انقلاب اسلامی در نهاد یک جنبه جذبی قوی جهانی دارد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی در نهاد یک جنبه جذبی قوی جهانی دارد - نسخه متنی

مصاحبه شونده: چیف موسی معالی نانگلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انقلاب اسلامي در نهاد يك جنبه جذبي قوي جهاني دارد

در گفتگو با حضورموسي مالي نانگلي نويسنده و اديب اوگاندايي :

اشاره:

موسي مالي نانگلي اديب و نويسنده اي از آفريقا و اهل اوگانداست، وي چندين سال است كه دربارؤ مبارزات سياهپوستان و رفع تبعيض نژادي و آپارتايد و حاكميت آزادي انسان و شناخت و احياي مذهب اسلام در آفريقا قلم مي زند يكي از معروفترين آثار نانگلي كتابي است دربارؤ شخصيت و زندگي "نلسون ماندلا "نانگلي در اين اثر، مسئله مبارزه و اعتقاد و اوضاع حاكم بر سرزمينش آفريقا را بگونه اي به رشتؤ تحرير آورده است كه بنحوي روشن، متفاوت از بسياري نوشته هايي است كه تاكنون

در اين باره چاپ و منتشر شده است. وي در آخرين سفر خود به ايران تحقيقي داشت پيرامون آرمانها، انديشه و شيوه هاي ساختار اجتماعي ايران در بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و سپس آخرين اثر خود يعني كتاب: "بيش از اين دربارؤ ايران دروغ نگوييم" را منتشر ساخت؛ حضور دربارؤ تاثير انديشه ها و آرمان هاي امام خميني و همچنين دربارؤ چگونگي محتواي آخرين تاليفش با او به گفتگو نشست، آنچه مي خوانيم ماحصل و تنظيم شدؤ اين گفتگوست.

حضور: ضمن خوش آمدگويي و آرزوي موفقيت براي شما، بهتر است براي شروع گفتگو شمه اي از فعاليتهاي خود را بيان بفرمائيد.

نانگلي: بسم اللّه الرحمن الرحيم. من يك نويسنده هستم و اسلحؤ من قلم است. من براي بيداري مردم، مبارزه با ظلم و ايجاد صلح در آفريقا تلاش مي كنم. البته مبارزه من مرز نمي شناسد. من براي حقوق بشر مي جنگم. اميدوارم با كتابهايم دوستي و مودت را بين آفريقا و جمهوري اسلامي ايران توسعه داده و محكم سازم. در يكي از كتابهايم درباره تاريخ، دين و فرهنگ و انقلاب كبير ايران كه وابسته به پيامبري است، مردي بزرگ كه بنيانگذار اين انقلاب است يعني امام خميني نوشته ام.

حضور: كي و چگونه با انقلاب اسلامي ايران آشنا شديد؟

نانگلي: حدوداً 16 سال پيش در اروپا با امام خميني آشنا شدم.

حضور: آيا قبلاً ساكن اروپا

بوده ايد؟

نانگلي: من در انگلستان زندگي مي كردم و از طريق يك قطعه كاغذ كه به من داده شد، دريافتم كه مطالب درج شده در آن كاغذ، خطاب به تمام مردم مستضعف جهان

مي باشد كه بايد عليه ظلم قيام كنند و اين نوشته به امضاي امام خميني بود من در ابتدا تصور كردم كه اين نوشته، اثر يك متفكر افريقائي است. بهمين دليل بسيار كنجكاو شدم. اين پيامها يكي پس از ديگري باعث شد كه به نوفل لوشاتو در فرانسه بروم تا با ايشان آشنا شوم و اين اولين تجربه من بود. بدون آنكه عضو وابسته و معيني باشم، براي آشنائي با ايشان عزيمت كردم. من فقط به عنوان يك نويسنده به ديدار ايشان رفتم.

حضور: در نوفل لوشاتو موفق به ديدار با امام خميني شديد يا خير.

