جهان‏شناسي وداها - دین و حکمت ودایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین و حکمت ودایی - نسخه متنی

ابوالفضل محمودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرزانگان ودايي در اين سرود به تصديق عليتي پرداخته‏اند که نه تنها جهان را به منشئي واحد بازمي‌گرداند، بلکه همة تضادهاي موجود در آن از قبيل وجود و عدم، مرگ و
زندگي، خير و شر را رشد و رويشي در درونِ اصلي بنيادين مي‌نگرد که در آن، همه سازگار و آشتي پذيرند.

در واقع به جاي آن که براي جهان، آفريدگار بيروني فرض شود، همه جهان بروز و ظهور خود به خوديِ علت اولية فراحسي پنداشته شده است. (Ibid)

جهان‏شناسي وداها

جهان و انسان، هر دو موضوع انديشه و تأمل فرزانگان ودايي هستند. جهان خارج که هيچ‌گاه مورد ترديد قرار نگرفته، به سانِ کل منظمي در نظر گرفته شده که به سه قلمرو زمين، فضا (جو) و آسمان تقسيم شود که هر کدام را خدا يا خدايان خاص آن اداره مي‏کنند. خدايان با آن که کثيرند، جهاني که اداره مي‏کنند، واحد است.

نظريه تحول و آفرينش، هر دو در وداها حضور و نمود دارند؛ امّا هرگاه که از آفرينش سخن رفته است فقط به يک آفرينش اشاره دارد و اعتقادي به زنجيره‏اي از آفرينش و اضمحلال‏ها که در دوره‏هاي بعد در تفکر هندو رواج يافت، وجود ندارد.

در امر آفرينش، جهان‏شناسي وداها را از دو ديدگاه مي‏توان نگريست:

يکي از ديد اسطوره‌شناختي و ديگر از منظر فلسفي.

از منظر اسطوره‌شناختي به اعتقاد مک دانل دو گرايش را مي‏توان در وداها مشاهده کرد:

يکي اين که جهان، محصول فرايند ايجاد و توليد مکانيکي است همچون بناي ساختمان يا اثر نجار، و ديگر اين که جهان نتيجة فرايند ايجاد و توليد طبيعي باشد؛ همچون رويش و زايش درختان و حيوانات؛ از اين رو، گاه سخن از چوب‏ها و تيرک‌هايي است که زمين از آن ساخته و آسمان بر آن برافراشته شده است، و گاه آسمان و زمين يا آديتي و غيره در جايگاه والدين و اصل و نسب معرفي شده‏اند.

از متداول‏ترين ارزيابيهايي که دربارة آفرينش صورت گرفته، اين است که ابتدا آب آفريده شد و همه چيز ديگر بعد از آن نشأت گرفت. (cf. Dasgupta, 1997, 23; Hiriyanna, 1993, 44_5).

در جنبة فلسفي، برخي گرايش‏هاي پان‌تئيستي توجه برانگيز است؛ مثل آنچه در سرود مشهور پوروشه سوکته (Purusa _ sukta) که پيش‏تر نيز بدان اشاره کرديم، مطرح شده که در آن‌جا انسان کبير يا کيهاني که خودش از هستي برين پديدار شده است، با قرباني خود مواد‏‏‎ّ همة جنبه‌هاي مختلف جهان را مهيا ساخت و ماه از ذهن او، خورشيد از چشم او، ايندرا و آگني از دهان او، وايو (از ديگر خدايان ودايي ) از تنفس او، ناحيه مياني از ناف او و آسمان از سر او، زمين از پاي او، فصل‏ها از گوش او پديد آمدند. «پروشه همة اين جهان است آنچه بوده و خواهد بود» (R. V. X. 90. 2).

/ 15