ايدئولوژي انقلابي امام خميني احياي تشيع
دكتر حميدرضا اخوان مفرد جستاره
ايدئولوژي يكي از اركان بسيج سياسي منجر به انقلاب است و نقش قابل توجهي در پيدايش اوضاع انقلابي و چگونگي وقوع بسيج انقلابي دارد. ايفاي نقش قابل توجه اسلام شيعي در انقلاب اسلامي ايران توجه محققان را به اهميت فرهنگ، ايدئولوژي و كار ويژههاي آنها در بسيج، وقوع انقلاب و ماهيت نظامهاي انقلابي جلب كرد. به طوري كه رهيافت تاكيد كننده بر اهميت فرهنگ و ايدئولوژي در انقلاب جايگاه ويژهاي در ميان ساير رهيافتها بهدست آورد. همچنين در سالهاي اخير تحقيقات نظري بر محور پرسش مجدد از نقش فرهنگ و ايدئولوژي بسيار فعال شده است.() از جمله به دنبال انتقادات وارد بر رهيافتهاي ساختار گرايانة دولت، محور فرهنگ و ايدئولوژي در چنين تبيينهايي بدون آنكه نقش كليدي بيابند، محلي از اعراب پيدا كردهاند. به طور مثال تلااسكاچيل- (T.Shocpol) كه با ديد ساختار گرايانه، مطالعه عميقي روي انقلابهاي فرانسه، روسيه و چين انجام داد و نتيجه آن را در كتاب دولتها و انقلاب اجتماعي() ارائه كرد و براي يك دهه، محافل علمي را با نظريه فوق تحت تأثير قرار داد - در مقالهاي كه متعاقب وقوع انقلاب اسلامي ايران نوشت، اعتراف ميكند: «اين انقلاب مهم مرا بر آن داشت تا فهم خود را در مورد نقش ممكن سيستمهاي اعتقادي و فهمهاي فرهنگي در شكل دهي اقدامات سياسي عمق بخشم.»() علاوه بر آن، در رهيافتهاي ديگر از فرهنگ قرائتهاي روانشناختي ارائه شده است كه در آنها تغييرات ادراكي و شناختي براي استفاده از فرصتهايي كه شرايط فراهم ميكنند، ضروري تلقي ميشوند و بالاخره در نظرية ديگر، فرهنگ و ايدئولوژي بدون آن كه برنامهاي صرفاً سياسي در نظر گرفته شوند به عنوان موضوع منازعه مورد ملاحظه قرار ميگيرند.() مفهوم ايدئولوژي در قالب رهيافتهاي متنوع زير بررسي شده است: ايدئولوژي دانش ايدهها، ايدئولوژي آگاهي كاذب، ايدئولوژي جهانبيني طبقه، ايدئولوژي جامعهشناسي معرفت، ايدئولوژي آرمان غيرعقلاني معطوف به عمل و ايدئولوژي يك نظام معنايي و يك مفهوم فرهنگي. همچنين كاركردهاي زير براي ايدئولوژي از سوي محققان فهرست شده است: آگاهي سياسي براي صف آرايي، نقد ترتيبات اجتماعي براي زير سؤال بردن وضع موجود و ايجاد تنفر به آن، معرفي مجموعهاي جديد از ارزشهاي فردي، اجتماعي و معنوي، طرح كلي جامعه مطلوب، معرفي برنامههاي عملي براي رسيدن به اهداف در جهت ويران كردن وضع موجود و ايجاد نهادهاي نوين، ايجاد روحية فداكاري، ايثار، صبر و شكيبايي انقلابي كه لازمة عمل انقلابي و اقدام سياسي در بسيج است، سادهسازي جهت پردهپوشي و تسهيل روند بسيج، ايجاد اعتماد به نفس و تعهد به اقدام عملي، ادعاهاي مبني بر صداقت، فعاليت و عقلانيت براي توجيه پيروان و بالاخره بسيج همگاني با اجراي موفق كاركردهاي فوق.() بايد اضافه كنيم كه ايدئولوژي در تمام نظريههاي انقلاب جايگاه ونقش قابل توجهي دارد.() در اين مقاله نيز ضمن پذيرش اين مهم و تاكيد بر اين كه شرط تفوق يك ايدئولوژي در بسيج سياسي و فرآيند انقلاب، موفقيت در انجام مطلوب كاركردهاي مذكور است، اسلام شيعي را در فرآيند انقلاب اسلامي ايران به مثابه يك ايدئولوژي راهنماي عمل و رهايي ساز معرفي ميكنيم و نظر به اين كه مشخصههاي تشيع ايدئولوژيك به عينيترين وجه در قالب ايدئولوژي انقلابي امام خميني(ره) براي مردم مسلمان ايران مطرح گرديد، از اين رو ضمن تبيين ايدئولوژي انقلابي حضرت امام، به بررسي كاركردهاي آن در روند انقلاب اسلامي ايران ميپردازيم. بي شك اين ايدئولوژي ميتواند مورد استفادة نهضتهاي اسلامي، در دستيابي به اهداف اصلاح گرايانه قرار گيرد. قرائت امام از اسلام شيعي (حداقل در پارهاي از وجوه) چهرهاي ايدئولوژيك بدان بخشيد كه تمامي دقايق و عناصر آرماني، انساني و انقلابي ساير ايدئولوژيهاي سياسي - اجتماعي مدرن و رهاييبخش را در خود انعكاس ميداد. در اين ايدئولوژي انقلابي، اسلام مكتبي توحيدي معرفي ميگرديد كه غناي مفهومي، محتوايي آن، تمامي زوايا و زمينههاي زندگي انسان و شئون فردي، اجتماعي، مادي و معنوي او را در برميگرفت. سياست را همنشين ديانت ميكرد، هر دو را با سيماي عرفاني تزيين مينمود و هر سه را در كنش اجتماعي در منزلت «تئوري راهنماي عمل» مينشاند.