شهيد مدرس در سنگر مجلس «آخرين قسمت» - شهید مدرس در سنگر مجلس (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شهید مدرس در سنگر مجلس (3) - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد مدرس در سنگر مجلس «آخرين قسمت»

غلامرضا گلي زواره

* روزنه‏اي در ظلمت

انتخابات دوره پنجم شورا در جوّي آشفته و اوضاعي ناگوار آغاز گرديد وعده‏اي از وكلاي تهران و برخي شهرها انتخاب شدند. هنوز بخشي از ولايات نمايندگان خود را بر نگزيده بودند كه رضا خان متوجه شد باپيش رفتن به روال كنوني نخواهد توانست در مجلس حامياني داشته باشد. از اين جهت در پي آن برآمد تا با اعمال نفوذ در انتخابات عده‏اي از نمايندگان مورد نظر خود را وارد مجلس كند، عواملش دست به كار شدند. نظاميان و مأموران شهرباني به طور علني در امور انتخابات مداخله كرده و با تغيير رأي مردم افراد مورد نظر رضا خان را انتخاب مي‏كردند. كار به آنجا رسيد كه رئيس الوزراء در پي چاره جويي برآمد و به مقاومت در برابر اين حركت پرداخت. متقابلاً رضا خان با ارسال پيغام‏هاي تهديدآميز به شكل آشكار و پنهان براي مشيرالدوله و اعضاي كابينه‏اش موجب گرديد تا مشيرالدوله از رياست الوزرايي استعفا دهد. حالا ديگر ميدان براي جولان رضا خان باز شد و با كنار رفتن مستوفي جرايد طرفدار رضاخان يكصدا غوغا سردادند كه وي بايد رئيس كابينه شود و دليلشان هم اين بود كه او در كشور امنيت برقرار كرد، داراي قدرت است و زورمند مي‏باشد بدين گونه رضا خان در سوم آبان 1302 هـ.ش در كاخ گلستان فرمان رياست الوزرايي خود را از احمد شاه گرفت. در شروع كار رضا خان تمام قوه نظامي و امنيتي كشور را در يد خود گرفت و اكثر مخالفان و رقباي خود را به شيوه‏هاي گوناگون از ميدان سياست بيرون نمود.

همزمان بااين وقايع اسف بار انتخابات مجلس پنجم هم به پايان رسيد و به رغم فشارهاي سياسي رضاخان گروهي انسان متعهد و دلسوز كه مدرس در بين آنان پرتو افشاني داشت به اين دوره راه يافتند. و دوره مذكور در روز 22 بهمن 1302هـ.ش (1342 هـ.ق) با نطق محمد حسن ميرزا ـ وليعهد رسما افتتاح شد. در شروع كار دوره پنجم مدرس و تني چند از همراهان تمام توان خود را به كار بستند كه حتي المقدور از ورود وكلاي رضاخاني به مجلس جلوگيري كنند. حتي يك بار به طور علني مدرس در مجلس طي نطقي فرياد زد: هر كس را بنده بفهمم كه يك دست محلي در انتخابش مؤثر بوده و به دستور كسي انتخاب شده است رأي نداده و نخواهم داد حتي اگر اقرب اشخاص در دوستي با خودم باشد.1 اما نمايندگان فرمايشي بدون موكل بر صندلي‏هاي مجلس تكيه زدند تا مجري اوامر ارباب باشند.2 يكي از معاصرين مي‏نويسد: فرمان انتخابات دوره پنجم پيش از انقضاي مجلس چهارم صادر و انتخابات تهران با رسميت داشتن مجلس چهارم شروع گشت و خاتمه يافت ولي انتخابات ديگر نقاط كشور پس از مدت قانوني و پايان يافتن مجلس چهارم به دست امراي لشكر و وزارت جنگ و گروههاي متنفذ ديگر انجام پذيرفت. 3

