دولت و مسأله ی جنگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دولت و مسأله ی جنگ - نسخه متنی

محمود مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید










دولت ومسأله‏ي جنگ

محمود مهدي‏پور

جنگ رسانه‏ها پديده‏اي نوين و امروزي نيستدو جريان «تبليغات ديني» و «تبليغات ضد ديني» هميشه در جهان و كشور ما وجود داشته و دارد. درگيري دوجناح «حق» و «باطل» فقط در قالب فعاليّت‏هاي نظامي نبوده و نخواهد بود. جنگ سرد و تبليغاتي به منظور تضعيف انديشه و روحيّه‏ي دشمن و تقويّتروحيّه و تفكّر «خودي» عمري به درازاي زندگي جمعي انسان بر كره‏ي خاك دارد.

حتّي روزي كه انسان در بهشت مي‏زيست، تبليغات شيطاني بر او اثر گذاشت و جريان هبوط آدم آغاز شد. جنگ تبليغاتي از كهن‏ترين و با دوام‏ترين و پيچيده‏ترين انواع نزاع دو جبهه‏ي حق و باطل در طول تاريخ انسان است.

در جهان امروز جنگ راديوها، تلويزيون‏ها، خبرگزاري‏ها، ماهواره‏ها، روزنامه‏ها و كتاب‏ها و پايگاه‏هاي اطلاع رساني و در يك سخن واژه‏ها و تصويرها و امواج صوتي، تصويري، قبل از جنگ هواپيماها و تانك‏ها، بمب‏ها و خمپاره‏ها، مين‏ها و موشك‏ها و همراه با آن و پس از آن وجود داشته و خواهد داشت. طبيعي است كه در اين نزاع فكري ـ فرهنگي هيچ دولتي نمي‏تواند بي‏طرف و بي‏تفاوت به تماشا بايستد.

دولت و انواع تبليغ

«تبليغات» گرچه از نظر ذهني و در نگاه اوّل به سه قسم قابل تفكيك است.

1 ـ تبليغات ديني
2 ـ تبليغات ضد ديني
3 ـ تبليغات بي‏طرف
ولي در دنياي واقعيّت خط سوّمي بين مرز دين و ضد دين وجود ندارد. مدّعيان بي‏طرفي در جنگ توحيد و شرك، ايمان و كفر و عدالت و بيداد، سرانجام يا به «جبهه‏ي حق» مي‏پيوندند و يا ابزار دست اردوي باطل مي‏شوند.

وظايف دولت در رابطه با اين دو نوع تبليغات و رسانه‏هاي گروهي و ابزارها و نهادهاي تبليغي چيست؟
اصولاً دولت نسبت به هر كدام از «تبليغات ديني» و «ضد ديني» سه گونه ممكن است، موضع‏گيري كند.

1 ـ موضع‏گيري حمايتي
2 ـ موضع‏گيري مخالفت‏آميز
3 ـ ايستادن در جايگاه بي‏تفاوتي و بي‏طرفي.

احتمالات انواع موضع‏گيري دولت نسبت به تبليغات را چنين مي‏توان ترسيم كرد:

1 ـ دولت از تبليغات ديني حمايت كند.

2 ـ دولت با تبليغات ديني مخالفت كند.

3 ـ دولت نسبت به تبليغات ديني بي‏طرف باشد.

4 ـ دولت از تبليغات ضد ديني حمايت كند.

5 ـ دولت با تبليغات ضد ديني مخالفت كند.

6 ـ دولت نسبت به تبليغات ضد ديني بي‏طرف باشد.

از اين شش گونه موضع‏گيري، بدترين نوع آن اين است كه دولت اسلامي يا كارگزاران آن در برابر «تبليغات ديني» موضع مخالف بگيرند و يا در برابر «تبليغات ضد ديني» به حمايت برخيزند. و نوع بد آن در جنگ فرهنگي اعلام بي‏طرفي است.

فاجعه وقتي شكل مي‏گيرد، كه خبرگزاري‏ها و رسانه‏ها و مطبوعات و اركان و اعضاي نهادي كه مسؤول تبليغ حق و ارزش‏هاست و امكانات مسلمانان به اين دليل در اختيار آن قرار گرفته كه كار «فرهنگ و ارشاد اسلامي» را سامان بخشد، با ادعاي بي‏طرفي و تكثرگرايي به ياري و حمايت تبليغات ضدديني برخيزد و به مهاجمان مدال و جايزه بپردازد و يا امكانات مسلمانان را بين كفّار و مسلمانان و منافقان تقسيم كند!