() گرچه مهمترين نوشته سياسي امام، «ولايت فقيه» بود اما از نقطه نظر بسيج عمومي، ساير آثار ايشان، يعني اعلاميهها، بيانيهها، سخنرانيها مهمتر بودند، زيرا زبان سادهاي داشته و براي مردم به راحتي قابل فهم بود. به هر حال مجموعة آنهاكه در اين مقاله استفاده شده است، بنيان ايدئولوژي انقلابي امام را تشكيل ميدادند. محورهاي اساسي اين ايدئولوژي عبارت بودند از: «تأكيد بر ابعاد سياسي اسلام شيعي و جنبههاي ضد ديكتاتوري و ضد امپرياليستي آن، تاكيد بر مبارزه و پذيرش سختي و مشقات، ارائه تصويري تاريخي از حكومت اسلامي و تاكيد بر ضرورت تشكيل آن، پرهيز از تفرقه ميان مسلمين و تاكيد بر وحدت ميان اهل سنت و شيعيان و....»() 1) انتقال آگاهي سياسي براي صفآرايي
آگاهي سياسي فرد بر اساس سؤالهاي وي در مورد توانايي ساختار اجتماعي در ارضاي نيازهايش شكل ميگيرد. يك ايدئولوژي براي ايجاد آگاهي سياسي نيازمند موارد زير است: خلق نيازهاي جديد در ميان مردم كه نه تنها نيازمند تغيير در توجه مردم به نيازهاي سركوب شدة آنهاست، بلكه توجه آنها را به ارزشها و نيازهاي رفيعتري جلب ميكند، همچنين آگاهي سياسي سبب ايجاد احساسي از جماعت در ميان مردم است تا خود را در گروه بزرگتري شناسايي كنند و در جهت ايدههاي مشترك خود بكوشند و بالاخره نيازمند يك چارچوب خاص براي مردمي كردن ارزشها و نيازهاي رفيع و نيز براي خلق احساس جماعت است. اسلام شيعي هر سه اين عنصرها را مطرح ساخت. مفهوم بنياني اسلام، توحيد است كه داراي بار ارزشي فوقالعادهاي ميباشد، زيرا خداوند را خالق جهان معرفي ميكند كه ارسال كنندة رسل الهي و كتابهاي آسماني براي ايجاد عدل و قسط است. مفاهيم مبارزه با دشمنان خدا، استثمار، فساد، ظلم و ستم و استبداد همه در اسلام شيعي وجود داشتهاند. همچنين در اسلام، احساس جماعت در ميان مسلمانان تقويت ميشود و بر وحدت نوع بشر تأكيد ميگردد، زيرا هيچ كس بر ديگري برتري ندارد و مؤمنان همچون فرد واحدند و بالاخره اسلام شيعي به اهميت سازمان و اتحاد ميان مؤمنان براي پشتيباني از برنامههاي مكتب تأكيد ميكند. انجام عبادت هايي همچون نماز جماعت، نماز جمعه، حضور در مساجد، برگزاري نمازهاي عيد، انجام مناسك دسته جمعي، حج و... احساس جماعت را تقويت ميكند و مؤمنان در چنين جماعتهايي دانش مذهبي، اجتماعي و سياسي خود را افزايش ميدهند. در ايدئولوژي انقلابي امام خميني(ره) بر كاربرد سياسي اجتماعات مذهبي و نهادهاي ديني تأكيد و به شدت عليه انفكاك مذهب، سياست موضع گرفته ميشد و به رهبران مذهبي كه از فعاليتهاي سياسي كناره ميگرفتند انتقاد ميگرديد. امام(ره) تلاش كرد تا سبب ايجاد نوعي احساس «اجتماعي شدن» در ميان مردم و به بخصوص عالمان بشود و در اين روند بر اهميت وحدت و اقدامات جمعي تاكيد داشت. امام (ره) به آنها متذكر ميشد كه با چالشهاي يكسان و وظايف مشابه مواجهاند و از آنجا كه فقيهان و عالمان دين امينان پيامبران تلقيبر شوند، لذا هم حق دارند و هم موظفند كه حكومت را در دست گيرند. امام (ره) در كتاب «حكومت اسلامي» تلاش وافري را اعمال ميكند تا عالمان را متوجه دشمناني كند كه با آنان مواجهاند، و به آنهاوظايفشان را كه شامل موارد زير است، تذكر ميدهد: الف) معرفي آموزههاي اصيل اسلامي و افشاي نقشههاي دشمنان: امام(ره) بر اين باور بود كه صهيونيستها، امپرياليسم غربي و كارگزارانشان نقشه كشيدهاند تا اسلام را از صحنة سياسي و اجتماعي جهان حذف نمايند.() بنابراين، وظيفه علماي ديني حفظ اسلام و معرفي آموزههاي اصيل اسلامي است تا مسلمين را با وظايفشان آشنا سازند. امام (ره) معتقد بود كه اين مهم حتي از نماز و روزه با اهميتتر است و از آن مهمتر افشايِ توطئههاي دشمنان اسلام است. ايشان در اين مسير، تقيه را محكوم كرد و مدعي بود كه تقيه مربوط به فروع و حواشي مذهب است و زماني كه اسلام، اساس دين، سعادت و خير انساني در معرض خطرند، جايي براي سكوت و تقيه باقي نميماند.() ايشان معتقد بود كه علما و فقها سنگرها و دژهاي اسلام هستند و اگر به حاشيه اجتماع بروند چگونه ميتوانند از اسلام و قوانين الهي حفاظت كنند و گوشزد ميكرد كه علماي دين اغلب از وظايف خود قصور كردهاند. ب) مبارزه با استبداد، ظلم، استثمار و بيعدالتي: امام از زمان آغاز مبارزه يعني از اوايل دهة چهل شمسي در سخنرانيها و بيانيههاي خود براي انجام اين وظيفه بسيار تاكيد داشتند.