حزب کمونیست توده و تحولات آذربایجان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حزب کمونیست توده و تحولات آذربایجان - نسخه متنی

رحیم نیکبخت میرکوهی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حزب كمونيست توده و تحولات آذربايجان

پژوهشگر: رحيم نيكبخت ميركوهي‏

چکيده:

در آستانه سالگرد ملي شدن صنعت نفت قرار گرفته‏ايم به بهانه اين مناسبت با توجه به فعاليت‏هاي سازمان يافته بقاياي حزب توده بر آن شديم شكل‏گيري حزب توده را در آذربايجان بر اساس اسناد بررسي نمائيم؛ به ويژه مسئله نفت شمال كه حزب توده سرسختانه تلاش مي‏كرد امتياز آن به شوروي واگذار شود غايله‏اي هم كه پيشه وري از اعضاي قديمي و سرسخت كمونيست، آن را در آذربايجان به دستور استالين راه انداخت بي ارتباط با نفت نبود...

حزب توده و شوروي‏

پيشينه شوروي‏گرايي در ايران به تشكيل حزب كمونيست ايران باز مي‏گردد. هرچند در دوره رضاشاه گروه پنجاه و سه نفر مروج كمونيسم دستگير و زنداني شدند ولي در شهريور 1320 اعضاي گروه آزاد شده با حضور نيروهاي ارتش سرخ در ايران و با حمايت مستقيم دولت شوروي حزب توده تشكيل شد.(1) به رغم ‏ پژوهش‏هاي صورت گرفته در اين زمينه، نقش اين حزب در تاريخ معاصر ايران هنوز جاي پژوهش بسيار دارد.(2) علي‏رغم اهميت حزب توده در پيشبرد سياست‏هاي شوروي در ايران كتاب دكتر حسنلي اطلاعات زيادي در اين مورد نمي‏دهد؛ حتّي در مراحلي چنين تصوري هم ايجاد مي‏كند كه بين حزب توده ايران و اتحاد جماهير شوروي در مورد فرقه دمكرات اختلاف نظر اساسي وجود داشته است. اگرچه در زمان تأسيس فرقه دمكرات، حزب توده غافل‏گير شد و از برآمدن يك تشكيلات رقيب راضي نبود، ولي بدون ترديد براساس همراهي‏هاي بعدي حزب توده به دستور مقامات شوروي و با تكيه بر سازماندهي‏ها و زيرساخت‏هاي اين تشكل فرقه دمكرات سربرآورد.

در سايه حمايت‏هاي اتحاد جماهير شوروي، حزب توده آذربايجان فعاليت‏هاي گسترده‏اي كرد. كساني كه به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت كردند توسط ارتش سرخ سركوب شده يا مقدمات تبعيد آن‏ها از آذربايجان فراهم مي‏شد. از رئيس شهرباني تبريز گرفته(3) تا معاون فرماندار و رئيس فرهنگ خوي(4) جزو اين دسته‏ بودند. حسن وزيري بخشدار سلماس و شاهپور، در پي اقدامات شوروي‏ها، به دلايل سياسي مجبور گرديد «در اسرع وقت به تهران عزيمت» كند. (5) هم‏چنين فرماندار خوي تحت فشار ارتش سرخ، در اواخر آبان 1323 دستور خروج ميرقاسم مويد ماكويي، يداللَّه فتحي، سيدعلي‏اصغر صادقي را از شهر صادر كرد. علت اصلي اخراج اين افراد به روايت اسناد چنين است: «گويا آقاي فرماندار هم احضار شده و احضار سه نفر نامبرده بالا در اثر شكايت يك نفر توزيع‏كننده روزنامه (وطن يولندا) تعبير مي‏نمايد. چون در چندي قبل حسن نامي پيش‏خدمت حزب توده، به واسطه توزيع روزنامه در خيابان صدا مي‏زده، آقاي نواب فرمان‏دار جلو فرمان‏داري بوده و از پسر مؤاخذه و بالاخره منجر به كتك‏كاري مي‏گردد كه چند قطعه روزنامه هم كه در دست او بوده پاره شده است و حسن وزيري و آقاي جوانشير هم حضور داشته‏اند و نظر رئيس شهرباني خوي بر اين است كه اگر چه حسن نامبرده با دلايلي به دادستاني و دادگستري خوي شكايت نموده، از قراين، اين تصور مي‏رود به تهران و مقامات عالي‏تري هم شكايت و با شرح و بستي تقديم داشته‏اند كه سبب احضار آن‏ها شده است.»(6)

