اصلاح حوزه در نگاه شهید صدر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصلاح حوزه در نگاه شهید صدر - نسخه متنی

اسماعیل اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصلاح حوزه در نگاه شهيد صدر

اسماعيل اسماعيلى

سخن از اصلاح ساختار حوزه هاى علوم دينى سخن جديدى نيست. انديشه ايجاد تحول در حوزه ها از ديرزمان ذهن و فكر مصلحان و دلسوزان حوزه را به خود مشغول داشته است. دگرگونيهاى شتابنده اجتماعى سياسى در اروپا و در پى آن راه يافتن انديشه هاى جديد در جامعه هاى اسلامى و رشد پرشتاب دانشها و صنعتها در سده هاى اخير ترديدى باقى نگذاشت كه اگر حوزه هاى علميه با ديرينه سالى و پشتوانه علمى و فرهنگى و جايگاه برجسته اى كه در جامعه هاى اسلامى دارد از نظم و سازمان دهى شايسته و كارآمدى برخوردار باشد مى تواند نقشى به مراتب مهم تر و دستاوردها و نتيجه هاى فراتر از آنچه اكنون وجود دارد به بار آورد.

افزون بر اين رسالتى كه حوزويان در فهم ژرف دين و رساندن احكام خدا به مردم و نيز اصلاح و تهذيب جامعه و حاكم كردنِ دين الهى در هر زمان بر عهده دارند ايجاب مى كند كه حوزه هاى علميه هماهنگ با زمان ره پويند و از برنامه ها و تشكيلاتى برخوردار باشند كه به آسانى بتوانند نيروهاى لازم; يعنى طالب علمان متعهد و فاضل و مجتهدان و محققان توان مندى را براى اين مهم درخود بپروراند.

روشن است كه حوزه هاى علميه با همان سازمان كهن و برنامه ها و شيوه هاى ساده آموزشى و تبليغى نمى تواند به آسانى از عهده اين رسالت مهم برآيد.

حوزه هاى علميه نيز همچون هر نهاد علمى آموزشى ديگر بلكه به خاطر اهميت رسالتى كه بر عهده دارند براى حفظ شكوفايى و بالندگى خويش نياز به اصلاح و بازنگرى پياپى دارند. در اين راستا تلاشهاى فراوانى از سوى عالمان دردآشنا و مصلحان بزرگ حوزه در جهت ايجاد دگرگونى و بالابردن توان علمى و عملى حوزه ها صورت گرفته و طرحها و برنامه هايى نيز در اين زمينه ارائه شده است. در سالهاى اخير كه سير دگرگونيهاى اجتماعى و سياسى شتاب بيش ترى به خود گرفته نياز به اصلاح ساختار حوزه و ايجاد دگرديسى در آن نمود بيش ترى پيدا كرده و اصلاح حوزه سخن روز حوزه هاى علميه بوده و بارها مورد بحث قرار گرفته است. با اين حال بايد باب گفت وگو را هميشه باز گذاشت تا هر چه پخته تر و سنجيده تر به سوى حوزه ايده آل حركت كرد.

ما در اين دفتر كه به ياد مردى بزرگ و اصلاح گرى نكته سنج و همه سونگر شهيد سيد محمدباقر صدر گشوده شده نظرى مى افكنيم به انديشه اصلاحى وى تا فرهيختگان و انديشه وران حوزوى به نيازهاى عصرى از انديشه آن فرزانه راه فردا را بيابند. ان شاء اللّه.

وضعيت حوزه نجف

در روزگارى كه شهيد در حوزه نجف تحصيل مى كرد حوزه پرآوازه نجف حال و روز خوبى نداشت. سكوت و بى تفاوتى حوزه نسبت به دگرگونيهاى اجتماعى سياسى و مسائلى كه در برون حوزه رخ مى داد سايه سنگين خود را بر حوزه گسترانده بود. هرگونه توجه و گرايش به امور سياسى عملى خارج از حوزه و رسالت روحانيت و امرى ضد ارزش تلقى مى شد. سخن گفتن از دانشها و فنهاى جديد و دستاوردهاى صنعتى و فراگيرى زبانهاى خارجى خواندن روزنامه و مجلّه

گوش فرا دادن به راديو و دون شأن عالم دينى به شمار مى آمد.

افزون بر اين پيامدهاى ناگوار شكست انقلاب مشروطيت ايران كه با مجاهدتها و رهبريهاى روحانيت و مراجع نجف به پيروزى رسيده بود در گريزاندن روحانيت از سياست و انزواپيشه كردن آنان كارساز بود.

استعمارگران و عوامل مرموز آنان بر بى فايدگى كارهاى سياسى و جاانداختن دكترين جدايى دين از سياست تأكيد بسيار مى ورزيدند و از يأس و دلمردگى حوزه نجف بهره ها بردند.

شهيد صدر خود از نزديك شاهد بر اين حال و روز بود و بى برنامه گيهاى حوزه را مى ديد و از اوضاع نابسامان آن رنج مى برد.

او مى ديد كه اگر برنامه اى مدون و حساب شده براى جذب و پذيرش طلاب در حوزه نجف وجود مى داشت و اگر شيوه هاى جديد آموزشى تحقيقى و تبليغى با بهره گيرى از استادان شايسته و متون درسى مناسب و برنامه اى معين و مدون وجود مى داشت اگر حوزه به انبوه مسائل و دگرگونيهايى كه در جهان اسلام و غير اسلام رخ مى داد توجه مى كرد مى توانست در مدت كوتاه تر و با هزينه اى كم تر دستاوردهايى مهم تر و كاراتر به جهان اسلام تقديم كند.

شهيد صدر پژوهشهاى ژرف و تلاشهاى جانفرساى حوزويان را در فهم و حل مسائل پيچيده فقهى و اصولى در محيط گرم نجف با نبود ابزار و وسائل رفاهى شاهد بود ولى از اين كه اين تلاشهاى فراوان بدون برنامه ريزى روشن و بدون آشنايى با دانشهاى روز و مكتبهاى مختلف: سياسى حقوقى اقتصادى و بدون در نظر گرفتن مسائل نوپيدا و نيازهاى روز دنياى اسلام ثمره چندانى نمى توانست به بارآورد به شدت رنج مى برد و چنين بود كه از همان دوران جوانى بايستگى اصلاحهاى ساختارى و دگرگونى در نظام حوزه را به روشنى دريافته بود و انديشه بازسازى حوزه فكر و ذهن وى را مشغول ساخته بود. شكوفايى و بالندگى حوزه هاى علوم دينى براى شهيد صدر به عنوان يك آرمان بلند مطرح بود و اين جز در
سايه اصلاح وضع موجود و تجديد حيات و نوسازى دوباره ميسر نبود.

در سال 1384 آن گاه كه مرحوم محمد جواد مغنيه (فقه الامام الصادق) و (علم اصول الفقه فى ثوبه الجديد) را با نگرشى نو و شيوه اى جديد نگاشت بارقه اميدى در دل حوزويان تابيد. اين كار گرچه محدود و بيش تر در چهارچوب بخشى از نظام آموزشى حوزه بود ولى همين مقدار نيز گامى مهم در راستاى اصلاح حوزه به شمار رفت. در همان زمان شهيد صدر انتشار چنين كتابهايى را سرآغاز دگرگونى و مايه اميدوارى حوزويان دانست و در مقاله اى از استاد مغنيه به خاطر شكستن طلسم سكوت و ارائه روشهاى نو به نيكى ياد كرد.1

در نگاه شهيد صدر كارهايى بسان آنچه محمد جواد مغنيه انجام داد و نيز كارهاى شيخ محمد رضا مظفر در تدوين علم اصول به شيوه اى نو و راه انداختن دانشكده فقه در نجف مى توانست گام نخست در پيمودن راه اصلاح حوزه باشد.

ديدگاههاى شهيد صدر براى اصلاح حوزه

شهيد صدر درباره بخشهاى گوناگون حوزه ديدگاههاى جديد و ابتكارى داشت و براى بسيارى از آنها نيز طرحهاى نوى ارائه داده. در زمينه نظام آموزشى مديريت پژوهش پيام رسانى شيوه پذيرش طلاب و بسيارى ديگر از اين دست نظر داد و راه گشود. با طرح مسائل سياسى و اجتماعى در حوزه نجف روحانيت را به ميدان سياست كشاند و تئورى مرجعيت و بالا بردن جايگاه و كارآيى آن و نيز شيوه هاى تواناسازى تمركز و استمرار نهاد مرجعيت را مطرح ساخت.

در زمينه فقه و اصول كه دو پايه اصلى دانشهاى حوزه اى را تشكيل مى دهند آثارى ارائه داد كه در نوع خود كم مانند بودند. به تنهايى به رويارويى جدّى و بنيادى با خدا ناباوران برخاست و با هوشيارى و احاطه بسيار قوى بر فلسفه و اقتصاد اسلامى ديدگاههاى مادى و الحادى شرق و غرب را به نقد كشيد و به شبهه هاى آنان پاسخ گفت و روشهاى جديدى در آموزش فلسفه و منطق ارائه داد.

از مجموعه ديدگاههاى وى در مورد اصلاح حوزه مى توان استفاده كرد كه اصلاح سه محور را در حوزه و روحانيت بر بخشهاى ديگر پيش مى داشت و بر اين باور بود كه اگر در اين سه بخش دگرديسى لازم صورت گيرد تا حدود زيادى امور حوزه سامان مى پذيرد. اكنون بررسى محورهاى سه گانه:

1 . اصلاح نظام ادارى حوزه.

2 . اصلاح نظام آموزشى.

3 . اصلاح فرهنگ حوزه.

اصلاح نظام ادارى حوزه

حوزه هاى علوم دينى از همان آغاز پيدايش رسالت خويش را به خوبى انجام داده و ميراث ارزشمندى از دانش فقه اصول فلسفه كلام تفسير حديث و براى ما به يادگار گذاشته و شمار بسيارى فقيه حكيم مفسر فيلسوف متكلم محدث منجم رياضى دان و به جامعه اسلامى تحويل داده اند. عالمان پرورش يافته در حوزه ها و ميراث بر جاى مانده از آنان در آن پايه از ارزشند كه مى توان گفت امروز حوزه هاى علميه و روحانيت هرچه دارند از بركات كار و تلاش آنها و آرا و ديدگاههاى دقيق محققانه آن فرزانگان است.

