اسلام و زیبایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و زیبایی - نسخه متنی

محمدعلی قاسمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسلام و زيبايي

محمدعلي قاسمي (1)

چكيده:

از ديدگاه انديشمندان برخي از صفات، در نهاد و فطرت انسان به وديعه گذاشته شده است. يكي از ويژگيهاي فطري انسان زيباخواهي و زيباجويي است. از سوي ديگر دين اسلام به عنوان كاملترين آيين عملي و علمي انسان، برنامه‏اي را ارائه مي‏دهد كه همراه و مطابق با فطرت و احساسات بشر باشد. از اين رو بررسي و كاوش در ديدگاه اسلام در زمينه زيبايي و تجمل داراي اهميت بسزايي است.

نوشتار حاضر، پس از تعريف زيبايي به بررسي زيبايي‏هاي وجودي كه در آيات و روايات آمده است؛ مي‏پردازد. توجه به جمال خداوندي؛ زيبايي آسمان و ستارگان؛ خلقت زمين و حيوانات؛ دريا از جلوه‏هاي ناب زيبايي به شمار آمده‏اند. از سوي ديگر، در بيان قرآن و سنت، افعال و رفتارهايي به زيبايي توصيف شده‏اند. قرآن ايمان را زينت قلبها معرفي مي‏كند اسلام زيبايي و بردباري و حتي مفارقت و جدايي را مورد توجه قرار داده و انسان را به سوي آنها فرا مي‏خواند.

دين اسلام، تأكيد فراواني به آراستن و زيبايي ظاهري و باطني انسانها دارد و از انسان مي‏خواهد از زينتهاي دنيوي در مسير تكامل اخلاقي و معنوي خويش بهره جويد. از اين رو از او مي‏خواهد در هنگام عبادت با بهترين لباسهاي خويش حاضر شود. اسلام، زيبايي‏هاي وجودي، افعالي، ظاهري و باطني را در راستاي هدف خلقت كه همان عبوديت است مورد توجه قرار مي‏دهد.

مقدمه

برخي كه تنها ظاهر سخنان ژرف اسلام را مي‏بينند بر اين انديشه‏اند كه بايد از زيبايي‏ها دوري گزيد؛ زيرا ميان اسلام و زيبايي خصومتي است كه از مسلمانان مي‏خواهد از دنيا و همه مظاهر زيبا و شكوه آن پرهيز نمايند و پاره‏اي ديگر با تأكيد بر اصل زيبايي خواهي فطري پاي را از مراحل تعادل بيرون مي‏گذارند و خويش را به بهانه عدم تنافي و تناقض اسلام و زيبايي، غوطه ور در تجملات دنيوي مي‏گردانند و در عمل تلقي خويش را از نعمتهاي الهي استفاده بي حد و مرز خويش معرفي مي‏كنند. اين دوگانه رفتار را در ميان مسلمانان بوضوح مي‏بينيم.

اكنون اهميت اين پرسش نمايان مي‏شود، آيا روش گروه اول كه زهد در دنيا را جدايي از زيبايي‏ها مي‏دانند درست است؟ و يا شيوه زندگي و عملكرد دسته دوم صواب است؟ و آيا مي‏توان هر دو انديشه را بر خطا دانست و انديشه واقع‏بينانه‏اي ارائه داد؟

با چنين پرسشهايي مقتضي است تا ديدگاه اسلام را در قبال زيبايي‏هاي زندگي روشن نماييم. پژوهش حاضر بر آن است تا با ارائه تبيين قابل اطميناني از انديشه اسلام اصيل در زمينه زيبايي‏هاي وجود، به بررسي رابطه آنها با انسان بپردازد تا شايد از كج‏انديشي در بينش پاره‏اي از مسلمانان جلوگيري كند تا نه راه رهبانيت را صحيح بشمارند و نه افراط در تجمل و زيبايي‏خواهي را صواب بدانند. تا جوانان مؤمن حقيقي را نه انسانهاي بدور از لطافت و زيبايي ببينند و نه آنان را كه به آراستگي و خودآرايي اهميت مي‏دهند بر خطا بدانند.

بنابراين، نوشتاري كه پيش‏روي داريد به بحث از رابطه اسلام و زيبايي، حد و مرز استفاده از زيبايي‏ها، زيبايي‏هاي حقيقي و خيالي و هدف شايسته در استفاده از زينتها مي‏پردازد.

تعريف زيبايي

واژه «زيبايي» بر اساس تعريف دانشوران لغت، عبارت است از نظم و هماهنگي كه همراه عظمت و پاكي، در شيئي وجود دارد و عقل و تخيل و تمايلات عالي انسان را تحريك مي‏كند و لذت و انبساط پديد مي‏آورد. (2)

چنان كه برخي ديگر مي‏گويند: «زيبايي به معناي شكوه و زينتي است كه بر تصاوير و معاني واقع مي‏شود.» (3) و حالتي است كه در شخص يا شي‏ء زيبا وجود دارد. و از ديدگاه فلاسفه جمال و زيبايي صفتي است كه در اشيا مورد ملاحظه قرار مي‏گيرد و حالت رضايت و شادماني درون آدمي به وجود مي‏آورد. (4)

ابن سينا فيلسوف مسلمان ده قرن پيش بر اين باور است كه زيبايي و شكوه هر چيزي عبارت است از اين كه به گونه‏اي باشد كه بايد باشد. (5) و استاد محمدتقي جعفري، زيبايي را نمودي نگارين و شفاف بر روي كمال مي‏داند كه عبارت است از قرار گرفتن يك موضوع در مجراي بايستگيها و شايستگيهاي مربوط به خود. (6)

بنابراين، زيبايي وصف و حالت موجود در خارج و عالم عين و وجود است كه با ايجاد رابطه بصري و لمس توسط انسان درك مي‏شود و احساس خوشايند آن در درون آدمي، سبب ايجاد حالت رضايت و سرور مي‏گردد. اين چنين حالت روحي برگرفته از فطرت رو به كمال بشر بوده و حالتي نسبي و اضافي است.

زيبايي در منابع ديني

وقتي با ديده انديشه به عالم وجود مي‏نگريم دو نوع زيبايي را مي‏يابيم. يكي زيبايي‏هايي كه بدون تصرّف آدمي در سطوح جهان هستي زيباست. ديگر آن كه پديده‏هايي كه با خلاقيت خدادادي انسان و به كوشش او به وجود مي‏آيند، مي‏خواهيم به بررسي زيبايي از ديدگاه شريعت در دو گونه آن بپردازيم و سپس به هدف و فرجام زيبايابي اسلام توجه كنيم كه اسلام تنوع ابعاد مختلف زيبايي را مهم و حكمت وجودي آن را در عالم هستي و چگونگي بهره‏برداري و عبرت‏آموزي از آن را با تأكيد بيشتري مورد توجه قرار مي‏دهد.

