اولین اصل مدیریت اسلامی، بینش جامع قرآنی است نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اولین اصل مدیریت اسلامی، بینش جامع قرآنی است - نسخه متنی

مصاحبه کنندگان: میثم لطیفی، سید رسول حجازی؛ مصاحبه شونده: ولی الله نقی پورفر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دكتر نقي‏پورفر؛ پژوهشگر و استاد علوم قرآني و مديريت اسلامي:اولين اصل مديريت اسلامي؛ بينش جامع قرآني است

ميثم لطيفي. سيدرسول حجازي

علم "مديريت" امروزه به‏عنوان يكي از علوم پايه در جهان و به‏ويژه در كشورهاي توسعه‏يافته مورد توجه خاص قرار دارد. مديريت در هر سطحي كه باشد و هر گستره‏اي را كه تحت پوشش قرار دهد، از آنجا حائز اهميت است كه سرنوشت گروه را در دست دارد و مي‏تواند آنها را به سوي انحلال يا اعتلا پيش ببرد.

نظر به اهميت اين مقوله و نيز با توجه به نگرش عميق قرآن نسبت به علم مديريت، گفت‏وگوي اين شماره را به بحث درباره مديريت اسلامي با دكتر نقي‏پورفر اختصاص داده‏ايم كه از نظرتان مي‏گذرد.

دكتر ولي‏الله نقي‏پورفر متولد 1337 در تهران و داراي مدرك دكتري در رشته علوم قرآن و حديث از دانشگاه تهران است. وي كه علاوه‏بر مطالعات دانشگاهي، دانش‏آموخته دروس حوزوي نيز هست، از مدرسان باسابقه درس مديريت اسلامي در سطح دكتري دانشگاه‏ها محسوب مي‏شود و تأليفات بسياري نيز در قالب كتاب و مقاله در اين حوزه ارائه داده كه از آن جمله مي‏توان به "شيوه‏هاي تدبر در قرآن"، "اصول مديريت اسلامي"، "اهل‏بيت(ع) در قرآن" و بسياري مقالات علمي ديگر اشاره كرد.

به‏عنوان اولين سوءال لطفاً بفرماييد به‏طور كلي ديدگاه قرآن درباره مديريت چيست؟ و ضرورت پرداختن به "مديريت اسلامي" كجا نمايان مي‏شود؟

قرآن دستورالعمل اداره سازمان بشري است و هدف نزول آن اصلاح امور انسان‏هاست. سرنوشت انسان‏ها بسته به مديريت و رهبري آن جامعه است. قرآن در باب "رفتار سازماني" مباحثي جدي و قابل‏طرح دارد. از منظر اسلام وظيفه مدير و رهبر جامعه، تنظيم ارتباطات صحيح، ارائه برنامه و اهداف زندگي انسان و نيز اهداف سازمان خانواده و سازمان اجتماعي است و سپس بسيج نيروها در جهت تحقق آن برنامه‏ها و اهداف وظيفه ديگر يك رهبر است. در بحث‏هاي مديريتي در قرآن نبوت و امامت نقش محوري دارند. انبيا و امامان رهبران جوامع به شمار مي‏روند كه رهبري آنها همراه با ارزش‏هاي الهي است. مديريت اسلامي بدون رهبري و ولايت بي‏معني است. اساس تفاوت فرهنگ شيعه و سنت هم در نوع نگاه هريك از اين مكتب‏ها به مديريت و رهبري اسلامي است. به طور كلي قرآن در مورد "رفتار سازماني" و ارائه راه‏حل‏هاي قرآني در اين خصوص حرف‏هاي زيادي براي گفتن دارد و مباحث جدي و بنيادي بسياري را طرح مي‏كند.

اساساً قرآن جايگاه خداوند را جايگاه مدير عالم خلقت برمي‏شمرد و بر اين اساس است كه مديريت نقش به‏سزايي در طي مسير يك جامعه ايفا مي‏كند. نقش منحرف‏كننده يا هدايت‏كننده. عامل عقب‏ماندگي يا پيشرفت.

