بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
درخت است كه بى آب روييد، 16 ـ اهل بهشت مى خورند و مى آشامند و چيزى دفع نمى كنند؛ مانندش در دنيا چيست ، 17 ـ در سفره هاى بهشت كاسه هايى كه در هر يك از آنها غذاهاى گوناگون است و آميخته نمى شوند؛ مانندش در دنيا چيست ؟ 18 ـ از سيبى در بهشت ، دختركى بيرون مى آيد در حالى كه از آن سيب ، چيزى كاسته نمى شود، 19 ـ كنيزكى در دنيا مال دو مرد است و در آخرت ، مال يكى از آنان ؛ آن چگونه است ؟ 20 ـ كليدهاى بهشت چيست ؟ اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نامه پادشاه روم را خواندند و در پشت نامه ، جواب را اين طور مرقوم كردند: بسم الله الرحمن الرحيم - پس از سپاس و ستايش پروردگار؛ اى پادشاه روم ! بر مطال شما واقف شدم و من به يارى خدا و قدرتش و بركت خدا و پيامبران ، خصوصا محمد صلى الله عليه و آله و سلم آخرين فرستاده خدا، پاسخ تو را مى دهم : 1 ـ آن چيزى كه خدا نيافريده قرآن است ، زيرا آن كلام وصف خداست و همچنين كتابهايى كه از جانب خدا نازل شده است ، حق - سبحانه - قديم است و صفاتش هم قديم است .2 ـ آن چيزى كه خدا نم داند آن است كه شما نصرانيان مى گوييد: خدا را زن و فرند و شريك است ؛ خدا فرزندى نگرفته و با او خدايى نيست ، نه والد است و نه مولود.3 ـ آن چيزى كه نزد خدا نيست ظلم است ، پروردگار به بندگان ، ستمكار نيس .4 ـ چيزى كه همه اش دهان است ، آتش است ؛ در هر چيزى افتد، مى خورد.5 ـ چيزى كه همه اش پاست ، آب است .6 ـ چيزى كه همه اش چشم است ، خورشيد است .7 ـ چيزى كه همه اش بال است ، باد است .8 ـ آن كس كه فاميل ندارد، آدم است .9 ـ آن چهار جنبنده كه در شكم مادر نبودند عصاى موسى ، قوچ ابراهيم ، آدم و حوا مى باشند.10 ـ آنكه بى روح است و نفس مى كشد، صبح است ، خداى تعالى فرمود: (( والصبح اذا تنفس )) (28): (( سوگند به صبح آنگاه كه نفس مى كشد )) .11 ـ ناقوس مى گويد: (( تق ، تق ؛ حق ، حق ، آهسته ، آهسته ؛ عدالت ، عدالت ؛ راستى ، راستى ؛ دنيا ما را فريب داد و در هوس انداخت ؛ دنيا دوره به دوره سپرى مى شود؛ نمى گذرد روزى مگر كه سست مى كند از ما پايه اى ، مردگان ما را خبر دادند كه از اين سرا كوچ مى نماييم ، پس چرا ما اينجا را براى خود وطن گرفته ايم ؟ )) 12 ـ آن رونده كه يك بار راه رفت كوه سيناست ، ميان آن كوه و زمين مقدس (مسجد اقصى ) چند روزى راه بود، بنى اسرائيل كه به فرمان موسى (عليه السلام ) آهنگ آن سرزمين داشتند نافرمانى كردند، خدا از آن كوه پاره اى بركند و دو بال از نور برايش قرار داد و بر بنى اسرائيل كه در بيابان راهپيمايى مى كردند سايبان شد و برابر سر آنان سير مى نمود، چنانكه خدا در قرآن فرموده است : (( و چون كوه را از جا بركنديم و مانند سايبان بر سرشان قرار داديم و آنان گمان كردند بر سرشان مى افتد. )) (29) و موسى بنى اسرائيل را گفت : چرا نافرمانى مى كنيد، دست از نافرمانى برداريد وگرنه كوه را بر سرتان مى افكنم ، چون توبه كردند كوه به جايش برگشت .13 ـ درختى كه سواره ، صد سال در سايه اش راه مى رود و به پايانش نمى رسد، درخت طوبى است و آن سدرة المنتهى است كه در آسمان هفتم است ، به سوى آن درخت ، اعمال بنى آدم بالا مى رود و آن از درختهاى بهشت است ، هيچ كاخى و خانه اى در بهشت نيست مگر شاخه اى از شاخه هايش در آن آويخته و مانندش در دنيا خورشيد است ، خودش يكى ست و پرتوش در همه جاست .14 ـ مكانى كه خورشيد جز يك بار در آن نتابيد، زمين دريايى است كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند و فرعونيان در آن غرق شدند، در آن هنگام كه خدا براى موسى (عليه السلام ) آن دريا را شكافت و آب ، مانند كوهها روى هم ايستاد و زمين دريا به تابيدن خورشيد، خشك شد سپس آب دريا به جايش برگشت .15 ـ درختى كه بى آب روييد، درخت يونس پيغمبر است و آن معجزه اى بود كه خداى تعالى فرمود: (( و اءنبتنا عليه شجرة من يقطين )) : (( بر سرش درختى از كدو رويانيديم . )) (30)