بى گمان چنين ميراث عظيم و چنين دستاوردهاى با شكوهى هيچ گاه نمى توانسته است با بى نظمى و بى برنامگى به وجود آمده باشد. حوزه هاى علوم دينى و تشكيلات روحانيت از همان ابتدا سامان و مديريت ويژه خويش را داشته است. هر چند تشكيلات و برنامه اداره آنها بسيار ساده و ابتدايى بوده ولى به خاطر اخلاص صداقت زهد پاكى و معنويتى كه هميشه در اين مراكز علمى سايه گستر بوده همين تشكيلات ساده كارآيى شايسته و در خور را در آن دوره ها داشته است.

بر اين اساس پافشارى بر بايستگى اصلاح و ايجاد دگرگونى در نظام ادارى و سازمانى حوزه از سوى شهيد صدر به خاطر ناهماهنگى و ناهمخوانى برنامه هاى
ساده گذشته حوزه با نيازهاى امروز است نه اين كه حوزه سامان و برنامه اى نداشته است. چنانكه پيش از اين يادآور شديم دگرگونيهاى شتابنده و خيره كننده علمى فرهنگى صنعتى در روزگار ما به همبرابرى آن گسترش حوزه و مسئوليت حوزه هاى علميه به طور طبيعى ايجاب مى كند كه تشكيلات و برنامه هاى سازوار با نيازهاى اين روزگار در حوزه ها پديد آيد و نظام ادارى گذشته دگرگون و اصلاح گردد. كارهاى سنگين حوزه هاى امروز با تشكيلات ساده و ابتدايى به انجام نخواهد رسيد و روشن است كه برنامه ريزى دقيق تر و سامان قوى ترى را مى طلبد.

شهيد صدر به حكومت اسلامى مى انديشد و تشكيل آن را براى تمدن بشر ناگزير مى داند و روشن است كه اين مهم بدون اصلاح حوزه و برنامه ريزى همه سويه و تربيت و تهذيب انسانهايى كه بتوانند شالوده اين بناى مقدس را پى بريزند به انجام نخواهد رسيد:

( حكومت اسلامى نه تنها يك ضرورت دينى كه گذشته از آن براى تمدن نيز يك ضرورت است; زيرا يگانه راهى است كه مى تواند استعدادهاى انسان را در جهان اسلام شكوفا سازد و او را تا جايگاه طبيعى اش كه پايگاه والاى تمدن انسانى باشد بالا ببرد و از پراكندگيها و عقب ماندگيها و تباهيهاى رنگارنگى كه دچار آن است رهايى بخشد.)2

در نگاه شهيد صدر از آن جا كه تشكيل چنين حكومتى بر ولايت مطلقه فقيه در عصر غيبت استقرار دارد تحقق عينى آن جز با يارى گرى همه سويه اسلام شناسان و عالمان دينى نشايد. طبيعى است كه بايد زمينه سازى بايسته براى اين مهم در حوزه هاى علميه صورت گيرد و در بخشهاى گوناگون نيروهاى شايسته تربيت گردند و اين خود بدون برخوردار شدن حوزه ها از نظام مديريتى توانا و تشكيلات و نظام ادارى استوار و هماهنگ با نيازهاى روز نشايد. توجه شهيد صدر به تربيت طلاب جوان و كادرسازى براى تحقيق تبليغ و همچنين تلاشى براى ژرفا بخشيدن و جهت دادن

به آگاهيهاى سياسى اجتماعى آنان در همين راستاست.

او به نيكى دريافته بود كه اصلاح ساختار مديريتى حوزه آن هم حوزه نجف با ويژگى كه داشت به گونه انقلابى ميسر نيست بلكه بايد كم كم و با تربيت نيروهاى جوان و وارد ساختن افكار و انديشه هاى جديد به حوزه و طرح مشكلات جهان اسلام در جلسه هاى درس و بحث زمينه لازم را فراهم آورد.

شهيد صدر در خصوص اصلاح نظام حوزه برنامه و طرح روشنى ارائه نداده است ولى توجه وى به نهاد مرجعيت و ارائه طرحى دقيق براى تواناسازى و كارآمدى آن و تأكيد بر هماهنگ سازى حوزه هاى علميه كوچك و بزرگ در راستاى همين امر صورت گرفته است; زيرا به وجود آوردنِ دگرگونى در سازمان حوزه و برنامه ريزى براى آن بدون توجه به نهاد مرجعيت و نيز پيوستگى حوزه ها با يكديگر ممكن نيست; از اين روى در راستاى اصلاح نظام حوزه اين دو مسأله را از ديدگاه شهيد صدر مورد بررسى و ارزيابى قرار مى دهيم:

الف . تئورى مرجعيت

جايگاه بلند مرجعيت در حوزه هاى علميه بر كسى پوشيده نيست مرجع تقليد افزون بر مقام افتاء و پاسخ گويى به استفتائهاى مردمان عهده دار اداره حوزه ها و هدايت و تربيت طلاب نيز هست. گرفتن وجوه شرعى و هزينه آن در حوزه هاى علميه نيز روشن گر همين امر است; از اين روى شهيد صدر ضمن تاكيد بر بايستگى حفظ جايگاه مرجعيت در حوزه ها بر اين باور بود كه بايد نطام دقيقى براى آن پديد آورد تا همين سرپرستى سنتى شكلى سامان مند پيدا كند.

روشن است كه مرجع تقليد كه رهبرى شيعيان و سرپرستى حوزه را بر عهده دارد و شعاع كارش در حوزه و اجتماع گسترده است به تنهايى و بدون برنامه ريزى درست و داشتن يك تشكيلات به سامان نمى تواند كارهاى خود را به خوبى انجام دهد. از اين روى شهيد صدر بر اين باور بود كه براى كارا كردن نهاد مرجعيت و نيز دستيابى

به نظام مديريتى صحيح براى حوزه بايد نهاد مرجعيت را اصلاح كرد.

بر اين اساس و براى روشن گرى درست اين مسأله در حوزه و فراهم كردن زمينه تحقق اصلاح حوزه شهيد صدر در سالهاى 1390 ـ 1393هـ.ق. دست به يك كار ابتكارى زد و درسى را تحت عنوان (مسأله مرجعيت) براى گروهى از شاگردان خويش شروع كرد و هفته ها در مورد آن محققانه به كندوكاو پرداخت و زواياى گوناگون آن را مورد توجه و بررسى قرار داد.

در آغاز اين بحث شهيد صدر بر عهده يكى از شاگردان خويش مى گذارد كه همه مطالب مطرح شده در اين جلسه ها را يادداشت بردارد و او نيز به سفارش استاد عمل مى كند و پس از پايان دوره بحث يادداشتهاى خود را به خدمت استاد تقديم مى دارد. استاد بخشى از آن يادداشتها را دوباره تقرير مى كند و با ويرايش و اصلاح جديد به عنوان (تئورى مرجعيت) ارائه مى دهد.3

در اين طرح شهيد صدر ضمن برشمردن هدفها و مسؤوليتهاى نهاد مرجعيت شيعه تشكيلات و برنامه هاى بايسته و لازم براى دستيابى به هر يك از آنها را بيان مى كند.

در اين باره يكى از شاگردان شهيد صدر مى نويسد:

(شهيد صدر درصدد دادن نظم به حوزه علمى نجف بودند چون اين حوزه مركز پرتوافشانى اسلامى در منطقه بزرگى از جهان اسلام به شمار مى رفت. پس تنظيم اين حوزه و سوق دادن آن به سوى جهاد و مبارزه امر بسيار مهمى به شمار مى رود. اين كار به طور مستقيم و غيرمستقيم توسط شهيد صدر انجام گرفت.

وضع تئورى موضوعى مرجعيت كه برنامه ريزى مى كند تا مرجعيت داراى دستگاههاى كاملى باشد كه حتى بعد از درگذشت مرجعى كه آنها را تأسيس نموده باقى بمانند. اين تئورى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى حضرت امام خمينى و با توجهات ايشان در حوزه علميه معمول گرديده است.

علاوه بر اين شهيد صدر در تربيتِ اشخاصى دانا و بيدار همت گماشت تا در تنظيم حوزه علميه و سوق دادن آن به جهاد و مبارزه شركت جويند.)4

بنابراين سامان دادن به ساختار مديريتى حوزه هاى علميه در گرو توجه به مسأله مرجعيت است.

در همين راستا شهيد صدر تماسهاى پيوسته با مراجع تقليد حوزه علميه نجف داشت. او تلاش مى ورزيد حوزه را از راه آنان بويژه آيت اللّه سيد محسن حكيم به سامان درآورد.

سيد محمد باقر حكيم فرزند آيت اللّه حكيم در اين باره مى گويد:

(هدف اصلى شهيد صدر در موضعى كه انتخاب كرده بود اين بود كه مراجع را به سوى جهاد و مبارزه و تنظيم حوزه علميه سوق بدهد.بيدارى مرحوم آيت اللّه حكيم و برنامه ريزى آيت اللّه شهيد صدر نقش مهمى در بالا بردن وضع حوزه علميه نجف تا قبل از حدوث كودتاى 17 تموز 1968 [1388هـ.ق.] به عهده داشتند. اين كودتا كه به وسيله آن بعثيها حكومت را در دست گرفتند هدف اصلى آن در نابودى حوزه علميه نجف اشرف و دست آوردهاى آن كه با مرجعيت آية اللّه حكيم و برنامه ريزيهاى آيت اللّه شهيد صدر به دست آمده بود خلاصه مى شد.)5

ب . حوزه هاى هماهنگ

حوزه هاى علميه كوچك و بزرگ در طول تاريخ يك هدف را دنبال مى كرده اند و به يك روش به تربيت طلاب و اداره خود مى پرداخته اند ولى هيچ گاه چنين نبوده است كه برنامه هاى هماهنگى داشته باشند و يك فكر و سليقه بر همه آنها حكومت كند بلكه اداره هر حوزه و تشكيلات و ساختار سازمانى آن بسته به سليقه و
نظر عالم بزرگ و يا عالمان همان شهر بوده است. از اين روى در پيوند مديران اين حوزه ها با طلاب چگونگى پرداخت شهريه اداره مدرسه متنهاى درسى سبك آزمون گزينش و پذيرش طلاب درسهاى جنبى و برنامه هماهنگ و يكسانى بر حوزه هاى علميه حاكم نبوده است.

