چند نکته درباره خمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چند نکته درباره خمس - نسخه متنی

سید محمد معصومی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



چند نكته درباره خمس‏

سيد محمد مسعود معصومي

1. قالَ عَلِىّ(ع): شَرّ الأَمْوالِ ما لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ حَقّ الله سُبْحانَهُ.(1)

حضرت على(ع) مى‏فرمايد: بدترين اموال، مالى است كه حقّ خداوند از آن خارج نشده باشد.

2. تا خمس مال را ندهد نمى‏تواند در آن مال تصرّف كند اگر چه قصدِ دادنِ خمس را داشته باشد و تصرّف در آن حكم غصب دارد.(2)

3. اگر به واسطه قناعت كردن چيزى از مخارجِ سالِ انسان زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. و همچنين موادِّ غذايى روزانه مانند برنج، روغن، حبوبات و... اگر سر سال زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد.(3)

4. سؤال:
شخصى در ماه جمادى الأول بيست هزار تومان به بانك تحويل داده براى سفر حج، و قصدِ پس گرفتن ندارد، اگرچه قرعه به نامش نيفتد، حتى حاضر است كه اگر فوت كرد يكى از فرزندانش برود، و سال حساب خمسش نيمه شعبان است. آيا اين مبلغ را بايد حساب كند يا اين كه چون تحت تصرّفش نيست مثل اين‏كه به كسى قرض داده باشد هر وقت به دستش آمد خمسش را بدهد.؟

جواب: اگر قرعه براى همين سال به نام او درآمد خمس ندارد و اگر براى سال‏هاى بعد درآمد بايد حساب كند مگر اين كه قبلاً استطاعت داشته و نتواند به حج برود مگر اين كه پول را بدهد.(4)

5. سؤال:
پولى كه براى ثبت نام سفر حج پرداخت شده و سال خمسى بر آن گذشته و هنوز قرعه به نام او اصابت نكرده آيا مشمول خمس مى‏باشد؟

جواب: چنان‏چه حِجه‏الاسلام قبلاً بر او استقرار پيدا نكرده باشد لازم است خمس را بپردازد.(5)

6. وسايلِ زندگى يا زيورآلات اگر از درآمد سال خريده شده و بيش از شأن او هم نبوده و سال هم بر آن گذشته است در صورتى كه بفروشد بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) فرموده‏اند: همان زمان (پس از فروش) بايد خمس آن را بدهد مگر آن‏كه با جنس ديگرى معاوضه كند و بعضى از فقها فرموده‏اند: اگر پولش تا زمان حساب سالش باقى بماند خمس دارد.(6)

7. اگر براى جهيزيه پول كنار گذاشته شود و سال بر آن بگذرد به فتواى تمامى فقها خمس دارد به‏جز حضرت آيه‏الله فاضل كه فرموده‏اند: به پول كنار گذاشته شده خمس تعلق مى‏گيرد. مگر اين كه براى تهيه جهيزيه مورد نياز و در حدّ شأن خود، راهى غير از اين نداشته باشد و نتواند يك‏جا تهيه كند كه در اين صورت به پس انداز خمس تعلّق نمى‏گيرد و اما در مورد جهيزيه تهيه شده در طول سال‏ها با توجه به اين كه يك‏جا نمى‏توانند تهيه كنند و معمول آن شهر هم همين است تمامى فقها فرموده‏اند خمس ندارد.(7)

8. هديه و بخششى كه به كسى داده مى‏شود، اگر بداند متعلّقِ خمس بوده و دهنده خمس آن را نداده است بايد خمس آن را بپردازد و اگر علم ندارد، در صورتى كه از مخارج سالش زياد بيايد، بعضى از فقها مانند حضرت آيه‏الله گلپايگانى(ره) و حضرت آيه‏الله خوئى(ره) و حضرت آيه‏الله اراكى(ره) و حضرت آيه‏الله سيستانى فرموده‏اند: بايد خمس آن را بپردازد، و بعضى از فقها مانند حضرت آيه‏الله فاضل و حضرت آيه‏الله‏مكارم فرموده‏اند: بنابر احتياط واجب بايد بپردازد، و بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) احتياط مستحب دارند.(8)

