امام در سنگر نماز
(بيانات و خاطرات حضرت امام خمينى (ره ) درباره نماز)
انتشارات ستاد اقامه نماز مع الاسف به دنبال تبليغات از صدر اسلام يعنى بعد از يك مدتى تا زمان ما، مساجد يك مساجدى شده بود كه اسلام در آنجا محكوم مى شد، محكوم كردن اسلام به اين است كه چيزى كه اسلام مى خواهد در مسجد زير پا گذاشته بشود. اسلام مى خواهد كه مردم آگاهانه براى مصالح خودشان ، براى مصالح مسلمين در آنجا فعاليت بكنند. اسلام منزوى در مساجد بود. با اسم اسلام ، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بى تحرك . اينها از مساجد مى ترسند. اينها بيخ گوش شما مى گويند كه اين آخوند كه از او كارى نمى آيد. مسجد مى رويد چه كنيد خودمان مى رويم و فلان جا نماز مى خوانيم ، نماز نمى خواهند بخوانند، مى خواهند نماز را بشكنند با اين نمازهايى كه در مسجدها مى روند و نمى گذارند كه مسلمانان نماز درست خودشان را بخوانند، با ين نمازها مى خواهند نماز را بشكنند. و شيطان ها از اطراف جمع شده اند و مى خواهند حالا كه همه چيز درست شده و مايوس شدند نگذارند اجرا بشود كارها، باز تهيه ببينند ولو 10 سال ديگر ولو براى 10 سال ديگر تهيه ببينند براى اينكه مسجدها را كم كم خالى كنند و آخوند مسجد را كنار بگذارند و يك كسى كه وضو ندارد و به هيچ چيز هم معلوم نيست اعتقاد داشته باشد، بياورند آنجا پهلوى آخوند و نگذارند نمازش را بخواند و خالى كنند اين سنگرها را و بعد از خالى كردن اين سنگرها حمله كنند. اين دژهاى محكم را محكم نگاه داريد نگوييد كه ما انقلاب كرديم حالا بايد هى فرياد بزنيم ، خير نماز بخوانيد، از همه فريادها بالاتر است .(229) در طول سلطنت اين سلسله يك اشتباهاتى شده است كه خيلى موجب تاسف است بعضى اشتباهات در زمان رضا شاه و بعضى هم در حكومت اين .(230) از اول كه كودتا شد، كودتاى رضاشاه شد و با امر انگليس ها اين امر واقع شد، اشتباه اين بود كه آنهايى كه اطلاعات داشتند و مسائل را مى توانستند بفهمند، مردم را مطلع نكردند. رضا شاه هم بعضى از اين كارهائى كه اين آدم مى كند، در اوايل امرش شروع كرد، روضه خوانى شروع كرد، دستجات ارتش را در روز عاشورا، (اينها را من خودم شاهدم ، يادم هست ) دسته هاى ارتش را در عاشورا براى سينه زنى بيرون مى آورد، خودش اين تكيه هايى كه در تهران بود راه مى افتاد دوره و به اين تكيه ها يكى يكى مى رفت ، در آنجائى كه بود روضه خوانى مفصل داشت ، اين سنخ حقه بازى هايى كه حالا اين دارد يك جور ديگر، او هم از اول با اين سلاح وارد شد و همان وقت اشخاصى بودند كه اطلاع بر اين مسائل داشتند و مى دانستند كه اين چه جور است . يكى از غفلت هايى كه شده است اين است كه اين ها شروع نكردند كه به مردم ، به ملت ، چهره او را نمايش بدهند. دنبال اين كارهائى كه رياكارانه انجام داد، آن چهره ديگرش را نمايش داد كه تمام پايگاه هاى مذهبى را تعطيل كرد، يعنى تمام تكيه ها و مجالس وعظ و خطابه و اينها را، تمام را به كلى تعطيل كرد كه در تمام ايران ديگر يك - مثلا- مجلس روضه خوانى ، يك مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند و آن كارهائى كه همه مى دانيد كرد.(231) شما اكثرا يادتان نيست مصيبت هايى كه بر حوزه علميه در زمان رضاخان وارد شد. بعضى از اين آقايان عزيز كه اينجا تشريف دارند يادشان است والا طبقه جوان يادش نيست كه چه كردند اينها با حوزه هاى علميه ، چه كردند اينها با اين ملت در آن زمان . در اين زمان هم كه شما يادتان هست ديديد كه چه كردند. تمام حيثيت ملى ، حيثيت انسانى ، حيثيت اسلامى ما را اينها تباه كردند. آن وقت مساجد ما را بستند، مدارس ما از بين رفت ، عمامه هاى اهل علم را از سرشان برداشتند و آن فضاحت ها و نسبت به خواهرهاى ما هم آن فضاحت ها. در زمان اين بدتر از زمان او شد. در آن وقت فشار بود و فشار اَمَد داشت ، در اين وقت حيله بود، حيله هاى زياد و فشار هم بود اما حيله هم زياد بود.