رسد.234 همچنين توضيح او در مورد اينكه چرا تا به حال مقامات فاسد توسط فدائيان از بين نرفته‌اند امكان تفسيرهاي مختلف دارد.235

كتاب نواب از نوآوري‌ها و انحصارات ممتاز و منحصر به فرد زمان خود و در پاره‌اي موارد امروزين برخوردار است. توجه فوق‌العاده او به مساله حكومت236 و اسلامي بودن آن و مبارزه با انواع ضد ديني آن در عصر سياست‌گريزي حوزه‌ها، قابل توجه است. از زمان تبعيد مرحوم مدرس هيچ فرد مهم ديگري(غير از برخي جنبه‌هاي مبارزات آيت الله كاشاني) اينگونه پي‌گير عملي ساختن انديشه‌هاي سياسي اسلام نبوده است. اِشراف او بر مسايل داخلي و خارجي سياست و ارائه راهكارهاي عملي براي همه نهادهاي درگير مساله«قدرت»، حتي دربار ستوني است چراكه يك روحاني جوان با كمتر از سي سال سن با وظايف همه اجزاي حكومت آشنايي داشته است.

كتاب راهنماي حقايق تقريبا هيچ مساله عمده جامعه را از قلم نينداخته است. مسايل راهبردي يك كشور مانند ايران از قبيل؛ مسايل زنان، مسايل فرهنگي و تاثيرات اجتماعي آن، جوانب فرهنگي امور اقتصادي، آسيب‌شناسي روحانيت، آسيب‌شناسي دربار و جايگاه علم در بينش اجتماعي مردم يك كشور سرفصلهايي اساسي هستند كه نواب به عموم آنها توجه خاص نموده و همين عنايت ويژه گواه اهميت تك تك اين سرفصل‌ها است.

نواب برخلاف شيوه رايج در فضاي غيردانشگاهي به مسايل دانشگاه‌ها و مدارس و نقاط قوت و ضعف آن پرداخته است. وي ضمن ابراز بي اعتمادي به متوليان دانشگاه‌ها نفس امر را رد و طرد نكرده بلكه با ديده احترام به آن نگريسته است. از ويژگيهاي بارز قلم شهيد نواب اين است كه با اعتماد به نفس كامل، داعيه اداره تمام ابعاد جامعه را دارد و به همان قوت از شواهد ديني خصوصا قرآني براي تاييد ديدگاه‌هاي خود بدون اغماض و ترديد و با عزم راسخ استفاده مي‌كند. نويسنده كتاب علاوه بر نگاه ديني به امور به شدت و با قوت و محكم به اظهار نظر مي‌پردازد. خصوصيت ديگر نوشته نواب نگرش فرهنگي او به امور فرهنگي است. او در عين حال كه در عرصه سياست زودتر از بسياري از صاحبنظران شيعي به سلاح متوسل شده است ولي در فرهنگ به ارائه طريق مسالمت آميز و راهكارهاي تفاهمي علاقمند و متمايل است. نواب از به كارگيري روشهاي جبري در جايي كه بايد با وجدان جامعه مرتبط بود، پرهيز مي‌كند و همين موضوع مي‌تواند سرآغازي باشد بر نگاهي نو به انديشه شهيد سيد مجتبي نواب صفوي.

1- عبد خدايي، مصاحبه با نويسنده. حتي آيت الله كاشاني معتقد نبود كه مي شود جامعه را(دست كم آن روز) براساس اسلام اداره كرد. او به سلطنت مشروطه و به سلطان بي علاقه نبود و براي كسب قدرت و اجراي حكومت اسلام قائل به لزوم طي مراحل طولاني بود.

2- كشف الاسرار امام خميني از ديگر نمونه هايي است كه براي حل معضلات جامعه راه حلهاي متنوع و چند جانبه ارائه مي‌دهد. اما بايد اذعان داشت اصولا كتاب كشف الاسرار داعيه بررسي همه مسايل كشور را نداشته است و هدف اصلي آن پرداختن به معضلات و شبهات فرهنگي و ديني جامعه بوده است.

