پژوهشی تاریخی در ماجرای اصحاب فیل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهشی تاریخی در ماجرای اصحاب فیل - نسخه متنی

حسن فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
ماه ذوالثبات شوريدند. ابرهه جنگجويان قبايل «کنده» و «سعد» را به جنگ بني عامر فرستاد و خود به «حُلُبان» حمله کرد. قبيله «مَعَد» شکست خورد و ابرهه پس از گرفتن گروگان هايي، عمر بن منذر را مجدداً به رياست قبيله منصوب کرد و در سال 662 حميري / 547 م. بازگشت. برخي از پژوهشگران بر اين اعتقادند که اين متن مربوط به حمله ابرهه به مکه در عام الفيل بوده است. گروهي ديگر معتقدند که هدف از اين حمله، زمينه سازي براي حمله به بخش هاي شبه جزيره عربستان بوده است، ولي ادامه اين حرکت در مکه متوقف شد.([62])

گروهي ديگر نيز بر اين باورند که مضمون اين متن اشاره اي به «فيل» نکرده و حمله فيل در سال 563 م. رخ داده، ولي تاريخ سنگ نوشته «مُرَيْغان»، سال 547 م. است. اما بيستن (Beeston)با آوردن دلايلي ثابت کرده که متن اين سنگ نوشته از دو نبرد سخن به ميان آورده است.([63])

نبردي نيز به فرمان دهي ابرهه در «حلبان» و نبرد ديگري ميان قبايل «کنده» و «سعد» از يک سو و قبيله بني عامر از سوي ديگر، در «تربن» (الترب، تربه) رخ داد. از اين حادثه، در شعرهاي آن دوره اشاراتي وجود دارد و احتمالاً منطقه «تربن» همان «تربه» از مناطق مکه در نجد در حدود 80 مايلي جنوب شرقي «طائف» در منطقه بني عامر است.([64])

منابع عربي در زمينه مرگ ابرهه آورده اند که وي پس از بازگشت از مکه بر اثر وبا، هلاک شد.([65]) ولي در منابع رومي و يوناني، به سال وفات او هيچ اشاره اي نشده است. در کتاب خانه سلطنتي وين، نسخه اصلي مجموعه قوانين به زبان يوناني موجود است که گريگنسيوس، اُسقف منطقه ظفار به فرمان ابرهه نوشته.([66]) بر اساس نوشته هاي تاريخ نگاران عرب، از جمله مسعودي، پس از ابرهه، پسر او «يکسوم» به مدت بيست سال فرمان راند.([67]) اما دينوري فرمان روايي ابرهه را چهل سال و فرمان روايي پسر او، يکسوم، را نوزده سال آورده است.([68]) حمزه اصفهاني مدت فرمان روايي ابرهه را 23 سال و يکسوم را هفده سال و پسر ديگر ابرهه، به نام مسروق، دوازده سال ذکر کرده است.([69]) مؤلف تاريخ طبري فرمان روايي آن ها را مجموعاً 72 سال دانسته است.([70])

با اين وجود، بر اساس نوتشه تئوفانس، ايراني ها در حدود سال 570 ميلادي يکي از شاهان حمير را به اسارت گرفتند. تئوفانس نام اين شاه را سنطرق يا سنطرقس (Sanadurces)دانسته است.

به اعتقاد گلاسر اين نام تحريف شده «شناتر» و در اصل، «ذوشناتر» بوده که همان مسروق بن ابرهه است؛ زيرا ابرهه حکومت اين منطقه را به او واگذار کرده بود.([71])

با مرگ مسروق، دوران اقتدار و فرمان روايي حبشه بر منطقه يمن پايان يافت.
حمله ابرهه به مکه

ابرهه پس از شکست رقباي خود و تسلط بر يمن و جلب حمايت پادشاه حبشه و امپراتوري روم، به فکر ساختن کليساي بزرگ و باشکوهي افتاد. بر اساس گزارش منابع عربي، ابرهه اين کليساي بي نظير را به نام «قليّس» (از واژه يوناني Ekklessia) در شهر صنعا ساخت و قصد داشت آن را زيارتگاه عرب کند.([72]) به همين دليل، عرب ها به خشم آمدند و يکي از نسأة بني فُقَيْم، «قليس» را آلوده کرد و ابرهه نيز به قصد انتقامجويي و ويران کردن کعبه، سپاهي را که فيل به همراه آن بود، به مکه روانه نمود و در ميان راه، تمام قبايلي را که در مقابل او مقاومت کردند، شکست داد. زماني که به مکّه رسيد، گويا حُناطه و خُويلد، رؤساي قبايل «بکر» و «هذيل» يک سوم دارايي تهامه را به شرط چشم پوشي از ويران کردن کعبه، به وي پيشنهاد دادند، ولي ابرهه نپذيرفت. همچنين پيش از حمله، ملاقاتي بين ابرهه و عبدالمطلّب صورت گرفت و عبدالمطلّب ابرهه را از حمله به خانه خدا با اين جمله تاريخي تحذير کرد: «اِنّ للبيتِ ربّاً ان شاءَ سيمنعه.» اگرچه به تعبير يعقوبي، اين جمله خوفي در دل ابرهه ايجاد کرد، ولي با غروري که داشت، در عزم استوار او خللي ايجاد نکرد. سپس عبدالمطّلب مردم را به خالي کردن شهر و پناه بردن به کوه سفارش نمود و خود به مناجات با خداي کعبه نشست و به نيايش پرداخت، و سپس به کوه رفت و خداوند سپاه ابرهه را با فرو باراندن سنگ هاي «سجّيل» از ميان برداشت و ابرهه ناکام به يمن بازگشت.([73])

يکي از پژوهش گران به نام روسيني (Rossini)، نگاهي خاص به اين ماجرا دارد. او گزارش هاي عربي درباره حمله ابرهه و سپاه فيل را نپذيرفته و آن را تحريفي از حمله افئيل (افيلاس)، شاه حبشي، دانسته است؛([74]) زيرا به اعتقاد او، استفاده از فيل در مناطق ناهموار و راه هاي بياباني تقريباً غيرممکن است و از آن جا که اين فيل در گزارش هاي عربي، نامي انساني (محمود) گرفته، مي توان گفت که نام شاه افئيل در گذرِ زمان، به «فيل» تبديل شده است. ولي نزديک بودن دو کلمه از نظر آهنگ و حروف نسبت به يکديگر، موجب گم راه شدن وسيني گرديده است؛ زيرا گزارش هاي مستقل جاي هيچ ترديدي در اين باره باقي نمي گذارد.

در گزارش هاي تاريخ نگاران عرب، گاهي انگيزه هايي غيرقابل قبول براي لشکرکشي ابرهه آمده است.([75])
/ 8