وضو در کتاب و سنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وضو در کتاب و سنت - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وضو دركتاب و سنت

نويسنده : جعفر سبحاني

آدرس مطلب : نشريه فقه اهل البيت ، سال دهم ، تابستان 83 شمارة 38

چکيده :

مسلمانان به پيروي از قرآن كريم اتفاق نظر دارند كه نماز ، بدون طهارت، صحيح نيست و طهارت مطلوب براي نماز، وضو، غسل و تيمم است.

ازطرف ديگر چنان كه از ظاهر كتاب و سنّت برمي آيد، وضو در تشريع اسلامي از اهميت بالايي برخورداست.

حال كه جايگاه وضو درتشريع اسلامي چنين است، برهرمسلماني واجب است كه از اجزا، شرايط، نواقض و مبطلات آن، كه كتب فقهي عهده دار بيان آنها هستند، آگاه شود.

آنچه دراين مقاله برآن تكيه مي شود ، تبيين يكي از مسائل وضو است كه فقها در بارة آن اختلاف نظر دارند؛ يعني حكم مسح يا شستن پاها.

خداوند در قران به هنگام بيان وجوب وضو و كيفيت آن مي فرمايد:

اي كساني كه ايمان آورده ايد! هنگامي كه به نماز مي ايستيد ، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا برآمدگي جلو پا مسح كنيد. اين آيه بيانگر روش وصو گرفتن است ومسلمانان قبل از حكومت خليفه سوم ، در مسئلة وضو اتفاق نظر داشته ، درمورد مسح پاها يا شستن آن، اختلاف نظر بارزي نداشتند. اما بعدها از رواياتي كه از عثمان دربيان كيفيت وضو نقل شده ، استفاده مي شود، بنابر اين آغاز اختلاف دراين زمينه در دورة خلافت اين خليفه است.

در مورد اين اختلاف بايد گفت كه قرآن ، تنها مرجع و حافظ به هنگام اختلاف روايات است. قرآن برديگر كتب آسماني، اشراف دارد و معيار حق و باطل آنهاست. آنچه در كتب آسماني وجود دارد، چنانچه با قرآن مخالفت نداشته باشد، اخذ مي شود؛ وگرنه بايد آن ردّ كرد.

البته معناي سخن اين نيست كه بايد سنّت را از شريعت حذف و به قرآن اكتفا كرد؛ بلكه سنّت؛ يعني رواياتي كه از پيامبراكرم(ص) نقل شده است، چنانچه باسند قطعي مسلمانان (قرآن) درتضاد نبادشد، پس از قرآن ، دومين حجّت مسلمانان است. بنابراين اگر قرآن در زمينة مسح يا شسن ، حكمي داشته باشد، اخباري كه برخلاف آن حكم باشند، چه ارزشي دارند. چه چيزي سبب شد حدود بيست سال پس از رحلت رسول اكرم(ص) دراين زمينه اختلاف ايجاد شود؟

درپاسخ به اين پرسش احتمالاتي وجود دارد كه ذكر مي شوند:

1- اختلاف قرائت

تصورّ مي شود اختلاف درآن دوره، اختلاف قرائت بوده است؛ به اين معنا كه قرّاء در اعراب كلمة «ارجلكم» در آيه «فامسحوا برووسكم و ارجلكم» اختلاف داشتند. گروهي كلمة «ارجلكم» را عطف به بر «برووسكم» گرفتند و درنتيجه آن را «ارجلكم» به كسر «لام» قرائت كردند كه مطابق اين قرائت ، مسح برپاها واجب مي شود. اما گروهي كلمه «ارجلكم» را عطف بر «وجوهكم» درجملة «فاغسلواوجوهكم وأيديكم» قلمداد كردند و درنتيجه آن را «ارجٌلَكم» به فتح «لام» قرائت كردند كه مطابق اين قرائت ، شستن پاها واجب مي شود.

اما اين احتمال قطعاَ باطل است؛ زيرا اگر يك عرب اصيل آية مزبور را بدون هرگونه پيش داوري بخواند، برجز عطف «ارجلكم» بر «برووسكم» به چيز ديگري راضي نخواهد شد.

2- تمسّك به روايات منسوخ شستن پاها

از برخي روايات استفاده مي شود كه شستن پاها به هنگام وضو به جاي مسح ، سنّت بوده و پيامبر(ص) دربخشي از عمرشان به آن دستور داده اند. اما وقتي سورة مائده نازل شد كه در آن آية وضو و دستور مسح پاها به جاي شستن آنها وجود دارد، سنّت قبلي نسخ شده و وظيفه اين مي شود كه در وضو پس از شستن دستها، سرو پاها مسح شود.

3- ترويج شستن پا از جانب قدرت حاكم

حاكمان اصرار داشته اند كه پاها به جاي مسح ، شسته شود و به خاطره كثيف بودن كف پاها مردم را براين كار مجبور مي كرده اند.

ازجمله مواردي كه نشان مي دهد دستگاههاي تبليغاتي رسمي هيئت حاكم، شستن پاها را تأييد كرده و كساني را كه به مسح معتقد بوده اند، مواخذه مي كرده اند، روايتي است كه احمدبن حنبل با سند خويش از ابي مالك اشعري نقل كرده اينها احتمالاتي بود كه مي توان با آنها شستن پا به جاي مسح را توجيه كرد؛ با آنكه قرآن بر مسح دلالت دارد. از ميان اين سه احتمال ، احتمال دوم و پس از آن ، احتمال سوم به واقع نزديك تر است.

/ 1