3- تا ساليان متمادي اين تفكر وجود داشت كه علما فقط در حد دروس حوزوي و احكام و يك سلسله مسايل غيرسياسي قدرت آموزش و تجزيه و تحليل دارند. چاپ اين كتاب شروع ورود عالمان دين به عرصه برنامه ريزي كلان اجتماعي محسوب مي‌شود.

4- فدائيان توانستند كتاب را به تدريج در يك چاپخانه و دور از نگاه شهرباني چاپ و به مكاني امن منتقل نمايند. نواب صفوي و دو صحاف ديگر، كتابها را صحافي و غلط گيري نمودند و دوباره به طور پراكنده براي برش به چاپخانه بردند و كتابها پس از برش به محل امني براي نگهداري منتقل شد. در اين مدت شهرباني به شدت مراقب انتشاراتي‌ها و چاپخانه‌ها بود تا مبادا كتابي خارج از ضوابط چاپ و در سطح وسيع منتشر شود، رجوع كنيد به: سيد هادي خسروشاهي، فدائيان اسلام: تاريخ، عملكرد، انديشه، تهران، اطلاعات، 1375 به نقل از خاطرات فدائيان در مجله خواندنيها.

5- فدائيان براي چاپ كتاب در تيراژ بالا مجبور شدند سهام بفروشند. اين سهام به طور مجاني توزيع شد و اعضاء نزديك فدائيان به خصوص بازاريان فرهنگي با خريد سهم به چاپ كتاب كمك قابل توجهي كردند.

6- شهرباني براي توقيف كتاب كوشيد و تلاش ماموران اطلاعات شهرباني كه از ارسال بعضي محموله هاي كتاب غيرمجاز به شهرستانها با خبر شده بودند به توقف چهارده جلد از كتاب انجاميد.

7- در اين سال كتاب توسط باقيمانده فدائيان و با عنوان جعلي نذير به چاپ رسيد.

8- در چاپ چهارم علاوه بر متن اصلي كتاب، مقدمه اي درباره فعاليت فدائيان اسلام و شهداء اين جمعيت ذكر شده است.

9- سيد هادي خسروشاهي، همان، ص112

10- براي اطلاع از جزئيات بيشتر اين بخش به كتاب آقاي خسروشاهي با عنوان«فدائيان اسلام» تاريخ عملكرد، انديشه، مراجعه كنيد.

11- براي اطلاع بيشتر رجوع كنيد به: سيدحسين نواب صفوي، تهران، منشور برادري، 1360

12- در كتاب فدائيان اسلام(راهنماي حقايق) كه چاپ چهارم اين كتاب مي باشد از صفحه 1 تا 35 به بررسي اين مطلب اختصاص يافته است، نمايه كلي اين مشكلات به قرار زير است؛ مشروبات الكلي، بي حجابي، بد لباسي، مواد مخدر، دخانيات، قمار بازي، سينماها و نمايش خانه هاي فاسد، ترانه هاي غيراخلاقي، رمانهاي جنسي، چاپلوسي در اداره جات، دروغ، تهمت، فضليت كشي و نخبه كشي در اداره جات، بيكاري، فقر، وجود بي سرپرستان زياد در جامعه، بيماري هاي مختلف، فحشا، مرگ و مير زياد در سنين كم، رشوه خواري، رباخواري، بي اعتمادي، بدبيني، نگاه غير دوستانه دولت و ملت به يكديگر و

13- اين بخش از صفحه 35 تا 121 مي باشد.(چاپ چهارم)، همان

14- نواب صفوي به اختلاف طبقاتي و شكل گيري ابتدايي تقسيم بندي طبقاتي در جامعه آن روز ايران توجه كرده است و اين حركت نشانه اطلاع او از مباحث جامعه شناختي- به طوري كه كيفيت دقيق آن براي ما مشخص نيست- به ويژه مباحث مطرح شده از سوي پارادايم انديشه اجتماعي كمونيستي است كه در ايران به طور فعال از سوي حزب توده مطرح مي شده است.

