اعلمي محمدحسين
اختر کوير
ابوالحسن رباني سبزواري تاريخ تولّد و خاندان
محمدحسين اعلمي در سال 1320 ق. در خطّه کويري نائين در روستاي مهرجان، که در حوزه جغرافيايي جندّق از توابع شهرستان نائين قرار دارد، ديده به جهان گشود.(1) اين بزرگوار در خانداني به دنيا آمد که فضاي آن، به نور دانش ديني و ارزشهاي متعالي مذهبي، روشن بود. او در سايه پر مهر و محبت پدرش، دوران کودکي را پشت سر نهاد و کتابهاي ديني، بويژه قرائت قرآن مجيد، را از پدر دانشمند خود فراگرفت. پدر محمدحسين اعلمي، به شيخ سليمان مهرجاني، شهرت دارد. با پژوهش و مطالعه در زندگي فرزندش، بر ميآيد که او يکي از عالمان آن ديار و از شأن و منزلت والايي برخوردار بوده است.(2)هجرت به مشهد
هنگامي که محمدحسين، به سن ده سالگي ميرسد، درسال 1330 ق، همراه پدر، روانه مشهد مقدّس و حوزه پربار طوس گرديد. از قرائن برمي آيد در مدّتي که او در مشهد به تحصيل اشتغال داشته، پدرش نيز با او بوده است. محمدحسين در جوار بارگاه حضرت رضا (ع) به فراگيري دانشهاي رسمي ديني پرداخت و مقدّمات دروس حوزه، همانند صرف و نحو و منطق و مقداري از اصول فقه، را نزد استادان حوزه مشهد، فراگرفت. در اين که استادان او در مشهد چه کساني بودند و چند بهار از عمر خويش را در اين شهر سپري کرد و دقيقاً چه درسهايي را آموخت، چندان روشن نيست؛ ولي گويا چهار پنج سال در مشهد به ادامه تحصيل پرداخت.(3)بازگشت به زادگاه
محمدحسين اعلمي در مقطع نوجواني دل و جانش همچنان تشنه کسب معارف ديني بود و گويا حوزه مشهد، عطش علمي او را فرو ننشانده، از اين رو، مترصد فرصتي بود تا به حوزه پرآوازه شيعه، نجفاشرف، هجرت کند. در حدود سال 1335 ق. همراه پدرش از مشهد به زادگاهش مهرجان، برگشت و برههاي از عمر خود را در آنجا سپري کرد. در اين ايام که محمدحسين به سن بيست سالگي رسيده بود، برابر مقرّرات آن زمان، به خدمت سربازي فراخوانده شد. حدود هشت ماه از خدمت را گذرانده بود که بنابر عللي از ادامه خدمت معاف شد. از اين پس، عزم خويش را جزم کرد و راهي کعبه دلها، نجفاشرف، شد.(4)هجرت به نجف
در حالي که بيست بهار از عمر محمدحسين اعلمي ميگذشت، به سال 1340 ق. روانه حوزه نجف شد. او راه طولاني نايين تا بارگاه ملکوتي حضرت علي (ع) را گاه پياده و گاه سوار بر مرکب، طي ميکرد. وي پس از ورود به عراق، ابتدا به زيارت قبر حضرت سيدالشهداء (ع) و ساير شهداي نينوا شتافت و سپس راهي شهري شد که از سالها پيش، قلب او براي رسيدن به آن، ميتپيد. در نجف، تحصيل جدّي اين طلبه جوان براي آموختن علوم ديني و مباني اجتهاد آغاز ميشود. در مدت اقامت خود در اين شهر، شب و روز درس ميخواند، پژوهش و مطالعه ميکرد و از محضر بزرگان و مجتهدان معروف کسب فيض نموده تا اين که پس از هفده سال تلاش به درجه اجتهاد نايل شد.(5) او ضمن اين که در درس بزرگان علوم فقه و اصول شرکت ميجست، خود نيز کتابهاي سطوح حوزه مانند مکاسب و رسائل و کفايه را تدريس ميکرد و جمعي از طلاب و فضلا در حوزه درس او حاضر ميشدند. اين بزرگوار از دو تن از استادان برجسته نجف؛ مرحوم ميرزا حسين نائيني و مرحوم آقا ضياءالدين عراقي، اجازه اجتهاد گرفت و نيز اجازههاي روايتي فراواني از بزرگان حديث و رجال، دريافت کرد.استادان نجف