رحمت‏اللَّه رياحي خويي نيز به دليل مخالفت با حزب توده از خوي تبعيد شد و در نتيجه تضيقات ارتش سرخ و عوامل داخلي آن‏ها، از هستي ساقط گشته و فرزندش فوت نمود.(7) هم‏چنين در شهرستان سلماس (شاهپور) اقدامي از آن‏ها گزارش شده است؛ بدين ترتيب كه دكتر سعيد، رئيس بهداري؛ لطفي آذر، كارمند دارايي؛ معيني، كارمند شهرباني؛ علي بهنيا، خبرنگار روزنامه اطلاعات و واعظزاده به دليل مخالفت با حزب‏توده به دستور ارتش سرخ از شهر اخراج شدند.(8)

حزب توده و نفت شمال ايران‏

حزب توده، مجري سياست‏هاي شوروي در ايران بود و با مشخص شدن سياست اين كشور درباره نفت شمال ايران (9)، برنامه‏ها و فعّاليت‏هاي خود را در حمايت از اعطاي نفت شمال به شوروي متمركز ساخت.(10) در ادامه، مخالفت با كابينه ساعد مراغه‏اي كه بخشي از سياست اتخاذ شده توسط روس‏ها و حزب توده بود، تحركات حزب از آبان ماه سال 1323 در شهرهاي آذربايجان شروع گرديد. تقي‏زاده، مسئول حزب توده مراغه، در سخنراني 10 آبان ضمن حمله به ساعد، خواستار اعطاي نفت به روس‏ها شد.(11) روز چهاردهم آبان نيز اجتماعي به صحنه‏گرداني حزب توده مراغه و «جمعيت دوستان اتحاد جماهير شوروي»(12) در مخالفت با ساعد و در حمايت از اعطاي امتياز نفت به شوروي ترتيب يافت.(13) در سلماس (شاهپور) نيز حزب توده در 18 آبان‏ مراسم مشابهي (14) برگزار كرد. مشابه همين مراسم در اردبيل، در ميدان‏هاي عالي‏قاپو و پيرعبدالملك (15) و در تبريز، مقابل شهرداري و باغ گلستان برپا شد. در مراسم تبريز، محمد بي‏ريا در «اطراف امتياز نفت شمال و واگذاري آن به دولت شوروي اظهار مخالفت با كابينه جناب آقاي نخست‏وزير {سخنراني‏} نمود و به طور دسته جمعي در خيابان‏هاي شهر با نظم و آرامش نمايش مي‏دادند.» (16) در مراسمي كه روز 6 آبان توسط حزب توده‏ رضائيه (اروميه) برپا شد «از خدمات لنين، رئيس جماهير شوروي» نيز تجليل گرديد.(17) در گزارشي از سلماس‏ (شاهپور) مي‏خوانيم: روز «20 آبان ماه، اهالي شاهپور در حزب توده تجمع و با پرچم‏هاي سفيد و سرخ به ميدان گندم رفته، چند نفر از افراد حزب راجع به واگذاري امتياز نفت به دولت شوروي و تعويض آقاي ساعد سخنراني نمودند.» (18)