الف) زيبايي ‏هاي وجودي

1ـ زيبايي خداوند

وقتي براي يافتن صفات خداوند متعال به روايات و دعاهايي كه پيشوايان معصوم عليهم‏السلام فرموده‏اند، مراجعه مي‏كنيم؛ اين توصيف را درباره خداوند به وفور مي‏بينيم:

«ان الله جميلٌ يحبّ الجمال و يحبّ ان يري أثر نعمته علي عبده.» (7)

يعني: خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و دوست دارد كه نمود نعمتش را در بنده‏اش ببيند. و در هنگام دعا خداوند را اين گونه مي‏خوانيم: «سبحان من لبس البهجة و الجمال.» يعني: پاكيزه است پروردگاري كه لباس بهجت و زيبايي پوشيده است. (8) يا: «انت البهيُّ في جمالِك.» يعني: پروردگارا، تويي فروغ اعلي در زيبايي خود. (9) و يا: «يا جليل يا جميل.» يعني: اي صاحب جلال و زيبايي. (10) تا آنجا كه بنده خويش را عاشق زيبايي پروردگار خويش معرفي مي‏كند: «خداوندا به جهت علاقه به احسانت به پيشگاهت آمدم و براي ديدار جمال و زيباييت به بارگاهت وارد شدم.» (11) و يا در سحرهاي ماه رمضان اين دعا را كه گوياي صفات خداوندي است مي‏خوانيم:

«اللهم اني أسئلك من بهائك بأبهاه و كل بهائك بهيّ... اللهم اني أسئلك من جمالك بأجمله و كل جمالك جميلٌ.»

يعني: پروردگارا، از پر فروغ‏ترين انوار تو مسألت مي‏دارم و همه نور تو پر فروغ است... پروردگارا از زيباترين جمالت مسألت مي‏دارم و همه جمال تو زيبا است.» (12)

درك انساني، با توجه به اين كه همه زيبايي‏هاي قابل تصور را او به وجود آورده است؛ مي‏يابد كه جمال و زيبايي او فراتر از همه زيبايي‏هاي محسوس و معقول است كه در دو قلمرو انسان و جهان هستي قابل دريافت است.

2ـ زيبايي عالم وجود

بي‏شك هر انساني، آن گاه كه به تماشاي صحنه‏هاي مختلف عالم هستي مي‏پردازد از ديدن پاره‏اي از آنها چنان لذت مي‏برد كه در صدد تكرار تحقق آن لذت و سرور بر مي‏آيد و از برخي ديگر به رنج عاطفي گرفتار مي‏آيد و خويش را از ديدن آن دور مي‏سازد. قرآن كريم، بارها، زيبايي‏هاي وجودي عالم هستي را يادآور مي‏شود و به ترسيم تصويري گويا و زنده از آن مبادرت مي‏ورزد و پيامد آن، هدف نظاره كردن آنها را گوشزد مي‏نمايد.

زيبايي آسمان و ستارگان

در چندين مورد از آيات قرآن، به زيبايي آسمان و آراستن آن به ستارگان تصريح شده است و خداوند عمل زيباسازي آن را به طور مستقيم به خود نسبت مي‏دهد و با برقراري رابطه زيبايي ميان آسمان و ستارگان و تشبيه‏هاي گوناگون، به نگريستن و توجه به اين زيبايي تأكيد مي‏ورزد:

«إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ» (13) يعني: به راستي، آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستيم.

«وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» (14) يعني: و ما آسمان دنيا را به چراغها (ستارگان) آراستيم و آن را به خوبي حفظ كرديم، اين است اندازه آفريني آن پيروزمند دانا.

«وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنّاها لِلنّاظِرِينَ» (15) يعني: و به يقين، در آسمان برج‏هايي قرار داديم و آن را براي بينندگان آراستيم.

«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَي السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ» (16) يعني: آيا به آسمان بالاي سرشان نظاره نكردند كه چگونه آن را ساخته و زيبا گردانديم و هيچ شكافي در آن وجود ندارد.

خداوند متعال در اين آيات، انسان را به تفكر در زيبايي آسمان بويژه آن زمان كه ستارگان همچون چراغهاي زيبا در آن مي‏درخشند؛ فرا مي‏خواند. اصل خلقت آسمان بدون شكاف و آراسته به ستارگان تنها براي حفاظت و نفع‏رساني نيست بلكه بدين منظور است كه هر بيننده‏اي هنگام تماشاي آن سرور لذت بخش حاصل از زيبايي‏اش را در خويش بيابد و از آن احساس لذت نمايد، تا اصل تكوّن آن و آراستن آن به برجها و چراغها او را به تفكّر و شناخت آفريدگار آنها واصل نمايد.

زيبايي خلقت انسان

خداوند در سوره «تين» پس از آوردن قسمهاي چهارگانه (قسم به انجير و زيتون، طور سينين و شهر أمن (مكه)) مي‏فرمايد:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الإِْنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (17) يعني: هر آينه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريده‏ايم.

بهترين و زيباترين تقويم، با گستردگي مفهومي خود، اين مطلب را بيان مي‏كند كه خداوند انسان را موزون و شايسته آفريد. بنابراين، دو جهت اصيل انساني يعني جسمي و روحي، در زيباترين شكل موزوني آفريده شده است. (18) عظمت تقارن زيبايي خلقت فيزيكي و روحي انسان تا آنجاست كه تاكنون هيچ تحقيق بشري ادعا نكرده است كه همه عظمت فعاليتهاي مغزي و رواني انسان را احاطه كرده است.

در دو سوره ديگر نيز مي‏فرمايد:

«وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ» (19) يعني: و صورت شما را كشيد و اين صورتگري را زيبا و نيكو انجام داد.

چه در مقايسه با صورت ديگر جانوران و چه از جهت نيكويي خلقت انسان و تناسب و هماهنگي ميان اندامش، زيباترين تصوير را برايش ايجاد كرده است (20) كه اگر نگاه طبيعي و بدون غبار به آن بنگري نوعي نيكويي و زيبايي كلي را در آن مي‏يابي.

ترسيم زيبايي در حكت حيوانات

قرآن كريم به تصوير جامعي از فوايد حيوانات براي انسان مي‏پردازد؛ زيرا وسيله پوشش، استفاده از گوشت، حمل بارهاي سنگين و منفعتهاي ديگر، توسط چهارپايان صورت مي‏گيرد. (21) ولي تنها به سودرساني مادي آنها براي انسان بسنده نمي‏كند، بلكه با توجه به زيبايي حركت آنان براي انسان مي‏فرمايد:

«وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ» (22) يعني: و در آنها براي شما منظره زيبايي است كه در هنگام شامگاهان آنها را به جايگاه خود بر مي‏گردانيد و صبحگاهان كه آنها را به چرا مي‏بريد.

منظره جالب و زيباي حركت دسته جمعي گوسفندان و چهارپايان به سوي چراگاه، سپس بازگشتشان به سوي استراحتگاه بيانگر يك حالت رواني تحقق يافته در انسان نظاره‏گر بر آنها است كه از دو نوع حركت دسته جمعي ايجاد شده است.

در آيه‏اي ديگر نيز مي‏فرمايد:

«وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» (23) يعني: و همچنين اسبها و استرها و الاغها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و هم مايه زينت شما باشد و چيزهايي مي‏آفريند كه شما نمي‏دانيد.

