امام خمینی، انقلاب اسلامی و ادبیات معاصر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی، انقلاب اسلامی و ادبیات معاصر - نسخه متنی

مروی، ابوالفضل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تجلّي اسلام

سپس آقاي دكتر انزابي به سخنراني پرداخت و دربارؤ بازتاب قيام مردمي 15 خرداد 42 در ادبيات معاصر(از 42 تا 57) مطالبي را بيان داشت. سخنران ابتدا ضمن تبريك ميلاد حضرت زهراي مرضيه و ولادت امام خميني و آرزوي ادامؤ كنگره در سالهاي آتي بخصوص در سال آينده كه صدمين سال تولد بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است و تحقيق و بررسي بيشتر دربارؤ ادبيات انقلاب اسلامي، چهارچوب مقاله خود را در بررسي تاثير و بازتاب قيام مردمي 15 خرداد سال 42 در شعارها، سروده‏ها و مطبوعات و كتابهاي گوناگون از جمله كتاب غربزدگي مرحوم جلال آل احمد اعلام كرد و نمونه‏هايي از شعارهاي خرداد 42 را از جمله عمّال اسرائيلي رسوا، كشتند در قم بي‏پناهان را، اي مرگ بر تو جلاد بيان كرد و به قرائت اشعاري در باب اين موضوع پرداخت از جمله شعر آقاي محدثي:

من خردادم/ خون خورشيد/ جان روز/ اوج عصيان/ حجم وسيع فرياد خلق/ شاهد تجلّي اسلام.../

يا اين بيت از شهريار:




  • خوف كابوس سياست جرم خواب غفلت ماست
    سخت ما را در خمار الكل و افيون گرفتند



  • سخت ما را در خمار الكل و افيون گرفتند
    سخت ما را در خمار الكل و افيون گرفتند



وي گفت: در اين دوران اختناق آنچنان شديد بود كه نفس در گلو خفه مي‏شد و شنيدني است كه رئيس ساواك تبريز چنين تهديد كرده بود كه اگر خِ خميني از گلوهايتان بيرون بيايد زبان را از گلويتان بيرون مي‏كشم.

سخنران سپس با بيان چگونگي تاثير قيام و كلام امام در آثار هنرمندان و قرائت ابياتي چند در اين زمينه به سخنان خود خاتمه داد.

عصر آفرينشهاي ادبي

سپس آقاي دكتر محمدرضا نصر دربارؤ تاثير امام خميني(س) و فقيهان شاعر بر ادبيات به سخنراني پرداخت و ابتدا ضمن بيان چگونگي درك فيلسوفان، فقها و عرفا از پروردگار عالم گفت: نزد حكيمان مشّايي و حتّي فقيهان بي‏توجهي يا كم‏توجهي به شعر و شاعري مي‏بينيم امّا چهره‏هاي برجسته‏اي همچون شيخ بهايي، ملامحسن فيض كاشاني، علامؤ طباطبايي و حضرت امام وارد قلمرو جديدي مي‏شوند و ادبيات شاعرانه به قلمرو فقيهان نيز راه پيدا مي‏كند.

سخنران سپس طي شرحي دربارؤ شعر و شاعري و اينكه انسانها مي‏توانند از چند جهت تاثيرگذار باشند كه امام خميني نيز چنين بودند و در عرصه شعر نيز نظام خاصي را ايجاد كردند به اهميّت معناي حقيقي الفاظ در نزد عرفا پرداخت و از كساني كه عليرغم صراحت اشعار بزرگاني مانند حافظ كه مي‏گويد:




  • مستي عشق نيست در سر تو
    رو كه تو مستِ آب انگوري



  • رو كه تو مستِ آب انگوري
    رو كه تو مستِ آب انگوري



باز هم دنبال اين هستند كه به الفاظ ظاهري بسنده كنند انتقاد كرد و گفت: نكته‏اي كه ويژه حضرت امام است و يكي از كارهايي كه امام در فرهنگ ما كردند و فقط به شعر آن بزرگوار هم برنمي‏گردد بلكه به نوع حركت ايشان و برخورد ايشان ارتباط وسيع دارد، بدست گرفتن عرف ادبي است در دو قلمرو، يكي قلمرو عوام و يكي در قلمرو روشنفكران.

سخنران با اشاره به اينكه از حدود سال 1320 جمعيت به اصطلاح سوسياليستها و ماركسيستها جو عمومي ادبي جامعه را در دست داشتند و تا ظهور چهره‏هايي مانند مرحوم آل احمد و مرحوم شريعتي جو غالب سخنرانيها و اشعار نيز بدست آنان بود و حتّي در قلمرو ادبيات عوام نيز تاثير مي‏گذاشتند و تبليغات مبتذل غربي نيز قلمرو خاصي را به خود اختصاص داده بود به تاثير امام خميني بر جامعه در دهه‏هاي بعدي و تغذيه جو عمومي هنر و ادبيات از طرف ايشان پرداخت و نهايتاً گفت: اگر ما بخواهيم كه انديشه و تفكر امام را داشته باشيم بايد بيشتر به مقوله ادبيات و هنر بپردازيم و ادبيات و هنر را تغذيه كنيم كه امروز عصر آفرينشهاي ادبي است، عصر سيطرؤ فرهنگ هنري و ادبي بر جهان است.