گسترش فعّاليّت حزب توده‏

براساس گزارش‏هاي موجود، از اواخر سال 1323 تشكيلات حزب‏توده در آذربايجان گسترش فوق‏العاده‏اي يافت. تلاش‏حزب توده براي رخنه در بازار تبريز و به دست گرفتن مقدرات آن، موضوع گزارش مهمي از ستاد ارتش به نخست‏وزيري در بهمن 1323 است. (19) هم‏چنين حزب توده در 21 دي‏ماه اولين جلسه ايالتي‏حزب‏ توده آذربايجان را با حضور 150 نماينده برگزار كرد. هيأت رئيسه به اين شرح انتخاب گرديد: 1- شبستري 2- صادق پادگان 3- علي اميرخيزي 4- محمد بي‏ريا 5- يكاني 6- چشم‏آذر 7- احمد اصفهاني.(20) به اعتقاد حسنلي‏ فكر تشكيل اين كنفرانس از آن شوروي‏ها بود و با نظارت ماتوييف سركنسول شوروي در تبريز برگزار شد. (21)

در اين زمان سيدجعفر پيشه‏وري به دستور مقامات شوروي از تهران به تبريز عزيمت (22) و پس از استقرار در تبريز، در اوّل اسفندماه اولين سخنراني خود را در پي رد اعتبارنامه‏اش در دبيرستان فردوسي ايراد كرد. وي در قسمتي از سخنراني خود اعلان كرد: «از طرف متفقين، مخصوصاً دولت اتحاد جماهير شوروي، هيچ‏گونه نيت سوءقصد به استقلال و تماميت ايران نخواهد شد.»(23)

پيشه‏وري چند روز بعد راهي اردبيل شد و در سخنراني‏اي كه در سالن دبيرستان صفوي اين شهر ايراد كرد چنين گفت: «من مأموريت دارم در ولايات آذربايجان به تشكيلات جبهه آزادي توسعه داده و [آن را] به طرز مرتب و صحيح درآورده و روشنفكران ملت ايران را براي تشريك مساعي با جبهه آزادي دعوت تا ملت بيچاره از اين فلاكت نجات داده شود و نيز درباره كساني كه بر عليه متفقين انتشار منفي مي‏دهند بايستي مخالفت نمود.»(24)

اين اقدامات در حالي صورت مي‏گرفت كه ارتش سرخ از سربازگيري مأموران در نواحي تحت اشغال خود جلوگيري مي‏كرد،(25) ضمن آن كه جلسات حزب توده در شهرستان‏ها در پناه نيروهاي ارتش سرخ برگزار مي‏شد. براي مثال موقعي كه در سخنراني حزب توده در ميدان مركزي مرند چند نفر اخلال‏گري كردند، توسط سربازان شوروي بازداشت شدند.(26) علاوه بر اين، به گونه‏اي كه در اسناد ملاحظه خواهد شد، فعّاليّت نصراللَّه‏ اسحاقي، رهبر حزب توده ماكو كش و قوس بسياري يافت؛ سرهنگ زنگنه به وسيله سران حزب توده تبريز درصدد تعيين كس ديگري به عنوان مسئول حزب توده ماكو برآمد. با اين همه احضار اسحاقي به تهران موضوع چند گزارش استانداري آذربايجان غربي شده است.(27) در ارديبهشت سال 1324 شعبه حزب توده در خوي‏ ميتينگي برگزار كرد (28) و شعبه حزب توده گرگر در قهوه‏خانه اجاره‏اي مرتضي مهاجر واقع در ميدان اين قصبه در 16 خرداد داير گرديد كه اين نيز به نوبه خود موضوع گزارش‏هاي ديگري است.(29)

اقدامات محمدقلي نادري كدخداي قصبه گرگر، در جلوگيري از پيشرفت كار حزب توده به شوروي‏ها گزارش شده بود. بدين علت در 28 خرداد، سروان حسين‏اف رئيس دژبان نيروي شوروي مقيم جلفا، راهي علمدار شد و به اتفاق شهردار بخش جلفا در گرگر در منزل حسينقلي اميرفتحي از كدخداي گرگر بازجويي كرده و سپس او را براي تحقيقات بيش‏تر به كمانداني جلفا بردند.(30)

