از واقعیت موجود تا حقیقت مطلوب (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از واقعیت موجود تا حقیقت مطلوب (2) - نسخه متنی

سید ضیاء مرتضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از واقعيت موجود تا حقيقت مطلوب

شرحى بر شاخصهاى آمارى بانوان

((قسمت دوم))

((سيدضيا مرتضوى))

((دختربچه امروز زن فردا است. اگر قرار است كه زن در تحولات و توسعه اجتماعى, شريك, همدوش و برابر مرد باشد, اينك آن زمان فرا رسيده تا در توزيع حيثيت و فرصتهاى انسانى, دختربچه ها سهمى را كه استحقاق آن را دارند دريافت كنند.))

آنچه خوانديد فرازى از ((دختربچه ها, سرمايه گذارى براى آينده)) است كه صندوق كودكان ملل متحد (يونيسف) منتشر نموده است. بخشى از واقعيت تلخ توزيع نابرابر امكانات ميان پسران و دختران و به طور كلى ميان مردان و زنان در جهان و تحليل اين واقعيت را در قسمت قبل پى گرفتيم. محور اين پى گيرى آمار و جدولهايى است كه ((يونيسف)) در يكى از آخرين بررسيهاى آمارى خويش منتشر كرده است.

در اولين قسمت, تفاوت چشمگير دختران و بانوان در خصوص عضويت در مجالس قانونگذارى, تامين نيروى كار, ثبت نام در دو مقطع ابتدايى و متوسطه, باسوادى و درصد اميد به زندگى را در كشورهاى در حال توسعه شرح كرديم, با اين يادآورى كه شاخص اميد به زندگى, با همه محروميتهايى كه زنان دارند, برترى آنان بر مردان را, نشان مى داد. اين نابرابرى تنها در ميان مردان و زنان نيست بلكه در ميان جوامع و كشورها نيز به صورت تبعيضى روشن و دلخراش در آمده است. به عنوان مثال, هر سال تقريبا نيم ميليون زن در پى عوامل مربوط به باردارى و زايمان جان مى دهند. 99 درصد اينان در كشورهاى در حال توسعه زندگى مى كنند. شرح اين وضعيت نيازمند پى گيرى مستقل است اما ذكر اين آمار مى تواند ما را در پى گيرى بحث گذشته همراهى كنند.

تبعيض تا عمق سرانجام زندگى

بانك جهانى در باره ميزان مرگ و مير سالانه دوران باردارى, اين ارقام را به دست داده است:

140000 نفر در آفريقاى شبه صحرا

308000 نفر در آسيا

34000 نفر در آمريكاى لاتين و منطقه كارائيب

6000 نفر در كشورهاى صنعتى

مى بينيد كه سهم كشورهاى صنعتى تنها چيزى در حدود 1/2 درصد است.

محروميت دختران در استفاده از امكانات آموزشى در مقايسه با پسران تاثير و چشمگيرى بر فاصله شاخصهاى ديگر دارد. چنان كه پيشتر نيز اشاره كرديم اين محروميت و تبعيض تاثير مستقيمى بر تامين نيروى كار, حضور فعال در جامعه و ديگر شاخصهاى مورد نظر دارد. با اينكه اكثر دولتها خود را متعهد به فراهم كردن آموزش همگانى مى دانند اما با اين همه بر اساس گزارش منابع رسمى در سال 1369 در جهان بيش از صد ميليون كودك به آموزش ابتدايى دسترسى نداشتند. حداقل 60 ميليون از اين كودكان, دختر بوده اند. بر پايه همين گزارش, از 960 ميليون بزرگسال بى سواد در جهان, 640 ميليون, يعنى آنان شامل زنانى مى شود كه يا هيچ گاه امكان رفتن به مدرسه نيافتند يا مدرسه را ناتمام ترك كرده اند.

چرا محروميت و چرا تبعيض؟

دقت در واقعيتهاى موجود نشان مى دهد كه محروميت دختران در بسيارى از موارد به عواملى فراتر از كمبود امكانات آموزشى بستگى دارد. بايد گفت متاسفانه هنوز نيز جنسيت دخترها مانع عمده است. در موقعيتى كه دخترها فقط براى ازدواج متولد مى شوند, بازده اقتصادى تحصيل دخترها از نظر والدين اندك خواهد بود. والدين مى دانند كه مزد حاصل از مهارتهاى زنان كمتر از مردان است و همين در تصميم آنان براى عدم سرمايه گذارى روى كودكان دختر تاثير مى گذارد.