حاميان رضاخان برآن بودند پس از بازگشايي مجلس پنجم با رأي نمايندگان فرمايشي به تغيير رژيم در ايران جنبه قانوني دهند. امراي لشكر در نقاط مختلف اقدام به تبليغات جمهوري خواهي و انجام تظاهرات و ارسال تلگراف به مركز در تكذيب احمد شاه و تأييد رضاخان نمايند.4 جرايد زيادي چون قارچ سمي سر برآوردند و به جوّسازي پرداختند، رعب، وحشت و ترور بر سرزمين ايران سايه افكند. هواخواهان رضاخان كه حزب تجدد را تشكيل داده بودند كه وجود يك رئيس دولت مقتدر را تبليغ نمودند در اين راه موفق شدند، قصد داشتند قبل از آن كه اعتبار نامه‏هاي نمايندگان اقليت بگذرد به محض آمادگي نصف به علاوه يك، لايحه نظام جمهوري را به مجلس آورده برق آسا بگذرانند و اگر آقا مخالفت كرد اعتبار نامه افراد مخالف را رد كنند5 شهيد آية‏الله مدرس و تعدادي از نمايندگان كه ماهيت جمهوري رضا خاني از چيزي جز حفقان و سركوب شديدتر ملّت نمي‏ديدند، بر اين حركت واقف بودند و با فراست و درايت و برخورداري از حمايت اقشاري از ملت مسلمان اين نقشه را با شكست قرين ساختند. مدرس در اين بازي جديد بر خلاف گروههاي فراواني كه فريب ظاهر مترقي شعار هواداران رضاخان و مبلغان جمهوري را خورده بودند به مقاصد پليد و انگيزه‏هاي مخرّب اين بلوا پي برد و با مقاومت خود نشان داد مايل با تحول و دگرگوني مي‏باشد اما نه در ظاهر بلكه در محتوا.6 مدرس نيك متوجه شد كه طرح مزبور ظاهري مترقي دارد اما حركتي است براي افزايش قدرت‏طلبي رضاخان، هموار ساختن جاده استعمار و به سلطنت رسيدن سردار سپه و تغيير رژيم مشروطه به جمهوري براي آن بود كه رضا خان به عنوان رئيس

جمهور مادام العمر همچون مصطفي كمال آتاتورك پايه‏هاي استبداد را در ايران محكم كند و با هويت ديني و فرهنگ مذهبي مردم به مبارزه برخيزد.

در روزهايي كه مجلس از بحث‏هاي پرشور و پي گير در باره اعتبارنامه نمايندگان و برقراري جمهوري بسيار داغ بود بين مدرس و سردسته جناح اكثريت مجلس كه حزب تجدد نام داشت و اسمش سيد محمد تدين بود درگيري لفظي رخ داد ودر نتيجه اعضاي تشكيلات خود را به ترك مجلس دعوت كرد، در هنگام بيرون آمدن از مجلس اين نزاع زباني ادامه يافت و احياءالسلطنه بهرامي ـ وكيل شيرازـ در ادامه اين روند برآشفت و سيلي محكمي به گونه مدرس نواخت كه عمامه آن سيد والامقام بر زمين افتاد گرچه سيد محي الدين مزارعي وكيل ديگر شيراز با سيلي محكم‏تري جواب ضارب را داد اما برخورد سيلي اول چون رعدي تمام كشور را به غرش واداشت و اكثريت اقشار مردم به خيابانها ريخته و عليه جمهوري رضا خاني و حاميانش به تظاهرات پرداختند.

هم زمان با اين اوضاع سال 1302 هـ.ش پايان پذيرفت و نوروز سال 1303هـ.ش فرا رسيد. روز دوم فروردين سال جديد جمع زيادي از مردم از نقاط گوناگون شهر مقابل مجلس جمع شدند و با شعار زنده باد مدرس مرده باد جمهوري به مخالفت با حركت جديد سردار سپه پرداختند. ساعتي بعد قواي قزاق سعي در بر هم زدن اجتماع مردم داشتند كه تلاش آنان فايده‏اي نداشت و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد. بعد از لحظاتي سردار سپه در محل حاضر شد و با عصاي خود به واعظي كه مردم را نصيحت مي‏كرد حمله نمود، اين كارش خشم مردم را مضاعف ساخت و در اين ميان تكه آجري به سوي رضا خان پرتاب شد كه حركت مزبور موجب شد قزاق‏ها آن‏ها را بهانه قرار داده و به مردم حمله كنند. رئيس مجلس تاب اين صحنه را نياورد و با ناراحتي به سوي رضاخان كه وارد صحن مجلس شده بود رفت و گفت: براي چه به اينجا آمده‏ايد و مردم را در خانه خودشان مي‏زنيد. سردار سپه پاسخ داد من رئيس دولتم و حفظ نظم و جلوگيري از اغتشاش با من است. مؤتمن الملك (رئيس

