عبدالله نظرزاده مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم با توجه به رهنمودهاى حكيمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در دوران جديدى از فعاليتهاى خود اقدام به تأسيس واحدهاى تحقيقاتى جديدى متناسب با ضرورتهاى تحقيقى نموده است. در شمار اين واحدهاى نوبنياد واحد تدوين انديشه سياسى اسلام مىباشد.انديشه سياسى اسلام پس از پيروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام الهى جمهورى اسلامى توجه انديشهوران و دانشمندان اين رشته را به خود جلب كرد و بازنگرى و تدقيق در متون اصيل اسلامى و ميراث گرانبهاى سياسى اسلامى به خصوص شيعه براى شناخت اصول و ويژگىها و اركان انديشه و نظام سياسى اسلام در رأس برنامههاى مراكز و مجامع تحقيقاتى جهان به خصوص مغرب زمين قرارگرفت اقدامى كه ضرورت آن در داخل و در مجامع علمى انقلابى و به ويژه حوزههاى علميه كه خود موجد اصلى انقلاب اسلامى |279| بودند، صد چندان مىنمود اما معالاسف توجه لازم مبذول نگشت و چون ساير مسائل علمى از تفحص در آن، بازمانديم.حوزه علميه قم در ميان ساير حوزهها علىرغم شهرت به سياست فهمى و سياست مدارى، غلبه روحيه سياست گريزى را بر خود پذيرفته و با توطئه دشمنان آگاه و دوستان جاهل، جدايى دين از سياست به عنوان پيش فرض مسلم همواره تأثيرات خود را در مباحث مورد مطالعه و مناقشه حوزهها بر جاى نهاده و حتى در ميان آنان كه براى فقه، نظام اجتماعى و سياسى قائلند، انديشه سياسى فقهى امرى مبهم، تعريف نشده و نامأنوس مىنمايد. امرى كه مقام معظم رهبرى (مد ظلهالعالى) هماره ضرورت شناخت و خطر دورىگزينى از آن را يادآور شده بودند:«انقلاب بسيار بزرگى كرديم ... ما هنوز نمىدانيم چه كار عظيمى انجام گرفته است ...اين انقلاب با اين عظمت و با اين ابعاد و با اين آثار...از لحاظ ارائه مبانى فكرى خودش يكى از ضعيفترين و كمكارترين انقلابهاى دنياست، برويم سراغ انقلابها، مثلاً انقلاب اكتبر، وقتى كه تحقق پيدا مىكند.... در سطوح مختلف راجع به مبانى فكرى اين انقلاب نوشته مىشود.... ما چه كار كرديم، ما كارى كه در اين زمينه كرديم واقعاً خيلى كم است ... اساس قضيه اين است كه ما توليد نكرديم، ده سال، يازده سال از انقلاب مىگذرد، ما در اين ده سال خوب بود صدها نويسنده كه مبانى اسلام را بنويسند.... تربيت مىكرديم كه نكرديم.» [1] انديشه سياسى به عنوان مبنا و دست مايه هر نظام سياسى امرى است كه شناخت آن در استمرار، تقويت و آسيب شناسى آن نظام امرى ضرورى است علاوه معرفى و عرضه يك نظام و پيشنهاد آن به امم و ملل ديگر راهى را جز تدوين انديشه حاكم بر آن نمىشناسد.تدوين انديشه سياسى اسلام و به خصوص انديشه سياسى شيعه ضرورتى است بر زمين مانده و مسئوليت حوزهها و مراكز تحقيقاتى حوزوى در اين ميان از سايرين افزون است.واحد تدوين انديشه سياسى اسلام از جمله واحدهاى نوبنياد مركز مطالعات و |280| تحقيقات اسلامى است كه فعاليت علمى-تحقيقاتى خود را از نيمه اول سال1374 در قالب سه طرح كلان تحقيقاتى آغاز كرد عناوين اين طرحها عبارتند از:1- روش شناسى تدوين انديشه سياسى اسلام (فلسفه علوم سياسى اسلامى).2- تدوين انديشه سياسى شيعه.3- بررسى روند تجدد و نوگرايى در ايران.