(232) و به آن نتيجه رسيدند كه مسجد و محراب را و دانشگاه را بايد به يك وضعى درست كرد كه نتيجه نداشته باشد، يعنى آن نتيجه اى كه از مسجد و محراب و منبر و از دانشگاه بايد حاصل بشود، خنثى كنند، چه بكنند؟ مسجد و منبر و روحانيت ، مامورشان كه رضا خان بود آمد و شايد (اگر) شما يادتان نباشد كه چه كرد، تمام منابر تعطيل شد، تمام مساجد نيمه تعطيل ، تمام مجالس روضه خوانى همه از بين رفت ، تمام روحانيت دستخوش مفسده هائى كه آنها داشتند (عمامه ها را برداشتند، لباس ها را از (تن ) آنها كندند تغيير دادند، منبرى ، محرابى ، كوچك ، بزرگ همه در تحت فشار قرار گرفتند) واقع شدند.(233) فصل سوم : مكتوبات سر الصلوة معرفى كتاب سال تاءليف : 1358 هق تصحيح و پاورقى : مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ) ناشر: مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ) سال نشر: 1370 هش صفحه : 266 اين كتاب در سال 1358 ه .ش تاليف شده است و تاكنون چاپهاى متعددى داشته است ، از آن جمله ، يك نوبت در مجموعه يادنامه استاد شهيد مرتضى مطهرى ، (در سال 1360) و بار ديگر با تصحيح و پاورقى آقاى سيد احمد فهرى زنجانى منتشر شده است و در سال 1369 ه .ش توسط موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ) با تصحيح و پاورقى و مقابله با نسخ خطى همراه با فهرست اصطلاحات ، اعلام ، آيات ، روايات ، اشعار، و به ضميمه نسخه خطى به خط مولف به چاپ رسيده است . مولف عالى قدر، كه از عارفان بزرگ عصر، و از سالكان سلوك عرفانى اند، در اين اثر نماز را از نظرگاه عرفانى مورد بررسى قرار داده اند و رازهاى اين عبادت پررمز را، با بيان دلنشين و روح افزا و هشدار دهنده خود تبيين و تفسير نموده اند. كتاب با معانى بسيار بلند و عميق عرفانى براى خواص اهل عرفان و سلوك نگاشته شده و در مقايسه با كتب ديگرى كه در اين موضوع تاليف شده است ، بواسطه تسلط عميق مولف بر عرفان نظرى و پيمودن مقامات والاى عرفان عملى ، از امتيازات ويژه برخوردار است . حضرت امام در پيشگفتار كتاب با لحنى پر از تواضع و حالتى آميخته با انكسار در معرفى كتاب مى فرمايند: ((اين سرگشته وادى حيرت و جهالت و بسته به تعلقات انيت و انانيت ، و سرگرم باده خودى و خود پرستى ، و بى خبر از مقامات معنويه ملك هستى ، ارادت خالص كردم كه برخى از مقامات روحيه اولياء عظام را در اين سلوك عرفانى و معراج ايمانى عرفانى به رشته تحرير در آورم ...)) امام در آغاز كتاب ((آداب الصلوه )) خود نيز به مناسبت درباره اين كتاب مى فرمايند: ((ايامى چند پيش از اين ، رساله اى فراهم آوردم كه به قدر ميسور از اسرار صلوه در آن گنجانيدم ، و چون آن را با حال عامه تناسبى نيست ، در نظر گرفتم كه شطرى از آداب قلبيه اين معراج روحانى را در سلك تحرير در آورم .)) بيان فوق ، عمق و ژرفاى مباحث را در كتاب مورد بحث اسرار الصلوه نشان مى دهد. اين كتاب شامل يك مقدمه ، دو مقاله و يك خاتمه است كه اهم مباحث آن عبارتند از: ((مقامات و مدارج انسانى ، اسرار اذان و اقامه ، فرق سالك و واصل در نماز، سر اجمالى نماز اهل معرفت ، حضور قلب و مراتب آن ، كيفيت حصول حضور قلب ، مقدمات نماز شامل : طهارت ، سر طهارت با آب