گزارشی از گنجینه خواف یا خاطرات و نوشته های مدرس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارشی از گنجینه خواف یا خاطرات و نوشته های مدرس - نسخه متنی

جعفر ربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزارشي از گنجينه خواف يا خاطرات و نوشته هاي مدرس

پژوهشگر: جعفر رباني

چکيده:

اخيرا كتاب گنجينه خواف مجموعه اي نه چندان مفصل ولي در عين حال بسيار با محتوا و ارزشمند، از درس ها و يادداشت هاي روزانه شهيد سيد حسن مدرس در تبعيد انتشار يافته است كه بايد آن را بايد نقطه عطفي در شناخت اين مرد روشن شدن بعضي از زواياي تاريكي كه بدان اشاره شده، تلقي كرد. گنجينه خواف همان مجموعه اي است كه پژوهشگران سال ها از وجود آن سخن مي گفتند و بيش از هفتاد سال در خفا مانده بود تا اين كه بالاخره از خفا در آمد

در ميان دولتمردان و رجال سياسي دوره مشروطه و بعد از آن ، سيد حسن مدرس از هر حيث ممتاز است. هم به لحاظ عالم عامل بودن و نگاه روشن و عيني به امور داشتن، هم به لحاظ شم سياسي قوي و شهامت فكري و هم از نظر پايداري و ايستادگي در مبارزه تا پاي شهادت. درباره اين مرد سخن بسيار گفته اند و نوشته اند با اين حال هنوز هم زواياي تاريك در زندگي او به ويژه در نظام فكري و فلسفي او و ديدگاه هاي حقوقي و عقيدتي وي وجود دارد كه اين ها را بايد به علت فرجام اندوهناكي كه براي او رقم زدند و نگذاشتند چراغ علم و انديشه اش روشنگر راه او باشد، دانست.

اخيرا كتاب گنجينه خواف مجموعه اي نه چندان مفصل ولي در عين حال بسيار با محتوا و ارزشمند، از درس ها و يادداشت هاي روزانه شهيد سيد حسن مدرس در تبعيد انتشار يافته است كه بايد آن را بايد نقطه عطفي در شناخت اين مرد روشن شدن بعضي از زواياي تاريكي كه بدان اشاره شده، تلقي كرد. گنجينه خواف همان مجموعه اي است كه پژوهشگران سال ها از وجود آن سخن مي گفتند و بيش از هفتاد سال در خفا مانده بود تا اين كه بالاخره از خفا در آمد و به كوشش دكتر نصر الله صالحي تصحيح و با مقدمه اي انتقادي منتشر شد. نا گفته نماند كه پاره اي از يادداشت هاي مدرس، قبلا به كوشش دكتر علي مدرسي، خواهرزاده مدرس با عنوان مرد روزگاران منتشر شده است كه در آن مي توان با پاره اي از بارقه هاي فكري مدرس آشنا شد، اما گنجينه خواف، چيز ديگري است و در واقع گنجي است باز يافته.

اين اثر،‌ البته باز هم تمام آنچه انتظار مي رفت نيست و بايد گفت: قسمتي از يك اثر بزرگ تر است كه هنوز روشن نيست. در كجا و نزد چه كسي است و آيا اصلا وجود دارد يا نه؟ از همين روست كه مي بينيم كتاب با عنوان بقيه قسمت دوم آغاز مي شود. دكتر صالحي در مقدمه جامعي كه بر كتاب نوشته اس شرح كاملي از چگونگي پيدايش گنجينه خواف (اين نام را خود مدرسي بر كتاب نهاده است) و نيز كلياتي راجع به دست داده كه نيازي به شرح آن نيست اما لازم است اشاره كنيم كه مدرس آن قدر به اهميت اثر خود وقوف داشته است كه در همان ايام، از يكي از مأموران حبس خود به نام محمد علي مباشريان خواسته است متن گنجينه خواف را پاك نويس[مبيضه] كند و سپس مهر خود را در پايان پاك نويس زده و صحت و اصالت آن را چنين گواهي كرده است:

بسم الله الرحمن الرحيم

قسمت سيم گنجينه خواف كه مشتمل بر سه دفتر است و هر دفتري مشتمل بر مقدمه و چهل درس و خاتمه است،‌ من البدو الي الختم بر من قرائت شد و با مسوّده اي كه اصل محسوب است،‌ مقابله شد؛ طابق النعل بالنعل و الجزوه بالجزوه مطابق مي باشند. فقط محتمل است از جهت املا يا رسم الخط اين مبيضه نقصي دارا باشد كه موقع استنساخ بايد مورد توجه [واقع شود]. ان شاء الله تعالي.