در شانزدهم تير، جلسه حزب توده با سخنراني دكتر جهانشاهلو در زنجان برگزار گرديد. روز بعد جلسه‏اي ديگر در كلوپ اتحاديه كارگران تشكيل شد و دكتر جهانشاهلو در مورد حزب توده و مسايل حزبي سخنراني كرد. بعد از آن، تابلويي مقابل يكي از اتاق‏هاي مسافرخانه سعادت از طرف «جبهه آزادي» نصب گرديد. (31)

عزيمت پنج نفر از قفقاز شوروي براي بررسي وضعيت حزب توده آذربايجان در اواخر تيرماه، موضوع سخنان مجدنژاد فرستاده حزب توده مركز به زنجان بود. طبق اظهارات مجدنژاد، اين فرستادگان به زبان‏هاي روسي، تركي و فارسي آشنايي داشته مسلمان بودند. (32) اعزام اين پنج نفر با تكاپوي جديدي توأم گرديد كه در مسكو و بادكوبه آغاز شده بود. در خرداد سال 1324، كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد شوروي، طرح تشكيل جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه در آذربايجان و ساير شهرهاي شمالي ايران را جهت اظهارنظر به مولوتف، باقراوف و كافتارادزه فرستاد. علاوه بر اين، در 31 خرداد نيز استالين فرماني «به كلي محرمانه» درباره «كارهاي زمين‏شناسي و اكتشاف مناطق نفت‏خيز شمال ايران» امضا كرد. (33) در تابستان 1324 ميرجعفر باقراوف به منظور ابلاغ فرمان براي اتخاذ تدابير لازم جهت سازماندهي جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه در آذربايجان جنوبي و ساير شهرهاي شمال ايران به مسكو احضار شد.(34)

در ادامه اين روند، ميتينگ سياسي بزرگي نيز توسط حزب توده تحت عنوان «تقاضاي كار براي بيكاران و نان براي گرسنگان»(35) برگزار شد. در حالي كه تصميمات قطعي در مورد فرقه در مسكو گرفته مي‏شد، اين اقدام حزب توده جز ترفندي براي انحراف اذهان نبود.

اقدامات مسلحانه حزب توده

هم زمان با اين فعّاليّت‏ها در آذربايجان، مسئله مسلح شدن اعضاي حزب توده مطرح شد؛(36) تحولي كه بدون ترديد با تصميم‏گيري‏هاي مسكو براي برپايي جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه بي‏ارتباط نبود. هم زمان با تبريز، در حزب توده زنجان نيز توزيع سلاح بين اعضاي حزب مطرح گرديد.(37) در دستور دفتر سياسي حزب كمونيست‏ شوروي پيش‏بيني شده بود كه گروه‏هاي مسلح جدايي‏خواه آذربايجان و طرفداران اتحاد شوروي با سلاح‏هاي ساخت كشوري غير از شوروي مسلح شوند.(38) در گزارش‏هايي كه از گفتگوهاي اعضاي حزب توده توسط مأموران تهيه شده بود، موضوع توزيع سلاح «از طريق شوروي» (39) ديگر شايعه نبود. با دستورهاي صادر شده‏ از مسكو، «توده‏اي‏ها در تبريز جلسات كميته‏هاي روستا را برگزار كردند و درباره شدت بخشيدن به مبارزه طبقاتي دستوراتي صادر شد. به طور مشخص كميته در اردبيل، براي خلع سلاح مالكين به تشكيل گروه‏هاي مختلف اقدام كرد.(40) اوج خشونت مسلحانه حزب توده قتل حاجي احتشام ليقواني بود.(41) واقعه ليقوان از اهميت زيادي برخوردار بود؛ به طوري كه در پي آن اردشير آوانسيان توسط شوروي‏ها از آذربايجان تبعيد گرديد و واقعيت موضوع هم هيچ‏گاه به روشني بيان نشد. (42) دكتر حسين جودت و قيامي در تاريخ 23 مرداد در حضور نمايندگان حزب توده تبريز به تشريح اين واقعه پرداختند؛(43) در حالي كه از روابط پنهاني مقتول با شوروي‏ها بي‏اطلاع بودند. قدرت‏گيري روزافزون حزب توده - كه با حمايت شوروي‏ها مسلح شده بود - خوانين، ملاكين و مقامات(44) محلي را مرعوب ساخته بود.(45)

