وظيفهي فراموش شده
علي آقا پيروز از مدّتها پيش در فكر اين بودم كه چرا در جامعهي اسلامي ما فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر ضعيف گشته و كمتر اشخاصي در كمتر مواردي به انجام اين فريضهي الهي ميپردازند؟ به راستي چرا چنين است؟ با گذشت بيش از بيست سال از انقلاب شكوهمند اسلامي، و اقتدار نظام اسلامي، به اين امر واجب اهتمام كافي نميشود و بر اثر ترك آن مظاهر فساد هر روز بيش از پيش افزايش يافته و به تدريج ارزشهاي اسلامي جاي خود را به ضدارزشها ميدهد و در نهايت بيم آن ميرود كه اشرار و بيگانگان بر جامعهي مسلمين تسلّط يابند.آيا باز هم بايد شاهد جولان گناه و جرئت و جسارت گناهكاران در جامعه بود و به راحتي از كنار گناهان آشكار، عبور كرد بي آن كه متوجّه وظيفهي ديني خود باشيم؟ تا كي بايد دست روي دست گذاشت و روي ملاحظاتي شخصي و يا صرف عدم احتمال ترتيب اثر، اين وظيفهي خطير را ترك گفت؟
در حال حاضر با توجّه به سفارشات اكيد مقام معظم رهبري در خصوص ضرورت امر به معروف و نهي از منكر، باز هم بهاي لازم بدان داده نميشود. و نه آحاد جامعهي مسلمين و نه هيچ يك از مسئولين فرهنگي كشور تلاش و پيگيري لازم را در اين باره ندارند. بايد از خود پرسيد كه چه كساني و يا چه نهادهايي، متصدي احياي اين وظيفه و تبديل آن به فرهنگ عمومي هستند؟ چه افرادي عهدهدار شناسايي وضعيت فعلي كشور و موانع گسترش اين وظيفه در جامعه، هستند؟ تاكنون چه راه حلها و راهكارهايي براي اشاعهي اين امر، از سوي مسئولين فرهنگي كشور ارائه شده است؟ آيا تا به حال طرح و يا برنامهاي در اين خصوص از سوي دست اندركاران فرهنگي كشور تقديم و يا اجرا شده است؟
بايد دانست كه امر به معروف و نهي از منكر از چنان اهميّت والايي برخوردار است كه همهي انبيا خود را ملتزم بدان ميدانسته و ديگران را نيز توصيه به آن ميفرمودند. خداوند در وصف پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايد: «يأمرهم بالمعروف
و ينهيهم عن المنكر»1 و چنين نقل شده كه مردي خدمت پيامبر صلياللهعليهوآله آمد ـ در حالي كه حضرت بر فراز منبر نشسته بود ـ و پرسيد:«من خير الناس؛ چه كسي از همهي مردم بهتر است؟
پيامبر فرمود:, آمرهم بالمعروف وانهاهم عن المنكر واتقاهم لله وارضاهم؛2
آن كس كه از همه، بيشتر امر به معروف و نهي از منكر كند، آن كس كه از همه، پرهيزگارتر باشد و در راه خشنودي خدا از همه، بيشتر گام بردارد.»
و در حديثي كه از حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام وارد شده، خواننده را شگفتزده و مبهوت خود ميسازد. گويا ديگر هيچ عملي بالاتر از امر به معروف و نهي از منكر نيست و آن بر فراز قلّهي نيكيها قرار گرفته است. آن جا كه فرمود:«و ما اعمال البرّ كلُّها والجهاد في سبيل اللّه عند الامر بالمعروف والنهي عن المنكر الاّ كنفثةٍ في بحرٍ لُجّيٍّ3؛
تمام كارهاي نيك و حتّي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر چون آب دهان است، در برابر درياي پهناور.»
