بازخواني پرونده حمله رژيم پهلوي به فيضيه
3 فروردين 1386 پژوهشگر: احمد نجمي چکيده:
حمله مأموران رژيم ستم شاهي به مدرسه فيضيه در سالروز شهادت امام صادق در سال هر چند تصوير تلخي بر خاطره انقلاب باقي گذاشت، اما سرمنشأ بسياري از رخدادهاي سياسي شد. از اين رو در سالگرد اين واقعه فجيع به بررسي زمينههاي بروز آن و خاطرات باقي مانده و تأثير اين واقعه بر قيام خميني كبير ميپردازيم. حمله مأموران رژيم ستم شاهي به مدرسه فيضيه در سالروز شهادت امام صادق در سال هر چند تصوير تلخي بر خاطره انقلاب باقي گذاشت، اما سرمنشأ بسياري از رخدادهاي سياسي شد. از اين رو در سالگرد اين واقعه فجيع به بررسي زمينههاي بروز آن و خاطرات باقي مانده و تأثير اين واقعه بر قيام خميني كبير ميپردازيم.زمينههاي حمله به مدرسه فيضيه
در ماههاي پاياني سال ،محمدرضا شاه كه سالگرد ناكاميطرح انجمنهاي ايالتي و ولايتي را به تلخي پشت سر ميگذاشت، تصميم گرفت اصول ششگانهاي را با حذف و اضافاتي در قالب «انقلاب سفيد» به رفراندوم بگذارد. اين اصول ششگانه در واقع همان انقلاب از بالايي بود كه آمريكا به كشورهاي توسعه نيافته اعلام كرده بود. مخالفت با اصول ششگانه، برخي تبعات را براي روحانيت در پي داشت. چرا كه «مسأله اصلاحات ارضي، سهيم كردن كارگران دركارخانهها، سپاه دانش كه به نوعي به زنها برميگشت و قانون ملي كردن جنگلها، جزو اصول لوايح ششگانه شاه بود. اينها مسائلي بود كه به ظاهر يك مقداري وجهه عمومي شاه را در مقابل اقشاري از مردم بالا ميبرد. اين اصول، ظاهري فريبنده و عوام پسندانه داشت و مخالفت با آنها اعتراض افراد ناآگاه را در پي داشت.» بر اين اساس امام خميني تدبير خاصي در نظر گرفتند و در مشاوره با ساير مراجع و علما، علاوه بر تبيين علل مخالفت با اين رفراندوم، جوانب امر را سنجيدند. در نهايت قرار بر اين شد از رژيم بخواهند تا نمايندهاي به قم بفرستد و انگيزه شاه را از طرح اين لوايح بيان كند. يكي از مقامات دولتي به نام بهبودي بنا به درخواست علماي قم روانه اين شهر شد و بي درنگ با مقامات روحاني و علماي قم از جمله امام خميني به گفت وگو نشست. همچنين علماي قم آيتالله كمالوند را به نزد شاه فرستادند تا نظرات آنها را ابلاغ كند. اين مذاكرات بي نتيجه بود؛ چرا كه شاه بر همان مواضع خود پافشاري ميكرد. تا جايي كه به آيتالله كمالوند گفت: «اگر آسمان به زمين بيايد و زمين به آسمان برود من بايد اين برنامه را اجرا كنم. زيرا اگر اجرا نكنم از بين خواهم رفت. در پايان نيز از علماي ايران گلايه كرد كه چرا مانند علماي اهل سنت او را اولوالامر خطاب نميكنند! و براي او به دعاگويي نميپردازند». به طور خلاصه ميتوان گفت كه علت مخالفت امام با اين طرح آن بود كه «اين رفراندوم اجباري مقدمهاي براي از بين بردن مواد مربوط به مذهب است. علماي اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهاي ايالاتي و ولايتي براي اسلام و قرآن و مملكت احساس خطر كردند و به نظر ميرسد كه همان معاني را دشمنان اسلام مي خواهند به دست جمعي مردم ساده دل و اغفال شده اجرا كنند.» حجتالاسلام فاكر درباره روش مخالفت امام خميني ميگويد: «امام به جاي آن كه مواضع خود را روي اصول ششگانه متمركز كند، به اصطلاح آنها را دور ميزد و پشت اين لوايح را ميكوبيد. ايشان ميفرمود اجراي اين لوايح اسارت است، وابستگي به آمريكاست. ميخواهند اقتصاد ما را ويران كنند. اين موضع گيريها به جاي آن كه زنان و كشاورزان را در مقابل امام قرار دهد با او همراه ميكرد.» با تمام مخالفتها، اعتصابات و تظاهراتي كه در شهرهاي مختلف ايران، بويژه مراكز مذهبي صورت گرفت، رفراندوم در ششم بهمن ماه برگزار گرديد و عليرغم تحريم انتخابات، رسانههاي گروهي اعلام كردند كه اصول پيشنهادي شاه با پنج ميليون و ششصد هزار رأي در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأي مخالف به تصويب ملت ايران رسيد! اسناد زيادي دال بر تشريفاتي و غيرواقعي بودن اين انتخابات وجود دارد. شاه در اسفند ماه طي سخناني در پايگاه وحدتي دزفول، از مراجع و روحانيون به زشتي ياد كرد و نسبت به يك سركوب قريب الوقوع هشدار داد. امام نيز به منظور آگاه تر شدن مردم نسبت به اهداف رژيم شاه، با صدور اعلاميهاي نوروز سال را عزاي عمومي اعلام كردند: «اعظم الله تعالي اجوركم. چنانچه اطلاع داريد دستگاه حاكمه ميخواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه اسلام قيام؛ و به دنبال آن مطالبي است كه اسلام را به خطر مياندازد.