چکيده: محور مبارزههاي سيد جمالالدين، مبارزه با استعمار است. به ويژه در آن زمان كه استعمار انگلستان بسيار فعال بود، وي فعاليت خود را از هند كه مستعمره انگليس بود، آغاز كرد.سيد بعدها متوجه ميشود كه يكي از چيزهايي كه سبب ورود و نفوذ استعمار در كشورهاي اسلامي است،تفرقه بين اين كشورها و آسيبهاي ديگري است كه وجود دارد،مانند عمل نكردن به اسلام،ارزش شدن اوصاف پست در ميان مسلمانان و ديگر چيزهايي كه به طور تفصيلي در عروه الوثقي و رساله نيچريه و ديگر آثار سيد آمده است. گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمين نجف لكزايي، رييس پژوهشكده علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي درباره انديشهها و برنامههاي سيد جمالالدين اسدآبادي در مبارزه با استعمار و استبداد.
اهميت بررسي انديشه سيد جمالالدين اسدآبادي از چه جهت است؟
انديشه هر شخصيتي و از جمله سيد جمالالدين اسدآبادي داراي ارزش تاريخي و موضوعي است، ولي بخشهايي از آن هم جنبه فرازماني دارد. نقطه مركزي انديشه سياسي سيد جمالالدين اسدآبادي هنوز مورد نياز جامعه ما هست. به نظر سيد جمالالدين اسدآبادي بحران اصلي كه جهان اسلام با آن روبرو بود، تفرقه و نداشتن انسجام و همبستگي بين مسلمانان بود، راهي كه سيد براي اين بحران پيشنهاد كرد، همبستگي اسلامي و همگرايي جهان اسلام بود كه امروزه بيش از هر زمان ديگري به اين بخش از انديشه سياسي و ديني سيد جمالالدين نيازمنديم. سيد جمال الدين اسد آبادي دريافته بود كه استعمارگران با ايجاد تفرقه در جهان اسلام از راه گسترش ايدئولوژي ناسيوناليزم و مليگرايي، منافع و اهداف خود را پيش ميبرند و در واقع چيرگي استعمار بر مسلمانان به خاطر جنگهاي مذهبي، قومي، قبيلگي، فرقهاي در جهان اسلام است. آنها با طرح دسيسههايي اين تفرقه را تقويت ميكردند. انديشه سياسي سيد جمال بخشهاي ديگري هم داشت كه آنها هم امروزه براي جهان اسلام مفيد است، مانند رويارويي با استكبارگران و مبارزه با سلطه غرب بر جهان اسلام. مسأله ديگري كه مورد توجه سيد جمالالدين اسدآبادي بود و امروز هم مورد نياز جامعه است، بحث اخلاق بود. وي تأكيد فراوان داشت كه مسلمانان بايد با عمل به دستورها و احكام اسلام، فضيلتها و ويژگيهاي نيكوي اسلامي را در وجودشان نهادينه كنند و پستيها را از زندگي فردي، اجتماعي و سياسي خودشان دور كنند. به نظر ميرسد بخشهاي زيادي از انديشههاي سياسي، اجتماعي و مذهبي سيد جمال همچنان براي نسل كنوني مفيد است.با وجود اين كه نسبت به فعاليتها و تلاشهاي سيدجمال شكي وجود ندارد، ولي گفته ميشود كه شيعيان و علماي عصر ايشان به برنامهها و افكار سيد كمتر توجه ميكردند. به نظر شما دليل اين امر چه بوده است؟ با توجه به اين كه سيد جمال الدين دغدغه وحدت جهان اسلام را داشت، ميكوشيد تا روي آموزههاي مشترك جهان اسلام تأكيد كند، بنابراين كساني كه ميخواهند انديشه سياسي سيد جمال را مورد بررسي قرار دهند بايد به همين جنبه توجه داشته باشند تا وارد بحثهاي تفرقه آميز نشوند. اما آنچه كه نسبت به مراجع بزرگ شيعه گفته ميشود، داوري درستي نيست. سيد جمال الدين اسد آبادي و ميرزاي شيرازي بزرگ هر دو از شاگردان شيخ انصاري بودند و هر دو با هم در درس شيخ انصاري حاضر ميشدند. مهاجرت تبليغي سيد جمال به هند به دستور شيخ انصاري صورت گرفت، نامههايي كه سيد براي ميرزاي شيرازي مينوشت، اين سخن را تاييد ميكند. كساني كه انديشههاي سيد را مطالعه كرده باشند، ميدانند كه وي مشكلي از اين جهت نداشته است، البته كساني بودند كه در واقع با اهداف سيد مشكل داشتند، ولي آنها هم تنها براي يك مذهب خاص نبودند و هم برخي از عالمان شيعه، هم برخي از عالمان اهل سنت بودند كه نظر سيد براي آنها مورد پذيرش نبود. همچنان كه امروز هم اينگونه افراد وجود دارند، يعني نيروهاي افراطي كه با نظريه وحدت و همگرايي جهان اسلام مخالفاند هم در ميان شيعيان و هم در ميان اهل سنت وجود دارند. نظريه همگرايي جهان اسلام براي اين بود كه دو طرف از توهين به يكديگر پرهيز كنند و در برابر منافع غرب از منافع جهان اسلام دفاع كنند. مثلاً در جهان امروز كشورهاي اسلامي همه با هم در برابر سلطه طلبي آمريكا و ديگر كشورهاي سلطهگر بايستند، نه اينكه از راه دامن زدن به تفرقه و جدايي سبب حضور و تقويت بيگانگان در كشورهاي اسلامي شوند. به هرحال اين مسائل و اتهامهايي كه گاهي درباره سيد جمالالدين مطرح ميشود، پايه و اساس ندارد و در واقع بيشتر از جهل و تعصب و برخي انگيزههاي سياسي سرچشمه ميگيرد.سيد جمالالدين اسدآبادي از يكسو تأكيد بر احياي امپراطوري عثماني داشت و از سوي ديگر در پي براندازي حكومت قاجار بود كه يكي دشمني با حكومت اهل سنت و ديگري مخالفت با اهل تشيع است. اين امر را در چگونه ميتوان تبيين كرد؟ يكي از اشكالهايي كه در مورد وي مطرح ميشود، اين است كه سيد جمال به جاي رابطه با دولتمردان بايد به طور مستقيم با مردم ارتباط برقرار ميكرد و از خود وي هم نقل شده كه پيش از شهادت گفته بود، اي كاش وقتي را كه براي ارتباط با پادشاهان گذاشتم در ميان مردم ميگذراندم، اين سخن معنايش اين است كه سيد جمال الدين در واقع به دنبال براندازي هيچ حكومتي نبود و هيچ سندي هم وجود ندارد كه نشان دهد وي به دنبال براندازي حكومتي بوده باشد، برعكس در سفري كه ناصرالدين شاه به اروپا و از جمله انگلستان داشت از سيد جمالالدين دعوت ميكند كه به ايران بيايد و اصلاحاتي را درباره وضع قانون و اجراي قانون در ايران انجام دهد كه البته سيد هم آمد ولي چون ميخواست اصلاحات را از دربار آغاز كند، ناصرالدين شاه آن را نپذيرفت، ولي سيد اصرار داشت كه اصلاحات را آغاز كند، براي همين در حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) متحصن شد كه به دستور ناصرالدين شاه وي را از حرم حضرت عبدالعظيم(ع) بيرون آوردند و از ايران اخراج كردند.اين ادعا بر اساس نامههايي است كه در آن سيد از ميرزاي شيرازي درخواست ميكند كه با حكومت قاجاريه مبارزه كنند، چرا كه اين حكومت مستبد است و مانع پيشرفت كشور اسلامي ميشود؟ خاطرهاي نقل شده است كه بر اساس آن سيد جمال به ميرزاي شيرازي اينطور بيان كرده، شما كه يك چنين قدرتي داريد كه به عنوان مثال با يك فتوا تنباكو را تحريم ميكنيد، توان عوض كردن پادشاه را هم درايد. ميرزاي شيرازي گفته بود چگونه و به جاي او چه كسي را بگذاريم؟ سيد جمال گفته بوده است كه من هستم. تعبيرهايي در حد خاطره نقل شده است و ولي عمل سياسي سيد به اين سو نرفت تا جايي كه از سوي تحليلگران انديشه سياسي مورد انتقاد واقع شده كه چرا سيدجمالالدين درپي تغيير حكومتها نبوده است.سيد جمالالدين بسيار مورد توجه انديشمندان غربي است؟ آيا توجه آنها به سيد برگرفته از انديشهها و مبارزاتش است يا نوع حركت ويژهاي كه وي دنبال ميكرد؟ محور مبارزههاي سيد جمالالدين، مبارزه با استعمار است. به ويژه در آن زمان كه استعمار انگلستان بسيار فعال بود، وي فعاليت خود را از هند كه مستعمره انگليس بود، آغاز كرد. سيد بعدها متوجه ميشود كه يكي از چيزهايي كه سبب ورود و نفوذ استعمار در كشورهاي اسلامي است، تفرقه بين اين كشورها و آسيبهاي ديگري است كه وجود دارد، مانند عمل نكردن به اسلام، ارزش شدن اوصاف پست در ميان مسلمانان و ديگر چيزهايي كه به طور تفصيلي در عروه الوثقي و رساله نيچريه و ديگر آثار سيد آمده است. به هر حال سيد جمالالدين اسد آبادي تا آخر عمر با استعمار انگليس مبارزه كرد و در برابر اين باور مستشرقان كه عقبماندگي جهان اسلام را به دليل عمل به آموزههاي اسلامي ميپنداشتند، ايستاد و از اسلام دفاع كرد. بيايد و مقابله كند. به عنوان ارنست رنان در فرانسه مقالهاي نوشته بر اين اساس كه دين اسلام با علم مخالف است، به همين دليل جهان اسلام عقبمانده است، سيد جمالالدين به اين مقاله جواب داد و در آن مقاله به تفصيل از اسلام دفاع كرد. بنابراين رويارويي سيد با مستشرقان و بيگانگان جنبههاي مختلفي دارد، بخشي از آن مبارزههاي ضد استعماري وي است كه به طور مشخص انگليس را هدف ميگيرد. بخشي ديگري از آن مبارزه علمي، قلمي و فكري با مستشرقان و عناصري كه در جهان اسلام خودباخته غرب شدهاند.از انديشهها و مبارزههاي سيد چگونه ميتوانيم در دنياي امروز استفاده كنيم. چه بخشي از انديشههاي وي هماكنون قابل استفاده و پيگيري است؟ ماهيت مشكلاتي كه جهان اسلام هماكنون با آن رو به روست با دورهاي كه سيد در آن بوده است، تغيير چنداني نكرده است. بحث وي در مبارزه با استكبار و سلطه خارجي، در مورد كنترل نيروهاي تندرو در جهان اسلام و جلوگيري از موانع وحدت و تأكيد ويژه وي بر همگرايي جهان اسلام هنوز مورد نياز ماست. تأكيد سيد بر عمل به اسلام، اخلاق و اينكه بايد ارزشهاي اخلاقي در ميان امت اسلامي نهادينه شود، همچنان مورد نياز جهان اسلام است، بنابراين جهان اسلام هنوز نيازمند انديشههاي سيد جمالالدين اسد آبادي است. البته هيچ انديشمندي از جمله سيد جمال بدون عيب و نقص نيست و بيگمان نقدهايي هم بر وي وارد است، ولي به هر حال متفكران از نظر اينكه چه قدر بر افكار و انديشههايشان نقد وارد باشد، رتبهبندي ميشوند و به طور يقين سيد با توجه به زماني كه در آن زندگي ميكرد، وضعيتي كه جهان اسلام در آن زمان داشت و تنها بودنش در مبازرهها و فعاليتهايش، كار بسيار بزرگي انجام داد.