دستهايش را براى دريافت مزد نمازى كه خوانده بود بلند كرد و گفت : خدايا! اَعْلى عِلّيينِ بهشت را
روزى من فرما و يك قصر زرّين و چهار حوريه به من ارزانى ده .امام سجاد ( عليه السّلام ) فرمود: (( اى برادر عرب ! كابين و ازدواج بزرگى را طالب هستى )) .(20)
صرف نظر كردن از بليط هواپيما به خاطر نماز
يكى از آقايان مى گفت : پسر عمويى دارم كه براى تجارت ، بين ايران و اروپا رفت و آمد مى كند. روزى دريكى از فرودگاهها به ساعت خود نگاه مى كند و مى بيند كه اگر سوار هواپيما شود، در بين راه نمازش قضا
مى شود؛ زيرا آفتاب غروب خواهد كرد و از طرفى ، چيزى به پرواز هواپيما باقى نمانده است لذا تصميم مى
گيرد هر طور شده نمازش را بخواند. در اين هنگام تمام مسافرين ، سوار هواپيما شده و هواپيما آماده
پرواز مى گردد اما چون يك مسافر كم داشته مدير پرواز كمى انتظار مى كشد تا اينكه پسر عمويم را در سالن
فرودگاه در حال نماز مى يابند. به او گفته مى شود كه مسافرين هواپيما معطل تو هستند، فوراً سوار
شويد، ولى پسر عمويم مى گويد: هنوز نماز عصرم باقى است . و اگر آن را نخوانده و سوار هواپيما شوم حتماً
قضا خواهد شد. مدير پرواز مى گويد: ما نمى توانيم از ساعت پرواز تاءخير كنيم و اين برخلاف مقرّرات است
و اگر شما سوار نشويد و هواپيما حركت كند، پول بليط خود را از دست داده ايد، پسرعمويم توجهى نكرده و
به ادامه نماز مى پردازد، ولى وقتى از نماز فارغ مى شود، مدير پرواز به او مى گويد ما مقررات پرواز را
به خاطر ايمان شما شكستيم و منتظر شديم تا نمازت را تمام كنى ؛ زيرا كسى كه به خاطر نماز از پول بليط
خود مى گذرد، شايسته احترام و انتظار است .(21)
يك خاطره
اين خاطره را هرگز فراموش نمى كنم كه سالها پيش ، روزى با پدر، و مادر و خانواده ام به مشهد رفتيم ، دربازگشت از مشهد دير وقت بود كه به يكى از شهرهاى مازندران رسيديم . مسجدها بسته بود و در مهمانخانه آن
شهر نيز فقط يك اطاق وجود داشت پدرم (كه خدا رحمتش كند) بسيار مقيد به نماز بود، وقت نماز كه مى شد، يك
تلاطم درونى پيدا مى كرد، ديدم او شام نمى خورد و مى خواهد ابتدا نماز بخواند، لذا به دنبال مسجد
رفتم اما درب مسجد بسته بود و آب هم در دسترس نبود، مجبور شديم از آبى كه براى آشاميدن به همراه
داشتيم ، استفاده كنيم ، وضو گرفتيم و در پياده رو مشغول خواندن نماز شديم . تنها يك پيرمرد و يك
پيرزن نيز با ما نماز خواندند؛ يعنى از چهل نفر مسافرى كه با ما بودند تنها شش نفر نماز خواندند، سپس
به راه خود ادامه داديم . آرى ، اينان از كجا مى آمدند؟ از مشهد مقدس (22) از زيارت امامى كه وقتى در
(( سرخس )) زندانى بود، روزى هزار ركعت نماز مى خواند. پس آيا سزاوار نيست ما نيز حداقل در اهميت دادن
به نمازهاى پنجگانه - چه در سفر و چه در حضر - پيرو آن حضرت باشيم ؟ به قول مولوى :
يك دسته گلت كو اگر آن باغ بديدت
يك گوهر جان كو اگر از بحر خدايى
يك گوهر جان كو اگر از بحر خدايى
يك گوهر جان كو اگر از بحر خدايى
امام خمينى (ره ) و نماز
يكى از پزشكان شهر مقدس قم نقل مى كرد كه وقتى خبر دادند امام خمينى (قدّس سرّه ) دچار ناراحتى قلبىشده اند، خود را به بالين ايشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم . فشار ايشان ، شماره پنج را نشان مى
داد كه از نظر طبى ، بسيار خطرناك بود. كارهاى اوليه را انجام دادم و پس از دو ساعت كه قدرى وضع بهتر
شده بود، ولى قاعدتاً امام نمى توانستند و نمى بايستى حركت كنند، اما ديدم امام آماده حركت شدند.عرض كردم : آقاجان ! چرا برخاستيد؟فرمودند: (( نماز! ))
عرض كردم : آقا! شما در فقه مجتهديد و من در طب ، حركت شما به فتواى طبّى من حرام است و بايد خوابيده
نماز بخوانيد.ايشان با دقت به نظر من عمل كردند و خوابيده نماز خود را خواندند.(23)