نگرش امام خميني(رع) در جايگاه رهبري يك جامعه، در بحث مديريت اسلامي اين‏طور نمود مي‏يابد كه ايشان در بحث ولايت نيز معتقدند كه شأن مديريت جامعه، شأن نبوت و امامت است و در نبود ايشان اين وظيفه مهم برعهده اولياءالله است. البته بحثي مطرح است كه به جايگاه عقل در مديريت مي‏پردازد. عقل پايه مديريت است. اصلاً مديريت محصول عقل است. عقل هم دستاوردهاي صحيح و ناصحيح دارد. براي اين‏كه عقل در جهت درست عمل كند بايد تحت تربيت وحي الهي قرار بگيرد. تأثير عقل آنقدر مهم و اساسي است كه ميزان تعقل يك مدير، معيار سنجش صلاحيت اوست.

با توجه به اهميت بحث مديريت اسلامي و فراواني طرح اين مباحث در قرآن، تاكنون چه كارهايي در اين زمينه صورت گرفته و ارزيابي شما از اين فعاليت‏ها چيست؟

در زمينه مديريت اسلامي كتاب‏هاي بسياري از جهات مختلف نوشته شده كه مجموعه اين مقالات در مجله مصباح (دانشگاه امام حسين(ع)) جمع‏آوري شده است و تاكنون بيش از 200 عنوان كتاب و مقاله نيز در اين خصوص گردآوري شده است. اما آنچه به‏عنوان كمبود در اين تحقيقات به چشم مي‏خورد اين است كه اكثريت اينها نيامده‏اند يك نگرش عام و گسترده قرآني را مبناي ورود به بحث مديريت قرار دهند. براي تحقيق در بستر مديريت اسلامي لازم است كه محققين داراي بينش جامع قرآني باشند. نگرشي مثلاً در حد تفسيرالميزان. يك نگرش عام قرآني در سطح الميزان، بستر مناسبي است براي تحقيق در هر رشته و گرايشي از گرايش‏هاي اسلامي. نبود اين بينش گسترده قرآني خلأ بزرگي در بستر تحقيقات قراني خواهد بود.

اصولاً روش تحققيق در علوم قرآني براساس آنچه فرموديد، چگونه است؟ به عبارت ديگر منظور شما از اين‏كه بينش عام و گسترده قرآني بايد زيربناي هر تحقيق قرآني قرار بگيرد چيست؟

اساس اطلاعات ما از اين دو منبع است يكي قرآن و ديگري سنت پيامبر(ص) و سيره ائمه معصومين(ع) طبعاً اسلام مجموعه اين نگرش‏هاست. اگر كسي بخواهد از اسلام سخن بگويد بايد بينش جامع قرآني داشته باشد و به اين بينش تا حدي آگاهي داشته باشد. متأسفانه واقعيت تلخي در حوزه‏هاي علميه وجود دارد و آن اين‏كه تعليمات و آموزه‏هاي حوزه‏هاي علميه جامعيت مطلوب نگرش قرآني و روايي را به دانش‏آموختگان حوزوي ارائه نمي‏دهد. مثلاً در مطالعه درباره آيات‏الاحكام، ما فقط به آيات مربوطه در قرآن مراجعه مي‏كنيم درحالي‏كه اشاراتي كه گاه مثلاً در قصص قرآن موجود است ممكن است راه‏گشاي ما در شناخت احكام فقهي باشد. ما وقتي مي‏توانيم دخالت دين و نقش آن را در مباحث علوم انساني تحقيق و جست‏وجو كنيم كه به همه قرآن و همه روايات موثق ذيل آيات عنايت داشته باشيم و با يك ذهن آماده به پژوهش بپردازيم.

اگر قصد داريم درباره يك موضوع خاص تحقيق كنيم ابتدا بايد ببينيم نگاه اسلام به اين مقوله چيست و چه رهنمودهاي ويژه و خاصي را ارائه مي‏دهد. بايد بتوانيم با تركيب صحيح عقل و وحي به يك نتيجه درست برسيم.