شهيد صدر در راستاى طرح ها و برنامه هاى نو و هدفهاى بلندى كه در مورد اصلاح ساختار اداره حوزه ها داشت بر اين باور بود كه تشكيلات حوزه هاى بزرگ بايد به گونه اى باشد كه يك پيوستگى و هماهنگى دقيقى بين آنها و حوزه هاى كوچك برقرار باشد; زيرا همه آنها به منزله مجموعه يكسانند و بايد برنامه يكسانى در همه بخشها و بر همه آنها جارى باشد.6

در حقيقت حوزه هاى بزرگ وظيفه دارند با اجراى يك برنامه فراگير همه حوزه هاى كوچك را پوشش دهند. روشن است كه اجراى چنين برنامه اى افزون بر بهره مند ساختن حوزه هاى كوچك از امتيازهاى حوزه هاى بزرگ از هدر رفتن نيرو و فرسايش تواناييها جلوگيرى مى كند و بازدهى مراكز علوم دينى را افزايش مى دهد.

اصلاح نظام آموزشى

آموزش در حوزه ها اهميت و جايگاه ويژه اى دارد.

اصلاح گران بيش ترين توجه ها را به اين بخش داشته اند. تلاشهاى آنان چه پيش چه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در جهت سامان دهى اين بخش بوده است. از آثار و كتابهاى شهيد صدر نيز به روشنى پيداست كه در نظر وى نيز نظام آموزشى و شيوه هاى فراگيرى رايج حوزه ها و مواد و كتابهاى درسى چگونگى آزمودن و در درجه نخست اهميت قرار دارد.

شهيد صدر برنامه آموزشى حوزه را از زاويه هاى گوناگون نارسا و ناكافى مى دانست و بر اين باور بود كه به كلى اين بخش بايد دگرگون و متنهاى درسى جديد و جامع در همه رشته هاى علوم اسلامى به نگارش درآيد و همزمان از ابزار جديد
آموزشى نيز استفاده گردد:

(وى آرزو داشت كه بخش آموزش حوزه هاى علميه به سامان مرتب و زمان آموزش و ساعت درسها معين باشد. استادان و طالب علمان به سامان آراسته و پاى بند به زمانهاى ويژه شده باشند. درسها و آزمونها و آگاهاندن از نتيجه ها براساس شيوه هاى مراكز علمى جديد صورت گيرد تا طلاب در اثر بى برنامگى تباه نگردند و سرگردان و بدون تكليف نباشند و بى آيين و برنامه و بر اساس هوى وهوس و گرايش خويش رفتار نكنند تا هنگامهاى زندگى بيهوده بگذرد و تباه شوند.)7

اصل بايستگى ايجاد دگرگونى در نظام آموزشى حوزه هاى علميه را افراد ديگرى غير از شهيد صدر نيز يادآور مى شدند و گاه ديدگاهها و برنامه هايى نيز براى بهبود آن ارائه مى كردند. آنچه مهم است و داراى اهميت كه وى تنها به اظهار نظر و نقد و ردّ شيوه هاى موجود آموزشى بسنده نكرد بلكه در عرصه عمل نيز كارهايى را در اين راستا انجام داد.

وى دانشهاى حوزوى: فقه اصول فلسفه اقتصاد تفسير و را به شيوه جديد و براساس طرحهاى آموزشى خويش تدريس كرد و در عمل درستى و كارآيى آنچه را كه گفته بود به ثبوت رساند. يك دوره اصول نگاشت و تدريس كرد. فلسفه و اقتصاد با اسلوب و روش جديد نگاشت و تدريس كرد و انديشه هاى ماترياليستها را در فلسفه و اقتصاد مطرح ساخت و با قدرت پوچى و سستى آنها را نماياند و بر ويرانه هاى ديدگاههاى الحادى آنان بناى بلند اقتصاد و فلسفه اسلامى را برافراشت.

در شيوه رساله نويسى و ارائه آرا و فتاوا دگرگونى پديد آورد و رساله عمليه خويش را با سبكى نو با عنوان (الفتاوى الواضحة) به مؤمنان و خداجويان عرضه داشت. همين كه احساس كرد زمينه براى نشان دادن اهميت آموزش قرآن و تفسير سازگار است درسهاى فقه و اصول خود را رها و درس تفسير را جايگزين آنها ساخت.

شهيد صدر براى شكوفا ساختن استعداد حوزويان و رونق دادن به ديگر دانشها در حوزه شاگردان خويش را سفارش كرد تا هر يك در رشته ويژه اى از دانشهاى اسلامى به تدريس و تحقيق بپردازند و تنها به دانشهاى رايج و رشته هاى سنتى فقه و اصول بسنده نكنند.

وى با اين حركت هوشيارانه و دقيق زمينه اى را فراهم ساخت كه بر اساس آن حوزه همراه درسهاى اصلى در عرصه دانشهاى: تفسير حديث فلسفه تاريخ كلام اخلاق سياست و توانست متخصصان و صاحب نظرانى را پرورش دهد. شاگردان نيز رهنمودهاى استاد را به كار بستند و هر يك به كامل كردن آموخته هاى خويش در يكى از اين رشته ها پرداختند ولى افسوس كه حركت خشن حاكمان مستبد و خونخوار عراق مانع از بالندگى و رشد اين نهال نوپا شد و اين كار سترگ ناتمام ماند و حوزه نجف در گرداب بلا افتاد و تار و پودش از هم گسست.8

در اين بخش از نوشتار براى آشنايى بيش تر با ديدگاههاى اصلاحى شهيد صدر در زمينه هاى آموزشى نظرى به آنها مى افكنيم:

اصول

در مورد كتابهاى درسى دانش اصول كه از ديرباز تا كنون در حوزه هاى علميه رايج بوده سخن بسيار گفته شده است. بگذريم از اشكالهاى بسيار و نارساييهايى چون پيچيدگى عبارتها زايد بودن پاره اى از مباحث كهنگى سبك نگارش و كه بارها در همين مجله و جاهاى ديگر مورد بحث قرار گرفته است بى گمان كتابهايى همچون: معالم الأصول شيخ حسن بن شهيد فرائد الأصول شيخ انصارى كفاية الأصول آخوند خراسانى كه به ترتيب در حوزه هاى علميه تدريس مى شوند هيچ يك به عنوان كتاب درسى نگاشته نشده اند بلكه بيش تر بازنوشته تقريرات درسهاى خارج نويسندگان آنهاست و مربوط به ساليان سال پيش. اين نكته اى است كه به هيچ روى نمى شود از آن دفاع كرد.

در روزگارى كه دانشهاى گوناگون زود به زود لباس عوض مى كنند و سال به سال دگرگونى اساسى در آنها پديد مى آيد و كارشناسان و دانشوران و دانشمندان در هر يك ديدگاههاى جديدى ارائه مى دهند و براى اتقان و كارآمدى آن به گفت وگو مى پردازند و شتاب و دگرگونى شگفت انگيزى دارند اصرار بر ثابت نگهداشتن متنهاى آموزشى حوزه بسيار ناشايست و كناره گيرى از تمدن بشرى است. البته روشن است كه نارسايى و مناسب نبودن اين كتابها و مانند آنها براى متن درسى هيچ گاه به معناى بى اهميتى و كم ارزشى آنها نيست. كتابهايى همچون كفايه و رسائل دستاورد افكار بلند عالمانِ نامور عصر خويش هستند و اكنون پس از گذشت سالها همچنان موقعيت خويش را حفظ كرده اند و در اين مدت صدها فقيه و اصولى برجسته با استفاده از همين كتابها به مقام بلند اجتهاد رسيده اند.

روزگارى كتاب رياضيات شيخ بهائى و قانون شيخ الرئيس جديدترين و مهم ترين دستاوردهاى بشر در رشته رياضيات و طب به شمار مى آمدند ولى اكنون ديگر نمى توان آنها را همچنان پيشتاز به شمار آورد. اكنون آنها نمى توانند كتاب درسى و آموزشى علم رياضى و يا پزشكى باشند.همين امر درباره كتابهاى آموزشى دانش اصول مانند: كفايه رسائل و نيز صادق است.

از اين گذشته در نظامهاى آموزشى پيشرفته بايد كتابها و متنهاى آموزشى هر علمى به گونه اى سامان دهى شوند كه هر يك كامل كننده ديگرى باشد و حال آن كه كتابهاى درسى اصول در حوزه نه تنها اين شاخصه مهم را ندارند كه هر يك ديگرى را نقد و رد مى كند! در مثل: معالم الأصول نخستين كتابى كه در علم اصول تدريس مى شود در قرن دهم هجرى نگاشته شده و قوانين دو قرن پس از آن; يعنى در قرن دوازدهم نگارش شده و به طور طبيعى در برگيرنده آراى جديدترى است و در بسيارى از ديدگاههاى صاحب معالم خدشه وارد مى كند با اين حال در مرحله دوم و پس از معالم تدريس مى شود. در مرحله سوم فرائد الاُصول شيخ انصارى كه حدود يك قرن پس از آن و با روش جديدترى به مباحث اصول پرداخته تدريس مى شود. در
آخرين مرحله علم اصول كفاية الأصول كه به فاصله اندكى از رسائل نگارش شده و در حقيقت چكيده درسهاى خارج اصول آخوند خراسانى است خوانده مى شود. كفايه در واقع حواشى آخوند بر ديدگاههاى شيخ انصارى در رسائل است.