بي‏طرفي در برابر هجوم فرهنگي

امام علي عليه‏السلام درباره‏ي كساني كه با ادّعاي بي‏طرفي در جنگ حق و باطل شركت نكردند، فرمود: «خذلوا الحق
ولم ينصروا الحق ولم ينصروا الباطل؛1 اينان حق را ذليل كردند وبه ياري باطل نرفتند.»
همان بزرگوار ـ روزي كه از مدينه عازم سركوبي ناكثين و اصحاب جمل بود ـ در نامه‏اي به مردم كوفه چنين نوشت:

«امّا بعد: فانّي خَرْجتُ من حَيّي هذا، امّا ظالما و امّا مظلوما و امّا باغيا و امّا مبغيا عليه، و اني اذكر الله من بلغه كتابي هذا لَمّا نفر اِليَّ، فان كنت محسنا اعانني و ان كنت مسيئا استعتَبَني؛2
اما بعد: هم اكنون من از سرزمين خويش ـ براي جنگ با آشوبگران بصره ـ برون آمده‏ام يا ظالم هستم يا مظلوم، يا عليه حق سركشي كرده‏ام يا آنان نسبت به «نظام حق» سركشي مي‏كنند. من خدا را به هر كس نامه‏ام را مي‏خواند، يادآوري مي‏كنم كه به سوي من كوچ كند. اگر درست كار و نيكو بودم، مرا ياري كند و اگر بدكار بودم، مرا از راه نادرست بازگرداند.»
بودجه‏ي كلان وزارت ارشاد به اين دليل از كيسه‏ي مسلمانان پرداخت مي‏شود كه در خط مقدم جنگ فرهنگي به نبرد با كفر و شرك و نفاق و فسق و گناه برخيزد، و از توحيد و نبوّت و امامت و قرآن و نماز و جهاد و امر به معروف و
در جهان امروز جنگ راديوها، تلويزيون‏ها، خبرگزاري‏ها، ماهواره‏ها، روزنامه‏ها و كتاب‏ها و پايگاه‏هاي اطلاع رساني و در يك سخن واژه‏ها و تصويرها و امواج صوتي، تصويري، قبل از جنگ هواپيماها و تانك‏ها، بمب‏ها و خمپاره‏ها، مين‏ها و موشك‏ها و همراه با آن و پس از آن وجود داشته و خواهد داشت. طبيعي است كه در اين نزاع فكري ـ فرهنگي هيچ دولتي نمي‏تواند بي‏طرف و بي‏تفاوت به تماشا بايستد
عقايد اسلامي و احكام ديني و اخلاق معنوي با تمام توان حمايت كند.

صريح وصيت‏نامه‏ي الهي ـ سياسي امام خميني رحمه‏الله درباره‏ي وزارت ارشاد چنين است:

«وصيت اين جانب به وزارت ارشاد در همه‏ي اعصار خصوصا عصر حاضر كه ويژگي خاصي دارد، آن است كه براي تبليغ حق مقابل باطل و ارائه‏ي چهره‏ي حقيقي جمهوري اسلامي كوشش كنند. ما اكنون در اين زمان كه دست ابرقدرت‏ها را از كشور خود كوتاه كرديم، مورد تهاجم تبليغاتي تمام رسانه‏هاي گروهي وابسته به قدرت‏هاي بزرگ هستيم. چه دروغ‏ها و تهمت كه گويندگان و نويسندگان وابسته به ابرقدرت‏ها، به اين جمهوري نوپا نزده و نمي‏زنند. مع الاسف اكثر دولت‏هاي منطقه اسلامي كه به حكم اسلام بايد دست اخوّت به ما بدهند، به عداوت با ما و اسلام برخاسته‏اند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آورده‏اند.»
اگر مسؤولان دفاع نظامي به بهانه‏ي «تكثر گرايي» امكانات سپاه و ارتش را بين نيروهاي خودي و بيگانه عادلانه! تقسيم كنند، با آنان چگونه رفتار مي‏شود؟
اگر مسؤولان دفاع نظامي، ابزار و تجهيزات و خدمات و تداركات را به سود دشمن به كار گيرند، با آنان چگونه بايد رفتار كرد؟
اگر در جنگ نظامي بدن‏ها و ساختمان‏ها و منابع اقتصادي هدف قرار مي‏گيرد، در جنگ فرهنگي، قلب‏ها، ايمان‏ها، انديشه‏ها و مغزها، عقيده‏ها و عاطفه‏ها و روحيّه‏ها مورد هجوم و تخريب است.

اگر سازمان تبليغات اسلامي به بهانه‏ي آزادي و تكثرگرايي به سود بهائيّت و وهّابيّت و مسيحيّت و يهودي‏گري كار كند، قابل توجيه است؟
وظيفه‏ي دولت اسلامي، وزيران و وكيلان و كليّه‏ي مسؤولان و دولتمردان به طور عموم حمايت صادقانه و جدّي از «دين» و در ايران اسلامي از تفكّر شيعي و انديشه‏ي عترت عليهم‏السلام و مذهب رسمي كشور است.