بسياري از مشكلات ما در اصل به مديريت فرهنگي و اجرايي ما برمي‏گردد كه به نوعي "بخش نگري" در مفاهيم ديني دچار شده‏اند و اين امر، خود، محل جدايي و ايجاد مشكلات فراوان نظري و به تبع آن عملي شده است. درحالي‏كه بينش جامع قرآني، واگرايي‏ها و پراكندگي‏هاي فكري را سامان بخشيده و به هم‏گرايي تبديل مي‏كند و اين يعني حل بسياري از مشكلات دست و پا گير جامعه امروز.

برخي درباره مديريت اسلامي قايل به نوعي تقسيم‏بندي هستند. يك طرف قضيه، مديريت اسلامي را تأسيسي مي‏داند. يعني ما بياييم يك‏سري ساختارها، اجزا و رفتارهاي حاكم بر مديريت اسلامي را از دل آن استخراج كنيم. در مقابل اين گروه، كساني هستند كه رويكردشان به مديريت اسلامي، رويكرد امضايي است. يعني آنچه فرد انجام داده تا حدود زيادي مبتني بر عقل و تجربه است و وظيفه ما فقط اين است كه اين تجربه‏ها و نتايج عقل را بگيريم و آنچه را كه مطابق شرع يافتيم تاييد كرده و بپذيريم. در وهله اول آيا شما اصلاً قابل به اين تقسيم‏بندي هستيد و احياناً نسبت به كدام يك نظر صائب‏تري داريد؟

پاسخ را بايد از اينجا آغاز كرد و بايد ديد اين مقولات تأكيدي است يا تأسيسي؟ وقتي به آيات قرآن و روايات ذيل آيات نگاه مي‏كنيم مجموعه‏اي از علوم قرآني را پيش‏رو داريم كه اين مجموعه دين اسلام است. همه اين مجموعه، نه بخشي از آن. و اين امري بديهي و روشن است كه موضوع تدين مسلمان‏ها همه قرآن و سنت است. و اما بخشي از اين مباحث عقلاني است و بخشي ديگر فوق عقلاني.

مجموعه‏اي كه هم مباحثش تأكيدي است و هم تأسيسي و اين طبيعت دين اسلام است. تركيبي از مباحث تأكيدي و تأسيسي. و اين درواقع پاسخي است به اين شبهه كه عده‏اي معتقدند ضرورت دين منوط به مباحث فوق عقل است. مسئله، يعني تأييد تأكيدي و تأسيسي بودن دين، بازهم ضرورت گرايش به يك بينش جامع قرآني را مي‏نماياند. به عقيده من تفسيرالميزان - كه يك نگرش چكش‏خورده است و تبلور بيش از هزارسال تحقيقات علماست - سرمايه ارزشمندي است كه توجه به آن مي‏تواند انسان را در رسيدن به آن بينش جامع ياري رساند.

همّ‏وغم شما بيشتر معطوف به مديريت قرآني است. حال اين سوءال مطرح مي‏شود كه آيا بين مديريت اسلامي و مديريت قرآني تفاوت و انفكاكي قايل هستيد يا از باب درجه اهميت قرآن است كه به اين مقوله بيشتر مي‏پردازيد؟