در روزگاري که محمدحسين اعلمي در نجف درس ميخواند، اين حوزه در بهترين موقعيت علمي خود قرار داشت و استوانههاي بزرگ علم در اين حوزه زندگي ميکردند. آقاي اعلمي، نزد تعدادي از برجستهترين آنان حاضر ميشد و از دانش آنان، بهره ميبرد. در اين جا به نام چند نفر آنها بسنده ميکنيم: 1. مرجع بزرگ شيعه، آيةاللّه سيدابوالحسن اصفهاني؛ 2. مرجع عالي شيعه و بزرگترين اصولي عصر خود، آيةاللّه محمدحسين نائيني؛ 3. فقيه و اصولي نامور، آيةاللّه ضياءالدين عراقي؛ 4. آيةاللّه محمدحسين اصفهاني؛ 5. زاهد و عارف مشهور، مرحوم شيخ علي قم؛ 6. سيد محمد يزدي فرزند آيةاللّه سيد محمدکاظم يزدي؛ آقاي اعلمي بعد از اقامت 17 ساله در نجف، به قصد زيارت مرقد امام رضا (ع) به سوي مشهد مقدس حرکت کرد و بعد از زيارت قبر آن حضرت مجدداً به نجف بازگشت و سه سال ديگر در اين شهر اقامت کرد. در همين زمان بود که مرجع بزرگ شيعه، آيةاللّه سيدابوالحسن اصفهاني دستور داد که جمعي از نخبگان دور هم گرد آيند و به تحقيق، تنظيم و ترتيب احاديث کتاب وسائلالشيعه بپردازند. از جمله اعضاي اين گروه، محمدحسين اعلمي و ديگري آيةاللّه سيدمحمدهادي ميلاني بودند. اين گروه روي چند نسخه از آن کتاب پژوهش و تحقيق ميکردند. نوشتهاند يکي از معتبرترين نسخههاي وسائلالشيعه نزد محمدحسين اعلمي بوده است.(6)استادان روايتي
از آنجا که محمدحسين اعلمي شيفته فهم و حفظ احاديث امامان شيعه بود و زحمات فراواني در اين راه کشيد، مفتخر به دريافت اجازه نقل روايت از مشايخ حديث شد. همانند: .1 علّامه بزرگوار آقابزرگ تهراني، مؤلف کتاب معروف الذريعه؛ .2 آيةاللّه سيد هبةالدين شهرستاني؛ .3 آيةاللّه ميرزا محمد عسکري تهراني، مؤلف کتاب مستدرکبحارالانوار؛ .4 آيةاللّه سيدشهابالدين مرعشي نجفي.(7)به سوي مکّه
محقّق بزرگوار محمدحسين اعلمي، در دوراني که در حوزه نجف اشتغال به درس و تدريس داشت، براي اوّلين بار روانه مکه شد. او ابتدا، به شهر مدينه رفت، بعد از زيارت تربت پاک رسول اکرم (ص) و امامان معصوم شيعي و شهداي مدفون در قبرستان اُحد، راهي مکه شد و ضمن انجام مناسک حج، با شخصيتهاي برجسته اسلامي ملاقات و درباره مسائل علمي، با آنان به مباحثه و مناظره پرداخت و از مکتب شيعه و انديشههاي تابناک عالمان شيعي، جانانه دفاع کرد.(8)هجرت به کربلا
