برهان وجودی (هستی شناسی) (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

برهان وجودی (هستی شناسی) (1) - نسخه متنی

عز الدین رضانژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برهان وجودى (هستى‏شناسى)

عز الدين رضانژاد

انتقادهايى بر برهان وجودى آنسلم

از زمان طرح برهان وجودى و هستى‏شناسى، سعى عده‏اى از فلاسفه بر اين بود كه آن را تحليل كرده، راههاى نادرستى و ضعف استدلال اين برهان را نشان دهند.

اشكال يكم: انتقاد گونيلون

نخستين نقد بر برهان وجودى توسط يك معاصر آنسلم، به نام گونيلون (1) راهبى در مارموتير (2) فرانسه، نوشته شد.

گونيلون كه پاسخ خود را «به نيابت احمق‏» (3) يا «از طرف آن احمق‏» نام‏گذارى كرد، آن را براى آنسلم فرستاد. اهتمام وى اين است كه نادرستى برهان وجودشناسى را نشان دهد و مدعى است اگر اين گونه استدلال روا باشد، كسى نيز مى‏تواند ثابت كند كه تمام انواع امور غير واقعى يا تخيلى نيز وجود دارد، لذا اگر برهان آنسلم را در حوزه‏هاى ديگر به كار گيريم لازمه‏ى آن، اثبات هر امر پوچ و تحصيل نتايج غير منطقى و محال خواهد بود.

گونيلون از طريق برهان خلف بر برهان وجودى آنسلم اشكال نمود و معتقد است اگر چنانچه روش اثباتى آنسلم صحيح باشد، نتايج غير قبول و تالى فاسد اين استدلال، صحت آن را خدشه‏دار و در نتيجه استدلال عقيم خواهد بود. وى اشكال را با تشبيه به جزيره چنين نوشت:

«مى‏توان شبيه برهان وجودى آنسلم را براى وجود جزيره‏اى كه كاملتر از آن وجود ندارد، فرض كرد. چنين جزيره‏اى بايد وجود داشته باشد، در غير اين صورت كاملترين جزيره نخواهد بود. و اين هم خلف و خلاف فرض است‏». (4)

چنان كه ملاحظه شد، گونيلون با طرح نقضى قضيه و بدون نشان دادن محل اصلى اشكال، استدلال آنسلم را ناتمام و نتيجه‏ى آن را غير معقول دانست; ولى از آن جا كه وى به جاى لفظ «تصور» از كلمه‏ى «وجود» استفاده كرد، طرفداران آنسلم بر آن شدند كه اشكال گونيلون را وارد ندانند. آنان در دفاع اظهار داشتند: در كلام آنسلم آمده بود:«چيزى كه كاملتر از آن نمى‏توان تصور كرد، هم در ذهن و هم در نفس الامر وجود دارد»، پس سخن از «وجود» نيست كه در قضيه‏ى جزيره‏ى گونيلون مطرح شد.

لكن، پيروان گونيلون فرصت را غنيمت‏شمرده، صورت اشكال را شبيه استدلال آنسلم كرده، آن را چنين تقرير نمودند: در مثال جزيره، جزيره‏اى كه جزيره‏ى ديگرى كاملتر از آن قابل تصور نباشد را (مثلا) معادل [ y ] «قرار مى‏دهيم، آن‏گاه، شكل نقد چنين خواهد بود:

الف اگر [ y ] فقط وجود ذهنى داشته باشد، آنگاه y,y نيست.

ب ولى y,y است.

نتيجه پس y فقط وجود ذهنى ندارد.

در اين استدلال، با نفى انحصار وجود ذهنى براى كاملترين جزيره، به وجود خارجى و ذهنى آن پرداخته شد، زيرا اگر y فقط وجود ذهنى داشته باشد، حداقل يك جزيره‏ى كاملتر از آن وجود دارد و آن همان جزيره‏اى است كه هم وجود ذهنى و هم وجود خارجى داشته باشد.

اينجاست كه نمى‏توان نتيجه‏ى اين استدلال را پذيرفت; چون هر جزيره‏اى كه معرفى گردد، مى‏توان كاملتر از آن را تصور كرد. بنابراين، اصل استدلال نارساست. بديهى است‏با استدلال مذكور مى‏توان به امور غير واقعى و غير موجود، لباس وجود بخشيد و اين نكته، ضعف اساسى استدلال آنسلم است.

سپس، گونيلون با طنز و اعتراض مى‏پرسد: اينك احمق كيست؟ آيا كسى كه منكر وجود خداست‏يا كسى كه براى اثبات آن از چنين استدلال (واهى) بهره مى‏گيرد؟!

دو دفاع

با طرح انتقاد گونيلون، برخى به دفاع از آنسلم برخاسته‏اند و خواستند، استدلال آنسلم را همچنان بى‏عيب و نقص نشان دهند. اينك به دفاعها و نيز به دفاعيه‏هاى ديگران از آن مى‏پردازيم:

دفاع يكم; ايراد گونيلون با استدلالى كه آنسلم كرده، تفاوت دارد. به طور كلى نمى‏توان x را با y مقايسه نمود; چون مفهوم و معناى « موجود كامل‏» و « موجود اكمل » واضح است; ولى معناى «جزيره‏ى اكمل‏» را نتوان فهميد.