در نگاه شهيد صدر وضع آموزش اصول در حوزه هاى علميه نابسامان است. طلاب در هر دوره آرايى را آموزش مى بينند كه در دوره بالاتر آنها را رد مى كنند:

(ايشان [شهيد صدر] درباره كتب درسى معتقد بودند: از معالم تا كفايه بايد عوض شود و مى فرمودند:

(اگر شما به ساير علوم مثل رياضيات نظرى بيفكنيد رياضيات امروز را با رياضيات شيخ بهايى مقايسه كنيد اصلاً قابل مقايسه نيست. معنى ندارد كه ما امروز كتاب شيخ بهايى را تدريس كنيم و در سال آينده نظرات او را رد كنيم و دوباره در مراحل بالاتر آنها را [هم] رد كنيم و نظرات جديدى مطرح نماييم. چنين روشى در هيچ يك از علوم مرسوم نيست. امّا در حوزه هاى علميه ابتدا معالم تدريس مى شود چند سال بعد نقايص نظريات او مطرح و نظرات شيخ انصارى به طلاب عرضه مى شود چند سال ديگر نظرات او مورد نقد و ابرام قرار گرفته و نظرات صاحب كفايه عرضه مى گردد و مجدداً در دوره درس خارج سخنان صاحب كفايه رد مى شود و نظرات فقهاى متاخر بيان مى شود اين چه روشى است؟) ايشان [شهيد صدر] معتقد بودند: در هر زمانى بايد آخرين نظرات در سطوح مختلف: مقدماتى متوسطه و عالى تهيه و تدوين شود و در اختيار طلاب قرار گيرد. بيست يا سى سال بعد كه نظريات تغيير كرد مجدداً بايد كتب جديدى تأليف شود; لذا خود به تاليف حلقات سه گانه اقدام كردند. همواره مى فرمودند: سزاوار نيست كه بحثهاى فقهى و اصولى از اين قاعده مستثنى باشند.)9

شهيد صدر با استناد به همين مساله بر بايستگى جايزگزينى كتابهاى درسى اصول
تاكيد مى كرد و بر اين باور بود كه اگر لازمه اين كار دگرگونى اساسى در حوزه باشد بايد اين كار بشود و متنهاى آموزشى اصول تغيير كند.10

اين مسأله كتابهاى آموزشى همواره بايد مورد بازنگرى قرارگيرد و شيوه ها و آراى جديد در آن گنجانده شود سخنى است منطقى و برابر با معيارهاى علمى. در عصر حاضر تقريباً در تمامى مراكز علمى دنيا در رده هاى گوناگون آموزشى اين مسأله مورد اهتمام قرار مى گيرد و پيوسته هيأتى مركب از صاحب نظران بزرگ هر يك از علوم متنهاى آموزشى مربوط به آن را مورد بازنگرى قرار مى دهند و هر چند سال يك بار به كلى آن را عوض مى كنند.11

بى گمان حوزه هاى علوم دينى نمى تواند و نبايد از اين قاعده عمومى مستثنى باشد. در نظام آموزشى حوزه ها نيز چنين دقتها و بازنگريهايى به طور قطع لازم است و دربازدهى حوزه تأثير زيادى دارد.

جاى بسى شگفتى است كه كتابهايى مانند: (كفاية الاصول) و (فرائد الأصول) كه حتى از نظر خود نويسندگان آنها در همان عصر براى متن آموزشى قرار گرفتن نيازمند پيرايش و بازنگرى بود پس از گذشت حدود يك قرن اكنون به همان صورت نخستين مورد استفاده طلاب قرار مى گيرد.

وقتى شيخ انصارى ديد (رسائل) وى بناست در حوزه علميه به عنوان كتاب درسى مطرح باشد و حوزويان بدان روى آورده اند از ميرزاى شيرازى خواست كه با اين ديد آن را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد و با پيرايش و بازنگرى آن را شايسته براى آموزش در آورد.

شيخ آقا بزرگ تهرانى از سيد صدرالدين صدر نقل مى كند كه ميرزاى شيرازى ديدگاهها و حاشيه هاى خويش را بر تحقيقات شيخ انصارى كه در زير آن پاسخهاى شيخ نيز آمده بود به من نشان داد و گفت:

(جناب شيخ مرتضى در اواخر حياتش از من خواست در كتاب (رسائل) او تجديدنظر كرده و آن را تنقيح كنم. با وجودى كه ايشان

چندبار تكرار كرد ولى من به لحاظ احترام به استاد از قبول اين امر امتناع ورزيدم.)12

بسان اين سخنان را سيد محسن امين نيز دارد:

( امّا مؤلفاته فمحتاجة الى التهذيب و التنقيح كثيراً خصوصاً رسائله التى عليها مدار تدريس الأصول ففيها من الايجاز فى مكان مع لزوم التطويل و من التطويل فى آخر كمثل دليل الانسداد مع لزوم الايجاز و ما قيل انه كان لايجب اخراج شيئ الا بعد اعادة النظر و التنقيح فهو كذلك ولكن متى ينسع الوقت لهذا المحبوب مع ان مطالبه اكثرها مبتكرات)13

امّا نوشته هاى شيخ نياز به پيرايش و ويرايش فراوان دارد بويژه آن كه آموزش علم اصول در حوزه ها بر محور كتاب (رسائل) وى صورت مى گيرد در اين كتاب برخى مباحث با اين كه لازم بود به شرح ياد شود كم و كوتاه بحث شده است و پاره اى نيز كه مى بايست كوتاه و فشرده بيايد همچون: دليل انسداد به شرح آمده است.

و اين كه گفته شده: شيخ انصارى هيچ گاه دوست نداشت كه پيش از بازنگرى و ويرايش مباحث آن چيزى از اين كتاب استفاده و خارج شود همين گونه است ولى كجا فرصت مى يافت براى اين مقصود با اين كه بيش تر مطالب آن ابتكارى است.

سيد محسن امين تاكيد مى كند كه ويرايش و زدودن نارساييها و آماده سازى كتابهاى آموزشى مانند رسائل از عهده يك فرد بيرون است و كارى جمعى و گروهى را مى طلبد. متأسفانه علماى پسين پس از زمان شيخ كه مى توانسته اند با صرف وقت به ويرايش و زدودن نارساييها و سامان دهى آن بپردازند اين كار را نكرده اند نگارش اثرى به نام خود را برترى داده اند.14

گروهى به گمان اين كه فهم اجتهادى اصول تنها از راه آموختن كفايه و رسائل
امكان پذير است بر ثابت ماندن متون آموزشى پاى فشرده اند. اينان حتى مباحث كم اهميت و گاه غير لازم را كه در كتابهايى مانند: كفايه و رسائل بيش از حد لازم بدانها پرداخته شده نيز به شرح تدريس مى كنند و حال آن كه اگر نگوييم اصل آن بحثها زايد است دست كم بسيارى از درازنويسيها و شرحها جز تباه كردن عمر چيزى در بر ندارند.15

رهبرمعظم انقلاب در آغاز درس خارج با اشاره به همين نكته مى گويد:

(نمى شود گفت كه: (ثلاثة ليس لها نهاية رسائل و مكاسب و كفاية) يك روز رسائل نبود يك روز مكاسب نبود ولى ملايى مثل شيخ درست شد. يك روز كفايه نبود ولى ملايى مثل آخوند درست شد. اين طور خيال نكنيد كه حتمالاً از طريق اين كتابها بايد جلو رفت بايد عيب اين كتاب را پيدا كنيم و يك كتاب بى عيب در اختيار طلاب بگذاريم.)16

گروهى با همانند كردن كتابهاى درسى حوزه به ظرفهاى محكم مِسى قديم هرگونه دگرگونى در اين كتابها را چيزى جز تبديل ظرفهاى محكم فلزى به ظرفهاى پلاستيكى نمى دانند ولى بايد توجه داشت كه منظور از اصلاح متنهاى آموزشى حوزه تبديل آنها به نوشته هايى سست و ضعيف و بى دوام نيست بلكه مقصود آن است كه امروز از همان فلز مِس و فولاد ورقه هايى ساخته مى شود به ظرافت و نازكى برگ كاعذ و ظرفها و ابزارى توليد مى شود كه در عين زيبايى سبكى و ظرافت محكم و قوى نيز هستند. با استفاده از افكار بلند شيخ در رسائل و آخوند در كفايه و نيز انديشه هاى دهها عالم و اصولى برجسته كه پس از آنان آمده اند و با در نظر گرفتن زواياى گوناگون متنهاى آموزشى مناسب تدوين گردد.

شهيد صدر از همان نخستين دوره تدريس رسايل و كفايه بلكه از دوران فراگيرى آنها به اين مهم پى برده بود و در مناسبتهاى گوناگون كاستى و نارسايى كتابهاى آموزشى اصولى را در حوزه ها گوشزد مى كرد و بحثهاى زايد و غيرلازم آنها

را كه سبب تورم علم اصول شده است به شاگردان خويش نشان مى داد. سپسها براساس همين ديدگاهها و تجربه هايى كه در هنگام تدريس به دست آورده بود معالم الجديدة و دروس فى علم الأصول را براى تدريس در حوزه ها نگاشت.

وى در مقدمه كتاب اخير به بسيارى از دشواريها و پيچيدگيهاى كتابهاى درسى علم اصول اشاره دارد.

سيد عبدالغنى اردبيلى از فضلاى حوزه نجف و از شاگردان برجسته شهيد صدر تصميم گرفت ديدگاههاى استاد را در شيوه آموزش علم اصول به كار بندد و حوزه اى نمونه براساس انديشه وى پى بريزد از اين روى پس از حدود بيست سال فراگيرى دانش از صدر و تحقيق و تدريس در حوزه نجف به زادگاه خويش شهر اردبيل بازگشت و مقدمات تشكيل چنين مدرسه اى را فراهم آورد.