اين را نيز بايد افزود كه الگوهاى جنسيتى در كتب درسى و برنامه هاى آموزشى, تصورى منفى از دخترها را تقويت مى كند و زنان جوان را به سوى پذيرش كارهاى كم مهارت, كم درآمد و با وجهه اجتماعى پايين سوق مى دهد.

ارزيابى دقيقتر نشان مى دهد كه عوامل ديگرى نيز در كاهش درصد ثبت نام دختران در مدارس و ميزان بالاى ترك تحصيل آنان موثر است. براى مثال, فاصله خانه تا مدرسه, كمبود معلمان زن, محدوديت مدارس مختص دختران, نبود امكانات رفاهى, ضعف برنامه هاى آموزشى, نداشتن بازده قواى اقتصادى كسب آموزش و محدوديت منابع مالى براى پرداختن مخارج پوشاك, كتاب و رفت و آمد, از جمله عواملى است كه در كاهش شركت آنان در فراگيرى تحصيلات موثر است.

بايد اذعان نمود كه هر چند اكثر كشورهاى در حال توسعه در كارائيب, آمريكاى لاتين, آسياى شرقى و جنوب شرقى و برخى كشورهاى آفريقا و خاورميانه به برابرى دختران و پسران يا حتى پيشى گرفتن دختران در ثبت نام مدارس دست يافته اند اما در بسيارى از كشورهاى آفريقا, آسياى جنوبى و خاورميانه, هنوز تفاوتهاى چشمگيرى ديده مى شود. در برخى كشورها نيز مانند بنين, گينه, پاكستان و يمن از سال 1349, تفاوت بين دختران و پسران بيشتر نيز شده است. به عنوان مثال در حالى كه شاخص ثبت نام دختران در مقطع متوسطه در مقايسه با پسران, در كشورهايى چون لسوتو, نيكاراگوئه, برزيل, ونزوئلند و امارت متحده عربى به ترتيب 144, 200, 128 و 123 و 120 درصد را نشان مى دهد اما در كشورهايى چون چاد, يمن, نپال, گينه و بوتان, شاهد ارقام 20, 13, 31, 31 و 29 درصد مى باشيم. مقايسه ميزان باسوادى زنان و مردان نشان خواهد داد كه بيشترين فاصله در مناطقى وجود دارد كه معتقدات اصيل اسلامى آنان بيشترين تاكيد را بر فراگيرى دانش داشته و دارد. ما هر چند نمى توانيم عوامل اقتصادى و فقر فرهنگى را ناديده بگيريم اما اين تفاوت چشمگير چرا؟!

ميزان باسوادى زنان در مقايسه با مردان در كشورهايى چون افغانستان, چاد, سومالى, يمن, عمان, سودان, پاكستان, مصر, مراكش و عربستان به ترتيب, 21, 28, 33, 17, 26, 42, 48, 51, 49 و 44 درصد مردان مى باشد.

اين نسبت در جمهورى اسلامى ايران 63 درصد است. در ميان كشورهاى اسلامى بيشترين ميزان مربوط به مردم عراق دانسته شده است كه رقم 97% را نشان مى دهد, پس از آن كويت, مالزى و اندونزى قرار دارند كه به ترتيب به رقم 83, 82 و 78 درصد دست يافته اند. شايان توجه است كه اندونزى با جمعيتى بيش از 150 ميليون نفر, پرجمعيت ترين كشور اسلامى مى باشد.

بيشترين ميزان باسوادى زنان را كشور ((لسوتو)) دارد كه بالاترين درصد اميد به زندگى در ميان زنان را نيز به خود اختصاص داده است. در اين كشور در مقابل هر 100 نفر مرد باسواد, 136 نفر زن باسواد وجود دارد و زنان در آنجا 4 / 17 درصد بيشتر به زندگى خويش اميد بسته اند تا مردان. يادآور مى شود 56% كل جمعيت يك ميليون و چهارصدهزار نفرى ((لسوتو)), باسواد مى باشد.

