چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود - داستان هایی از امام علی علیه السلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان هایی از امام علی علیه السلام - نسخه متنی

حمید خرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عاصم را آوردند.

اميرالمؤمنين چون او را ديد چهره در هم كشيد و فرمود:
اى دشمن جان خويشتن ! شيطان عقلت را برده و تو را به اين راه كشانده است ، از اهل و عيالت خجالت نمى كشى
؟ چرا به فرزندت رحم نمى كنى ؟ گمان مى كنى خدايى كه نعمت هاى پاكيزه را بر تو حلال كرده نمى خواهد از
آنها استفاده كنى ؟ تو در پيشگاه خداوند كوچكتر از آنى كه چنين انديشه اى را داشته باشى .

عاصم گفت :
يا اميرالمؤمنين ! چرا شما به خوراك سخت و لباس خشن اكتفاء نموده اى ؟ من از تو پيروى مى كنم .

فرمود:
واى بر تو! من مانند تو نيستم ، من وظيفه ديگر دارم ، زيرا من پيشواى مسلمانان هستم ، من بايد خوراك و
پوشاك خود را تا آن حد پايين بياورم كه فقيرترين مردم در دورترين نقاط حكومت اسلام تلخى زندگى را
تحمل كند، با اين انديشه كه بگويد:
رهبر و پيشواى من هم مانند من مى خورد و مانند من مى پوشد، اين وظيفه زمامدارى من است تو هرگز چنين
تكليفى ندارى .

پس از سخنان حضرت ، عاصم لباس معمولى پوشيد و به كار و زندگى پرداخت .(70)

چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين على (عليه السلام ) روز جمعه در كوفه سخنرانى زيبايى كرد، در پايان سخنرانى فرمود:
اى مردم ! هفت مصيبت بزرگ است كه بايد از آنها به خدا پناه ببريم :

1 ـ عالمى كه بلغزد.

2 ـ عابدى كه از عبادت خسته گردد.

3 ـ مؤمنى كه فقير شود.

4 ـ امينى كه خيانت كند.

5 ـ توانگرى كه به فقر در افتد.

6 ـ عزيزى كه خوار گردد.

7 ـ فقيرى كه بيمار شود.

در اين وفت مردى بر خواست ، عرض كرد:
يا اميرالمؤمنين ! خداوند در قرآن مى فرمايد: (( ادعونى استجب لكم )) :
مرا بخوانيد، دعا كنيد، تا دعايتان را مستجاب كنم .

اما دعاى ما مستجاب نمى شود؟
حضرت فرمود: علتش آن است كه دلهاى شما در هشت مورد صاف نيست :
يك : اين كه خدا را شناختيد، ولى حقش را آن طور كه بر شما واجب بود به جا نياورديد، از اين رو آن شناخت
به درد شما نخورد.

دو: به پيغمبر خدا ايمان آورديد ولى با دستورات او مخالفت كرديد و شريعت او را از بين برديد! پس نتيجه
ايمان شما چه شد؟
سه : قرآن را خوانديد ولى به آن عمل نكرديد و گفتيد:
قرآن را به گوش و دل مى پذيريم اما با آن به مخالفت برخواستيد.

چهار: گفتيد ما از آتش جهنم مى ترسيم در عين حال با گناهان و معاصى به سوى جهنم مى رويد.

پنج : گفتيد ما از آتش جهنم مى ترسيم در عين حال با گناهان و معاصى به سوى جهنم مى رويد.

پنج : گفتيد به بهشت علاقه منديم اما در تمام حالات كارهائى انجام مى دهيد كه شما را از بهشت دور مى
سازد. پس علاقه و شوق شما نسبت به بهشت كجاست ؟
شش : نعمت خدا را خورديد، ولى سپاسگزارى نكرديد.

هفت : خداوند شما را به دشمنى با شيطان دستور داده و فرمود:

/ 91