وى از شهيد صدر مى خواهد: مباحث اصول را با سبك و روشى كه مورد نظرش هست در يك مجموعه آموزشى فراهم آورد تا وى آنها را به عنوان متن درسى در مدرسه جديدى كه در اردبيل بنيان گذاشته بگنجاند. پى گيريهاى وى و نيز موقعيت و جايگاهى كه در نزد شهيد صدر داشت سبب شد كه شهيد صدر خواسته ٌ وى را بپذيرد و دست به كار نگارش كتابى فراگير و پيراسته از كاستيهاى كتابهاى پيشين در علم اصول گردد و در مدت كمى نگارش آن را به پايان برد.

شهيد صدر در مقدمه (دروس فى علم الاصول) ضمن ياد كرد اين موضوع و اهداى كتاب به ساحت اين شاگرد فرزانه و با وفا كه در آن زمان به جوار رحمت حق پيوسته بود در اين زمينه مى نويسد:

(فلقد كان له [سيد عبدالغنى اردبيلى] قدّس اللّه روحه الطاهرة الدور البليغ فى حثّى على كتابتها و اخراجها فى اسرع وقت و كانت نفسه الكبيرة وشبابه الطاهر الذى لم يعرف مللاً ولا كللاً فى خدمة اللّه والحق الطاقة التى امرتنى وانا فى شبه شيخوخة متهدمة الجوانب بالعزيمة على ان انجز جل هذه الحلقات فى شهرين من الزمن و كان
يحثّنى باستمرار على الأسرع لكى يدشن تدريسها فى حوزته الفتيه التى أنشأها بنفسه وغذاها من روحه من مواطن آبائه الكرام و خطط لكى تكون حوزة نموذجية فى دراستها و كل جوانبها الخلقية والروحية)17

او [سيد عبدالغنى اردبيلى] كه خداوند روح پاكش را منزه بدارد در تشويق و واداشتن من به نگارش اين كتاب در مدت بسيار كم تلاش فراوان به كار برد. نفس بزرگ و جوانى پاك وى كه هيچ خستگى و افسردگى در مسير خدمت خدا و حق نمى شناخت مرا كه در آستانه پيرى هستم و نيرويم از هر سوى رو به كاستى نهاده است يارى داد كه همه اين دوره اصول را در فاصله زمانى دو ماه آماده سازم.

او به اين خاطر مرا به سرعت در اين كار وا مى داشت كه مى خواست در مدرسه جديدى كه خود وى بنيان نهاده بود و از روح خويش و پدران بزرگوارش آن را تغذيه مى كرد براى نخستين بار آن را مورد استفاده قرار دهد تا حوزه اى نمونه از جهت آموزش و جنبه هاى گوناگون روحانى و اخلاقى ترتيب دهد.

مرگ زود هنگام سيد عبدالغنى را در رسيدن به هدفهاى بلند و مقدسى كه داشت ناكام گذاشت. او مجال نيافت تا آرمانها و آرزوهاى خويش را عملى سازد و علم اصول را با استفاده از (دروس فى علم الإصول) شهيد صدر به طلاب آموزش دهد.

البته زحمات شهيد صدر اثر خويش را بخشيد و كتاب وى در حوزه نجف سپس قم و شهرهاى ديگر به عنوان يك كتاب درسى مورد استفاده قرار گرفت و ترتيب و سامان و آراستگى بديع آن بارها از سوى استادان بزرگ حوزه ستايش شد. هر چند اوضاع حاكم بر حوزه هاى علميه و وجود برخى افراد كه بر تدريس همان كتابهاى قديمى و با همان شيوه هاى پيشين اصرار دارند نگذاشتند كه اين اثر ارزشمند موقعيت لازم را كسب كند و به گونه جدى و فراگير بر حوزه ها سايه بگستراند.

آموزش فقه

شهيد صدر در زمينه آموزش فقه نيز كم وبيش ديدگاههايى همانند علم اصول دارد.

وى بارها از نارساييهاى كتابهاى درسى فقه سخن گفته است.

افزون بر اين در زمينه رساله نويسى و آموزش احكام فقهى به مردم نيز شيوه رايج را ايده آل و به دور از كاستى نمى ديد; از اين روى آرا و فتاواى فقهى خويش را در رساله اى به نام: (الفتاوى الواضحة) با روشى جديد و شيوه اى نو و ابتكارى نشر داد. انتشار اين اثر ارزشمند در حوزه نجف از سوى صاحب نظران مورد استقبال واقع شد و در نظر آنان كه در آرزوى دگرگونى در نظام آموزشى حوزه بودند گام مهمى در اين جهت به شمار آمد.

شهيد صدر افزون بر دگرگونيهاى مهم در تقسيم بندى فقهى و سامان دادن و آراستن آنها به گونه ابتكارى18 در اين كتاب دو اصلاح مهم را نيز انجام داد:

1 . آنچه در زمينه اصول اعتقادى با عنوانهايى چون: (المرسل) (الرسالة) و (الرسول) با عبارتهاى روان و استدلالهاى ژرف و استوار و ساده و در خور فهم مقلدان ارائه كرد.19

2 . پيش از پرداختن به روشن گرى احكام درباره اجتهاد و تقليد و وظيفه مكلفان و مطالب مورد نياز مقلدان شرحهاى سودمندى داده است.

در نگاه شهيد صدر آموزش فقه بويژه بخشهاى عقود و ايقاعات و بحثهاى حقوقى آن بدون آگاهى از بحثهاى حقوقى در مكتبهاى امروز غرب چندان كارايى ندارد. بر اين اساس وى بر اين باور بود كه (فقه عقود) و (فقه معاملات) نياز به يك بحث فقهى مقارن دارد تا از سويى برجستگيهاى فقه اسلامى بر حقوق غرب به درستى نموده شود; و از ديگر سو به پرسشهاى روز پاسخ داده شود. به گفته برخى از شاگردان شهيد صدر به قدرى آن مرحوم بر بايستگى انجام اين مهم اصرار داشت كه وقتى ديد كارى در حوزه نجف در اين باره صورت نمى گيرد درصدد برآمد خود كتابى

در فقه معاملات بنگارد.20

افزون بر اينها بسيارى از اصطلاحات فقهى را كه ناگزير در رساله به كار مى رود و چه بسا براى شمارى از مقلدان فهم آنها دشوار باشد شرح داده و در آغاز هر بخش منظور از آن اصطلاحات را در جمله هايى كوتاه بيان كرده است و تلاش كرده نثرى روان زيبا با اسلوب و استوار داشته باشد.21

ادبيات منطق و

گرچه فقه و اصول در نظام آموزشى حوزه ها اصل و اساسند ولى افزون بر آنها دانشهاى ديگرى به عنوان: علوم مقدمى همچون ادبيات و منطق و يا درسهاى جنبى مانند: تفسير حديث رجال و درايه و در كنار فقه و اصول خوانده مى شود.

روشن است كه معيارهاى بايستگى اصلاح متنهاى آموزشى و به كارگيرى شيوه هاى جديد در تدريس در اين دانشها نيز ديده مى شود. شهيد صدر گرچه به تك تك اين دانشها و جنبه هاى آموزشى آن نپرداخته است ولى از ديدگاههاى كلى وى در باب اصلاح برنامه هاى آموزشى در حوزه و كاستيهايى را كه در متنهاى آموزشى اصول نشان داده مى توان استفاده كرد كه در نظر وى بازنگرى جديد در متون آموزشى همه دانشهاى رايج در حوزه بايسته است. در مثل كتابهاى صرف و نحو منطق و معانى بيان كه اكنون در حوزه ها تدريس مى شوند همان كتابهاى كهنند و حال آن كه رساله هاى گردآمده در جامع المقدمات البهجة المرضيه مغنى اللبيب مختصر حاشيه و افزون بر پيچيدگى عبارات ويژگيها و شايستگيهايى كه بايد متن درسى داشته باشد ندارند.

دانشهاى تفسير حديث رجال درايه فلسفه نجوم هيئت و رياضيات كه در حوزه هاى امروزى چندان هم رايج نيستند همه را اين قاعده در بر مى گيرد.اگر بازنگرى جدى در متنهاى آموزشى دانشهاى ياد شده صورت گيرد روشن خواهد شد .

بسيارى از بحثهاى آنها اكنون زايدند و از پيشرفتى كه هر يك از آن دانشها داشته اند فرسنگها واپس مانده اند.

از همه مهم تر در نظام آموزشى موجود حوزه هاى دينى جايگاه و ترتيب آموزش هر يك از اين دانشهاى مقدمى و جنبى و نيز مقدارى كه بايد در آنها به بررسى پرداخت بايستگى يا نابايستگى فراگيرى همه يا قسمتى از آنها براى همه طلاب چندان روشن نيست و تنها نظام دقيق و با برنامه مى تواند به تك تك اين موارد توجه بسنده بكند.

امروزه دانشهايى وجود دارد كه توجه نكردن حوزه به آنها سبب مى شود كه از گردونه دانش جهانى به كنار بماند و زبان او را مردمان اين روزگار بويژه آنان كه در اين رشته ها تحصيل كرده اند نفهمند و يا مبلغان دين نتوانند پيام خود را به درستى انتقال دهند. مانند: جامعه شناسى روان شناسى اقتصاد زبانهاى خارجى مكتبهاى گوناگون و

شهيد صدر در منطق الأسس المنطقية للأستقراء در فلسفه فلسفتنا در اقتصاد اقتصادنا و را با استفاده از دانشهاى جديد و با اسلوبى نو و نيز با مقايسه با آراى جديد دانشمندان غربى نگاشته است. گرچه اين كتابها به عنوان متن آموزشى نگارش نشده اند ولى به خوبى از آنها مى توان فهميد كه ديدگاههاى آن عالم فرزانه درباره متنهاى آموزشى اين گونه دانشها در حوزه چگونه است و بين وضع موجود و وضع شايسته چقدر فاصله است.

