آثار تخریبی اسراف و تبذیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آثار تخریبی اسراف و تبذیر - نسخه متنی

محمد سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آثار تخريبي اسراف و تبذير




محمد سبحاني




موضوع خاص اقتصادي




مقدمه




بى‏ترديد ابتلا به اسراف و تبذير، يكى از مشكلات جامعه است. مصرف‏گرايى و
زياده‏روى در مصرف، مشكلات اقتصادى بسيارى براى جامعه ايجاد كرده است. مشكل
اسراف آن چنان در تار و پود جامعه ريشه دوانده است كه صرفه‏جويى و جلوگيرى از
اسراف و تبذير به عنوان يكى از راه‏حلهاى اساسى تنظيم اقتصاد جامعه اسلامى
مطرح مى‏شود.




از ديدگاه قرآن، اسراف يكى از نكوهيده‏ترين كارها است كه حتى آن را يك عمل
فرعونى دانسته و مى‏فرمايد: «وَاِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِى الاَرْضِ وَاِنَّهُ
لَمِنَ المُسْرِفين». علاوه بر آن قرآن اسراف كنندگان را اصحاب دوزخ مى‏شمارد:
«اِنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ»




امروزه اسراف و تبذير به صورت عرف و عادت و گاه يك ارزش درآمده است. از اينرو
تغيير زيرساختهاى عرفى، اخلاقى و فرهنگى جامعه يكى از مهم‏ترين عوامل براى
نابود كردن اسراف به شمار مى‏آيد كه آن هم در گرو درك صحيح اين مشكل است.




با توجه به اينكه قرآن گره‏گشاى بسيارى از مسائل علمى، فرهنگى و اجتماعى است،
برآنيم تا در اين نوشتار از ديدگاه قرآن و روايات اشاره‏اى به پيامدهاى
ويرانگر اسراف و تبذير داشته باشيم.




از آنجا كه مبلغان گرامى با رفتار و عملكرد خويش بيشترين تأثير را بر مخاطبان
مى‏گذارند، لازم است درباره اسراف و تبذير دقت بيشترى كنند تا خداى نكرده به
صورت غيرمستقيم الگو و اسوه رواج تبذير و اسراف براى مخاطبان خود نباشند.




در اين نوشته درباره پيامدهاى ويرانگر اسراف و تبذير در ابعاد فردى و اجتماعى
در دو حوزه دنيوى و اخروى بحث مى‏شود.




تعريف اسراف و تبذير




واژه «اسراف» در لغت به معنى «گزاف‏كارى كردن، در گذشتن از حد ميانه، تلف كردن
مال، ولخرجى كردن آمده است. راغب در مفردات مى‏گويد: «اَلسّرَف، تَجاوُزُ
الْحَدِّ فى كُلِّ فِعْلٍ يفْعَلُه الانْسانُ وإِنْ كانَ ذلك فى الإِنْفاقِ
أشْهر؛ سرف به معناى تجاوز كردن از حد در هر كارى است كه از انسان سر بزند. گرچه
كاربرد آن در هزينه كردن مال بيشتر است.» و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج
مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن گفته مى‏شود.




«تبذير» در لغت به معناى پراكندن و پريشان ساختن است.




راغب مى‏گويد: «التبذيرُ التفريقُ واصله القاء البذر وطرحُهُ فاستعير لكل
مضيع لماله؛ تبذير به معناى پراكنده كردن است و اصل آن پاشيدن بذر است و به هر كس
كه مالش را ضايع مى‏كند گفته مى‏شود.»




واژه اسراف تنها يك واژه اقتصادى نبوده و كاربرد آن منحصر به امور مالى نيست.
بلكه اين واژه قبل از آنكه نشانه جرم در امور اقتصادى باشد، بيانگر وضعيت
نامناسب و غيرمعقول اخلاقى و فرهنگى شخص يا جامعه مسرف است كه حالت تجاوزگرانه
و بى‏اعتنايى به قوانين و حدود شرعى و انسانى مى‏باشد. بر اين اساس، به كارگيرى
اين واژه در قرآن كريم و ادعيه ماثوره در مورد تجاوز از مرز شرع و خصلتهاى انسانى
و گام نهادن به وادى گناه و معصيت بسيار است. «وَما كانَ قَوْلُهُمْ اِلاّ أنْ
قالُوا رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا فى أَمْرِنا وَثَبّت
اَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَومِ الْكافِرين»؛ «و سخن آنان جز اين نبود
كه گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زياده‏روى ما در كارمان را برما ببخش و
گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران يارى ده.»




