حکومت رضاخان به ایران خائنانه بود یا خادمانه؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکومت رضاخان به ایران خائنانه بود یا خادمانه؟ - نسخه متنی

علی اخترشهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکومت رضاخان به ايران خائنانه بود يا خادمانه؟

پژوهشگر: علي اخترشهر*

چکيده:

دوران سلطنت رضاشاه رامي توان از ديدگاههاي گوناگون سياسي، فرهنگي واقتصادي بررسي كرد. البته در زمينه سياسي، خفقان و استبداد رضا خاني جايي براي دفاع از حكومت وي باقي نمي گذارد و درزمينه هاي فرهنگي هم اسلام ستيزي و ترويج مقلدانه و سطحي فرهنگ غرب كارنامه او را تيره و سياه ساخته؛ ولي برخي گمان مي كنند اقدامات و برنامه هاي اقتصادي رضا شاه مثبت و قابل دفاع است. بنابراين دراين نوشته تنها به آثار و پيامدهاي اقتصادي آن دوران مي پردازيم تا پاسخ پرسشي را كه در آغاز مطرح شد، ارائه نماييم.

عده اي معقتدند كه رضاخان دردوره حكومت خود خدمت هايي زيادي را انجام داده است؛ علي الخصوص دربخش اقتصادي كه باعث تحولاتي زياد درجامعه گرديد. ازمهمترين خدمت هاي كه به رضاخان نسبت مي دهند مي توان به ايجاد راه آهن و ساخت جاده در سراسر كشور، ايجاد صنايع سنگين و پايه، تاسيس بانك ملي، گسترش و افزايش روندصنعتي كشور، انحصاردولتي بازرگاني خارجي و... اشاره كرد. براي بررسي دقيق و ارزيابي عملكرد رضا شاه بايد در آغاز به پيشينه روي كار آمدن وي اشاره اي داشته باشيم.

پس ازشكست انگليس در انعقاد قرارداد 1919 ميلادي(1) به علّت عدم تصويب آن درمجلس شوراي ملي، مجموعه عوامل داخلي و خارجي دركنار يكديگر قرارگرفته و زمينه‏هاي ايجاد يك حكومت مركزي مقتدردر ايران رافراهم آورد. عاملي كه براي اين مأموريت مناسب تشخيص داده شد، رضاخان ميرپنج بود. طرح كودتا بوسيله آيرون سايد فرمانده نيروهاي انگليسي در ايران و با پشتيباني همه جانبه سفارتخانه آن كشور درحاليكه رضاخان، هدايت نظامي و سيّدضياءالدين طباطبائي، هدايت سياسي آن را برعهده داشت باموفقيّت به پايان رسيد. اين كودتا در سوم اسفند 1299 انجام گرفت. درپي اين كودتا، سيّدضياء، نخست وزير و رضاخان، بالقب سردارسپه، فرماندهي نيروهاي قزّاق را برعهده گرفت؛ امّارضاخان با سرعت هرچه بيشتر و باتوّجه به‏حمايت انگليسي ها توانست علاوه برسردارسپهي، پست وزارت جنگ را برعهده بگيرد. رضاخان پس ازاطلاع ازاقدامات خصمانه قريب الوقوع سيّدضياء عليه خود، دست به كودتا عليه سيّدضياء زده و پس ازبركناري او، باتمهيداتي بتدريج پست نخست وزيري را اشغال كرد.

پس ازشكست طرح «جمهوري » توّسط رضاخان، وي با هم دستي عوامل خود درمجلس و ارعاب و تهديد، زمينه را براي بركناري قاجاريه ازسلطنت و تصاحب تخت سلطنت آماده ساخت و درنهايت با تشكيل مجلس مؤسسان و تصويب ماده واحده‏اي ضمن خلع قاجاريه از سلطنت درسال 1304 شمسي، سلطنت را به خاندان پهلوي منتقل نمود.

ويژگي‏هاي حكومت رضاشاه پهلوي:

حضوررضاخان درعرصه حکومت به دو دوره تقسيم مي‏شود كه هريك از آنها داراي ويژگي‏هاي خاصّي است؛

دوره اوّل :

دوره‏اي است كه از كودتاي سوم اسفند 1299 شمسي تا تصاحب سلطنت در1304شمسي رادربرمي گيرد. اين دوره در واقع زمينه ساز در اختيار گرفتن تخت سلطنت ازسوي رضاخان بود.

