ملا فتح الله اصفهانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ملا فتح الله اصفهانی - نسخه متنی

محمد علی محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصفهاني، ملا فتح الله

محمد علي محمدي

تولد

در زمستان سال 1228 ش . (12 ربيع الاول 1266 ق )(1427)باز شدن غنچه اي در خانه محمد جواد نمازي اصفهاني ، بهار را نويد داد. آن غنچه خوشبو را فتح الله ناميدند.

فتح الله در دامان پر مهر مادري مومن که هيچ گاه او را بدون وضو شير نمي داد و پدري دلسوز که لحظه اي از تربيت فرزندش غافل نمي شد، رشد کرد و پس از سپري کردن دوران بازيهاي کودکانه راهي کلاس قرآن و ديگر کتابهاي مذهبي شد.

در حوزه هاي نور

او ابتدا در حوزه علميه اصفهان به تحصيل مشغول شد. استعداد و پشتکار فتح الله موجب شد که بتواند با سرعت ، مقدمات علوم اسلامي را فرا گرفته ، در درس فقه و اصول بزرگان مدارس علميه زانوي ادب به زمين بزند. با اين حال حضور در درس بهترين اساتيد حوزه علميه اصفهان نتوانست تشنگي دانش اندوزي او را فرو نشاند. از اين رو راهي حوزه علميه مشهد مقدس شد.

در آن شهر از محضر اساتيد برجسته اي چون آيه الله حاج ميرزا نصرالله مدرس ، آيه الله محمد ابراهيم بروجردي و سيد مرتضي حائري بهره فراوان جست تا در رديف اساتيد آن ديار شناخته شد. سپس به سوي اصفهان مراجعت کرد. تا آن زمان نظريات شيخ مرتضي انصاري در اصفهان شهرتي نداشت ولي شيخ شريعت به بيان مسلک شيخ مرتضي انصاري همت گماشت .(1428)

او در سال 1295 ق . راهي نجف اشرف شد و در محضر مراجع تقليد آن زمان (آيات بزرگوار شيخ محمد حسين کاظمي و ميرزا حبيب الله رشتي ) حاضر شد و خود نيز مجلس درس مهمي تشکيل داد که بسياري از دانشمندان حوزه علميه نجف در آن شرکت مي کردند.

شيخ الشريعه در سال 1313 ق . به شوق معشوق رو به خانه معبود نهاد. او در مکه به مباحثه و گفتگو با علماي اهل سنت پرداخت به گونه اي که آنها از احاطه کامل وي به کتابهاي اهل سنت در شگفت شدند.(1429)

پس از بازگشت از حج پروانه هاي فضيلت پيرامون آن شمع شريعت گرد آمدند. در اين زمان درس او از مهم ترين درسهاي نجف به شمار مي رفت که صدها نفر در آن شرکت مي کردند. اين درسها عبارت بودند از:

1. دروس عالي فقه و اصول

2. رجال و درآيه

3. تفسير و علوم قرآن

4. فلسفه و کلام

5. درس خلافيات که در اين درس علت اختلاف نظريات و فتواهاي فقيه بررسي مي شد. او بعلاوه خطيبي توانا بود که جمعه ها منبر مي رفت و به موعظه پرداخت . از ديگر امتيازات ايشان اينکه وي به تحصيل طب و رياضيات همت گماشته و علاوه بر فرمولها و معادلات رياضي مطالب زيادي درباره علم پزشکي آموخته بود.

گويند روزي ايشان بيمار شد و وقتي پزشک براي معالجه بر بالين او آمد شيخ الشريعه در مورد بيماري اش از کتاب قانون بوعلي سينا مطلبي گفت . پزشک تصور کرد چون شيخ نوع بيماري خود را مي دانسته تنها همان قسمت کتاب را به خاطر سپرده است ولي در گفتگوهاي بعدي مشخص ‍ شد او بيشتر مطالب قانون را آماده در ذهن دارد.