15- همان، ص118، نواب از شيخ فضل الله نوري با احترام ياد مي كند و علت اعدام او و عدم حمايت اقشار مذهبي از شيخ فضل الله نوري را تحليل مي كند، به نظر مي رسد نواب صفوي از عقايد و عملكرد شيخ شهيد اطلاع داشته است.

16- راهنماي حقايق، همان، صص

121-132

17- همان، صص 146،155و170.

18- همان، ص165و155، اصل عزت و لزوم حفظ آبروي ملت مسلمان در مقابل خارجي ها به خصوص كفار(مسيحيان و يهوديان) از جمله برنامه‌هاي نواب در زمينه سياست خارجي است.

19- نواب صفوي، راهنماي حقايق، همان، صص165 و164

20- همان، صص131 و166، پس از ذكر فقره اول نواب مي نويسد:«اصلاح يعني قدرت و قدرت يعني فداكاري و فداكاري تنها در سايه اسلام است.» بعد از اين عنوان با اشاره به اينكه عمليات جانبازي و شهادت طلبانه تنها در سايه بي توجهي به دنيا به دست مي آيد(ص134) به ديدگاه خويش درباره مرگ مي پردازد(صص

135-139) و تئوري شهادت در انديشه فدائيان را تبيين مي كند(صص

140-143) آخرين عبارت شهادت و ياد اماني بعد از بيان سرنوشت خائنين بدون منظور نبوده است.

21- راهنماي حقايق، همان، صص133،153و162

22- همان، صص

185-188

23- همان، ص188

24- فدائيان به صفت«توانا» و «عزيز» از بين اسماء و صفات خدا بيشتر علاقه مند بودند، شايد اين علاقه ريشه در ميل آنها به حكومت اسلامي و جنبه هاي مقتدرانه اسلام داشته است توجه به موارد كاربرد اصطلاحات «قادر» و «عزيز» در قرآن قابل توجه است.

25- همان، ص188، اين امضاء و اينكه به نام نواب صفوي نيست به دو مطلب اشاره دارد:

1- اين كتاب مانيفست و انديشه فدائيان اسلام است

2- نواب در نگارش راهنماي حقايق از نظر و كمك افرادي ديگر هم كمك گرفته است.

26- براي اطلاع بيشتر از مفهوم پارادايم به انديشه توماس كوهن عالم معرفت شناسي مراجعه نماييد، رجوع كنيد به: چالمرز آلن جيسي، علم، ترجمه: سعيد زيبا كلام، تهران، سمت، 1381، (چاپ چهارم)

27- راهنماي حقايق، همان، صص

146-148

28- همان، ص148

29- همان، ص268

30- همان، ص34

31- همان، ص142، ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الا علون ان كنتم مومنين، عبارت روي جلد: الاسلام يعلو و لا يعلي عليه

32- همان، روي جلد: الفتح لاهل القبله

33- همان، ص9

34- همان، ص152

35- همان، ص9

36- همان، صص9و10

37- همان، ص10

38- همان

39- همان، صص11و12

40- همان، صص154 و155

41- همان، ص146

42- همان، ص127

43- همان، صص127 و128

44- همان، ص160

45- همان

46- همان، ص9

47- همان، ص118

48- همان

49- همان، ص119

50- همان، صص90و104

51- همان، صص176 و177

52- همان، ص176

53- همان، ص177

54- همان، ص164

55- همان، ص16، پيش از اين در بخش مفاسد اجتماعي به اهميت مساله زنان توجه كرده است.

56- همان، ص19

57- همان، ص20، تاكيد بر مدرسين براي اين امر است كه خانمها بايد خوب تحصيل كنند تا دانش لازم براي آموزش به زنان را به دست آورند.