دوره‏دوم :

دوره‏اي است كه آغازآن 1304 شمسي و پايان آن شهريور 1320شمسي است. اين دوره به سلطنت رضاشاه برمي گردد كه محور تلاش حكومت، استقرار قدرت مطلقه (استبدادمطلقه) است. درنظام اقتدارگراي عصر رضاشاه، شاه شخص اوّل مملكت و عنصر اصلي ساختار اجتماعي وسياسي بود. او نقش تعيين كننده‏اي درتحوّلات سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه داشت. باتمركز كامل قدرت در دست رضاشاه، دستگاه حكومتي با جو اختناق سياسي حاكم بركشور، به مثابه يك طبقه مسلّط بر همه قشرهاي جامعه، حاكم شد. رضاشاه بر همه شوون فرهنگي، سياسي، اجتماعي و... جامعه سيطره پيدا كرد و برتر از قانون و فراتر ازهمه طبقات جامعه قرار داشت و بر آنهاچيره بود. يكي ازنويسندگان در وصف رضاشاه چنين مي‏گويد: «رضاشاه ايران را ملك مطلق خويش قلمداد مي كرد و تمام مسائل و امورات مملكت به اوختم مي‏شد. وي از واگذاري قدرت به ديگران حتّي به دوستان نزديكش بيمناك بود. آميختن خودبيني باسوء ظن ازخصوصيّات برجسته اوبود. رضاشاه يك مستبد مبتلابه بيماري خودآزاري، مبتلابه جنون وسوء ظن بود كه پيوسته خود را درمعرض تهديد بدخواهان و خائنان و جاسوسان دوجانبه و سه جانبه و چهارجانبه مي‏ديد كه فقط براي خيانت به دنياآمده‏اند»(2)

دوران سلطنت رضاشاه رامي توان از ديدگاههاي گوناگون سياسي، فرهنگي واقتصادي بررسي كرد. البته در زمينه سياسي، خفقان و استبداد رضا خاني جايي براي دفاع از حكومت وي باقي نمي گذارد و درزمينه هاي فرهنگي هم اسلام ستيزي و ترويج مقلدانه و سطحي فرهنگ غرب كارنامه او را تيره و سياه ساخته؛ ولي برخي گمان مي كنند اقدامات و برنامه هاي اقتصادي رضا شاه مثبت و قابل دفاع است. بنابراين دراين نوشته تنها به آثار و پيامدهاي اقتصادي آن دوران مي پردازيم تا پاسخ پرسشي را كه در آغاز مطرح شد، ارائه نماييم.

عمده‏ترين اقدامات اقتصادي در دوران رضاشاه را مي توان اين گونه اشاره و نقد ‏كرد:

-1 گسترش و افزايش روندصنعتي كشور:

البتّه اين روند، عمدتاً در صنايع و بويژه صنايع تبديلي وابسته به بخش كشاورزي صورت گرفت. به نظرمنتقدان، چون رضاشاه از سال‏هاي پاياني دهه 1300شمسي به مالكي بزرگ و در دهه 1310 شمسي به بزرگ‏ترين مالك زمين‏هاي كشاورزي ايران تبديل شد، ازاين رو مي خواست با ايجاد صنايع تبديلي و وارد نمودن آن به بخش كشاورزي، ارزش افزوده محصولات خود را بالا ببرد. البتّه چنين ادعّايي نامربوط به نظرنمي رسد؛ زيرا رضاشاه بابودجه دولت اقدام به تأسيس اين كارخانه ها مي کرد و پس از رسيدن به سوددهي به بهاي كمتر از قيمت واقعي، اين كارخانه ها را به خود يا وابستگان قدرت سياسي اختصاص مي‏داد.

-2 ايجادصنايع سنگين و پايه:

شاه تصميم به تأسيس كارخانه هايي هم چون كارخانه ذوب آهن گرفت؛ مّابه دليل آغاز جنگ جهاني دوم كار انجام نگرفت.