و خاك ، ازاله نجاست از بدن و باطن ، مكان مصلى ، اسرار وقت ، سر استقبال به كعبه ، مقارنات نماز و مناسبات آن ، اذان و اقامه ، اسرار قيام ، نيت ، سر تكبيرات افتتاحيه و رفع يد، اسرار قرائت ، استعاذه ، اسرار ركوع ، سر سجود و سر تشهد و سلام .)) امام ، از منابع متعددى سود جسته اند و به آن اشاره كرده اند، و از آن جمله است ، وسائل الشيعه ، مصباح الشريعه ، علل الشرايع ، اسرار الصلوه شهيد ثانى ، فلاح السائل ، شرح فقيه مجلسى اول و... از بزرگانى چون : خواجه عبدالله انصارى ، خواجه نصير طوسى ، شهيد ثانى ، سيد بن طاوس ، شيخ بهائى ، محمد تقى مجلسى ، علامه مجلسى ، ملا احمد و ملا محمد مهدى نراقى ، ميرزا جواد تبريزى ، سهروردى در اين كتاب ياد كرده اند. از مرحوم شاه آبادى با عنوان شيخ عارف كامل ، مكررا ياد كرده اند و بزرگان ديگر را نيز، با القاب شايسته ستوده اند.(234) نامه امام به مرحوم حاج سيد احمد خمينى (فرزند امام )
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله و الصلوه و السلام على رسول الله صلى الله عليه و آله وصيتى است از پدرى پير كه عمرى را با بطالت و جهالت گذرانده ، و اكنون به سوى سراى جاويد مى رود با دست خالى از حسنات و نامه اى سياه از سيئات ، با اميد به مغفرت الله و رجاء به عفو الله است به فرزندى جوان كه در كشاكش با مشكلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقيم الهى (كه خداوند به رحمت خود از لغزشها محفوظش فرمايد). فرزندم ، كتابى را كه به تو هديه مى كنم شمه اى است از صلاة عارفين و سلوك معنوى اهل سلوك ، هر چند قلم مثل منى عاجز است از بيان اين سفرنامه . و اعتراف مى كنم كه آنچه را كه نوشته ام از حد الفاظ و عباراتى چند بيرون نيست ، و خود تاكنون به بارقه اى از اين شمه دست نيافتم . پسرم ، آنچه در اين معراج است غايه القصواى آمال اهل معرفت است كه دست ما از آن كوتاه است (عنقا شكار كس نشود دام بازگير)(235) لكن از عنايات خداوند رحمان نبايد مايوس شويم كه او جل و علا دستگير ضعفا و معين فقرا است . عزيزم ، كلام در سفر از خلق به حق ، و از كثرت به وحدت ، و از ناسوت به مافوق جبروت است ، تا حد فناء مطلق كه در سجده اول حاصل شود، و فناء از فناء كه پس از صحو، در سجده دوم حاصل گردد. و اين تمام قوس وجود است من الله و الى الله . و در اين حال ، ساجد و مسجودى و عابد و معبودى در كار نيست : هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن .(236) پسرم ، آنچه در درجه اول به تو وصيت مى كنم آن است كه انكار مقامات اهل معرفت نكنى ، كه اين شيوه جهال است ، و از معاشرت با منكرين مقامات اولياء بپرهيزى ، كه اينان قطاع طريق حق هستند. پسرم ، از خود خواهى و خودبينى به در آى كه اين ارث شيطان است ، كه به واسطه خودبينى و خودخواهى از امر خداى تعالى به خضوع براى ولى و صفى او جل و علا سر باز زد. و بدان كه تمام گرفتارى هاى بنى آدم از اين ارث شيطانى است كه اصل اصول فتنه است ، و شايد آيه شريفه و قاتلوهم حتى لا تكون فتنه و يكون الدين لله (237) در بعض مراحل آن ، اشاره به جهاد اكبر و مقاتله با ريشه فتنه كه شياطين بزرگ و جنود آن ، كه در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ريشه دارد، باشد. و هر كس براى رفع فتنه از درون و برون خويش بايد مجاهده نمايد. و اين جهاد است كه اگر به پيروزى رسيد همه چيز و همه كس اصلاح مى شود. پسرم ، سعى كن كه به اين پيروزى دست يابى ، يا دست به بعض مراحل آن . همت كن و از هواهاى نفسانيه ، كه حد و حصر ندارد، بكاه ، و از