نگاهی فقهی به ماده های قانونی نفقه زوجه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی فقهی به ماده های قانونی نفقه زوجه - نسخه متنی

زهرا آیت اللهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صاحب جواهر:

(وقد تعرّض بعض الاصحاب الى بيان المعتاد من ذلك فأوجبوا فيها اموراً ثمانيه: الاول الاطعام وانما يجب منه سدّ الخلّه اى حاجتها بحسب حالها….

فالثانى الأدام والبحث فيه جنساً وقدراً كالاطعام….

الثالث, الكسوة والمرجع فيها و فى جنسها و فى قدرها الى العادة ايضاً….

الرابع, الفراش, الداخل فى عموم الانفاق والمعاشرة بالمعروف….

الخامس, آلة الطبخ والشرب, مثل كوز و جرة وقدر و مغرفه, امّا من خشب او حجر او خزف او صفر بحسب عادة امثالها.

السادس, آلة التنظيف و هى المِشط والدهن ولايجب الكحل والطيب ويجب المزيل للسنّان….

السابع السكنى وعليه ان يسكنها داراً يليق بها, امّا بعارية او اجارة او ملك.

الثامن نفقة الخادمه ان كانت من اهل الاخدام لشرف او حاجة والمرجع فيه العرف.)34

سيّد على طباطبايى:

(لاتقدير للنفقة الواجبه, بل يجب بذل الكفاية من الطعام والكسوة والمسكن.)35

امام خمينى:

(لاتقدير للنفقة شرعاً بل الضابط القيام بماتحتاج اليه المرأة من طعام وإدام وكسوة وفراش و غطاء واسكان و اخدام وآلات تحتاج اليها لشربها و طبخها و تنظيفها و غيرذلك.

فامّا الطعام فكميته بمقدار مايكفيها لشعبها و فى جنسه يرجع الى ما هو المتعارف لأمثالها فى بلدها والموالم لمزاجها و ماتعودت به بحيث تتضرر بتركه.

وامّا الأدام فقدراً و جنساً كالطعام يراعى ما هو المتعارف لأمثالها فى بلدها و مايوالم مزاجها و ما هو معتاد لها, حتى لو كانت عادة امثالها او الموالم لمزاجها دوام اللحم مثلاً وجب. كذا لو اعتادت بشىء خاص من الإدام بحيث تتضرر بتركه. بل الظاهر مراعاة ما تعارف اعتياده لامثالها من غير الطعام و الأدام كالشاى والتنباك والقهوة ونحوها و اولى بذلك المقدار اللازم من الفواكه الصيفيه التى تناولها كاللازم فى الاهوية الحارة بل وكذا ما تعارف من الفواكه المختلفة فى الفصول لمثلها.

وكذلك الحال فى الكسوة فيلاحظ فى قدرها و جنسها عادة امثالها و بلد سكناها و الفصول التى تحتاج اليها, شتاءً وصيفاً….

وهكذا الفراش والغطاء, فان لها ما يفرشها على الارض و ماتحتاج اليها للنوم من لحاف و مخدة وماتنام عليها….

و تستحق فى الاسكان أن يسكنها داراً تليق بها بحسب عادة امثالها… واما الاخدام فانما يجب ان كانت ذات حشمة وشأن من ذوى الأخدام…. والاولى ايكال الأمر الى العرف والعادة فى جميع المذكورات وكذا فى الآلات والادوات المحتاج اليها, فهى ايضاً تلاحظ ما هو المتعارف لام ثالها بحسب حاجات بلدها التى تسكن فيها.)36

آقاى سيستانى:

(الغذاء واللباس والمسكن وسائر ماتحتاج بحسب حالها بالقياس اليه… وكذا الحكم فيما لو سافرت الزّوجة بنفسها فى سفر واجب يرتبط بشؤون حياتها كان كانت مريضة وتوقف علاجها على السفر الى طبيب.)37

همان گونه كه ديده شد در كلام فقهاء موارد گوناگونى با عنوان موضوع نفقه مطرح شده است. بسيارى بر خلاف ذكر موارد نفقه بيان كرده اند كه مرجع در نفقه زن, معروف است.

صاحب جواهر در يك جمع بندى, ديدگاه راهگشاى خود را چنين بيان مى كند:

(ان كان المدار فى الانفاق بذل جميع ماتحتاج اليه المرأة لم يكن لاستثناء الدواء والطيب والكحل واجرة الحمام والفصد وجه, وان كان المدار على خصوص الكسوة والاطعام والمسكن لم يكن لعدّ الفراش والاخدام وخصوصاً ماكان منه للمرض و غير ذلك مماسمعته فى الواجب منها وجه , وان جعل المدرك فيه المعاشرة بالمعروف واطلاق الانفاق كان المتجه وجوب الجميع بل وغير من ذكروه من امور اخر لاحصرلها. فالمتجه احالة جميع ذلك الى العادة فى انفاق الازواج على الزوجات من حيث الزوجية لامن حيث شدة حبّ ونحوه من غير فرق بين ما ذكروه من ذلك وما لم يذكروه مع مراعات حال الأمرأة والمكان والزمان ونحو ذلك.)38

شهيد ثانى نيز مى نويسد:

(المقصود من النفقه القيام بحاجتها وسدّ خلّتها لكونها محبوسة لاجله.)39

با نظر به دليلهاى موجود, چنين به نظر مى رسد كه برآوردن نيازهاى زن بر عهده شوهر است و مصداق آن در زمانها و مكانها گوناگون خواهد بود آنچه كه فقهاء نيز مطرح كرده اند. بنا به گفته آنان, براى بيان موارد رايج در عصر خودشان بوده است.