چنانكه از عناوين طرحها برمىآيد، طرح انديشه سياسى علماى شيعه در جهت شناخت انديشه سياسى اسلام و به خصوص شيعه طرح اصلى محسوب مىشود و طرح اول براى روشمند ساختن تدوين انديشه سياسى اسلام در قالب يك طرح كلان مورد نظر قرارگرفته و طرح بررسى روند تجدد و نوگرايى در ايران، در واقع آسيب شناسى انديشه دينى در يك نظر عام و آسيب شناسى انديشه سياسى اسلام به طور اخص مىباشد كه اين سه طرح پس از بررسىها و اعمالنظر صاحبنظران و انديشهوران حوزوى و دانشگاهى و تأييد هيئت علمى واحد و در نهايت تصويب شوراى پژوهشى و رياست مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى در برنامه كار تحقيقى واحد تدوين انديشه سياسى اسلام قرار گرفتند.قبل از ارائه توضيحاتى در مورد اهداف و ضرورت اجراى طرحهاى پيش گفته ذكر نكتهاى درباره تأمين نيروهاى محقق مورد نياز در اين واحد ضرورت مىنمايد: از آن جا كه دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم با تأسيس دانشگاه باقرالعلوم(ع) در رشته علوم سياسى از حدود ده سال قبل اقدام به تربيت نيروهاى حوزوى در رشته علوم سياسى در چهار گرايش اصلى فلسفه سياسى، مسائل جهان اسلام، ايران و سياست داخلى نموده و در گذر اين تلاش پيگير موفق به تربيت طلاب فاضل و متعهد حوزه در اين رشته مهم گرديده لذا زمينه مساعدى از نيروهاى مستعد براى انجام تحقيقات سياسى در بخشهاى تحقيقاتى اين دفتر فراهم آمده است و اينك واحد تدوين انديشه سياسى اسلام با استفاده از اين طلاب فاضل، كه سابقه چندسال درسهاى خارج حوزه دارند و در سطح كارشناسى و كارشناسى ارشد علوم سياسى از تحصيلات جديد برخوردارند، سه گروه تحقيقاتى براى اجراى طرحهاى خود سامان داده است. در اين بخش به معرفى اجمالى اين طرحها مىپردازيم.|281| 1- طرح تحقيقاتى تدوين انديشه سياسى شيعه با نگاهى به تاريخ انديشه سياسى اسلام در مىيابيم كه ميان متفكران و عالمان مسلمان كه در جهت تبيين انديشه و نظام سياسى تلاش كردهاند چهار گرايش و طرزتفكر عمده قابل ملاحظه است:1- انديشه سياسى فلسفى: انديشهاى است كه توسط فلاسفه پى نهاده شده است و مانند ديگر شعبههاى فلسفه ، از نحلههاى قديم و از مبانى كتاب و سنت و هر دو، استفاده كرده است. كتابهايى همچون «آراء اهلالمدينةالفاضله»، «السياسات المدنيه»، «التنبيه على سبل السعادة» از فارابى، «سياسيّات شفا» از ابن سينا، «تدبير المتوحّد» از ابن باجّه، نبوّات و سياسات «مبدأ و معاد» و «الشواهد الربوبيّه» از ملاصدرا و از اين قسم است. ماهيت، حقيقت و واقعيت سياست محور اصلى بحث و بررسى در اين گرايش است، در مرتبه بعد، از زاويه حكمت عملى كه همان عمل به حكمت است، به ارائه ويژگىهاى «انسان كامل» مىپردازند و چون «انسان كامل» نمىتواند به كمال برسد، مگر در مدينه فاضل و كامل، به ارائه ويژگىهاى مدينه فاضله و رئيس و رهبر آن و نحوه تدبير حيات بشر در آن پرداختهاند.2- انديشه سياسى اجتماعى: اين سنخ از انديشه، عمدتاً از جانب مصلحان اجتماعى معاصر ارائه شده است. از چهرههاى برجسته اين شعبه از انديشه مىتوان از سيد جمال الدين اسدآبادى، شيخ محمد خيابانى، سيد عبدالحسين شرف الدين لبنانى و شيخ محمدحسين كاشف الغطا ياد كرد. افكار اين گروه در مكتوباتى همچون مجله «العروةالوثقى» و كتابهاى «ديوان اقبال»، «الفصول المهمة فى تأليف الامة»، «المثل العليا فى الاسلام لا فى بحمدون» و... دريافتنى است. سيد جمال الدين اسدآبادى، به عنوان پرچمدار اين جريان، معضلات اساسى جهان اسلام را مطرح نمود و به دنبال ارائه راه حلهايى به تكاپو و تلاش، اقصى نقاط جهان اسلام و غيراسلام را زير پا گذاشت.سئوالهايى كه سيد مطرح كرد از اين قبيل بود كه: «چرا مسلمانان ذليل شدند؟ چرا دين اسلام ضعيف شد؟ كفار چرا غالب گرديدند؟ اين پريشانى از كجاست و خرابى از چه راه است؟» و توصيفش از جهان اسلام اين بود كه: «مورد تاخت و تاز بيگانگان قرارگرفته و اموالشان غارت شده و بيگانگان به اغلب كشورهاى اين جامعه مسلط هستند و |282| سرزمينهاى آنها را قطعه قطعه ، در ميان خود تقسيم مىكنند .... چنان ذليل و خوار گشتهاند كه پادشاهان و امراى باقى مانده اين امت، صبح خود را با مصائب شروع مىكنند و روز نو را با رنج و مشقت به شب مىرسانند، ترس از بيگانگان بر وجود آنان مستولى شده و يأس بيش از اميد، بر روح آنان غلبه كرده است.آنچه از سوى سيد، به عنوان موانع داخلى و خارجى عزت و سربلندى جهان اسلام، مطرح شد، دستمايه ديگر انديشمندان در اين گرايش گشت. اهم اين مشكلات از اين قرار بود: ترك فضايل اخلاقى و رسوخ اوصاف رذيله ، فاصله گرفتن از اسلام اصيل و نفوذ خرافات و بدعتها در عقايد مسلمين، قوميتگرايى و تعصبات قومى و نژادى، تفرقه و جدايى و درنتيجه عدم همكارى ميان علما و زمامداران و مسلمين شهرهاى مختلف و عدم آشنايى نسبت به هم، جدايى دين از سياست و تبديل خلافت به سلطنت، استبداد حكام خودكامه در كشورهاى اسلامى، جهل و بىخبرى و عقب ماندگى جوامع اسلامى از دانش و علوم بشرى، نفوذ و استيلاى بيگانگان بر كشورهاى اسلامى، تهاجم گسترده فرهنگى غرب براى نابودى دين اسلام و......با اذعان به اين مطلب كه سيد و ديگر رهروان او در شناخت مشكلات جهان اسلام توفيق شايانى كسب كردند، اما در ارائه راه حل و درمان نتوانستند نسخهاى موفقيتآميز ارائه دهند.3- انديشه سياسى كلامى: از آنجا كه يكى از بحثهاى اساسى كلام، بحث «امامت» است، متكلمان مسلمان قسمت عمده مباحث خود را به بحث درباره نياز جامعه اسلامى به امام و خصايص و شرايط وى اختصاص دادهاند و از اين طريق نظام سياسى مطلوب خود را ارائه كردهاند. كتابهايى از قبيل الشافى فىالامامه از سيدمرتضى علمالهدى و تجريدالعقايد از خواجه نصيرالدين طوسى نمونههايى هستند كه مىتوانند شاهدى بر اينگونه انديشهها باشند. دانش كلام پيوسته در معرض مسائل جديد است، از اين رو وقتى به دوره شكوفايى علم كلام مىنگريم، گرايشهاى كلامى شيعه اثناعشرى، زيدى و...