اساتيد

شيخ الشريعه در محضر شريعتمداران زيادي درس شريعت آموخت تا شيخ شريعت شد به پاس احترامشان نام آنان در ذيل مي آيد:

1. ملا حيدر علي اصفهاني

2. آيه الله نصر الله مدرس

3. شيخ محمد صادق تنکابني

4. ملا احمد سبزواري

5. شيخ عبدالجواد خراساني

6. آيه الله ملا محمد باقر اصفهاني

7. شيخ حسين علي تويسرکاني ملايري

8. آيه الله شيخ محمد تقي هروي

9. آيه الله شيخ محمد رحيم بروجردي

10. آيه الله شيخ محمد حسين کاظميني

11. آيه الله ميرزا حبيب الله رشتي

شاگردان

صدها نفر از طلاب علوم ديني در جلسات درس ايشان شرکت مي کردند که بسياري از آنان بعدها در زمره مراجع تقليد در آمدند و نامي ترين آنان عبارتند از:

آيات عظام :

1. شيخ عبدالکريم حائري

2. سيد محمد حسين بروجردي

3. سيد ضياء الدين عراقي

4. سيد ضياء الدين عراقي

5. سيد شهاب الدين مرعشي نجفي

6. سيد عبدالهادي حسيني شيرازي

7. سيد محسن طباطبايي حکيم

8. سيد محمد کوه کمره اي (حجت )

9. سيد محمد تقي خوانساري

10. محمد علي شاه آبادي .

قلم نور

از آنجا که شريعت در علوم گوناگون اسلامي مهارت داشت در بسياري از رشته ها نوشته هايي پر بها از خود به يادگار گذاشت که هر يک در علوم مختلف حاکي از فزوني دانش اوست . از آن همه ، پاره اي رساله در موضوعات فقهي و اصولي است . در علم تفسير، فلسفه ، کلام و ادبيات عرب نيز داراي آثاري نيکوست .

مرجعيت

پس از وفات آيه الله ميرزا حبيب الله رشتي و آيه الله شيخ محمد حسين کاظميني شماري از مردم از شيخ الشريعه تقليد مي کردند ولي پس از رحلت ميرزا محمد تقي شيرازي ، شيخ الشريعه يگانه مرجع جهان تشيع شد. با اين حال وي رهبري ديني را چون باري سنگين بر دوش خود احساس مي کرد. او در خلوت ديده شده بود که اشک ريزان با خداي خود چنين مناجات مي کرد:

((خدايا، در آخرين روزها زندگيم در دنيا به رياست مبتلا(!) شده ام و بايد سنگيني اين بار امانت را به دوش کشم ! بار الها، من طاقت تحمل اين امر بزرگ را ندارم و حال آنکه تو فرداي قيامت از من سوال خواهي کرد))

شبيخون

شيخ الشريعه در پي مبارزه با تهاجم فرهنگي دشمن کتابخانه مهمي ايجاد کرد که دانش پژوهان از آن استفاده مي کردند و از ديگر اقدامات ايشان صدور اعلاميه هاي فراوان بود که پرده از چره استعمار مي زدود در قسمتهائي از يکي از اين اعلاميه ها آمده است .

((خدمت علماي بزرگ و عموم مردم روستاها و شهرها و کوچ نشينان
بر آقايان و هوشياران پوشيده نيست که بيگانگان از سده هاي پيشين و مدتها قبل کوشيده اند دارايي مسلمانان را برزدند و شهر و کشورشان را تصاحب کنند قرآن سراسر حکمت را از ميان آنان بردارند و آنچه از وسايل مادي و معنوي نزد آنان است نابود سازند، بيگانگان همواره براي دستيابي به اين هدفها نقشه هايي ترتيب داده اند، آنگاه آيه الله شريعت چندين نمونه از نقشه ها و هدفهاي دشمن را در 10 مورد بازگو کرده ، در پايان دردمندانه از مسلمانان و ايرانيان مي خواهد که در صف واحد در برابر دشمن متجاوز بايستند.(1430)

دزدان فرهنگ

در زماني که عراق تحت سلطه انگلستان بود حکومت استعمارگر به مزدوران خود دستور داده بود هر جا کتاب نفيس و قديمي يافتند آن را تصاحب کرده ، به کتابخانه لندن بفرستند!