هر كدام از دولتمردان كه اسلام و تشيّع را قبول ندارند، مي‏توانند همانند اقليّت‏هاي مذهبي ديگر محترمانه در كشور زندگي كنند ولي حق ندارند بر كرسي وزارت و وكالت و مديريّت جامعه اسلامي بنشينند.

وزارت ارشاد و دولت اسلامي حق ندارد در جنگ «حق و باطل» چه در بعد نظامي، چه در بعد اقتصادي و چه در بعد فرهنگي اعلام بي‏تفاوتي و بي‏طرفي كند، تا چه رسد به اين كه به حمايت و تشويق و طرفداري از مبلّغان و
دفاع از نظام حكومت اسلامي، و تبليغ امامت ديني بالاتر از تبليغ ديگر فروع و احكام ديني است. به طوري كه اگر ديگر پيام‏هاي الهي اعلام شود و «نظام اسلامي» و اصول «دولت ديني» به جامعه ابلاغ نگردد رسالت الهي ابلاغ نشده است
نويسندگان و بازيگران و فيلمسازان ضدديني بپردازد.

مناديان انديشه‏ي تساهل و تكثّر گرايي اگر نمي‏توانند جبهه‏ي حق و باطل را تشخيص دهند، بهتر است كرسي وزارت و مديريّت را رها كنند و به تحصيل و تحقيق مشغول شوند.

تبليغ دين و دفاع از آن، وظيفه‏ي اوليّه‏ي دولت اسلامي و همه‏ي كارگزاران آن است. اصولاً يكي از اهداف اصلي حكومت در تفكّر اسلامي، تبليغ و دفاع فرهنگي از مباني عقيدتي، احكام الهي و اخلاق عالي انساني است. تزكيه اخلاقي، تربيت ديني، و آموزش و ابلاغ محتواي قرآن و سنت و انديشه‏هاي اهل بيت عليهم‏السلام از بديهي‏ترين وظايف دولت اسلامي و مورد اتفاق همه‏ي مسلمانان است.

پرسشگري حقّ مردم است ولي وظيفه‏ي دولت و ارشاد پاسخگوئي است و نه شبهه پراكني و ترديد آفريني. شكستن قداست عالمان دين و جايگاه رهبري و مسخره كردن فقيهان و ائمه‏ي جمعه و نهادهاي ديني و حوزه‏ها و مربّيان و مدرّسان علوم ديني در مطبوعات وابسته به دولت و امكانات عمومي چيزي نيست كه به بهانه‏ي آزادي و اصلاحات و تكثّرگرايي قابل پذيرش باشد.

تبليغ نظام سياسي اسلام

دفاع از نظام حكومت اسلامي، و تبليغ امامت ديني بالاتر از تبليغ ديگر
فروع و احكام ديني است. به طوري كه اگر ديگر پيام‏هاي الهي اعلام شود و «نظام اسلامي» و اصول «دولت ديني» به جامعه ابلاغ نگردد رسالت الهي ابلاغ نشده است. وزارت ارشاد و دولت در جامعه‏ي اسلامي اگر تك تك احكام الهي را آموزش دهند و ابلاغ كنند ولي از «ولايت فقيه» و «دولت ديني» دفاع نكند، به وظيفه‏ي اصلي خويش اقدام نكرده‏اند و «غدير انقلاب اسلامي» را به فراموشي سپرده‏اند.

اين جا يادآور مي‏شوم كه دست اندركاران كنوني وزارت ارشاد تا انديشه و تفكّر خويش را نسبت به دين و نظام ديني اصلاح نكرده‏اند، همان بهتر كه در حوزه‏ي دين، چه پژوهش و چه تبليغ و آموزش، دخالت نكنند وگرنه با توليد و خريد فيلم‏ها و كتب و نشريات ضدديني و تزريق آن به مساجد و كانون‏هاي فرهنگي با يك تير سه نشان خواهند زد، هم «تبليغات ضدديني» را حمايت مي‏كنند، و هم منّت بر سر دين داران مي‏گذارند، و هم ايمان و اخلاق فرزندان مسجد را به يغما خواهند برد.

تبليغ دين، «ايمان» و «بصرت» نياز دارد. يا بايد خود فقاهت و دين‏شناسي لازم داشته باشند و يا به كمك رهبري دين‏شناس و دلسوز و بيدار و عالمان عادل و آگاه حوزه‏ها، حق و باطل را بشناسند و از رهنمودهاي آنان پيروي كنند.



1 ـ نهج البلاغه، صبحي صالح، حكمت 18.

2 ـ همان، نامه 57.

/ 1