لذا اينجانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر(عج) جلوس ميكنم و به مردم اعلام خطر مينمايم. مقتضي است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبتهاي وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند.» ساير علما از جمله چهل و شش نفر از علماي تهران نيز با صدور اعلاميه اي عيد نوروز را عزاي عمومي اعلام كردند. در برههاي كه نگاه همه به مرجعيت بود، امام خميني صلابت خود را به عنوان يك رهبر سياسي و شجاع به رخ همگان كشيد. ايشان در پاسخ به نامه تسليت آيتالله سيدعلي اصغر خويي، آن چنان به افشاگري سياسي پرداخت كه برگ جديدي در مبارزات ورق خورد. متن اين نامه به «شاه دوستي يعني غارتگري» معروف شد.تصميم نابخردانه رژيم
حكومت، عصبانيت از حوزه علميه بويژه از امام خميني (ره) را نتوانست كنترل كند و با حركتي نابخردانه، اگر چه در ظاهر طلاب را به خاك و خون كشيد، اما فرياد قيام را در همه جا منعكس كرد. كارگزاران رژيم در آستانه عيد نوروز به اين نتيجه رسيدند كه براي سركوب عوامل و بنيان اصلي قيام يعني مرجعيت، به اخلال در برنامهها، هتك حرمت آنها و ضرب و شتم هواداران برآيند. از معدود خاطرات به جا مانده از عوامل رژيم نيز تمام تصميمهاي فوق تاييد ميشود. از جمله در ياد ماندههاي سپهبد مبصر- معاون شهرباني كل كشور در آن زمان- آمده است: «در روزهاي پاياني سال به سازمانهاي اطلاعاتي خبر رسيد كه طلبههاي قم با صدور اعلاميهاي از مسلمانها خواستهاند تا روز دوم فروردين مطابق با روز شهادت امام صادق در مدرسه فيضيه قم گرد هم آيند و در تظاهرات با اصلاحات مخالفت كنند... در برابر اين تصميم و براي جلوگيري از آن كميسيونهايي تشكيل و مسأله را مورد بررسي قرار ميدهند و سرانجام طرح بسيار نابخردانهاي و ميشود گفت كودكانهاي كه اصلاً به صلاح مملكت نبود را به تصويب رساندند. طرح مذكور اين بود كه عدهاي از سربازان گارد با لباس غيرنظاميبه آنجا ريخته و با طلبههاي تحريك شده درگير شوند و با آنها كتك كاري كنند». مبصر، طراح اين پيشنهاد را نصيري ـ رئيس ساواك ـ معرفي و اضافه ميكند اسدالله علم، نخستوزير، آن را پسنديد و شاه نيز آن را مورد تأييد قرار داد.روز واقعه
در روز جمعه دوم فروردين مطابق با بيست و پنج شوال، سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) مجالس در قم بويژه بيوت مراجع و علما در حال برگزاري بود. در اين بين سه مجلس در كانون توجه مردم و به تبع آن كارگزاران رژيم پهلوي بود. اول مجلس عزا از سوي آيتالله شريعتمداري در مدرسه حجتيه. دوم مجلس عزا در بيت امام خميني و سوم كه اهميت زيادي داشت، مجلس عزا در مدرسه فيضيه از سوي آيتالله گلپايگاني بود. مأموران ويژه گارد پهلوي به طور هماهنگ و با لباس مبدل قصد داشتند در هر سه مجلس اخلال ايجاد كرده و آنها را به خاك و خون بكشند. استاد علي دواني اوضاع مدرسه حجتيه را بدين صورت توصيف ميكند: «در مدرسه حجتيه علاوه بر چند روضه خوان، آيتالله مشكيني قرار سخنراني داشت. در بين سخنراني وي، ناگهان به شكل هماهنگ چند نفر صلوات ميفرستند. اين كار را هر چند دقيقه يك بار تكرار ميكنند. وحشت مجلس را فرا گرفت. در اين زمان يكي از پهلوانان قم به نام «ميري»كه در مجلس حاضر بود به طرف منبر آمد و گفت: هر حرامزادهاي كه بخواهد مجلس را به هم بزند با مشت من مواجه خواهد شد. اخلالگران با اين تهديد جا خوردند و در اجراي مأموريت خود