هم زمان با گسترش فعّاليّت‏هاي تبليغي، حزب توده ضمن برپايي مراسم و جشن‏ها به مناسبت سالگرد اتحاد جماهير شوروي كه ملاحظه كرديم، در 14 مردادماه مراسمي به مناسبت چهلمين سالگرد انقلاب مشروطه برپا كرد. طبق گزارش شهرباني تبريز، به مناسبت آغاز سومين سال تأسيس جبهه آزادي، مراسم جشني در دبيرستان فردوسي با حضور رؤساي حزب توده برپا گرديد. در اين مراسم «حسينقلي كاتبي، مدير روزنامه فرياد تبريز و شبستري نماينده حزب توده راجع به تاريخچه مشروطيت ايران و فداكاري آزادي‏خواهان و خدمات ستارخان و باقرخان و شيخ‏محمد خياباني در راه تحصيل مشروطيت و آزادي بياناتي نمودند.»(46)

نظير چنين مراسمي در ساير شهرهاي آذربايجان توسط حزب توده برگزار شد؛ در خوي آقاي ابوالقاسم مجتهدي (47) رئيس دادگستري، درباره چگونگي پيدايش قانون در جامعه و اعطاء و قانون اساسي به ملت ايران و هم‏چنين احترام به قانون و وحدت ملي، علي‏رغم ميل اعضاي حزب توده سخنراني كرد. بلافاصله پس از وي نوراللَّه يكاني در تأييد گفته‏هاي وي و مبارزه با ارتجاع مطالبي بيان كرد و مراسم با موسيقي و آتش‏بازي خاتمه يافت.(48)

جلسه سخنراني حزب توده مراغه، 26 مرداد سال 1324 با ضرب و شتم مأموران دولتي و مخالفان حزب خاتمه پيدا كرد. تعدادي از خوانين و مالكين روستاهاي اطراف مراغه نيز توسط حزب دستگير و مدتي زنداني شدند و به آنان اخطار شد كه اگر تا پنج روز ديگر از منطقه خارج نشوند، كشته خواهند شد. در اين دوره دواير و ادارات دولتي اين شهر وضعيت نابهنجاري داشتند.(49) در بستان‏آباد، حزب توده مردم را مجبور به پذيرش عضويت‏ در حزب و پرداخت حق عضويت كرد.(50)

نكته جالب در فعّاليّت‏هاي حزب توده براي تسلط بيش‏تر بر اوضاع، «جلوگيري از روزه‏خواري» در ماه رمضان بود. طبق دستورهاي صادر شده قرار بود «براي تأثير گذاشتن بر روي اهالي، از دين و دين‏مداران استفاده لازم بشود.»(51) از جمله آن كه در آستانه ماه مبارك رمضان دو آگهي درباره بسته شدن قهوه‏خانه‏ها و مشروب‏فروشي‏ها انتشار داد. براي مثال در آذرشهر چند نفر از اعضاي حزب توده در شهر به گردش كرده و روزه‏خواران را مورد ضرب و شتم قرار مي‏دادند.(52)

