بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آثارش نگاه مى كنند مى بينند آثار بد دارد معاندها زبانشان دراز مى شود كه اين دين و مذهب شما هم خراب از آب درآمد , ديگر نمى دانند كه اين خرابيها و آثار سوء مال باطل است نه مال حق ! حق هرگز طورى رفتار نمى كند كه زبان معاندين بر او دراز شود . سرگذشت معاويه بيانگر اين حقيقت است چه شد كه معاويه توانست پست خلافت را اشغال كند ؟ با نيروى حق , با نيروى مردم مرتاد , حق طلب , حنيف و حقيقتجو كه تازه با اسلام آشنا شده بودند و دلشان براى اسلام مى طپد وقتى عثمان بر اثر انحرافهايش در خطر كشته شدن بود , معاويه هيچ كمكى براى او نفرستاد براى اينكه او با عثمان كار نداشت , او دنبال رياست خودش بود فكرهايش را كرد , ديد اگر عثمان كشته بشود مرده عثمان بيشتر به نفع اوست تا زنده او , لذا جاسوسهايش را فرستاد تا لباس خون آلودى , انگشت بريده اى از عثمان براى او ببرند وقتى اينها را آوردند فورا پيرامن عثمان را بر سر دروازه شام يا مسجد جامع دمشق آويزان كرد و رفت بالاى منبر شروع كرد به اشك تمساح ريختن كه ايهاالناس خليفه مظلوم پيامبر را كشتند , اين هم پيراهن خون آلود او , صداى غريو گريه مردم بلند شد . معاويه روزها از اين مردم اشك گرفت و از مظلوميت خليفه پيامبر سخن گفت و اين آيه را مى خواند : و من قتل مظلوما فقد لوليه سلطانا فلا يسرف فى القتل انه كان منصورا ( 1 ) , و كسى كه مظلوم كشته شود ما براى ولى او حق قصاص قرار داديم , اما نبايد در 1 - سوره اسراء , آيه 33 .