تأملی در مستندات قرآنی پلورالیسم (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تأملی در مستندات قرآنی پلورالیسم (1) - نسخه متنی

محمدحسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأملى در مستندات قرآنى پلوراليسم

محمدحسن قدردان قراملكي

اشاره
«پلوراليزم» در لغت، به معناى كثرت گرايى و مقصود از آن در فلسفه دين، پذيرش حقانيت اديان مختلف است. طرف داران كثرت گرايى براى اثبات مدعاى خود، دلايل گوناگونى ذكر كرده اند كه تحليل و نقد آن ها را بايد در جاى ديگرى پى گرفت.(1) آن ها براى مشروعيت دينى بخشيدن به مدعاى خود، ظواهر برخى از آيات قرآن مجيد را مورد استناد قرار داده اند تا بدين سان نظريه خود را هم خوان با آن جلوه دهند.

نوشتار حاضر صرفاً به نقد و تحليل مستندات قرآنىِ پلوراليست ها مى پردازد. بنابراين، از ذكر ادّله قرآنى انحصار «صراط مستقيم»به اسلاموبطلان كثرت گرايى،به دليل اجتناب از اطاله كلام، صرف نظرگرديده و تبيين آن به مجال ديگرى واگذار شده است.(2)

اصول و نكاتى در علم تفسير

اشتباه اساسى پلوراليست ها در تفسير آيات و استناد كثرت گرايى به قرآن از غفلت يا ناديده انگاشتن اصول و روش هاى تفسير قرآن سرچشمه مى گيرد. بنابراين، در ذيل، به بعضى از اصول علم تفسير اشاره مى شود:

1. توجه به مضمون، شأن نزول و صدر و ذيل آيه: كثرت گرايان در تقرير مدعاى خود، تنها به ظهور بدوى آيه و در مواردى، به بخشى از آيه اتكا كرده و مدخليت آيه قبل يا بعد را ناديده مى انگارند.

2. توجه به كل قرآن: از آن جا كه قرآن كتاب خداوند حكيم است، با وجود نزول تدريجى آن در طول 23 سال، آياتش از نظم و انسجام خاصى برخوردار است و به تعبير خود قرآن، در آن هيچ تهافت و اختلافى ديده نمى شود.(3) بر اين اساس، در تفسير دو آيه، بايد به مجموع آيات توجه نمود و در صورت وجود هرگونه شبهه و ابهام، بايد آن را با تأمّل در آيات ديگر، حل و فصل كرد. به ديگر سخن، بايد تفسير قرآن را از خود قرآن طلبيد; «القرآن يُفسِّرُ بعضُه بعضاً.»(4)
3. توجه به شارحان حقيقى: در صورت رفع نشدن ابهام از آيه اى، بايد به تفسير شارحان و مفسران حقيقى كلام الهى ـ پيامبر اكرم و ائمّه هدى(عليهم السلام) ـ مراجعه كرد; چرا كه قرآن حاوى آيات متشابه و داراى بطون متعدد است و به تصريح خود، درك عمق آن ها، اختصاص به مطهّرون، ـ كه مصداق بارز آن ائمّه اطهار(عليهم السلام)هستند ـ دارد; «لا يَمَسُّهُ اِلاّ المطَّهرونَ.» (واقعه: 79)

مستندات قرآنى كثرت گرايان

چنان كه اشارت رفت، كثرت گرايان مى كوشند با استناد نظريه خود به شريعت، ادلّه و شواهدى از آن ارائه دهند كه گام اولين آن ها تمسّك به ظواهر برخى آيات است. اما با وجود اين، به قاعده علم تفسير و هرمنوتيك ملتزم نماندند و در تفسير و استناد به آيات، اصول و روش بحث هاى تفسيرى را سهواً يا عمداً رعايت نكردند. در ذيل، مستندات قرآنى آنان تحليل و نقد مى شود:

مستند اول: اسلام; تسليم مطلق به خدا

گوهر و لبّ نظريه «پلوراليزم» بر اين نكته استوار است كه حقيقت دين و اسلام، كه خداوند آن را از انسان مى خواهد. تسليم مطلق و سر تعظيم فرودآوردن بر آستان قدس حضرت حق است. اما اين كه آن در قالب آيين خاصى مانند يهود يا مسيح يا اسلام تحقق پيدا كند، تأثيرى در ماهيت آن نمى گذارد.