هم زمان با گسترش فعّاليّت حزب توده در اغلب شهرها و قصبات مهّم و اقدامات مسلحانه آن‏ها، در اولين بند «برنامه ابلاغ شده براي سازماندهي جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه» چنين آمده بود: «بخشي از زمين‏هاي دولتي و اراضي متعلق به زمين‏داران بزرگ بين دهقانان تقسيم شده و وام‏هاي درازمدت در اختيار آن‏ها گذاشته شود...».(53) مخالفت با خوانين و ملاكين و تقسيم اراضي بين دهقانان، عدم پرداخت حقوق مالكانه توسط روستائيان... سرفصل فعّاليّت‏هاي جديد حزب توده براي برپايي يك حركت متكي بر روستائيان بي‏زمين بود.(54)

وضعيت ناگوار روستاها و روستائيان و تسلط خوانين بر جان و مال مردم زمينه مساعدي براي همراهي بخشي از روستائيان با اين تحركات بود. (55) فعّاليّت‏هاي منسجم و سازمان‏يافته حزب توده در آذربايجان، قدم‏هاي عملي‏ جهت اجراي تصميم‏هاي گرفته شده در مسكو بود. در آستانه ظهور فرقه، حزب توده اتحاديه كارمندان دولت را در شهرهاي تبريز، اردبيل و مراغه در مرداد 1324 تشكيل داد.(56) در اردبيل پيش از اين نيز بين اتحاديه كارگران و حزب توده ائتلاف وجود داشت و اين اتحاديه شكل گرفت.(57) مأمور ويژه‏اي كه در مهرماه از طرف وزارت كشور راهي‏آذربايجان گرديد، در گزارش خود از فعّاليّت گسترده فرهنگي و تبليغاتي عوامل شوروي خبر مي‏دهد: بازداشت كساني كه نسبت به سربازان ايراني اظهار شعف نمايند در كمانداني شوروي، اجبار مردم به خريد روزنامه‏هاي وطن يولوندا و دوست ايران از آن جمله بودند.(58)

منبع:

سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي


1. يرواند آبراهيان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گل‏محمدي، محمد ابراهيم فتاحي، تهران، نشر ني، چاپ سوم 1378، صص 511 - 346.

‏2. اسناد اين جريان هنوز به طور كامل در اختيار محققان قرار نگرفته است به ويژه اسنادي كه در آرشيوهاي اتحاد جماهير شوروي و حزب كمونيست نگهداري مي‏شود. البته در برخي از آرشيوهاي داخلي اسناد زيادي از فعاليت‏هاي حزب توده موجود است از جمله درمركز اسناد انقلاب اسلامي بيش از هزار جلد پرونده انفرادي و موضوعي وجود دارد درضمن اسناد موجود در مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات نيز به گواه مجموعه كتاب‏هاي منتشر شده اين مركز كه تحت عنوان «چپ در ايران» منتشر شده‏اند را نبايد از نظر دور داشت .

3. گزيده اسناد جنگ جهاني دوّم در ايران، پيشين، صص 238-239.

4. همان، صص 329-330.

5. همان، صص 331.

6. همان، ص 330.

7. همان، ص 232.

8. همان، صص 414-415.

9. حسنعلي، پيشين، صص 41-44.

10. حسن نظري (غازياني) گماشتگي‏هاي بدفرجام، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، 1376، از صفحه‏ي 87 به بعد.

11. سند شماره 1

12. كه به دستور استالين تشكيل شده بود. حسنلي، فراز و فرود فرقه دمكرات به روايت اسناد محرمانه شوروي، ترجمه همامي، تهران، نشر ني، ص 54، 1383.

13. سند شماره 2 از مجموعه حاضر.

14. سند شماره 3.

15. سند شماره 4.

16. سند شماره 5.

17. سند شماره 6.

18. سند شماره 7.

19. سند شماره 8 . اين تلاش چندان رويه مسالمت‏آميز هم نداشته است. سند شماره حاضر.

20. حسنلي، پيشين، صص 46 و سند شماره 9.

21. حسنلي، پيشين، ص 47.

22. همان، ص 45.

23. سند شماره 10.

24. سند شماره 13. پيشه‏وري از كساني كه او را به اين مأموريت اعزام داشته‏اند سخني نمي‏گويد.