مجلس) كه از خشم مي‏لرزيد رو به منشي مجلس نمود و فرياد زد: سيد محمود زنگ مجلس را بزن تا تكليف اين مرد را روشن كنم با اين حركت رضا خان دچار هراس شد و با پا در مياني چند تن از وكلاي طرفدار خود از مؤتمن الملك پوزش خواست و نزد مردم و وكلاي مجلس به طور رسمي اعلام كرد: حال كه ملت جمهوري نمي‏خواهد من از آن صرف نظر كردم اما فشار رضا خان بر مخالفان فزوني گرفت تا آن كه ماژور ايمبري كنسول امريكا در حال عكسبرداري از مقبره شيخ هادي نجم آبادي در تهران به قتل رسيد براي بسياري واضح بود كه انگليس‏ها او را كشته‏اند تا هم پاي قدرت رقيب را از ايران قطع كنند و هم اوضاع را بر وفق مراد سردار سپه ترتيب دهند. در پي اين رخداد سردار سپه حكومت نظامي اعلام كرد و به اين بهانه بسياري را دستگير و شكنجه نمود، جرايد مخالف دولت تعطيل شدند. شهيد آية‏الله مدرس در يكي از نطق‏هاي خود در تشريح اوضاع نابسامان مذكور گفت: «امروز در تمام ايران علي نهج واحده كسي راحتي خيال ندارد. اين وضعيات امروزه در تمام ايران هست. در اين صدو پنجاه سال سابقه ندارد... من كه يك نفر از شما هستم و اين جا در حضور آقايان صحبت مي‏دارم مي‏گويم و اميدوارم موافق عقيده خودم هر چه بگويم كه اگر تمام دول دنيا برخلاف من باشد و قلوب مردم بالطبيعه با من باشد به تنهايي مقاومت مي‏كنم. مقاومت كرديم. مملكت را نگهداري كرديم و مي‏خواهم عرض كنم هر چه مي‏خواهيد بگوييد ولي امروز اثري از آن مشروطه نيست. 7

* تير توطئه

مدرس كه جانبدار مستمر آزادي و مخالف اختناق بود و رشد جامعه را ملازم امنيت و حذف فشار و خشونت مي‏دانست با حاكميت استبداد رضا خان وابسته به بيگانه بيش از پيش در صحنه حاضر شد و در هر فرصتي به انجام وظيفه پرداخت. در جلسه 17 تاريخ 19 ارديبهشت سال 1303 هـ.ش با وجود اختناق شديد از خطر نهراسيد و در جمله‏اي مركب از دو كلمه فرياد برآورد: آزادي نيست. در جلسه 38 تاريخ 29 تير 1303هـ.ش با برقراري حكومت نظامي بدون تصويب مجلس مخالفت كرد و اظهار داشت به چنين حكومت نظامي نبايد در خارج ترتيب اثري داده شود. در جلسه 200 تاريخ 5 مهر 1304 با اشاره به دستگيري‏ها، حبس‏هاو حركات غيرمشروع از دولت رضاخان خواست در مجلس حاضر شود و در خصوص وقايع و حوادث پيش آمده توضيح دهد و چون رضاخان به مجلس اهانت كرده بود مدرس منزلت اين مكان را مقدس شمرد و گفت بايد تقدس مجلس را بر هر امري مقدم دانست و در جلسه چهارم تاريخ 25 اسفند 1302 هـ.ش گفت: اين مجلس را به منزله تمام ايران مي‏دانم و يكي از بندهاي طرح استيضاح رضا خان كه توسط مدرس امضاء شده بود، توهين نمودن وي به مجلس شورا مي‏باشد.8

مدرس كه مشاهده كرد رضاخان براي ديانت، مجلس، قانون و ملت اهميتي قائل نمي‏باشد آخرين تير خود را از تركش رها نمود و در روز هشتم مرداد سال 1303 هـ.ش همراه شش نفر ديگر از اعضاي گروه اقليت طرح استيضاح دولت رضاخان را در سه ماده تقديم مجلس نمود: الف: سوء سياست نسبت به داخله و خارجه ب: قيام و اقدام بر ضد قانون اساسي و حكومت مشروطه و توهين به مجلس شوراي ملي ج: تحويل ندادن اموال مقصرين و غيره به خزانه دولت و بودجه وزارت جنگ.9 سردار سپه از استيضاح در مجلس سخت هراس داشت و با آن كه هوادارانش در مجلس داراي رأي اكثريت بودند و احتمال داشت رأي اعتماد به او دهند از اين برنامه اظهار نگراني مي‏كرد از اين جهت با وجود آن كه روز هفدهم مرداد 1303 هـ.ش براي استيضاح مشخص شد ولي درصدد برآمد جلسه مزبور را بر هم زند و مدرس كه ديد شرايط براي چنين برنامه‏اي مساعد نمي‏باشد آن را به وقت ديگري موكول نمود.