هزينه دارو و درمان:

ييكى از نيازهاى زن هزينه لوازم بهداشتى و درمان است. هر چند در عرف رايج, بيش تر مردان پرداخت اين هزينه را بر خود واجب مى شمرند, ولى ديده شده كه پس از طرح اين موضوع در بعضى مجامع عمومى و يا بعد از آشنايى با قانون و نيز فقه, شمارى مردان از پرداخت هزينه درما ن همسر بيمار خود سرباز زده اند, بويژه در مواردى كه هزينه آن سنگين بوده و گرچه پرداخت آن براى مرد با توجه به امر مكرر خداوند به امساك و معاشرت به معروف با زن و دليلهاى ديگرى كه پيش از اين ذكر شد, به نظر مى رسد برآوردن تمامى نيازمنديهاى زن بر شوهر لازم باش د كه از موارد مهم آن هزينه درمان است. ذكر قيدهايى چون درمان بيماريهاى رايج نيز به نظر صحيح نمى آيد; چرا كه عرف رايج, بر نياوردن هزينه درمان بيماريهاى غير معمول را هم اگر براى مرد دشوارى نيافريند, زشت و ناپسند مى شمرد. روشن است كه عمل جراحى قلب يا مغز زن, هر چند مخارج سنگين داشته باشد, براى مرد برخوردار, لازمه معاشرت به معروف خواهد بود.

اگر در گذشته اين امر در كلام فقهاء لحاظ نشده, مى تواند دليلهاى گوناگونى داشته باشد, از جمله آن كه در گذشته دارو و درمان اهميت كنونى را نداشته است.

در اصل عوامل بيماريزا (ميكروبها, باكتريها و…) از حدود چهار قرن قبل كشف شد و حدود سه قرن است كه علم پزشكى گسترش يافته و صنعت داروسازى نيز حدود يك ونيم قرن است كه پا گرفته و از نظر كيفى و كمى پيشرفت درخورى يافته است.

افزون بر آن, در گذشته رسم بر اين بوده آنچه بيماران به طبيب مى داده اند, فراخور حال خود آنان بوده و اندازه خاصى نداشته; از اين روى, هزينه درمان در هزينه زندگى نقش چندانى نداشته است.

چند نكته درخور توجه:

1. در گذشته فقيهانى كه هزينه درمان را جزء نفقه به حساب نمى آورده اند, به طور معمول, با چنين جمله اى نظر خود را بيان مى داشته اند: (هزينه دارو ودرمان و فصد و حجامت بر زوج لازم نيست.) با گذشت زمان و پيشرفت علم پزشكى, آيا هنوز اهميت دارو و درمان برابر با ار زش فصد و حجامت است؟

2. همه اين فقيهان كه نامى از آنان به ميان آمد, يادآور شده اند: خدمتكار براى زن در صورتى كه وى اهل آن باشد, لازم است,گرچه بتواند با چند صباحى تمرين, كار خويش را خود به تنهايى انجام دهد دليل اين حكم را چنين بيان داشته اند: مردان امر به معاشرت به معروف با ز نان خود شده اند. آيا رها كردن همسر در روزهاى بيمارى كه نياز به درمان دارد و بيمارى هم جسم او را و هم روح او را در رنج و سختى و فشار قرار مى دهد و چه بسا سستى در درمان, سبب پيشرفت بيمارى و سرانجام مرگ او مى شود, حال فراهم نكردن زمينه درمان و فراهم نياوردن داروى او, با امر به معاشرت به معروف ناسازگارى ندارد؟

3. شمارى از اين فقيهان حتى تهيه لباس آراسته و گرانبها, براى زن جاه مند و اهل جلال و حشمت را براى مرد واجب شمرده اند, ولى به روشنى يادآور شده اند برآوردن هزينه درمان بر مرد واجب نيست.40

از فقيهانى كه برآوردن هزينه درمان زن بيمار را در هر صورت, يا در صوتى كه بيمارى استثنايى باشد, لازم نمى شمرند, پرسيده مى شود: با توجه به اين كه نزديكان نيز لازم نيست عهده دار اين هزينه شوند و از طرفى چه بسا آن زنان, مال مستقل نيز نداشته باشند, چه بايد بكن ند؟

/ 12