اين مسئله از باب بيان روش خاص است. به‏عنوان مثال تفسيرالميزان به تفسير قرآن به قرآن مشهور است اما اين به معناي عنايت نداشتن به ديگر روش‏ها در الميزان نيست بلكه به اين معناست كه روش محوري در الميزان روش قرآن به قرآن است و ديگر روش‏ها در طول اين روش قرار مي‏گيرند. به همين ترتيب وقتي مي‏گوييم بينش قرآني؛ به اين دليل است كه قرآن جان اسلام است و تفسير و روايات اهل‏بيت(ع) هم تفسير قرآن است و شخصيت اهل‏بيت(ع) هم شخصيت‏هاي قرآن ناطق است. و چيزي جز تجسم قرآن نيست. از جهت ديگر متن صددرصد الهي از حيث سند و محتوي فقط قرآن است؛ و روايات و... در طول قرآن قرار مي‏گيرند و اين درباره روايات متواتر و مستقلات قطعيه عقليه و مستلزمات قطعيه عقليه است كه در طول قرآن - سنديت مي‏يابد. و روايات ظني كه دست‏آورد عقل فطري هستند غيرمستقل و غيربديهي بوده و در طول دستاورد قطعي قرآن قرار مي‏گيرند. اين فقط روش‏شناسي تحقيق است و مي‏گويد در كدام روش بايد حركت كنيد تا به دست‏آوردهاي قابل اعتماد ارزشي برسيد.

با توجه به اهميت پرداختن به بحث مديريت اسلامي، در جامعه، به‏خصوص در جامعه بعد از انقلاب ما، تا چه حد به اين مقوله پرداخته شده و آيا بين آنچه كه در احكام اسلام ترسيم شده و آنچه اكنون توسط مديران و مجريان اجرا مي‏شود تفاوتي مي‏بينيد؟

همان‏طور كه اشاره كردم نقص مديريت امروزي نبود يك تفكر جامع قرآني است و همين نقصان، موجب بخشي‏نگري در مسائل قرآني مي‏شود كه اين امر از نظر قرآن بسيار مطرود و موجب عذاب است. خداوند مي‏فرمايد: قل اني انا النذير المبين، كما انزلنا علي‏المقتسمين، الذين جعلواالقرآن عضين: «و بگو منم كه هشداردهنده آشكارم، همچنان كه [عذاب را] بر تفرقه‏گرايان نيز نازل كرديم. كساني كه قرآن را بخش‏بخش كردند»(حجر، 91-89). و اين است مشكل جامعه ما. مديران ما چون داراي يك بينش صحيح و جامع قرآني نيستند نمي‏توانند جامعه را به جامعه مطلوب قرآني تبديل كنند. اصلاحات و تحولات ايشان با شكست روبه‏رو مي‏شود. درحالي‏كه اگر آن بينش جامع به‏دست آيد 30 الي 40 درصد مشكلات به مباركي همين بينش حل مي‏گردد. و وقتي اين فضاي مبارك ايجاد شد، اراده‏ها تعديل شده و باقي مشكلات هم به مدد لطف خدا برطرف مي‏شود. مشكل ما اين است كه در مورد حل مشكلات و مسائلمان بينش جامع قرآني را به كار نمي‏بنديم. والاّ جوان ما نه مشكل ازدواج داشت نه كار و نه... بايد سعي كنيم نسبت به تعاليم قرآن به يك نگرش نو و گسترده و عام‏نگر دست يابيم. تا به راه‏حل اساسي و پايه‏اي مشكلات جامعه پي‏ببريم. چرا كه ترتيب مسائل قرآن ارتباط سيستمي امور را چه از نظر عمودي - مسائل پايه‏اي - و چه از نظر افقي براي ما روشن مي‏كند.

به‏عنوان آخرين سوءال نظرتان درباره نشريه گلستان قرآن چيست؟

نشريه خوب و مباركي است. ان‏شاءالله خدا توفيق بيشتر از اين را به شما عنايت كند كه هرچه بيشتر در جهت غنابخشيدن به اين نشريه تلاش كنيد. سعي كنيد با محققاني مرتبط باشيد كه هم فهم دين دارند و هم درد جامعه. كساني كه دردآشنايند و مجدّند كه اصلاحات بنيادي بر محور قرآن انجام دهند. سعي كنيد اين ايده‏ها را در نشريه مطرح كنيد و ان‏شاءالله بتوانيد واسطه يك تعامل فرهنگي بر مبناي قرآن باشيد كه آثار و بركات عظيمي براي جامعه فرهنگي و عموم مردم خواهد داشت.

/ 1