25. گزيده اسناد جنگ جهاني دوّم در ايران، پيشين، صص 381-384.

26. سند شماره 14/1، 14/2، 14/3 .

27. سند شماره 23، 24، 25، 26، 27، 28، 30 29، 31، 32.

28. سند شماره 21.

29. سند شماره 33.

30. سند شماره 35.

31. سند شماره 41.

32. سند شماره 42.

33. حسنلي، پيشين، صص 50-51.

34. همان، ص 52.

35. ‏سند شماره 37 از مجموعه حاضر متن تركي اعلاميه به تركي قفقازي مي‏باشد.

36. ‏سند شماره 44.

37. سند شماره 43.

38. حسنلي، پيشين، ص 53.

39. سند شماره 45 .

40. حسنلي، پيشين، ص 57.

41. همان.

42. براي اطلاع بيشتر رك به: پيوست دو بحران آذربايجان روايت حزب توده و نيز خاطرات اردشير آوانسيان، تهران، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي نگره، 1376 از صفحه 329 به بعد.

43. سند شماره 49.

44. سند شماره 58.

45. سند شماره 57.

46. سند شماره 48.

47. برادر آيت‏اللَّه ميرزاعبداللَّه مجتهدي كه علي‏رغم ميل خود پس از تشكيل فرقه اجازه‏ي خروج وي از خوي داده نشد، بعد از اضمحلال فرقه‏ي دمكرات در جلوگيري از اقدامات بي‏رويه‏ي مردم خوي عليه بقاياي فرقه و برقراري نظم در اين شهر نقش مهمي ايفا كرد. (مصاحبه با مرحوم ابوالقاسم مجتهدي، تهران، 1372).

48. سند شماره 47.

49. گزارش رئيس اداره ثبت مراغه به وزير دادگستري و ارسال گزارش فوق از دادگستري به نخست‏وزير، سند شماره 59.

50. گزارش بخشدار بستان‏آباد به استاندار آذربايجان در تاريخ 1324/6/11.

51. حسنلي، پيشين، ص 48.

52. سند شماره 55.

53. حسنلي، پيشين، ص 52.

54. گزارش فعّاليّت حزب توده در اهر، آذرشهر، خوي، مشكين، كلبير و خدآفرين، موضوع گزارش‏هايي با اين محورها از شهريور تا اوايل آبان 1324 مي‏باشد. سند شماره 52، 56، 62، 105.

55. نكته‏اي قابل ذكر در مورد سياست‏هاي حزب توده و فرقه دمكرات در مقابل خوانين و ملاكين اين است كه خوانيني كه اطاعت از حزب توده و فرامين آن قبول مي‏كردند نه تنها مصون بودند بلكه حزب از آن‏ها در مقابل روستائيان حمايت و از تقسيم اراضي آن‏ها بين مردم جلوگيري مي‏كرد. در مقابل خوانيني كه مختصر نافرماني مي‏كردند خود مقتول، اموالشان غارت و زمين‏هايشان بين روستائيان تقسيم مي‏شدند. جالب آن است كه بسياري از روستائيان زمين‏هاي تقسيم شده را چون غصبي مي‏دانستند از قبول آن خودداري مي‏كردند. در منطقه سراب خوانين علايي مستقر در روستاي قلعه جوق با چهل پارچه آبادي از حزب و فرقه اطاعت كردند و اموالشان محفوظ ماند، در مقابل اسكندري‏ها مستقر در روستاي آردالان تمرد كردند و به بدترين نحو مقتول و اموالشان غارت شد. رهبري قتل و غارت اموال اين خان را خود غلام يحيي برعهده داشت. (روايت شاهدان عيني واقعه آردلان، كربلايي اميدعلي نيكبخت و ميرزاعبدالعلي رضازاده).

56. ‏سند شماره 60.

57. سند شماره 61.

58. سند شماره 96.


/ 1