حزب كمونيست توده و تحولات آذربايجان
پژوهشگر: رحيم نيكبخت ميركوهي چکيده:
در آستانه سالگرد ملي شدن صنعت نفت قرار گرفتهايم به بهانه اين مناسبت با توجه به فعاليتهاي سازمان يافته بقاياي حزب توده بر آن شديم شكلگيري حزب توده را در آذربايجان بر اساس اسناد بررسي نمائيم؛ به ويژه مسئله نفت شمال كه حزب توده سرسختانه تلاش ميكرد امتياز آن به شوروي واگذار شود غايلهاي هم كه پيشه وري از اعضاي قديمي و سرسخت كمونيست، آن را در آذربايجان به دستور استالين راه انداخت بي ارتباط با نفت نبود... حزب توده و شوروي
پيشينه شورويگرايي در ايران به تشكيل حزب كمونيست ايران باز ميگردد. هرچند در دوره رضاشاه گروه پنجاه و سه نفر مروج كمونيسم دستگير و زنداني شدند ولي در شهريور 1320 اعضاي گروه آزاد شده با حضور نيروهاي ارتش سرخ در ايران و با حمايت مستقيم دولت شوروي حزب توده تشكيل شد.(1) به رغم پژوهشهاي صورت گرفته در اين زمينه، نقش اين حزب در تاريخ معاصر ايران هنوز جاي پژوهش بسيار دارد.(2) عليرغم اهميت حزب توده در پيشبرد سياستهاي شوروي در ايران كتاب دكتر حسنلي اطلاعات زيادي در اين مورد نميدهد؛ حتّي در مراحلي چنين تصوري هم ايجاد ميكند كه بين حزب توده ايران و اتحاد جماهير شوروي در مورد فرقه دمكرات اختلاف نظر اساسي وجود داشته است. اگرچه در زمان تأسيس فرقه دمكرات، حزب توده غافلگير شد و از برآمدن يك تشكيلات رقيب راضي نبود، ولي بدون ترديد براساس همراهيهاي بعدي حزب توده به دستور مقامات شوروي و با تكيه بر سازماندهيها و زيرساختهاي اين تشكل فرقه دمكرات سربرآورد.در سايه حمايتهاي اتحاد جماهير شوروي، حزب توده آذربايجان فعاليتهاي گستردهاي كرد. كساني كه به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت كردند توسط ارتش سرخ سركوب شده يا مقدمات تبعيد آنها از آذربايجان فراهم ميشد. از رئيس شهرباني تبريز گرفته(3) تا معاون فرماندار و رئيس فرهنگ خوي(4) جزو اين دسته بودند. حسن وزيري بخشدار سلماس و شاهپور، در پي اقدامات شورويها، به دلايل سياسي مجبور گرديد «در اسرع وقت به تهران عزيمت» كند. (5) همچنين فرماندار خوي تحت فشار ارتش سرخ، در اواخر آبان 1323 دستور خروج ميرقاسم مويد ماكويي، يداللَّه فتحي، سيدعلياصغر صادقي را از شهر صادر كرد. علت اصلي اخراج اين افراد به روايت اسناد چنين است: «گويا آقاي فرماندار هم احضار شده و احضار سه نفر نامبرده بالا در اثر شكايت يك نفر توزيعكننده روزنامه (وطن يولندا) تعبير مينمايد. چون در چندي قبل حسن نامي پيشخدمت حزب توده، به واسطه توزيع روزنامه در خيابان صدا ميزده، آقاي نواب فرماندار جلو فرمانداري بوده و از پسر مؤاخذه و بالاخره منجر به كتككاري ميگردد كه چند قطعه روزنامه هم كه در دست او بوده پاره شده است و حسن وزيري و آقاي جوانشير هم حضور داشتهاند و نظر رئيس شهرباني خوي بر اين است كه اگر چه حسن نامبرده با دلايلي به دادستاني و دادگستري خوي شكايت نموده، از قراين، اين تصور ميرود به تهران و مقامات عاليتري هم شكايت و با شرح و بستي تقديم داشتهاند كه سبب احضار آنها شده است.»(6)رحمتاللَّه رياحي خويي نيز به دليل مخالفت با حزب توده از خوي تبعيد شد و در نتيجه تضيقات ارتش سرخ و عوامل داخلي آنها، از هستي ساقط گشته و فرزندش فوت نمود.(7) همچنين در شهرستان سلماس (شاهپور) اقدامي از آنها گزارش شده است؛ بدين ترتيب كه دكتر سعيد، رئيس بهداري؛ لطفي آذر، كارمند دارايي؛ معيني، كارمند شهرباني؛ علي بهنيا، خبرنگار روزنامه اطلاعات و واعظزاده به دليل مخالفت با حزبتوده به دستور ارتش سرخ از شهر اخراج شدند.(8)حزب توده و نفت شمال ايران