58- همان

59- همان، ص117، جالب اين است كه اين كار برعهده امور فرهنگي نيست و برعهده وزارت كار گذاشته شده است، چراكه آنها قدرت امر و نهي با صاحب كارها و كارخانه دارها را دارند.

60- همان، ص19، بحث مديريت امور توسط زنان از نوآوريهاي خاص نواب است و اين مساله بسيار تازگي داشت حتي دربار و مسئولين مملكتي يك دهه بعد در بحث انجمنهاي ايالتي و ولايتي به زنها حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را دادند. حزب توده در سالهاي اول فعاليت خود در دهه بيست با وجود آنكه اعتقادي به اسلام و اصل ديانت نداشت اجازه فعاليت رسمي را تا دو سال به زنها نداد چون نگران واكنش منفي اجتماعي بود.

61- همان، ص16

62- همان، ص18

63- همان، ص111

64- همان

65- همان

66- همان، نواب به تدوين وظايف درست وزارت دربار دست زده است.

67- همان

68- همان

69- همان، ص112

70- منظور نواب در ايجاد بحث سلطنت، شخص محمدرضا شاه بوده است و به كل نهاد سلطنت پرخاش و اهانت نكرده است.

71- همان، ص166، اين مطلب در آن زمان كه حتي اقشار قابل توجهي از مذهبي هاي جامعه به خاطر رفتار ظاهري غيراستبدادي و مردم پسند محمدرضا با او مخالفت نمي كردند، بسيار صريح، اثرگذار و التهاب آور- براي جامعه- بود و از پيدايش نسلي نو از مذهبي ها خبر مي داد كه با دربار و شاهان تعارف نداشتند.

72- همان

73- همان، ص170

74- به نظر مي رسد اين كلمه«بعضي» متوجه بعضي قدرتهاي بزرگ از جمله روسيه و در مراحل بعدي انگلستان و آمريكا است چراكه او در فصل قبلي در صفحه165 كتاب به بعد بحث در مورد رقابت ها و نيات اين سه دولت در ايران پرداخته است.

75- مجله خواندنيها، بهار، تابستان و پاييز سال1334، اميراني سردبير خواندنيها از فدائيان خواسته بود خاطرات خود را بنويسند. اين خاطرات توسط شهيد نواب گفته مي شد و شهيد سيدمحمد واحدي كه قلمي توانا داشت آن را تحرير مي كرد و مجددا توسط نواب ويرايش مي شد. چاپ خاطرات فدائيان در بيستم آبان 1334 به دليل اعمال نظر اطلاعات شهرباني متوقف شد و درست يك هفته بعد(27 آبان) علاء به دست فدائيان اسلام ترور گرديد.

76- همان، ص36

77- همان

78- همان، اين نظر از حدود سال 1370 در دورس عمومي دانشگاه‌ها و در مباحث تبليغي ديني و اسلامي تقويت شد و مباحثي مانند كلام جديد و اخلاق مورد توجه بيشتر قرار گرفت.

79- همان، ص38

80- همان

81- همان

82- همان، ص175

83- همان، ص36

84- همان

85- همان، ص37، نواب در بخشهاي ديگر از نظرات و ايده هاي خود، مبلغين از جمله وعاظ و ائمه مساجد را به اندازه مدرسين فقه و اصول در پيشبرد دين و به ويژه تربيت مسلمان عامل موثر مي داند و برهمين اساس هم روحانيون اطراف او را بيشتر منبري هاي جوان تشكيل مي دادند.

86- همان، ص37

87- همان

88- همان

89- همان، نواب تاكيد كرده است اين برنامه ها بايد شبانه باشد تا علما از برنامه هاي متداول روزانه خود غافل نشوند.

90- همان

91- همان، نگراني نواب در شرايطي اظهار مي گردد كه جريانهاي غربگرا و كمونيستي سعي مي كنند با عقب مانده نشان دادن اسلام فقاهتي شيعه و تخريب سنن شيعي جامعه، نظر و راي جوانان، به خصوص اقشار تحصيل كرده را به سوي ايدئولوژيهاي غيربومي و غيرديني سوق دهند.