محمدحسين اعلمي، وقتي که از مکّه به نجف برگشت، چندان در نجف باقي نماند؛ بلکه بلافاصله از آنجا به سوي کربلا حرکت نمود و در جوار قبر مقدس حضرت امام حسين (ع) اقامت گزيد. او در حوزه کربلا نيز از تحصيل دانش باز نايستاد و از محضر فقيهاني چون: آيةاللّه آقاحسين قمي، آيةاللّه سيدمهدي شيرازي و آيةاللّه شيخ هادي، بهره جست.(9) مرحوم اعلمي در حوزه کربلا هم، از تدريس غافل نبود. هر چند به طور مشخص معلوم نيست چه کتابهايي را درس ميداد، ميتوان حدس زد که او به تدريس کتابهايي چون: مکاسب و کفايه اشتغال داشته است. گفته شده که او در مدرسه هندي، يک ساعت بعد از طلوع آفتاب تا يک ساعت به ظهر، چند کتاب را براي طلّاب کربلا درس ميگفته است.(10) شيخ محمدحسين، شيفته مطالعه و تحقيق بود. شوق آموختن او را واداشت تا در کربلا به خريد کتابهاي گوناگون ديني بپردازد. با تلاش پيگيرانه خود توانست از کشورهاي مختلف مانند: مصر، لبنان، سوريه و هندوستان، کتابها و مجلّات علمي فراواني به دست آورد. نتيجه اين زحمات، تشکيل کتابخانه بزرگ و ارزشمندي در کربلا بود؛ حتي پارهاي از محقّقان، براي استفاده از نسخههاي نفيس و کمياب، به اين مرکز فرهنگي مراجعه ميکردند. در همين شهر بود که بنياد تأليف دائرةالمعارف بزرگ شيعي تأسيس و مطالب اساسي آن گردآوري شد.(11) مدّت اقامت اين محقّق توانا در کربلا، 14 سال ادامه يافت؛ چنان که به لقب «حائري» معروف شد. وي در سال 1374 ق. کربلا را ترک گفت و براي سومين بار، جهت زيارت مرقد نوراني حضرت علي بن موسي (ع) رهسپار خراسان شد. او در مشهد علاوه بر زيارت، از تحقيق غافل نبود و براي تکميل دائرةالمعارف، که يکي از آرزوهاي اين مرد دانشپژوه بود، از کتابخانه پرمايه رضوي بهرههاي فراواني برده، مطالعات دامنهداري را انجام داد و اندوختههاي علمي خود را در فيشهايي يادداشت ميکرد. مدت اقامت ايشان در مشهد، در هالهاي از ابهام قرار دارد؛ ولي گويا بيشتر از سه چهار ماه در آنجا مقيم نبوده است.(12) باري، وي بعد از تکميل پژوهش، عازم تهران شد و از بيشتر کتابخانههاي معروف آن زمانِ تهران نيز بهره گرفت؛ از جمله: کتابخانه مجلس شوراي ملّي و مَلِک.هجرت به قم
آن زمان، که عصر مرجعيت آيةاللّه بروجردي بود، حوزه علميه قم به تازگي به وسيله حضرت آيةاللّه حائري يزدي بنيانگذاري شده بود و از رونق خاصي برخوردار بود. مرحوم اعلمي براي غنا بخشيدن به مطالعات و پژوهشهاي خود، آهنگ قم کرد و بعد از ورود به اين شهر، خانهاي براي سکونت خانوادهاش خريد؛ ولي او که براي انجام تحقيقات و تکميل دائرةالمعارف خود، بيشتر اوقات در حجرهاي در مدرسه فيضيّه قم سکونت داشت تا هم بتواند بيشتر به حرم حضرت معصومه (س) مشرّف شود و هم از کتابخانه مدرسه فيضيّه بهره گيرد. زمان ورود او به حوزه علميه قم اواخر سال 1374 ق. است.(13) محمدحسين اعلمي با اين که از آيةاللّه نائيني و بعضي ديگر از مراجع نجف، اجازه اجتهاد داشت، ولي باز وجود آيةاللّه بروجردي را غنيمت شمرد و چندي در حوزه تدريس آن بزرگوار در حرم مطهّر و مسجد اعظم قم حاضر ميشد. به هر حال در مدرسه فيضيه و حوزه علميه قم، زحمات چندين ساله او نتيجه داد و برخي از مُجلّدات دائرةالمعارف اعلمي را به مرحله چاپ رسانيد.(14)فضيلتهاي اخلاقي
