شرح ایام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح ایام - نسخه متنی

عبدالرحیم گواهی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ ‌شرح‌ ايام‌

‌ ‌دكتر عبدالرحيم‌ گواهي‌




  • اين‌ زمان‌ جان‌ دامنم‌ برتافته‌ است
    كز براي‌ عهد صحبت‌ سالها
    بازگو شرحي‌ از آن‌ ايامها



  • ‌بوي‌ پيراهان‌ يوسف‌ يافته‌ است‌
    بازگو شرحي‌ از آن‌ ايامها
    بازگو شرحي‌ از آن‌ ايامها



در قرآن‌ كريم‌ متجاوز از هزار مرتبه‌ از علم‌ و عالم‌ و دانايان‌ سخن‌ گفته‌ شده‌ است، تا حدي‌ كه‌ در آية‌ 79 سورة‌ آل‌عمران‌ مقام‌ علماي‌ حقيقي‌ را با صفت‌ «الهي‌ بودن» (ربانيين) مي‌ستايد و مي‌فرمايد: «ولكن‌ كونوا ربانيين‌ بما كنتم‌ تعلمون‌ الكتاب‌ و بما كنتم‌ تدرسون». در لسان‌ حديث‌ و سخن‌ شريف‌ (ائمة‌ هدي(ع) نيز آنچه‌ در مورد فضيلت‌ علم‌ و علماي‌ الهي‌ گفته‌ شده‌ است‌ قابل‌ احصا نيست، به‌نحوي‌ كه‌ از زبان‌ رسول‌ خدا(ص) مي‌شنويم‌ كه: «اذا مات‌ العالم‌ سلم‌ في‌ الاسلام‌ ثلمة‌ لايسدها شيئي.» يعني‌ اينكه‌ وقتي‌ عالمي‌ از امت‌ اسلام‌ فوت‌ مي‌شود، ثلمه‌ و مصيبتي‌ آن‌چنان‌ سنگين‌ بر اسلام‌ وارد مي‌گردد كه‌ هيچ‌چيز با آن‌ برابري‌ نمي‌كند. استاد علامه، فيلسوف‌ بزرگوار، روحاني‌ وارسته، فقيه‌ اهل‌ بيت، متفكر ارزشمند حضرت‌ آيت‌الله‌ محمدتقي‌ جعفري‌ (اعلي‌ا مقامه)، چنين‌ انسان‌ عالمي‌ بود. او كه‌ از خردسالي‌ شيفتة‌ درس‌ و بحث‌ علمي‌ و ديني‌ و كسب‌ معارف‌ عالية‌ اسلام‌ عزيز و مكتب‌ آسماني‌ وحي‌ بود در عنفوان‌ جواني‌ به‌ نجف‌ اشرف‌ سفر كرد تا متجاوز از يك‌دهه‌ از عمر شريف‌ خويش‌ را به‌ فراگيري‌ علوم‌ و معارف‌ قرآني‌ و نيز مطالعه‌ و بررسي‌ نوآوريهاي‌ علمي‌ و فلسفي‌ مغرب‌زمين‌ سپري‌ كند و سپس‌ با درجة‌ عالي‌ اجتهاد از محضر زعيم‌ فقيه‌ جهان‌ تشيع، حضرت‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ خوئي(ره)، و كوله‌باري‌ از علم، فلسفه، فقه‌ و حكمت‌ و عرفان، آيندة‌ درخشان‌ تدريس‌ و شانس‌ مرجعيت‌ در حوزة‌ نجف‌ را پشت‌ سر گذارد و براي‌ ادامة‌ درس‌ و تعليم‌ و تعلم، و خدمت‌ به‌ نسل‌ جوان‌ و روشنفكر ميهن‌ اسلامي، به‌ آغوش‌ ميهن‌ اسلامي‌ بازگردد، و نه‌ در قم‌ و يا مشهد كانونهاي‌ فقه‌ و علوم‌ حوزوي‌ و تربيت‌ طلاب‌ جوان، بلكه‌ در تهران‌ و در كنار دانشگاه‌ بزرگ‌ تهران‌ و ساير مراكز جديد علمي‌ با خيل‌ عظيمي‌ از دانشجويان‌ و اساتيد و دانشگاهيان‌ تشنة‌ علوم‌ و معارف‌ نوين، و بيان‌ تفسير جديدي‌ از دين‌ و خداباوري، كه‌ با يافته‌هاي‌ جديد علمي‌ شرق‌ و غرب‌ ناسازگار نباشد، رحل‌ اقامت‌ افكند.

از همين‌ روي، از همان‌ سالهاي‌ اول‌ اقامت‌ استاد در تهران، پاي‌ دانشجويان‌ و دانشگاهيان‌ به‌ منزل‌ معظم‌له‌ باز شد و اين‌ حقير كه‌ از ابتداي‌ دهة‌ هزار و سيصد و چهل‌ شمسي‌ خدمتشان‌ آشنايي‌ و حشر و نشر داشتم‌ به‌كر‌ات‌ شاهد بودم‌ كه‌ خيل‌ عظيم‌ شاگردان‌ و مستمعينِ‌ استاد را قشر جوان‌ و دانشجو و تحصيل‌كردگان‌ دانشگاهي‌ تشكيل‌ مي‌دادند.

هرچند اينجانب‌ توفيق‌ آن‌ را نداشته‌ام‌ كه‌ از خرمن‌ عظيم‌ علوم‌ و معارف‌ الهي‌ استاد ره‌ توشه‌اي‌ كافي‌ برگيرم‌ و لذا شايد در مقامي‌ نباشم‌ كه‌ بتوانم‌ راجع‌ به‌ آن‌ فقيد سعيد سخني‌ مستوفي‌ ارائه‌ دهم، اما به‌مصداق‌ «لايدرك‌ كله، لايترك‌ كله» و اينكه‌ فرموده‌اند: آب‌ دريا را اگر نتوان‌ كشيد هم‌ به‌قدر تشنگي‌ بايد بتوان‌ چشيد، سعي‌ خواهم‌ كرد گوشه‌هايي‌ از زندگينامة‌ پرافتخار علمي‌ و اخلاقي‌ آن‌ عزيز از دست‌ رفته‌ را خدمت‌ عزيزان‌ خواننده‌ تقديم‌ دارم:

‌ ‌الف‌ - اوصاف‌ علمي‌

استاد علامه‌ حضرت‌ آيت‌الله‌ جعفري‌ از بُعد علمي‌ داراي‌ اوصاف‌ ممتازي‌ بودند كه‌ ذيلاً‌ به‌ چند مورد آنها اشاره‌ مي‌شود:

1. شجاعت‌ علمي‌ - فقهي: مرحوم‌ استاد جعفري‌ در بيان‌ عقايد و باورها و يافته‌هاي‌ علمي، فلسفي‌ و فقهي‌ خويش‌ بسيار شجاع‌ و صريح‌ بودند، به‌نحوي‌ كه‌ از بيان‌ نظريات‌ جديد، هرچند در مواردي‌ مخالف‌ نظريات‌ جا افتادة‌ فقهي‌ و يا علمي‌ دانشگاهي، ابا نداشتند. نمونة‌ اين‌ نظريات‌ را در كتابهايي‌ چون‌ منابع‌ فقه، وجدان، جبر و اختيار و شناخت‌ معظم‌له‌ مي‌توان‌ ديد.

2. بهره‌گيري‌ از آخرين‌ دستاوردهاي‌ علمي: استاد جعفري، با آشنايي‌ نسبتاً‌ كافي‌ كه‌ با مكاتب‌ جديد فلسفي، آراي‌ جديد علمي‌ در زمينه‌هاي‌ فيزيك، شيمي، رياضيات، منطق‌ جديد، روان‌شناسي، علوم‌ اجتماعي‌ و غيره‌ داشتند، همواره‌ سعي‌ مي‌كردند اطلاعات‌ خود را در اين‌ رشته‌ها روزآمد نگه‌داشته‌ و در طرح‌ مباحث‌ و دروس‌ و سخنرانيهاي‌ خويش‌ از آخرين‌ دستاوردهاي‌ فكري‌ -- علمي‌ بشر در اين‌ زمينه‌ها بهره‌ جويند و شايد اين‌ يكي‌ از رازهاي‌ محبوبيت‌ و موفقيت‌ ايشان‌ در محيطهاي‌ دانشگاهي‌ و روشنفكري‌ بود.