حزب توده، مجري سياستهاي شوروي در ايران بود و با مشخص شدن سياست اين كشور درباره نفت شمال ايران (9)، برنامهها و فعّاليتهاي خود را در حمايت از اعطاي نفت شمال به شوروي متمركز ساخت.(10) در ادامه، مخالفت با كابينه ساعد مراغهاي كه بخشي از سياست اتخاذ شده توسط روسها و حزب توده بود، تحركات حزب از آبان ماه سال 1323 در شهرهاي آذربايجان شروع گرديد. تقيزاده، مسئول حزب توده مراغه، در سخنراني 10 آبان ضمن حمله به ساعد، خواستار اعطاي نفت به روسها شد.(11) روز چهاردهم آبان نيز اجتماعي به صحنهگرداني حزب توده مراغه و «جمعيت دوستان اتحاد جماهير شوروي»(12) در مخالفت با ساعد و در حمايت از اعطاي امتياز نفت به شوروي ترتيب يافت.(13) در سلماس (شاهپور) نيز حزب توده در 18 آبان مراسم مشابهي (14) برگزار كرد. مشابه همين مراسم در اردبيل، در ميدانهاي عاليقاپو و پيرعبدالملك (15) و در تبريز، مقابل شهرداري و باغ گلستان برپا شد. در مراسم تبريز، محمد بيريا در «اطراف امتياز نفت شمال و واگذاري آن به دولت شوروي اظهار مخالفت با كابينه جناب آقاي نخستوزير {سخنراني} نمود و به طور دسته جمعي در خيابانهاي شهر با نظم و آرامش نمايش ميدادند.» (16) در مراسمي كه روز 6 آبان توسط حزب توده رضائيه (اروميه) برپا شد «از خدمات لنين، رئيس جماهير شوروي» نيز تجليل گرديد.(17) در گزارشي از سلماس (شاهپور) ميخوانيم: روز «20 آبان ماه، اهالي شاهپور در حزب توده تجمع و با پرچمهاي سفيد و سرخ به ميدان گندم رفته، چند نفر از افراد حزب راجع به واگذاري امتياز نفت به دولت شوروي و تعويض آقاي ساعد سخنراني نمودند.» (18)گسترش فعّاليّت حزب توده
براساس گزارشهاي موجود، از اواخر سال 1323 تشكيلات حزبتوده در آذربايجان گسترش فوقالعادهاي يافت. تلاشحزب توده براي رخنه در بازار تبريز و به دست گرفتن مقدرات آن، موضوع گزارش مهمي از ستاد ارتش به نخستوزيري در بهمن 1323 است. (19) همچنين حزب توده در 21 ديماه اولين جلسه ايالتيحزب توده آذربايجان را با حضور 150 نماينده برگزار كرد. هيأت رئيسه به اين شرح انتخاب گرديد: 1- شبستري 2- صادق پادگان 3- علي اميرخيزي 4- محمد بيريا 5- يكاني 6- چشمآذر 7- احمد اصفهاني.(20) به اعتقاد حسنلي فكر تشكيل اين كنفرانس از آن شورويها بود و با نظارت ماتوييف سركنسول شوروي در تبريز برگزار شد. (21) در اين زمان سيدجعفر پيشهوري به دستور مقامات شوروي از تهران به تبريز عزيمت (22) و پس از استقرار در تبريز، در اوّل اسفندماه اولين سخنراني خود را در پي رد اعتبارنامهاش در دبيرستان فردوسي ايراد كرد. وي در قسمتي از سخنراني خود اعلان كرد: «از طرف متفقين، مخصوصاً دولت اتحاد جماهير شوروي، هيچگونه نيت سوءقصد به استقلال و تماميت ايران نخواهد شد.»