، گرايشهاى كلامى اشعرى، معتزلى، مرجئهو... قابل مشاهده است اما سوگمندانه در تاريخ معاصر، كه در جهان اسلام و به ويژه ايران مورد تهاجم و بلكه شبيخون دشمنان اسلام |283| قرارگرفته و هنوز هم قرار دارد، اين دانش و انديشمندان آن از صحنه علمى به دور بودهاند و پاسخگوى معارضات جديد نبودهاند. مهمترين اقدام و بلكه يگانه اقدام مؤثر در اين شعبه از انديشه از سوى حضرت امام خمينى(ره) با طرح ولايت فقيه صورت گرفت.4- انديشه سياسى فقهى: كه از آن به عنوان فقه سياسى نيز ياد مىشود، نظام ويژهاى است كه فقهاى مسلمان در باب حكومت و سياست، در خلال ابواب فقهى عرضه كردهاند. اثر مشهور آيةالله نائينى به نام «تنبيهالامة وتنزيه الملة ...» و نيز مباحث فقهى حكومتى كه از سوى فقيهانى همچون شهيد اول، شهيد ثانى، محقق كركى، شيخ محمدحسن نجفى، شيخ جعفر كاشف الغطا و مطرح شده، از اين قبيل است.هر چند هركدام از گرايشهاى فكرى چهارگانه فوق، از اهميت زيادى برخوردار بوده و هستند و در دورههاى خاص، تأثيرات مهمى بر دولت اسلامى داشتهاند. ليكن به دليل ويژگى ديانت در جامعه اسلامى و نقش فقاهت در اداره زندگى فردى، مدنى و سياسى مسلمين، فقه سياسى به تدريج مهمترين و اساسىترين گرايش در انديشه سياسى مسلمين شد. فقه سياسى به عنوان خطمشى اصلى و فقها به عنوان متفكرين اين علم از قرون سوم به بعد در دولت اسلامى نقش مهمى داشتند. فقه سياسى در تاريخ اسلام به اعتبار تقسيمات كلامى عموماً به فقه اهل سنت و شيعه تقسيم مىشود كه در هر دو قدرت و اقتدار سياسى تقريباً يكسان است، اما نظريه شيعه در سالهاى خلافت امام على(ع) و بعد از آن تحت شرايطى به مراحل اختفا، عدم بسط يد و سرانجام به تقيه و انتظار سوق داده شد. طى تحولاتى طولانى عاقبت در ايران و به سبك ويژهاى در مفهوم ولايت فقيه تفسير ارزشمندى يافت.با توجه به گرايشهاى فكرى پيش گفته، بررسى و تدوين انديشه سياسى علماى بزرگ شيعه در دستور كار گروه تحقيقاتى تدوين انديشه سياسى شيعه قرار دارد. برخى از علمايى كه هماينك بررسى و تدوين انديشه سياسى آنها در اين گروه در حال انجام است عبارتند از: شيخ مفيد، ابوالصلاح حلبى، فارابى، شيخ الرئيس بوعلى سينا، اخوانالصفا، محقّق حلى، علامه حلى، خواجه نصيرالدين طوسى، محقق كركى، شهيد ثانى، مقدس اردبيلى، صدرالمتألهين شيرازى، محقق سبزوارى، علامه مجلسى و سيدجعفر كشفى.|284| گفتنى است در شروع كار كه مأخذ شناسى از منابع عمده آن است، برخى از منابع خطى مهم مربوط به انديشه سياسى شيعه در اين گروه شناسايى شده است كه به نوبت احيا و منتشر خواهد شد. «ميزانالملوك» سيدجعفر كشفى از همين مجموعه است كه به زودى به دست علاقهمندان مباحث انديشه سياسى خواهد رسيد.2- طرح تحقيقاتى روش شناسى تدوين انديشه سياسى اسلام (فلسفه علوم سياسى) فلسفه علم، كه برخى نام متدلوژى را به جاى آن ترجيح دادهاند، اگر چه پيشينه ديرينهاى دارد و لاقل همراه و همپاى علوم مطرح شده است ولى به صورت علمى مستقل از عمر آن چيزى نمىگذرد. اين رشته نوپا كه معنايى جز علم شناسى ندارد در ابتدا در منطق و روش شناسى علم خلاصه مىشد كه درباره اوصاف قضايا و قوانين و تئوريهاى علمى و رابطه آنها با هم و ميزان حجيت و اعتبار روشهاى علمى بحث مىكرد، از زمان «پوپر» بود كه تاريخ به عنوان داور يا شاهد يا منبع الهام علم شناسان فلسفى وارد معركه شد و با «لاكاتوش» و «كوهن» به جامعه شناسى علم نزديك گرديد بنابراين امروز فلسفه علم هم توصيفى است هم توصيهاى، هم تاريخى است هم جامعه شناختى هم منطقى است و هم فلسفى.