9. پرداخت خمسِ سال گذشته از درآمد سال جديد خمس دارد به طور مثال كسى مبلغى خمس بدهكار مى‏شود و چون ندارد دست گردان مى‏كند كه به اقساط بپردازد در زمان پرداخت اگر از درآمدهاى سال بعد بپردازد بايد اوّل خمسِ آن درآمد را بدهد سپس بابت قسطِ سال گذشته بپردازد.(9)

10. بعضى از اموالى كه خمس ندارند در زير بيان مى‏شود:

الف: به فتواى تمامى فقهايى كه فتاوايشان در اين كتاب آمده است، مهرى كه زن مى‏گيرد خمس ندارد.(10)

ب: تمامى فقهايى كه نظرشان در اين كتاب آمده است فرموده‏اند: ارثى كه به انسان مى‏رسد خمس ندارد، مگر آن كه بداند خمس به آن مال تعلّق گرفته و آن شخص نپرداخته است، كه بايد خمس آن را بدهد. و نيز اگر در خودِ آن مال خمس نباشد، ولى انسان بداند كسى كه آن مال از او به ارث رسيده، خمس بدهكار است، بايد خمس را از مالِ او بدهد، ولى بعضى از فقها مانند حضرت آيه‏الله سيستانى فرموده‏اند: اگر كسى كه مال از او به ارث رسيده به دادن خمس عقيده نداشته يا آن كه خمس نمى‏داده، لازم نيست وارث خمسِ واجب بر او را بپردازد.(11)

مسأله:
اگر با كسى خويشاوندى دورى داشته و بى اطّلاع بوده است، و ارثى از او به انسان برسد كه از مخارج سالش زياد بيايد، بعضى از فقها، مانند حضرت آيه‏الله سيستانى و حضرت آيه‏الله خوئى(ره) و حضرت آيه‏الله اراكى(ره) و حضرت آيه‏الله مكارم و حضرت آيه‏الله فاضل فرموده‏اند: بنابر احتياطِ واجب بايد خمس آن را بپردازد و بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) اين احتياط را مستحب دانسته‏اند.(12)

جواب: مؤونه (هزينه زندگى) خمس ندارد، (مگر از پول غير مخمّس خريده باشد)؛ بنابراين آنچه از درآمدش در بين سال به مصرفِ خوراك، پوشاك، خريدِ منزل، اثاثيه و وسايلِ منزل، عروسى، جهيزيه دختر، زيارت و مانند اينها مى‏رساند در صورتى كه از شأن او زياد نباشد و زياده‏روى هم نكرده باشد، خمس ندارد.(13)

سؤال:
در بسيارى موارد از جمله مسايل خمس فرموده‏ايد (درحدّ شأن) لطفاً بفرماييد معناى شأن و ملاكِ آن چيست؟

جواب: در اين موارد، «شأن» به معناى موقعيّت و حاجت و نياز است و حدّ شأن، يعنى به اندازه موقعيّت و حاجت. و اين معنا نسبت به افراد و جامعه‏اى كه در آن زندگى مى‏كنند متفاوت است و ملاكِ تشخيصِ آن عرف است. به طور مثال اگر كسى به شخصى چيزى اهدا كند كه درعرف، بى مورد و اسراف محسوب شود به طورى كه دهنده را ملامت كنند، گفته مى‏شود هديه دادن در حدّ شأن او نيست.(14)

سؤال:
شخصى مقدارى از درآمد خود را براى خريد نوارهاى مبتذل ويديوئى مصرف كرده است، آيا اين پول جز مؤونه او به حساب مى‏آيد؟

جواب: پولى كه در راه حرام صرف شود جز مؤونه نيست و بايد خمس آن پرداخت شود.(15)

سؤال:
آيا به پولى كه در راه اسراف و يا خريد اشياى غير ضرورى و چيزهايى كه در شأن انسان نيست؛ مثل بعضى از دكورها و قاب‏هاى نفيس مصرف مى‏شود، خمس تعلق مى‏گيرد؟

جواب: بلى بايد خمس آنها را بپردازد.(16)

سؤال:
در جلسات ترحيم و هفته و چلّه، گل‏هاى گران‏قيمتى به صورت تاج گل به اين مجالس مى‏برند كه اين گل‏ها پس از مدتى به سطل زباله ريخته مى‏شود. اولاً: آيا بردن چنين گل‏هاى گرانى از مصاديق اسراف مى‏باشد و ثانياً: آيا خمس دارد؟

