تحريف خزنده اسلام در لايهاي از مفاسد
حجةالاسلام والمسلمين محمد تقي رهبر «ملت عزيز در طول 50 سال سياه اخير ستمشاهي گرفتار مجلات و روزنامههاي تخريب كننده و فاسد كننده نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و راديو تلويزيون بود كه با برنامههاي خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غرب زدهها غلتانيدند و ضررهاي رسانههاي گروهي از خرابي توپ و تانك و سلاحهاي مخرب بالاتر و بدتر است. امروز نيز كه از تفالههاي آن رژيم فاسد عددي مانده است اگر بطور قاطع با آنان برخورد نشود خطر ولو در دراز مدت كشور را تهديد ميكند و سهل انگاري در اين مورد سادهانديشي است و بر متعهدان است كه كوشش كنند و از انحراف گرچه جزيي باشد جلوگيري نمايند.»
(حضرت امام خميني(ره) صحيفه نور، ج19، ص110 ـ 109)
هرچند تلخ و ناگوار است ولي بايد اعتراف كرد كه امروزه خطر جدي با توطئه دشمنان خارجي و داخلي و مساعدت برخي از افراد غافل، داعيه داران اسلام و انقلاب! به اجرا درميآيد كه انقلاب اسلامي و بالاتر از آن باورهاي ديني و ارزشهاي اخلاقي را بطور جدّي تهديد ميكند، نه تنها بصورت اشاعه منكرات و فسق و فساد بلكه در قالب بدعت و تحريف تدريجي دين كه خواسته يا ناخواسته به آن دامن زده ميشود و اگر امروزه چاره جويي نشود و زمام كار از دست خارج گردد فردا دير و غير ممكن خواهد بود! در خصوص شيوع و اشاعه منكرات و مفاسد دلائل فراوان است كه در اينجا تنها به خلاصه گزارشي كه برخي مسئولين امور اجتماعي ارائه دادهاند اشاره ميشود:در نشستي كه نمايندگان مجلس و مسئولان سازمان بهزيستي درباره مهمترين مسائل و مشكلات اجتماعي شهر تهران داشتند معاونت اجتماعي سازمان بهزيستي ضمن ارائه آمار جرائم سال 78 اظهار داشت: سال گذشته هر روز به طور ميانگين 13 مورد قتل عمد، 61 مورد قتل غير عمد، 1056 عمل خشونت آميز منجر به ضرب و جرح، 707 مورد سرقت غير مسلحانه، 7 مورد خودكشي منجر به مرگ و 131 مورد طلاق رخ داده است. وي تصريح كرد اين آمار در مقايسه با كشورهاي همتراز ايران ناخوشايند است و زيبنده پايتخت يك كشور اسلامي (ام القراي اسلامي) نيست! وي در مورد تخلفات انجام شده در محدوده تهران افزود: شاخص سرقت غير مسلحانه در تهران به ميزان 529 مورد به ازاي هر 100 نفر است كه در اين ميان شهرري 5139 مورد به ازاي هر 100 نفر رتبه اول را در سطح كشور داراست. شاخص طلاق در سال 78 در تهران بيش از 14 هزار مورد در يكصد هزار بوده كه نشان ميدهد 21/15 درصد از ازدواجهاي تهران به طلاق منجر شده است.در اين گزارش از مسأله اعتياد به مواد مخدر بويژه در ميان جوانان در حوالي سن 18 سالگي و با سابقه سيگار و مشروبات الكلي صحبت شده كه اين خود داستان غم انگيزي دارد.(نقل از آفتاب يزد، ارمغان بهزيستي ، شماره 26، آذرماه 79)
آمار و ارقام جنايت و فساد و اعتياد از اين قبيل فراوان است كه اينها آژير خطري است براي آينده كشور و بويژه نسل جوان و هشداري جديتر براي مسئولان امور در اين روزگار وانفسا! كه همه در پي منافع شخصي و گروهي خود افتاده و از سرنوشت جامعه غافلاند!سخن اين است كه فريضه بزرگ امر به معروف و نهي از منكر با آن همه اهميتي كه در اسلام دارد چرا امروزه به بوته فراموشي سپرده شده و تنها نامي از آن مانده و در برابر منكرات حساسيتي در خور توجه ديده نميشود؟ كه اين خود ضايعهاي است دردناك و جداگانه از آن بايد سخن گفت. و از آن بدتر تحريف معروف و منكر است كه با اساس شرع و احكام الهي مرتبط ميگردد.توضيح آنكه گاهي يك عمل منكر در جامعه انجام ميشود اما رنگ شرعي ندارد و در قالب يك خلاف شرع صورت ميپذيرد كه البته زشت و غير قابل قبول است اما هرگاه همين عمل منكر رنگ معروف بخود گيرد و زير لواي دين، انجام شود خطر عظيمتر و هزاران بار از اصل عمل منكر زيان بارتر است و نه تنها اصول و ارزشهاي اسلامي را از درون چون موريانه ميخورد و در ظاهر از قداست و حرمت مياندازد بلكه باورهاي اعتقادي و بينش نسبت به دين را متزلزل ميسازدو به تحريف ميكشاند كه بازسازي آن دشوار و يا غيرممكن است و رسوبات آن طي قرنها و در ميان نسلها پابرجا ميماند.به همين دليل است كه روايات معصومين از اين پديده شوم نكوهش فراوان نموده و آن را از «ترك امر به معروف و نهي از منكر» و حتي از «امر به منكر و نهي از معروف!» بدتر و خطرناكتر شمرده است.در سخنان پيامبر گرامي(ص) آمده است كه حضرتش ضمن بيان آينده اسفبار اسلام و مسلمانان فرمود: «كيف بكم اذا فسدت نسائكم و فسق شبانكم».چگونه خواهيد بود زماني كه زنانتان فاسد شوند و جوانانتان فاسق گردند؟
ياران پيامبر عرض كردند: «كيف يكون ذلك» چگونه چنين وضعي پيش خواهد آمد؟!پيامبر فرمود: «و شرّ من ذلك، كيف بكم اذا لم تأمروا بالمعروف و لمتنهوا عن المنكر» و بدتر از اين خواهد شد، آنگاه كه امر به معروف و نهي از منكر نكنيد!اصحاب گفتند: «و كيف يكون ذلك» چگونه چنين خواهد شد؟!فرمود: «و شرّ من ذلك، كيف بكم اذا امرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف»و بدتر از اين هنگامي است كه امر به منكر كنيد و نهي از معروف نمائيد!ياران عرض كردند: يا رسول الله: مگر چنين چيزي ممكن است «و كيف يكون ذلك»؟ فرمود: «و شرّ من ذلك اذا رأيتم المعروف منكرا و المنكر معروفا»و بدتر از اين هم خواهد شد، آنگاه كه معروف را منكر ببينيد و منكر را معروف!اين روايت به روشني از نگراني پيامبر خدا(ص) نسبت به آينده دين پرده برميدارد و آن ظهور بدعت در لباس سنّت و منكر در قالب معروف است.و در روايت ديگر از نبيّ اكرم(ص) درباره اوضاع آخرالزمان آمده است كه: «السنّة فيهم بدعة والبدعة فيهم سنة»1 سنت در ميان آنها بدعت است و بدعت به عنوان سنت شناخته ميشود!در اين راستا اميرالمؤمنين(ع) نيز خطبهاي دارد كه در بخشي از آن چنين آمده است:«و انّه سيأتي عليكم زمان ليس فيه شيء اخفي من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اكثر من الكذب علي الله و رسوله و ليس عند اهل ذلك الزمان سلعة ابور من الكتاب اذا تلي حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرّف عن مواضعه و لا في البلاد شيء انكر من المعروف و لا اعرف من المنكر».2
همانا براي شما زماني خواهد آمد كه در آن زمان چيزي مخفيتر از حق و آشكارتر از باطل و فراوانتر از بستن دروغ به خدا و رسول نيست و كالايي كسادتر از قرآن يافت نشود اگر آن را درست تلاوت و تفسير كنند و رايجتر از آن چيزي نخواهد بود اگر آن از معني اصلي تحريف كنند و در شهرها چيزي ناشناختهتر از معروف و آشناتر از منكر ديده نخواهد شد!ناگفته پيداست كه اين روايات را به زماني خاص نميتوان اختصاص داد و در هر عصر و زمان چنين وضعي ممكن است پيش آيد و تعيين اينكه نظر پيامبر و علي ـ عليهما الصلوة والسلام ـ به كدام زمان بوده كاري است دشوار كه در اصل مطلب يعني آن بيم تحريف دين، تأثير ندارد.