اين آيه نيز زينت بودن اين حيوانات را براي انسان آن هنگام كه بر آنها سوار مي‏شود؛ تصوير مي‏كند و اين نوعي از زيبايي است كه در زندگي اجتماعي ظاهر مي‏گردد؛ زيرا سواره به حركت در آمدن نشاط و وقار بيشتري دارد. (24) البته با بيان اين نكته در پايان آيه كه مركب‏هاي ديگر در آينده مي‏آفريند و در اختيار بشر قرار مي‏دهد نيز به زيبايي آنچه در آينده خلق مي‏كند اشاره مي‏كند: «و يخلق ما لا تعلمون»

و اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام به توصيف طاووس پرداخته است و آن را از شگفت‏انگيزترين پرندگان در آفرينش معرفي مي‏كند؛ زيرا پرهايش همچون دسته گلي است كه از شكوفه‏هاي رنگارنگ گلهاي بهاري فراهم آمده است و... . (25)

زمين و زيبايي

در آيات متعددي از قرآن، درباره زيبايي منظره‏هاي زمين، سخن به ميان آمده است كه خداوند انسانها را به اين مناظر زيبا توجه مي‏دهد و به تفكر و دقت در آن فرا مي‏خواند:

«وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ» (26)

يعني: و براي شما از آسمان آبي فرستاد و به وسيله آن آب باغهايي سرورانگيز و بهجت‏آور رويانيديم.

در اين آيه، نمودهاي زيبايي زمين بوسيله گلها، درختان و چمن‏زارها و ديگر روييدنيها، به خداوند نسبت داده شده است تا سبب سرور و بهجت انسان بيننده آنها شود. در آيه ديگري نيز مي‏فرمايد:

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الأَْرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ» (27)

يعني: آيا نديدي كه خداوند از آسمان آب فرستاد و زمين سبز و خرم گشت، بي‏شك خداوند لطيف و آگاه است.

فرستادن آب از آسمان و به دنبال آن سبز و خرم شدن زمين لطفي از سوي خداوند به شمار رفته است.

مولاي سخن، اميرالمؤمنين عليه‏السلام در سخني زيبا، زينت زمين را اين‏گونه بيان مي‏كند:

«پس زمين به وسيله باغهاي زيبا، همگان را به سرور و شادي دعوت كرده است. با لباس نازك گلبرگها كه بر خود پوشيد، هر بيننده‏اي را به شگفتي واداشت و با زينت و زيوري كه از گل و بند گلهاي گوناگون، فخر كنان خود را آراست هر بيننده‏اي را به وجد آورد.» (28)

در برخي از آيات نيز به جنبه ديگري از زيبايي زمين اشاره شده است كه شما انسانها در زمينهاي هموار قصرها ساختيد و از كوه‏ها خانه‏ها براي خويش تراشيديد. (29) اين سخن، اشاره‏اي است كه به وجود آوردن آنچه كه زينت و زيور به حساب مي‏آيد از ديدگاه قرآني جايز است؛ اما در پايان آيه به اين نكته توجه مي‏دهد كه با به ياد آوردن اين نعمتهاي خداوندي در زمين كار زشت انجام ندهيد و فساد به راه نيندازيد تا خلق و ابداع زيبايي مطلوب بودن خويش را از دست ندهد.

دريا و زيبايي

هر انساني كه به دريا بنگرد و يا از آنچه در اعماق اقيانوسها وجود دارد اطلاع داشته باشد، به زيبايي آن اذعان مي‏كند و ما مي‏خواهيم بگوييم در بيان دين نيز به اين زيبايي‏ها توجه شده است و بر جواز استفاده از اين زينتها اشاره مي‏كند:

«وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها» (30)

يعني: و او خدايي است كه شما را بر دريا مسلط كرد، تا از آن گوشت تازه بخوريد و وسائل زينت را كه مي‏پوشيد از آن بيرون بياوريد.

در اين آيه براي مسلط ساختن انسان بر دريا دو علت و غايت ذكر شده است: استفاده از گوشت ماهيان دريا و استخراج مواد زينتي. آبهاي نيلگون درياها ـ آن‏گاه كه كشتيهاي غول پيكر بر روي آن به حركت در مي‏آيند ـ براي هر بيننده‏اي در عين زيبايي نشانه‏اي براي تعظيم در برابر قدرت لايزال الهي است و آيه آنها را غرض و هدف از خلقت و تسخير دريا معرفي مي‏نمايد.

ب) توصيف افعال به زيبايي

در منابع ديني (قرآن و سنت) پاره‏اي از افعال، به زيبايي و شكوه توصيف شده‏اند تا انسان را از زيبايي‏هاي ظاهري عبور دهد و او را به زيبايي‏هاي حيات معقول رهنمون گردد و در سير تكاملي خويش به اين وصفهاي زيبا دست يابد.

زيبايي ايمان

در آيات و روايات فراواني به توصيف ايمان و نتيجه‏هاي اثربخش آن توجه شده است. يكي از ويژگيهاي مهم ايمان، زيبايي و آراسته شدن دلهايي است كه با عمق جان از آن برخوردار هستند. خداوند در سوره حجرات مي‏فرمايد:

«وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإِْيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ» (31)

يعني: ولي خداوند ايمان را به دلهايتان دوست داشتني قرار داد و ايمان را در دلهاي شما با زيبايي بياراست و كفر و فسق و معصيت را براي شما زشت و كراهت‏بار ساخت.

منظور از محبوب و زيبا قرار دادن ايمان، اين است كه ايمان را به جمالي آراسته است كه قلبهاي ايشان را به سوي خويش جذب مي‏كند؛ به گونه‏اي كه از عصيان و كفر و زشتي كه در مقابل ايمان است دوري مي‏گزينند. (32)

از آنجا كه خداوند داراي حكمت بي‏انتهاست و مي‏خواهد تكامل انساني را تحقق بخشد، زمينه‏هاي آن را هم فراهم ساخته است؛ به اين معنا كه ايمان را كه سبب تكامل بشر است در قلبهاي ايشان «دوست داشتني» قرار مي‏دهد. آتش عشق حق‏طلبي و حقيقت‏جويي را در درون جانها شعله‏ور مي‏سازد و روح او را همگام با دستورات ديني پرورش مي‏دهد. بنابراين، زيبايي‏خواهي انسان او را به سوي پذيرش صفات و كارهاي زيبا به پيش مي‏برد. از اين رو، ترسيم درست و حقيقي از خداوند و دستوراتش هر انساني را كه غبار غفلت بر قلبش ننشسته باشد به سوي خويش فرا مي‏خواند. در مقابل، درك زشتي كفر و كارهاي آلوده‏ساز، با ضمير زيبايابي انسان ناسازگار است و انسان را به نفرت نسبت به آنها دعوت مي‏كند.

زيبايي بخشش

قرآن كريم بر زيبايي برخي از آرمانهاي اخلاقي و ارزشهاي انساني تأكيد مي‏كند و درباره بخشش و گذشت از ديگران مي‏فرمايد:

«إِنَّ السّاعَةَ لآَتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ» (33)

يعني: بي‏شك روز رستاخيز فراخواهد رسيد؛ با عفو و بخشش زيبا از لغزشهاي مردمان درگذر.

در اين آيه به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمان داده مي‏شود كه در برابر لجاجت، خطاكاري و مخالفتهاي پاره‏اي از مردمان ملايمت و محبت نشان ده و از گناهان ايشان صرف نظر كن و آنها را با بخششي زيبا كه توأم با سرزنش و ملامت نباشد مورد لطف خود قرار بده.