در تبيين دليل اين اهمّيّت شايد بتوان گفت كه اين فريضهي الهي، در حقيقت ضامن اجراي بقيهي وظائف فردي و اجتماعي است و در حكم روح و جان آنها محسوب ميشود و با تعطيلي آن، تمام احكام و اصول اخلاقي به مرور زمان تعطيل خواهند شد.پيشوايان ما نيز هر يك، آمر به معروف و ناهي از منكر بوده و به شيوههاي مختلف به اين امر، قيام مينمودند. يكي از عوامل مهمّي كه ماهيّت اصلي قيام خونين ابا عبدالله الحسين عليهالسلام را شكل داد همين فريضهي الهي بود. گواه اين مطلب اعلام روشن و صريح اوست كه فرمود:«انّما خرجت لطلب الاصلاح في امّة جدّي. اريد اَن امر بالمعروف وانهي عن المنكر.»4
با توجّه به اهمّيّت اين فريضهي الهي و اهتمام انبيا و اولياي الهي به آن،
اكنون بايد از خود پرسيد اين همه كوتاهي و درنگ در انجام اين وظيفه، براي چيست؟ چرا صاحب نظران و فرهيختگان جامعهي اسلامي، به طور جدّي دربارهي آن نميانديشند و راهكارهايي را ارائه نميدهند؟ مگر حسين بن علي عليهماالسلام براي اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر نكرد و در اين راه از جان خود و عزيزانش دريغ نورزيد و به اسارت زنان و فرزندان راضي نشد؟ پس چرا اغلب سكوت كردهايم و به اين امر مهم قيام نميكنيم؟ مگر ما همه ساله در ماههاي محرم و صفر، به عزا نمينشينيم و در سوگ فرزند رسول خدا صلياللهعليهوآله و ياران و عزيزانش جامهي سياه به تن نميپوشيم و در مصيبت حضرتش اشك نميريزيم. پس چرا درس بسيار مهم مكتب حسيني عليهالسلام را فراموش كردهايم؟
تا كي بايد نظارهگر هتّاكي عدّهاي از افراد سُست ايمان و فاسق در گستاخي به ارزشهاي اسلامي بود و لب به اعتراض نگشود؟ تا كي بايد به بهانهي عدم احتمال ترتيب اثر، از انجام اين فريضهي الهي، طفره رفت و خيال خود را راحت كرد؟ بياييد قدري تأمّل كنيم.به خدا قسم ما مسؤوليم، فرداي قيامت مؤاخذه خواهيم شد كه چرا فكر نكرديم، چاره انديشي نكرديم، برنامهريزي نكرديم و بر اساس آن عمل ننموديم؟ دشمن براي اضلال مردم طرح و برنامه دارد و با دقّت روي آن فكر ميكند، سرمايه گذاري ميكند امّا ما براي هدايت و اصلاح جامعه، اهتمام كافي نداريم. آيا باز هم درنگ كنيم تا نسل جديد در فساد و آلودگي غرق شود؟
بنابراين بايد ديد چارهي كار در چيست و چگونه ميتوان اين وظيفهي الهي را در جامعه احيا كرد و با چه برنامهاي ميتوان آن را در سطح وسيعي رواج داد و به تدريج نظارهگر، رخت بربستن آلودگيها و معاصي در جامعه بود.براي احياي اين فريضه اين نكات را ميتوان، به عنوان سياستهاي اصلي برنامه احياي فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر، مورد توجّه قرار داد:1 ـ جاي ترديد نيست كه برخي از مفاسد اجتماعي چنان در جامعه رسوخ و شيوع يافته كه حتّي چهرهي هنجاري نيز به خود گرفته و در مناطق خاص، عدهي زيادي، از اين ضد ارزشهاي هنجارنما، پيروي ميكنند. در چنين
مواردي امر به معروف و نهي از منكر به ندرت و سختي صورت ميپذيرد و مؤمنان ديندار همواره داراي دو دغدغه جدّي در برخورد با اين نوع از مفاسد بوده و هستند. يكي عدم احتمال ترتيب اثر و ديگري خوف ضرر و خسارت، در اين صورت بهترين راه ممكن در برخورد اصلاحي با چنين مفاسدي امر به معروف و نهي از منكر گروهي است و اين مطلب در جاي خود ثابت است كه تأثير گروه بيش از اثر حاصل از مجموع تكتك افراد است.اين به معناي نفي وظيفه فردي نيست. بايستي گفت كه مشوّق و تقويت كنندهي آن نيز هست زيرا پس از انجام گروهي آن، تكليف فردي نيز تسهيل ميگردد. بنابراين، اين وظيفه در دو شكل فردي و گروهي قابل انجام است منتهي در مواردي، انجام گروهي آن، مؤثرتر است. قرآن كريم اين حقيقت را با صراحت تمام چنين بيان ميدارد:««ولتكن منكم امّة يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون»؛1
بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آنها رستگارانند.»