رنجنامه درد آشنايان اسلام
در چنين اوضاع و احوالي است كه دين باوران و دين شناسان واقعي در عين حالي كه مسئوليت سنگين است رنج ميبرند و خون دل ميخورند و دلهايشان در سينه ها ذوب ميشود چرا كه تاراج ارزشهاي دين را ميبينند كه در اين راستا نيز روايات هشدارهاي فراواني دادهاند.پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «يأتي علي الناس زمان يذوب فيها قلب المؤمن في جوفه كما يذوب الانك في النار ـ يعني الرصاص ـ و ما ذلك الا لما يري من البلاء و الاحداث في دينهم و لايستطيعون له غيرا».3 براي مردم زماني خواهد آمد كه قلب مؤمن در درونش ذوب شود همانگونه كه سرب در آتش ذوب ميگردد. و اين نيست جز به خاطر اينكه دين خود را دستخوش بلا و آفات و ملعبه و حوادثي ميبينند كه قادر نيستند از آن جلوگيري كنند.هرچند در طول تاريخ اسلامي رويدادهايي از آنچه رسول گرامي فرمودهاند بسيار رخ داده است از آن هنگام كه پيامبر اكرم بدرود حيات
گفتند فتنه آغاز شد و با ظهور امويان و مروانيان و عباسيان بدعتها و تحريفها و جعل حديث و فتواهاي ناروا به وسيله راويان و عالمان وابسته به دربارهاي ظلمه اوج گرفت و اگر نبود مجاهدات علمي اهلبيت و پيروانشان از اسلام چيزي باقي نمانده بود.و در اعصار بعدي نيز روند حق و باطل ادامه يافته و اسلام وابسته به دربارها با اسلام نشأت گرفته از وحي و سنّت و سيره معصومين همواره در تقابل بودهاند، تا اين زمان كه اسلام محمدي(ص) با اسلام آمريكايي در تقابل است و اين رسالت انديشمندان و فقيهان وارسته و دلسوز بوده كه همواره پاسدار حريم دين و فقه اسلامي و كتاب و سنّت و عترت نبوي بودهاند. آنها حتي از پشت ديوارهاي استبداد حاكمان و درون قفسهاي آهنين و زير شكنجه و تازيانه دشمن حقانيت اسلام و فقه شيعي را فرياد كردهاند و چه فداكاريها كه شهداي فضيلت و فقاهت در اين راه نثار كرده و اعلام و مشايخ فقه جعفري شهادت را استقبال نموده و در جبهه و محراب و زير شكنجه جلادان جان سپردهاند تا حقانيت فقاهت و اجتهاد را با خون خود به اثبات رسانده امضاء كنند. اگر امروز فقه جعفري كه همان سنت راستين نبوي است پايدار مانده و به دست ما رسيده است و حلال و حرام دين كه تا قيامت بايد جاودانه بماند حفظ و حراست شده و بنايش آزاد از آفات باقي مانده به بركت همين فداكاريهاست كه طلايهدارش ائمه معصومين بودند كه خود تازيانه استبداد را تحمل كردند تا آئين جدشان را پاسداري كنند وبه شعيانشان نيز دستور دادند اگر تازيانه بر سرهايشان بخورد، فقه دين را بياموزند و به نسلهاي بعدي منتقل كنند. امام صادق(ع) به «ابان بن تغلب» فرمود: «دوست دارم ياران من تازيانه دشمن را بر سر تحمل كنند و فقه دين را فرا گيرند لوددت ان أصحابي ضربت رئوسهم باسياطه حتي يتفقهوا».و به عالمان دين آموختند كه هرگاه بدعتها در دين ظاهر شد علم خود را آشكار كنند و پرده از روي بدعت و سنت بردارند كه در غير اين صورت مستوجب لعن و نفرين خواهند بود. «اذا ظهرت البدع في الدّين فعلي العالم ان يظهر علمه و الاّ فعليه لعنة الله».