شيوه پژوهشهاى گروهى

پژوهش در دانشهاى مختلف اسلامى از دير باز امرى رايج در حوزه ها بوده است ولى به علت دسترسى نداشتن به كتابخانه هاى عمومى و نيز نداشتن وسائل و ابزار پژوهشى لازم بيش تر اين پژوهشها گروهى نبوده بلكه بيش تر فردى و با استفاده از تواناييهاى محدود شخصى انجام مى شده است; از اين روى در دوره هايى

كه گروهى از عالمان دينى به مراكز قدرت و حكومت نزديك بوده اند به كارهاى گروهى روى آورده اند چنانكه علامه مجلسى در دوران صفويان كار نگارش و تدوين دائرة المعارف بحارالأنوار را به انجام رساند.

غير از علامه مجلسى افراد ديگرى نيز كارهاى گروهى انجام داده اند با اين حال پژوهشهاى گروهى در حوزه هاى پيشين امرى رايج و فراگير نبوده و مدار كار بر همان تلاشها و پژوهشهاى فردى مى چرخيده است. بى گمان دستاورد پژوهشهاى فردى هر چند محقق آن زبده و توان مند هم باشد هيچ گاه به پاى پژوهشهاى گروهى نمى رسد و از نظر اتقاق و پختگى درخور مقايسه با كارهاى گروهى نيست.

با توجه به همين نكته بود كه شهيد صدر اين بعد از نظام آموزشى حوزه را نيز نيازمند به دگرگونى مى ديد و شيوه هاى رايج در امر پژوهش را براى دستيابى به هدفهاى مورد انتظار بسنده نمى دانست.

وى بر اين باور بود كه پژوهش در حوزه ها بايد گروهى انجام شود و اين در صورتى ميسر است كه مديريت حوزه يك نظام جامع و كارآمد آموزشى را پى بريزد و با يك برنامه ريزى منسجم و دقيق افراد شايسته را از ميان طلاب حوزه برگزيند هماهنگى هاى لازم را بين محققان به عمل بياورد ابزار و وسائل كار را فراهم سازد كتابخانه هاى عمومى را از هر جهت سامان دهد كتابها و نشريه ها و آگاهيهاى جديد علمى و نيز شيوه هاى جديد كار را در دسترس محققان قرار دهد و با اشراف كامل آن مراكز را زير نظر و هدايت خويش قرار دهد.22

شهيد صدر در اين زمينه نيز همچون بخش آموزش اصول ابتدا خود پا پيش نهاد و جمعى از شاگردان خود را واداشت كه لجنه هايى را تشكيل دهند و با هم انديشى به بررسى بحثها و موضوعهاى مورد نظر بويژه بحثهاى فلسفى و اقتصادى و مسائل نوپيداى فقهى و كلامي بپردازند تا با دستى پُر و دليلهاى محكم و قوى به رويارويى با موج انديشه هاى الحادى شرق و غرب كه در آن روزگار ذهن و فكر بسيارى از حوزويان را به خود مشغول كرده بود بپردازند. يكى از شاگردان آن عالم

فرزانه در اين زمينه مى گويد:

( به خاطر دارم كه يك روز به شاگردان خود دستور دادند كه دور هم بنشينند و اين بحثها را دنبال كنند. ما هم كه چند نفر بيش تر نبوديم بنا به دستور ايشان بحثى را آغاز كرديم و روزى مشغول بحث بوديم با كمال تعجب ديديم كه ايشان در وقت بحث به ميان جمع ما تشريف آوردند و فرمودند:

(من هر چه فكر كردم كه الآن مقرب ترين مكان در روى زمين كجاست بهتر از اين جا به نظرم نرسيد لذا تصميم گرفتم كه در جمع شما شركت كنم)

اين طور ما را تشويق و ترغيب به چنين مباحثى مى كردند.)23

حضور شهيد صدر در جمع فضلا و نيز به كار بردن جمله: (مقرب ترين مكان روى زمين) در بزرگداشت كار آنان به خوبى گوياى ميزان توجه و علاقه مندى آن بزرگوار به اهميت بايستگى رايج شدن پژوهشهاى گروهى در حوزه است.

مهم تر از اين گاهى شهيد صدر درباره كارها و پژوهشهاى خويش از شاگردان نظر مى خواست. در مثل شهيد صدر درنگارش بازنگرى كتابهاى ارزشمند: اقتصادنا و فلسفتنا از شاگرد خويش سيد محمد باقر حكيم درخواست مى كند كه وى را در سامان دادن و ترازيدن مطلب يارى دهد.24

( يكى از مواردى كه بدان افتخار مى كنم همكارى من در نگارش دو كتاب: فلسفتنا و اقتصادناست. شركت من به عنوان شاگردى از شاگردان ايشان بوده است كه ايشان هميشه آن را شاگردى باهوش و استعداد مى خواندند. ما با هم اين كتابها را مى خوانديم و در مورد افكار مطروحه و روش نگارش در آنها بحث مى كرديم كه من چه از نظر علمى و چه از نظر اخلاقى و رفتارى از اين مسأله بهره بسيار بردم.)25

در راستاى تاكيد بر اهميت پژوهشهاى جمعى در چگونگى فراگيرى و تقرير درسهاى استاد نيز شهيد صدر بر اين باوربود كه شيوه معمول در حوزه ها كه شاگرد به تنهايى درس استاد را تقرير مى كند بسنده نيست; از اين روى به شاگردان خويش سفارش مى كرد كه به يادداشتهاى فردى بسنده نكنند بلكه هر چند با هم حلقه و گروهى را تشكيل دهند و هر روز يكى از آنان درس استاد را براى ديگران تقرير و تشريح كند و ديگران به نقد و بررسى آن بپردازند و آن گاه نتيجه بحث با نظر و مشورت جمع تقرير گردد.26

پرورش يافتن دهها تن عالم بزرگ و مجتهد برجسته در حوزه درسى شهيد صدر در عمل كارآيى و اهميت تقريرات جمعى را به اثبات رساند.

در نظر شهيد صدر حوزه هاى علميه بايد بهترين راهها و شيوه هاى فراگيرى را در امر پژوهش به كار گيرند و اگر لازم باشد از مراكز ديگر آموزشى در اين زمينه يارى بخواهند. بر همين اساس هنگامى نوشته اى از نويسنده و محقق معروف مصرى عبدالفتاح عبدالمقصود درباره حضرت فاطمه(س) ديد شيوه تحقيق و دقت وى را در سامان دهى و ترازيدن مطالب تازه يافت و به خاطر راه يافتن اين شيوه به حوزه علميه نجف بى درنگ به چاپ و انتشار آن پرداخت.

افزون بر اين مصادر و منابع لازم را نيز در اختيار استاد عبدالفتاح عبدالمقصود قرار داد تا وى با دستى بازتر به چنين پژوهشهاى سودمندى بپردازد.27

دگرگونى در فرهنگ عمومى حوزه

هر برنامه اى دراجتماع پيش از هر چيز نياز به زمينه مساعد فرهنگى دارد. طرح و برنامه هر چقدر خوب و كارآمد هم باشد اگر فرهنگ عمومى جامعه آمادگى دريافت و پذيرش آن را نداشته باشد كارساز نخواهد بود. برنامه هاى اصلاحى حوزه نيز از اين قاعده بيرون نيستند. بهبود ساختار مديريتى حوزه و نيز دگرگون ساختن روش

آموزش: تحقيق و تدريس و آزمونهاى درسى و علمى و هر برنامه اصلاحى ديگر پيش از هر چيز در گرو وجود فرهنگ عمومى سازوار با آن اصلاحات درحوزه است.

از آن جا كه اساس اين برنامه ريزيها مبتنى بر دست يافتن به هدفهاى متعالى اسلام و حاكميت بخشيدن دين خدا و استقرارنظام مقدس اسلامى در جامعه است آگاهى بلكه درگيرى پيوسته حوزويان با مسائل سياسى دنياى اسلام و جريانها و حاكميتهاى غيردينى امرى اجتناب ناپذير است. آگاهى و تلاشهاى سياسى اجتماعى و جريانها و حاكميتهاى غيردينى امرى اجتناب ناپذير است. آگاهى و تلاشهاى سياسى اجتماعى نيز بدون در صحنه مبارزات سياسى و اجتماعى بودن و بهره گيرى از انبوه وسائل ارتباط جمعى و آگاهى از ترفندهاى مختلف دشمنان داخلى و خارجى اسلام ميسر نيست.

افزون بر اين در نگاهبانى از دين كه وظيفه اصلى عالمان دين است پاسخ گويى به نيازهاى روز جامعه هاى اسلامى و رويارويى با تهاجم فرهنگى و رد شبهه هاى كلامى و در گرو آگاهى كامل از اين مسائل است.

شهيد صدر به خوبى دريافته بود كه انديشه هاى آرمانى وى در مورد اصلاح حوزه در زواياى گوناگون بدون هموار كردن راه و مهيا ساختن زمينه اجتماعى و سياسى كه همه آنها در اصلاح فرهنگ حاكم بر حوزه و حوزويان خلاصه مى شود كارى بس دشوار است.

از اين روى بسيارى از برنامه ها تلاشها و حركتهاى سياسى و اجتماعى شهيد صدر در نجف در همين راستا صورت مى گرفت.

او تلاش مى ورزيد كه انديشه هاى نادرست را كه سبب شده بود شمارى از حوزويان از رسانه هاى گروهى و مطبوعات براى شناساندن اسلام و نشر معارف قرآنى بهره نبرند و از آنها دورى گزينند از صحنه حوزه خارج سازد. بارى در فرهنگ عمومى حوزه اين تفكر را جا بيندازد كه كناره گيرى از اجتماع و سياست و بيگانگى با دنياى مطبوعات و رسانه ها زيانبار خواهد بود و براى رويارويى با انديشه ها و جريانهاى گوناگون سياسى راهى جز بالا بردن سطح آگاهى و دانش و حضور در صحنه اجتماع و سياست وجود ندارد. در اين بخش از نوشتار به

گوشه هايى از تلاشهاى شهيد صدر كه در اين راستا صورت مى گرفت و نيز ديدگاههاى وى در اين باره اشاره مى كنيم:

الف . اصل جدايى ناپذيرى دين از سياست: آميختگى حوزه كارى عالمان دينى با سياست و حكومت به عبارت ديگر جدايى ناپذيرى دين از سياست روشن است; زيرا عالمان دينى نگهبانان ميراث فرهنگى اهل بيت و ادامه دهندگان راه امامان معصوم(ع) دوران غيبت هستند. اينان عهده دار نشر و آموزش معارف دينى به مردم هستند و حضور در صحنه هاى اجتماعى و سياسى رسالت آنان است. بر اين اساس شهيد صدر عقيده داشت كه حوزه هاى علوم دينى بايد در متن مسائل سياسى باشند و جدايى حوزه هاى دينى از سياست با اصول اسلامى سازگار نيست.