اي كاش در جمهوري اسلامي، وزارتي نيز تحت عنوان امر به معروف و نهي از منكر وجود داشت و چنين مسؤوليّت بزرگي را بر دوش ميگرفت و با انجام آن، سعادت و رستگاري اعضاي خود را تضمين ميكرد، حال كه چنين نيست و شايد تا تحقّق چنان تشكيلاتي، فاصله زيادي وجود داشته باشد چه ميبايست كرد؟
به نظر ميرسد در ابتدا، تشكيل گروههايي به اين منظور، كمك زيادي به دفع مفاسد اجتماعي خواهد كرد. اين كار از طرفي ميزان تأثيرپذيري و اصلاح افراد آلوده به گناه را افزايش داده و آنها را در موضع انفعالي قرار ميدهد و از سوي ديگر احتمال بروز ضرر و خسارت بر آمر به معروف را كاهش ميدهد.2 ـ در انجام اين فريضه بايد همهي گناهان و مفاسد اجتماعي مورد توجّه قرار گيرد منتهي اولويّتبندي شود و آن دسته از مفاسدي كه شيوع بيشتري يافته و به صورت علني انجام ميشود در اولويّت قرار گيرد.3 ـ اگر چه ريشهي بسياري از مفاسد اجتماعي، مسائل اقتصادي است
امّا اين امر نه تنها نميتواند مانع از انجام فريضهي الهي امر به معروف و نهي از منكر شود بلكه توجّه دولت مردان به آن، آنها را در سامان بخشيدن به اقتصاد، اصلاح وضعيت معيشت مردم و رفع تنگناها، ياريگر است.4 ـ خط مشي كلّي در انجام اين فريضه به صورت گروهي، بر احسان و جذب فاسقان و نه دفع آنان، استقرار يابد. تلاش شود تا با اهداي هدايا، تأليف قلوب گردد.5 ـ براي انجام اين فريضه، روزي در هفته، مقرّر گردد كه جمعيّت آمران به معروف و ناهيان از منكر در موعد مقرّر در اماكن و ميادين پر رفت و آمد ظاهر گشته و به اداي اين تكليف بپردازند ضمن آن كه مناسبتهاي خاصّي همچون ولادتها و وفيات فرصت خوبي براي انجام اين وظيفه خواهد بود.6 ـ در تركيب اين گروهها، از قشري نگري پرهيز شود و هيچ گاه آن را محدود به قشر و صنف خاصّي نكنيم. اگر از همهي اقشار جامعه در تشكيل اين گروهها استفاده شود، تأثير بيشتري در جذب افراد خواهد داشت. از اين رو بهترين تركيب، تلفيقي از روحاني، دانشگاهي، كسبه، كارمند، كارگر، كشاورز و ... خواهد بود.7 ـ كانون اين حركت از مساجد باشد.8 ـ رهبري اين حركت بر عهدهي شخصيت مقبول و محبوب عامّهي مردم مذهبي قرار گيرد.9 ـ آموزش مهمترين موضوع است كه بايد مورد توجّه قرار گيرد زيرا از طرفي بايد به اين جمعيّت ايثارگر، معروفها و منكرها، شناسانده شود و از سوي ديگر نحوهي برخورد با فاسقان نيز مشخص گردد تا بي هيچ ابهامي، اين فريضهي الهي تحقق پذيرد.در بخش ديگر اين نوشتار نقش گروه را در احياي فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر به تفصيل مورد بحث قرار داده و در پايان برخي از راهكارهاي ترويج امر به معروف و نهي از منكر را تبيين خواهيم كرد.
1 ـ اعراف/ 157.1 ـ آل عمران/ 104.2 ـ طبرسي، امين الاسلام، مجمع البيان، ج 2، ص 807.3 ـ سيد رضي، نهج البلاغه، حكمت 374.3 ـ سيد رضي، نهج البلاغه، حكمت 374.