و باز گواهى ديگر

بررسى وضعيت بهداشتى را به ادامه مقاله موكول مى نماييم اما آنچه در ارتباط مستقيم با مسايل آموزشى به صورت كلى و در همين فرصت بايد مورد توجه قرار گيرد ميزان مرگ و مير كودكان زير 5 سال با عنايت به ميزان باسوادى زنان است. به اين آمار توجه كنيد:

كشورهاى با مرگ و مير متجاوز از 170 نفر در هزار:

ميزان باسوادى زنان در مقايسه با مردان, 50 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع ابتدايى در مقايسه با مردان, 65 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع متوسطه در مقايسه با مردان, 48 درصد

كشورهاى با مرگ و مير 95 الى 170 در هزار:

ميزان باسوادى زنان در مقايسه با مردان, 64 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع ابتدايى در مقايسه با مردان, 83 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع متوسطه در مقايسه با مردان, 67 درصد

كشورهاى با مرگ و مير 31 الى 94 در هزار:

ميزان باسوادى زنان در مقايسه با مردان, 93 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع ابتدايى در مقايسه با مردان, 98 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع متوسطه در مقايسه با مردان, 99 درصد

كشورهاى با مرگ و مير كمتر از 30 در هزار:

ميزان باسوادى زنان در مقايسه با مردان, 93 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع ابتدايى در مقايسه با مردان, 100 درصد

ميزان ثبت نام در مقطع متوسطه در مقايسه با مردان, 103 درصد

آنچه گفته شد مى تواند نمايى كلى از وضعيت آموزش دختران را ترسيم كند. دختر امروز مادر فردا است و هميشه فرداى جامعه چون امروز و ديروز آن در دامن مادر شكل مى گيرد.

بى شك بيشترين تاكيد و ارزش را اسلام عزيز براى گسترش دانش و آموزش, همراه با معنويت و حاكميت ارزشهاى اخلاقى و دينى دارد و اين مهم را براى همه آحاد خواهان است. مبارزه با تبعيض و موانعى كه در جهت دستيابى دختران به امكانات آموزشى وجود دارد, بخشى از مسووليتى است كه بر دوش معتقدان به اسلام سنگينى مى كند.

واقعيتى ديگر

متاسفانه در بسيارى از فرهنگها دختران را حضورى گذرا مى دانند كه بايد تا موقع ازدواج موقتا از او مراقبت شود. هر چند ازدواج زودرس در بسيارى از ساختارهاى سنتى, فرصتى منحصر به فرد براى رشد دختران بوجود مىآورد اما در بسيارى از مواقع نيز باعث وخيم تر شدن وضعيت آنان مى گردد. مخصوصا در شرايطى كه جهيزيه از شروط ازدواج باشد. اين سنت اين احساس را تقويت مى كند كه فرزند دختر عملا يك بار مالى اضافى است. اين روند ادامه مى يابد چرا كه پايگاه ازدواج نيز با جنسيت فرزندانش بويژه فرزندان پسر, ارزيابى مى شود و اينها به نوبه خود به دخترانش انتقال مى يابد.

وضعيت تاهل افراد 15 تا 19 ساله بر اساس جنسيت در كشورهاى منتخب حدود سال 1359

شرايط حاكم بر وضعيت دختران نتيجه پيش داوريهايى است كه در فرهنگ و رسوم, ريشه دارند. بسيارى از جوامع معيارها و توقعات متفاوت و غرضآميزى در مورد دخترها اعمال مى كنند. در برخى فرهنگها, تولد نوزاد پسر با مراسم مفصل جشن و سرور همراه است حال آنكه تولد نوزاد دختر ناديده گرفته يا حتى با ديد منفى تلقى مى شود. اين واقعيت نابرابر تلخ حتى در داستانها و ضرب المثلها نيز نمودار است. چرا كه حاكى از غرورى است كه تولد نوزاد پسر با خود همراه مىآورد و سايه اندوهى را نشان مى دهد كه آمدن نوزاد دختر به دنبال دارد.

مطالعاتى كه حداقل در يك شهر آسيايى انجام شد نشان روشنى از اين تعصب دارد. بر اساس اين اطلاعات در بين والدينى كه جنس فرزند آينده خود را مى دانستند 8000 مورد سقط وجود داشت كه تنها در يك مورد آن جنس كودك, پسر بوده است!!

متاسفانه اين نوع نگرش به جنسيت دختر و پسر باعث مى شود كه در بخشى ديگر شاهد نابرابرى آزاردهنده ديگر باشيم.