رسالت امروز سنگرداران دين
باري اين ميراث گرانسنگ امروزه به دست پيشوايان اسلام و ساير مؤمنان دين باور رسيده است. و بيگمان و ترديد حوزههاي ديني و علمي و سنگر داران شريعت احمدي(ص) در خط مقدّم دفاعي اسلام قرار دادند. علاوه بر اين در كشور ما كه خانه اهل بيت است، انقلابي رخ داده با ويژگي اسلامي، و به فرموده امام راحل، اسلام ناب محمدي(ص) و نه اسلام امريكايي. وگرنه دولتمردان رژيم پيشين نيز مدّعي اسلاميت بودند. روضهخواني هم ميكردند، قرآن هم چاپ و نشر مينمودند و به زيارت نيز ميرفتند و اجازه عزاداري و سوگواري هم ميدادند و تظاهر به دينداري هم مينمودند اين در حالي بود كه آنها سر در آخور استعمار داشتند و با امپرياليسم و صهيونيسم بر سر يك سفره مينشستند و مروّج فساد هم بودند و بيحجابي و فحشاء و ميگساري و فرهنگ و هنر كذايي را دامن ميزدند و با سلاح استبداد هر نفس كشي را نفس در سينه حبس و خفه ميكردند. اما با اين همه يك مطلب روشن و شفاف بود كه كسي انتظار نداشت رژيم پهلوي و اربابان و اذنابش حامي دين و شؤونات و ارزشهاي اسلامي باشند، رژيمي بود سلطنتي و عنوان اسلامي را يدك نميكشيد. خط اسلام راستين و فقه حوزوي و سنتهاي ديني با آنچه رژيم مدعي بود كاملاً مرزبندي شده بود، به عبارت خلاصهتر: كسي اسلام را با عملكرد حكومت نميشناخت و بدعت رنگ سنّت نگرفته بود و حق و باطل آميخته نبود.تحريف خزنده در لواي دين!و اما امروز بايد پذيرفت كه همان آفتي كه در طول تاريخ به سراغ اسلام آمده و دست تحريفي به دامن دين دراز كرده، امروز نيز از آستين دشمنان اسلام و با غفلت خوديها، بيرون شده و با هجومي پرشتاب و بيامان، دين و ارزشهاي اسلامي و انقلابي را مورد حمله قرار داده است. گاه زير عنوان سياست و جبهه و تشكل سياسي و گاه زير لواي اقتصاد و گاه در لباس فرهنگ و هنر و گاه اصلاحات و نظاير آن و انطباق دين با شرايط زمان و به جاي اين كه دين در همه عرصهها حرف اوّل را بزند تلاش بر اين است كه دين را پيرو شرائط و زمان كنند و قرائتهاي مختلف از دين داشته باشند، همه براي اسلام گريبان ميدرند.و حرف دين بسيار است اما در عمل از اين شعار رنگ چنداني به چشم نميخورد. ناظران خودي و بيگانه دين را با عملكردها ميشناسند. عدالت اسلامي! را با شكافهاي طبقاتي موجود، اقتصاد اسلامي را با اقتصاد كنوني و نظام بانكداري فعلي كه هويت شرعي آن جاي سؤال است. فرهنگ و هنر اسلامي را با عملكرد فرهنگي و هنري موجود در برخي وزارتخانهها و سينماها و هنرپيشههاي زن و مرد و عكسهاي رنگينشان در مجلات و روزنامهها و تئاترها و سريالهاي تلويزيوني كه جاي خيلي حرف و حديث است. حجاب زن مسلمان را با چهرههاي عروسكي جديد با سراندازي اندك و آرايشهاي كذايي در بازار و خيابان و مدرسه و دانشگاه و ادارات و نمايشگاهها كه چندان از زمان عصر طاغوت كم ندارند! و نظام اداري را با عملكرد ادارات ما كه رشوه فساد آن دست ادارات عصر طاغوت را از پشت بسته است، و جامعه ايده آلموعود را پس از بيست سال از انقلاب گذشته به جامعه آلوده به مفاسد و مواد مخدر و لجام گسيختگي دختر و پسر در پاركها و نمايشگاهها و پارتيها و غيره و اين سؤال همه جاست كه آيا نظام اسلامي موعود همين بود؟!