ارتباط روحی و معنوی با امام مهدی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارتباط روحی و معنوی با امام مهدی (علیه السلام) - نسخه متنی

حمیدرضا محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارتباط روحى و معنوى با امام مهدى عليه السلام

حميد رضا محمدي

Friday, June 18, 2004 at 05:00

يكى از مباحث بسيار مهم پيرامون ارتباط با امام زمان‏عليه السلام در عصر غيبت كبرى، ارتباط روحى و معنوى با ايشان است .

اگر به تاريخ، روايات و سيره معصومان‏عليهم السلام مراجعه كنيم، خواهيم ديد كه اين نوع ارتباط نسبت به ارتباط ظاهرى بسيار كم بوده است. از مهم‏ترين عواملى كه مى‏توان براى كم بودن اين ارتباط، چه در زمان حضور و چه پس از شهادت معصومان‏عليه السلام ،برشمرد، نبودن معرفت و شناخت نسبت به امام‏عليه السلام بوده است. شخصى كه نداند امام‏عليه السلام همانند خداى تعالى بر اعمال و رفتار و تمام امور زندگى او نظارت و اشراف دارد(1)، چگونه مى‏تواند به خود بباوراند كه غير از ارتباط ظاهرى، ارتباط ديگرى نيز وجود دارد؛ اگر هم بداند، ولى از راهنمايى و ارشاد آنان كه همانند راهنمايى و ارشاد خداى تعالى است،آگاه نباشد، چگونه به ايجاد اين چنين ارتباطى اقدام مى‏كند و از اين گنج‏هاى الهى به قدر ظرفيت خويش بهره مى‏گيرد؟ روى همين اصل (عدم شناخت) است كه مى‏بينيم بجز افرادى كه ارتباط روحى و دائمى داشته‏اند، تنها عده‏ى قليلى از مردم به آن وجودهاى مقدس توجه و توسل يافته، به حاجتهاى خود رسيده‏اند.

بيان دو روايت‏

قبل از شروع بحث، دو روايت را در باره‏ى ارتباط روحى با معصومان‏عليه السلام بيان مى‏كنيم:

الف. در كتاب كشف‏الحجة از شيخ كلينى نقل شده است: به حضرت ابوالحسن‏عليه السلام نوشتم: شخصى مايل است حاجت‏هاى خصوصى و اسرارى را با امام خويش در ميان گذارد، همانگونه كه دوست دارد با پروردگارش بازگو كند؛ آن حضرت در جواب مرقوم فرمودند: «اگر حاجتى داشتى، پس لبانت را به خواستن حاجتت حركت بده كه همان جواب به تو خواهد رسيد».(2)

ب. در حديث معتبر ديگرى از سليمان بن عيسى منقول است كه گفت: پدرم به امام صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه شما را زيارت كنم، هرگاه قادر به آمدن نباشم؟ «فرمود: اى عيسى! هرگاه قادر بر آمدن نباشى، چون روز جمعه شود، غسل كن و يا وضو بگير و به بالاى خانه‏ى خود برو، دو ركعت نماز بگذار و متوجه شو به سوى من ؛ به‏درستيكه هر كس مرا زيارت كند در حيات من، چنان است كه مرا زيارت كرده است بعد از مرگ من و كسى كه مرا زيارت كند پس از فوت من، چنان است كه مرا زيارت كرده است قبل از فوت من»

بنابراين برآورده شدن حاجت‏ها به زمان حيات امام منحصر نيست؛ بلكه پس از مرگ امام نيز، اگر توسل صورت گيرد، حاجت‏ها برآورده خواهد شد .

علامه مجلسى در توضيح و ادامه اين حديث مى‏گويد: «اين حديث دلالت مى‏كند بر اينكه در اين زمان‏ها (غيبت حضرت صاحب‏الامرعليه السلام ) هم مى‏توان ايشان را در هر موضعى زيارت كرد و اگر در وقت زيارت، به سامره روى كند، بهتر است».(3) اگر با توسل به امامان معصومى كه به ظاهر از دنيا رفته‏اند مى‏توان به حاجتهاى خود رسيد، با توسل به حضرت صاحب‏الامرعليه السلام كه در بين ماست(4) ، زنده است، و (طبق توقيع شريفى كه در كتاب احتجاج بيان شده است(5) و آيات(6) و رواياتى كه پشتوانه آن است) بر تمام اعمال ما نظارت دارد نيز، مى‏توان باايشان ارتباط روحى برقرار كرد و از ايشان حاجت‏ها را درخواست و از محضر ايشان استفاده و بهره‏هاى روحى و معنوى برد.

انواع ارتباط روحى و معنوى

ارتباط روحى و معنوى نيز (به مانند ارتباط ظاهرى و بدنى) به سه دسته تقسيم مى‏شود:

1. ارتباط روحى در حالت عادى روح بمانند توسلات و توجهات

2. مشاهده معصومان‏عليه السلام در عالم خواب و رؤيا.

3. ارتباط با معصومان‏عليه السلام در عالم مكاشفه و مشاهده.