به عبارت ديگر: هر موجودى كه نسبت‏به موجود ديگر داراى آثار وجودى بيشترى باشد، نسبت‏به آن ديگرى اكمل خواهد بود. مثلا چون نباتات بيش از جمادات، خواص وجودى دارند، پس از جمادات كاملترند و چون حيوانات نسبت‏به نباتات از خواص وجودى بيشترى بهره‏مندند پس اكمل از آنهايند. بنابراين، كمال هر موجود را مى‏توان به دست آورد ولى كمال يك جزيره همچنان مبهم و مجهول است و نمى‏توان اكمل بودن آن را فهميد.

پاسخ: اين دفاع را در صورتى مى‏توان پذيرفت كه معناى «كمال‏» و «اكمل‏» در مورد همه‏ى موجودات از جمله جزيره، روشن و واضح باشد، ولى در حقيقت، معناى صحيحى از كمال نمى‏توان به دست داد. اگر كمال را به «فعليت رسيدن قواى يك شيى‏ء» بدانيم، لازم مى‏آيد كه هم زنده شدن و روييدن يك گياه و هم خشك شدن و پوسيدن آن، كمال باشد; چون در هر دو صورت قواى آن به فعليت مربوط به خود مى‏رسد، لكن كسى هر دو حالت مذكور را كمال نمى‏داند، يك صورت آن كمال خواهد بود.

و اگر كسى بگويد: «به فعليت رسيدن قوا با حفظ ويژگيهاى پيشين كمال است‏»، بايد به مسئله تغيير و تبدل ويژگيها بينديشد، مگر نه آن است كه به دست آوردن هر حالت، همراه است‏با از دست دادن يك حالت و ويژگى ديگر.

علاوه بر آن، در كلام مدافع به «آثار وجودى شيى‏ء» اشاره شد كه خود امر مبهمى است آنچه از آثار وجودى چيزى سخن گفته مى‏شود، مقياس آن انسان است; و اين در صورتى صحيح است كه ثابت‏شود انسان مدار و معيار موجودات است و اگر از لحاظ فلسفى قابل اثبات نباشد، شناخت آثار وجودى اشيا هم به دست نمى‏آيد.

راه ديگرى كه برخى براى به دست آوردن «اكمل‏» و «انقص‏» ارايه داده‏اند، مقايسه‏ى جنس و فصل اشياست. اگر دو فرد، از حيث جنس و فصل با يكديگر اشتراك دارند، پس از تشخيص جنس و فصل، به برترى در وجه اشتراك آن دو مى‏پردازيم. هر كدام پيشرفته‏تر بود اكمل، و ديگرى انقص خواهد بود.

لكن اين راه هم خالى از خدشه نيست، چون اگر ملاك در مقايسه‏ى دو چيز، شناخت جنس و فصل باشد، واضح است كه فصل حقيقى اشيا را نمى‏توان شناخت و به قولى شناخت ماهيت اشيا متعسر بلكه متعذر است.

علاوه برآن، در شناخت موجودات، نبايد سراغ موجوديت آنها رفت‏بلكه بايد از طريق ماهوى و مقايسه ماهيت، آنها را شناخت. بنابر اين، اگر هم به طور فرضى بتوان كمال‏ماهيات را تشخيص داد، در مورد خداوند كه ماهيت ندارد، ممكن نيست.

دفاع دوم: در دفاع ديگرى كه از آنسلم شده است، گفته شد: مطالبى كه گونيلون در انتقادش مطرح كرده است‏با موضوعى كه آنسلم از آن سخن گفته، بيگانه است; چون در كلام آنسلم، سخن از واجب الوجود است ولى گونيلون از ممكن الوجود سخن گفته است. بديهى است كه اكمل از واجب الوجود نمى‏توان تصور كرد ولى اكمل از ممكن الوجود، حتما وجود دارد و آن «واجب الوجود» است.

پاسخ

براى رد دفاع مذكور، گفته شد كه اولا، در تقرير اول آنسلم سخن از واجب الوجود نيست، پس اشكال بر تقرير اول وارد است گرچه با وجود تعبير «واجب الوجود» در تقرير دوم، جايى براى اين اشكال باقى نمى‏ماند; و ثانيا فرض ما اين بود كه y كاملترين جزيره در ميان جزاير باشد نه كاملترين موجود در دايره‏ى همه‏ى موجودات، حتى واجب الوجود; پس اشكال همچنان وارد است. (5)

ادامه دارد

1. Gaunilon

2. Marmoutier

3. ( In Behalf Of the Fool )

4.براهين اثبات وجود خدا در فلسفه‏ى غرب، ص 38.

5. ر.ك: جزوه «مسائل جديد كلام‏»; استاد ملكيان، سال 1372، مؤسسه امام صادق‏عليه السلام ; المقدمة في فلسفة الدين، اديب صعب، الفصل الثالث، وجود الله; دار النهار للنشر، بيروت.

كلام اسلامي-21


/ 1