در اين ميان روحانيون آگاهي که نمي خواستند فرهنگ اسلامي به دست کفار غارت شود در مقابل آنان مي ايستادند و استعمارگران با به زندان افکندن ايشان سعي مي کردند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند. ولي شيخ شريعت به کمک طلاب آمده ، آنها را از بند نجات مي داد. براي نمونه مي توان به زندان افتادن آيه الله مرعشي نجفي براي خريدن يک کتاب و سپس آزادي او به همت شيخ الشريعه اشاره کرد.

تقسيم ايران

يک سال پس از انقلاب مشروطه (در سال 1907 م ) دو کشور استعمارگر روسيه و انگلستان در يک توافق سري ايران را به 3 منطقه تقسيم کردند؛ مناطق جنوبي سهميه انگلستان و شمال ايران از آن روسيه شد و براي آنکه با هم اختلافي پيدا نکنند قسمتهاي مرکزي را به عنوان منطقه بي طرف سهم ايران قرار دادند. در اين هنگام که تماميت ارضي و استقلال ايران در معرض ‍ خطر جدي قرار داشت ، شيخ الشريعه و ديگر علما درسهاي حوزه علميه را تعطيل و خود را براي جهاد آماده کردند؛ چنانکه در تلگرافي که بدين مناسبت انتشار دادند مي خوانيم :

((اخبار موحشه مداخله اجانب در بلاد اسلاميه خصوصا به اشتهار معاهده ميشومه جديده با دولتين موجب وحشت عموم علماي اعلام (شده است .) قاطبه علماي اين مشاهد مشرفه وظايف مقاميه را تعطيل و در حفظ اسلام به اداي آخرين تکليف (جهاد) حاضر))

ايران در آتش

در سال 1330 ق با حمله روسيه به ايران شهرهاي تبريز، گيلان ، رشت ، مشهد مقدس و چندين شهر و روستاي ايران اشغال شد. در اين زمان که ايران در سراشيبي سقوط قرار گرفته بود مراجع تقليد شيعه که در آن ايام در عراق بودند تصميم گرفتند با مقاومتي قهرمانانه جلو متجاوزان را بگيرند.

در يازدهم محرم 1330 هيات علميه نجف به همراه صدها نفر از طلاب حوزه علميه و دويست هزار تن از عشاير مسلح به طرف ايران حرکت کردند. آنان تصميم گرفتند در سر راه خود به ايران چند روزي در کاظمين توقف کرده ، پس از آماده کردن مقدمات لازم به طرف ايران حرکت کنند. از جمله اقدامات آنان در کاظمين مي توان به ارسال هيات هايي به کشورهاي مختلف براي مذاکره با سران آن کشورها و ارسال اطلاعيه هاي فراوان به مسلمانان جهان اشاره کرد.

و ديگر آماده کردن عشاير ايران براي جهاد بود که با ارسال تلگرافهاي متعدد آنان را به جهاد دعوت کردند. در يکي از اين برگهاي زرين چنين مي خوانيم :

به عموم حجج اسلام ، سرداران عظام و روساي عشاير. از قديم زمان الي کنون به واسطه مردانگي عشاير هرگز به خيال اجانب نمي رسيد که دست اندازي به خاک ايران نمايند چه رسد به سوق عساکر و جسارت در ممالک اسلاميه . مگر در اين عصر مردانگي ايرانيان محو و نابود و عقايد اسلام پشت گوشها افتاده .. ياللمسلمين يک مشهد مقدس در مملکت شماست ، آيا رواست که با وجود امثال شماها به تصرف کفار درآيد و ننگ تاريخي براي شما، باقي بماند!))(1431)

