2ـ سازمان هاى قضايى و انتظامى
حكومت اسلامى زير نظر حاكم اسلامى (ولىّ فقيه) اداره مى شود. يكى از بخش هاى مهم حكومت، كه مسؤوليت افزون ترى در نظارت اجتماعى دارد، سازمان هاى قضايى و انتظامى است. اين سازمان ها مسؤوليت برخورد و مقابله با آن دسته از انحراف هايى را در سطح جامعه دارند كه مربوط به تخلف از هنجارهاى ضرورى است. سازمان هاى قضايى و انتظامى هيچ گونه مسؤوليتى در برخورد با انحراف هايى كه مربوط به تخلف از هنجارهاى غير ضرورى است، ندارند. در نظام اسلامى، قاضى متناسب با احكام و تعاليم اسلام، در مقام مقابله با انحراف ها (جرم و جنايت) قضاوت خواهد كرد. از آن جا كه قضاوت مهم ترين شعبه ولايت و تصرف در ديگران است، در جامعه اسلامى تنها افرادى حق تصدى منصب قضاوت را دارند كه داراى خصوصيات ويژه اى باشند.ايمان، عدالت و آگاهى به مسائل شرعى از مهم ترين آن هاست. سازمان هاى قضايى و انتظامى جامعه اسلامى نسبت به سازمان هاى قضايى و انتظامى ديگر جوامع، علاوه بر ويژگى هاى عمومى از دو ويژگى جداگانه ذيل برخوردارند، از اين رو، كارايى بالاترى دارند:يك. شرايط ويژه قاضى به عنوان عنصر و عامل اصلى نظارت در سازمان هاى قضايى و انتظامى (از جمله، شرط عدالت و شرط آگاهى كامل به احكام و قوانين اسلامى)، موجب گرديده است كه مسلمانان، هم حكم صادر شده و برخورد نيروهاى انتظامى را در راستاى تحقق قوانين و هنجارهاى الهى و تأمين سعادت حقيقى انسان بدانند و هم احتمال غرضورزى در صدور و اجراى احكام دادگاه ها را بسيار كم بدانند.دو. افراد جامعه در برابر سازمان هاى قضايى و انتظامى جامعه اسلامى يكسان اند. در جامعه اسلامى، با منحرفان از هر طبقه، گروه و سازمانى كه باشند، بدون هيچ گونه تبعيضى مقابله مى شود و حدود الهى نسبت به آن ها به طور يكسان اجرا مى گردد.3ـ پدر و مادر
پدر و مادر در جامعه اسلامى ناظر بر فرزندان خويش اند. آنان علاوه بر مسؤوليت نظارت، مسؤول حفاظت، مراقبت، تأمين معاش و مسكن فرزندان خود نيز مى باشند. تا زمانى كه فرزندان به حد بلوغ برسند، اين وظيفه بر عهده پدر و مادر است. پدر و مادر با داشتن شناخت كافى نسبت به فرزندان و قابليت هاى آن ها به دليل آن كه رابطه اى نزديك وروزمره با فرزندان خود دارند، به راحتى مى توانند ايشان را نسبت به انجام كارهاى شايسته تشويق كنند و از كج روى و اعمال ناشايست بازدارند.توصيه هاى اخلاقى اسلام در مورد احترام به پدر و مادر و گرامى داشت مقام ايشان بستر مناسبى براى اجراى دستورهاى آن ها از طرف فرزندان را فراهم آورده است.پدر و مادر در قالب نظارت غير رسمى و با امكان به كارگيرى بيش تر ضمانت هاى اجرايى، فرزندان خويش را به رعايت هنجارهاى اسلامى فرا مى خوانند.4ـ افراد با ايمان (آمران به معروف و ناهيان از منكر)
افراد با ايمان نيز در جامعه اسلامى به عنوان ناظران اجتماعى مطرح اند. در جامعه اسلامى، با نفى هرگونه حق نظارت براى كافران نسبت به مسلمانان، به افراد با ايمان اجازه داده شده است در قالب «امر به معروف» و «نهى از منكر» در فرايند نظارت اجتماعى مشاركت كنند. ايشان به عنوان «آمر به معروف» و «ناهى از منكر» شناخته مى شوند.در آيات و روايات، ضمن بيان اهميت فراوان امر به معروف و نهى از منكر و توصيف جامعه اسلامى به عنوان بهترين جامعه به دليل اجراى امر به معروف و نهى از منكر در آن، براى امر به معروف و نهى از منكر شروطى مطرح شده است. به دليل آن كه اين شروط ارتباط مستقيمى با اين دسته از ناظران اجتماعى دارد، به اختصار مطرح مى گردد:شروط امر به معروف و نهى از منكر
1. آگاهى: كسانى در جامعه اسلامى اجازه امر به معروف و نهى از منكر را دارند كه از آگاهى كافى نسبت به احكام و قوانين اسلامى برخوردار باشند. كسى كه مى خواهد اقدام به امر به معروف و نهى از منكر كند بايد بداند كه آنچه ترك شده چه نوع هنجارى است و آيا وجود آن ضرورى بوده است. بدين روى، افراد با ايمان در صورتى كه اطلاع كافى از هنجارهاى دينى نداشته باشند، وظيفه اى نسبت به امر به معروف و نهى از منكر نخواهند داشت.2. احتمال تأثير: در صورتى كه آمر به معروف و ناهى از منكر (فرد با ايمان) هيچ احتمال تأثيرى براى بازدارندگى خود نسبت به افراد منحرف ندهد، اين وظيفه از دوش او برداشته مى شود. از اين رو، فقط افرادى بايد در اين فرايند مشاركت داشته باشند كه علاوه بر دارا بودن شروط ديگر، احتمال معقولى نسبت به تأثير نظارت و بازدارندگى خويش مى دهند.
3. فقدان زيان: در صورتى كه افراد با ايمان (آمران به معروف و ناهيان از منكر) بدانند كه اقدام به بازدارندگى در جامعه خويش، ضرر قابل توجهى به آن ها وارد خواهد ساخت، مشاركت در اين فرايند نه تنها بر آنان لازم، بلكه در مواردى، حتى جايز نخواهد بود.
4. قصد تكرار: اگر آمران به معروف و ناهيان از منكر بدانند كه منحرف قصد انجام و يا تكرار عمل نابهنجار را دارد، ضرورى است دست به اقدامات، بازدارنده بزنند.علاوه بر شروط مذكور، آيات و روايات ضمن بر شمردن اوصافى درباره امر به معروف و نهى از منكر كنندگان، آن ها را تشويق كرده اند كه اين صفات را در خود ايجاد و تقويت نمايند. وجود اين صفات ميزان تأثير اين دسته از ناظران را افزايش مى دهد. از جمله اين صفات، اهل عمل بودن، داشتن بيانى نرم و ملايم و صبر در برابر مشكلات است.