پژوهشی تاریخی در ماجرای اصحاب فیل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهشی تاریخی در ماجرای اصحاب فیل - نسخه متنی

حسن فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


ماجراى شكست ابرهه نه تنها براى او و يمن ناگوار بود، بلكه براى كليسا و امپراتورى روم و حبشه نيز خفّت بار بود. بر همين اساس، در منابع رومى و يونانى كم تر از سرانجام اين ماجرا سخن به ميان آمده است، اهالى مكّه در آن زمان، سواد و تمدّن بالايى نداشتند تا بتوانند چنين ماجرايى را با جزئيات آن به طور دقيق بازگو كنند و فقط اين سال، را «عام الفيل» ناميدند.


يعقوبى در كتاب خود آورده است كه تولد پيامبر(صلى الله عليه وآله) در «عام الفيل» به فاصله 5 شب پس از آن حاثه بود. هم چنين مسعودى حمله ابرهه را 39 سال پس از آغاز سلطنت انوشيروان (مقارن با سال 570 ـ 571 ميلادى) دانسته است.
گزارش هاى اسلامى و عربى، به گونه اى هماهنگ اين لشكركشى را در سال تولد حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) (تقريباً 570 م) دانسته اند. اما اين تاريخ براى حمله ابرهه به مكه نادرست مى باشد; زيرا تا تاريخ فتح يمن توسط ايران در سال 575 م.، مدت زيادى براى فرمان روايى ابرهه و پسرانش نمى ماند. به نظر مى رسد از ميان تاريخ هاى گوناگونى كه براى عام الفيل آورده اند، تاريخ 23 سال پيش از تولد حضرت محمّد درست باشد.
به هر حال، در اصل وقوع اين ماجرا هيچ ترديدى نيست و قديمى ترين منبع معتبر، كه اين داستان را بازگو مى كند، سوره فيل در قرآن كريم است كه از نخستين سوره هاى مكى بوده و دليلى بر صحت وقوع آن حادثه است و اگر چنين نبود: اولاً، قريش و مشركان مكه آن را انكار مى كردند;


ثانياً، يمنى هاى مقيم يمن و حجاز آن را هرگز انكار ننمودند;


ثالثاً، اهالى حبشه كه به صورت غلام و كارگر در مكه زندگى مى كردند، هيچ اعتراضى به اين داستان اظهار نداشتند;


رابعاً، همكارى پادشاه حبشه با پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جريان مهاجرت مسلمانان به حبشه نيز مؤيّد صحّت اين داستان است.


تعداد سپاه ابرهه را شصت هزار نفر و تعداد فيل ها را يك هزار و در منابع ديگر، از 13000 تا 10 و حتى يك فيل نوشته اند كه حامل فرماندهان بوده اند و هر فرمانده سوار بر يك فيل بوده است.
هم چنين آورده شده كه تنها يك فيل ـ همان فيل هديه شده از طرف پادشاه حبشه كه ابرهه بر آن سوار بود و فرمان مى داد ـ در اين ماجرا مورد استفاده قرار گرفت سرانجام، فرمان حمله توسط ابرهه صادر شده هر چند گفته مى شود كه فيل ها حاضر به حركت نمى شدند و با ضربه هاى طبرزين بر سر آن ها، حركت مى كردند.
اما پس از حمله، مورد هجوم تعدادى پرنده، كه شبيه پرستو بودند قرار گرفتند كه هر كدام با سنگ ريزه هايى كه همراه داشتند به سپاه ابرهه حمله كردند و شكست سختى بر اين سپاه وارد آوردند. به راستى، عامل نابودى سپاه ابرهه چه بود؟
خداوند در قرآن در اين باره مى فرمايد: «اَلَم تَركيفَ فَعلَ ربُّكَ بِاَصحابِ الفيل * اَلَم يَجعلْ كَيدَهم في تضليل * و اَرسلَ علَيهم طيراً اَبابيلَ * تَرميهِم بِحجارةِ مِن سجّيل * فجَعلَهم كعصف مأكول» (سوره فيل); آيا نديدى كه پروردگارت با سپاه فيل چه كرد؟ آيا حيله آنان را تباه نكرد؟ سپس بر آن ها پرندگان (ابابيل) را فرستاديم و آن ها را با سنگ ريزه هايى از سنگ گل (سجّيل) تيرباران كرديم و آن ها را همانند كاه خرد شده ساختيم.


اين كه قرآن گاهى علاوه بر اصل هلاكت قومى، به عامل نابودى آن قوم نيز اشاره مى كند، خود نمايانگر اهميت آن است; مثلاً، در قرآن به صراحت مى گويد: ما قوم نوح را با طوفان، قوم لوط را با زلزله و قوم عاد را با باد، قوم ثمود را با صاعقه و قوم سبأ و سدّ مأرب را با سيل نابود ساختيم.


اين ها معجزات خداوند است و چندان نيازى به توضيح و تبيين ندارد. مولوى مى گويد:





  • باد را ديدى كه با عادان چه كرد
    جمله ذرّات زمين و آسمان
    لشگر حق اند گاه امتحان



  • آب را ديدى كه در طوفان چه كرد
    لشگر حق اند گاه امتحان
    لشگر حق اند گاه امتحان




در اين جا، قرآن همه قدرت اعجاز را در پرتاب سنگ ريزه هاى عجيب (سجّيل) توسط پرندگانى شبيه پرستو خلاصه كرده، در روايات نيز به آن اشاره شده است. برخى نيز آن را به «جدرى» (آبله) تعبير كرده اند. بنابراين، بايد بررسى شود كه عامل اصلى ـ يعنى «حجارة من سجيل» ـ چيست؟
روشن است كه هرگونه تفسير و تأويل و يا توجيه بايد به گونه اى باشد كه با ظاهر قرآن سازگارى داشته و از معانى معمولى آن به دور نباشد و در عين حال، با اعجاز الهى در هر عصر و زمان سازگار باشد و همواره يك اعجاز بزرگ و علمى الهى در قرون متمادى و دوره هاى گوناگون از قرآن جلوه گر سازد.


در اين كه نابودى سپاه ابرهه (فيل)، يك معجزه بزرگ الهى و يك ارهاص بوده، ترديدى نيست. بنا به گفته سيد قطب در تفسير المنار، اين كه نوع اعجاز چه نوع اعجازى است، مطلب مهمى نيست. قرآن با وجود اشاره اى مختصر به اين ماجرا، به جزئيات و چگونگى نابود شدن و حتى به ابزار و سلاح نابودكننده آن سپاه پرداخته و اين نشان دهنده آن است كه بعد قرآنى و تفسيرى اين واقعه كم تر از بعد تاريخى آن نيست. از اين رو، مفسران و مورخان همواره از دير زمان، در تلاش بوده اند تا علت و عامل نابودى و نوع سلاح نابود كننده اين سپاه را مشخص كنند. در گزارش هاى اسلامى و عربى نيز به شرح اين حادثه پرداخته شده و آن را به حصبه يا وبا يا جدرى ـ يعنى آبله ـ معنا كرده اند و ناگزير، تأويلات مختلفى ارائه داده اند; از جمله آن كه «طير» و «ابابيل» را به پشه و مگس تعبير كرده اند كه حامل ميكروب هاى بيمارى زا بوده اند. در اين باره، توجيهات و تأويلات مختلفى شده است; از جمله آن كه:

/ 8