(23)پيشهوري چند روز بعد راهي اردبيل شد و در سخنرانياي كه در سالن دبيرستان صفوي اين شهر ايراد كرد چنين گفت: «من مأموريت دارم در ولايات آذربايجان به تشكيلات جبهه آزادي توسعه داده و [آن را] به طرز مرتب و صحيح درآورده و روشنفكران ملت ايران را براي تشريك مساعي با جبهه آزادي دعوت تا ملت بيچاره از اين فلاكت نجات داده شود و نيز درباره كساني كه بر عليه متفقين انتشار منفي ميدهند بايستي مخالفت نمود.»(24)اين اقدامات در حالي صورت ميگرفت كه ارتش سرخ از سربازگيري مأموران در نواحي تحت اشغال خود جلوگيري ميكرد،(25) ضمن آن كه جلسات حزب توده در شهرستانها در پناه نيروهاي ارتش سرخ برگزار ميشد. براي مثال موقعي كه در سخنراني حزب توده در ميدان مركزي مرند چند نفر اخلالگري كردند، توسط سربازان شوروي بازداشت شدند.(26) علاوه بر اين، به گونهاي كه در اسناد ملاحظه خواهد شد، فعّاليّت نصراللَّه اسحاقي، رهبر حزب توده ماكو كش و قوس بسياري يافت؛ سرهنگ زنگنه به وسيله سران حزب توده تبريز درصدد تعيين كس ديگري به عنوان مسئول حزب توده ماكو برآمد. با اين همه احضار اسحاقي به تهران موضوع چند گزارش استانداري آذربايجان غربي شده است.(27) در ارديبهشت سال 1324 شعبه حزب توده در خوي ميتينگي برگزار كرد (28) و شعبه حزب توده گرگر در قهوهخانه اجارهاي مرتضي مهاجر واقع در ميدان اين قصبه در 16 خرداد داير گرديد كه اين نيز به نوبه خود موضوع گزارشهاي ديگري است.(29)اقدامات محمدقلي نادري كدخداي قصبه گرگر، در جلوگيري از پيشرفت كار حزب توده به شورويها گزارش شده بود. بدين علت در 28 خرداد، سروان حسيناف رئيس دژبان نيروي شوروي مقيم جلفا، راهي علمدار شد و به اتفاق شهردار بخش جلفا در گرگر در منزل حسينقلي اميرفتحي از كدخداي گرگر بازجويي كرده و سپس او را براي تحقيقات بيشتر به كمانداني جلفا بردند.(30)در شانزدهم تير، جلسه حزب توده با سخنراني دكتر جهانشاهلو در زنجان برگزار گرديد. روز بعد جلسهاي ديگر در كلوپ اتحاديه كارگران تشكيل شد و دكتر جهانشاهلو در مورد حزب توده و مسايل حزبي سخنراني كرد. بعد از آن، تابلويي مقابل يكي از اتاقهاي مسافرخانه سعادت از طرف «جبهه آزادي» نصب گرديد. (31)عزيمت پنج نفر از قفقاز شوروي براي بررسي وضعيت حزب توده آذربايجان در اواخر تيرماه، موضوع سخنان مجدنژاد فرستاده حزب توده مركز به زنجان بود. طبق اظهارات مجدنژاد، اين فرستادگان به زبانهاي روسي، تركي و فارسي آشنايي داشته مسلمان بودند. (32) اعزام اين پنج نفر با تكاپوي جديدي توأم گرديد كه در مسكو و بادكوبه آغاز شده بود. در خرداد سال 1324، كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد شوروي، طرح تشكيل جنبشهاي جداييخواهانه در آذربايجان و ساير شهرهاي شمالي ايران را جهت اظهارنظر به مولوتف، باقراوف و كافتارادزه فرستاد. علاوه بر اين، در 31 خرداد نيز استالين فرماني «به كلي محرمانه» درباره «كارهاي زمينشناسي و اكتشاف مناطق نفتخيز شمال ايران» امضا كرد. (33) در تابستان 1324 ميرجعفر باقراوف به منظور ابلاغ فرمان براي اتخاذ تدابير لازم جهت سازماندهي جنبشهاي جداييخواهانه در آذربايجان جنوبي و ساير شهرهاي شمال ايران به مسكو احضار شد.(34)در ادامه اين روند، ميتينگ سياسي بزرگي نيز توسط حزب توده تحت عنوان «تقاضاي كار براي بيكاران و نان براي گرسنگان»(35) برگزار شد. در حالي كه تصميمات قطعي در مورد فرقه در مسكو گرفته ميشد، اين اقدام حزب توده جز ترفندي براي انحراف اذهان نبود.اقدامات مسلحانه حزب توده