بنابراين، همان طور كه امام رضا عليه‏السلام در تفسير اين آيه فرموده‏اند، عفو و بخشش زيبا آن گذشتي است كه همراه مؤاخذه و سرزنش نباشد: «العفو من غير عتاب» (34) يعني: عفو و بخشش بدون سرزنش صفح جميل است.

بردباري زيبا

در قرآن كريم، در توصيف صبر به زيبايي و فرمان به آن مي‏خوانيم:

«فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً» (35) يعني: بنابراين، صبري زيبا پيشه كن.

استقامت زيبا آن است كه به هيچ كس غيرخدا شكوه نكني؛ به گونه‏اي كه غير او كسي از مصيبت و گرفتاري تو با خبر نشود. (36) صبر جميل و زيبا به معناي شكيبايي زيبا و قابل توجه است كه داراي تداوم باشد و نااميدي در آن راه نيابد و همراه بي‏تابي و جزع و شكايت و آه و ناله نگردد. (37)

علامه محمدتقي جعفري درباره زيبايي بردباري مي‏نويسد:

«اگر چه زيبايي تحمل و شكيبايي نمود نقاشي و ترسيمي و منظر طبيعي ندارد، ولي از آن زيبايي برخوردار است كه هرگونه زيبايي را معنا و محتوا مي‏بخشد. انسان بردبار و شكيبا كه دروني آرام و واقع‏نگر دارد و از آن اضطراب و تلاطمها كه در ارتباط با نمودهاي جهان عيني تأثير ناهنجار مي‏گذرد، به دور است. در اين حالت است كه زيباها زيبايي خود را با بهترين وجه براي انسان نمودار مي‏سازند.» (38)

بنابراين، دست‏يابي به روحي زيبا دستاورد انجام كارهاي زيبا و برگيري ويژگيهاي زيباست.

بر اين اساس همچنين «صبر زيبا» آن است كه انسان از حوادث دشوار زندگي نهراسد و پيمانه صبرش لبريز نگردد و سخني كه نشان دهنده ناسپاسي، كفران، بي‏تابي و جزع اوست بر زبان جاري نسازد؛ چه، در سايه چنين صبري آن حوادث نيز اسباب تكامل او را فراهم مي‏سازند.

جدايي و مفارقت زيبا

وقتي كه انسان نمي‏تواند براي اشخاص منحرف و كج‏رو كاري انجام دهد و آنان را به راه راست هدايت كند، از آنان دوري مي‏گزيند. در اين جدايي نبايد از شيوه زيبايي و زينت تعدي نمايد و به مشكلات خويش و آنان بيفزايد، بلكه اين كار را براي آگاهي و درس آموختن به آنان و تحصيل اعتدال روحي خود انجام دهد. اينجاست كه روح چنين فردي در مرتبه‏اي از زيبايي قرار مي‏گيرد كه در حال نفرت و جدايي نيز پاي را از محدوده انساني و زيبايي بيرون نمي‏نهد. خداوند در قرآن به پيامبرش صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمان مي‏دهد:

«وَ اصْبِرْ عَلي ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً» (39)

يعني: به آنچه مي‏گويند بردبار باش و از آنان دوري گزين، دوري و جدايي زيبا.

آنچه در مورد زيبايي مفارقت گفتيم، مربوط به جايي بود كه خود زندگي نيز، بشر را به سمت جدايي سوق مي‏داد. علاوه بر اينها، در قرآن نيز به مواردي از جدايي زيبا اشاره شده است. از باب نمونه، وقتي مرداني كه داراي قدرت زيادي هستند و بدين گونه همسرانشان را مورد ظلم قرار مي‏دهند، گوشزد مي‏كند كه يا همسر را به طور شايسته نگهداريد و يا با نيكي و احترام رهايش سازيد، يا در سوره احزاب مي‏فرمايد: «و سرّحوهُنّ سراحا جميلا» يعني: به صورت شايسته و زيبا زنان مطلقه را رها سازيد.

واژه «سراح جميل» به معناي رها ساختن همراه با محبت و احترام و ترك هر گونه خشونت و ستم و بي‏احترامي است. وقتي دو همسر به اين نتيجه رسيدند كه نمي‏توانند با يكديگر زندگي موفقي داشته باشند و تصميم به جدايي گرفتند، باز هم نبايد هر گونه بي‏مهري، ظلم، بدگوئي و خشونت را براي خود جايز بدانند و مفارقت خويش را زشت نمايند، بلكه اگر پيوندها همراه صلح و صفا زيباست جداييهاي همراه با تفاهم و اصول نيز زيبا خواهد بود.

يكي از آثار مهم مفارقت زيبا و همراه با احترام اين است كه امكان و زمينه برگشت به زندگي را در آنان فراهم مي‏سازد؛ زيرا گاه در آينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگي مشترك مي‏افتند؛ دراين صورت اگر با بد رفتاري شديد از يكديگر جدا شده باشند راه بازگشت را به روي خود بسته‏اند و در صورت بازگشت هم زمينه فكري و عاطفي مناسبي ندارند؛ اما اگر با احترام و رعايت عواطف انساني از يكديگر جدا شده باشند، مي‏توانند دوباره با يكديگر پيوند زناشويي موفق ببندند.

زيبايي رنگ خدا

به دنبال دعوت پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از همه پيروان اديان، از آنان مي‏خواهد كه همه در تحت لواي يك پرچم در آيند و تنها يك رنگ را بپذيرند:

«صِبْغَةَ اللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» (40)

يعني: رنگ خدايي، و چه رنگي از رنگ خدايي بهتر است؟ و ما تنها عبادت او را مي‏كنيم.

اين آيه قرآن از همه انسانها مي‏خواهد كه رنگهاي نژادي و قبليه‏اي و ساير رنگهاي تفرقه انداز را از ميان بردارند و همگي به رنگ الهي در آيند.

مفسران نوشته‏اند برخي از مسيحيان فرزندان نوزاد خود را غسل تعميد مي‏دادند و گاه ادويه‏اي زرد رنگ به آن آب اضافه مي‏كردند و بر اين تصور بودند كه اين غسل با چنين رنگ ويژه‏اي سبب تطهير نوزاد از گناه ذاتي كه از آدم به ارث برده است مي‏شود. (41)

قرآن در مقابل چنين انديشه‏اي مي‏گويد: بهتر اين است كه به جاي رنگ ظاهري و خراباتي و تفرقه‏انداز رنگ خدائي را بپذيريد و به سخنان او گوش فرا دهيد تا جانتان از هر آلودگي پاك گردد و زيبا شود.