براساس آمار ارائه شده ازسوي بانك ملّي ايران در فاصله سال‏هاي 1304شمسي به عنوان نقطه عطف بررسي تاسال 1318شمسي مجموعاً 680 كارخانه كه به وسيله‏ نيروي ماشين كار مي كردند در ايران تأسيس شدند كه درعرصه‏هاي اقتصادي مي توان از صنايع نساجي و شاخه‏هاي آن، صنايع فلزي مانند ورشوسازي و... ،كارخانه‏هاي ‏توليد برق و صنايع، همچون كارخانه‏هاي نجّاري و كبريت سازي و همچنين صنايع تبديلي بخش كشاورزي مانند كارخانه‏هاي پنبه پاك كني، روغن كشي، برنج كوبي، آردسازي و همينطور بخش‏هاي ديگر ازصنايع مصرفي به فعّاليت پرداخته و درحد و حدودي از كارگران دراين بخش مشغول به كار گرديدند.(3)

-3 تأسيس راه آهن سراسري :

هرچندمسيرراه آهن شمال به جنوب، بحث‏هاي زيادي درمجلس ششم برانگيخت و هنوز مخالفان رضاشاه و شيوه حكومتي او معتقدند كه عبور خط آهن ازشرق (مشهد) به غرب و شمال غربي (كرمانشاه وتبريز)، هم هزينه كم‏تري دربرداشت و هم به دليل اتصّال به مناطق پرجمعّيت تر باصرفه تر بود، بااين حال، اقدام به چنين كاري را در مملكتي كه راه‏هاي بسياراندك و آن هم نامناسب داشت، مي‏توان جزءبرنامه‏هاي بلندپروازانه ونوگرايانه حكومت رضاشاه و درجهت رشد اقتصادي محسوب نمود(4)

-4 تأسيس بانك ملّي:

تا قبل ازتأسيس اين بانك درسال 1307شمسي بانك شاهي كه مستقيماً تحت نفوذ انگليس واساساًبانك انگليسي بود، كنترل حجم اسكناس و نقدينگي دركشور را به دليل اجازه نشراسكناس دراختيار داشت ايجاد بانك ملّي ايران كه درواقع به مثابه بانك مركزي بود، گام ديگري ازاعمال نوگرايانه رضاشاه درزمينه كنترل هرچه بيشتر دولت براموراقتصادي ودرجهت سياست‏هاي تمركزگرايانه وي بود.(5)

5. انحصاردولتي بازرگاني خارجي:

رضاشاه ادّعا مي كردچون بازرگانان ايراني به دليل ضعف بنيه مالي ويا ناآگاهي ازرسوم جديدتجارت بين الملل ويا به دليل اين كه طرف‏هاي تجاريشان بسيارقدرتمندند. بنابراين، براي پرهيزازمغبون شدن تاجران ايراني، انحصارتجارت خارجي رابرعهده گرفته وامتيازآن رابه تاجران واگذارمي كند، تاطرف‏هاي تجاري خودراهمواره بادولت ايران رودررو بينند نه بايك بازرگان ايراني، بدين صورت به ادعاي رضاشاه منافع ملّي ما بهتر تأمين مي‏شد.

نقدوبررسي

درنقد و ارزيابي موارد بالا مي توان گفت، درانحصارتجارت خارجي؛ دلايل زيررامي توان اشاره كرد كه اوّلاناشي ازسوجويي شاه مي‏باشد، زيرادست اندركاران انحصارتجارت،براي فروش امتيازهربخش ازتجارت خارجي مبالغ هنگفتي ازتاجران رشوه مي‏گرفتندومزيّت‏هاي فراواني براي آنان داشت. ثانياً ؛شاه ازاين طريق درصددكنترل تاجران بود؛ زيراوي نقش طبقه تاجران مستقل رادرانقلاب مشروطيت آشكاراديده بودوقصدكنترل آن هاراداشت وهيچ كنترلي راموثرترازدراختيارگرفتن رگ حياتي آن هايعني مبادلات خارجي آنان نمي‏دانست. ثالثاً،ازاين طريق توانست تاجران وسرمايه داران رابدون استقاده اززوروخشونت ازصحنه خارج كند. رابعاً، ازاين طريق مي‏توانست بادراختيارگذاردن امتيازهايي جهت تجارت بابيگانگان به طرفداران خود،منافعشان بامنافع رژيم پيوندكامل پديدآيدوبدين ترتيب رژيم پهلوي پايگاه اجتماعي خودرادرجامعه مستحكم تركند.(6)