و اين را فراموش نكنيم كه چشم دنيا بويژه مسلمانان رنج ديده جهان به سوي ما و عملكردهايمان دوخته است تا تجربه انقلاب اسلامي را ببينند همانگونه كه شكوه انقلاب را در برابر قدرتهاي شيطاني استكباري در قلهاي بسيار بلند ميبينند و خود نيز شاهد چنين عظمتي در خارج و در انظار جهانيان هستيم. اما اسفبار اين است كه در داخل شاهد جريانهايي باشيم نوميدكننده و دور از انتظار، آن هم در شرائطي كه نظام اسلامي حاكم است كه پياده كردن احكام دين در بنياد اوليهاش تعبيه شده و انقلاب جز براي پياده كردن احكام و شعاير شريعت و مبارزه با مظاهر فسق و فساد تحقق نيافته و صدها هزار قرباني از بهترين چهرههاي علمي و جهادي و جوانان پاك و معصوم اين مرز و بوم گرفته و رهآورد هزاران معلول و مصدوم و خانوادههاي داغديده شهدا و اطفال يتيم ميباشد كه انگيزهاي جز دفاع از ارزشهاي اسلامي و مبارزه با فساد در همه چهرههايش، نداشتهاند و نميدانيم كه عواقب امر چه خواهد بود؟
ارتجاع پرشتاب!!
و شگفت اينكه اين رجعت به جاهليت پيشين چه سريع دارد اتفاق ميافتد و بيش از دو دهه از انقلاب نگذشته چرخشي به عملكرد عصر طاغوت با شتابي فزاينده مشاهده ميشود و وارثان انقلاب ناظر غارت دست آوردهاي خون عزيزان خود ميباشند.و در حالي كه هنوز گروهي از اسراي جنگ تحميلي در چنگال دشمن اسيرند و در زندانهاي مخوف دشمن پوسيده شدهاند، اما يكّهتازان عرصه فرهنگ و سياست و اجتماع زير لواي فريبنده آزادي، مطلق العنان و يله و رها بر ارزشها ميتازند و هرچه ميخواهند زير لواي سياست ننگين تساهل و تسامح ميكنند و نام آن را اسلام و اسلاميت ميگذارند و چه بگويم كه شرح اين ماجرا در قالب يك مقال نميگنجد و سينههاي دردمند نميدانند حرف خود را با كه بگويند كه آن چه البته به جايي نرسد فرياد است. نه به فرياد علما و مراجع بزرگ توجّهي ميشود و نه هشدارهاي دلسوزانه و روشنگر رهبر انقلاب، و نه آه و نالههاي مردم دردآشنا و جامعه عرصهگاه تاخت و تاز مشتي سياسيكاران ليبرال و تازه به دوران رسيده و درد و رنج تجربه نكرده، و در پي آب و نان و رفاه و تجمل و عنوان شده است و گروهي سوداگران مرگ و جمعي از زنان و دختران لجام گسيخته و جماعتي از اصحاب قلمهاي بيدرد، و پارهاي از هنرمندان! و هنرسازان و مروّجين فرهنگ «فمينيسم» وزنگرا به ميدان آمدهاند. كافي است به سر در سينماها و تبليغات سينمايي و مغازههاي مجاز نوار فروشي! با عكسهاي رنگي زنان به شيوه عصر طاغوت و محيط پاركها و خيابانها و حتي مدارس و دانشگاهها كه محل تربيت نسل جوان است نگاهي گذرا بشود. گستاخي تا بدانجا رسيده كه باندهاي فحشاء پارتيهاي شبانه به رسم عصر پهلوي و مجالس رقص زن و مرد با شركت عناصر فاسد داخلي و خارجي تشكيل ميدهند كه اين از احساس امنيت كردن اين باندها حكايت دارد! و بيعرضهگي دستگاههاي مسئول نظارت و بيتفاوتيهاي ديگر در سطوح مختلف را بيانگر است. زمينه سازان مفاسد