ج) اسلام و دستور به زيبايي و آراستن

دين مبين اسلام به عنوان كاملترين دستور زندگي بشر به تمام انسانها، بويژه مس لمانان به آراستن و زيبايي ظاهري و باطني خويش تأكيد فراوان مي‏نمايد و از آنها مي‏خواهد كه نسبت به شانه‏هاي زيبايي و زينت پراكنده در هستي و نيز نسبت به صفات خوبي و شكوهي كه در اين دنيا براي ايشان ميسّر است بي‏تفاوت نباشد و به زيباخواهي فطري خويش توجه نموده و در راستاي كمال خويش از آنها استفاده نمايند. نتيجه چنين انديشه‏اي تصحيح كج‏انديشي رهبانيت است ـ انديشه‏اي كه همه صفات زيبا و مظاهر زيباي زندگي پشت مي‏كند ـ بلكه به استفاده از زيبايي‏ها هدف مي‏دهد و آنها را در مسير اعتلاي روحي انسان مورد دستور قرار مي‏دهد و يا آيه:

«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» (42)

يعني: اي پيامبر بگو: چه كسي زينتي را كه خداوند براي بندگانش پديد آورده و روزيهاي پاكيزه را، حرام كرده است.

بنابراين، بررسي دستورات و فرامين الهي در زمينه توجه به آراستن و زيبايي، ما را به اين نتيجه رهنمون خواهد شد كه نه تنها اسلام در مقابل زيبايي جبهه نمي‏گيرد بلكه دستورات خويش را در راستاي زيبايي فطري انسان تبيين مي‏كند؛ چه، خداوند دوست دارد آثار نعمتش را بر بندگانش ببيند. (43)

زيبايي و آراستن لباس

وقتي به گفتار و رفتار پيشوايان معصوم عليهم‏السلام و پيروان حقيقي آنان مي‏نگريم، مي‏يابيم كه پوشيدن لباس تميز و داراي تجملي كه در شأن و حد و اندازه شخص باشد مطلوب شمرده شده است و تنوع در لباس را نيز اسراف نمي‏شمارند. اسحاق بن عمار از امام صادق مي‏پرسد: اگر مؤمن ده لباس داشته باشد، اسراف است. امام عليه‏السلام در جواب مي‏فرمايد: خير. دوباره سؤال مي‏كند اگر بيست لباس داشته باشد چگونه است؟ باز هم جواب مي‏فرمايد: اشكالي ندارد. در مرتبه سوم مي‏گويد اگر سي لباس داشته باشد باز هم امام مي‏فرمايد اشكالي ندارد؛ زيرا اين كار اسراف نيست بلكه اسراف آن است كه لباس بيروني خويش را در خانه بپوشي. (44)

در سيره امام سجاد عليه‏السلام نقل شده است كه ايشان براي پوشش تابستاني خويش دو لباس به قيمت صد و پنجاه درهم تهيه مي‏كردند. (45)

آن‏گاه كه پاره‏اي از كج‏انديشان، ابن عباس را در لباسي فاخر و زيبا ديدند به او گفتند: ابن عباس تو در نظر، از همه با فضيلت‏تر هستي پس چگونه چنين لباس مي‏پوشي؟ او در جواب ايشان فرمود: كه خداوند در قرآن مي‏فرمايد:

«مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» (46)

بنابراين، لباس زيبا و فاخر بپوشيد ولي دقت كنيد كه آن را از حلال تهيه كرده باشيد. (47)

همچنين در احاديث فراواني به پوشيدن لباس سفيد توصيه شده و در بيان علت آن آمده است: زيرا لباس سفيد خوش‏بوتر و زيباتر است. (48) تا آنجا كه پوشيدن لباس سياه، مورد نكوهش قرار گرفته و لباس غم و اندوه و لباس اهل آتش معرفي شده است. (49)

افزون بر آنچه گذشت، بر آراستن خويش براي ملاقات و ديدار با دوستان تأكيدي بيشتر شده است. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: مردي به خانه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آمد و درخواست ديدار با ايشان را داشت. وقتي كه حضرت خواستند از حجره خارج شوند و به ملاقات آن مرد بروند، در جلوي ظرف بزرگ آبي كه در داخل اتاق بود ايستادند و سر و صورت خويش را مرتب كردند، عايشه از مشاهده اين كار تعجب كرد. پس از بازگشت آن حضرت از ايشان پرسيد، يا رسول‏الله چرا هنگام خارج شدن از خانه در برابر ظرف آب ايستاديد و موي و صورت خود را منظم كرديد. رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در جواب فرمودند:

«يا عايشة ان الله يحب اذا خرج عنده المؤمن الي اخيه ان يتهيَّأَ له و أن يتجمَّل.» (50)

يعني: اي عايشه، خداوند دوست دارد وقتي مسلماني براي ديدار برادرش مي‏رود خود را براي ملاقات او آماده و بيارايد.

جوان و لباس زيبا

در گفتار و رفتار امامان عليهم‏السلام اين نكته بيشتر به چشم مي‏خورد كه آنان بر زيبايي و آراستن جوانان توجه ويژه‏اي نشان داده‏اند. امام باقر عليه‏السلام فرمودند كه امام علي عليه‏السلام در ايام خلافت خود با غلام خود قنبر براي خريد لباس به بازار آمد و دو لباس يكي به قيمت سه درهم و ديگري دو درهم خريداري كرد سپس به قنبر فرمودند: تو لباس سه درهمي را بردار. عرض كرد: شما شايسته‏تر به آن هستيد؛ زيرا در مقابل مردم براي سخنراني حاضر مي‏شويد و بايد لباس بهتري بپوشيد. حضرت فرمودند: تو جوان هستي و همانند جوانان ديگر به تجمّل و زيبايي رغبت بسياري داري... . (51)

چنين رفتاري از امام عليه‏السلام نشانگر اين است كه بايد به تمايل به خودآرايي و تجمل و زيبادوستي جوانان كه برخاسته از فطرت ايشان است در حد اعتدال حمايت كرد تا با پوشيدن لباس زيبا و گران قيمت‏تر تمايل زيباپسندي آنان ارضا گردد.

جوانان و بلند گذاشتن موي سر

همان گونه كه گذشت، اسلام، از زينتهاي حلال نهي نكرده؛ بلكه حرام كننده آن را نكوهش كرده است. از اين رو، در كتابهايي كه بيانگر آداب اسلامي هستند آمده است:

«مردان را يكي از دو چيز سنت است: يا آن كه موي سر را بتراشند... و يا آن كه موي سر را بگذارند و تربيت كنند به آن كه بشويند و شانه كنند.» (52)

اين بيان نشان مي‏دهد، كه مردان، بويژه جوانان در نگهداري و تراشيدن موي سر مختارند ولي در صورت بلند گذاردن موي سر بايد آن را مرتب نمايند و در نظافت و شانه زدن آن بكوشند؛ اما اگر در جامعه‏اي، تراشيدن موي سر ناپسند است رعايت عرف چنين جامعه‏اي از ديدگاه اسلام مورد توجه قرار گرفته است. از اين رو، علامه مجلسي در بيان علت بلند گذاردن موي سر از سوي پيامبر و امام مي‏گويد: چون در اول اسلام تراشيدن موي سر در ميان عرب عيب بزرگي به شمار مي‏رفت و پيامبر و امام نبايد كاري بكنند كه در نظرها قبيح نمايد حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله موي سر را به اندازه چهار انگشت مي‏گذاشتند. (53)

اين رفتار پيامبر اسلام، الگوي رفتاري همه جوانان مسلمان است كه نگهداري موي سر و تراشيدن آن با توجه به نظر جامعه لازم و ضروري است، اما در صورت نگهداري موي سر، بايد به آداب آن يعني پاكيزگي و شانه كردن آن توجه‏اي ويژه داشت.

