دلايل عدم موفقيت اجراي استانداردISO9000 دربرخي شركتها
ميزان موفقيت استاندارد9000ISO در شركتها ارتباطي با نوع فعاليت آنها ندارد. اخذ گواهينامه استقرار نظام تضمين كيفيت هميشه به تحقق اهداف شركتها منجر نخواهد شد. يكي از مهمترين مشكلاتي كه سبب كارا نبودن استاندارد 9000ISO مي شود، تعريف حدود پذيرش آن است. شركتهايي هستند كه از نظر تجهيزات وضعيت خوبي دارند ولي در اجراي اين استاندارد موفق نيستند.
مقدمه:
در سالهاي اخير تعداد شركتهايي كه موفق به دريافت گواهي نامه 9000ISO شده اند افزايش قابل توجهي داشته و هرروز به تعداد شركتهاي داراي اين گواهي نامه اضافه مي شود. خوشبختانه حمايتهاي دولت انگيزه خوبي براي پياده سازي اين استاندارد در سطح موسسه ها به وجود آورده كه مي توان به تسهيلات جهت صادرات اينگونه محصولات و هم چنين اينكه احتمالاً در سال جاري تنها شركتهايي مجاز به شركت در نمايشگاه بين المللي تهران هستند كه داراي استاندارد ملي و يا 9000ISO باشند اشاره كرد. هرچند كه استاندارد 9000ISO بسيار كلي و عام بوده و كمترين نيازهاي يك سيستم تضمين كيفيت را در نظر مي گيرد و نسبت به ساير استانداردهاي تضمين كيفيت مانندEAQA و يا VDA ويا 9000QS كه تخصصي تر هستند در سطح پايين تري قرار مي گيرد ولي به جهت جهاني بودن اخذ اين گواهينامه به وسيله شركتهاي داخلي گام بزرگي به پيش محسوب مي شود. در اين مقاله به بررسي اثرات اجراي اين نظام بر روي 35 شركت توليدي داراي اين گواهينامه و بعضي از دلايل موفق نبودن اجراي آن در بعضي از واحدها مي پردازم. نوع فعاليت شركتهايي كه در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفته اند به شرح ذيل است: لازم به تذكر است كه دو شركت ريخته گري از چهار شركت در زمينه توليد قطعات خودرو فعاليت داشتند. ابتدا در نظر بود كه در هر صنعت 10 شركت مورد بررسي قرار گيرد ولي در نهايت به علت عدم همكاري تعدادي از واحدهايي كه با آنها مكاتبه صورت گرفته بود تنها به 35 شركت بسنده شد.
معيارهاي ارزيابي
معيارهايي كه براي بررسي مورد استفاده قرار گرفت عبارت بود از مقايسه قبل و بعد اخذ گواهينامه و روند تغيير موارد ذيل بعد از اخذ گواهينامه: ميزان شكايت مشتريان در مورد كيفيت محصول؛ تحويل به موقع محصول، شرايط تحويل و بسته بندي؛ مقايسه درصد ضايعات قبل و بعد از اجراي نظام؛ بررسي ميزان محصول برگشتي از سوي مشتريان؛ توقفات توليد و نياز به تعميرات اضطراري و برنامه ريزي نشده؛ تعداد مجوز ارفاقي صادر شده؛ انجام صحيح و به موقع كاليبراسيون؛ تحويل به موقع مواد اوليه و ماشين آلات و خدمات از سوي پيمانكاران فرعي و اقدامات صورت گرفته از سوي شركت؛ گزارشهاي مطرح شده در جلسه بازنگري مديريت؛ سوابق مميزي و تعداد مغايرتهاي مشاهده شده و نوع آنها.
برخي نتايج مهم
براي ارزيابي ميزان موفقيت و ارزيابي آماري نتايج با نگرش سختگيرانه با اين استاندارد برخورد شد و نتايج ذيل به دست آمد: 1 - بررسيها نشان دهنده بالابودن ميزان موفقيت در هيچ صنعت خاصي نبود و آزمون هاي مربع هم نشان مي داد ميزان موفقيت اين استاندارد در شركتها ارتباطي با نوع فعاليت آنها نداشته است. (نمودار شماره 1) 2 - موفقيت اين استاندارد در مرحله اول به اعتقاد افراد شركت به سودمندي آن و هم چنين حمايت مديران شركت از اجراي اين استاندارد بستگي دارد. 3 - علت تمايل شركتها به اخذ گواهينامه اين استاندارد در مرحله اول احساس نياز به ايجاد سيستم تضمين كيفيت، در مرحله دوم درخواست مشتريان و فشار مديريت مافوق، و در مراحل بعدي رقابت با ساير همكاران، ايجاد تحرك در شركت و شروع يك كار جديد معرفي شد (نمودار شماره 2) 4 - آزمونهاي آماري بستگي داشتن ميزان موفقيت اين نظام در شركتها را باانگيزه آنها در اخذ اين گواهينامه اثبات مي كند (نمودار شماره 3). 5 - 32 شركت از 35 شركت مورد بررسي از مشاور استفاده كرده اند و آزمونهاي آماري ثابت مي كند ميزان موفقيت در شركتهايي كه مشاور تنها نقش مشاور را داشته و نوشتن روشهاي اجرايي با پرسنل شركت بوده، بيشتر از شركتهايي بوده كه نوشتن روشهاي اجرايي با مشاور بوده است؛ به علاوه شركتهايي كه از مشاور استفاده كرده اند زودتر موفق به اخذ گواهينامه شده اند. 6 - در 19 شركت از 35 شركت تا قبل از اجراي نظام روشهاي انجام فعاليت هيچ روش اجرايي و يا دستورالعملي به صورت مكتوب و يا نظام يك پارچه وجود نداشته و حدود پنج شركت كه اجراي استاندارد در آنها موفقيت آميز بود جزء شركتهايي بودند كه در آنها مدارك سيستمي قبل از اجراي نظام موجود نبود. توزيع وجود اين نوع مستندات قبل از اقدام به پياده سازي نظام به قرار جدول ذيل بوده است. لازم به تذكر است از آنجا كه اكثر سازندگان قطعات خودرو براي فروش قطعات به كارخانه هاي خودروسازي ملزم به اجراي يك حداقل سيستم براي رتبه بندي بوده اند لذا قبل از اخذ گواهينامه از نظر داشتن سيستم وضع بهتري نسبت به ساير شركتها به جز شركتهاي صنايع شيميايي داشته اند. از نكته مهم ديگر اجراي سيستمهاي كنترل وSPC است كه متاسفانه تا قبل از اجراي سيستم به جز صنايع غذايي و بهداشتي در ساير صنايع به صورت درست و دقيق اجرا نمي شده و به اعتراف مسئولان بيشتر حالت نمايشي داشته است. جدول 3 - وضع مستندات و سيستم كيفيت شركتهاي مورد بررسي قبل از اجراي سيستم 7 - نقش اطلاع رساني و عمل كردن اين استاندارد به عنوان محرك براي ايجاد سيستم MIS در سازمان بسيار مثبت بود بطوري كه در قبل از اجراي نظام در تنها 8 شركت توليدي اطلاعات لازم در اختيار مدير قرار مي گرفت و در واقع اكثر تصميم گيران از عملكرد سازمان خود اطلاع دقيق نداشته و براي تصميم گيري به داده ها و پردازش ذهني آنها متكي بودند واز نظر تمام مديران حتي آنهايي كه اعتقادي به اين استاندارد نداشتند اين دستاورد حداقل نتيجه اي بوده كه به دست آورده اند.