عرفان ظلم‏ستيز

سخنران بعدي آقاي دكتر جان‏نثاري بودند كه طي سخنان كوتاهي توضيحاتي دربارؤ مقاله خود با عنوان امام خميني و ادبيات عرفاني دادند و اشاره كردند كه با بررسيهاي مفصل و طولاني در ادبيات عرفاني و همچنين آثار امام خميني به اين نتيجه رسيده‏اند كه: امام استاد عرفان است، امام استاد تصوف است، امام استاد اصطلاحات عرفاني و صوفيانه است. امام به همؤ انديشه‏هاي عرفاني و صوفيانه آگاهي داشتند، عرفان امام عرفان مثبت،پويا و ظلم‏ستيز است، درعرفان امام تفاخر بر خرقه و طريقت ديده نمي‏شود. امام عارفي است فيلسوف و فقيهي سياستمدار و مبارزي خستگي‏ناپذير. راهش پر رهرو باد و شراب وصالش بر تشنگان حقيقت گوارا.

در خاتمه سخنران ضمن اشاره به پيشنهاد آقاي دكتر سنگري دربارؤ ادبيات كوثري و ادبيات ابتري گفتند: من اين پيشنهاد را تصديق مي‏كنم. اين را در حوزؤ ادبيات معاصر اساتيد بزرگ، ادباي بزرگ، به آن بپردازند و دو جريان و دو خط را مشخص كنند: يكي خط كوثري كه از ولايت است و ديگر خط ابتري كه ضد ولايت است.

راه او و حديث ثقلين

سپس حجة‏الاسلام والمسلمين موسوي سرپرست موسسؤ تنظيم و نشر آثار امام خميني در استان اصفهان به سخنراني پرداختند و ضمن تشكر از شركت‏كنندگان در كنكره، مسئولين استان اصفهان، مهمانان خارج از استان، صدا و سيما، نيروهاي انتظامي و ... كه با حضور و فعاليت خود كنگره را برپا داشتند و ضمن عذرخواهي از كمبودهاي احتمالي در مورد پذيرايي و اسكان مهمانان، شمه‏اي از خصوصيات اخلاقي و عظمت روحي و اقدامات امام خميني را بيان كردند و گفتند: او بود كه كام تشنه‏اش و عطش جانش را نه مسجد و مدرسه و نه اصطلاحات و مفاهيم و نه حكمت و فلسفه و نه آيه و اخبار نتوانست سيراب كند كه فرمود:




  • در ميخانه گشائيد برويم شب و روز
    با قلندر منشين گرچه نشستي هرگز
    حكمت و فلسفه و آيه و اخبار مخواه



  • كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم
    حكمت و فلسفه و آيه و اخبار مخواه
    حكمت و فلسفه و آيه و اخبار مخواه



و او بود كه به همه سالكان طريق هدايت و عارفان عاشق حقيقت معني دعا و راه وصول به هستي مطلق را آموخت الهي هب لي كمال الانقطاع اليك و انر الابصار قلوبنا بضيأ نظرها اليك حتّي تخرق ابصار القلوب حجب النور فتّصل الي معدن العظمة و تصير ارواحنا معلّقة بعز قدسك دعاي شعبانيه

و او بود كه منصور گمشده را يافت:




  • فارغ از خود شدم و كوس انا الحق بزدم
    همچو منصور خريدار سردار شدم



  • همچو منصور خريدار سردار شدم
    همچو منصور خريدار سردار شدم



و ابن عربي محكوم دست تقدس و تحجر را به ميدان و صحنه آزادي آورد و فصوص الحكم و اسفار صدري را حياتي جاودانه بخشيد و خود را لايق ديدار خراباتيان دانست.

و او بود كه به قول حاج حسن آقا يادگار امام و همه اهل دل و فكر جز خدا هيچكس را منشا اثر نمي‏دانست ايمان به اين جمله معروف كه لاموثر في الوجود الا اللّه ـ همه همين است عين همان كثرت در وحدتي كه مي‏گويند. شخصيت امام نيز با همه كثرتشان بازگشت به اين وحدت است.

