ضرورت روشنفكرى دينى (1)
بسم اللّه الرحمن الرحيم ... دفتر تبليغات اسلامى از نظر من نماد روشنفكرى حوزه است. اين نماد بايد هم پر مغز باشد، هم از خصوصيات روشنفكرى برخوردار باشد، و هم از آسيبهاى روشنفكرى رايج در كشور ما و كشورهاى اسلامى مصون و محفوظ باشد. ... قوام روشنفكرى به نگاه باز است. علت اين كه عصر روشنگرى مصطلح يعنى قرن 19 اروپا را به عنوان عصر روشنفكرى مىگويند و اصطلاح روشنفكر و انتلك توئل و اين حرفها از آن جا به وجود آمده، اين است كه در آن قرن كه خودش داراى دورههاى متعددى است، نگاه صاحبان فكر از چارچوبهاى محدود و گرفته خارج شد و توانستند آفاق جديدى را باز كنند.نكته روشنفكرى اين است؛ آفاق و گسترههاى جديد را در زمينههايى كه مربوط به نگاه روشنفكر است، جستن و ارائه كردن. ... جوهر روشنفكرى اين است؛ نوآورى، تحول در نگاهها و باز بودن افق ديد. بدون اين، پيشرفت فكرى و به تبع آن، پيشرفت علمى و عملى در جامعه امكانپذير نخواهد بود. ... از جوهر روشنفكرى كه ابزار خوبى است براى پيشرفت بدرستى استفاده نشده و بعد سياستها و دستهاى مغرض آن را در جهتهاى بدى به كار انداختند بنابراين تعارضها در محيط روشنفكرى هم پيش مىآيد.شما اگر به نوشتههايى كه بخصوص از نيمه اول قرن نوزدهم اروپا در اختيار ماست، نگاه كنيد؛ مثل نوشتههاى «اميل زولا»، «بالزاك»، «ويكتور هوگو» در زمينههايى كه بنده توانستم مطالعه داشته باشم، خواهيد ديد، همهاش نشانه حرف نو است منتها همراه با تعارض و برخى ناپختگىها در جهت حركت خودشان، ليكن برآيند همه اينها به سود جامعه است، يعنى برآيند پيشرفت است، لذا شما مىبينيد اروپايىها توانستند در يك برهه از زمان، دنيا را در اختيار بگيرند. الان هم تقريباً دنيا به يك معنا در اختيار اروپايىها و اروپايىهاى نسل بعد كه آمريكايىها باشند يعنى غربىها قرار دارد. اينها الان دنيا را در اختيار دارند و فرهنگشان بر دنيا مسلط است. اين، ناشى از همان نگاه روشنفكرانه و آزاد بود. اين نكات مثبت روشنفكرى رايج است.نكات منفى عبارت است از بىهدايت بودن و احساس استقلال از بنيانهاى معرفتى باز مانده از گذشته؛ اين آفتى بود كه روشنفكرى اروپا كه مادر روشنفكرى در همه جاى دنيا در دوره معاصر است دچار آن شد، چون چيزى نداشتند. تنها چيزى كه مىتواند به عنوان يك خط هدايتگر و يك شاخص، فكرها را از پراكندگى و پريشانى و پريشان گويى و هرزه درايى باز بدارد، يكى از دو چيز است، يا دين است، يا سنتهاى ملى است. سنتهاى ملى غالباً با تعصبات و خرافات آلوده است، همه جاى دنيا اين طور است. سنتهاى ملى ثبات دارند اما اين توانايى را ندارند كه بتوانند فكرها را هدايت كنند. مىماند دين. دين، هم داراى ثبات است هم اگر معرفت دينى، معرفت روشنى بود، مىتواند حركتهاى روشنفكرى را دستگيرى كند، خيزهاى روشنفكرى را هدايت و جمع وجور كند و از آسيبهايش بكاهد. اين هم در اروپا نبود؛ چون دين اروپا، دين خرافى بود: اولا؛ مسيحيت منسوخ بود؛ ثانياً؛ همان مسيحيت هم ده دست يا بيشتر در ميان سلائق خرافى گشته بود و در حضيض خرافهگرايى افتاده بود كه امروز هم همين طور است. در واقع اين مقدار از حالت عصيان روشنفكرى آنها ناشى از همين خرافه گرى مذهبشان بود، چطور مىتوانستند به آغوش آنچه از آن فرار كردند، دوباره پناه ببرند؟... همين روشنفكرى عيناً منعكس شد به ايران و كشورهاى اسلامى، البته من چون از ايران بيشتر خبر دارم، اين را عرض مىكنم. من يك وقت گفتم روشنفكرى در ايران از اول بيمار متولد شد؛ بنده روشنفكرهاى زمان جوانى خود را كاملاً مىشناسم و با خيلى از آنها از نزديك آشنا بودم تقريباً با همه آثارشان آشنا بودم و مىدانم وضعيت روحى و فكرى و استخوان بندى بينش آنها چگونه بود. واقعاً روشنفكرى در كشور ما بيمار متولد شده؛ علتش هم اين است كه علاوه بر آفت پراكنده گويى و پريشان گويى كه در طبيعت روشنفكرى هست و احتياج به يك جمعآورى كننده و دستگيرى كننده دارد، مهر زشت تقليد و كوركورانه بودن هم از اول به پيشانى روشنفكرى ما خورد؛ فكر كردند هر چه در غرب گذشته، بايد در اينجا هم بگذرد. جالب اين است كه بعضى از روشنفكران ما در قطعات زمانى و حتى در زمان واحد، از يك مقطع زمانى فلان كشور اروپايى تقليد كردند، بعضى از آنها از يك مقطع زمانى ديگر، برخى هم از يك مقطع زمان سوم، يعنى روشنفكرى ما به هيچ وجه سامان دار و نظاممند نبود، به خاطر اين كه نگاه كردند به مقلَّدين مختلف مثل عوامهايى كه در اعمال روزانهشان از چند مرجع، تقليد مىكنند و با همديگر اختلاف دارند. اين، بلاى بزرگ روشنفكرى ما بوده كه هنوز هم ادامه دارد. الان هم متأسفانه حركت روشنفكرى در داخل كشور ما، روشنفكرى دور از دين و جداى از دين همين طور است.... بايد جوهر روشنفكرى و نقاط مثبت آن در شما وجود داشته باشد و از نقاط منفى كه در يك جمله، پريشانى و پراكندگى و هرزه رفتارى است بركنار باشيد. ... اين... به تأمل، به فكر، به متصل شدن به شاخص اصلى يعنى اعتصام به حبل اللَّه و حبل معرفت الهى و به طور دائم مراقبت از خود و فرآورده فكرى خود كردن، احتياج دارد. ... شما عقبه فكرى نظام هستيد،... سعى كنيد اين عقبه تئوريك نظام بودن، تبديل نشود به يك پستوى بسته و انحصارى كه بى خبر از اطراف خودش باشد... . والسلام عليكم و رحمت اللَّه و بركاته 1) مقام معظم رهبرى در تاريخ 28/6/1384 در ديدار با اعضاى هيأت امنا، رئيس، معاونان، مديران و مسؤولان دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، كه مؤسسه آموزش عالى باقر العلومعليه السلام نيز يكى از بخشهاى آن است مطالب مهمى درباره ضرورت روشنفكرى دينى بيان فرمودند كه گزيدههايى از آن در اينجا آورده مىشود.