مرحوم محمدحسين اعلمي، دانشوري فرزانه بود که خود را به صفات ارزشمندي چون زهد، قناعت، پشتکار، عشق به عبادت و راز و نياز به درگاه معبود زينت داده بود. در حالات او نوشتهاند که هميشه ساعتي پيش از طلوع فجر، بيدار ميشد و به عبادت ميپرداخت. در مدت اقامت در نجف و کربلا و قم، نماز شب خود را در حرم امامان معصوم (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) به جا ميآورد و سپس نماز صبح و مستحبّات و تعقيبات نماز را انجام ميداد. ايشان فردي بسيار فروتن بود. به کوچک و بزرگ سلام ميکرد و کمتر رخ ميداد که کسي در سلام کردن، بر او پيشي گيرد. نمازهاي واجب را غالباً با جماعت ميخواند و تفاوت نداشت که خود، امامِ جماعت باشد يا در رديف مأمومين قرار گيرد. او فردي بسيار قانع بود. از مال و منال دنيا به اندک بسنده ميکرد و هرگز فريفته زرق و برق و رياستهاي ظاهري دنيا نشد. او علاوه بر دوري از محرّمات، بيشتر مکروهات را نيز انجام نميداد و بيشتر روزها، روزه ميگرفت. او در زهد و پرواپيشگي به مقامي رسيد که در ميان عالمان حوزه علميّه حتي مردم کوچه و بازار، به «ابوذر زمان» شهرت يافت.(15)از ديدگاه بزرگان
شايستگيهاي علمي و اخلاقي مرحوم محمدحسين اعلمي حائري، از ديده شخصيتهاي طراز اوّل شيعه پنهان نبوده از اين رو، به ديده احترام و تکريم به او مينگريستهاند. به عنوان نمونه، سخن برخي از آنان را ميآوريم: آيةاللّه آقا سيدابوالحسن اصفهاني: دانشمند بزرگ و برگزيده، محمدحسين اعلمي يکي از بزرگان و فضلاي نجف است. او چندين سال در حوزه درس من حضور يافت. تا اين که بحمداللّه به جايگاه بلندي از دانش و تقوا رسيد؛ به طوري که سخنان او، قابل اطمينان و رفتارش، قابل اقتدا است.(16) عالم برجسته عراق، سيد هبةالدين شهرستاني: محمدحسين اعلمي، زنده کننده آثار بزرگان و يکي از نخبگان و دانشوران تقواپيشه است. احمد امين انطاکي، محقّق برجسته عراق: فاضل زاهد، علّامه محقّق مؤلف کتاب ارزشمند دائرةالمعارف اعلمي. آيةاللّه محمدحسين کاشفالغطاء، مصلح بزرگ اسلامي: علّامه بزرگوار ما تأييد شده از ناحيه خداوند متعال است. او در راه گسترش دين، رنجهاي طاقتفرسايي را به جان خريد. علّامه اردوبادي: علّامه کم نظير، شخصيت برجسته، حَسَنةالدهر، مايه زيبايي روزگار.(17) آقابزرگ تهراني، برجستهترين رجالشناس معاصر: دانشور متتبّع، فاضل بزرگوار، علاقه شگفتي به تحقيق و مطالعه داشت. کتاب بزرگي را تأليف کرده که من بيشتر مجلّدات آن را خواندهام. و مشاهده کردم که او در اين راه، خيلي زحمت کشيده است و کتاب او مطالب گرانبهايي دارد.(18) آيةاللّه سيد موسي شبيري زنجاني: مرحوم اعلمي، وارسته و پاک و پاکيزه بود. هميشه مشغول نوشتن بود و بسيار مطالعه ميکرد. گاهي در مدرسه فيضيه، به جاي پدرم، مرحوم آيةاللّه سيداحمد زنجاني، نماز جماعت ميخواند.(19) آيةاللّه علي اشتهاردي: مرد باتقوايي بود و در مدرسه فيضيه زندگي ميکرد و مشغول تأليف کتاب بود.(20)فرزندان