از اين موارد بگذريم. به عوامل پيدايش چنين فضايي بيشتر تأمل كنيم. چرا چنين وضعي پيش آمده، مقصر و كمك مقصر كيانند؟ اين نيز مطلب در خور تأمل ديگري است و مطالعه و بررسي كارشناسانه علمي و اجتماعي را طلب ميكند. قدر مسلّم اين است كه همه اينها را نبايد به گردن توطئهگران خارجي و مهاجمان فرهنگي آن سوي مرزها انداخت. اگر مزاج جامعه از بُعد اخلاقي و تغذيه فكري و فرهنگي نيرومند باشد ميكربهاي خارجي كمتر زمينه نفوذ مييابند. وضع اقتصادي مردم، توّرم فزاينده، نابسامانيهاي ديگر زندگي، وعدهها و اميدهاي تحقق نيافته، بيكاري و بيآرماني، عملكردهاي متضاد جناحي، و تناقضهاي شعار و عمل، آزاديهاي بيقيد و شرط اخير، تبليغات رسانهاي و ماهوارهاي و مطبوعاتي به خصوص در دو سه سال گذشته و سياست فرهنگي تساهل و اباحيگري برخي مسئولان بيمسئوليت و تشويق و تقدير از عملكرد آنها با طورمارهاي بلند بالا و ليبراريزه كردن فرهنگ در پارهاي سطوح و گشودن فضاي اجتماع به صادرات غربي و بيگانه و ترويج فرهنگ مصرف و تجمّل از اين طريق و نبودن دستگاه نظارتي قوي و قاطع و آسيبشناس و عملگرا و تبليغات توخالي ضد تبليغ!و عوامل ديگر كه جاي بحث و سخن دارد هر يك به نوعي در پيدايش اين فضا مؤثّر بوده است و اگر راستي دلسوزان ما كه بسيارند درصدد چارهجويياند اين درد با شعارهاي ديواري و تبليغاتي و عكس و پوستر با هزينههاي كلان درمان نميشود تتبّع كارشناسانه ميخواهد، تأمّل و مطالعه و مشاوره ميطلبد، برنامه و آئين نامه لازم دارد و بالاتر از همه عمل صالح و هدايت و كنترل و تلاش همه جانبه ميخواهد و اين هنگامي ميسّر است كه تشكّلهاي همسو، جناحهاي مؤمن به انقلاب به دشمن مشترك فكر كنند نه اين كه براي فرد از درون دشمن بتراشند و نيروهاي خود را صرف نابودي يكديگر كنند كه نتيجه آن لطمه بر اسلام و كشور و امّت است و همانگونه كه مكرر گفتهايم درد امروز ما توسعه سياسي نيست كه جز بلا و مصيبت براي جامعه به بار نياورده است، درد امروز ما يكي از ناحيه زندگي روزمرّه مردم و مسائل اقتصادي آنها و ديگري مسائل فرهنگي و اخلاقي و تمام...آنچه در اين مقال تحرير ميشود نه به منظور آيه يأس خواندن و روح نوميدي دميدن است كه آن را گناه ميدانيم، بلكه به عنوان اظهار درد است براي درمان كه نگفتن آن گناه است و صديق آن است كه از سر صدق سخن بگويد نه آنكه به دروغ و فريب، هندوانه زير بغل بگذارد. باشد كه مسئولان ذيربط با اينگونه تذكرات و مشابه آن كه از هر سو به گوش ميرسد به خود آيند و به فكر چاره برآيند و رسالت ديني و الهي خود را بازنگري كنند.
1 . سفينة البحار.2 . نهج البلاغه، خطبه!47
3 . وسائل الشيعه، ج6، ص411.