جواب: اگر قيمت زيادى براى آن مى‏پردازند بعيد نيست كه مصداق اسراف و مشمول خمس باشد؛ مگر اين كه براى امر مهمى تهيه شود.(17)

سؤال:
آيا معيار، جهت معافيتِ خمس، استفاده كردن آنها تا مدّت يك سال از تاريخِ خريد است و يا استفاده كردن از آنها تا رسيدن سال خمسى؟

جواب: استفاده ميزان نيست، و معيار، نياز فعلى و شؤون است.(18)

11. كسى كه سال‏ها حساب سال نداشته است:

سؤال:
كسى كه چند سالى از حساب سالش گذشته، براى محاسبه خمس، بايد موجودىِ فعلى را حساب كند يا اين كه مخارج سابق و وسايلى را كه خريده نيز در نظر بگيرد؟

جواب: موجودى فعلى را حساب كند و آنچه در زندگى صرف كرده و معلوم نيست كه از ربح بين سال بوده را با حاكمِ شرع مصالحه كند.(19)

12. تغيير مرجع تقليد و اختلاف فتوا در خمسِ بعضى از اشيا:

سؤال:
اگر شخصى قبلاً از مجتهدى تقليد مى‏كرده كه خمس بعضى از اشيا را واجب نمى‏دانسته؛ ولى فعلاً از مجتهدى تقليد مى‏كند كه خمس را در آن چيز واجب مى‏داند، آيا بايد اين شخص خمس آن را بدهد يا نه؟

جواب: اگر عين مال موجود است بايد خمس آن را طبق تقليد فعلى بپردازد.(20)

13. نمونه‏اى از بانوان صالحه‏اى كه اهل خمس و در ارتباط با امام زمانشان(ع) بوده‏اند:

پس از شهادتِ امام صادق(ع) در نيشابور، عدّه‏اى از دوستان و پيروان حضرت جمع شده و شخصى به نام محمّدبن على نيشابورى را به عنوان نماينده خودشان انتخاب كردند، واموالى كه از وجوهات شرعيّه نزد آنان بود به او سپردند، كه به امامِ پس از ايشان برساند؛ ولى چون نمى‏دانستند امامِ پس از امام صادق(ع) كيست؛ بزرگانِ آنها هفتاد نامه دربسته مهر شده به او دادند كه جاى جواب‏ها را در هرنامه خالى گذارده بودند و به او گفتند: هر كس اين نامه‏ها را بدون اين‏كه مهر سرِ آنها را بشكند، بدون بازكردن، پاسخش را نوشته باشد اين اموال را به او بده. محمّد بن على نيشابورى مشاهده كرد، زنى به نام شطيطه يك درهم و مقدار كمى پارچه آورده است و مى‏خواهد كه به عنوان سهم امام به امام(ع) رسانده شود، محمّدبن على نيشابورى گفت: من خجالت مى‏كشم كه اين مقدار ناچيز را به امام(ع) بدهم. شطيطه گفت: آنچه بر ذمّه من مى‏باشد همين است و من دوست ندارم خداوند را ملاقات كنم و از سهم امام(ع) چيزى درگردن من باشد، تو فقط واسطه‏اى، اين را به آن بزرگوار برسان.