هم زمان با اين فعّاليّتها در آذربايجان، مسئله مسلح شدن اعضاي حزب توده مطرح شد؛(36) تحولي كه بدون ترديد با تصميمگيريهاي مسكو براي برپايي جنبشهاي جداييخواهانه بيارتباط نبود. هم زمان با تبريز، در حزب توده زنجان نيز توزيع سلاح بين اعضاي حزب مطرح گرديد.(37) در دستور دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي پيشبيني شده بود كه گروههاي مسلح جداييخواه آذربايجان و طرفداران اتحاد شوروي با سلاحهاي ساخت كشوري غير از شوروي مسلح شوند.(38) در گزارشهايي كه از گفتگوهاي اعضاي حزب توده توسط مأموران تهيه شده بود، موضوع توزيع سلاح «از طريق شوروي» (39) ديگر شايعه نبود. با دستورهاي صادر شده از مسكو، «تودهايها در تبريز جلسات كميتههاي روستا را برگزار كردند و درباره شدت بخشيدن به مبارزه طبقاتي دستوراتي صادر شد. به طور مشخص كميته در اردبيل، براي خلع سلاح مالكين به تشكيل گروههاي مختلف اقدام كرد.(40) اوج خشونت مسلحانه حزب توده قتل حاجي احتشام ليقواني بود.(41) واقعه ليقوان از اهميت زيادي برخوردار بود؛ به طوري كه در پي آن اردشير آوانسيان توسط شورويها از آذربايجان تبعيد گرديد و واقعيت موضوع هم هيچگاه به روشني بيان نشد. (42) دكتر حسين جودت و قيامي در تاريخ 23 مرداد در حضور نمايندگان حزب توده تبريز به تشريح اين واقعه پرداختند؛(43) در حالي كه از روابط پنهاني مقتول با شورويها بياطلاع بودند. قدرتگيري روزافزون حزب توده - كه با حمايت شورويها مسلح شده بود - خوانين، ملاكين و مقامات(44) محلي را مرعوب ساخته بود.(45)هم زمان با گسترش فعّاليّتهاي تبليغي، حزب توده ضمن برپايي مراسم و جشنها به مناسبت سالگرد اتحاد جماهير شوروي كه ملاحظه كرديم، در 14 مردادماه مراسمي به مناسبت چهلمين سالگرد انقلاب مشروطه برپا كرد. طبق گزارش شهرباني تبريز، به مناسبت آغاز سومين سال تأسيس جبهه آزادي، مراسم جشني در دبيرستان فردوسي با حضور رؤساي حزب توده برپا گرديد. در اين مراسم «حسينقلي كاتبي، مدير روزنامه فرياد تبريز و شبستري نماينده حزب توده راجع به تاريخچه مشروطيت ايران و فداكاري آزاديخواهان و خدمات ستارخان و باقرخان و شيخمحمد خياباني در راه تحصيل مشروطيت و آزادي بياناتي نمودند.»(46)نظير چنين مراسمي در ساير شهرهاي آذربايجان توسط حزب توده برگزار شد؛ در خوي آقاي ابوالقاسم مجتهدي (47) رئيس دادگستري، درباره چگونگي پيدايش قانون در جامعه و اعطاء و قانون اساسي به ملت ايران و همچنين احترام به قانون و وحدت ملي، عليرغم ميل اعضاي حزب توده سخنراني كرد. بلافاصله پس از وي نوراللَّه يكاني در تأييد گفتههاي وي و مبارزه با ارتجاع مطالبي بيان كرد و مراسم با موسيقي و آتشبازي خاتمه يافت.(48)جلسه سخنراني حزب توده مراغه، 26 مرداد سال 1324 با ضرب و شتم مأموران دولتي و مخالفان حزب خاتمه پيدا كرد. تعدادي از خوانين و مالكين روستاهاي اطراف مراغه نيز توسط حزب دستگير و مدتي زنداني شدند و به آنان اخطار شد كه اگر تا پنج روز ديگر از منطقه خارج نشوند، كشته خواهند شد. در اين دوره دواير و ادارات دولتي اين شهر وضعيت نابهنجاري داشتند.(49) در بستانآباد، حزب توده مردم را مجبور به پذيرش عضويت در حزب و پرداخت حق عضويت كرد.