استعمار انگلستان براي استحكام بخشيدن به نفوذ خود در ايران تصميم گرفت رژيم ايران را تغيير دهد و براساس اين نقشه از نمايندگان مجلس خواستند ماده واحده‏اي را در مجلس از تصويب بگذرانند كه براساس آن قاجاريه از سلطنت خلع و حكومت را تا تشكيل مجلس موءسسان به عهده رضاخان بگذارند. اكثريت نمايندگان جلسه علني را در هفتم آبان 1304 هـ.ش به منظور طرح و اجراي اين برنامه تشكيل دادند اما مدرس براي به تأخير افتادن آن از رئيس مجلس خواست تا هنگام طرح لايحه استعفا دهد و طبق قانون مجلس ناچار شود رئيس ديگري تعيين كند ولي سيدمحمد تدين (نايب رئيس) برخلاف قانون به جاي رئيس قرار گرفت و جلسه را اداره كرد. ملك الشعراي بهار با اين وضع كه برخلاف قانون بود مخالفت كرد و در اين باره نطق مفصلي ايراد نمود. عمال رضاخان درصدد كشتن وي برآمدند كه بر حسب اتفاق به جاي وي واعظ قزويني را كه مدير روزنامه نصيحت بود و شباهت زيادي به بهار داشت هدف گلوله قرار دادند. طرح مزبور در چنين محيط رعب آوري تقديم مجلس شد ولي چون 22 نفر از نمايندگان با آن مخالف بودند به روز نهم آبان موكول گشت. در اين روز نمايندگان وابسته به رضاخان ماده واحده‏اي را به تصويب رسانيدند كه بر اساس آن احمد شاه از سلطنت خلع و حكومت تا تشكيل مجلس موءسسان به عهده رضاخان گذاشته مي‏شد. شهيد مدرس در مخالفت با آن فرياد زد: اخطار قانوني دارم و چون تدين گفت: ماده‏اش را بفرمائيد مدرس با خشم فراوان گفت: ماده‏اش اين است كه خلاف قانون اساسي است و اينجا نمي‏شود طرح كرد صدهزار راي هم بدهيد خلاف قانون اساسي است. و با همين عبارات محكم و منطقي رسوايي رضاخان را بر سينه تاريخ ثبت نمود و غير قانوني بودن پادشاهي وي را اعلام كرد اما سرانجام نمايندگان فرمايشي رضاخان را والاحضرت رضاخان سردار سپه ناميدند و مجلس موءسسان كه با اعمال نفوذ و سرنيزه رضاخان بوجود آمده بود وي را به عنوان اعليحضرت رضا شاه كبير بر سرنوشت امت مسلمان ايران حاكم نمود. امام خميني در مورد اين حادثه تأسف بار تاريخ معاصر مي‏فرمايند:

« سلطنت پهلوي از روزي كه تأسيس شد خلاف قانون بود. مجلس مؤسسان قلابي تشكيل دادند و با زور او را (رضاخان را) به ايران تحميل كردند. هيچ كس حق ندارد براي

بعد از خود كسي را انتخاب كند. اين مردم هستند كه هر نسلي بايد تصميم بگيرد.»10

* ترور نافرجام

انتخابات دوره ششم مجلس شورا آغاز گرديد رضاخان كه به مقام سلطنت رسيده بود مي‏كوشيد تا از تمامي نقاط كشور حاميان خود را براي مجلس آينده تعيين كند. سران لشكر و نظاميان در همه جا دخالت علني مي‏كردند و به نامزدهاي مورد نظر كمك مي‏نمودند. مردم تهران كه از ستم رضاخان آگاهي بيشتري داشتند سعي كردند مدرس و يارانش را روانه مجلس كنند و تلاشهاي آنان سبب گرديد كه فعاليت‏هاي ايادي رضاخان در اين شهربي‏اثر شود آنان از صندوقها محافظت كردند تا جائي كه شبها روي آنها مي‏خوابيدند!