في ليلة 27 شهر ذي الحجة الحرام 1349. سيد حسن المدرس [سجع مهر] عبده حسن بن اسمعيل الطباطبائي.

شگفت ترين گفته در آن چه موجب شد گنجينه خواف شكل بگيرد اين است كه در همان دو سال و هفت ماه اول تبعيد مدرسه به خواف (كه اين گنجينه در آن نوشته شده است) مأموري از مركز براي زندان مدرس اعزام مي شود به نام ناصر قلي خان جوانشيري، مردي با سواد و حكمت خوانده كه در همان روزهاي اول ورود به محبس، اظهار اشتياق مي كند كه با مدرس مذاكره علمي بنمايد و در پاسخ مدرس كه در كجا درس حكمت خوانده است مي گويد شش سال در اسلامبول نزد استادي به نام عبدالحق حامد، اين درس ها را فرا گرفته است. مدرس ضمن يان كه تعجب مي كند چگونه يك مأمور زندان مي تواند اين چنين اهل معرفت و حكمت باشد (ص 69) در عين حال مشعوف مي شود و با جوانشيري قرار مي گذارد كه هر شب يك درس حكمت براي او بگويد و اين كار را در طي مدتي كه جوانشيري در خواف بوده، انجام مي دهد. اين درس ها كه قسمت سوم كتاب گنجينه خواف را تشكيل داده، در واقع نمايانگر سيماي حكمي، عرفاني و عقلي مدرس است كه ما بيشتر او را به عنوان يك شخصيت سياسي شناخته ايم تا فردي انديشمند و اهل حكمت وعرفان و داراي ظرفيت معنوي بسيار.

گنجينه خواف به طور كلي شامل دو بخش است: بقيه قسمت دوم [قسمت اول يافت نشده است] و قسمت سوم كه خود شامل سه دفتر و يك خاتمه است.

كتاب با عنوان «بقيه قسمت دوم» دفعتا با اين عبارت شروع مي شود: در اواخر رمضان 1347 [اواسط 1307ش] همان شخص محترم [؟] از تأسيسات نظميه مشهد مقدس كه چند ماه قبل هم آمد و دوسيه اي [پرونده اي] ترتيب داده و رفته بودند مجددا وارد شدند....

اين قسمت به طور كل وقايع روزانه است، البته با فاصله بسيار از يكديگر. در اين شرح وقايع، مدرس به نحو مختصر و كوتاه عقايد و انديشه هاي اجتماعي،‌ حقوقي، فقهي و .... خود را بيان مي كند كه اغلب آنها قابل تأمل و حتي راهگشاست. براي مثال در يادداشت ليله جمعه 2 اسفند [1308] راجع به مجازات حبس مي نويسد:

«اصول مجازات هايي كه دراسلام مقرر است، ضرب، حبس،‌ تبعيد،‌ قطع جوارح و قتل مي باشد. ضرب و قطع و قتل واضح است و موارد آن در محل خودش مفصلا مذكور است، اما حبس (معامله كردن مثل حيوان با انسان) دراسلام از مجازات هاي سخت است و موارد آ» بسيار نادر. چون دول غير اسلامي در مجازات فلسفه تقصير را مراعات نكرده اند لذا مجازات اغلب تقصيرات را حبس قرار داده اند. متأسفانه دول اسلاميهم در اين مسأله از روي تقليد و جهالت از آنها تبعيت نموده اند. فساد حبس مقصرين نوعا از فساد قتل زيادتر است؛ زيرا يك نفري را كه حبس كردند رشته زندگاني خود او كه قطع مي شود رشته زندگاني اولا و عيال و اشخاصي كه با او ارتباط دنيوي داشتند [نيز] گسيخته و بسا امور جمعيت زيادي از حبس يك نفر مختل خواهد شد. هر كس از وضعيات دنياي حاليه و قبل بصيرت داشته باشد تصديق خواهد نمود از موقعي كه مجازات اغلب تقصيرات حبس شده، آن تقصيرات كم نشده بلكه زيادتر هم شده است.» (ص 65)