(ايشان [شهيد صدر] اعتقاد داشت كه حوزه بايد مبارزه سياسى خود را آغاز كند و اين خط اصيل اسلام و خط ائمه(ع) است و ما بايد به دفاع از اسلام و موجوديت آن برخيزيم.)28

عالم دينى تنها وظيفه اش اين نيست كه گليم خويش را از آب بكشد و خود را از آلودگيها دور بدارد بلكه وظيفه دارد گليم ديگران را نيز از آب بكشد. حوزه نمى تواند در برابر خوب و بد اجتماع و حاكم بودن ارزشها و يا ضدارزشها و جارى بودن احكام اسلام و يا جارى نبودن آن درجامعه و صالح بودن و يا صالح نبودن حكومتها بى تفاوت بماند. رسالت حوزه رسالت انبياست و هيچ پيامبرى جداى از مردم و بريده از اين مسائل نبوده است.

البته روشن است كه دخالت در سياست در همه زمانها و شرايط گوناگون اجتماعى شكل ثابتى ندارد و به اقتضاى موقعيت زمانى و مكانى فراز و فرود و قوت و ضعف دارد. نمى توان براى همه زمانها و همه مكانها نسخه يكسانى را پيچيده مهم آن است كه حوزه هاى علميه و عالمان دينى به مقتضاى رسالتى كه دارند نبايد به دور از جريانها و مسائل سياسى باشند و نسبت به سرنوشت خويش و جامعه اى كه در آن

مى زيند و دولتى كه بر آنان حكم مى راند و ديگر دولتهاى كشورهاى اسلامى بى تفاوت باشند. در يك قرن گذشته تا قيام پرشور امام خمينى عليه دستگاه ستم و امپرياليسم جهانى آگاهيهاى سياسى در حوزه هاى علميه كم رنگ بود و تلاش سياسى در خور به چشم نمى خورد. سستى و رخوت را در جان حوزه جا داده بودند. اين سستى و به دور بودن از جريانها و مسائل سياسى انگيزه هاى بسيار داشت كه مجال پرداختن به آنها نيست ولى كوتاه سخن اين يأس و دلمردگى پس از شكست مشروطيت آفتى شد كه به جان حوزه ها افتاد.

نهضتى كه با جانفشانى و رهبرى مستقيم و همه سويه روحانيت و حوزه هاى علميه بويژه حوزه مقدسه نجف به پيروزى رسيده بود به دست عناصر غرب زده و خود فروخته افتاد. آنها با استفاده شيادانه و فريبكارانه از فرصت پيش آمده از تواناييهاى گسترده اى كه به بركت نهضت و حضور روحانيت فراهم آمده بود در جهت تواناسازى پايه هاى قدرت خويش و مبارزه با اسلام و روحانيت و بازكردن جاى پاى استعمارگران بهره بردند.

عناصر غرب زده براى آن كه روحانيت را از صحنه خارج كنند و زمينه را براى چيرگى اربابان خويش فراهم آورند موجى از تبليغات ضددينى در روزنامه ها و مجله ها و نشريه هايى كه در اختيار داشتند به راه انداختند و با تهمت و افترا شخصيت بسيارى را ترور كردند و عالمان پاك حوزه از ترس اين گونه امور خانه نشين شدند. مجتهد بزرگ شهر شهيد شيخ فضل اللّه نورى را به عنوان طرفدار و پشتيبان استبداد به چوبه دار سپردند و بسيارى ديگر را نيز به زندان و تبعيد فرستادند و يا به شهادت رساندند.

در آن شرايط حوزه هاى علميه به روشنى مى ديدند كه بر سفره اى كه آنان گسترده اند دشمنان اسلام نشسته اند و استبداد و استعمارى را كه آنان با فدا كردن جان و مال از در رانده بودند اكنون از پنجره وارد شده و اين بار با ظاهرى مردم فريب و تحت عنوان: (آزادى) و (حاكميت مشروطه) حكومت مى كند. مجموعه اين

رخدادهاى تلخ سبب شد كه بيزارى و سرخوردگى از سياست و كارهاى سياسى و بدبينى شديد نسبت به مقوله سياست در حوزه هاى علميه بويژه در حوزه علميه نجف پديد آيد.

تلاش پيوسته و پى گير استعمار انگليس براى جا انداختن انديشه جدايى دين از سياست و معرفى نظامهاى لائيك به عنوان بهترين نوع حكومت در كشورهاى اسلامى بر اين بى تفاوتى و دلسردى از سياست افزود.

دورى از مسائل سياسى كم كم به دورى از پديده هاى غربى و حتى وسائل و ابزار ارتباط جمعى همچون راديو و تلويزيون روزنامه ها مجله ها و انجاميد به گونه اى كه درحوزه نجف مقوله سياست و كارهاى سياسى امرى منفى و ضدارزش تلقى مى شد.29

آغاز طلبگى شهيد صدر در حوزه نجف كمابيش همراه بود با چنين دورانى. او در همان سالهاى نخست تحصيل دورى و بى تفاوتى حوزه نجف را نسبت به مسائل جهان اسلام احساس كرد و به خوبى دريافت كه دورماندن حوزه و روحانيت از سياست و حضور نداشتن آنها در صحنه هاى سياسى چه پيامدهاى ناگوارى براى جامعه اسلامى داشته و سبب شده بود كه به شدت بر حفظ شيوه هاى رايج در همه زمينه ها: آموزشى مديريتى تبليغى و تاكيد شود و زمينه هرگونه حركت اصلاحى در حوزه به كلى از بين برود.30

از اين روى شهيد صدر پيش از هر چيز لازم مى ديد كه فرهنگ عمومى حاكم بر حوزه اصلاح شود و انديشه غلط (جدايى دين از سياست) كه به طور طبيعى جدايى روحانيت از اجتماع و مردم و رشد كردن انديشه هاى انزواطلبى و گوشه نشينى و رهبانيت را در پى داشت از حوزه ها زدوده شود و رسالت حوزه و روحانيت در برابر جامعه به آنها گوشزد شود و ناگزير بودن دخالت آنان در سياست و نيز آگاهى يافتن بر جريانهاى سياسى دنياى اسلام نمايانده شود.

افزون بر مبارزه فكرى با انديشه جدايى دين از سياست با حضور خويش در

عرصه هاى سياسى و فرهنگى از جمله با تشكيل (جماعة العلماء) در حوزه نجف و انتشار مجله (الأضواء) و تأسيس (حزب الدعوة الاسلامى) در برابر اين ترفند شوم ايستاد و حوزه نجف را از حال ايستايى و سكون به در آورد. از آن جا كه بيش تر دور بودن از سياست و اجتماع و ماندن در خانه و حوزه شيوه اى زاهدانه و پرهيزگارى و پاكى قلمداد مى شده است شهيد صدر هرگونه توفيقى را در اين زمينه در گرو تماس نزديك با مراجع و بزرگان حوزه مى ديد از اين روى پيوسته با آيت اللّه سيد محسن حكيم مرجع بزرگ شيعيان ارتباط داشت و با بهره گيرى از رهنمودهاى ايشان مقاله هايى در مجله (الأضواء) نگاشت و در آنها رسالت حوزه و نيازهاى اسلام را مى نماياند.

ب . حكومت اسلامى: برابر اصل ولايت فقيه اداره جامعه و تشكيل حكومت اسلامى در دوران غيبت مهم ترين وظيفه عالمان دين است. روشن است كه انجام اين مهم بدون دگرگونيهاى بنيادى و داشتن بينش صحيح سياسى و اجتماعى و آگاهيهاى گسترده نشايد; از اين روى در ديد شيهد صدر كه از نظريه پردازان و طرفداران سرسخت ولايت فقيه بود اصلاح در ساختار فكرى حوزه و بالا بردن سطح فرهنگى و آگاهى هاى سياسى امرى حياتى به شمار مى آمد.

شهيد صدر بر اين باور بود كه بايد حوزه ها باز شتاب خود را آماده پياده كردن آن كنند; زيرا در ديدگاه اسلام حاكميتهاى طاغوتى و ظالمانه به هر اسم و عنوانى كه باشند باطل و مردودند و مردم وظيفه دارند با آنها به مبارزه برخيزند و قانون خدا و حكومت حق را بر همه زواياى زندگى حاكم سازند و اين كارى است كه در زمان غيبت بايد به دست روحانيت و حوزه هاى علميه صورت گيرد.

به گفته يكى از شاگردان آن شهيد عزيز:

(امّا روحه الجهادية الثورية فقد كانت تطلع على الحوزه بشيئى جديد هو اعدادها للثورة على الباطل والوثبة على الطاغوت ـ بعد نشر الإسلام و بث الوعى وتعبئة الجماهير ـ فهو شأنها الذى خلقت له وفرضها الذى يلزمها أن تؤديه و كان هذا هو اكبر هدفه من تغيير منهج الحوزه و

تجديد مسيرها واعادة بنائها بروح جديدة.)30

اما روح انقلابى و جهادگر شهيد صدر در افق حوزه هاى علميه امر جديدى را نمودار ساخت و آن آماده ساختن حوزه بود براى راه انداختن انقلاب بر ضد باطل و يورش بر دستگاه طاغوت. البته پس از آن كه تفكر اسلام را در ميان توده هاى مردم بپراكنند و آنان را آماده سازند. چنين كارى وظيفه اى است كه حوزه ها براى آن به وجود آمده اند و فريضه اى است كه اداى آن لازم دانسته اند.