فلسفه علم، معرفتى است درجه دوم، كه به ماهيت و اوصاف و اقسام و ابزار و فوايد و معيارها و روشها و قوانين و تئورىهاى علوم درجه اول مىپردازد و رابطه و فصل مشترك و وجه تمايز علم از غير علم را بيان مىكند. بنابراين متدلوژى قسمتى از فلسفه علم محسوب مىشود كه بخشى از وظيفه عمدهاش بررسى فنون و ظرايف و دقايق مراحل پژوهش علمى است.فيلسوف علم شناس ممكن است خود از صاحبنظران علوم درجه اول باشد و بدين ترتيب به تحقيق در موضوعات علم خود بپردازد و با هم مسلكان خود به مشاجرات و مباحثات علمى بنشيند ولى از آن حيث كه علم شناس است وظيفهاى جز تماشاگرى و در مواردى هم داورى در نزاع عالمان ندارد بنابراين از اين ناحيه نمىتواند به عنوان يك بازيگر وارد نزاع شود و حكمى درجه اول صادر كند.|285| به هرحال علم شناسى خارج از علوم درجه اول است ولى عالم به آن در قضاوت خويش از علوم درجه اول به عنوان مبادى تصورى و تصديقى استفاده مىكند، ولى از حيث ماهيت و روش با علوم درجه اول هيچ تفاوتى نمىكند الا در موضوع به عنوان مثال، موضوع علم سياست، سياست يا جامعه سياسى يا قدرت يا قدرت سياسى است اما موضوع فلسفه علم سياست، آرا و نظريات عالمان سياست است و اين كه از چه روشهايى با چه مفروضات و مفاهيمى به اين آراء و احكام دست يافتهاند لذا علم شناسى و احكام و روشها و مبادىاش، خود سزاوار بررسى و نقد خواهد بود.امروزه افرادى معتقدند كه فلسفه و متدلوژى علوم، حاكم بر تمامى معارف و انديشههاى بشر است و اينان با مطلق گرايىهاى بى دليل اين علم را به ايدئولوژى جديدى مبدل كردهاند كه تكليف همه چيز حتى دين را روشن مىكند و تحت سيطره خود در مىآورد و به تيغ نقد مىسپارد، از طرف ديگر، كسانى هستند كه هيچ فايده و اثرى در آن نمىبينند و مىگويند عالمان علوم كار خود را مىكنند و به توصيهها و توصيفهاى فيلسوفان علم وقعى نمىنهند. عالمان علوم خود بهتر مىدانند كه روشهاى علمشان چيست و چه بايد باشد، زيرا اگر به روشهاى تحقيق تفطن نمىداشتند هرگز به علمى دست نمىيافتند.اما اگر از اين افراط و تفريطها دورى شود و اهميت فلسفه و متدلوژى علوم، خوب شناخته گردد از نتايج و ثمرات آن هم عالمان و هم محققان بهره مىبرند.نكته قابل تأمل اين كه همواره در طول تاريخ به فلسفه علم توجه شده، زيرا حدود و ثغور و ماهيت علم در روشهاى آن تأثير مىگذارد و اين روشها هستند كه علم را به پيش مىبرد و امور قابل تحقيق را معين مىنمايد. در ضرورت بحث در فلسفه علوم به صورت علمى مستقل و همينطور در توجه به انديشه سياسى علماى اسلام، شهيد مطهرى (ره) معتقد است بدون توجه به مسئله شناخت فلسفه، علوم ابتر مىمانند و خود ايشان در مورد انديشه سياسى در اسلام، مشوق مرحوم عنايت در زمينه فلسفه علم، و مرغب آقاى پايا در ترجمه كتاب «جان لازى» بودهاند و نتيجه اين تشويق و ترغيب دو كتاب انديشه سياسى در اسلام معاصر و «درآمدى تاريخى به فلسفه علم» است كه اتفاقا هر دو از اولين كتابهاى فارسى در اين دو علم هستند.