محمّد بن على نيشابورى به مدينه آمد، يكى از كسانى كه ادعاى جانشينىِ امام صادق(ع) را داشت عبدالله افطح بود كه پس از امتحانِ او دريافت كه او امامِ حق نيست. (خيلى غصه دار شد كه نمى‏تواند امام را به راحتى بيابد كه ناگاه) صداى نوجوانى را شنيد كه به او چنين گفت: آن‏كس را كه مى‏خواهى اجابت كن! پس او را به خانه حضرتِ موسى بن جعفر8 برد. محمّدبن على نيشابورى مى‏گويد: وقتى خدمت حضرت رسيدم فرمود: چه زود مأيوس شدى، چرا سراغ دگران مى‏روى، من حجت خدا و ولى الله هستم و جواب تمامى نامه‏ها را داده‏ام. (مى‏گويد: چند عدد از آن نامه‏ها را بازكردم، با كمال تعجّب ديدم جواب سؤال‏ها داده شده است!) سپس امام(ع) فرمود: آن يك درهمِ شطيطه را بياور كه در فلان جا گذارده‏اى و همچنين آن پارچه‏اى را كه او داده است. او مى‏گويد: از سخنان حضرت مبهوت شده بودم. و امانت شطيطه با بقيّه اموال را خدمت حضرت آوردم. حضرت اموال را قبول نكرده و فرمودند: به صاحبانش برگردان. و فقط آن يك درهم و پارچه كم شطيطه را قبول كردند. (آرى درآمدهاى مشروع، با خمس، حلال و پاك شده و قابل تصرّف مى‏گردد؛ امّا درآمدهاى نامشروع، با دادن خمس حلال نمى‏شود.) سپس حضرت حرف‏هايى كه بين من و شطيطه در ارتباط با كمى اموال ردّ و بدل شده بود بيان كردند و فرمودند: سلام مرا به شطيطه برسان و اين كيسه را كه حاوى چهل درهم است به او بده و پارچه‏اى نيز مرحمت كردند و فرمودند: اين هديّه من براى شطيطه است آن را براى كفن خود بگذارد؛ زيرا پنبه آن از مكانى است كه به نام (مادرمان) فاطمه(س) مى‏باشد كه خواهرم «حليمه» آن را آماده نموده‏است و به او بگو: از زمان رسيدن تو به نيشابور او نوزده روز بيشتر زنده نخواهد بود، و من خودم براى نماز خواندن بر بدنش خواهم آمد و زمانى كه مرا ديدى مبادا به كسى چيزى بگويى.

محمّدبن على نيشابورى مى‏گويد: در همان تاريخ شطيطه از دنيا رفت و من حضرت را ديدم كه بر بدن او نماز خواندند.(21) (آرى خوشا به حال آنانى كه پاك زندگى كرده و زندگى پاك دارند و خوشا به حال بى بى شطيطه كه هنوز مزارش محلّ‏ِ زيارت خاص و عام در نيشابور است و خوشا به حال همه بانوان صالحه گذشته و حال.)

1- ميزان الحكمه، ج‏9، ص‏308.

2- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1790؛ استفتاآت امام، ج‏1، ص‏430، سؤال 263.

3- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1756؛ استفتاآت امام، ج‏1، ص‏384، سؤال 120.

4- استفتاآت امام، ج‏1، ص‏359، سؤال 46.

5- جامع المسائل حضرت آيه‏الله فاضل، ج 2، ص 194، سؤال 439.

6- همان، ص‏354، سؤال 33 و 65 - 69 و 72 و 74 و 83 و 173.

7- استفتاآت امام، ج‏1، سؤال 18 و 24 و 25؛ جامع المسائل آيه‏الله فاضل، ج‏1، ص‏193، سؤال 746؛ توضيح المسائل مراجع، كتاب الخمس، مسأله 1777.

8- توضيح المسائل مراجع، مسأله 1753، 1763.

9- استفتاآت امام، ج‏1، سؤال 172 و 174؛ منهاج الصالحين حضرت آيه‏الله خوئى‏1؛ حضرت آيه‏الله سيستانى، كتاب الخمس، بحث ديون؛ العروه الوثقى، ج‏2، كتاب الخمس، مسأله 71.

10- توضيح المسائل مراجع، زير مسأله 1754.

11- همان، مسأله 1755.

12- همان، مسأله 1754.

13- همان، مسأله 1775 ؛ استفتاآت امام ج‏1، ص‏363، سؤال 50 و 51 و 60 و 89 و 105 و 106.

14- جامع المسائل آيه‏الله فاضل، ج‏2، ص‏193، سؤال 434.

15- همان، ص‏190، سؤال 729.

16- همان، ص‏193، سؤال 730.

17- استفتائات جديد، حضرت آيه‏الله مكارم، ج 1، ص 95، سؤال 316.

18- استفتاآت امام، ج‏1، ص‏362، سؤال 36 و 54 و 55 و 91 و 92 و 93.

19- همان، ص 417، سؤال 217.

20- همان، ص 371، سؤال 78.

21- بحارالانوار، ج‏48، ص‏74؛ رياحين الشريعه، ج‏4، ص 362.

سيد مسعود معصومي / احکام روابط زن ومرد

/ 1