وقتي مردم مسلمان و عشاير غيور ايران خود را براي دفاعي جانانه آماده کردند وثوق الدوله که در آن زمان رياست هيات وزرا را به عهده داشت با نيرنگ اولا از حرکت علما به طرف ايران ممانعت کرد. وانگهي از عشاير و ديگر امت مسلمان ايران خواست از هر گونه اقدامي که مخالف سياسيتهاي روسيه و انگلستان باشد خودداري کنند و به آنها هشدار داد که اگر با نيروهاي در حال پيشروي انگلستان مقابله کنند دولت آنها را مواخذه خواهد کرد. و از طرف ديگر مصرانه از علما خواست که از کاظمين متفرق شوند.

عقب نشيني نيروهاي روسيه و اقدامات وثوق الدوله کارگر افتاد و تندري که مي رفت خصم را بسوزد توسط دولت ايران خاموش شد و علما که نمي خواستند جنگ داخلي مشکلات ايران را دو چندان کنند از حرکت به طرف ايران منصرف شدند.

نبرد اقتصادي

شيخ شريعت در کنار ديگر علما در برابر هجوم اقتصادي دشمن دو اقدام مهم انجام داد.

1 - تشويق مردم به ايجاد شرکت هاي تعاوني

2. تحريم خريد و فروش اجناس و وسايل روسيه و انگلستان .

البته در اين جبهه نيز زماني که مي رفت اين مبارزه منفي شکوفه دهد سفارت انگليس با يک نامه فدايت شوم به وثوق الدوله نوشت که از علما بخواهد فتواهاي خود را ملغي اعلام کنند و وثوق هم همين کار را کرد.

مجتهد مجاهد

عراق در جنگ جهاني اول به تصرف انگلستان درآمد و شيخ الشريعه ضمن صدور فتواي جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهي جبهه قرنه را به عهده گرفت .

يکبار که مجتهد مجاهد با کشتي کوچکي به طرف يکي از جبهه ها در حرکت بود. کشتي آنها شکست و نزديک بود ايشان غرق شود که ديگر مجاهدان وي را نجات دادند.

نيروهاي مردمي به فرماندهي علما به مدت هيجده ماه در برابر نيروهاي عظيم انگلستان مقاومت کردند و اگر پيروزي نهايي متفقين و ضعف شکست عثماني و ديگر متحدانش نبود اشغالگران هيچ گاه موفق به اشغال عراق نمي شدند.(1432)

در بستر انقلاب

نيروهاي انگلستان و همدستانش در جنگ جهاني اول با طرح اين شعار که هدف ما رهايي کامل ملتهاست توانستند عراق و ديگر کشورهاي عربي را تصرف کنند اما پس از اشغال عراق نه تنها به آنها استقلال ندادند که سعي کردند با برگزاري رفراندم فرمايشي به اشغال خود حالت قانوني دهند و آنگاه که عده اي از آزاديخواهان درخواست استقلال کردند آنها را تبعيد و زنداني کردند و متعاقب اين اوضاع شيخ الشريعه با ارسال تلگرافهايي به حاکمان انگليسي و فرماندهان ارشد نظامي آنان از اين درخواست سرباز زدند و سعي کردند با سرکوب جلو انقلاب را بگيرند.

در اين هنگام آيه الله ميرزا محمد تقي شيرازي با صدور فتوايي به عراقيان اجازه داد که اگر انگليسيان از دادن حقوق آنها سرباز زدند آنان دست به اسلحه برند و حق خود را باز پس گيرند. و اين گونه بود که آتش انقلاب در عراق زبانه کشيد.

در هنگامي که تمامي شهرهاي عراق در آتش انقلاب مي سوخت ناگهان آيه الله ميرزا محمد تقي شيرازي که در اين زمان رهبري انقلاب را به عهده داشت به طور مرموزانه اي درگذشت ولي در آن لحظات حساس آيه الله شريعت اصفهاني علم بر زمين افتاده ميرزاي شيرازي را برداشت و با صدور بيانيه اي از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعي که در صحن حضرت علي عليه السلام برگزار شده بود حاضر شد و در حالي که به علت کهولت و ناتواني نمي توانست به تنهايي راه برود با کمک چند نفر از اطرافيان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسليت از دست دادن ميرزا، مجاهدان را به استقامت فراخواند و آنگاه آيه الله سيد ابوالحسن اصفهاني را به عنوان نماينده خود انتخاب کرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد.