نانگلي: بله، من سعادت اينرا داشتم كه خدمت امام برسم و به سخنراني ايشان گوش فرا دهم.

حضور: شما را از انگلستان اخراج كرده اند با توجه به شرايط فرهنگي ـ اجتماعي انگلستان و تبليغاتي كه آنها مي كنند چگونگي را توضيح بفرمائيد.

نانگلي: موضوع اخراج من از انگلستان بدليل آن بود كه آنها تصور مي كردند كه وجود من موجبات ايجاد يك موقعيت نامناسب و جو ناراحت را فراهم مي آورد و شايد اين بدليل نوع فعاليت من بوده است. من در آنجا با مردم صحبت مي كردم و اعتقاد داشتم كه بايد براي افريقا كاري انجام داد. من اعتقاد داشتم كه افريقا بايد از نظر شرايط اقتصادي قويتر شود و چون اقتصاد انگلستان آنجا حاكم بود، بنظر من افريقا نمي بايست بيش از اين وابسته به اقتصاد بيرون باشد و بايد از نظر اقتصادي خود را قوي سازد. ما بايد آزادي خود را بدست آوريم حال آنكه اقتصاد افريقا صد در صد وابسته است. خوب طبيعتاً اين صحبتها و فعاليتها با برنامه آنها تعارض داشت و به من فرصت دادند كه خاك انگلستان را ترك كنم. من هنوز اعتقاد دارم كه كمك كردن به اقتصاد افريقا بايد به عنوان يك "اصل" در نظر گرفته شود.

حضور: بعد از آشنايي با انقلاب ايران به كدام كشور سفر كرده ايد. نظر شما راجع به مردم اين كشورها بويژه مسلمين و همچنين تاثير انقلاب اسلامي در آنجا چيست؟

نانگلي: من به اغلب كشورهاي افريقا سفر كرده ام و همچنين بسياري از كشورهاي اروپا را ديده ام بطور كلي سعي من بر آن بوده است كه در توضيح و تشريح انقلاب اسلامي به مردم به خصوص مردم افريقا اين باشد كه انقلاب خط مختص مسلمانان نبوده و صرفاً خطاب به مسلمانان نيست. انقلاب فقط در جهت شيعي و سني ها نبوده و راه و روش انقلاب معطوف به همه نوع بشر است. بنابراين در اين سفرها سعي كردم كه اين موضوع را براي مردم بيان كنم. زيرا در افريقا مردم بسيار حساس هستند شايد بدليل آنكه همه ملت افريقا مسلمان نيستند. بهمين جهت بايد نسبت به احساسات مردم، بخصوص آنهائي كه مسلمان نيستند بيشتر توجه مي كردم.

حضور: دربارؤ فعاليتهاي گذشته خود و شيوه هاي مبارزاتي و دلايل موفقيتتان توضيح دهيد.

نانگلي: همانطور كه عرض كردم مبارزه من از طريق قلم و نوشتن است، و از طريق سخنراني هم اقدام كرده ام و با شركت در محافل جهاني در خصوص فعاليت هاي سياسي، بايد بگويم من بطور كلي در صحنه فعاليتهاي سياسي نبوده ام و سعي كرده ام كه هميشه از آن دوري كنم. زيرا موقعيت افريقا بگونه اي نبود كه بتوان فعاليت سياسي نمود يعني به آن حد نرسيده است. بيشتر فعاليت من معطوف به كارهاي فرهنگي بوده است.