3. آزادانديشي‌ و تحمل‌ آراي‌ ديگران: مرحوم‌ علامه‌ جعفري، حين‌ احترام‌ عميق‌ به‌ علوم‌ و معارف‌ اسلامي‌ و مكتب‌ اهل‌ بيت(ع)، فردي‌ به‌غايت‌ آزادانديش‌ و اهل‌ تسامح‌ و تحمل‌ آراي‌ ديگران‌ بود و هرگز عادت‌ نداشت‌ تا به‌هنگام‌ تدريس‌ و غير آن، هيچ‌ نظري‌ و عقيده‌اي‌ از جانب‌ خود و يا مكتب‌ اسلام‌ را به‌ ديگري‌ تحميل‌ نمايد. در درسها با كمال‌ تواضع‌ و فروتني‌ به‌ شبهات، ايرادات، و گاهي‌ مخالفتهاي‌ نظري‌ مستمعين‌ و شاگردان‌ گوش‌ مي‌داد و مكرر مي‌شد كه‌ يكي‌ از حاضران‌ را به‌جهت‌ طرح‌ يك‌ نكتة‌ بديع‌ كه‌ خود ايشان‌ در آن‌ لحظه‌ در ذهن‌ نداشتند، مي‌ستود و مورد تشويق‌ قرار مي‌داد.

4. تقواي‌ علمي‌ و نقد مثبت‌ آراي‌ ديگران: تقواي‌ علمي، معناي‌ وسيع‌ و متأسفانه‌ در جامعة‌ ما مغفولي‌ دارد كه‌ جاي‌ بحث‌ آن‌ اينجا نيست. اما آنچه‌ دربارة‌ استاد فقيد در اينجا منظور نظر است‌ يكي‌ مطلق‌ نينديشي‌ و سخن‌ خود را عين‌ كلام‌ و نظر وحي‌ ندانستن‌ (عيبي‌ كه‌ مع‌الاسف‌ در بيشتر روحانيان‌ ما هست‌ و ظن‌ خود را عين‌ متن‌ دين‌ معرفي‌ مي‌كنند) و ديگري‌ نقل‌ سخن‌ اصحاب‌ علم‌ و معرفت‌ بشري‌ با مأخذ و مدرك‌ اصلي‌ و نسبت‌ ندادن‌ حكمت‌ ديگران‌ به‌ خود (عيبي‌ كه‌ در بعضي‌ روشنفكران‌ ما هست‌ و سخن‌ و ادعاي‌ فيلسوفان‌ غرب‌ را به‌نام‌ خود عرضه‌ و تبليغ‌ مي‌كنند) است. همچنين‌ استاد وقتي‌ سخن‌ و نظري‌ را نقل‌ و احياناً‌ نقد مي‌فرمودند در كمال‌ احترام‌ به‌ گوينده‌ و نويسندة‌ آن‌ كلام، همة‌ وجوه‌ مثبت‌ و منفي‌ آن‌ را از ديدگاه‌ خود عنوان‌ مي‌كردند و كمتر ديده‌ مي‌شد كه‌ به‌اصطلاح‌ يك‌تنه‌ پيش‌ قاضي‌ بروند و نكات‌ مثبت‌ آراي‌ ديگران‌ را ناديده‌ بگيرند و يا به‌ تحقير و تخفيف‌ آنها بپردازند.