خداى متعال جل و علا استمداد كن كه بى مدد او كسى به جايى نمى رسد. و نماز، اين معراج عارفان و سفر عاشقان ، راه وصول به اين مقصد است . و اگر توفيق يابى و يابيم به تحقق يك ركعت آن و مشاهده انوار مكنون در آن و اسرار مرموز آن ، ولو به قدر طاقت خويش ، شمه اى از مقصد و مقصود اولياى خدا را استشمام نموديم ، و دور نمايى از صلاه معراج سيد انبياء و عرفا عليه و عليهم و على آله الصلوه و السلام را مشاهده كرديم ، كه خداوند منان ما و شما را به اين نعمت بزرگ منت نهد. راه بس دور است و بسيار خطرناك و محتاج به زاد و راحله فراوان ، و زاد مثل من يا هيچ يا بسيار اندك است ، مگر لطف دوست جل و علا شامل شود و دستگيرى كند. عزيزم از جوانى به اندازه اى كه باقى است استفاده كن كه در پيرى همه چيز از دست مى رود، حتى توجه به آخرت و خداى تعالى . از مكايد بزرگ شيطان و نفس اماره آن است كه جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پيرى مى دهد تا جوانى با غفلت از دست برود، و به پيران وعده طول عمر مى دهد. و تا لحظه آخر با وعده هاى پوچ انسان را از ذكر خدا و اخلاص براى او باز مى دارد تا مرگ برسد، و در آن حال ايمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، مى گيرد. پس در جوانى كه قدرت بيشتر دارى به مجاهدت برخيز، و از غير دوست جل و علا بگريز، و پيوند خود را هر چه بيشتر- اگر پيوندى دارى - محكمتر كن ، و اگر خداى نخواسته ندارى ، تحصيل كن ، در تقويت اش همت گمار، كه هيچ موجودى جز او جل و علا سزاوار پيوند نيست . و پيوند با اولياى او اگر براى پيوند به او نباشد، حيله شيطانى است كه از هر طريق سد راه حق كند. هيچگاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر كه اولياى خُلّص خدا چنين بودند و خود را لا شى ء مى ديدند، و گاهى حسنات خود را از سيئات مى شمردند. پسرم ، هر چه مقام معرفت بالا رود، احساس ناچيزى غير او جل و علا بيشتر شود. در نماز، اين مرقاه وصول الى الله ، پس از هر ستايش ((تكبير))ى وارد است ، چنانچه در دخول آن ((تكبير)) است ، كه اشاره به بزرگ تر بودن از ستايش است ، ولو اعظم آن كه نماز است . و پس از خروج ، ((تكبيرات )) است كه بزرگ تر بودن او را از توصيف ذات و صفات و افعال مى رساند. چه مى گويم ، كى توصيف كند! و چه توصيف كند! و كى را توصيف ، و با چه بيان و چه زبان توصيف كند! كه تمام عالم ، از اعلى مراتب وجود تا اسفل سافلين ، هيچ است و هر چه هست او است ، و هيچ از هستى مطلق چه تواند گفت و اگر نبود امر خداى تعالى و اجازه او جل و علا، شايد هيچ يك از اولياء سخنى از او نمى گفتند، در عين حال كه هر چه هست سخن از او است لاغير، و هر كس نتواند از ذكر او سرپيچى كند كه هر ذكر ذكر او است . ((و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه (238))) و ((اياك نعبد و اياك نستعين (239))) كه شايد از لسان حق خطاب به همه موجودات است و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم (240) اين نيز به لسان كثرت است ، و گرنه او حمد است و حامد است و محمود:((ان ربك يصلى (241)))، ((الله نور السموات و الارض (242))) پسرم ، ما كه عاجز از شكر او و نعمتهاى بى منتهاى اوييم ، پس چه بهتر كه از خدمت به بندگان او غفلت نكنيم كه خدمت به آنان خدمت به حق است ، چه كه همه از اويند. هيچگاه در خدمت به خلق الله خود را طلبكار مدان كه آنان به حق منت بر ما دارند، كه وسيله خدمت به او جل و علا هستند. و در خدمت به آنان دنبال كسب شهرت و محبوبيت مباش كه اين خود حيله شيطان است كه ما را در