قراردادن اقتصادبازرگاني دراختياردولت: اين كاربه تمركزفزاينده حاكميّت ياري رساند.بازرگاني ازصورت پراكنده بخش خصوصي ،درزمان رضاشاه به انحصاردولت درآمدواين دستگاه شكل گسترده ومتمركزپيداكرد.بادرنظرگرفتن دواهرم قدرت ؛يعني نيروهاي اقتصادي وسيع وارتش گسترده ،دولت به شكل حاكميّت متمركزظاهرشد.(7)

دست اندازي رضاشاه براملاك واراضي كشاورزي: اين اقدام ،كه وي رابه بررگ‏ترين مالك ايران درآورد، سبب تحكيم وتمركزقدرت وتقويت ابزارهاوپايه‏هاي اقتدارگرايي سلطنتي به ويژه بنيه نظامي مي‏شدواين كار، چيزي جزنارضايتي دربين مردم وروشن فكري، به دنبال نداشت.

وابستگي اقتصادي دولت به ابرقدرت‏هاي وقت: وابستگي به قدرت سياسي هم چون انگليس، (شوروي )سابق وآلمان باعث شدكه پس ازدهه اوّل وابستگي رضاشاه‏به آلمان به شدّت افزايش يافت واين وابسته بودن صنايع كشوربه آلمان ضربه مهلكي رادرزمان جنگ جهاني دوم به ايران واردكرد؛ زيرا باخروج آلماني هاازايران باتوّجه به وابسته بودن اين صنايع، تمام آن هابه آهن پاره‏اي بي ارزش تبديل شدند.(8)

كشاورزي: بااين كه حدود75%ازمردم ايران ازطريق كشاورزي امرارمعاش مي‏كردند، امّاهيچ گونه توّجهي به امركشاورزي نمي‏شد. توّجه رضاخان به ايجادصنايع وابسته باعث افزايش بيش ازپيش مشكلات دربخش كشاورزي و ازدياد فقروتنگ دستي دربين اكثريت افرادجامعه بود و زمينه نارضايتي درجامعه را دامن مي‏زد.

درمورد راه آهن نيزبايد گفت:اگرچه ايجا د راه آهن يكي ازاساسي ترين آرزوهاي ملت ايران ازاواسط دوره قاجار بود ودرتوسعه اقتصادي ايران نقش اساسي داشت اما روس وانگليس كه درپي تضعيف ايران بودند به ايرانيان اجازه تاسيس خط آهن را نمي دادند. انگليسي ها درپي آن بودند كه براي رفع نيازهاي اساسي خود راه آهن جنوب - شمال را درايران احداث كنند. بنابراين به گفته احمدشاه اين نقشه راه آهن پاسخ گوي نيازهاي كشورنيست. وي اظهارمي كرد كه راه آهن مطلوب ايران خطي است كه پايتخت را به بنادر مهم ايران درجنوب ومراكزاقتصادي درشرق وعرب متصل كند. اما رضا شاه كه تابع دولت انگلستان بود مي خواست ازاين طريق بتواند كمك هاي انگليس به شوروي را تحت پوشش قرار دهد. ثانيا هزينه سرسام آورگسترش راه آهن به مناطق كوهستاني همچون خرم آباد ازاين مطلب خبرمي داد كه رضا شاه درصدد مهار نيروي عشايركه نيروي هاي مخالف دولت مركزي هستند مي باشد وازطريق راه آهن بهتر بتواند جهت سركوب مخالفان اقدام به موقع انجام دهد.

درمورد احداث بانك ملي نيزبايد گفت اگرچه اين بانك درروز17 شهريور1307 بانك ملي ايران بدست رضاشاه با تشريفات خاصي افتتاح شده اما اين بانك عملا نتوانست درمقابل بانك شاهي مقاومت كند. زيرا بانك شاهي اولا امتياز چاپ ونشراسكناس را بعهده داشت. ثانيا؛ بانك شاهي درهرشهري داراي شعبه بود وحال اينكه بانك ملي اين طورنبود. ثالثا؛ اسكناس هاي هرشهري نام آن شهرچاپ شده بود وخرج كردن اين اسكناس درشهرديگري نياز به كسر4 شاهي براي هرتومان بود. رابعا؛ايجاد بانك ملي به اين خاطربود كه چون روي پول هاي شاهي صورت ناصرالدين شاه چاپ شده بود واين خاطره رضا شاه ر امي أزود اما طبق قرار داداين شيوه تا پايان مهلت قانوني امتياز مي بايست حفظ شود .(9) امااز أنجاي كه رضا شاه حاضربه ادامه اين روند نبود حاضرشده مبلغ 250 هزار ليره يعني يك سي ام بودجه كل مملكت را بعنوان خسارت پرداخت كند و ازاين طريق رضا شاه توانست اميتاز چاپ و نشراسكناس را به توسط بانك ملي بعهده بگيرد. لذا مقرر گرديد كه تاريخ أذرماه 1310پول هاي كه دردست مردم است به بانك شاهي تحويل دهند ووجه آن را دريافت كنند و هركسي بايد به شعبه صادركننده بانك كه اسم شعبه روي اسكناس ها قيد شده مراجع نمايند. گرچه اين كار با اعتراض مردم مواجه شدودولت اعلام كرد كه هرشعبه مي تواند وجه اسكناس ها را پرداخت نمايد.