5. طرح‌ نظريات‌ بديع: استاد فرزانه‌ حضرت‌ آيت‌الله‌ جعفري‌ در بسياري‌ از زمينه‌هاي‌ حكمت‌ و معرفت‌ بشري‌ نظريات‌ نو و بديعي‌ داشتند كه‌ در لابه‌لاي‌ متون‌ و آثار بر جاي‌ مانده‌ از ايشان‌ به‌چشم‌ مي‌خورد و هر خوانندة‌ منصفي‌ مي‌تواند با مطالعة‌ عميق‌ هريك‌ از دهها اثر باقيمانده‌ از معظم‌له‌ موارد متعددي‌ از اين‌ افكار و نظريات‌ نوين‌ را احصا كند. نكتة‌ قابل‌ ذكر آنكه‌ استاد اين‌ نظريات‌ تازه‌ و بسيار ارزشمند را چنان‌ ملايم‌ و بي‌ادعا مطرح‌ مي‌فرمايند كه‌ گاهي‌ انسان‌ اصلاً‌ متوجه‌ نمي‌شود، كه‌ در موضوع‌ خاص‌ بحث‌ با سخني‌ بديع‌ كه‌ بدين‌صورت‌ هنوز در جايي‌ عنوان‌ نشده، روبه‌روست.

6. تنوع‌ آثار: از استاد فقيد علامه‌ جعفري‌ متجاوز از يكصد جلد كتاب‌ در بيش‌ از پنجاه‌ عنوان‌ مهم‌ ديني، اجتماعي‌ و فلسفي‌ بر جاي‌ مانده‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از آنها حقيقتاً‌ صورتي‌ دايرة‌المعارف‌گونه‌ دارند. تفسير و نقد و تحليل‌ مثنوي‌ مولوي‌ و يا شرح‌ و تفسيرِ‌ -- مع‌الاسف‌ نيمه‌تمامِ‌ - نهج‌البلاغه‌ مولاي‌ متقين‌ اميرالمؤ‌منين‌ علي‌ (ع) آن‌چنان‌ مشحون‌ از نكات‌ و مباحث‌ حكمي، قرآني، فقهي، اجتماعي، سياسي، فلسفي‌ و غيره‌اند كه‌ هر خوانندة‌ باريك‌بيني‌ را به‌ شگفتي‌ وامي‌دارند.

7. دو بال‌ علم‌ و تقوا: ويژگي‌ بارز ديگر استاد فقيد علامه‌ جعفري(ره) در زمينة‌ اوصاف‌ علمي، توأم‌ كردن‌ ملكات‌ علمي‌ با تقواي‌ اسلامي‌ بود. در مقولة‌ ضرر و زيانهاي‌ حاصل‌ از علم‌ بدون‌ ايمان‌ و معنويت‌ زياد گفته‌ و نوشته‌ شده‌ است‌ و حاجت‌ به‌ تكرار نيست، چنانكه‌ خود استاد نيز مكرراً‌ شاگردان‌ خويش‌ را از علم‌ و هنر و... بدون‌ تعهد بر حذر مي‌داشتند. به‌زعم‌ اين‌ قلم‌ يكي‌ ديگر از رازهاي‌ توفيق‌ استاد فقيد در خدمت‌ به‌ علم‌ و ايمان‌ و مملكت، همين‌ تقواي‌ برجستة‌ ايشان‌ بود كه‌ همه‌ تلاشهاي‌ فكري‌ و علمي‌ حضرتشان‌ را صبغه‌اي‌ از اخلاص‌ و خدمت‌ و گوهر صالح‌ مي‌بخشيد.