در جلسه اول دوره ششم مجلس كه در روز نوزدهم تيرماه سال 1305 هـ.ش (آخر ذي حجه سال 1344 هـ.ق) تشكيل شد مدرس رياست سني مجلس را عهده دار گرديد و پس از شروع كار اين دوره به مبارزه و اعتراض نسبت به دخالت رضاخان و اعوان و انصارش در انتخابات پرداخت و به مخالفت با اعتبارنامه وكلاي سفارشي مبادرت نمود و گفت: در اين انتخابات هم حكومت نظامي بوده و هم انتخاب كننده نظامي بوده است.

وقتي دشمنان مشاهده كردند فرياد حق‏طلبي مدرس خاموش شدني نمي‏باشد تصميم گرفتند صداي آن انسان وارسته را با ترورش در حلقوم پاكش خاموش نمايند و در روز هفتم آبان 1305 هنگامي كه مدرس طبق معمول عازم محل تدريس بود در كوچه معروف به سرداري آن فقيه فرزانه را مورد اصابت چندين گلوله قرار دادند، گرچه وي در اين ماجرا مجروح شد ولي با تاكتيكي كه از خود نشان داد ترور مخالفان نافرجام ماند. دوران معالجه‏اش 64 روز به طول انجاميد و در روز 11 دي ماه سال 1305 در مجلس حاضر شد و ترور و وحشت و تنهايي نتوانست در عزم راسخ و ثبات سياسي مدرس كوچكترين رخنه‏اي ايجاد كند و اين حوادث سبب شد تا آن دليرمرد ميدان حقيقت سرسختانه‏تر حمله كند و به مبارزه خود جديّ‏تر ادامه دهد و در مجلس ششم با عموم لوايح دولت كه به ضرر اسلام، قرآن و ملت بود مخالفت نمود.11 در منابع تحقيقي كمبريج در باره سلسله پهلوي آمده است مهمترين و با نفوذترين مخالف روحاني رضاشاه سيدحسن مدرس بود كه از آرمانهاي اسلامي حمايت مي‏كرد و نخستين و برجسته‏ترين روحاني بود كه با عنوان سياستمداري فرهمند و خطيبي با استعداد مجلس چهارم را زير سيطره خود درآورد او كه از آغاز دريافته بود جاه‏طلبي شخص رضاخان از تفرقه و شكاف در كابينه و پارلمان تغذيه مي‏كند سعي كرد به همكاران خود در مقابل اين خطر هشدار دهد بنابراين تعجب آور نيست كه در بحث‏هاي مربوط به آينده سلطنت در 31 اكتبر 1925 هـ.م (1340 هـ.ق) يكي از پنج نماينده‏اي بود كه با رأي اكثريت (كه از رضاخان حمايت مي‏كردند) مخالفت كرد از آن پس يكي از منتقدان تند وبي‏پرواي رژيم جديد بود.12

از آثار نفيسي كه در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي نگاهداري مي‏شود استيضاحهاي شهيد مدرس مي‏باشد كه در دوره ششم مجلس به قلم خود آن مرحوم نگاشته شده است. در يكي از اين استيضاحهاي چهار پنج ماده‏اي كه مدرس آن را با مداد و بدون رعايت هر گونه تشريفات نوشته است مي‏خوانيم: آقاي رئيس مجلس وزير كشور را احضار نماييد و از او سؤال كنيد كه در تهران چند زنداني وجود دارد و چرا زنداني شده‏اند. كه اين سوءال بدون جواب مانده است. 13

شهيد مدرس كه در تاريخ هشتم شهريور 1304 هـ.ش (دهم صفر 1344 هـ.ق) در مجلس شوراي ملي ضمن نطق پر شوري از رفتار وهابيان انتقاد كرد و آمادگي خود و مردم ايران را براي عزيمت به عراق و جلوگيري از تخريب اماكن مقدسه اعلام مي‏نمايد و ويراني آثار و اماكن متبركه مدينه و مكه را به دست آنان ضايعه‏اي بزرگ براي جهان اسلام دانسته و از دولت و مجلس مي‏خواهد بايد قدمهاي مؤثر، قاطع و فوري كه مقتضيات ديانت است برداشت و چيزي را به اين برنامه مقدم ندانست. 14