(50)نكته جالب در فعّاليّتهاي حزب توده براي تسلط بيشتر بر اوضاع، «جلوگيري از روزهخواري» در ماه رمضان بود. طبق دستورهاي صادر شده قرار بود «براي تأثير گذاشتن بر روي اهالي، از دين و دينمداران استفاده لازم بشود.»(51) از جمله آن كه در آستانه ماه مبارك رمضان دو آگهي درباره بسته شدن قهوهخانهها و مشروبفروشيها انتشار داد. براي مثال در آذرشهر چند نفر از اعضاي حزب توده در شهر به گردش كرده و روزهخواران را مورد ضرب و شتم قرار ميدادند.(52)هم زمان با گسترش فعّاليّت حزب توده در اغلب شهرها و قصبات مهّم و اقدامات مسلحانه آنها، در اولين بند «برنامه ابلاغ شده براي سازماندهي جنبشهاي جداييخواهانه» چنين آمده بود: «بخشي از زمينهاي دولتي و اراضي متعلق به زمينداران بزرگ بين دهقانان تقسيم شده و وامهاي درازمدت در اختيار آنها گذاشته شود...».(53) مخالفت با خوانين و ملاكين و تقسيم اراضي بين دهقانان، عدم پرداخت حقوق مالكانه توسط روستائيان... سرفصل فعّاليّتهاي جديد حزب توده براي برپايي يك حركت متكي بر روستائيان بيزمين بود.(54) وضعيت ناگوار روستاها و روستائيان و تسلط خوانين بر جان و مال مردم زمينه مساعدي براي همراهي بخشي از روستائيان با اين تحركات بود. (55) فعّاليّتهاي منسجم و سازمانيافته حزب توده در آذربايجان، قدمهاي عملي جهت اجراي تصميمهاي گرفته شده در مسكو بود. در آستانه ظهور فرقه، حزب توده اتحاديه كارمندان دولت را در شهرهاي تبريز، اردبيل و مراغه در مرداد 1324 تشكيل داد.(56) در اردبيل پيش از اين نيز بين اتحاديه كارگران و حزب توده ائتلاف وجود داشت و اين اتحاديه شكل گرفت.(57) مأمور ويژهاي كه در مهرماه از طرف وزارت كشور راهيآذربايجان گرديد، در گزارش خود از فعّاليّت گسترده فرهنگي و تبليغاتي عوامل شوروي خبر ميدهد: بازداشت كساني كه نسبت به سربازان ايراني اظهار شعف نمايند در كمانداني شوروي، اجبار مردم به خريد روزنامههاي وطن يولوندا و دوست ايران از آن جمله بودند.(58)منبع:
سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي1. يرواند آبراهيان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدي، محمد ابراهيم فتاحي، تهران، نشر ني، چاپ سوم 1378، صص 511 - 346. 2. اسناد اين جريان هنوز به طور كامل در اختيار محققان قرار نگرفته است به ويژه اسنادي كه در آرشيوهاي اتحاد جماهير شوروي و حزب كمونيست نگهداري ميشود. البته در برخي از آرشيوهاي داخلي اسناد زيادي از فعاليتهاي حزب توده موجود است از جمله درمركز اسناد انقلاب اسلامي بيش از هزار جلد پرونده انفرادي و موضوعي وجود دارد درضمن اسناد موجود در مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات نيز به گواه مجموعه كتابهاي منتشر شده اين مركز كه تحت عنوان «چپ در ايران» منتشر شدهاند را نبايد از نظر دور داشت . 3. گزيده اسناد جنگ جهاني دوّم در ايران، پيشين، صص 238-239. 4. همان، صص 329-330.5. همان، صص 331.6. همان، ص 330.7. همان، ص 232.8. همان، صص 414-415.9. حسنعلي، پيشين، صص 41-44.10. حسن نظري (غازياني) گماشتگيهاي بدفرجام، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، 1376، از صفحهي 87 به بعد.11. سند شماره 1 12. كه به دستور استالين تشكيل شده بود. حسنلي، فراز و فرود فرقه دمكرات به روايت اسناد محرمانه شوروي، ترجمه همامي، تهران، نشر ني، ص 54، 1383.13. سند شماره 2 از مجموعه حاضر.14. سند شماره 3.15. سند شماره 4. 