8. اسلام‌شناسي: آخرين‌ ويژگي‌ علمي‌ درخشان‌ استاد جعفري‌ كه‌ وجود شريفشان‌ را همچون‌ مرحوم‌ استاد شهيد مرتضي‌ مطهري‌ (ره) و امام‌ خميني‌ (قدس‌سره) يگانة‌ دوران‌ مي‌ساخت، اسلام‌شناسي‌ عميق‌ و بلامعارض‌ حضرت‌ ايشان‌ بود. در دوران‌ اخير در هر دو ساحت‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ افرادي‌ بوده‌اند كه‌ يك‌ و يا چند خصيصه‌ از اوصاف‌ فوق‌الذكر را دارا باشند، اما به‌جهت‌ عدم‌ اشراف‌ كافي‌ به‌ مسائل‌ و مباحث‌ اسلامي، اعم‌ از علوم‌ عقلي‌ و نقلي‌ قديم‌ و جديد، نتوانسته‌اند آن‌طور كه‌ شايد و بايد از كيان‌ مقدس‌ اسلام‌ و حريم‌ اهل‌بيت‌ عليهم‌السلام‌ پاسداري‌ كنند، و در يك‌ كلمه‌ زبان‌ گوياي‌ دين‌ و اسلام‌ باشند، به‌نحوي‌ كه‌ هيچ‌ قول‌ و فعل‌ آنان‌ نباشد كه‌ جز سخن‌ دين‌ و كلمة‌ اعتلاي‌ اسلام، قرآن، سنت‌ و عترت، و بيان‌ موضع‌ محكم‌ اسلام‌ در موضوع‌ مورد مطالعه‌ به‌حساب‌ نيايد. درحالي‌كه‌ استاد جعفري، با پشتوانة‌ غني‌ علوم‌ حوزوي‌ و درجة‌ عالي‌ اجتهاد و تسلط‌ كامل‌ به‌ علوم‌ انساني، فلسفه، كلام‌ و منطق‌ روي‌ هم‌ رفته‌ چنين‌ شخصيتي‌ بود و موضعگيريهاي‌ عقيدتي‌ ايشان‌ نوعاً‌ موضع‌ اسلام‌ تلقي‌ مي‌شد. حقيقتاً‌ بايد گفت‌ امروزه‌ جاي‌ چنين‌ شخصيتهاي‌ جامع، نوانديش، و به‌معناي‌ واقعي‌ كلمه‌ اسلام‌شناس‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ خالي‌ است.

‌ ‌ب‌ - اوصاف‌ اخلاقي‌

1. شيفتگي‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ بيت(ع): استاد علامه‌ محمدتقي‌ جعفري، نه‌ در حرف‌ و شعار، بلكه‌ در سلوك‌ و عمل‌ شيفتة‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌السلام‌ بود و همين‌ علاقه‌ وافر به‌ خاندان‌ عصمت(ع) به‌ ايشان‌ توفيقات‌ و گشايشهايي‌ عطا كرده‌ كه‌ اهلش‌ مي‌دانند با هيچ‌ امتياز و مزيت‌ ديگري‌ قابل‌ مقايسه‌ نيست. آري: «لمثل‌ هذا فليعمل‌ العاملون.»

2. نشاط‌ كم‌ نظير علمي: حضرت‌ آيت‌الله‌ جعفري‌ از ابتداي‌ جواني‌ تا آخرين‌ روزهاي‌ عمر پر بركت‌ خويش‌ طلبه‌اي‌ سختكوش‌ و دانش‌پژوهي‌ بسيار پرروحيه‌ و بانشاط‌ بود، به‌نحوي‌ كه‌ حتي‌ در بيمارستاني‌ در لندن‌ كه‌ تحت‌ عمل‌ جراحي‌ و مداواي‌ بيماري‌ صعب‌العلاج‌ سرطان‌ قرار گرفته‌ بودند، در فاصلة‌ معالجات‌ و اوقاتي‌ كه‌ مزاجشان‌ اجازه‌ مي‌داد به‌ نوشتن‌ شرح‌ نهج‌البلاغه‌ مشغول‌ مي‌شدند. اين‌جانب‌ كه‌ تقريباً‌ همة‌ عمر علمي‌ و متجاوز از دو ثلث‌ عمر طبيعي‌ خويش‌ را در محضر ايشان‌ حشر و نشر داشتم، هرگز نديدم‌ حتي‌ به‌هنگام‌ مسافرت‌ و يا اقامتهاي‌ كوتاه‌مدت‌ در ييلاقات‌ تابستاني‌ مطالعه‌ و كار و تلاش‌ علمي‌ حضرتشان‌ برهه‌اي‌ قطع‌ شود.