مرحوم محمدحسين اعلمي صاحب چند فرزند بود که اکثر آنان، از کساني بودند که راه پدر بزرگوار خود را ادامه دادند و در نشر و گسترش آموزههاي ديني و نشر کتابهاي علمي و ديني، نقش برجستهاي داشتند. مناسب است شرح حال کوتاهي از آنان را بياوريم: 1. محمدحسن اعلمي؛ در نجف به دنيا آمد. او ساليان درازي در حوزه علميه نجف به فراگيري علوم ديني مشغول بود و به موقعيّت بالاي علمي دست يافت. آن گاه از عراق به ايران آمد و در تهران اقامت گزيد و براي نشر کتابهاي ديني «مؤسسه طبع و نشر اعلمي» را بنيان نهاد. 2. محمدحسين اعلمي؛ او نيز، که همنام پدرش بود، در نجف ديده به جهان گشود و نزد پدر خود به تحصيل علوم ديني رايج در حوزه نجف پرداخت. وي نيز علاقه و شوق فراواني به امور فرهنگي نشر آثار ديني داشت. وي بعد از حاکميّت حزب بعث عراق، تبعيد شد و روانه سوريه و لبنان گرديد. وي «بيروت» را بهترين شهر براي تحقّق بخشيدن به اهدافِ بلند خود برگزيد و از اين رو، در آنجا مؤسسه انتشارات اعلمي را بنيان نهاد. اين مؤسسه که يکي از پر رونقترين و پرتلاشترين بنگاههاي انتشاراتي بيروت است، از گذشته تاکنون کتابهاي زيادي را چاپ و منتشر کرده است. ايشان بخصوص شيفته نشر آثار امامان شيعي و عالمان بزرگ شيعه بود و مسافرتهاي فراواني انجام داد؛ به مصر، هندوستان و چند کشور ديگر عزيمت کرد و با عالمان معروف اين ممالک ملاقاتها و مباحثاتي داشت؛ از جمله در قاهره با شيخ شلتوت، عالم برجسته و مفتي اعظم مصر، ملاقات و مذاکراتي انجام داد. 3. شيخ محسن اعلمي؛ که گويا در کربلا پا به عرصه وجود نهاد. وي بعد از اين که چند سال از عمر خود را در کربلا سپري کرد، به ايران آمد و در قم اقامت گزيد و در قم رحلت کرد. 4. علي محمداعلمي؛ او هم از عراق به ايران آمد و در مشهد مقدس ساکن شد. مرحوم محمدحسين اعلمي يک فرزند دختر هم داشت که شوهرش مرحوم سيدحسين شهرستاني بود.(21)آثار و خدمات علمي
همان گونه که اشاره شد، محمدحسين اعلمي حائري، لحظه لحظه عمر خويش را غنيمت ميشمرد و همواره در حال تکاپو و مطالعه و نوشتن بود. آن بزرگوار، کتاب عظيمي به نام مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر تأليف کرد که بعداً به «دائرةالمعارف اعلمي» اشتهار يافت. اين اثر ارزشمند و جامع، حدود 30 جلد است که تمامي آنها به زيور طبع آراسته شده است و در دسترس پژوهشگران جهان اسلام، بلکه ساير ملل، قرار دارد. آغاز اين کتاب ارزشمند با چند تقريظ از بزرگان حوزه نجف، آورده شده است که از مجموع اين تقريظها، قدر و منزلت اين کتاب بيشتر رُخ مينمايد. اثر ديگر ايشان کتاب تراجم «اعلام النساء» است که در کتابخانه