حضور: آفريقا كشوري است پهناور و غني با آئين ها و

پاي بندي هاي فرهنگي به بوم و جغرافيايي خودش آيا بنظر شما فقط و تنها فعاليت هاي فرهنگي مي تواند شرايطي فراهم آورد، بخصوص در كشور شما اوگاندا كه تغييرات لازم در جهت مطلوب رخ دهد و يا شرايطي فراهم شود كه در معيارها به مفاهيمي كه شما در پاسخ قبل اشاره كرديد نزديك شويد؟

نانگلي: مشكل اساسي ما در افريقا اين است كه افريقا وارث فرهنگ هاي مختلف ديگر، بخصوص غرب بوده است و تحت تاثير فرهنگ غرب مي باشد. فرهنگي كه هيچگونه نمود اخلاقي نداشته و اصول اخلاقي در آن رعايت نمي شود. افريقا مورد چپاول اين فرهنگ قرار گرفته است. و همين مطلب، موضوع را پيچيده و درهم مي نمايد. افريقا مانند يك ماهي خارج از آب است.

حضور: همانطور كه مي دانيد تمام غرب و در راس آن امريكا عليه كشورهاي مظلوم و ستمديده

مي باشند و عليه آنها به مبارزه برخاسته اند. غرب بخصوص به رهبري امريكا براي رسيدن به اهداف خود از ابزار و ادوات زيادي براي اين مبارزه استفاده كرده است. خصوصاً از تبليغات، رسانه هاي گروهي، مطبوعات و حتي دستگاههاي جاسوسي. با اين دشمنان چگونه

مي توان مبارزه كرد؟

نانگلي: سوال دقيقي مطرح شد، متشكرم از شما كه تا اين درجه دقيق و باهوش هستيد و چنين سوالي كرديد. من آرزو دارم كه اين مطلب درك شود. بدبختانه رفتار بعضي ها نشان مي دهد كه اين مسائل را درك

نمي كنند. و اين همان چيزي است كه من تلاش مي كنم به آنها توضيح دهم. فشارها قوي تر از آن است كه ما احساس مي كنيم. پس بنابراين ما بايد منابع را شناسائي كنيم و دست بدست يكديگر دهيم و متحد شويم و نيروها را يكي كنيم. براي مثال، يكي از بزرگترين اسلحه ها ، همان چيزي كه شما به آن اشاره كرديد و غرب به آن توجه ندارد و آنها عليه ايران صحبت مي كنند و سعي بر آن دارند كه ايران را خراب كنند و دائماً با ايران مخالفت مي كنند. آنها ادعا مي كنند كه ايران تنها است و همه سعي مي كنند كه ايران را اينگونه نمايش دهند. بهمين دليل است كه ايران بايد حلقه را محكمتر كند و اسلحه بزرگتري انتخاب كند و از كشورهاي مظلوم ديگر در اين حلقه استفاده نمايد و با آنها متحد شود. اين كتاب كه من نوشته ام و غرب درباره اش مطلع است زيرا با مطالعه آن تشخيص مي دهد كه روح اسلامي رو به توسعه است.

حضور: بله حق با شماست، وحدت اصل است و بايد متحد شويم ولي وقتي اغلب كشورها تحت سرپرستي و مباشرت غرب

مي باشند، بنابراين ما چگونه

مي توانيم مردم را بيدار كنيم كه وحدت داشته باشند؟ با توجه به تبليغات، رسانه هاي گروهي متعلق به غرب چگونه اين كار را انجام دهيم و خصوصاً دولتهايي كه تبليغات سوء مي كنند؟

نانگلي: بله شما نمي توانيد تصور كنيد كه ادوات آنها چقدر عمده است و البته غرب تبليغ مي كند و اغلب تبليغش موثر است. بيشترين و قويترين روش تبليغش را از طريق تعليم و آموزش انجام مي دهد. اين كار را در افريقا از طريق مطبوعات،

رسانه هاي گروهي، تلويزيون، كتب و مجلات انجام مي دهند. اما اگر ما آگاه باشيم و اين ابزار و ادوات را بشناسيم،

مي توانيم اين كار را بهتر انجام دهيم. يعني باز هم از طريق همين تبليغات به مقابله بپردازيم. بنابراين ابتدا بايد نحوه تبليغات را مطالعه كنيم. ما بايد بدانيم كه دشمن پيغام خود را به هرحال مي رساند. پس ما بايد اينكار را به نحو بهتري انجام دهيم. ما