در همين ايام ويلسون ، نماينده انگلستان در عراق تصميم گرفت با فرستادن پيام تسليتي باب گفتگو با شيخ را باز کند، او را به پندار خود بفريبد اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه يافت .(1433)

متعاقب اين اوضاع نيروهاي انگليسي که در ايران و هند مستقر بودند به طرف عراق روانه شدند تا اينکه تعداد آنها به يکصد و پنجاه هزار نفر رسيد که به انواع سلاحهاي پيشرفته و هواپيماهاي جنگي مجهز بودند. قدرت روز افزون نيروهاي انگلستان ، تمام شدن منابع مالي مجاهدان و قرار گرفتن آنان در محاصره اقتصادي و نظامي ، نيز تغيير سياست انگلستان و پيشنهاد تشکيل حکومت ملي در عراق از طرف ديگر موجب شد که بين رهبران جهاد اختلاف افتد و انقلاب متوقف شود. دولت انگلستان به طور رسمي تغير سياست خود را اعلام کرد و بدين سان استقلال خود را هر چند ناقص ‍ به دست آورد. اگر انقلاب به پيروزي نظامي مي رسيد علما مي توانستند با تشکيل حکومت اسلامي عراقي آباد و آزاد بسازند عوامل فوق در کنار سستي که به مناسبت شروع فصل کشاورزي در مردم عراق پديد آورده بود باعث شد که نيروهاي انگلستان بتوانند به طرف شهرهاي مقدس پيشروي و کربلا، کوفه و آنگاه نجف را اشغال کنند.

پس از اشغال نجف 17 تن از علما و از جمله حسن فرزند شيخ الشريعه دستگير و براي تبعيد روانه بصره شدند.

خاندان

آيه الله شريعت با يکي از نوادگان آيه الله شيخ محمد حسين اصفهاني مولف کتاب فصول ازدواج کرده بود و حاصل اين ازدواج 3 فرزند پسر بود:

1. شيخ حسن : وي فرزند بزرگ شيخ الشريعه بود و در انقلاب نقش بسزايي داشت .

2. شيخ مهدي ، او تقريرات درس پدرش را به رشته تحرير کشيد و کتاب ((اعلام الاعلام بمولد خير الانام )) از اوست .

3. شيخ محمد شريعت (1283 - 1357 ق .): وي در نجف به تکميل علوم خود پرداخت . در سال 1331 ش . آيه الله بروجردي او را به عنوان نماينده خود راهي اصفهان کرد. شيخ محمد پس از رحلت آيه الله بروجردي امام امت (ره ) را به عنوان مرجع اعلم معرفي کرد که عده اي از علماي پاکستان هم به پيروي از ايشان امام را مرجع تقليد اعلم به مردم معرفي کردند.(1434)

صبح تيره

سرانجام روح پر فتوح آيه الله شريعت اصفهاني پس از عمري تلاش در راه اسلام و قرآن در شب يکشنبه هشتم ربيع الثاني سال 1339 ق . قفس تن را دريد و آن نفس مطمئنه به سوي پروردگارش پر کشيد و پيکر مطهرش در جوار قبر اميرمؤ منان عليه السلام به خاک سپرده شد.

در سال 1366 ق . که آيه الله حاج آقا حسين قمي دار فاني را وداع کرد و مي خواستند او را کنار شيخ الشريعه دفن کنند در هنگام حفر قبر مقداري از قبر شيخ شريعت خراب شد و حاضران با تعجب ديدند جسد آن فقيه فرزانه هنوز کاملا تازه است چنانکه گويا روز پيش به خاک سپرده شده است .

/ 1