«قُل يا عِبادِىَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن
رَّحْمَةِ اللّه‏ِ انّ اللّه‏ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا اِنَّهُ هُوَ
الْغَفُورُ الرَّحيم»؛ «بگو اى بندگان من ـ كه برخويشتن زياده‏روى روا
داشته‏ايد ـ از رحمت خدا نوميد مشويد، همانا خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او
خود آمرزنده مهربان است.»




پيامدهاى اسراف و تبذير




الف. پيامدهاى دنيوى:




1. كم بركتى




اسراف، عملى مخالف تقوا و دستورات و سفارشهاى خدا و اولياى الهى است و باعث
مى‏شود بركت از زندگى انسان رخت بربندد. امام صادق عليه‏السلام فرمودند:
«اِنَّ مَعَ الاسْرافِ قِلَّةَ الْبَرَكَةِ؛ همانا اسراف همراه با كاهش بركت
است.»




2. زوال نعمت




يكى از آثار شوم اسراف و تبذير تباهى و زوال نعمت است. امام على عليه‏السلام
فرمودند: «اَلْقَصْدُ مَثْراةٌ وَالسَّرْفُ مَثْواةٌ؛ اعتدال و ميانه‏روى
موجب فراوانى مال و ثروت و اسراف باعث تباهى و نابودى آن است.»




از امام كاظم عليه‏السلام نقل شده كه فرمودند: «مَنِ اقْتَصَدَ وَقَنِعَ
بَقِيتْ عَلَيهِ النِّعْمَةُ وَمَن بَذَّرَ وَاَسْرَفَ زالَتْ عَنْهُ
النِّعْمَةُ؛ كسى كه ميانه‏روى و قناعت ورزد، نعمتش باقى مى‏ماند و آنكه
تبذير و اسراف كند، نعمتش زوال مى‏پذيرد.»




3. ورشكستگى (افلاس)




از ديگر آثار زيانبار افراط و ولخرجى كه كم و بيش در اطراف خود به چشم ديده‏ايم،
ورشكستگى است. خيلى از افراد به خاطر داشتن ثروت زياد دست به انواع ريخت و پاشها
و ولخرجى مى‏زنند و چون داراى ثروت هستند، ترسى از آينده ندارند، غافل از اينكه
ولخرجى موجب مفلسى و بينوايى است.




اگر اين اسراف و ولخرجى از حد اعتدال و ميانه‏روى تجاوز كند و فرد مسرف به ريخت
و پاش خود مغرورانه افتخار كند، طولى نمى‏كشد كه استخوانهاى او زير ضربات
سهمگين ورشكستگى مالى خورد شده، به خاك مذلت كشيده مى‏شود.




على عليه‏السلام فرمودند: «مَنْ افْتَخَرَ بِالتَّبْذيرِ اِحْتَقَرَ
بِالاِْفْلاسِ؛ هر كس به ريخت و پاش افتخار كند، با تهيدستى (ورشكستگى) كوچك
مى‏شود.»




4. فقر




بى‏شك يكى از عوامل مهم فقر و تنگدستى در جهان، اسراف و تبذير است. آنهايى كه
دست به ولخرجى و ريخت و پاشهاى بى‏حد و حساب مى‏زنند و با اسراف، امكانات مادى
بيشترى را صرف هوسهاى خود مى‏كنند، سرانجامى جز تهيدستى و شكست اقتصادى در
انتظارشان نيست.




على عليه‏السلام فرمودند: «سَبَبُ الْفَقْرِ اَلاِْسْراف؛ اسراف سبب فقر
است.»




امام صادق عليه‏السلام به عبيد فرمودند: «يا عُبَيدُ اِنَّ السَّرَفَ يورِثُ
الْفَقْرَ وَاِنَّ الْقَصْدَ يورِثُ الْغِنى؛ اى عبيد! اسراف باعث فقر مى‏شود
و ميانه‏روى موجب بى‏نيازى مى‏گردد.»




