بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
او پس به وسيلة ايندو، يعني «صورت» و «نام» پايين رفت... اينها به راستي دو نيروي بزرگ برهمن هستند و هر آينه کسي که اين دو نيروي بزرگ را بداند، خودش نيروي بزرگ ميشود.ديگرگفته شده: برهمن موجود غايي در جهان است و همسان با پْرُجاپتي، پروشه و پرانَه در جايي (هواي حياتي)، در جايي ديگر برهمن به عنوان «خود زاد» (self-born ) وصف شده که رياضت کشيد و خود را در مخلوقات، و مخلوقات را در خود، قرباني کرد؛ بنابراين، بر همة آفريدگان، برتري، سلطه و ربوبيت يافت(Dasgupta, 1997, 20).به اعتقاد برخي (تاراچند، 1368 ،290 ) پيدايي تصور برهمن پيش درآمدي بر پيدايي مفهوم مونيزم يا وحدت وجود بود.ِاز ديگر نگرش هايي که نشانه هايي از آن در وداها وجود دارد، گرايش به نوعي مونيزم يا وحدت وجود است. آميختگي انديشه مونوتئيزم (يکتاپرستي) با مونيزم (وحدت وجود)در وداها بازشناسي آنها را از يکديگر مشکل ساخته است. مونوتئيزم، مستلزم نوعي دوگانگي است که مقصود از آن، وحدت الوهيت است يا کاهيدنِ خدايانِ کثير به خداي يگانهاي که جدا از جهان امّا آفريدگار و مدبّر آن است؛ امّا مونيزم، از وحدت، برداشتي بالاتر دارد که همة وجود را به منبعي واحد باز ميگرداند.به اعتقاد هيريُنَه، دو نشانه از مونيزم در وداها وجود دارد که يکي پانتئيستي و ديگري غيرپانتئيستي است. در پانتئيزم، خدا جدا از طبيعت و منزه از آن نيست؛ بلکه با طبيعت يکي است و به تعبير ديگر حالِّ در آن و در ذات آن است. جهان از خدا نشأت نميگيرد؛ بلکه خودش خدا است. به اعتقاد وي، قسمتي از ريگ ودا که در آن جا الاهة آديتي (Aditi)= بيکران) با همة خدايان و همة انسانها يا آسمان و فضا و در حقيقت با هر آن چه خواهد بود يکي انگاشته شده، به اين آموزه مربوط است (Cf. Hiriyanna, 1993, 41-2) به جز اين مورد که او ذکر ميکند، شايد بتوان مضمون سرود معروف به پوروشَه سوکتَه (purusa - sukta) را نيز که به انسان کبير مربوط است که با اجزاي او همه جهان پديد آمد، بر اين آموزه گواه گرفت. نشانة ديگر، در سرود آفرينش است که گل سرسبد انديشة هندي خوانده شده که به اعتقاد هيريُنَه، عصارة انديشة وحدت وجود در آن وجود دارد .