زينت و آراستن در نماز

قرآن به همه فرزندان آدم دستور مي‏دهد كه:

«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (54)

يعني: اي فرزندان آدم! زينت خويش را به هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد.

اين آيه مي‏تواند هم اشاره به زينتها و آراستن جسماني باشد كه شامل پوشيدن لباس پاك و زيبا، شانه زدن موها، استفاده از عطر و بوي خوش و مانند آن باشد و هم شامل زيبايي‏هاي معنوي يعني صفات انساني و الهي باشد.

در حقيقت، اين گفتار نكوهش از عمل زشتي جمعي از اعراب زمان جاهليت است كه به هنگام آمدن به مسجدالحرام و طواف خانه خدا عريان و برهنه مي‏شدند قرآن، از نمازگزاران و شركت‏كنندگان در مجامع عمومي جامعه مي‏خواهد كه با لباسهاي كثيف و زشت حاضر نشوند؛ بلكه براي حضور در محضر الهي و سخن گفتن با او بايد بهترين لباسها و زيباترين آنها را بپوشيد. پيشوايان دين بهترين عمل‏كنندگان به اين دستور بوده‏اند.

حضرت امام حسن عليه‏السلام بهترين جامه‏هاي خود را در هنگام نماز مي‏پوشيد. برخي، از آن حضرت سبب اين كار را پرسيدند. امام در جواب فرمود:

«ان الله جميل و يحب الجمال فأتجمل لربي و هو يقول خذوا زينتكم عند كل مسجد.» (55)

يعني: خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد. به اين جهت، خود را در پيشگاه الهي زينت مي‏كنم؛ خداوند فرموده است كه با زينتهاي خود در مساجد حاضر شويد.

بنابراين، بر اساس احاديث فراواني زينت كردن و جامه‏هاي پاكيزه و فاخر پوشيدن، اگر از حلال تهيه شده باشد و متناسب با شأن فرد باشد مورد ستايش انديشه اسلامي است و سبب خشنودي پروردگار مي‏شود.

زن، زيبايي و آراستن

زيباخواهي و آرايشگري، بيش از آنچه در فطرت مردان وجود دارد در نهاد و سرشت زنان نهفته و با خميره او عجين است، از اين رو، دستورات اسلام نيز مطابق و همگام با نهاد و سرشت آنان تنظيم شده است.

انتخاب زن زيبا

اسلام، به مردان در هنگام انتخاب همسر توصيه مي‏كند هرگاه مردي از شما قصد ازدواج مي‏نمايد، از موي دختر هم سؤال كند، چنان كه از رخسارش سؤال مي‏كند؛ زيرا مو يكي از دو ركن جمال و زيبايي است. (56)

و پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بهترين زنان امت خويش را آنان معرفي مي‏كند كه زيباترين و كم مهريه‏ترين آنها باشند. (57)

در انديشه پيشوايان معصوم عليهم‏السلام توجه به زيبايي و جمال زن براي ازدواج مطلوب است؛ اما اصيل و تنها ركن نيست؛ بلكه گاه برخي از زيبارويان مورد نكوهش قرار مي‏گيرند؛ زيرا زيبايي به همراه اخلاق و دينداري مورد تأكيد قرار مي‏گيرد. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به ياران خويش فرمودند: بپرهيزيد از «خضراء دمن». به حضرت عرض شد: اي پيامبر! خضراء دمن چيست؟ فرمودند: دختر زيبايي كه در خاندان بد و پليدي به وجود آمده و رشد كرده باشد. (58) و امام صادق عليه‏السلام نيز بر اين نكته تأكيد ورزيد كه زن را تنها به خاطر مال و جمال به همسري انتخاب نكنيد؛ بلكه به دين و اخلاق او توجه بيشتر نماييد. (59)

زيبايي و آراستن زن براي همسرش

اسلام به زنان دستور مي‏دهد كه براي شوهران خود زينت نمايند و لحظه‏اي بدون زيبايي و آراستن نباشند كه پيامد چنين عملي اجر و پاداش و تداوم زندگي و محبت و عشق است.

امام صادق عليه‏السلام فرمودند: سزاوار نيست كه زن هيچگاه بدن خود را بدون زينت گذارد، اگر چه با آويزان كردن گردنبندي باشد و سزاوار نيست كه دست زن بدون رنگ باشد؛ اگر چه با كمي حنا باشد و اگر چه آن زن پير و كهنسال بوده باشد. (60)

تأكيد بر زيبايي زنان تا آنجا صورت مي‏گيرد كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به مردان فرمودند: ناخنهاي خود را از بيخ بگيريد و به زنان فرمودند: قدري ناخنهاي خود را باقي گذاريد كه بر زينت شما مي‏افزايد. (61)

در انديشه اسلامي زينت زنان به هر آنچه كه سبب آرايش و زيبايي آنان گردد، جايز و مطلوب شمرده شده است. (62) آرايش و رعايت زيبايي مو و استفاده از روغن و سرمه هم مستحب است. انجام چنين رفتاري از سوي زنان سبب مي‏شود كه زندگي زناشويي ايشان از جهت غريزي سير و لبريز شود تا در برخورد با مردان و زنان بيگانه احساس كمبود و نقص ننمايند و به سوي آنان متوجه نشوند و در راستاي كمال خويش به حركت در آيند.

قرآن نيز زينت زنان براي همسران خويش را جايز مي‏داند و تنها از آشكار كردن زينت ايشان براي نامحرمان انتقاد مي‏كند و مي‏فرمايد:

«قُلْ لِلْمُوءْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها...» (63)

يعني: به زنان مؤمن بگو: ديدگان خويش باز گيرند و دامن خود حفظ كنند و زينت خويش نمايان نكنند جز آنچه كه آشكار است... .

اهداف زيبايي در اسلام

آنچه با بررسي و پژوهش در هدف و فلسفه زندگي انسان از ديدگاه اسلامي، روشن خواهد شد اين است كه خداوند همه وجود را براي انسان و در تسخير او خلق كرده است؛ ولي اين پايان غايت مطلوب ديني نيست بلكه براي انسان نيز فرجام و هدفي بسيار مقدس تصوير مي‏كند و آن را محور اصلي تلاش و ارسال رسولان معرفي مي‏نمايد.

قرآن كريم هدف خلقت انسان را تكامل و رسيدن به عبوديت مي‏داند و مي‏فرمايد:

«ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ» (64)

يعني: ما جن و انس را خلق نكرديم مگر براي اين كه عبادت نمايند.

بي‏نيازي خداوند ما را به اين نكته رهنمون مي‏شود كه هدف او از آفرينش انسان به او بازگشت نمي‏كند بلكه به مخلوقات باز مي‏گردد و مايه كمال خود آنهاست. اين آيه بر مسأله عبوديت و بندگي تكيه مي‏كند و با صراحت تمام آن را به عنوان هدف نهايي آفرينش جن و انسان معرفي مي‏نمايد و اگر در برخي از آيات هدف اصلي خلقت مرگ و زندگي را آزمايش انسان معرفي مي‏كند (65) . و يا اگر خلقت آسمانها و زمين را غايت دانستن و علم پيدا كردن به خدا و توانايي او مي‏داند (66) ، باز هم هدف اصلي همان عبوديت است. مسأله «امتحان و آزمايش» و «علم و دانش» اهدافي هستند كه در مسير عبوديت قرار مي‏گيرند و دستيابي به رحمت بي‏انتهاي الهي نتيجه اين عبوديت و بندگي است.