نتيجه آنكه:

ويژگي‏هايي كه رژيم پهلوي اوّل ازآن برخورداربود، چيزي نبودكه مردم خواهان آن دركشوربوده‏اند، به بيان ديگر، مسيرحركت پهلوي اوّل عكس مسيرحركت مردم ايران بوده است كه رژيم رابه سمت ضعف وسستي وعدم حمايت مردم سوق داده است بنابراين مي توان گفت خيانت رضا شاه به جامعه ايران خود دليل فروكاستن حكومت ش بوده است. اگرچه وجود عوامل داخلي همانندسياست مذهب زدايي، غرب زدگي، حفظ رجال وابسته به غرب، ايجادمحيط رعب ووحشت، سياست چپاول وثروت اندوزي و...كه همه اين عوامل، زمينه‏هاي كاهش مشروعيّت ودرنهايت افول مشروعيّت را رقم زدوعوامل بيروني اي هم چون جنگ جهاني دوم و...ضربات نهايي رابرپيكراين رژيم واردساخت. بنابراين خيانت هاي رضاه شاه درعرصه فرهنگ، سياست واقتصاد باعث نارضايتي شد و اين نارضايتي نتيجه آن سقوط دولت بود.بنابراين به گمان بعضي هاي اقدامات و برنامه هاي اقتصادي رضاشاه را مثبت ارزيابي مي كنند ,اين گمان باطلي خواهدبود. زيرااولا؛ تمامي اقداماتي كه رضاه شاه انجام داده ,همگي نفع شخصي داشته وبخاطرخودش نه بخاطر مردم ايران انجام داده بود. ثانيا؛ كارهاي وي درحدي نبوده كه بتوان جزء افتخارات وي محسوب كرد زيرا هركسي بجاي رضا شاه مي بود، همين كارهارا يا بهتربگويم بهترازاين عمل مي كرد.

منبع :

سايت حلقه


* استاد ياردانشگاه و عضوهيات علمي موسسه پژوهشي پاد انديشه

1- اين قرار داد بين ايران وانگليس امضاء شد. به موجب اين قرار داد انگليسيها امكان يافتند ء مستشاران خودرا دركليه وزارتخانه ها وادارات ايران به كار گمارند ء براي ارتش ايران افسر ء اسلحه وسازوبرگ تامين كنند.اين قرار عملا ايران را به كشوري تحت الحمايه انگليس تبديل مي کرد.

-2عليرضاازغندي ،ناكارآمدي نخبگان ايران بين دوانقلاب ،ص 102

-3علي دواني ،نهضت روحانيون ،ج 2،ص 162-160

4- دكترمصدّق مخالف اصلي كشيدن راه آهن ازشمال به جنوب بودودرمجلس دوره ششم باآن مخالفت نمودودلايلي رانيزبراي مخالفت خوداعلام كرده بود .ر.ك :حسين مكي ،دكترمصدّق ونطق‏هاي تاريخي او(.13) ابراهيم رزّاقي،اقتصادايران ،ص 221-217

-5محمدرضاخليلي فر،توسعه ونوسازي ايران دردوره رضاشاه، ص 163

6- جامي ،گذشته‏چراغ راه آينده است ،ص 31-28

7- پيترآوري ،تاريخ معاصرايران ازتأسيس تاانقراض قاجاريه ،ص 310

8- علي دواني ،نهضت روحانيون ،ج 2،ص 162-160

9 - چاپ ونشراسكناس كه توسط بانك شاهي صورت مي گرفت درسال1872 به مدت شصت سال مي بايست اجرا ميشد.

/ 1