نويسنده : محمد سروش آدرس مطلب : نشريه حكومت اسلامي ، صفحة 100 تا صفحة 156
چکيده :
مطالعة نمازجمعه از زواية اقتضائات حكومتي ، از نوعي واكنش منفي درميان فقيهان شيعي حكايت دارد كه براي آراي مختلف آنان دربارة حكم دورة پس از حضور ، سايه افكنده است: برخي به تعطيل آن حكم داده (قول حرمت) ، و برخي تعطيل را مجاز و نماز ظهر را مجزي دانسته اند (قول تخيير)، و گرهي هم بدون درنظر گرفتن وضع حكومت ، آن را درهروضعيتي لازم شمرده اند (وجوب عيني). درهرحال موضوع نماز جمعه از اختلافي ترين مسائل در فقه شيعه است ، كه وجوب عيني آن درعصر حضور معصوم و بسط يدوي ، مسلّم است ، ولي درعصر غيبت ، اقوال پراكنده اي از وجوب تا حرمت در بارة آن وجود دارد. سه مبناي فقهي وجود دارد: الف - كساني كه نماز جمعه را به طوركلّي از شوون ولايت نمي دانند و حتي درحضور معصوم نيز، اقامة جمعه را مانند نمازهاي يوميّه ، بي نياز از اذن او مي شمارند. ب - كساني كه درعصر حضور، آن را از شوون ولايت مي دانند ، ولي درعصر غيبت به اين رابطه اعتقاد ندارند. ج - كساني كه به طور كلّي اقامة جمعه را از شوون امام مسلمين و وليّ امر مي دانند و دراين باره ميان عصر حضور و غيبت تفاوتي قائل نيستند. فقهاي شيعه براين باورند كه اقامة جمعه از شوون امامت است و تنها كساني مي توانند متصدي برگزاري آن شوند كه مأذون از سوي امام باشند. درفقه شيعه ، طي قرون متمادي «سلطان عادل» از شرايط وجوب نماز جمعه دانسته شده و از اين نظر، مانند جهاد ابتدايي ، از شوون امامت تلقي گرديده است و قبل از مخالفت هاي جزئي كه در قرون متأخر بروز كرده، اين مبنا از مسلّمات فقهي شيعه بوده است و دركتب فقهي پيوسته ردّ پاي آن ، ديده مي شود. دريك برداشت ، «نمازجمعه» مانند «حدود» است كه اگر بدون حضور و اشراف امام انجام گيرد و اختيار آن به هركس و هرگروه سپرده شود ، مفاسد زيادي به بار مي آيد. برداشت ديگر دربارة نقش امام در نمازجمعه آن است كه اقامة جمعه ، از جمله اختياراتي است كه به امام مسلمين سپرده شده است. دراين تحليل ، حضور امام براي اقامة جمعه ، ضروري تلقي نمي شود، بلكه به عكس، برگزاري اين مراسم بدون نصب امام ، عملاَ امكان پذير است و اختلالي درامور جامعه پديد نمي آورد ، ولي اين موقعيت دراختيارامام قرارگرفته است تابهره برداري ازاجتماع خاص مسلمانان درهرهفته ، به شكل مطلوب تري انجام گيرد. سيرة پيامبر گرامي (ص) دربارة نماز جمعه ، يكي از منابع چگونگي برگزاري اين فريض است. براساس اين سيره ، نماز جمعه ، پس از هجرت پيامبر خدا به مدينه ، توسط آن حضرت اقامه شده است. دربررسي نقش ولايت درنمازجمعه ، ناگزير بايد ماهيت اين حكم را تحليل كرد. الف - «وجوب» نمازجمعه ، مانند «وجوب» نمازهاي يوميّه ، از طرف خداوند مقرر شده است و ولّي امر هيچ گونه نقشي در «جعل» و حتي تصميم گيري براي «اجرا»ي آن ندارد. ب - وجوب نماز جمعه ، مانند وجوب جهاد است كه هرچند اصل حكم به شكل يك قانون كلّي از طرف خداوند مقرر گرديده ، ولي «اجراي» آن در شرايط خاص ، به تشخيص و صلاحديد امام واگذار شده است. ج - «وجوب» نماز جمعه ، مانند «احكام سلطاني» از سوي رسول گرامي (ص) است كه ن بايد آن را «حكم شرعي» دانست ، بلكه آن حضرت ، به اقامة جمعه به جاي ظهر در آن روز ، با توجه به مصالحي كه درنظر داشتند ، حكم نموده اند. کليد واژه ها : شوون ولايت ، وظايف عبادي ، جوازنصب ، جواز اقتدا ، اذن عام ، اذن خاص ، نظريه تعطيل ، رويكرد اثبات ، نايب عام