() ج) تلاش براي استقرار حكومت اسلامي كه فقها آن را اداره ميكنند: احتمالاً كمتر محقق ديني پيدا ميشود كه مخالف تاكيد امام (ره) مبني بر انجام دو وظيفه فوق باشد، اما در مورد استقرار حكومت اسلامي توسط فقيه، اختلاف نظر وجود داشت و چه بسا ديدگاه سنتي شيعه با آن مخالف بود. بنابراين، امام براي رفع توهم و شبهات و نيز براي پاسخگويي به مخالفين يك نوشته كامل را به اين مهم اختصاص داد تا ضرورت تشكيل حكومت اسلامي را كه در رأس آن يك فقيه قرار دارد، اثبات نمايد. در گفتارهاي متعدد بر اين موضوع تاكيد كردند. از متد و روش امام (ره) براي استقرار اين مهم متعاقباً بحث ميشود، اما به اختصار اشاره ميكنيم كه امام (ره) ابتدا در مورد ضرورت وجود يك حكومت صالح صحبت ميكند، چون بدون آن نميتوان از حقوق اقشار ضعيف در برابر توانمدان دفاع كرد، امر به معروف و نهي از منكر نمود، امور را بر وفق نظر اسلام اداره كرد و از دخالت بيگانگان جلوگيري نمود. از ديد امام حكومت صالح است كه ميتواند چنين اموري را سر و سامان دهد و اين حكومت توسط فقيهي عادل اداره ميشود. از نظر امام اين فقيه عادل بايد عالم به علوم اسلامي هم باشد.() ويژگيهاي چنين فقيهي را پيامبر (ص) و ائمه معصومين (ع) ذكر كرده و همانها او را منصوب كردهاند. امام (ره) با نظر برخي از علماي شيعه كه متعقد بودند حكومت در طول دوران غيبت كبري، غيرمشروع است، مخالف بود و متقابلاً از آنها سؤال ميكرد: «ما در دوران غيبت چه بايد بكنيم، آيا از اسلام صرف نظر نماييم؟ آيا هيچ واجبي بر گردن ما نيست؟ آيا اسلام فقط براي همان دويست سال اول بود؟ آيا اسلام هيچ وظيفهاي براي ما در قبال دولت و حكومت قايل نشده است؟» و پاسخ ميداد: «ما محتاج حكومتي هستيم كه توسط يك فقيه عادل و عالم به علوم اسلامي اداره شود. اگر اين دو صفت در كسي جمع شد او شايستة حكومت است، چه، اين دو ويژگي در كنار هم ميتوانست دنياي آباد و سعادتمندي را پديد آورند.»() بنابراين، در نظر امام (ره)، ماهيت حقوق اسلامي، آموزههاي ديني پيامبر و ائمه معصومين، بسياري از آيات قرآن، رويهها و سنتهاي اسلامي همه مؤيد ضرورت تشكيل حكومت اسلامي ميباشند. امام (ره) هم چنين تلاش كرد تا آگاهي سياسي را به ساير اقشار اجتماعي منتقل نمايد. گرچه در كتاب حكومت اسلامي مخاطب خود را در ميان علما جستجو ميكرد و تلاش مينمود تا آگاهي سياسي را در ميان آنان ايجاد نمايد. اعلاميهها و بيانيههاي امام (ره) خطاب به مردم و گاه خطاب به گروههاي خاص بود. از جمله ارتش كه در فرآيند انقلاب بارها مورد خطاب امام (ره) قرار گرفت. امام (ره) متعقد بود كه نفوذ آمريكاييها و حقوق كاپيتولاسيون، هويت، مقام و شأن ارتش ايران را از بين برد. وقتي يك آشپز يا يك نامهرسان و پيك آمريكايي به ژنرال ايراني حق تقدم داشته باشد. ديگر چه شأني براي ارتش باقي ميماند؟ ايشان بارها گفتند: «من اگر ارتشي بودم، اين ننگ و خفت را نميپذيرفتم و استعفا ميدادم».() امام (ره) بارها در بيانيههاي دوران انقلاب با همين لحن، ارتش را مورد خطاب قرار ميدادند و ميگفتند: «دوران اسارت، بردگي و تحقير عن قريب به پايان ميرسد، از كشتار مردم بپرهيزيد و به مردم بپيونديد كه ما ميخواهيم شما مستقل باشيد... شما اي صاحب منصبان مسلمان و آزادة ارتش ايران، دين خود را به اسلام و مسلمين ادا نماييد و بيش از اين تن به ذلت ندهيد.»() 2) نقد ترتيبات اجتماعي موجود
يكي از مهمترين كاركردهاي ايدئولوژي در روند بسيج منجر به انقلاب، نقد ترتيبات اجتماعي موجود است تا بدين ترتيب به وضع موجود در اذهان پيروان احساس تنفر و ارادة معطوف به تغيير به وجود آورد. در ايدئولوژي انقلاب ايران كه امام خميني (ره) در شكلگيري آن نقشي بسيار مهمي داشتند، اين مهم نيز انجام شده است. امام (ره) نوك پيكان انتقادهايش عليه ترتيبات اجتماعي را روي سلطه امپرياليسم و تلاش آن در الغاي اسلام متمركز كرد، البته فهرست اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي كه تحت اين انتقاد مطرح ميشد، بسيار طولاني است: الف) سلطة امپرياليسم: يكي از اساسيترين انتقادات امام(ره) سلطه خارجي بر ايران بود كه همواره در صحبت از شرايط موجود در ايران به آن اشاره ميكرد. انتقاد به سلطة امپرياليسم از اوايل دهة 1340 ش. هنگام اخذ حقوق كاپيتولاسيون توسط آمريكا، رساتر به گوش ميرسيد. امام(ره) معتقد بود كه شاه، ايران را به صورت يك مستعمره رسمي آمريكا در آورده و با دشمنان اسلام از جمله