بر اساس داورى ((يونيسف)) و با توجه به مدارك موجود ميزان بالاتر مرگ و مير دختران در دوران اوليه كودكى در كشورهايى جريان دارد كه پسران را به دختران ترجيح مى دهند و ارزش كمترى براى دختران و زنان قايل هستند و از آنان كمتر مراقبت مى كنند.

اين اطلاعات نيز مى تواند در همين راستا تفسير شود:

در بسيارى از خانوارها, مردان و پسران حقوق بگير به مراتب بهتر از زنان و دختران تغذيه مى شوند.

دخترها زودتر از پسرها ازدواج مى كنند. در آسيا 18 درصد, در آفريقا 16 درصد و در آمريكاى لاتين 8 درصد دختران 15 ساله متاهل هستند. در برخى كشورهاى آسيايى و آفريقايى 60 الى 70 درصد تمام دختران در سنين 15 تا 19 سالگى ازدواج مى كنند. حال آنكه در مورد پسران, اين ارقام به 10 الى 25 درصد مى رسد.

باردارى زودرس دخترها اميد به زندگى آنها را كاهش مى دهد, در سلامت, تغذيه, تحصيلات و فرصتهاى اشتغال آنها تاثير مى گذارد.

جدول ارائه شده, وضعيت تاهل افراد 15 تا 19 ساله را در كشورهايى چند كه از مناطق مختلف گزينش شده اند نشان مى دهد.

با توجه به ساختارهاى طبيعى جنس مذكر و مونث اين انتظار كه سنين يكسانى را براى ازدواج آنان مطلوب بدانيم بى شك انتظارى صحيح نخواهد بود و برخى رهنمودهاى دينى ما نيز بر اين تفكيك صحه مى گذارد و از همين رو وضعيتى كه كشورهاى صنعتى در جدول مذكور دارند نمى تواند نقطه امتيازى براى آنان محسوب شود حتى اگر قضاوت تهيه كنندگان شاخص مذكور غير از اين باشد اما آنچه خارج از چارچوب طبيعى مذكور باشد نمى تواند مورد پذيرش قرار گيرد. وضعيتى كه كشورهاى بنگلادش, اتيوپى و سنگال در اين جدول دارند بخوبى مى تواند شاهد باشد كه از جمله عوامل اين فاصله چشمگير فقر مادى است. از يك طرف مرد به عنوان مسوول تامين هزينه زندگى براى كسب اين آمادگى به فرصت بيشترى نيازمند است و از جانب ديگر دختر به عنوان يك بار مالى اضافى در خانه و يك عنصر زائد هر چه زودتر بايد محيط خانه را به سوى زندگى با فردى كه هزينه او را تامين مى كند رها كند.

اين است كه در سه كشور مذكور به ترتيب 8 / 68 و 9 / 60 و 55 درصد دختران تا سن 19 سالگى ازدواج كرده اند اما به ترتيب تنها, 7 / 6, 1 / 6 و 6 / 1 درصد پسران در اين سقف سنى, مسووليت اداره زندگى را پذيرفته اند! موزامبيك, يمن و هند نيز شاهدى ديگر هستند.

از طرف ديگر نمودار مذكور نشان دهنده حقيقت تلخى است كه دستاورد جهان صنعتى ولى به دور از حاكميت ارزشهاى انسانى و فطرى, مى باشد.

سنگ بناى ازدواج در تعبير رسا و زيباى پيامبر اكرم(ص) به عنوان محبوبترين مساله در پيشگاه خداوند معرفى شده است. بيان حضرت(ص) چنين است:

((ما بنى بنا فى الاسلام احب الى الله تعالى من التزويج))

((هيچ بنايى در اسلام محبوبتر از بنيان ازدواج در پيشگاه خداوند تعالى برپا نشده است.))

مقايسه وضعيت سن ازدواج در كشورهاى صنعتى به خوبى گوياى سستى بنيان ازدواج و سقوط ارزشهايى است كه ازدواج در شكل طبيعى آن مى تواند زمينه دستيابى به آنها را فراهم كند.

به اميد روزى كه نابرابرى و تبعيض رخت بربندد و خورشيد عدالت شعاع روح پرور خويش را بر جاى جاى گيتى بتاباند. ان شاالله.

من لا يحضره الفقيه, ج3, ص383.

/ 1