3. زهد و ساده‌زيستي: مرحوم‌ استاد جعفري، به‌ گواهي‌ همة‌ فضلا و انديشمندان‌ و طلبه‌ها و دانشجوياني‌ كه‌ طي‌ ساليان‌ متمادي‌ خدمتشان‌ حشر و نشر داشته‌اند، در غايت‌ زهد و ساده‌زيستي، روزگار مي‌گذراندند. هرگز به‌ شائبة‌ زينت‌ و دنيا و جاذبه‌هاي‌ مادي‌ آلوده‌ نشدند و زخارف‌ دنيوي‌ را براي‌ اهل‌ آن‌ واگذاشتند. اين‌جانب‌ خود از نزديك‌ شاهد بودم‌ كه‌ آن‌ بزرگوار حتي‌ كنگرة‌ نكوداشت‌ خويش‌ را واقعاً‌ نمي‌خواستند و وقتي‌ كسي‌ خدمتشان‌ گفت: آقا، عكسهاي‌ بزرگ‌كردة‌ شما را در كوي‌ و برزن‌ آويخته‌اند، برآشفتند و لب‌ به‌ اعتراض‌ گشودند كه: «كي‌ گفته‌ از بيت‌المال‌ مسلمانان‌ چنين‌ ولخرجيهايي‌ انجام‌ بشود؟ به‌ خدا قسم‌ من‌ به‌ اين‌ كارها راضي‌ نيستم!» سپس‌ آقازاده‌شان‌ توضيح‌ دادند ده‌ - پانزده‌ تا عكس‌ بيشتر نيست‌ و آنها را هم‌ رئيس‌ فلان‌ شركت‌ تبليغاتي‌ كه‌ از دوستداران‌ شماست، هديه‌ داده‌ است. استاد قدري‌ آرام‌ گرفتند و هيچ‌ نگفتند. اين‌جانب‌ همچنين‌ به‌خاطر دارم‌ در زمان‌ رژيم‌ گذشته‌ عده‌اي‌ به‌ ايشان‌ پيشنهاد كردند مثل‌ مرحوم‌ مطهري‌ استادي‌ دانشگاه‌ را بپذيرند تا حين‌ خدمت‌ در سطح‌ بالاي‌ علمي‌ در دانشگاه‌ امرار معاش‌ ثابتي‌ داشته‌ باشند و هر ماه‌ با دغدغة‌ تأمين‌ حوايج‌ خانواده‌ روبه‌رو نباشند. استاد، علي‌رغم‌ تأكيدات‌ دلسوزانه‌اي‌ كه‌ از اين‌ بايت‌ خدمتشان‌ مي‌شد، و نيز علي‌رغم‌ نياز جدي‌ كه‌ از اين‌ بابت‌ داشتند، همواره‌ مقاومت‌ مي‌فرمودند و تا آخر هم‌ حاضر نشدند حقوق‌بگير جايي‌ بشوند و مي‌گفتند بگذاريد من‌ با همين‌ حق‌التأليفهاي‌ ناچيز آثارم‌ بسازم‌ و وقتم‌ آزاد باشد كه‌ به‌ شما جوانها و نيازهاي‌ فكري‌تان‌ برسم.