16. سند شماره 5.17. سند شماره 6.18. سند شماره 7.19. سند شماره 8 . اين تلاش چندان رويه مسالمتآميز هم نداشته است. سند شماره حاضر.20. حسنلي، پيشين، صص 46 و سند شماره 9. 21. حسنلي، پيشين، ص 47. 22. همان، ص 45. 23. سند شماره 10. 24. سند شماره 13. پيشهوري از كساني كه او را به اين مأموريت اعزام داشتهاند سخني نميگويد. 25. گزيده اسناد جنگ جهاني دوّم در ايران، پيشين، صص 381-384. 26. سند شماره 14/1، 14/2، 14/3 .27. سند شماره 23، 24، 25، 26، 27، 28، 30 29، 31، 32. 28. سند شماره 21.29. سند شماره 33.30. سند شماره 35. 31. سند شماره 41.32. سند شماره 42.33. حسنلي، پيشين، صص 50-51. 34. همان، ص 52.35. سند شماره 37 از مجموعه حاضر متن تركي اعلاميه به تركي قفقازي ميباشد.36. سند شماره 44. 37. سند شماره 43. 38. حسنلي، پيشين، ص 53. 39. سند شماره 45 . 40. حسنلي، پيشين، ص 57.41. همان.42. براي اطلاع بيشتر رك به: پيوست دو بحران آذربايجان روايت حزب توده و نيز خاطرات اردشير آوانسيان، تهران، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي نگره، 1376 از صفحه 329 به بعد. 43. سند شماره 49.44. سند شماره 58.45. سند شماره 57.46. سند شماره 48.47. برادر آيتاللَّه ميرزاعبداللَّه مجتهدي كه عليرغم ميل خود پس از تشكيل فرقه اجازهي خروج وي از خوي داده نشد، بعد از اضمحلال فرقهي دمكرات در جلوگيري از اقدامات بيرويهي مردم خوي عليه بقاياي فرقه و برقراري نظم در اين شهر نقش مهمي ايفا كرد. (مصاحبه با مرحوم ابوالقاسم مجتهدي، تهران، 1372). 48. سند شماره 47.49. گزارش رئيس اداره ثبت مراغه به وزير دادگستري و ارسال گزارش فوق از دادگستري به نخستوزير، سند شماره 59.50. گزارش بخشدار بستانآباد به استاندار آذربايجان در تاريخ 1324/6/11. 51. حسنلي، پيشين، ص 48.52. سند شماره 55. 53. حسنلي، پيشين، ص 52. 54. گزارش فعّاليّت حزب توده در اهر، آذرشهر، خوي، مشكين، كلبير و خدآفرين، موضوع گزارشهايي با اين محورها از شهريور تا اوايل آبان 1324 ميباشد. سند شماره 52، 56، 62، 105.55. نكتهاي قابل ذكر در مورد سياستهاي حزب توده و فرقه دمكرات در مقابل خوانين و ملاكين اين است كه خوانيني كه اطاعت از حزب توده و فرامين آن قبول ميكردند نه تنها مصون بودند بلكه حزب از آنها در مقابل روستائيان حمايت و از تقسيم اراضي آنها بين مردم جلوگيري ميكرد. در مقابل خوانيني كه مختصر نافرماني ميكردند خود مقتول، اموالشان غارت و زمينهايشان بين روستائيان تقسيم ميشدند. جالب آن است كه بسياري از روستائيان زمينهاي تقسيم شده را چون غصبي ميدانستند از قبول آن خودداري ميكردند. در منطقه سراب خوانين علايي مستقر در روستاي قلعه جوق با چهل پارچه آبادي از حزب و فرقه اطاعت كردند و اموالشان محفوظ ماند، در مقابل اسكندريها مستقر در روستاي آردالان تمرد كردند و به بدترين نحو مقتول و اموالشان غارت شد. رهبري قتل و غارت اموال اين خان را خود غلام يحيي برعهده داشت. (روايت شاهدان عيني واقعه آردلان، كربلايي اميدعلي نيكبخت و ميرزاعبدالعلي رضازاده). 56. سند شماره 60.57. سند شماره 61. 58. سند شماره 96.