92- با توجه به رياست تام آيت الله بروجردي به نظر مي رسد نواب از اينجا به بعد بعضي مطالب مربوط به دستگاه‌هاي اداره كننده را خطاب به ايشان نوشته است و از ايشان انتقاد كرده است.

93- همان، ص173

94- همان

95- همان، ص174

96- همان، ص175، نواب در اين سالها به انتقاد از آيت الله بروجردي پرداخت و اوج اختلاف او و فدائيان از يك سو و آيت الله بروجردي از سوي ديگر در پي سخنراني تند روحاني شهيد سيد عبدالحسين واحدي عليه آيت الله بروجردي بروز كرد كه سخنراني شديد اللحن دوم واحدي در اثر پاشيدن گرد مسموم به دهانش در همين سخنراني ناتمام ماند و او روانه بيمارستان شد.

97- همان

98- همان، ص142

99- نواب در صفحه سيزده كتاب راهنماي حقايق كه بحث فرهنگ و اجتماع را مطرح كرده است تعريفي دقيق از فرهنگ و اجتماع ارائه نمي‌دهد و اين دو با هم را نيز مشخص نمي‌كند و به همين دليل در مواقعي تفكيك اين دو مساله براي خود او و خواننده سخت شده است؛ البته تلازم اين دو بْعد و اينكه در آن موقع اين تفكيك ها و تمايزها به محيط آكادميك ايران هم هنوز وارد نشده بود به ما در قضاوت درباره اين موضوع كمك مي كند.

100- كنار هم قرار دادن اين دو موضوع از ديد فرهنگي نواب گواهي مي دهد، پس از اين نيز خواهيم ديد نواب براي حل بسياري از مشكلات اجتماعي به راه حلهاي فرهنگي متوسل شده است.

101- همان، ص13، البته نواب در اين بخش تعريف دقيقي در فضايل و آنچه از فضايل كه نياز فوري و مهم آن روز جامعه بوده است، نمي‌كند.

102- همان، ص14، در اين بخش از همه علوم، از قبيل؛ پزشكي، رياضيات، حمل و نقل، معماري را در كنار هم قرار داده است و به راه حلهايي عمومي با توجه به ويژگي خاص هر حوزه اشاره كرده است.

103- همان، ص20، نواب معتقد است جامعه در چنين شرايطي با افت در سير تحصيل محصلين روبرو خواهد شد و او افت سطح دانش جوانان كشور را يكي از بدترين مصائب براي آينده يك كشور مي داند.

104- همان، صص32 و33، نواب جو اعتماد عمومي را عامل اصلي استحكام اجتماعي مي داند و جالب اين است كه معتقد است بي نظمي اجتماعي مهمترين تاثيرش را در سير اعمال قدرت از سوي حاكميت خواهد گذاشت.

105- همان، ص47

106- همان، صص48و49، او در اين صفحات راههاي ديگري هم براي جذب اعتماد مردم و ايجاد حس اعتماد و امانتداري بيان كرده است كه دقت او را به ظرايف اجتماعي و حساسيتهاي پنهان در روابط مردم نشان مي دهد.

107- همان، ص49

108- همان، صص50 و49، نواب تاكيد مي كند كه ايران نيز مي تواند به ساير كشورها خدمات علمي ارائه دهد.

109- همان، ص50

110- همان

111- همان، ص114، توجه نواب به اينكه يك غيرروحاني مي تواند به انجام نماز جماعت بپردازد از ديد باز او حكايت دارد. در بين بسياري از متدينين، امكان برگزاري نماز جماعت بدون امامت يك روحاني تا دهه پنجاه شمسي وجود نداشت.

112- همان، ص50

113- همان

114- همان، ص51

115- متاسفانه نواب به تامين منابع مالي اين صندوقها و شركتها و شيوه اداره آنها و ساير امور مربوط به آنها اشاره نكرده است.