|286| به هر حال كمترين فايده متدلوژى و فلسفه علم بررسى مجدد مفروضات پنهان و آشكار و انگيزهها و علتها و نتايج و بازنگرى چگونگى استقلال و ارتباط منطقى و روانى با محيط خارج از يكسو و با ساير علوم از سوى ديگر است و بدين ترتيب عالمان هم از حيث نظر و هم در مقام عمل كمابيش از نظريات فيلسوفان علم بهره مىجويند و در مواقعى به علت اهميت خود به صورت فيلسوفى علم شناس ظاهر مىشوند.از طرف ديگر، محققان حيطه معرفت و حوزه دانش و حتى در سطوح پايينتر همه دانشاندوزان مىتوانند از نتايج علم شناسى فيلسوفان و جامعه شناسان و روان شناسان و روش شناسان بهره گيرند. در ابتدا آنچه باعث شد احساس ضرورت طرح مباحث فلسفه و متدلوژى علوم اسلامى سياسى به اقدام عملى و فعليت تبديل شود نياز واحد تدوين انديشه سياسى در اسلام بود. اما اين طرح خود به صورت تحقيقى مستقل قابل ارائه است به خصوص كه در اين زمينه حداقل به زبان فارسى منبع و اثر شناخته شده مستقلى وجود ندارد و آنچه به صورت پراكنده موجود است كاستىهاى فراوانى دارد.البته در زمينه معرفت شناسى دينى و فلسفه و احصاء علوم اسلامى كتابهاى بسيار محدودى وجود دارد ولى در خصوص انديشه سياسى جز پارهاى از مباحث مقدماتى كتابهاى انديشه سياسى و برخى كتب مانند روش فهم نظريههاى سياسى كه مربوط به انديشههاى سياسى غربى است، كتابهاى ديگرى ديده نشده است.در تحقيق حاضر دو سؤال اصلى وجود دارد: اول اين كه مدخل و فلسفه علوم سياسى اسلامى چيست؟ به عبارت ديگر، علوم و انديشههاى سياسى در اسلام چه اوصاف و ويژگىها و تقسيماتى دارند و فلسفه آنها چيست؟ دوم اين كه روش تحقيق در تاريخ انديشه سياسى اسلامى و انديشه سياسى انديشمندان مسلمان كدام است؟ اما در نگاهى عميقتر اين دو سؤال ارتباط وثيق و پيوندى محكم با هم دارند چرا كه تاريخ صاحبنظران هر علمى در واقع بخشى از آن و منبعى براى فلسفه آن علم محسوب مىشوند و با قدرى تسامح مىتوان گفت سؤال اصلى همان سؤال اول و سؤال دوم بخشى يا فرعى از آن است. كه به دلايل خاصى كه در ابتدا بدان اشاره شد اندكى ادعاى اصالت كرده است.|287| 3- طرح تحقيقاتى بررسى روند تجدد و نوگرايى در ايران رويدادهايى كه محتواى تاريخ سياسى معاصر ايران را تشكيل مىدهد، خواسته يا ناخواسته، بر فرهنگ و انديشه ملى و دينى در اين سرزمين تأثيرات اساسى گذاشته است.يكى از اين وقايع، ورود انديشههاى جديد غربى به ايران است كه محصول آن جريان روشنفكرى و نوگرايى در ايران مىباشد.ورود تفكرات جديد غربى به ايران از جمله وقايعى بود كه به شكلى كاملاً هدفدار به جنگ فرهنگ و انديشه دينى در كشور ما آمد و توانست تا حدودى نيز با به دست گرفتن مقامات و مراكز علمى، سياسى و اجتماعى باعث انزواى تفكر دينى گردد، اما تاريخ شاهد غلبه نهايى تفكر دينى در اين ديار بر غرب و فرهنگ اومانيستى آن مىباشد. انقلاب اسلامى اين فرصت را فراهم آورد تا به جاى گله و شكايت از غرب و غرب زدگى به تأمل و نقادى در تاريخ غرب و جريان نوظهور روشنفكرى بپردازيم.