5. نابودى امكانات




از جمله آثار ولخرجى، نابودى امكانات است. اميرمؤمنان على عليه‏السلام
فرمودند: «اَلاِْسْرافُ يفْنى الْجَزيلَ؛ اسراف، [امكانات] زياد را نابود
مى‏سازد.»




همچنين فرمودند: ««اَلاِْسْراف يفْنى الْكَثيرِ؛ اسراف، [مال] زياد را نابود
مى‏كند.»




6. بخل




يكى از صفات اخلاقى كه مورد توجه دين و اولياى الهى است و ائمه معصومين
عليهم‏السلام آن را بخشى از سيره و روش خود قرار داده بودند، جود و بخشش است. در
روايتى از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ولخرجى و افراط در مصرف، يكى از
آفتهاى اين فضيلت اخلاقى بيان شده است: «آفةُ الْجُودِ اَلسَّرْفُ؛ اسراف آفت
سخاوت است.» يعنى، اسراف و تبذير فرد باعث مى‏شود كه نتواند جود و بخشش داشته
باشد و به اين صفت اخلاقى عمل كند.




7. بيمارى جسمى




امروزه پژوهشهاى دانشمندان به اين نتيجه رسيده كه سرچشمه بسيارى از بيماريها،
غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى‏ماند. اين مواد اضافى هم
بار سنگينى براى قلب و ساير دستگاههاى بدن است و هم منبع آماده‏اى براى انواع
عفونتها و بيماريها است. لذا براى درمان بسيارى از بيماريها، نخستين گام آن است
كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله‏هاى بدن هستند، سوخته و پاكسازى شوند.




عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده‏روى در تغذيه و به اصطلاح
«پرخورى» است و براى جلوگيرى از آن راهى جز رعايت اعتدال در غذا نيست.




بى‏جهت نيست كه على بن حسين واقد در جواب طبيب مسيحى كه پرسيد: در كتاب شما چيزى
از علم طب نيست، در حالى كه علم دو تاست، علم پزشكى و علم اديان. گفت: خداوند تمام
پزشكى را در نصف آيه جمع كرده است: «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفوا»؛
«بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد.» و پيامبر ما تمام پزشكى را در يك جمله
خلاصه كردند و فرمودند: «اَلْمِعْدة بَيتُ كُلّ داءٍ وَالْحِمْيةُ رأْسُ كُلّ
دَواءٍ؛ «معده خانه هر بيمارى و پرهيز برترين داروست.» طبيب مسيحى گفت: قرآن و
پيامبر شما چيزى از پزشكى براى جالينوس باقى نگذاشته‏اند.




8. محروميت از هدايت




خداى متعال همواره درهاى رحمتش را به روى بندگان گشوده و با ارسال پيامبران،
همگان را براى رسيدن به كمال و قرب الهى فراخوانده است. اماگاه عواملى باعث
مى‏شود كه انسان در اين مسير قرار نگرفته، از هدايت الهى محروم بماند. يكى از
اين عوامل كه باعث محروميت انسان از هدايت مى‏شود، اسراف و تبذير است. قرآن
كريم درباره اسراف كاران و كسانى كه در معصيت و گناه پا را از حد فراتر
نهاده‏اند مى‏فرمايد: «اِنَّ اللّه‏ لايهْدى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذّاب»؛
«خدا كسى را كه افراط كار دروغ زن باشد، هدايت نمى‏كند.» به عبارت ديگر اسراف از
آنها سلب توفيق كرده، بهره‏اى از بينات نمى‏برند و در نتيجه در وادى ضلالت و
گمراهى باقى مى‏مانند.




9. بى‏مروّتى




جوانمردى و مروت كه از خصال نيك انسانى است و همگان دارنده اين صفت را
مى‏ستايند، با اسراف و تبذير قابل جمع نيست. على عليه‏السلام فرمودند: «مِنَ
المُروّةِ اَنْ تَقْصِدَ فَلا تَسْرِفَ وَتَعِدَ فَلا تُخْلِفَ؛ از جوانمردى
است كه ميانه‏روى كنى و زياده روى ننمايى و چون وعده دادى خلف وعده نكنى.»