116- همان، ص50

117- همان

118- نواب در صفحات 44،61 و62 به ترتيب به تعريف: دارالايتام، دارالمساكين و العجزه كه وظيفه اش نگهداري بي نوايان و ناتوانان، معلولان و از كار افتادگان است و دارالمجانين، پرداخته است كه هر كدام كار ويژه اي خاص برعهده دارند.

119- همان، ص44، لازم به توضيح است كه در آن زمان راديو تنها رسانه ملي كشور بوده است.

120- همان، ص44

121- همان، ص45

122- همان، ص44

123- همان، ص45

124- همان

125- همان، صص45 و46

126- همان، ص45، او در باب مسايل رواني، عدم تخريب شخصيت ديگران، عدم تحقير افراد و به خصوص لزوم حفظ هويت و شخصيت ملت ايران اصرار كرده است.

127- همان، ص46، با وجود آنكه در آن زمان مقوله سينما تا حد بسيار زياد در خدمت نيات گروههاي غيرمذهبي جامعه بوده است و استفاده درست از آن خيلي كم بوده است، نواب بين اصل آن و شيوه‌هاي استفاده از سينما در آن روزگار فرق قايل شده است.

128- همان، ص47، نواب تاكيد كرده است در ساخت فيلمهاي اخلاقي و رواني و تربيتي حتما بايد كارشناسان مسايل اعتقادي و ديني نظر دهند تا فيلم ها با نام دين دچار انحراف نشوند.

129- همان، ص46، نواب سينماگران را به ساخت فيلمهاي صنعتي با موضوعات آموزشي، صنعتي، علمي و كشاورزي ترغيب مي كند.

130- همان، ص176

131- همان، صص176 و177، شناخت نواب نسبت به ژاپن و تميز قايل شدن بين ظاهر غربي رايج در كشورمان با آنچه كه موجب رشد ژاپن شده است قابل توجه است.

132- همان، ص39

133- همان

134- همان، ص36، نواب تاكيد دارد كه مردان فقط به كلاس پسرها و خانم‌ها فقط به كلاس دختران بروند.

135- همان، ص39

136- همان

137- همان، ص40، اين مطلب از قلم فردي كه سامان دهنده چهار ترور مهم تاريخي كشور بوده است قابل توجه و در خور تامل است حال آنكه تلقي بسياري از كساني كه در حوزه تاريخ معاصر مطالعه نموده اند اين است كه نواب چهره اي غيرفرهنگي است كه با رويكرد فرهنگي براي حل معضلات جامعه بيگانه بوده است.

138- همان، ص40، او از دروسي چون شيمي، فيزيك، طب، رياضيات نام مي برد و مي افزايد هر چيز ديگر نيز كه لازم است بايد اضافه شود.

139- همان، ص39

140- همان، ص40

141- همان، صص40 و41

142- همان، ص40

143- همان، صص40 و41

144- همان، ص42

145- همان، ص60، او برجايگاه تربيتي و حكومتي نماز جمعه تاكيد كرده است.

146- همان، ص60

147- همان، ص60، نواب اشاره مي كند كه زنان اين خانه ها را نبايد رها كرد و بايد براي آنان برنامه هاي مختلف و درست طراحي نمود تا پس از بهبود موقت و رهايي از بند فساد مجددا دچار انحراف اخلاقي نشوند.

148- همان، صص60 و61

149- همان، در اين مورد نواب به سابقه بي حجابي و علل انگيزه هاي كشف حجاب رضاخان پرداخته است و نتايج منفي اجتماعي و فردي اين مساله را بيان كرده است.

150- همان، ص61

151- همان، صص61 و62

152- همان، ص62، نواب در اين بخش نگراني خود را از هدر رفتن صدقات و درست مصرف نشدن آن بيان كرده است.