اسراييل صميمانهترين روابط را برقرار كرده است. از نظر امام (ره) سلطه آمريكا و اسراييل بر ايران پديدة جديدي در ايران نبود، بلكه سلطه خارجي ماحصل قرنها توطئه و دشمني بيگانگان عيله ايران به شمار ميرفت كه ماهيت اقتصادي نيز داشت. بايد توجه نماييم كه دل مشغولي امام (ره) صرفاً مقابله با سلطة خارجي در ايران نبود، بلكه با سلطة آن بر جهان اسلام مخالف بود. ايشان ميگفت كه تقسيم سرزمينهاي اسلامي به دولتهاي ملي متفاوت، نتيجة يك نقشه امپرياليستي است و براي اعادة حيثيت و حفاظت از منابع مسلمين ضروري است كه حكومتهاي مستقل اسلامي تشكيل شوند و عروسكهاي خيمه شب بازي امپرياليستها از اين كشورها، يعني دولتهاي وابسته، بيرون گردند.() ب) شرايط ظالمانه اقتصادي، استثمار و غارت منابع: در كنار انتقادات امام (ره) به سلطه خارجي بر جهان اسلام، نظم و ترتيبات اقتصادي نيز مورد نقد ايشان قرار ميگرفت. امام(ره) معتقد بود كه امپرياليستها شرايط ظالمانه اقتصادي را بر ما تحميل كردهاند. اين نظريه با زبانهاي مختلف و در جملات متعدد ايشان تكرار ميشد.() ج) بدبختي، گرسنگي و محروميت: نظم و ترتيب ظالمانه اقتصادي و استعمار اساساً سبب محروميت و بدبختي براي اكثريت ملت است. از نظر امام دستورات اسلامي براي جلوگيري از پديد آوردن اين وضع و نيز براي حل معضل ثروت بوده است، ولي امپرياليستها، كه ميخواهند ما در بدبختي غوطهور باشيم، با اجراي دستورات اسلامي مخالفت ميكنند.() د) استبداد و ستم: شرايط ظالمانة اقتصادي و استثمار نميتوانند بدون ستم، استبداد و بيدادگري باقي بمانند. امام(ره) منتقد شرايط استبداد و نظم ظالمانه اقتصادي و استثمار بود. ايشان اين مهم را هم در كتاب «حكومت اسلامي» و هم در بيانيهها و سخنرانيهاي خود مطرح كردهاند.() ه') عياشي، اسراف و تجمل پرستي، بيلياقتي و عدم صلاحيت دولتمردان و بوركراسي فاسد:امام (ره) به شدت منتقد زندگي تجملاتي شاه و طبقه بالا بود. جشنهاي سلطنتي همراه با ولخرجي و بيبند و باري و هزينههاي بيحد، عدم صلاحيت حكومت كه اقتصاد كشور را در ويران ساخته و كشاورزي، آموزش و منابع انساني را منهدم كرده بود، بوركراسي عريض و طويل، زايد و غيرضروري و سيستم كاغذبازي ، همه و همه مورد انتقاد امام (ره) قرار داشت و ايشان همة آنها را مغاير با موازين اسلامي معرفي ميكرد.() و) انحراف، فاسد و ماديگرايي: امام (ره) معتقد بود: «اسلام قانوني براي حليت رباخوري و براي بانكداري مبتني بر ربا ندارد و براي مصرف و توليد مشروبات الكلي و براي ترويج فساد جنسي مجوزي نداده، بلكه همة آنها را تحريم و ممنوع كرده است. بنابراين، دولت حاكم كه عروسك خيمه شببازي امپرياليست و اين فسادها را در كشور اسلامي رواج ميدهد دشمن اسلام است.»() ز) قوانين و سياستهاي ضد اسلامي و غيراسلامي: امام خميني (ره) قانون اساسي مشروطه را از آن جهت كه كپي ناقص قوانين بلژيك، فرانسه و انگلستان بود، متناسب با شرايط كشور و فرهنگ ايران نميدانست و آن را پوچ و بياثر قلمداد ميكرد. همچنين ديد مشابهي نسبت به حقوق قضا داشت و به سيستم قضايي كشور كه به فساد و انحراف اجازة ترويج ميداد، انتقاد ميكرد و با سياستهاي ضد اسلامي شاه شديداً مخالف بود. مطابق نظر امام (ره)، سلطنت در مقابل ارزشهاي اسلامي قرار داشت، زيرا اقدام به غارت حوزههاي علميه، ضرب و شتم و كشتن آنان و سوازندن كتابهايشان و بياحترامي به قرآن و فحاشي به مقدسات كرده بود.() ح) سلطنت، حكومت و پارلمان غيرمشروع: هر چند تمام انتقادات فوق، تلاش براي غيرمشروع جلوه دادن رژيم شاه اما صفحات و عناوين متعددي از نوشتهها و نيز فرازهاي عمدهاي از سخنرانيهاي امام (ره) به طور مستقيم متوجه عدم مشروعيت رژيم پهلوي بود. از نظر امام (ره) رژيم سلطنتي مخالف همة قوانين عقلاني و حقوق بشر است، زيرا همة امور در حكومت سلطنتي نه با مشاركت مردم، بلكه با زور سرنيزه انجام ميشود.() 3) طرح مجموعهاي جديد از ارزشها