10. از بين رفتن شرافت




خصلت شرافت كه فرد را در اجتماع مورد تكريم و احترام قرار مى‏دهد، با افراط و
ولخرجى از بين مى‏رود. اميرمؤمنان على عليه‏السلام فرمودند: «مِنْ اَشْرَفِ
الشَّرَفِ اَلْكَفُّ عَنِ التَّبْذيرِ وَالسَّرَفِ؛ از شريف‏ترين شرافتها،
خوددارى از تبذير و اسراف است.» اگر فرد دست به اسراف و تبذير بزند، بدست خود
اسباب شرافت خويش را از بين مى‏برد.




11. سلب توفيق




يكى ديگر از آثار دنيوى اسراف و تبذير بى‏رغبتى به انجام كارهاى خير است. به طور
معمول انسانها در انجام كارهايى كه فايده عمومى دارد، خود را شريك مى‏كنند تا
از اجر و ثواب اخروى آن بهره‏مند شوند؛ ولى آنهايى كه اهل ولخرجى و اسراف
هستند، دستشان از اين كارها كوتاه است.




رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در حديثى ضمن بيان نشانه‏هاى افراد
اسرافكار به اين مطلب اشاره مى‏فرمايند: «اَمّا عَلامَةُ الْمُسْرِفِ
فَأَرْبَعَةٌ: اَلْفَخْرُ بِالباطِلِ وَيأْكُلُ مالَيسَ عِنْدَهُ وَيزهدَ فى
اِصْطِناعِ المَعْروفِ وَينْكِرُ مَن لا ينْتَفِع بِشَى‏ءٍ مِنْهُ؛ نشانه
اسرافكار چهارچيز است: به كارهاى باطل مى‏نازد، آنچه را فراخور حالش نيست
مى‏خورد، در انجام كارهاى خير بى‏رغبت است و هر كس را كه به او سودى نرساند،
انكار مى‏كند.»




12. عدم استجابت دعا




خداوند متعال دستور به خواندن دعا مى‏دهد تا خود دعاها را اجابت كند. اماگاه به
خاطر اسبابى اجابت دعاها به تأخير افتاده يا مستجاب نمى‏شود. يكى از عوامل عدم
استجابت دعا، اسراف و تبذير است.




امام صادق عليه‏السلام فرمودند: «اَرْبَعَةٌ لا تُسْتَجابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ...
وَ رَجُلٌ كانَ لَهُ مالٌ فَأفْسَدَهُ فَيقُولُ اللهمَّ ارْزُقْنى فَيقالُ
لَهُ أَلَمْ آمُرْكَ بِالاقْتِصادِ، اَلَمْ آمُرْكَ بِالاِْصْلاحِ؛ چهاردسته
هستند كه دعايشان مستجاب نمى‏شود... و مردى كه مالى داشته كه آن را ضايع كرده و
مى‏گويد: خدايا به من روزى بده، به او گفته مى‏شود: آيا تو را به ميانه روى امر
نكردم؟ آيا به تو دستور اصلاح [در مال] را ندادم»




ب. پيامدهاى اخروى




در قرآن و روايات براى اسراف و تبذير آثار اخروى نيز بيان شده كه به برخى از آنها
اشاره مى‏شود:




1. خشم الهى




اسراف كار از رحمت خداوند دور بوده، گرفتار خشم الهى مى‏شود، همان گونه كه در
قرآن كريم آمده است: «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا يحِبُّ الُمسْرِفينَ»؛
«زياده‏روى نكنيد كه او اسراف‏كاران را دوست ندارد.»




امام جعفر صادق عليه‏السلام هم در اين زمينه فرمودند: «اِنَّ السَّرَفَ اَمرٌ
يبْغِضُهُ اللّه‏ُ اسراف از امورى است كه مورد غضب خداست.»




2. كيفر اخروى




كسانى كه از ذكر خدا روى گردانده، آيات او را فراموش كنند همچنين آنهايى كه
نعمتهاى خدادادى چون چشم و گوش و عقل را در مسير نادرست به كار گرفته، آنها را
بيهوده برباد دهند، نه تنها گرفتار فقر و تنگدستى در دنيا مى‏شوند، بلكه عذاب
اخروى نيز در انتظار آنها خواهد بود: «وَكَذلكَ نَجْزى مَنْ أسْرَفَ وَلَمْ
يؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّه وَلَعذابُ الاخِرَةِ اَشَدُّ وَاَبْقى»؛ «و اين گونه
هر كه را به افراط گراييده و به نشانه‏هاى پروردگار ايمان نياورده است، سزا
مى‏دهيم و قطعا عذاب آخرت سخت‏تر و پايدارتر است.» همچنين فرمود: «وَاَنَّ
المُسْرفينَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ»؛ «و افراط‏گران همدمان آتشند.»