و او بود كه در پاسخ آية‏اللّه قديري كه هم از شاگردان با فضلش مي‏باشد و هم عضو شوراي فتواي حضرتش ـ در خصوص شطرنج بدون شرط كه فتح‏بابي بزرگي براي ورود به دنياي علم و اجتهاد و هنر شد فرمود: ولي شما را نصيحت پدرانه مي‏كنم كه سعي كنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تاثير مقدس نماهاي احمق و آخوندهاي بيسواد واقع نشويد چرا كه اگر بناست با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدس‏نماهاي احمق و آخوندهاي بيسواد صدمه‏اي بخورد بگذار هرچه بيشتر بخورد.

و هم‏اكنون ما هستيم و راه او حديث ثقلين، قرآن و عترت طاهرين عليهم السّلام، اعتصام بحبل‏اللّه المتين، وحدت كلمه و انسجام ملت، پرهيز از تشتت و اختلاف، اهتمام به امر رهبري دين و ديني و اعتلاي اسلام ناب محمّدي و اقتدار نظام مقدس جمهوري اسلامي و حفظ آثار امام، و اين همه و همه بود كه خلاصه‏اش اين شد خميني للّه و باللّه و في‏اللّه و الي اللّه شد و رسيد به عبادك منهم المخلصين و وادخلي في عبادي و ادخلي جنتي و لهذا امام تحول و دگرگوني در همگان بوجود آورد بويژه در اهل ادب و عرفان و هنر تاثير گذاشت.

و بالاخره شروع مباركش از قل انما اعظكم بواحدة ان تقومواللّه مثني و فردي آغاز و حسن ختامش به يا ايتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلـي فـي عبـادي و ادخلـي جنتـي رسـيد.

رسالت معنوي

ّآخرين سخنران كنگره حجة‏الاسلام والمسلمين بهجتي شفق بودند كه طي سخناني ضمن تشكر از همه عزيزاني كه در برپايي كنگره تلاش كرده بودند اين كنگره را در نوع خود بي‏نظير دانست و با توجه به نوع موضوعات عنوان شده و با تذكر اين نكته كه بعضي از مقالات خارج از موضوع كنگره بود و بعضي ديگر زياده از حد به مسايل حاشيه‏اي پرداخته بود به جمع‏بندي مطالب مطروحه پرداخت و محورهاي مباحث اصلي را شعر، سينما و ادبيات داستان برشمرد و چگونگي تاثير امام خميني، انقلاب اسلامي و دفاع مقدس را بر سبك، الفاظ و قالبها و نحوه بيان ماحصل مقالات كنگره اعلام كرد و گفت: تغيير سبك حرفي است درست و به نظر من هم اين سبكي كه امروز پيدا شده در شعر انقلابي يك سبك نوين است، نه سبك عراقي است، نه سبك خراساني و نه سبك هندي، اگرچه به سبك هندي نزديك است امّا امتياز مخصوص به خود دارد. ديگر تغيير در الفاظ و قالبهاست كه گفته شد مثلاً در قالبها بيشتر قالب غزل مورد توجه قرار گرفته، مثنوي از نو تجديد شد، رباعي و دوبيتي در قالبها و در الفاظ و استعارات بسيار تغيير يافت و مسئله ديگر سمبليسم شدن مسايل انقلاب بود كه برادران عزيز بيان كردند و استفاده از الفاظ رمزي و نمادها و مورد ديگر تفاوت سروده‏هاي تازه است كه با آنچه قبل از انقلاب بود زمين تا آسمان تفاوت دارد. اين سرودها دربردارندؤ پيامهاي آسماني و رسالت معنوي اين انقلاب است. نوعي شعر حماسي هم در دفاع هشت‏ساله بوجود آمد كه بسيار ارزنده و جالب بود و بعضي نيز اشاره كردند كه غزلهاي داستاني يا غزلهاي خاطره‏اي هم بوجود آمد و دربارؤ ادبيات داستاني كه دربارؤ انقلاب زياد داريم انشأاللّه بيشتر تقويت بشود. در زمينه نثر كار كم شده. در روزنامه‏نويسي، نمايشنامه‏نويسي و داستانويسي ما تازه‏كاريم ولي طنز را بايد بگويم كه اوّل كار ماست و اين شعبه بسيار خوبي از ادب و هنر است كه گاه مي‏توان با يك طنز يك ملت را زير و رو كرد.

سخنران در خاتمه پيشنهاد كرد در اين‏گونه مجامع قبلاً شرحي از فعاليتها و زندگي سخنرانان به سمع حضار برسد تا آشنايي بيشتر با هر يك از اهل قلم كه از نقاط مختلف آمده‏اند حاصل گردد و ديگر اينكه انواع تشويقهاي امام در عمل و گفتار نسبت به هنر و ادب و اهل هنر مورد بررسي قرار گيرد كه براي خلق كارهاي تازه و پرواز اديبان و دست يافتن بر افقهاي تازه بزرگترين انگيزه است.

/ 5