‌ ‌خاطرات‌

دوستان‌ مرحوم‌ علامه‌ جعفري‌ هريك‌ به‌ فراخور نزديكي‌ با معظم‌له‌ خاطرات‌ متعددي‌ از ايشان‌ به‌خاطر دارند كه‌ در خلال‌ سالها مؤ‌انست‌ به‌مناسبت‌ از زبان‌ آن‌ فقيد سعيد شنيده‌اند. خاطراتي‌ چون‌ ماجراي‌ سفر به‌ سمنان‌ به‌ دعوت‌ علامه‌ سمناني‌ و اينكه‌ مردم‌ شهر در ايستگاه‌ راه‌آهن‌ روحاني‌ ديگري‌ را به‌جاي‌ استاد عوضي‌ گرفته‌ و او را با سلام‌ و صلوات‌ خدمت‌ مرحوم‌ علامه‌ سمناني‌ برده‌ بودند. استاد جعفري‌ اين‌ را درسي‌ الهي‌ براي‌ نفس‌ خويش‌ داشت‌ كه‌ زياد به‌ استقبال‌ و اشتهار خلق‌ دل‌ نبندد. و يا ماجراي‌ دعاكردن‌ براي‌ آن‌ دهاتي‌ كه‌ گاوش‌ مرده‌ بود و زار زار گريه‌ مي‌كرد و بلافاصله‌ زنده‌ شدن‌ و راه‌ افتادن‌ آن‌ گاو و به‌تبع‌ آن‌ خندة‌ توأم‌ با گرية‌ مرد دهاتي‌ بود. بيشتر اين‌ خاطرات‌ شيرين‌ در جاهاي‌ ديگري‌ هم‌ نقل‌ شده‌اند و نيازي‌ به‌ تكرار آنها در اين‌ مناسبت‌ نيست. اما آنچه‌ كه‌ خود من‌ شاهد آن‌ بوده‌ام‌ و غير از بنده‌ كسي‌ آن‌ را نديده‌ است‌ ماجراي‌ ملاقات‌ مرحوم‌ دكتر شريعتي‌ با ايشان‌ بود. ماجرا از اين‌ قرار است‌ كه‌ روزي‌ مرحوم‌ شريعتي‌ از اين‌جانب‌ خواستند كه‌ به‌مناسبت‌ انس‌ ديرينه‌اي‌ كه‌ با ايشان‌ و نيز حضرت‌ استاد جعفري‌ داشتم‌ قراري‌ بگذارم‌ تا به‌ اتفاق‌ خدمت‌ استاد برويم. صبح‌ جمعه‌اي‌ را تعيين‌ كرديم‌ و بنده‌ به‌ همراه‌ ايشان‌ به‌منزل‌ استاد در كوچة‌ زيباي‌ ميدان‌ خراسان‌ رفتيم. مرحوم‌ شريعتي‌ ضمن‌ احترام‌ زياد به‌ استاد و بيان‌ اينكه‌ ايشان‌ را از مصاديق‌ بارز علماي‌ الهي‌ و يا به‌قول‌ خود روحانيان‌ تشيع‌ علوي‌ مي‌داند، خدمت‌ استاد عرض‌ كردند: آقا، كار من‌ راه‌ انداختن‌ مردم‌ و جوانهاست، آنها راه‌ كه‌ افتادند هدف‌ و جهت‌ حركت‌ را شما بايد تعيين‌ كنيد. لذا من‌ به‌ حضرت‌عالي‌ اختيار تام‌ مي‌دهم‌ كه‌ تك‌تك‌ آثار بنده‌ را ملاحظه‌ بفرماييد و هرجايي‌ از آنها كه‌ مخالف‌ نظر شماست‌ را بفرماييد تا بدهم‌ در چاپ‌ بعدي‌ بكلي‌ حذف‌ كنند. استاد هم‌ متقابلاً‌ از اين‌ همه‌ محبت‌ و تواضع‌ دكتر تشكر و براي‌ ايشان‌ دعا كردند و قول‌ دادند به‌ هر موردي‌ كه‌ برخورد نمودند عيناً‌ به‌ اطلاع‌ ايشان‌ برسانند تا جرح‌ و اصلاح‌ كند. خاطرة‌ ناگفته‌ ديگر هم‌ مربوط‌ به‌ سخنراني‌ اوايل‌ دهة‌ 1340 استاد در دانشكدة‌ نفت‌ آبادان‌ است‌ كه‌ اين‌جانب‌ رياست‌ انجمن‌ اسلامي‌ دانشجويان‌ آنجا را بر عهده‌ داشتم‌ و اين‌ اولين‌ دعوت‌ و سخنراني‌ دانشگاهي‌ استاد در مراجعت‌ از نجف‌ به‌ ايران‌ بود كه‌ تحت‌ عنوان‌ «طبيعت‌ و ماوراي‌ طبيعت» ايراد كردند و آن‌قدر سخنراني‌ از لحاظ‌ فلسفي‌ مشكل‌ و سطح‌ صحبت‌ استاد بالا بود كه‌ كمتر كسي‌ متوجه‌ فرمايشات‌ ايشان‌ شد. لذا بعد از اتمام‌ آن، من‌ اين‌ نكته‌ را به‌ طنز پشت‌ تريبون‌ گفتم‌ كه‌ آن‌قدر سخنراني‌ خوب‌ بود كه‌ هيچ‌كس‌ آن‌ را نفهميد و استاد كلي‌ خنديدند.