كثرت گرايان بر اين باورند كه از منظر قرآن، «اسلام» معناى عام ـ يعنى تسليم مطلق به خدا ـ دارد كه شامل تمامى اديان، به خصوص اديان اهل كتاب، مى شود. رهاورد اين باور آن است كه گام نهادن بر صراط مستقيم و اسلام اختصاص به امّت اسلام ندارد و شامل پيروان اديان ديگرنيزمى شود.آن هابه آيات ذيل استناد مى كنند:

1. حضرت ابراهيم(عليه السلام) از خداوند اسلام حقيقى و امتى مسلمان از نسل خويش درخواست مى كند: «رَّبنا واجعَلنا مُسلمَينِ لكَ و مِن ذُرّيتِنا اُمّةً مُسلمةً.» (بقره: 127)
2. حضرت موسى(عليه السلام)نيزقوم خودرا «مسلمين» مى خواهند: «و قالَ موسى ياقومِ اِن كُنتم آمَنتم بِاللّهِ فَعليهِ توكَّلُوااِن كُنتم مُسلمينَ.»(يونس: 84)
آقاى بازرگان با اشاره به آيات مزبور، مى نويسد: «قرآن بر خلاف ما، كه اسلام و مسلمانى را به خصوص خودمان گرفته ايم، گروندگان صالح ساير پيغمبران را مكرّر مسلمان مى خواند... چطور مى شود در نزد خدا فقط آيين امت آخرالزمان دين محسوب شود، در حالى كه از ساير پيغمبران و كتب آن ها همه جا تجليل و تأييد به عمل مى آيد.»(5)
3. «وَ مَن يَبتغِ غَيرَ الاسلامِ ديناً فَلن يُقبلَ مِنه.» (آل عمران: 85) آيه مزبور دليل روشنى بر رد «پلوراليزم» است. اما برخى از آن ها كه مى خواهند شمارگان ادّله قرآنى مدعاى خود را بيش تر كنند، تفسير موافق نظريه خود عرضه داشته و اسلام را در اين آيه، به تسليم مطلق و به اصطلاح خود، «اسلام واقعى» تفسير كرده اند; چنان كه آقاى سروش مى نويسد: «شما اگر به تفسير الميزان مرحوم علاّمه طباطبائى مراجعه كنيد، آن جا خواهيد ديدكه ايشان اسلام را درست به همين معناى «اسلام واقعى»، كه ما گفتيم، گرفته اند و گفته اند كه منظور حقيقت تسليم در برابر خداوند است.»(6)
ايشان پس براى تأييد تفسير خود، به روايت حضرت على(عليه السلام)استشهاد مى كند كه فرمودند: «الاسلامُ هو التّسليمُ.»(7) (درباره صحت و سقم انتساب نظر مذكور به علاّمه طباطبائى در ادامه، توضيح داده خواهد شد.)
4. «انّ الدينَ عندَاللّهِ الاسلامُ.» (آل عمران: 19) برخى اسلام را در اين آيه مانند آيه پيشين، به تسليم مطلق تفسير كرده و كوشيده اند از آن حقانيت اديان متعدد را استنتاج كنند. آقاى بهاءالدين خرمشاهى براى اين منظور، با اشاره به تفسير بعضى از مفسّران اسلام به تسليم مطلق مى نويسد:

«بعضى از مفسران از جمله شيخ طوسى، زمخشرى، طبرسى در جوامع الجامع، بيضاوى و از معاصران، جمال الدين قاسمى و مرحوم محمدجواد مغنيه، اسلام را در اين جا نه به معناى اسلام محمد ]دين مبين اسلام[، بلكه اسلام ابراهيمى مى گيرند; يعنى توحيد و تسليم در برابر خداوند.»(8)

/ 7