نمونه ديگر از ديدگاه هاي روشن مدرس نظر او نسبت به كشيدن ترياك و ديگر مواد مخدر است كه آن را حرام و از گناهان كبيره مي داند (آن هم در زماني كه در ايران عرفا ترك تقبيح نمي شد) و بيش از يك صفحه از كتاب را به شرح دلايل خود اختصاص مي دهد و جالب اين كه در همين حال نگاه انساني به معتاد را فراموش نكرده و مي نويسد: «هر گاه (معتاد) در موقع معالجه مرض (كشيدن ترياك) استكان را با اوقات تلخي در حضور من زمين زده، بشكند، نسبت به من سوء ادبي ننموده است»(ص 59)

خاتمه اين قسمت، اختصاص دارد به بيان دعاها و شرح اعمال و اذكاري كه مدرس در مدت حبس به آنها اشتغال داشته است. اين قسمت، به ويژه با توضيحي كه مدرس بر آن افزوده تا شائبه ريا را از خود دور سازد خواندني است.

و اما اصل گنجينه خواف را بايد قسمت سوم آن دانست. اين قسمت در سه دفتر و يك خاتمه است كه هر دفتر داراي 40 درس و مجموعا 120 درس است. اين درس ها همان طور كه مصحح نيز در مقدمه اشاره كرده، همه در حوزه خودشناسي، انسان شناسي، هستي شناسي و خداشناسي است. درس ها بسيار موجز و فشرده و در عين حال سرشار از معنا و قابل بسط و شرح بسيار است. به گونه اي كه مي توان آن را به صورت يك متن درسي نيز مورد استفاده قرار داد. به هر حال اين جا مجال سخن بيشتر درباره اين قسمت نيست اما از نكته اي نمي توان گذشت و آن اشاره به چگونگي تكوين اين درس ها در ذهن مدرس و تقرير آنهاست كه به دو دليل ميسر نشده است. اول پيدا شدن مستمعي كه به قول معروف صاحب سخن را بر سر ذوق آورده است و آن همان ناصر قلي خان جوانشيري است كه قبلا به آن اشاره كرديم و ديگر احساسي است كه در آن تنهايي به مدرس دست داده تا در خود بينديشد و در برهوت زندان خواف - كه هيچ كتابي به جز قرآن و مثنوي دسترسي نداشته - كتاب وجود خودش را بخواند.

وي در مقدمه قسمت سوم مي نويسد:

در اين سنوات اخيره، بعضي اوقات به دماغ من مي گذشت كه چهل سال صرف كردن عمر در كتب خارج و تحصيل علوم از اشخاص خارج و تعليم دادن به اشخاص خارج گذشت. خوب است قدري عمر را صرف كرده، مشغول تعليم و تعلّم خود شوم و از كتاب خود، يعني خودم بنفسه آن كتابي را كه خداوند تبارك و تعالي در فطرت من گذارده، نزد خودم از براي خودم بخوانم و تدريس كنم... تا بعد از گذشتن زياده از شصت سال از عمر در يكي از مضافات خراسان در محبسي كه مسلمان نشنود، كافر نبيند محبوس شدم .... و مصمم شدم كه بحول الله و قوته به موقع اجرا گذارده، خودم نزد خودم كتاب خودم را خوانده و تحصيل نمايم. (ص 92)

باري گنجينه خواف به حقيقت گنجي بازيافته است كه امروز در اختيار اهل خود قرار گرفته است و ما بايد سپاسگذار دو نفر باشيم، يكي خانم دكتر شيرين بياني (صاحب نسخه و نوه مرحوم دكتر مهدي ملك زاده) كه نسخه خود را بي چشمداشت در اختيار مصحح قرار داده اند و ديگري خود مصحح دكتر صالحي كه در زماني نزديك به چهار سال، وقت صرف كرده تا اين اثر را به شايستگي به اهل نظر، به ويژه علاقمندان به مدرس عرضه كند.

منبع:

کتابخانه اسلام و ايران

/ 1