كام خود فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا آنچه براى آنان پر نفع تر است انتخاب كن ، نه آنچه براى خود يا دوستان خود، كه اين علامت صدق به پيشگاه مقدس او جل و علا است . پسر عزيزم ، خداوند حاضر است و عالم محضر اوست ، و صفحه نفس ماها يكى از نامه هاى اعمالمان . سعى كن هر شغل و عمل كه تو را به او نزديكتر كند انتخاب كن كه آن رضاى او جل و علا است . در دل به من اشكال مكن كه اگر صادقى ، چرا خود چنين نيستى ، كه من خود مى دانم كه به هيچ يك از صفات اهل دل موصوف نيستم ، و خوف آن دارم كه اين قلم شكسته در خدمت ابليس و نفس خبيث باشد، و فردا از من مواخذه شود، لكن اصل مطالب حق است اگر چه به قلم مثل منى كه از خصلتهاى شيطانى دور نيستم . و به خداى تعالى در اين نفس هاى آخر پناه مى برم و از اولياى او جل و علا اميد دستگيرى و شفاعت دارم . بار الها، تو خود از اين پير ناتوان و احمد جوان دستگيرى كن ، و عاقبت ما را ختم به خير فرما، و با رحمت واسعه خود ما را به بارگاه جلال و جمال خود راهى ده . والسلام على من اتبع الهدى شب 15 ربيع المولود 1407 روح الله الموسوى الخمينى آداب الصلوة معرفى كتاب سال تاءليف : 1361 هق تصحيح و پاورقى : مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ) ناشر: مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ) سال نشر: 1370 هش صفحه : 458 امام ، اين كتاب را پس از ((سرالصلوة )) نوشته اند و تاريخ پايان تاليف كتاب را، سال 1361 ه .ش مرقوم فرموده اند. و قبلا با تصرفاتى و توضيحاتى توسط آقاى فهرى ، با عنوان ((پرواز در ملكوت )) در 2 جلد و بدون شرح و توضيح در يك جلد مكررا به چاپ رسيده بود و در سال 1370 ه .ش توسط موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ) با تصحيح و مقابله با نسخ خطى و پاورقى و فهرست آيات و روايات و اصطلاحات و... به ضميه نسخه اصل به چاپ رسيده است . ايشان در ابتداى كتاب نگاشته اند: ((و بعد ايامى چند پيش از اين رساله اى فراهم آوردم ... و چون آن را با حال عامه تناسبى نيست در نظر گرفتم كه شرحى از آداب قلبيه اين معراج روحانى را در سلك تحرير در آوردم .)) كتاب ، از يك مقدمه و چند مقاله و يك خاتمه به شرح زير ترتيب يافته است : امام ، در مقدمه اشاره اى دارند به اين كه نماز داراى ظاهر و باطنى است . و همان طورى كه صورت آن داراى آدابى است ، سيرت آن نيز چنين است . در مقاله اول به آداب و شرايطى كه نه تنها در نماز، بلكه در تمامى عبادات ، شرط است ، اشاره دارند و 12 فصل را در اين بحث گشوده اند (توجه به عز ربوبيت ، مراتب و مقامات اهل سلوك ، خشوع ، طمانينه ، محافظت عمل از تصرف شيطان ، لزوم بهجت و نشاط در عبادت ، تفهيم به نفس در عبادت ، حضور قلب و روايات وارد در اين زمينه و خواص و موانع آن .) در مقاله دوم به مقدمات نماز و آداب قلبيه آن پرداخته اند. ابتدا از طهارت بحث نموده اند و 7 فصل را در اين مبحث ، عنوان كرده اند (معناى طهارت ، آداب وضو و غسل ، آداب باطنيه ازاله نجاست و...) سپس در آداب لباس و مكان مصلى و شرايط ظاهرى و باطنى وقت و استقبال مطالبى را طرح كرده اند. مقاله سوم كتاب ، در زمينه مقارنات نماز است ، امام ، در اين بخش ، آداب اذان و اقامه (اسرار تكبيرات و شهادت به وحدانيت و رسالت و...)