به نظر نگارنده، اين هدف و روح اصلي اسلام در مسأله مورد پژوهش ـ اسلام و زيبايي ـ نيز تبلوري ويژه دارد و در هر سه محور زيبايي‏هاي وجودي، توصيف افعال به زيبايي و دستور به زيبايي و آراستن نيز مورد توجّه قرار دارد.

هدف در زيبايي ‏هاي وجودي

وقتي كه اثبات زيباخواهي فطري انسان غيرقابل انكار شد زيبايي و جمال كه در معرض درك آدمي نهاده مي‏شود، سبب تحريك ذوق و احساس خاص زيباجويي و علاقه‏مندي او مي‏شود. بدين جهت، جمال خداوندي كه از مقوله غيرقابل شهود ظاهري است به او عرضه مي‏شود تا انسان با مراجعه و درك شگفت‏انگيز زيبايي درون خود و شكوه و جلال و جمال هستي، به زيبايي خالق آنها پي ببرد و به سوي او حركت كند. در دعوت به نظاره زيبايي‏هاي وجودي عالم نيز اين هدف دنبال مي‏شود. آنجا كه مي‏گويد: زيبايي آسمان را ما به وجود آورده‏ايم. در پايان نيز تصريح مي‏كند كه اين زيبا آفريني كار خالقي عزيز و يكتاست. (67) و آن را تذكري براي بيداري و به ياد آوردن انسانها بر مي‏شمارد. (68) آنان را كه تكذيب حق مي‏نمايند مؤاخذه مي‏كند و مي‏گويد اگر با ديده عبرت‏بين به آسمان و زيبايي آن مي‏نگريستند ديگر تكذيبي صورت نمي‏دادند. (69)

اسلام در تبيين زيبايي انسان؛ حركت حيوانات؛ زمين و دريا نيز در صدد بيدار كردن روح انسان است تا با دريافت آنها به عنوان معلولها در پي علت بر آيد و با شناخت علت واقعي و خالق آنها خويش را به تكامل برساند. از اين رو، در همه آن يادآوردها بصراحت، به صفات ويژه الهي اشاره مي‏كند و با آوردن واژه‏هاي لطيف، عليم، خبير و... انسان را متوجه مبدأ اصلي مي‏نمايد. شايد انسان در زيبايي‏هاي ظاهري غرق شود و از زيبايي شهودي حق باز فرو ماند.

بنابراين، از همه انسانها خواسته شد تا به زيباييهاي عالم وجودي بنگرند و احساس خويش را به زيبايي تصاوير و زيبايي معاني كه خداوند آن را در هستي به وديعه نهاده است بپرورانند و با انديشه و تفكر و تدبر در آنها و عبور از زيبايي ظاهري، به خداوند يكتا برسند.

هدف توصيف افعال به زيبايي

قرآن كريم، ايمان را زينت مي‏داند و عفو و بخشش، جدايي و مفارقت، بردباري و صبر و رنگ الهي را زيبا معرفي مي‏كند تا حسّ زيباخواهي فطري انسان را به سوي زيبايي‏هاي معقول دعوت كند تا تبيين نمايد كه اين اصول و آرمانها آن واقعيات زيبا هستند كه هم خودشان زيبايند و هم آن كس را كه به آنها متصف گردد، زيبا نشان مي‏دهند.

از آثار ناخوشايند رفتاري يك انسان، به زشتي روح و درون او پي مي‏بريم و از تبلور رفتارهاي زيبا او به روح زيبايش پي‏مي‏بريم؛ زيرا رفتارهايي را كه انسان به زيبايي توصيف مي‏كند وقتي با روح بيدار مي‏نگريم، خواهيم يافت كه در هر يك از اين موارد، همسازترين گزينه با فطرت آدمي است.

علامه محمدتقي جعفري در توصيف روحي كه مطابق با فرمانهاي الهي به زيباترين صورت به اعضا و جوارحش فرمان مي‏دهد، مي‏گويد:

«وقتي به رفتار علي عليه‏السلام در زمينه‏هاي مختلف و بخشش و توصيه به مراعات حق قاتلش مي‏نگريم تصور و دريافت چنين روح پر از حشمت و جلال، عاليترين شهود و ذوق زيبايابي ما نيز تحريك مي‏شود و سر مي‏كشد و حتي جهان هستي را هم كه چنين روحي در آن پرورده شده است براي ما زيبا مي‏نمايد.» (70)

بنابراين، توصيف‏هاي موجود در بيانات الهي و پيشوايان معصوم عليهم‏السلام در صدد بيان وجود حقيقت زيباي رفتارهاي مذكور است، تا با فطرت زيباخواه انسان همراهي نمايد تا در نتيجه انسان را به روح زيبايي انسان در پرتو انجام رفتارهاي زيبا برساند.

هدف در دستور به آراستن و زيبايي

آيا ممكن است خالق يكتا انسان را با روحيه و افكار زيباپسند بيافريند؛ ولي او را از به كارگيري استعداد خدادادي خويش باز دارد. چنين سخني خلاف حكمت و مقتضاي انديشه صحيح است؛ بلكه هر استعدادي كه در انسان نهاده شده است راه به كمال و فعليت رسيدن آن نيز تصوير شده تا انسان در مسير زندگي گرفتار خطار نشود، علاوه بر اين كه اگر اسلام انسانها را از استفاده زيبايي‏ها باز دارد، سبب تنفر انسان از چنين آييني مي‏شود و چنين انديشه‏اي با روح ديني كه بر اساس فطرت و نيازهاي بشر آمده است، سازگار نخواهد بود.

آن گونه كه گذشت قرآن، كساني را كه زيبايي‏هاي حلال الهي را تحريم مي‏كنند نكوهش مي‏كند و استفاده بندگان از مواهب الهي را مطلوب مي‏داند و آن را غايت خلقت آنها معرفي مي‏كند. اسلام به جنبه‏هاي اجتماعي آراستن ظاهري (به لباس پوشيدن، عطر زدن، شانه زدن، تميز بودن و...) اهتمام مي‏ورزد تا در ميان اجتماعات نيز مسلمان نمونه‏اي از انسان كامل باشد و اسباب دوستي و الفت ميان مؤمنان را فراهم سازد.

پوشيدن لباس و آراستن خود در نماز سبب نشاط در عبادت و به كارگيري زينت ظاهري براي رسيدن به زيبايي معنوي و معقول است.

آراستن زنان براي همسرانشان نيز سبب جلوگيري مردان از گناه و حفظ حريم خانواده و انس و الفت در ميان كانون گرم آن مي‏گردد و زندگي را صفايي ويژه مي‏دهد و روح مرد و زن را در مقابل يكديگر داراي اهميّت جلوه مي‏دهد.

بنابراين، رعايت دستورات به زيبايي سبب آرامش روحي و رواني انسان و زمينه ساز رسيدن به زيبايي‏هاي روحي و الهي است و همه موارد گفته شده و نشده در كمال‏يابي انسان اثري بي‏بديل دارند.