براى فهم و شناخت واقعيت جريان روشنفكرى در ايران بايد بيش از هر چيز به فهم و درك صحيح روشنفكرى و روشنگرى در غرب نايل آمد، زيرا جريان روشنفكرى در ايران، چه به لحاظ تاريخى و چه از زاويه تئوريك و نظرى، محصول و نتيجه بسط فرهنگ و تفكر جديد غربى و ظهور و تحقق ناقص، سطحى و تقليدى مراتب نازلى از «خردگرايى جديد» و جهانبينى عصر روشنگرى است.اساساً وجه تسميه جريانى كه در ايران «منورالفكرى» ناميده شد، ظهور جريان «روشنگرى» و عصر «تنوير» افكار در غرب است و هدف اين گروه تحقيق و كاوش در شكل ارتباط آرا و نظريات نسلهاى مختلف جريان روشنفكرى و ظهور و تطور تاريخى آن در ايران با جريان فرهنگى و تاريخى روشنگرى در غرب مىباشد.مهمترين سؤالاتى كه تحقيق حاضر، پاسخ آنها را بر عهده گرفته است اين است كه:مهمترين ويژگىها و مشخصههاى فرهنگ غربى چيست؟ با چه ابزار و مجارى و با چه اهدافى وارد ايران شد؟ چه كسانى پرچمدار اين نزاع بودند و چه تأثيراتى بر فرهنگ |288| دينى و انديشه سياسى جامعه ايران گذاشتند؟ و بالاخره اين درگيرى چه روندى را طى كرده است و در حال حاضر در چه وضعيتى به سر مىبرد؟ در مورد بررسى تجدد و نوگرايى در ايران تاكنون تحقيق منسجم و كاملى كه در بردارنده تمامى زواياى نفوذ فرهنگ غرب همراه با معرفى ابزارها و شخصيتهاى منادى آن فرهنگ باشد، انجام نشده است. البته تنى چند از انديشمندان آن هم به شكلى اجمالى و در محدودههاى تاريخى خاص به بحث و پژوهش و تأمل پرداختهاند. از ايرانيان دكتر رضا داورى و دكتر كريم مجتهدى استادان فلسفه، دكتر حميد عنايت استاد علوم سياسى، دكتر عبدالهادى حائرى استاد تاريخ، دكتر محمد مددپور استاد تاريخ اديان و دكتر فريدون آدميت كارمند سابق وزارت امور خارجه و در ميان دانشوران مغرب زمين، حامد الگار پژوهشگر تاريخ اسلامى ايران برجستهترند.روشى كه در اين تحقيق مورد استفاده قرار گرفته، روش تاريخى تحليلى است و اين روش با اين هدف اتخاذ شده كه ضعف موجود در منابع را كه خالى از روح تحليلى است، بر طرف نمايد. چرا كه منابعى كه در زمينه سير فرهنگ و تفكر از تاريخ گذشته ايران موجود است، داراى روحى تاريخى و توصيفى است كه نقاط ابهام فراوانى در آن به چشم مىخورد و سؤالهاى عديدهاى كه در اذهان تحصيل كردگان و محققان امروزى مطرح است را بىپاسخ گذاشتهاند لذا نياز به منابع تحليلى كه زواياى تاريك تاريخ گذشته را روشن و آشكار سازند، احساس مىشود و اين وظيفه سنگين را اين تحقيق برعهده گرفته است.واحد تدوين انديشه سياسى اسلام با آگاهى از سنگينى بار مسئوليت علمى و حساسيت موضوع و اذعان بر تازه بودن موضوعات تحقيقاتى خود، پاى در اين راه مشكل و ناهموار نهاده و از فرهيختگان و انديشمندان حوزوى و دانشگاهى اميد يارى و همكارى دارد و آماده پذيرش نقدها و اصلاحات عالمانه در مورد طرحهاى موجود و پيشنهادهاى جديد بر محور انديشه سياسى اسلام مىباشد.