ايدئولوژي مجموعهاي جديد از ارزشها را نيز ارائه مينمايد. در قرآن كريم ارزشهاي فردي و اجتماعي متعددي ذكر شده است كه فهرست برخي از آنها به شرح زير است: رستگاري و نجات، نيكوكاري و خيرخواهي، عمل صالح، صبر و شكيبايي، راستگويي و صداقت، پارسايي و تقوا، مساوات و برابري، جنگجويي در راه خدا، از خودگذشتگي و فداكاري، عدالت و تساوي حقوق، شجاعت و دليري، آزادي، مهرباني و لطف، اطاعتپذيري از رهبران الهي نيكوكار، نگاه عاقلانه و متفكرانه، توكل، عملگرايي، پاكدامني و نجابت، تواضع، جستجو براي علم، عفو و بخشش، ثبات و استواري، اعتدال، صرفهجويي، دفاع از خود، ادب، آرامش، مسئوليت اجتماعي، آسايش خاطر، استقلال، تشريك مساعي، جديت، فضيلت، نظم، احتياط، مشاوره و همفكري. امام (ره) نيز به عنوان رهبر انقلاب مجموعه ارزشهايي را در نوشتهها و بياناتشان مطرح كردهاند كه بر سه دسته تقسيم ميشوند: ارزشهاي معنوي، ارزشهاي اجتماعي و ارزشهاي فردي. ايشان بر ارزشهاي اجتماعي (Social Values) بيش از ساير ارزشها تأكيد داشتند در زمينه ارزشهاي اجتماعي براي عدالت و برابري بيش از ساير ارزشها اهميت قايل بودند و متعاقب آن بر «آزادي و استقلال»، «مبارزه و جهاد»، «وحدت و برادري» و «امنيت و مسئوليت اجتماعي» تاكيد ميكردند. تعاون و همكاري، تشريك مساعي، مشاوره و صلح نيز از نظر ايشان دور نميماند. در حوزه ارزشهاي فردي(Personal Values) تاكيد امام (ره) روي «شجاعت و بيباكي، خشنودي حقيقي، آرامش و طمأنينة نفساني، بردباري و صبر، ثبات قدم، عملگرايي، اعتماد به نفس و مبارز بودن در راه خدا، پاكدامني و تقواي الهي، پشتكار و وقار، پارسايي، دفاع از خود، اميدواري، توانايي و آمادگي دايمي، قاطعيت، درستكاري و صداقت، آگاهي و زيركي، ابتكار، جديت، عزم» بوده است. در زمينة ارزشهاي معنوي(Spiritual Values) امام روي «ايثار و فداكاري، ايمان به خداوند، توفيق و رستگاري» و بالاخره «تهذيب نفس» تاكيد داشتند.() 4) طرح كلي جامعة مطلوب
اين كاركرد در ايدئولوژي به ايجاد انگيزه در پيروان براي استقرار يك جامعة آرماني كمك مينمايد. در ايدئولوژي انقلابي امام (ره) اين طرح در قالب حكومت اسلامي بيان شد. حكومتي كه از نظر ايشان بهترين و مردميترين شكل حكومت است. رهبري اين حكومت در اختيار فقيه عادل است. براي امام (ره) حكمراني و فرمانروايي فينفسه موفقيت يا يك ارزش تلقي نميشد، بلكه يك وظيفه تلقي ميگرديد. امام (ره) هر سه ركن معمول در حكومتها را پذيرفت و بر انجام وظايف و عملكرد دولت اسلامي تاكيد ميكرد. وظيفة دولت اسلامي اجراي قوانين ديني و ايجاد بستر مناسبي است كه تعالي و سعادت انسان در آن مسير باشد و عدالت در جامعه برقرار گردد. از نظر امام (ره) دولت داراي وظايف عملكردهاي زير است: - حفظ و بقاي نهادها و قوانين اسلامي، - اجراي قوانين اسلامي و قوانين جزايي و كيفري، - استقرار عدالت، نظم و قانون و ممانعت از ظلم، استبداد و تجاوز، - جمعآوري مالياتهاي اسلامي به منظور برطرف كردن نيازهاي مردم و ارائه خدمات عمومي براي آموزش، بهداشت، دفاع و... . - رفع تجاوز و آمادگي پايدار براي دفاع از استقلال و تماميت ارضي و نيز حفظ عزت و شوكت مسلمانان. - ايجاد شرايط مطلوب براي آموزش. - ريشهكن كردن گروههايي كه منبع فساد و خسارت به جامعهاند. - رفتار مساوات طلبانه و پرهيز از برخوردهاي تبعيضآميز. - حل مسئله فقر و تهيدستي و توزيع عادلانة ثروت.() بدين سان، امام (ره) طرح كلي وتصويري عام از جامعة مطلوب ارائه كرد. 5) ارائه برنامههاي عملي
راهكارهاي عملي، مشخصكنندة اهداف تغيير - كه مبارزه حول محور آن متمركز ميشود - ميباشد. همچنين نشان دهنده عواملي كه سبب چنين تغييراتياند و نيز اشكال عمل، كه ضروري ميباشند، است. الف) اهداف تغيير: چنان كه گفتيم حملات امام برعليه امپرياليسم آمريكا متمركز بود. به علت نقش فعال دولت آمريكا در تاريخ معاصر ايران، امام (ره) آن را بزرگترين دشمن ملت ايران ميدانست و معتقد بود كه رئيس جمهور آمريكا نزد مردم ايران منفورترين فرد انساني است و به دليل فجايعي كه در جوامع اسلامي مرتكب شده است. امروز قرآن دشمن اوست، ملل اسلامي دشمن او هستند. از نظر امام (ره) هدف اصلي امپرياليستها در وهلة اول، اقتصادي و سياسي و نه ايدئولوژيكي است، چون آنها، به هيچ مذهبي اعتقادي ندارند. البته سلطه اقتصادي و سياسي آنها از طريق سلطه فرهنگي اعمال ميشود. آنها اسلام را مانع دستيابي به اهداف شومشان ميدانند، از اين رو با اسلام و مسلمانان در افتادهاند. بنابراين، سلطه خارجي و توطئههاي ضد اسلامي بيگانگان به طور عام در مركز حملات امام و اولين هدف وي بود. هدف دوم كه مبارزه بايد حول محور آن متمركز ميشد، استبداد و سيستم پادشاهي بود. گروه حاكم، حكومت سلطنتي رژيم شاه، پارلمان و... از نظر امام (ره) عوامل