و اين بزرگ ترين هدف شهيد صدر از دگرگون ساختن حوزه و نوكردن بناى آن است.

به نظر مى رسد مهم ترين نكته اى كه شهيد صدر درجاى جاى نوشته ها و آثار خود بر آن تأكيد دارد شناساندن دين به عنوان نظام كامل زندگى و برنامه اداره صحيح جامعه است.

در حقيقت اصرار وى بر اصلاح بسيارى از نارساييهاى حوزه در همين راستا بود; زيرا مى ديد علماى اسلام و حوزه هاى بزرگ نجف و كربلا تنها به بررسى فقه و اصول مى پردازند و فقه و اصول را نيز ناظر به كردارهاى فردى و سامان دهى پيوند انسان با خدا مى دانند و به زواياى اجتماعى اسلام و سامان دادن به پيوند مردم با يكديگر با حكومت با جامعه هاى ديگر و توجه نمى كردند رنج مى برد. از اين روى كارهاى گسترده اى را براى زدودن اين تصور نادرست از محيط حوزه هاى علميه و توجه دادن عالمان دين به بعد اجتماعى فقه و رسالت حوزه در برپايى حكومت اسلامى و استقرار حاكميت الهى آغاز كرد و بحث ولايت فقيه را در حوزه نجف به گونه جدى مطرح ساخت:

(شايد ايشان [شهيد صدر] از اولين دانشمندان حوزه علميه نجف بودند كه مبناى ولايت فقيه را همچون امام امت مبناى فقهى صحيح مى دانستند و معتقد بودند كه خط صحيح انقلاب خط مكتبى انقلاب اسلامى مى بايستى در اين محور و در اين قاعده و اصل و مبنا استوار

باشد.)31

بر همين اساس وقتى امام خمينى در حوزه نجف بحث ولايت فقيه را مطرح ساخت شهيد صدر از آن استقبال كرد و به شاگردان و دوستانش سفارش كرد كه در درس ايشان حاضر شوند و بحثهاى فقهى امام خمينى را درباره ولايت فقيه كه در جزوه هاى كوچك نشر مى شد با دقت مطالعه كنند و نيروى خويش را در جهت تحقق هدفهاى ايشان به كار گيرند.

در حقيقت تشكيلات سياسى (حزب الدعوة) كه توسط شهيد صدر بنيان گذاشته شده بود گامى در راستاى تحقق ولايت فقيه بود.

هدف و آرزوى شهيد صدر اين بود كه جوانان و روشنفكران مسلمان عراقى در يك سازمان و تشكيلات سياسى سازمان دهى شوند و بازوى نيرومند سياسى و اجتماعى خط ولايت فقيه باشند.

آگاهى بخشى و روشنگرى

دور بودن حوزه از مسائل حكومتى در سالهاى پيش از پيروزى انقلاب اسلامى كه در بخشهاى گذشته بدان اشاره كرديم به سهم خود سبب شده بود كه نوعى محدودانديشى بر فضاى عمومى حوزه و بحثهاى فقهى سايه افكند و مباحث فقهى و اجتماعى بيش تر از زاويه تكاليف فردى مورد بحث قرار گيرد و از بسيارى آگاهيهاى لازم اجتماعى اقتصادى سياسى و به دور باشد. در نگاه شهيد صدر اين يك كاستى بزرگ به شمار مى آمد كه ادامه آن به صلاح حوزه نبود. بر همين اساس خود وى در راستاى اصلاح در ساختار فرهنگى حوزه و بالا بردن آگاهى و دانش روز حوزويان به يك سلسله حركتهاى روشنگرانه دست زد و تلاش ورزيد كه بُعد اجتماعى اسلام و همه سونگرى فقه پربار شيعه را نشان دهد.

شهيد صدر كتابهاى ارزشمند: فلسفتنا و اقتصادنا و را در همين رابطه و براى ارائه ذهنيتى درست و جامع از همه زواياى اسلام و انديشه هاى فلسفى و اقتصادى روز نگاشت.

وى در مقدمه كتاب اقتصادنا ضمن تاكيد بر جامع بودن اسلام و بايستگى پرداختن به بُعد سياسى اقتصادى اجتماعى و حكومتى فقه مى نويسد:

( لتكتمل لنا فى نهاية المطاف ذهنية كاملة عن الإسلام بوصفه عقيدة حية فى الأعماق ونظاماً كاملاً للحياة ومنهجاً خاصاً فى التربية والتفكر.)32

تا در پايان دور تصويرى روشن و كامل از اسلام به دست آيد به گونه اى كه عقيده اى زنده و پويا و نظامى كامل براى زندگى و روشى ويژه در تربيت و تفكر اسلامى ترسيم گردد.

بحثهاى فقهى در دهه هاى اخير به خاطر اثرپذيرى از دگرگونيهاى تلخ سياسى به جنبه هاى فردى محدود شده بود. بيش تر تلاش مى شد تا معارف دين از زاويه رابطه انسان با خدا مورد مطالعه قرار گيرد و در اين مطالعه مفاهيم اجتماعى و سياسى مورد نظرنبود. روشن است كه حاكميت چنين تفكرى بر حوزه هاى علميه چه پيامدهاى ناگوارى مى توانست در پى داشته باشد.

شهيد صدر با ارائه مواردى از فقه و اصول كه از همين محدود نگرى و فردانديشى اثر پذيرفته اند مى نويسد:

(محدوديت در هدف و پرداختن به عرصه هاى فردى ناشى از تنگنايى بود كه فقه در واقعيت خارجى دچار آن گرديده بود بدين سان اجتهاد نيز رفته رفته بر جنبه هاى شخصى فقه تكيه بيش ترى مى كرد و موضوعات اجتماعى متروك ماند.)33

بنابراين در نگاه شهيد صدر روشن گرى و تلاش در جهت ترسيم مسير درست فكرى و فرهنگى در حوزه هاى علميه و بالابردن آگاهى حوزويان لازمه يك حركت اصلاح گرانه در حوزه است به گونه اى كه بدون فراهم شدن چنين زمينه هايى دگرگونى رخ نخواهد داد.


1 . (همراه با تحول اجتهاد) سيد محمد باقر صدر ترجمه اكبر ثبوت26/. چاپ شده در (مجموعه اى از آثار شهيد صدر)

2 . (سرچشمه هاى قدرت در حكومت اسلامى) سيد محمد باقر صدر ترجمه اكبر ثبوت3/ چاپ شده در (مجموعه اى از آثار شهيد صدر)

3 . (مباحث الأصول) سيد كاظم حسينى حائرى ج91/1 مكتب الأعلام الأسلامى قم.

4 . روزنامه (جمهورى اسلامى) 1363/1/19 ويژه نامه شهيد صدر سيد محمد باقر حكيم.

5 . (همان مدرك).

6 . (مباحث الأصول) ج94/1 ـ 99.

7 . (الشهيد صدر شمائله وفضائله) فاضل نورى92/.

8 . (زندگى نامه شهيد صدر) سيد محمد موسوى15/ ـ 10 بشير قم.

9 . روزنامه (جمهورى اسلامى) 1370/8/20 سيد كاظم حائرى.

10 . (دروس فى علم الأصول) سيد محمد باقر صدر ج114/1 ـ 118 دار الكتب اللبنانى.

11 . (زندگى نامه شهيد صدر)29/.

12 . (ميرزاى شيرازى) آقابزرگ تهرانى وزارت ارشاد اسلامى.

13 . (اعيان الشيعه) سيد محسن امين ج45/48 دارالتعارف للمطبوعات بيروت.

14 . (همان مدرك).

15 . روزنامه (جمهورى اسلامى) 1370/8/20.

16 . مجله (آئيينه پژوهش) شماره 85/4.

17 . (دروس فى علم الأصول)ج5/1.

18 . شهيد صدر رساله عمليه خويش را در چهار محور اصلى: عبادات اموال سلوك عام و سلوك خاص سامان مى دهد و هر يك از اين محورها را به بخشهايى سازوار با آن تقسيم مى كند و همه بحثهاى فقهى را در همين محورها مى گنجاند. ر .ك. (الفتاوى الواضحة)

19 . يادآورى: در بين فقيهان پيشين تا حدودى اين شيوه رايج بوده است چنانكه شيخ مفيد در مقنعه و شيخ صدوق در هداية و شيخ علاءالدين ابى المجد حلبى در اشارة السبق و در طليعه بحث احكام يك دوره فشرده اصول اعتقادى را ارائه داده اند و سپس بابهاى احكام فقهى را به ترتيب آورده اند ولى اين سنت نيكو كم كم رها شد و در بين پسينيان و همروزگاران متأسفانه اين شيوه ديده نمى شود. بنابراين مى توان گفت: شهيد صدر اين شيوه را احيا كرد.

20 . روزنامه (جمهورى اسلامى) 1370/8/20.

21 . (الفتاوى الواضحة)83/.

22 . روزنامه (جمهورى اسلامى) 1370/8/20.

23 . (همان مدرك).

24 . (اقتصادنا) سيد محمد باقر صدر چاپ شده در (مجموعه آثار شهيد صدر) ج26/10.

25 . (زندگى نامه شهيد صدر)33/.

26 . (همان مدرك)15/.

27 . مجله (الحوار) شماره 30 ـ 117/31 ـ 118.

28 . (زندگى نامه شهيد صدر)30/.

29 . مجله (حوزه) شماره41/42 مصاحبه واعظ زاده خراسانى.

30 . (الشهيد صدر فضائله و شمائله)94/.

31 . روزنامه (جمهورى اسلامى)61/1/19. ويژه نامه مصاحبه سيد محمود هاشمى.

32 . (اقتصادنا) چاپ شده در (مجموعه آثار شهيد صدر) ج25/10.

33 . مجله (فقه اهل بيت) شماره38/1.

سيد محمد باقر صدر 123/ ـ 125 دارالتعارف للمطبوعات بيروت.

/ 1