در خاتمه‌ بايد عرض‌ كنم‌ كه‌ استاد فقيد علامه‌ محمدتقي‌ جعفري‌ تبريزي‌ از نوادر روزگار و از مصاديق‌ بارز آية‌ كريمة‌ «واتقوا ا و يعلمكم‌ ا» (سورة‌ بقره، آية‌ 281) و حديث‌ شريف‌ «مداد العلمأ افضل‌ من‌ دمأ الشهدأ» بودند كه‌ بي‌ هيچ‌ ترديدي‌ قلم‌ و كلام‌ شريفشان‌ بيش‌ از خون‌ هر شهيدي‌ در دهه‌هاي‌ اخير به‌ اسلام‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ خدمت‌ كرد. هرچند پاييز و زمستان‌ عمر پر بركتشان‌ بسيار كوتاه‌ بود و هنوز آن‌ وجود عزيز مي‌توانست‌ دهها سال‌ ديگر روشني‌بخش‌ محفل‌ دوستداران‌ علم‌ و فضيلت‌ و هدايتگر پويندگان‌ راه‌ شريعت‌ باشد. با متجاوز از نيم‌ قرن‌ تعليم‌ و تعلم‌ اسلامي‌ و بر جاي‌ گذاشتن‌ صدها عنوان‌ كتاب. مقاله، سخنراني‌ و مباحثه‌ها و مصاحبه‌هاي‌ خارجي‌ و بين‌المللي، ره‌ توشة‌ عظيمي‌ از خدمت‌ علمي‌ را براي‌ ملت‌ بزرگ‌ ايران‌ و امت‌ كبير اسلام‌ بر جاي‌ نهادند كه‌ تا ساليان‌ سال‌ مي‌تواند بر تارك‌ ميراث‌ علمي‌ جهان‌ اسلام‌ و انديشه‌هاي‌ خلاق‌ و مثبت‌ بزرگان‌ جهان‌ علم‌ و انديشه‌ بدرخشد.

خدايش‌ رحمت‌ كند كه‌ آن‌ علامة‌ فقيد بحق، بعد از پير مرادش‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ قدس‌ا سره‌ الشريف، بزرگترين‌ نماد پيوند حوزه‌ و دانشگاه‌ در عصر و نسل‌ ما بود و به‌ غايت‌ مورد احترام‌ و محبوب‌ ارباب‌ حوزه‌ و اصحاب‌ دانشگاه‌ و همة‌ روشنفكران‌ و فرهيختگان‌ اين‌ مرز و بوم. از اين‌ جهت‌ فقدان‌ نابهنگام‌ آن‌ عزيز را بايد به‌ حوزه‌ و دانشگاه، روحانيت‌ و جامعة‌ فرهنگي، طلبه‌ و دانشجو، تجار و كسبه، جوانان‌ و دانش‌آموزان، پيران‌ و جواناني‌ كه‌ پاي‌ درس‌ و سخنراني‌ ايشان‌ مي‌نشستند، و بالاتر از اين، به‌ ساحت‌ علم‌ و انديشه‌ در كل‌ جهان‌ اسلام‌ و عرصة‌ تفكر بشري، تسليت‌ گفت. رحمت‌ واسعة‌ خداوند بر او و آموزگاران‌ او و پيروان‌ راستين‌ راه‌ و مرام‌ او باشد. والس‌لام‌ علي‌ من‌ اتبع‌ الهدي.

/ 1