ناكام ماندند.» با عنايت به مواضع صريح و قاطع امام نسبت به رفتار هيأت حاكمه و افشاگريهاي ايشان، مأموران امنيتي، اخلالگري در منزل امام را نيز به عنوان يكي از مأموريتهاي اصلي انتخاب كردند تا از اين طريق ايشان را به عقب نشيني وادارند. چگونگي اين مأموريت و علت ناكامياخلالگران در خاطرات برخي از شاهدان و حاضران آن مجلس آمده است. براساس اين خاطرات بايد گفت درك شرايط و انتقال وضعيت موجود توسط اطرافيان حضرت امام و متقابلاً تصميمات ايشان تأثير مهميدر كنترل اوضاع داشت. حضور افراد مشكوك در بين جمعيت، قبل از شروع رسميمجلس به امام گزارش ميشود. در بين سخنراني حجت الاسلام حجتي كرماني و بعد از ايشان صلواتهاي نابجا به همراه برخي مسائل به گوش ميرسد. واكنش حضرت امام جالب است، ايشان ابتدا پيام دادند: «هركس غير از گوينده اگر شعار دهد، كنار دستي اش دهان او را بگيرد.» سپس از طريق شيخ صادق خلخالي به حضار هشدار دادند: «اگر اخلالگران بخواهند كاري كنند، من به طرف صحن حركت ميكنم و تكليف خود را با اين دستگاه روشن ميكنم.» بعدها امام دليل اتخاذ اين تصميم را بيان كردند: «اينها دستور داشتند بيايند منزل من شلوغ كنند، لذا يك تكليف ديگري جلوي پايشانانداختم و گفتم اين كار را ميكنم. تا اينها بروند و بپرسند كه ايشان ميخواهد برود فيضيه و كسب تكليف كنند، ما كارمان را كرده ايم!» به اين ترتيب اخلالگران نتوانستند در دو مجلس عزا كه قبل از ظهر منعقد شده بود اخلالي ايجاد كنند. اما اين، همه ماجرا نبود. آنها بنابر دستور مقامات، به گروه مأموران مستقر در نزديكي مدرسه فيضيه كه در برخي اسناد كماندوهاي با لباس نظاميرا بيش از كاميون ذكر كردهاند، ملحق شدند. چرا كه عمليات بزرگ! در پيش بود.حمله به فيضيه
بر اساس رسمي كه از زمان مرحوم آيتالله العظميحاج شيخ عبدالكريم حائري- مؤسس حوزه علميه قم- به جا مانده بود، آيتالله گلپايگاني بعد از ظهر روز شهادت امام جعفر صادق(ع)، مجلس عزايي در مدرسه فيضيه منعقد ميكردند. به علت همزماني اين روز با تعطيلات نوروز و از سويي ديگر تحريم اين عيد از سوي مراجع تقليد، عده زيادي از مردم ساير شهرها به قم آمده بودند. مردميكه براي حضور در اين مجلس به طرف مدرسه فيضيه در حال حركت بودند، شاهد حضور غيرعادي تعداد زيادي از نظاميان در بيرون مدرسه فيضيه ميشوند. از سويي ديگر بسياري از روحانيان و طلاب حاضر در مدرسه به برخي از افرادي كه به شكل گروهي و با لباسي تقريباً متحدالشكل نزديك منبر نشسته بودند مشكوك ميشوند. «جو پر التهاب اين مجلس را به استحضار آيتالله گلپايگاني رسانده و از ايشان درخواست كردند در اين مجلس حاضر نشوند. ايشان گفتند: بنده صاحب اين مجلس هستم و هر اتفاقي كه بيفتد بايد در رأس جلسه باشم و ايشان در مكاني مشخص مينشينند.» سخنران اول مجلس حجت الاسلام آل طه به ايراد سخنراني پرداخت. اگر چه در بالاي سر سخنران، اعلاميه معروف امام خميني كه «ما امسال عيد نداريم» از سوي شاگردان ايشان نصب شده بود، اما انتقاد صريح آل طه از طرح انجمنهاي ايالتي و ولايتي، جو جلسه را سنگين تر كرد. در بين سخنان وي بود كه نقشه ايادي شاه كليد خورد.در خاطرات آل طه آمده است: «وقتي نوبت سخنراني من رسيد، به محض ايراد چند جمله، شخصي گفت صلوات و به دنبال آن جمعي صلوات فرستادند. اين واقعه چندبار تكرار شد تا آنجا كه مجبور شدم اعلام كنم فرستادن صلوات به عهده من است...» آل طه به سختي توانست جلسه را كنترل و سخنراني خود را به پايان برساند. اما پس از او سخنراني اصلي جلسه به عهده مرحوم حاج انصاري قميبود. «حاج انصاري تا حدودي در بياناتش صراحت لهجه داشت و در منبرهاي قبلي اش هم گاهي با صراحت به دولت حمله ميكرد. ايشان كه به منبر رفتند در ابتدا داستان آن شتر را از مولوي نقل كردند كه:
آن يكي پرسيد اشتر را كه هي
گفت از حمام گرم كوي تو
گفت خود پيداست از زانوي تو
از كجا ميآيي اي اقبال پي
گفت خود پيداست از زانوي تو
گفت خود پيداست از زانوي تو