بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نکتهاي که بايد بدان توجه کرد، اين است که معناي سرود مذکور اين نيست که در اصل، عدم بود و وجود از آن نشأت گرفت. شرايط اوليه، عدم مطلق نيست؛ زيرا اين سرود حقيقت وجود يکتايي را که تنفس ميکند و خودش بدون نفس است، تصديق ميکند. وجود و عدم نيز که تعابيري متناظر هستند نميتوانند بر حقيقت يکتايي اطلاق شوند که فراسوي هر تضاد و تغايري است. عدم، فقط به اين معنا است که چيزي که اکنون به طور مشهود وجود دارد، بعد وجود متمايزي نداشته باشد. در بندِ يکِ سرودِ بيست و هفتم مُنْدُلًه دهم گفته شده است که موجود از معدوم آشکار شد. حتي در اين جا معناي سرود اين نيست که وجود از عدم برآمده است؛ بلکه فقط به اين معنا است که آن وجود مشخص، از وجود نامشخص پديدارشدRadhakrish nan ) ,1958. 104).
اَتمن و زندگي پس از مرگ
در وداها گويا اعتقادي وجود دارد که روح ميتواند در حالاتِ ضعف، از بدن جدا شود، و ميتواند پس از مرگ نيز وجود داشته باشد؛ امّا هيچ ردپايي از آموزه تناسخ در شکل پيشرفتة آن، در وداها نمييابيم. در شته پتهه براهمنه (از متون مقدس هندو ) آمده است: آنهايي که مراسم مذهبي را درست انجام ندهند، پس از مرگ دوباره زاده ميشوند، و دوباره رنج مرگ را تحمل خواهند کرد. در سرودي از ريگ ودا (R.V,X.58) از مَنَس (manas) يا روح انساني که به ظاهر ناآگاه است، خواسته ميشود از درخت ... آسمان، خورشيد و غيره به آن بازگردد.در بسياري از سرودها اعتقاد به وجود جهان ديگر نيز وجود دارد که در آن جا کساني که اعمال قرباني را به شايستگي انجام دادهاند، از بالاترين لذات بهرهمند ميشوند، و بدکاران نيز در دوزخ زيرين جزا خواهند ديد. در مجموع ميتوان گفت: اصل اعتقاد به نوعي حيات پس مرگ در وداها و مرگ پايان کار نيست وجود دارد؛ امّا آموزه مشخصي در مورد زندگي پس از مرگ را نميتوان ديد. مردگان پس از مرگ در جايي، که گويا محل غروب خورشيد و قلمرو يُمُه است (يمه و يمي نخستين ميرندگاني هستند که به جهان ديگر رفتند و حاکم آنجا شدهاند)، وارد ميشوند. در شته پتهه براهمنه ميخوانيم که مرده از ميان دو آتش ميگذرد که بدکاران را سوزانده؛ اما به نيکان اجازه رفتن ميدهد، و نيز گفته شده است که هرکس پس از مرگ زاده شود، با ميزان، سنجيده شده و طبق نيکي يا بدي کردارش پاداش و جزا ميبيند.