در جلسه 15 دوره ششم كه در روز يكشنبه دهم مهر 1305 (25 ربيع الاول سال 1345 هـ.ق) برگزار شد در خصوص تعيين تكليف آينده حجاز و خنثي نمودن ظلم‏هاي وهابيان مدرس تلاش نمود تا مجلس شورا تصويب كند تا كميسيوني مركب از دوازده نفر منتخب از شعب ششگانه مجلس تحت عنوان كميسيون حرمين شرفين تشكيل و با شركت دولت مطالعات لازم را نموده نتيجه را به آگاهي مجلس برساند و دليل اين امر را اين دانست كه ايران در اين برنامه به عنوان يك رخداد در جهان اسلام مركزيت دارد و اميد مسلمين و خصوصاً شيعيان به آن بوده و توقع دارند درخصوص مسئله مزبور موضع‏گيري درست و اصولي بنمايد.15

آية‏الله مدرس در بيانات خود طي دوره ششم مجلس به مسايل اجتماعي و رفاهي عموم مردم از جمله صندوق بازنشستگي، تأسيس بانك ويژه آنان براي فعاليت‏هاي اقتصادي و سرمايه گذاري، اعطاي اعتبارات و امتيازات و تسهيلات، حفظ قدرت خريد اندوخته‏هاي كارمندان، جلوگيري از كاهش قدرت خريدپول و ضرورت خودكفا كردن بازنشستگان (نه وابسته بودن آنان به بودجه عمومي) اهميت فراوان مي‏داد و به اين موارد اهتمام مي‏ورزيدند.16

با پايان دوره ششم قانونگذاري در 22 مرداد 1307 و عدم برخورداري مدرس از مصونيت پارلماني امكان بازداشت او براي حكومت خودكامه فراهم گشت و در شب 16 مهرماه 1307 «درگاهي» به اتفاق ماموران امنيتي به خانه آن مجتهد وارسته، استقلال

طلب و خواهان ايراني آزاد و مستقل يورش آورده و او را دستگير و به زندان خواف تبعيد نموده و در 10 آذر 1316 هـ.ش وي را در كاشمر به شهادت رسانيدند و مجلس دوره هفتم در 14 مهر1307 هـ.ش با محروم بودن از فروغ آن شهيد افتتاح گرديد.

مجلس شوراي اسلامي در جلسه 125 تاريخ 23 تيرماه سال 1372، دهم آذرماه سالروز شهادت اين عالم مجاهد را به عنوان روز مجلس نامگذاري نمود تا هميشه يادآور رشادت‏ها و مجاهدت‏هاي آن شهيد والامقام در راه اسلام و عزت كشوري مسلمان باشد.

ماده واحده مجلس اين است:

از تاريخ تصويب اين قانون روز دهم آذرماه كه مصادف با سالروز شهادت مجتهد مجاهد و سياستمدار متعهد آية‏الله سيدحسن مدرس مي‏باشد به عنوان روز مجلس نامگذاري مي‏گردد.17 والسلام.


1. حكايت مرد تنها، ص 77.

2. در اين مورد بنگريدبه تاريخ معاصر ايران، كتاب پنجم، زمستان 1372،ص 327ـ 329.

3. نمايندگان مجلس شوراي ملي در بيست و يك دوره قانونگذاري، زهرا شجيعي، ص 149.

4. از جمله تلگراف خيلي محرمانه و خصوصي رضاخان در تاريخ سوم اسفند 1302 به امير لشكر غرب (نك: تاريخ معاصر ايران، كتاب اول، زمستان 1374،ص 174ـ 175.)

5. تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران، محمدتقي بهار، ج 2،ص 28.

6. آراء انديشه‏ها و فلسفه سياسي مدرس، ص 107.

7. حكايت مرد تنها ،ص 81ـ 82.

8. آراء انديشه و فلسفه سياسي مدرس، ص 113ـ 114.

9. شهيد مدرس ماه مجلس، ص 160.

10. همان ،ص 173.

11. مدرس، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، ج اول، ص 95؛ بازيگران عصر طلايي، ص 160؛ مدرس قهرمان آزادي، ج دوم ،ص 739؛ شهيد مدرس ماه مجلس، ص 183.

12. سلسله پهلوي و نيروهاي مذهبي به روايت تاريخ كمبريج، ترجمه عباس مخبر،ص 41.

13. اظهارات رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي (حائري زاده)، ويژه نامه رسالت، خرداد 1373.

14. مدرس مجاهدي شكست‏ناپذير، عبدالعلي باقي، ص 78ـ79.

15. مذاكرات مجلس شوراي ملي، دوره ششم تقنينيه،ص 172.

16. ديدگاههاي اقتصادي شهيد مدرس ،ص 36.

17. مشروح مذاكرات طرح قانوني تعيين سالروز شهادت آية‏الله مدرس به عنوان روز مجلس، ص 29.

/ 1