داستان هایی از امام علی علیه السلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان هایی از امام علی علیه السلام - نسخه متنی

حمید خرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درخت است كه بى آب روييد،

16 ـ اهل بهشت مى خورند و مى آشامند و چيزى دفع نمى كنند؛ مانندش در دنيا چيست
،

17 ـ در سفره هاى بهشت كاسه هايى كه در هر يك از آنها غذاهاى گوناگون است و آميخته نمى شوند؛ مانندش در
دنيا چيست ؟

18 ـ از سيبى در بهشت ، دختركى بيرون مى آيد در حالى كه از آن سيب ، چيزى كاسته نمى شود،

19 ـ
كنيزكى در دنيا مال دو مرد است و در آخرت ، مال يكى از آنان ؛ آن چگونه است ؟

20 ـ كليدهاى بهشت چيست ؟
اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نامه پادشاه روم را خواندند و در پشت نامه ، جواب را اين طور مرقوم
كردند:
بسم الله الرحمن الرحيم - پس از سپاس و ستايش پروردگار؛ اى پادشاه روم ! بر مطال شما واقف شدم و من به
يارى خدا و قدرتش و بركت خدا و پيامبران ، خصوصا محمد صلى الله عليه و آله و سلم آخرين فرستاده خدا،
پاسخ تو را مى دهم :

1 ـ آن چيزى كه خدا نيافريده قرآن است ، زيرا آن كلام وصف خداست و همچنين كتابهايى كه از جانب خدا نازل
شده است ، حق - سبحانه - قديم است و صفاتش هم قديم است .

2 ـ آن چيزى كه خدا نم داند آن است كه شما نصرانيان مى گوييد: خدا را زن و فرند و شريك است ؛ خدا فرزندى
نگرفته و با او خدايى نيست ، نه والد است و نه مولود.

3 ـ آن چيزى كه نزد خدا نيست ظلم است ، پروردگار به بندگان ، ستمكار نيس .

4 ـ چيزى كه همه اش دهان است ، آتش است ؛ در هر چيزى افتد، مى خورد.

5 ـ چيزى كه همه اش پاست ، آب است .

6 ـ چيزى كه همه اش چشم است ، خورشيد است .

7 ـ چيزى كه همه اش بال است ، باد است .

8 ـ آن كس كه فاميل ندارد، آدم است .

9 ـ آن چهار جنبنده كه در شكم مادر نبودند عصاى موسى ، قوچ ابراهيم ، آدم و حوا مى باشند.

10 ـ آنكه بى روح است و نفس مى كشد، صبح است ، خداى تعالى فرمود: (( والصبح اذا تنفس )) (28): (( سوگند به
صبح آنگاه كه نفس ‍ مى كشد )) .

11 ـ ناقوس مى گويد: (( تق ، تق ؛ حق ، حق ، آهسته ، آهسته ؛ عدالت ، عدالت ؛ راستى ، راستى ؛ دنيا ما را
فريب داد و در هوس انداخت ؛ دنيا دوره به دوره سپرى مى شود؛ نمى گذرد روزى مگر كه سست مى كند از ما
پايه اى ، مردگان ما را خبر دادند كه از اين سرا كوچ مى نماييم ، پس چرا ما اينجا را براى خود وطن
گرفته ايم ؟ ))

12 ـ آن رونده كه يك بار راه رفت كوه سيناست ، ميان آن كوه و زمين مقدس (مسجد اقصى ) چند روزى راه بود، بنى
اسرائيل كه به فرمان موسى (عليه السلام ) آهنگ آن سرزمين داشتند نافرمانى كردند، خدا از آن كوه پاره
اى بركند و دو بال از نور برايش قرار داد و بر بنى اسرائيل كه در بيابان راهپيمايى مى كردند سايبان شد
و برابر سر آنان سير مى نمود، چنانكه خدا در قرآن فرموده است : (( و چون كوه را از جا بركنديم و مانند
سايبان بر سرشان قرار داديم و آنان گمان كردند بر سرشان مى افتد. )) (29) و موسى بنى اسرائيل را گفت : چرا
نافرمانى مى كنيد، دست از نافرمانى برداريد وگرنه كوه را بر سرتان مى افكنم ، چون توبه كردند كوه به
جايش ‍ برگشت .

13 ـ درختى كه سواره ، صد سال در سايه اش راه مى رود و به پايانش ‍ نمى رسد، درخت طوبى است و آن سدرة
المنتهى است كه در آسمان هفتم است ، به سوى آن درخت ، اعمال بنى آدم بالا مى رود و آن از درختهاى بهشت
است ، هيچ كاخى و خانه اى در بهشت نيست مگر شاخه اى از شاخه هايش
در آن آويخته و مانندش در دنيا خورشيد است ، خودش يكى ست و پرتوش در همه جاست .

14 ـ مكانى كه خورشيد جز يك بار در آن نتابيد، زمين دريايى است كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند و
فرعونيان در آن غرق شدند، در آن هنگام كه خدا براى موسى (عليه السلام ) آن دريا را شكافت و آب ، مانند
كوهها روى هم ايستاد و زمين دريا به تابيدن خورشيد، خشك شد سپس آب دريا به جايش برگشت .

15 ـ درختى كه بى آب روييد، درخت يونس پيغمبر است و آن معجزه اى بود كه خداى تعالى فرمود: (( و اءنبتنا
عليه شجرة من يقطين )) : (( بر سرش درختى از كدو رويانيديم . )) (30)

/ 91