امپرياليسم بودند. طبقه حاكم مسئول فساد و سلطة خارجيها بر كشور بود. دولت و پارلمان، نمايندة مردم نبودند و تصميمهاي آنها در خدمت منافع امپرياليستها بود و در نهايت شاه مسئول مستقيم فجايع و كشتار مردم بيگناه بود. امام (ره) به نهادهاي مستقر مذهبي در ايران و عراق نيز انتقاد ميكرد و معتقد به بازسازي نهادهاي مذهبي بود. بيتفاوتي، تنبلي و خمودي، نوميدي و ياس و فقدان اعتماد به نفس ميبايست با سعي، كوشش، پشتكار، اميد و اعتماد به نفس جايگزين ميشد. وي عالمان مذهبي كناره جو از سياست و آخوندهاي درباري را كه مؤيد حكومت شاه شده بودند، تقبيح ميكرد. ب) عوامل تغيير: امام (ره) معتقد بود كه عالمان مذهبي بايد نقش هدايت كننده و رهبري را در انقلاب اسلامي به عهده گيرند. گرچه موفقيت انقلاب در گرو مشاركت گسترده تودههاست، اما نقش عالمان مذهبي بسيار خطير و جدي است. امام (ره) روي طلا ب جوان تاكيد زيادي داشت، همچنين سياستمداران ايراني و تاجران و اصناف، دانشجويان، دانشآموزان و... را مخاطب قرار ميداد تا عهدهدار اقدامات انقلابي شوند. در واقع همة اين اقشار -- از نظر امام -- عوامل ايجاد كننده تغييرات انقلابي محسوب ميشدند. ج) ساختار عمل: ساختار اقدام انقلابي كه از سوي امام(ره) توصيه شده است. تغيير از اعتراض منفعلانه به اقدام فعال است. فهرست بلندي از چنين اقداماتي را ميتوان از سخنرانيها، موعظهها، بيانيهها و پيامهاي ايشان ارائه كرد كه به شكل زير طبقهبندي ميشوند: - رشد فردي: از نظر امام (ره) پيش شرط عمل انقلابي، خودسازي و ارتقاي نفساني فرد است. - اعتراض منفعلانه: امام از عالمان دين و محققان مذهبي ميخواهد كه هر گونه ارتباط با رژيم را قطع كنند. قطع تمام روابط با نهادهاي حكومتي، امتناع از تشريك مساعي با حكومت و خودداري از هر اقدامي كه ممكن است از آن كمك به حكومت تعبير شود، بخشي از اين اعتراضات است. -- تبليغات و آموزش: امام (ره) بيشترين تاكيد را روي نقش تبليغات و آموزش براي مهيا سازي بستر مناسب براي تغييرات انقلابي داشت. ايشان در زمينه آموزش و تبليغات اقدامات گوناگوني انجام داد: بيانيهها، خطبههاي ديني، نطقها، كتابهاي منتشره، بالا بردن صداي اعتراض، تظاهرات و اعتصابات از جمله اين اقدامهاست. ايشان به منظور مقابله با مطبوعات رژيم، خواستار ايجاد دستگاههاي مطبوعاتي مستقل بود و اميد داشت تا با معرفي سيستم حكومت اسلام بتواند يك تفكر نوين و جنبش نوين مردمي به وجود آورد كه به استقرار نظامي نوين بينجامد. -- اعتراض جمعي: از نظر امام (ره) تظاهرات، اعتصابات و ساير اشكال اعتراضات اجتماعي، نه تنها ارزش تبليغي دارند، بلكه در دولت استبدادي نيز نفوذ ميكنند، اگر همة مردم به اقدامات جنايتكارانه دولت اعتراض كنند، آنها دست نگه ميدارند. غير از ارسال تلگراف و صدور بيانيهها ساير اشكال اعتراضات جمعي كه امام روي آنها تاكيد داشت، عبارت بودند از: اعتصابات عمومي، تظاهرات، تجمعات سازمان يافته در مسجدها و ساير مكانهاي عمومي. ايشان هم چنين روي وحدت عمل در چنين اعتراضهايي تاكيد ميكرد و نداي تفرقه را شيطاني، به نفع ستمگران و به ضرر اسلام معرفي ميكرد. - سازمان دهي و ايجاد نهادهاي جديد: امام (ره) معتقد به ايجاد نهادهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جديد بود. ايشان همچنين پيشنهاد ميكرد كه نهادهايي براي آموزش آموزههاي ديني و تبليغات تأسيس شود تا توسعة ايدئولوژيك و سياسي جنبش اسلامي ميسر شود. -- برنامههاي دراز مدت: امام خميني(ره) به انقلابيون هشدار ميداد كه به جاي بيخبري و اين كه بخواهند سريعاً نتايج اقدامهاي خود را ببينند، صبر انقلابي پيشه كنند. نبايد انتظار داشت كه اقدامهاي انقلابي به سرعت به شكلگيري حكومت اسلامي بينجامد، چون اقدامات انقلابي به تفكر صحيح و برنامههاي دراز مدت نياز دارد. -- مقابله نظامي و جهاد: امام (ره) تعارض نظامي عليه ستمگران را آخرين ملجأه معرفي ميكرد كه دستآورد طبيعي اقدام انقلابي است. طبيعي است وقتي مردم انقلاب ميكنند و از تشريك مساعي با ستمگران امتناع ميورزند و تسليم فساد و قدرتهاي خائن نميشوند، آن قدرتها دو آلترناتيو بيشتر ندارند: يا بايد تسليم خواستههاي مردم و اصلاح امور شوند و يا در تقابل با جنبش، مخالفت را برگزينند و در اين ميان اگر گزينه دوم را انتخاب كنند و بخواهند با اعمال زور و فشار ديگران را خفه كنند، بر مسلمانان هم واجب ميشود كه عليه آنها جهاد كنند. 6) تاكيد بر تعهد به اقدام و اعتماد به نفس