تفصيل

1. اولين نوع ارتباط روحى و معنوى با امام عصرعليه السلام در زمان غيبت كبرى، ارتباط در حالت عادى روح (يعنى غير از سه حالت خواب، مكاشفه و مشاهده) است، كه اين نوع ارتباط در مقالات ديگر به طور تفصيلى بررسى خواهد شد.

2. مشاهده و ارتباط با آن حضرت در عالم رؤيا و خواب دومين راه ارتباط روحى است. اين ارتباط بر دو گونه است: گونه‏ى اول اين است كه حضرت ولى عصر ارواحنافداه با اراده‏ى خويش و براى فهماندن مطلبى و يا به هر دليلى ديگر به خواب شيعيان آمده و وجود مباركش را به شخص خواب بيننده نشان دهد كه از اين نوع قضايا در كتب مختلفى همچون؛ عبقرى‏الحسان، نجم‏الثاقب، دارالسلام و... در باب كسانى كه در عالم رؤيا به خدمت امام زمان‏عليه السلام مشرف شده‏اند، بسيار است.

گونه‏ى ديگر از خواب اين است كه ما با اراده خود و به واسطه‏ى انجام برخى اعمال، آن حضرت و ساير حضرات معصوم‏عليهم السلام را در عالم رؤيا ببينيم؛ اين نوع ارتباط نيز با توجه به دستوراتى كه در كتب مختلف و از جانب معصومان‏عليه السلام پيرامون راه‏هاى تشرف به محضر چهارده نور پاك در عالم رؤيا بيان كرده‏اند، امكان‏پذير است.(7)

3. سومين راه ارتباط روحى و معنوى با امام زمان‏عليه السلام ارتباط در دو عالم مكاشفه و مشاهده است. قبل از شروع بحث، ابتدا معناى مكاشفه و مشاهده را بيان كرده؛ سپس به بيان تفصيلى آن دو مى‏پردازيم.

مكاشفه

مكاشفه حالتى است بين خواب و بيدارى كه بيشتر براى اشخاصى پيش مى‏آيد كه روحشان را تا اندازه‏اى تزكيه و تقويت كرده‏اند؛ اينگونه اشخاص به مجرد اينكه چشمشان بخواب رفت ولى گوششان هنوز شنيده و روحشان منقطع از بدن نشده است ، فعاليت روحى خود را آغاز مى‏كنند و مانند شخصى كه خواب رفته است، از يك سرى حقايق و اسرار خفيه‏اى اطلاع پيدا مى‏كنند. پس مايه‏ى اصلى به وجود آمدن و راه‏كار اصلى به وجود آمدن اين حالت و اين نوع ارتباط، انقطاع بيشتر از ماديات و ظواهر دنيوى است كه هر چه اين انقطاع بيشتر باشد، احتمال حصول مكاشفه بيشتر است ؛ به‏عنوان مثال، در اشخاصى كه به مصيبت سختى دچار شده يا با خطر بزرگى مواجه شده‏اند، حالت انقطاع موقتى حاصل شود؛ لذا در اين حالت براى آن‏ها مكاشفه رخ مى‏دهد. خاطرنشان مى‏شود كه لفظ مكاشفه يكى از اصطلاحات رايج بين صوفيه و داراى معنايى متفاوت از معناى مورد نظر ما است.(8)

مكاشفه‏ى شيخ حر عاملى (ره)

براى ملموس شدن بيشتر مكاشفه، در اين‏جا مكاشفه‏ى شيخ حر عاملى (ره) را بيان مى‏كنيم. وى مى‏گويد:

من ده ساله بودم و به مرض سختى مبتلا شدم، به طورى كه دوستان و آشنايان جمع شده و گريه مى‏كردند و آماده عزادارى براى من شدند؛ آنها يقين داشتند كه همان شب خواهم مرد. همان شب در عالم بين خواب و بيدارى (مكاشفه) پيامبر و دوازده امام‏عليه السلام را زيارت كردم؛ بر ايشان سلام كردم و با يك‏يك آنها مصافحه نمودم. بين من و امام صادق‏عليه السلام سخنى گذشت كه در ذهنم نماند، جز آنكه در حق من دعا كردند. بعد بر حضرت صاحب‏الزمان(عج) سلام كردم و با ايشان مصافحه نمودم و گريستم و عرضه داشتم: مولاى من! مى‏ترسم كه در اين مرض بميرم و اهداف علمى و عملى خود را بدست نياورده باشم. فرمودند: نترس، زيرا تو در اين مرض نخواهى مرد ؛ بلكه خداوند متعال تو را شفا مى‏دهد و عمرى طولانى خواهى داشت. آنگاه قدحى را كه در دست مباركشان بود به دست من دادند؛ از آن آشاميدم و در همان لحظه شفا يافتم و مرض، كاملاً از من رفع شد و در بستر نشستم. خانواده و بستگان از اين حالت من تعجب كردند؛ اما تا چند روز چيزى به آنان در باره‏ى آنچه ديده بودم، نگفتم.(9)