، قيام و قرائت ، اسرار ركوع و سجود و آداب تشهد و سلام مطالبى را ارائه فرموده ، همچنين تفسيرى عرفانى از سوره هاى مباركه حمد و توحيد ذكر كرده اند و در پايان كتاب ، به عنوان ((خاتمه )) آداب بعضى از امور داخله و خارجه نماز را تحرير نموده اند. امام در اين تاليف ، مكررا از استادشان مرحوم شاه آبادى ياد كرده اند و ايشان را به عنوان شيخ بزرگوار عارف - مد ظله - ستوده اند. اين تعبير، نشان آن است كه اين تاليفش در زمان حيات استاد نگاشته شده است . همچنين در اين نوشته ، از مرحوم شيخ بهائى ، سيد بن طاوس ، محيى الدين ، قيصرى و... نام برده اند و از كتابهاى آنان ، ياد كرده اند. همچنين اشارات و ارجاعاتى به كتابهاى سابق خود از نوع : شرح اربعين ، تعليقه ، فصوص ، مصباح الهدايه ، دارند. نامه امام به مرحوم حاج سيد احمد خمينى (فرزند امام )
كتاب آداب الصلوه را، كه خود از آن بهره اى نبردم جز تاسف بر قصور و تقصير بر ايام گذشته كه توانايى بر خودسازى داشتم و حسرت و ندامت در روزگار پيرى كه دستم تهى و بارم سنگين و راهى بس دراز و پايم لنگ و آواى رحيل در گوش است ، هديه كردم به فرزند عزيزم ((احمد)) كه از قدرت جوانى كامياب است ، شايد او ان شاء الله تعالى از محتويات آن ، كه از كتاب كريم و سنت شريف و افادات بزرگان فراهم شده است ، بهره مند شود و به معراج حقيقى از راهنمائى اهل معرفت راه يابد و دل از اين ظلمتكده بر كند و به مقصد اصلى انسانيت ، كه انبياء عظام و اولياء كرام - عليهم صلوات الله و سلامه - و اهل الله بر آن راه يافتند و ديگران را دعوت فرمودند، توفيق يابد. پسرم ، خود را كه به فطرت الله تخمير شده اى درياب و از گرداب ضلالت امواج سهمگين خودبينى و خودخواهى نجات ده و به سفينه نوح كه پرتو ولايت الله است ركوب كن كه من ركبها نجى و من تخلف عنها هلك (243) فرزندم ، گوش كن كه در صراط مستقيم ، كه صراط الله است ، ولو لنگ لنگان حركت كنى و حركات و سكنات قلبى و قالبى را رنگ معنويت و الوهيت دهى و خدمت به خلق را براى آنكه خلق خدا هستند بنمائى . انبياء عظام و اولياء خاص خدا در عين حال كه مشابه ديگران اشتغال به كارها داشته اند، هيچ گاه در دنيا وارد نبوده اند، چون اشتغالشان بالحق و للحق بوده ، در عين حال از رسول ختمى صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرموده است : ليغان على قلبى و انى لاستغفر الله فى كل يوم سبعين مره (244) شايد رويت حق در كثرت را كدورت حساب مى فرمود. پسرم خود را مهيا كن كه پس از من بر تو جفاها رود و نگرانى ها كه از من دارند به حساب تو گذارند. اگر حساب خود را با خداى خود صاف كنى و پناه به ذكر الله برى ، هراسى از خلق به خود راه مده كه حساب خلق زود گذر است و آنچه ازلى است حساب در پيشگاه حق است . فرزندم ، پس از من ممكن است پيشنهاد خدمتى بر تو شود، در صورتى كه قصدت خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام عزيز است رد مكن ، و اگر خداى نخواسته براى هواهاى نفسانى و ارضاى شهوات است ، از آن اجتناب كن كه مقامات دنيوى ارزش آن ندارد كه خود را در راه آنها تباه كنى . بارالها، احمد و تبارش و متعلقانش ، كه از بندگان تو و تبار رسول اكرمند، اينان را در دنيا و آخرت سعادتمند فرما و دست شيطان رجيم را از آسيب به آنها كوتاه فرما. خداوندا، ما ضعيف و ناتوانيم و عقب افتاده از قافله سالكان ، تو خود از ما دستگيرى فرما. ربنا عاملنا بفضلك و لا تعاملنا بعدلك .(245) و السلام على عباد الله الصالحين 23 ربيع الاول 1405- 25 آذر 1363 روح الله الموسوى الخمينى نامه امام به خانم فاطمه طباطبايى (عروس امام )
بسمه تعالى
افسوس كه عمر در بطالت بگذشت
فردا كه به صحنه مجازات روم
گويند كه هنگام ندامت بگذشت
با بار گنه بدون طاعت بگذشت
گويند كه هنگام ندامت بگذشت
گويند كه هنگام ندامت بگذشت