وصيت امام على عليه السلام در بستر شهادت - داستان هایی از امام علی علیه السلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان هایی از امام علی علیه السلام - نسخه متنی

حمید خرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منافقان بود تا خداوند او را به سوى خود برد...

آن حضرت در شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان سال چهل هجرى با شمشير به قتل رسيد، عبدالرحمن بن ملجم
مرادى شقى ترين امت آخر زمان - لعنة اللّه عليه - در مسجد كوفه او را ضربت زد، بدين قرار كه آن حضرت در
شب نوزدهم به مسجد رفت و مردم را براى نماز صبح بيدار مى كرد و ابن ملجم ملعون از آغاز شب در كمين
حضرتش بود، چون حضرت در مسجد عبورش به او افتاد او كه مطلب خود را پنهان مى داشت و از روى نيرنگ خود را
به خواب زده بود ناگهان از جاى جست و ضربتى با شمشير زهرآلود بر فرق مباركش زد. آن حضرت روز نوزدهم و
شب و روز بيستم و شب بيست و يكم را تا نزديك ثلث اول شب زنده بود، آن گاه به شهادت رسيد و در حالى كه
محاسن شريفش به خون سرش رنگين بود مظلومانه به ديدار خداى خود شتافت .

سبب كشتن آن حضرت را داستانى دراز است كه اينجا گنجايش ذكر آن را ندارد. حسن و حسين عليهماالسلام به
امر آن حضرت مراسم غسل و تكفين او را عهده دار شدند و بدن شريفش را به سرزمين غرى در نجف كوفه انتقال
دادند و شبانه پيش از سپيده صبح در همان جا به خاك سپرده شد. حسن و حسين و محمد پسران آن حضرت
عليهماالسلام و عبداللّه بن جعفر عليهماالسلام وارد قبر شدند و بنا به وصيت حضرتش اثر قبر پنهان
گرديد. اين قبر پيوسته در دولت بنى اميه پنهان بود و كسى بدان راه نمى برد تا آنكه امام صادق عليه
السلام در دولت بنى عباس آن را نشان داد.(262)
و(263)


وصيت امام على عليه السلام در بستر شهادت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هنگامى كه ابن ملجم - كه خدا لعنتش كند - او را ضربت زد، حضرتش به حسن و حسين عليهماالسلام چنين وصيت
فرمود: (( شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم و اينكه در طلب دنيا برنياييد گر چه دنيا در طلب شما
برآيد، و بر آنچه از دنيا محروم مانديد اندوه و حسرت مبريد، و حق بگوييد، و براى پاداش (اخروى ) كار
كنيد، و دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد.

شما دو نفر و همه فرزندان و خانواده ام و هر كس را كه نامه ام به او مى رسد سفارش مى كنم به تقواى الهى
و نظم كارتان و اصلاح ميان خودتان ، چرا كه از جدتان شنيدم كه مى فرمود: (( اصلاح ميان دو كس از انواع
نماز و روزه برتر است . ))
خدا را خدا را درباره يتيمان در نظر آريد، هر روز به آنان رسيدگى كنيد و حتى يك روز دهان آنان را خالى
نگذاريد و مبادا در حضور شما تباه شوند.

خدا را خدا را درباره همسايگان در نظر داريد، كه آنان سخت مورد سفارش پيامبرتان هستند، پيوسته به
همسايگان سفارش مى كرد تا آنجا كه پنداشتيم آنان را ارث بر خواهد نمود.

خدا را خدا را درباره قرآن ياد كنيد، مبادا ديگران به عمل به آن بر شما پيشى گيرند.

خدا را خدا را درباره نماز ياد كنيد، كه آن ستون دين است .

خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان ياد كنيد، تا زنده هستيد آن را خالى (و خلوت ) نگذاريد؛ كه اگر
اين خانه متروك بماند ديگر مهلت نخواهيد يافت .

خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا به مال و جان و زبانتان ياد آريد، و بر شما باد به همبستگى و
رسيدگى به يكديگر، و بپرهيزيد از قهر و دشمنى و بريدن از هم امر به معروف و نهى از منكر را رها نكنيد
كه بدانتان بر شما چيره مى شوند، آن گاه دعا مى كنيد ولى مستجاب نمى گردد.

اى فرزندان عبدالمطلب ، مبادا شما را چنان بينم كه به بهانه اينكه امير مؤمنان كشته شد دست به خون
مسلمانان بيالاييد؛ هش داريد كه به قصاص خون من جز قاتلم را نبايد بكشيد؛ بنگريد هر گاه كه من از اين
ضربت او جان سپردم تنها به كيفر اين ضربت يك ضربت بر او بزنيد و اين مرد را مثله نكنيد،(264) چرا كه از
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم شنيدم كه مى فرمود: (( از مثله كردن بپرهيزيد گر چه سگ هار
باشد )) .(265)

/ 91