امام خميني (ره)روشهاي متنوعي را به منظور تلفيق نوعي احساس تعهد به عمل و اعتماد به نفس در مستعمين خود به كار گرفت. مطابق نظر ايشان، بيتفاوتي عالمان مذهبي به دليل ضعف اجراي احكام اسلام در جامعه و نقش تخريبي عوامل استكبار بوده است. امام (ره) مخالف اين نظريه بود كه «سياست سراسر، كثيف، شرير و دروغ است، بنابراين عالمان بايد از آن فاصله بگيرند. متقابلاً متعقد بود كه اين جملات براي فراري دادن عالمان از امور اجتماعي و سياسي و جلوگيري از مبارزه با حكومت فاسد و خائن و سياستهاي ضد اسلامي و ضد مردمي است. به نظر امام(ره) مبارزه با چنين رژيمي كه مبتني بر ظلم و استثمار است، به منظور استقرار حكومت عدل الهي، يكي از بزرگترين عبادات اسلامي است. امام (ره)عالمان را نصحيت ميكرد كه اعتماد به نفس داشته و همه اشكال بيتفاوتي، ضعف، يأس و نوميدي را كنار بگذارند. عالمان بايد بدانند كه نيروهاي مناسب براي اشتغال در پستهاي اجرايي مملكتاند تا عدل و روابط برابر بين انسانهابرقرار سازند. واقعاً چه كسي بهتر از آنها ميتواند اين كار را انجام دهد؟ بحث ديگري كه امام(ره) مطرح كرد، يادآوري وظايف عالمان و روشنفكران در قبال بيداد و ظلم و فساد ستمگرانه بود كه آموزش و حفاظت از اسلام و استقرار دولت اسلامي در گرو انجام آن وظايف بود. چنان چه محققان مذهبي به انجام مسئوليتهاي خويش متعهد نباشند و در مقابل سياستهاي ستمگران خاموش باشند، خداوند به طور قطع آنها را سرزنش، ملامت و باز خواست خواهد كرد. امام (ره) براي زدودن احساس بيتفاوتي، ياس و نوميدي از بحثهاي تاريخي هم كمك ميگرفت و به زندگي پيامبران و مبارزات موفقيتآميز حضرت ابراهيم، حضرت موسي، حضرت محمد(ص) ارجاع ميداد و بارها از شخصيتهاي ديني، نظير: مرحوم مدرس كه وظايف سياسي خود را انجام دادند تجليل ميكرد. 7) ايجاد روحيه فداكاري، ايثار، صبر و شكيبايي انقلابي
همان طور كه گفته شد، ارزشهايي نظير: ايثار، فداكاري، از خودگذشتگي و پايداري در رأس ارزشهاي مورد توجه امام قرار داشت. امام (ره) تلاش ميكرد تا از طريق روشهاي زير اين ارزشها را به پيروان خود تلقين نمايد. - آوردن مثالهايي از سيرة پيامبران و ائمه معصومين؛ مطابق نظر امام (ره) براي تقويت روحية فداكاري و ايثار به منظور تحقق يك هدف، ميتوان به رفتارهاي پيامبران و ائمه توجه كرد. پيامبران بزرگ الهي و ائمه اطهار، الگوهاي ايثار و شجاعتاند. به قول امام «خوني از خون امام حسين (ع) با ارزشتر نبود، با اين حال آن را به اسلام هديه كرد.» - بيان ويژگيهاي اسلام راستين و عالمان متعهد؛ امام (ره) متعقد بود كه يك فقيه عادل هرگز مطيع ديگران نميشود و قدرتهاي خارجي در او نفوذ نميكنند، حتي اگر به قيمت جانش تمام شود. در طول تاريخ، عالمان مذهبي متعهدي بودهاند كه متحمل حبس، شكنجه و تبعيد شدهاند، اما حاضر نشدهاند از وظايف خود قصور كنند و تسليم ديگران شوند. - تشويق به ايثار در راه خدا؛ امام معتقد بود كه انجام وظيفه، ايثار و فداكاري بايد براي خدا باشد كه خداوند در اين صورت جزاي آن را خواهد داد. - توجه به اين نكته كه موفقيت در گرو ثبات قدم و استواري است: امام (ره)، پايداري و ثبات قدم را از عوامل تعيين كننده در حصول پيروزي و موفقيت ميدانست. از نظر ايشان همه مذهبها و مكتبهاي فكري هنگامي رشد و توسعه يافتند كه به رغم فقدان امكانات با برنامه و ثبات قدم به پيروزي رسيدند. ايشان در دوران انقلاب همواره مردم را به ثبات قدم و استواري در فعاليتهاي انقلابي تشويق ميكرد. 8) سادهسازي
امام (ره) با زباني ساده و با استفاده از سمبلها و الگوهايي كه در فرهنگ مردم ايران وجود داشت، اهداف خود را مرحله به مرحله به منصة ظهور رساند. ايشان مكرر داستانهاي قرآني دربارة انبيا و نيز سنتها و روشهاي زندگي ائمه را براي مردم بيان ميكرد و معتقد بود كه هدف قرآن از طرح اين داستانها، الگوسازي است تا ما هم مانند آنها عمل كنيم. از نظر وي داستان مبارزه حضرت موسي عليه فرعون براي ايستادگي و مقاومت در مبارزه عليه فراعنة زمان طرح شده است. ما بايد با فرعون زمان، شاه، مبارزه كنيم. موسي، سمبل ايثار، فداكاري و پايداري و متقابلاً فرعون سمبل ظلم و استبداد معرفي ميشد. پيامبر اسلام (ص) هم سمبل عدالت و رهبري اسلامي و ائمه اطهار سمبل تعهد براي عمل، ايثار، فداكاري و پايداري در انجام وظايف خود بودند. بنابراين، پيامبران و ائمه الگوهاي مبارزه، عليه ظلم و بيعدالتي هستند و متقابلاً طاغوت در آمادگاه انقلاب قرار ميگرفت. اين اصطلاح اخير (طاغوت) در طول مبارزه، مكرر به شاه نسبت داده شد و ساير فرمانروايان ظالم در كشورهاي اسلامي نيز بدان شناسايي شدند. بنابراين، ساده سازي كه يكي از كاركردهاي ايدئولوژي انقلابي است، از سوي امام نيز به كار ميرفت. 9) ادعاي صداقت و عقلانيت