آيةاللّه مرعشي نجفي در قم موجود است. همان گونه که اشاره شد، مرحوم اعلمي در کربلا، کتابخانه بسيار ارزشمندي را تأسيس کرد که نويسنده معروف عراقي، سلمان هادي طعمه، در کتاب محققانه خود، تراث کربلا، هنگامي که کتابخانههاي معروف کربلا را نام ميبرد، از کتابخانه اعلمي چنين ياد ميکند: «اين کتابخانه از شيخ محمدحسين اعلمي حائري است که يکي از دانشوران بزرگ کربلا بود. در اين مجموعه فرهنگي، کتابهاي بسيار ارزشمند در زمينههاي مختلف وجود دارد که شايد به دو هزار کتاب برسد». جندق و مهرجان زادگاه اين دانشور پرکار، روستاي «مهرجان» يکي از روستاهاي بخش جندق از توابع شهر نايين است. حسن عميد ميگويد: «جندق بخشي از شهرستان نايين، در کنار کوير مرکزي ايران و مغرب طبس و هواي آن بسيار گرم و خشک است.» دکتر معين هم ميگويد: «جندق شهرستاني است در ميان کوير نمک که ده بزرگ آن خور است. ميرزا ابوالحسن يغما، شاعر، از آنجا برخاسته که البته به اين قلمرو، بيابانگ هم ميگويند». مرحوم دهخدا هم در لغتنامه بزرگ خود مطالبي در اين باره نگاشته است؛(22) اما شايد از همه بهتر و مفصلتر، کتاب تاريخ نايين است که مفصّلاً به معرفي نايين و روستاها و بخشهاي آن پرداخته است.غروب اختر کوير
علامه بزرگوار محمدحسين اعلمي حائري بعد از عمري زندگي، زهد و تقوا و تحصيل و تحقيق، از اين دنيا رخت بربست. او در سال 1393 ق(1351 ش) در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (س) چشم از جهان فرو بست. براي تشييع بدن پاک او، جمعيت زيادي حضور يافتند و از او به خوبي تجليل شد.(23) سپس پيکر او را در جوار حضرت معصومه (س) در آستانه درب ورودي به صحن بزرگ، به خاک سپردند. نوشته لوح قبر او چنين است: «محمدحسين اعلمي حائري. عاش سعيداً و مات سعيداً».1 - الذريعه، ج 22، ص 17 و دائرةالمعارف اعلمي، ج 1، ص 3. 2 و 3 - ر ک: مقدمه دائرةالمعارف اعلمي، ص 3 و 4. 4 - همان و دائرةالمعارف تشيّع، ج 2، ص 278. 5 و 6 - دائرةالمعارف اعلمي، ج 1، ص 5 و 6. 7 - همان؛ دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص 278 و نقباءالبشر، ج 2، ص 893. 8 تا 10 دائرةالمعارف اعلمي، ص 5 و 6. 11 - همان و تراث کربلا، ص 337، چاپ بيروت. 12 - دائرةالمعارف اعلمي، ج 1، ص 8 و 9. 13 - همان و الذريعه، ج 2، ص 17. 14 - مقدمه دائرةالمعارف اعلمي، ج 1، ص 10. 15 - همان و دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص 278. 16 - مقدمه دائرة المعارف اعلمي، ج 1، ص 11. 17 - همان، ص 14. 18 - الذريعه، ج 22، ص 17 و نقباءالبشر، ج 2، ص 893. 19 و 20 . گفت و گوي نويسنده مقاله با اين بزرگان. 21 - دائرةالمعارف اعلمي، ج 1، ص 15 و دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص 278. 22 - اطلاعات حسن عميد، ص 349؛ فرهنگ معين، ج 1، ص 434 و لغتنامه دهخدا، ماده جندق. 23 - دائرةالمعارف اعلمي، ج 1، ص 15.