153- همان، صص63 و65، او در اين بخش به فوايد اين كار و ثمرات و شروط مختلف آن پرداخته است و علاوه بر فوايد اجتماعي آن شروط محقق سالم و درست آن را هم شرح داده است.

154- همان، ص67

155- همان

156- همان، ص68، او براي اين كار دو نتيجه ذكر مي كند:

1- رعايت حال فقراي جامعه

2- پايين رفتن سطح فقر در اجتماع

157- همان، ص68

158- همان

159- همان، نواب در دوراني كه بسياري از سازمانهاي متصدي جمع آوري آمار رسمي كشور مانند سازمان برنامه رژيم پهلوي هنوز تاسيس نشده بودند، بر اهميت جمع آوري آمار و تاثير آن در برنامه ريزي هاي اقتصادي و صنعتي تاكيد كرده است.

160- همان، ص90، به نظر نواب وجود لباس رسمي عمومي سه فايده دارد:

1- نمايش هويت ديني و ملي

2- حفظ و تقويت ملي و ديني

3- كمك به حفظ استقلال كشور و مردم.

161- همان، صص52 و53، براي جلوگيري از انتقال معلومات آلوده زندانيان به هم.

162- همان، اجراي حكم تازيانه و قطع دست.

163- همان، ص53

164- همان

165- همان

166- همان

167- همان، ص56

168- همان، رسيدگي به وضع تبعيديها و زندانياني كه حبسهاي طويل المدت دارند بدون آنكه خيانتي مرتكب شده باشند. تامين كار براي محكومين پس از آزادي براي جلوگيري از اشتباه مجدد، از جمله وظايف دادگستري است.

169- همان، صص57 و58، از شاه و وزير تا رفتگر شهرداري.

170- همان، او نام اين مجموعه را ديوان كيفر يا اداره بازرسي عمومي گذاشته است. شهيد نواب در زماني بحث از بازرسي سازمان يافته به ميان آورده است كه فقط دستگاههاي نظارتي نيروي نظامي و مجموعه هاي اطلاعاتي شهرباني و به بازرسي كاري آن هم با رويكرد امنيتي و اطلاعاتي مي پرداختند و در دربار بخشهاي محدودي مسئوليت نظارت و بازرسي كارهاي دستگاههاي اجرايي را برعهده داشته است.

171- همان، ص70 و71

172- همان، ص71، هدف سرمايه‌گذاريهاي كوتاه مدت، رفع بيكاري و سرمايه گذاري در توسعه صنعت كشاورزي است.

173- همان

174- همان، صص73،74 و75، نواب در اينجا علاوه بر تدوين سياستهاي تنبيهي و اجباري از دستگاههاي انتشارات و راديو براي دستيابي به اين هدف كمك مي خواهد.

175- همان، ص75

176- همان، صص75 و76، نواب معتقد بود اگر سيستم جزيه به صورت درست راه اندازي شود درآمد حاصل از آن جبران نقصان درآمد دولت از محل فاحشه خانه ها، مشروب فروشي ها و را خواهد نمود.

177- همان، ص76، در نيمه اول قرن چهاردهم هجري شمسي هم هنوز سيستم خمس و زكات سامان نيافته است.

178- همان، ص77

179- همان، ص76 و77

180- همان، ص73 و72

181- همان، ص77

182- همان، ص68

183- همان، ص159

184- همان، ص171، به نظر مي رسد او به فعاليت شديد جمعيت هواداران صلح كه وابسته به حزب توده بوده است اشاره دارد كه در سالهاي پس از 1322 از سوي حزب توده هدايت مي شد و با شعار صلح دوستي به مقابله با تحريكات نظامي آمريكا و بلوك غرب در سركوب جنبشهاي استقلال طلبانه و به خصوص حركتهاي مورد حمايت شوروي مي پرداخت.