نتيجه ‏گيري

آيات الهي و روايات پيشوايان با يادآوري مظاهر زيبايي در آفرينش، از انسان مي‏خواهد تا با توجه به جلوه‏هاي خلقت، ستايشگر آفريننده آنها شود و بداند كه زيبايي خلقت انسان، زمين، آسمان، ستارگان و... همه او را به سوي خداوند دعوت مي‏كنند.

افزون بر اين، توجه و تأكيد بر زيبايي‏هاي برخي از رفتارها و افعال بدين جهت صورت گرفته است كه همگان را به سوي آنها با شوق و رغبت دعوت نمايد و انسان را از زيبايي‏هاي ظاهري به زيبايي‏هاي حقيقي‏تر و باطني فراخواند تا فهم اهميّت روح زيبا را در مقابل ظاهر زيبا براي بشر فراهم سازد.

در مرتبه‏اي فراتر از زيبايي‏هاي وجودي و توصيف رفتارهاي زيبا، اسلام بر آراستن و زيباسازي دستور مي‏دهد و از پيروان خويش مي‏خواهد كه در مقابل دوستان با لباسي آراسته ظاهر شوند، از جوانان مي‏خواهد كه يا موي خويش را كوتاه نمايند و اگر موي خود را بلند گذارند آن را تميز و زيبا شانه نمايند و بهترين لباس‏ها را براي حضور در پيشگاه خداوند بپوشند.

اسلام به زنان دستور مي‏دهد در برابر شوهران خويش آراسته و زيبا، همراه با زينت ظاهر شوند. همه اين فرامين به گونه‏اي بر زيبايي روحي ـ رواني انسان مي‏افزايد و محبوبيت و صميميت ويژه‏اي را به وجود مي‏آورد و انسان را از گناهان كه موجب زشتي روح او مي‏شود باز مي‏دارد.

1ـ كارشناس ارشد فلسفه، محقق و نويسنده.

2ـ محمد معين، فرهنگ فارسي، انتشارات امير كبير، تهران، چاپ چهارم، 1360، ج 2، ص 1768.

3ـ حسن انوري، فرهنگ بزرگ سخن، انتشارات سخن، تهران، 1381، ج 5، ص 3924.

4ـ ابراهيم مصطفي و ديگران، المعجم الوسيط، دار الدعوة، استانبول، ص 136.

5ـ محمد عماره، اسلام و هنرهاي زيبا، ترجمه مجيد احمدي، نشر احسان، تهران، 1381، ص 15.

6ـ محمدتقي جعفري، زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام، نشر كرامت، تهران، 1375، ص 248.

7ـ محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1403 ق.، ج 2، صص 77ـ76.

8ـ شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، انتشارات علميه اسلاميه، دعاي حضرت فاطمه، ص 71.

9ـ همان.

10ـ همان، دعاي مشلول، ص 132، دعاي مجير، ص 144، دعاي نيمه رجب، ص 259 و دعاي شب عيد فطر، ص 426.

11ـ همان، مناجات سوم از مناجات خمس عشر، ص 215 و مناجات پنجم، ص 218.

12ـ همان، دعاي سحر ماه رمضان.

13ـ صافات / 6.

14ـ فصلت / 12.

15ـ حجر / 16.

16ـ ق / 6.

17ـ تين / 4.

18ـ ر.ك.: سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1974 م.، ج 20، ص319؛ ناصر مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چاپ بيست و سوم، 1379، ج 27، ص144.

19ـ غافر / 64؛ تغابن / 3.

20ـ ر.ك.: فخر رازي، التفسير الكبير، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1420ق.، ج 20، ص 552.

21ـ نحل / 7ـ5.

22ـ همان / 6.

23ـ همان / 8.

24ـ ر.ك.: ناصر مكارم شيرازي و ديگران، پيشين، ج 11، ص 161.

25ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، مؤسسه اميرالمؤمنين عليه‏السلام ، قم، 1381، خطبه 165، ص222.

26ـ نمل / 60.

27ـ حج / 63.

28ـ نهج‏البلاغه، پيشين، خطبه 91، ص 119.

29ـ اعراف / 74.

30ـ نحل / 14.

31ـ حجرات / 7.

32ـ سيد محمدحسين طباطبايي، پيشين، ج 18، ص 313.

33ـ حجر / 58.

34ـ عبد علي بن جمعه الحويزي، تفسير نور الثقلين، دار الكتب العلميه، قم، ج 3، ص 27.

35ـ معارج / 5.

36ـ جلال الدين السيوطي، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، دار احياءالتراث العربي، بيروت، 1421ق.، ج 8، ص 259.

37ـ ناصر مكارم شيرازي و ديگران، پيشين، ج 25، ص 17.

38ـ محمدتقي جعفري، پيشين، ص 302.

39ـ مزمل / 10.

40ـ بقره / 138.

41ـ سيد محمدحسين طباطبايي، پيشين، ج 1، صص 313ـ312؛ الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، دارالفكر، بيروت، 1414 ق.، ج 1، ص 369.

42ـ اعراف / 31.

43ـ محمد بن يعقوب الكليني، الفروع من الكافي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1362، ج 6، ص 438: «و يحبّ ان يري اثر نعمته علي عبده».

44ـ همان، ص 441.

45ـ همان.

46ـ اعراف / 31.

47ـ محمد بن يعقوب الكليني، پيشين، ص 442، حديث 7.

48ـ همان، صص 446ـ445.

49ـ همان، ص 449.

50ـ الحسن بن الفضل الطبرسي، مكارم الاخلاق، مؤسسه النشر الاسلامي، قم، 1416 ق.، ج 1، صص 85ـ84.

51ـ ميرزا حسين النوري، مستدرك الوسائل، المكتبة الاسلاميه، تهران، ج 1، ص 210.

52ـ محمدباقر مجلسي، حلية المتقين، مؤسسه انتشارات هجرت، قم، چاپ نهم، 1375، ص 174.

53ـ همان.

54ـ اعراف / 31.

55ـ هاشم الحسيني البحراني، البرهان في تفسير القرآن، دار الكتب الاسلاميه، قم، 1393 ق.، ج 8، ص 10.

56ـ محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، انتشارات اسلاميه، تهران، 1384 ق.، ج 14، ص 37.

57ـ محمد بن يعقوب الكليني، پيشين، ج 5، ص 324.

58ـ همان، ص 332.

59ـ محمد بن الحسن الحر العاملي، پيشين، ج 14، ص 30.

60ـ همان، ج 1، ص 410، ج 14، ص 163؛ محمدتقي مجلسي، روضة المتقين، بنياد فرهنگ اسلامي، قم، ج 8، ص 365.

61ـ همان، ج 1، ص 435.

62ـ همان، ج 1، ص 432؛ ج 14، ص 135.

63ـ نور / 31.

64ـ ذاريات / 56.

65ـ ملك / 2.

66ـ طلاق / 12.

67ـ فصلت / 12.

68ـ برداشت از آيه 13 سوره صافات.

69ـ ق / 5.

70ـ محمدتقي جعفري، پيشين، ص 304.

/ 1