مشاهده

مشاهده مرتبه‏اى بالاتر از مكاشفه است ؛ زيرا در اين حالت انسان در اثر رياضت‏هايى كه متحمل شده و عبادت‏هايى كه انجام داده است، به حالتى دست مى‏يابد كه اگر با تمركز به چيزى متوجه شود، بدون آن كه به خواب رود يا حالت مكاشفه به او دست بدهد، حقيقت آن چيز را درك مى‏كند، اگرچه آن چيز در فاصله‏ى دورى قرار داشته باشد. بديهى است هرچه اين رياضت‏ها بيشتر باشد، براى روح انقطاع بيشترى حاصل مى‏شود و بالتبع روح براى انجام اين عمل آماده‏تر و ورزيده‏تر مى‏شود، تاآنجاكه مى‏تواند در اين حالت همه‏ى ناديدنى‏ها را ببيند؛ اما گاهى ممكن است فردى بدون رياضت، توفيق مشاهده يابد؛ ولى اين حالت موقتى است و دوامى ندارد و علاوه‏بر اين، در هنگام ديدن برخى از حقايق، متوجه‏ى موضوع و حالت خود نيست.(10)

تشرف شيخ ابراهيم قطيفى در عالم مشاهده

مؤلف كتاب شريف عبقرى‏الحسان، در باب «تشرف خدمت امام زمان(عج) در عالم مشاهده» مى‏گويد:

شيخ يوسف بحرانى در حالات شيخ ابراهيم قطيفى (معاصر محقق ثانى) مى‏فرمايد:

روزى حضرت بقيةالله ارواحنافداه به‏صورت مردى ناشناس، به منزل شيخ ابراهيم وارد شدند و از او سؤال كردند: كدام آيه از آيات قرآنى در باره‏ى موعظه از همه مهم‏تر است؟ شيخ عرض كرد: آيه‏ى «انَّ الذين يلحدون فى آياتنا لايخفون علينا، أفمن يلقى فى النّار خيرٌ أمَّن يأتى آمناً يوم القيامة، اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصير(11)» ؛ فرمودند: راست گفتى اى شيخ؛ آنگاه از نزد او خارج شدند. شيخ از اهل‏بيت خود پرسيد: فلانى رفت يا هنوز هست؟ گفتند: ما كسى را نديديم كه داخل شده باشد وكسى را هم نديده‏ايم كه خارج شود(12).

خلاصه

با توجه به بيانى كه پيرامون مكاشفه و مشاهده داشتيم، واضح شد كه مكاشفه و مشاهده، با اراده‏ى هر دو طرف (يعنى امام زمان‏عليه السلام و ما) امكان‏پذير است. در مورد ارتباط از جانب امام عصر ارواحنافداه كه روشن است و اما اينكه چگونه مى‏توان با اراده‏ى خود به اين دو امر مهم دست يافت، بايد خاطرنشان كرد كه دست‏يابى به آن‏ها نيازمند سال‏ها تزكيه‏ى نفس و طى كردن مراحل كمالى است؛ به عبارت ديگر، تنها با پاك نمودن نفس خويش از رذائل اخلاقى و ظواهر و زخارف دنيوى و متصف شدن به صفات رحمانى و كسب روحى قوى و مطمئن مى‏توان به اين مهم دست يافت.

1) و قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله و المؤمنون»؛ سوره توبه، آيه 105.

2) چند نكته را مى‏توان از اين روايت برداشت كرد:

الف - قبل از غيبت و با وجود حضور امام(ع)، مردم به ارتباط روحى و متوسل شدن به آن انوار مقدسه ترغيب شده‏اند ؛ پس در زمان غيبت، كه ما با اراده خود، به ارتباط بدنى با آن حضرت دسترسى نداريم، ارتباط روحى بهترين روش ارتباط با آن حضرت مى‏باشد.

ب - نكته‏ى ديگر اطلاق اين روايت است در اين باره كه اين نوع ارتباط مى‏تواند در تمام زمان‏ها، چه قبل از غيبت و چه در عصر غيبت، حاصل شود.

ج - واژه‏ى حاجت، همه‏ى حاجتهاى معنوى و مادى، را دربر مى‏گيرد؛ زيرا حضرت به حاجت خاصى اشاره نفرمودند، بلكه فرمودند: «اگر حاجتى داشتى».

3) تحفة الزائر، باب 5.

4) بنفسى انت من مغيبٍ لم يخل منّا (دعاى ندبه).

5) احتجاج، جلد 2، ص 598.

6) و قل عملوا فسيرى الله عملكم و رسوله و المؤمنون».

7) براى كسب دعاها و اذكار لازم، مى‏توان به كتاب جنةالمأوى تأليف مرحوم حاجى نورى رجوع كرد.

8) اقتباس از كتاب عالم عجيب ارواح، اثر آيت الله سيد حسن ابطحى.

9) عبقرى‏الحسان، 2، 31.

10) اقتباس از كتاب‏عالم عجيب ارواح، اثر آيت‏الله سيد حسن ابطحى.

11) سوره فصّلت، آيه 40.

12) عبقرى الحسان، 2، 73.


/ 1