185- همان، ص158

186- همان، ص172

187- همان، ص181

188- همان، ص171، نگاه خصمانه و واقع بينانه نواب به آمريكا در شرايطي بود كه آمريكاييان با اجراي برنامه هاي اقتصادي و اصلاحي خود در بين مردم و كارشناسان كشور از موقعيت خوبي نسبت به شوروي و انگلستان برخوردار بودند.

189- همان،ص97

190- همان، ص96

191- همان

192- همان

193- همان، به نظر نواب شرافت خانوادگي از احوال افرادي فهميده مي شود كه با تغيير و تبديل اوضاع اجتماعي و اقتصادي و سياسي زندگي، اخلاق و بينش و روش آنها دگرگون نشود.همان، ص98

194- همان، ص98

195- همان، ص99

196- همان، ص86

197- همان، رشته اخلاق پزشكي به طور رسمي از دهه هفتاد شمسي در بين رشته ها و درسهاي پزشكي قرار گرفت.

198- همان، ص87

199- همان، ص88

200- همان

201- همان، با تاكيد بر درمان بيماريهاي مقاربتي و انواع اعتياد به الكل و مواد مخدر.

202- همان، ص89

203- همان، ص90، توجه به غيرصنعتي بودن كشور در آن زمان مهم و نشانه حساسيت نواب به امر صنعتي شدن و صنعتي بودن كشور است.

204- همان، ص90

205- همان، نواب تاكيد كرده است اگر دانش آموزان در اين مدارس كار عملي انجام ندهند اين مدرسه ها به اهداف خود نخواهند رسيد.

206- همان

207- همان، ص107

208- همان

209- همان، ص108

210- همان، ص107

211- همان، ص108

212- همان، ص109، نواب توجه خاصي به امور مرزنشينان داشته است. شايد اين امر به دليل حضور چند ماهه او پس از ترور كسروي در منطقه خراسان، ارتباط با قبايل مرزنشين در ايران و افغانستان باشد.

213- همان، ص109

214- همان، از نكات جالب توجه، دقت شهيد نواب به اهميت راههاي دريايي و لزوم برنامه ريزي براي فعاليت در اين دو منطقه است.

215- همان، ص93، در كتاب آمده است برنامه درسي فرزندان روستايي بايد به نحوي باشد كه ايشان بتوانند در ساعاتي از روز به كار كشاورزي در كنار خانواده هاي خود بپردازند.

216- همان، ص94

217- همان

218- همان، او در بحث خودكفايي كشاورزي به اهميت ملي و اجتماعي اين مطلب اشاره كرده است.

219- همان، صص

100-104، تاكيد بر روحيه ايثار، شهادت طلبي و وفاداري

220- همان، نواب به اهميت نيروي هوايي اشاره نموده است و ابعاد اهميت آن را برشمرده است.

221- همان، ص103

222- همان، ص100

223- همان، ص104

224- همان، ص101، به نظر او توجه به امور تبليغي از تلاش براي به دست آوردن بمب اتم مهمتر مي باشد و توجه به تحركات رواني به اندازه جنگ زميني مسلحانه مثمر ثمر است.

225- همان، ص119

226- همان، صص121 و120

227- همان، اشاره ضمني به اصل دوم متمم قانون اساسي كه در آن پنج تن از مجتهدين بايد بر قوانين مجلس نظارت داشته باشند. البته نواب به طور صريح از مشروطه نام نمي برد چون بْعد انحراف و غربگرايانه در نظر او از رهبري علما و بْعد ضد استبدادي آن پر رنگ تر بوده است.

228- همان، ص141

229- همان، صص185 و188

230- 1285.ش، سال پيروزي مشروطه

231- بايد مطمئن بود كه آيا تهيه خواروبار و گندم در آن روزگار برعهده وزارت دارايي بوده است يا نه؟

232- همان، ص59

233- همان، ص57 و62، بيان وظايف شهرداري به وضوح ديده مي شود.

234- همان، ص72

235- همان، ص166

236- همان، صص153،116،115 و131، سرآغاز مباحث قابل توجه در امر حكومت است.

منبع: زمانه

/ 1