امام (ره) دعاوي خود مبني بر صداقت و عقلانيت را بر اساس قرآن، سنت پيامبر و ائمه شيعه و عملكرد پيامبران پيشين متمركز ميساخت و مكرر با استناد به اين منابع، ديدگاههاي متعارض با انديشههاي خود را به چالش ميكشاند و براي اثبات صداقت در گفتار و حقانيت ديدگاههاي خود به مآخذ مذكور ارجاع ميداد. امام (ره) تلاش ميكرد تا با استناد به شرع و با استدلالهاي منطقي، ادعاهايش را به اثبات برساند و در اين مسير به تاريخ اديان و تاريخ اسلام نيز مراجعه ميكرد. در مباحث ايشان بيشترين شاهد مثالها از پيامبر اسلام و ائمه معصومين آورده شده است. بنابراين، مستندات امام (ره) در اثبات ادعاهايش مبني بر صدق و عقلانيت ايدئولوژي انقلابياش، منابع اصيل اسلامي بود.() نتيجهگيري
جمعبندي اين كه موفقيت ايدئولوژي انقلابي امام خميني (ره) در روند انقلاب، نه حاصل تعريف صرف از يك دشمن واحد (رژيم پهلوي) و يا قرار گرفتن شاه در مقابل تمامي ايدئولوژيهاي مبارزاتي بود، بلكه علت اصلي را بايد از يكسو، در بازتاب دقايق انقلابي ساير ايدئولوژيها (مانند جهتگيريهاي ضد امپرياليستي، ضد سرمايهداري و طبقه مرفه، تمايلات و گرايشهاي مردمي، تكيه بر مردم تهيدست و پابرهنه، نويد جامعه عادي از سلسله مراتب اشرافي، نشاندن كار به جاي سرمايه، ترجيح مالكيت عمومي به مالكيت خصوصي، تأكيد بر آزادي و استقلال، تأكيد بر رهايي تمامي ملتهاي دربند، محترم شمردن حقوق انسانها و...) و از جانب ديگر، در تعريف مصداقهايي به مراتب شرقيتر، كاربرديتر، پر روحتر و براي مفاهيم و سمتگيريهاي فوق جستجو كرد. از همين رو، ايدئولوژي انقلابي امام (ره) نه تنها بر مدح انديشهها كه بر سپهر روح و جان مردمي محنت كشيده و تحقير شده جاي گرفت و ايرانيان به حكم عقل و عشق پرچمش را به دوش كشيدند و در يك كلام شخصيت فرهمند و انديشه ناب امام (ره) به تمامي مفاهيم، گفتمانها، كنشها، راهها و رهروها معنا بخشيد و آنها را بر منزلتي استقلالي نشاند.() G.Burns, "Ideology, Culture, and Ambiguity: The. ,25Revolutionary Process in Iran, "Theory and Society, .1996 Theda skoupol, States and Social Revolutions, Cambridge. .1979University Pren, Theda Skolpol, Rention State and Shia Islam in the. 1 (May1Iranian Kerolution, "Theory and Society, Vol. .(1982 . هادي سمتي، "وضعيت كنوني حوزة مطالعات انقلاب"، متين، سال دوم، شماره نهم (زمستان 79)، ص 25 و 45. . ر.ك: حميدرضا اخوان مفرد، "ايدئولوژي، مفهوم و كاركردهاي آن"، متين، سال دوم، شماره نهم (زمستان 1379). . ر.ك: حميدرضا اخوان مفرد، "نقش و جايگاه ايدئولوژي در نظريههاي انقلاب"، متين، سال سوم، شمارة دهم (بهار 1380). . محمدرضا تاجيك، "غيريت، هويت و انقلاب، شكلگيري گفتمان انقلابي در ايران"، متين، شماره اول (تابستان 1377)، 91-90. Hamid Dahbashi, "By What Authority? The. Formation of Khomeini's Revolutionary Discourse". .(4)38Soceal Compuss, . امام خميني (قدس سره)، صحيفه نور، (20 جلد، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1369)، ج 1، ص 27. . همان، ص 85. . ر.ك: صحيفة نور، ج 1، 2 و 3. . همان، ج 1، ص 118 و 122. . امام خميني (ره)، كتاب البيع...، بي جا: بي نا، بي تا) ص 8 و 19. . امام خميني (ره)، صحيفة نور، ج 1، ص 102 و 107. . همان، ج 2، ص 89 و 220. . همان، ج 1، ص 86 و 92. . همان، ج 2، ص 9. . همان، ج 1، ص 92-90. . همان، ج 2، ص 4 و 97. . همان، ص 113. . همان، ص 97. . همان، ص 91-90. . همان، ج 1، ص 107. . اين قسمت؛ مروري بر صحيفة نور جلدهاي اول تا سوم نوشته شده است. . ر.ك، امام خميني، ولايت فقيه و حكومت اسلامي (تهران: اميركبير، 1357) . صفحات اخير با رجوع به صحيفة نور جلدهاي اول تا سوم نگارش شده است. . تاجيك، غيريت، هويت و انقلاب... . ص 102.