3. خوارى قيامت




وقتى اميرمؤمنان عليه‏السلام در عطاياى بيت المال رعايت مساوات كردند،
عده‏اى از خودخواهان بر حضرت ايراد گرفته، آن را برخلاف سياست دانستند. حضرت
ضمن ايراد خطبه‏اى به آنها فرمود:




«...ألا وَاِنَّ اِعْطاءَ الْمالِ فى غَيرِ حَقِّهِ تَبْذيرٌ وَاِسْرافٌ
وَهُوَ يرْفَعُ صاحِبَهُ فِى الدُّنْيا وَيضَعُهُ فِى الآخِرَةِ وَيكْرِمُهُ
فِى النّاسِ وَيهينُهُ عِنْدَ اللّه‏ِ وَلَمْ يضَعْ امرؤٌ مالَهُ فى غَيرِ
حَقِّه وَلا عِنْدَ غَيرِ اَهْلِهِ اِلاّ حَرَمَهُ اللّه شُكْرَهُمْ وَكانَ
لِغَيرِهِ وُدُّهُمْ...؛ آگاه باشيد كه بخشيدن مال در غير حقش تبذير و اسراف است.
اين كار در دنيا انجام دهنده آن را بالا مى‏برد ولى در آخرت موجب سرافكندگى وى
مى‏گردد و در ميان مردم گراميش مى‏نمايد ولى در نزد خداوند خوارش مى‏سازد. هيچ
كس مال خودش را در غير مورد حقش مصرف نكرد و به غيراهلش نسپرد جز اينكه خداوند او
را از سپاس‏گذارى آنان محروم ساخت و محبتشان با ديگرى بود.»




4. هلاكت




اسراف از هر نوعى كه باشد، انسان را به نابودى مى‏كشاند؛ به خصوص افرادى كه با
انكار آيات الهى و تكذيب پيامبران درباره خويش و جامعه‏اى كه در آن زندگى
مى‏كنند اسراف كنند. خداى منان مى‏فرمايد: «ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ
فَأَنْجَيناهُمْ وَمَنْ نَشاءُ وَاَهْلَكْنا الْمُسْرِفينَ»؛ «سپس وعده (خود)
به آنان را راست گردانيديم و آنها و هر كه را خواستيم نجات داديم و افراط كاران
را به هلاكت رسانديم.»




پانوشت:




1




يونس/83: «در حقيقت فرعون در آن سرزمين برترى‏جوى و از اسراف كاران بود.»




. غافر/43: «اسراف كنندگان همدمان آتشند.»




محمد معين، فرهنگ معين، تهران، اميركبير، چاپ پنجم، 1362، ج1، ص266.




الراغب الاصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، تحقيق صفوان عدنان داوودى، دمشق
بيروت، الطبعة الاولى، 1416 ه، ص407 (ماده سرف).




فرهنگ معين، ص1021.




مفردات الفاظ القرآن، ص113.




آل عمران/ 147.




. زمر/53.




. الكافى، ج4، ص55، حديث3.




همان، ص52، حديث4.




تحف العقول، ص403.




. همان، ح 8141




همان، ح8126.




الكافى، ج4، ص53، ح8




غررالحكم، ح8118




همان، ح8119




همان، ح8226؛ همچنين، آفةُ الجُودِ التَّبذير. (همان، ح8626).




تفسير نمونه، ج6، ص152.




اعراف/ 31.




مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج2، ص412؛ نهج الفصاحة، ج2، ص320، ح1911.




همان




غافر/ 28.




غررالحكم، ح8131، همچنين حديث 5292.




همان، ح8143




تحف العقول، ص21




الكافى، ج2، ص511، ح2




. انعام/141.




. الكافى، ج4، ص52، ح2




طه/ 127.




غافر/43.




نهج البلاغه، خطبه 126




انبياء/9.




/ 1