نمي توانيم در يك گوشه در تنهائي بنشينيم. بنابراين اغلب مردم افريقا تعجب كردند كه من كتابي درباره ايران نوشته ام و از من سوال مي كردند كه چرا اينكار را انجام

داده اي؟ مي گفتند "تو ايراني نيستي، درست است كه تو مسلماني ولي تو ايراني نيستي" اما كساني كه قبلاً كتابهاي مرا خوانده بودند به آنچه كه من نوشتم توجه نمودند و مستمع مطالب من شدند و كتاب را خواندند و اين نهايتاً براي من موفقيت بود. من مي توانم براي افريقا فرياد بزنم و موفقيت من در اين كتاب به همين جهت بوده است.

حضور: مبارزه فرهنگي و كار ساختار فكري و مهيا سازيتوده ها براي بيداري نيازمند امكانات و ابزارهاي فرهنگي و توسعه مراكز نشر و در اختيار داشتن صنعت چاپ و نشر و بررسي و مطالعات است، آيا در اين زمينه، امكان و يا وسيله و يا ابزاري داريد عموماً تاكنون در زمينه بيداري و هدايت هاي لازم براي آفريقا چند اثر تحقيقي، اجتماعي فرهنگي چاپ و منتشر كرده ايد؟

نانگلي: كتابها و مقالات زيادي نوشته ام. سالهاست در مطبوعات و محافل فرهنگي قلم زده ام، طرح و برنامه هاي جامعي هم براي ساختارهاي فرهنگي مهيا كرده ام.

حضور: چند بار به ايران آمده ايد چه قبل و چه بعد از انقلاب.

نانگلي: دوبار قبل از انقلاب

حضور: و چند بار بعد از انقلاب؟

نانگلي: چهار يا پنج بار

حضور: چه سالي قبل از انقلاب در ايران بوديد؟

نانگلي: اوايل سال 1970

حضور: نتيجه، قياس و تفاوتهايي كه از سفرهاي خود در قبل و بعد از انقلاب به ايران داشته ايد توضيحاتي بفرمائيد.

نانگلي: خيلي اساسي و روشن است مثل روز و شب. من فكر مي كنم و مي دانم كه انقلاب در خطر است. اين همان لحظه اي است كه بايد انقلابي كه توسط امام بنيان شده راهش هموارتر گردد. بنابراين دولت بايد كارهاي زيادي انجام دهد و مقامات بايد سعي كنند كه به مردم توضيح دهند. من متاسفم كه پيام امام و رسالت او هنوز بطور كامل به مردم جهان رسانده نشده و هنوز عده اي آن را درك نكرده اند و اين ترس وجود دارد كه به آزادي لطمه بخورد. بنابراين كارهاي زيادي بايد انجام شود. من اميدوارم كه روزي در ايران فرا برسد كه هيچكس داراي چنين احساس نباشد.

حضور: آنچه كه من مي خواهم در اينجا توضيح دهم اين است كه پيام، وسيله و مخاطب براي مردمي است كه ما به آنها اشاره كرديم.

قبل از انقلاب شما امام را

نمي شناختيد. همه قدرت ها در اختيار شاه بود و تحت حمايت امريكا و همينطور رسانه ها. و لذا امام هيچگونه ابزاري براي ارسال پيامش در اختيار نداشت ولي دو وسيله قوي داشت. يكي آنكه پيام را مي شناخت و دوم آنكه پيام قوي و الهي بود و او مردم را هممي شناخت و حالا ما در يك چنين شرايطي با غرب هستيم. آيا شما فكر مي كنيد به غير از پيام و مخاطب چه چيز ديگري مي تواند وجود داشته باشد؟ و چگونه مي توانيم بر روي مردم غرب اثر بگذاريم و آنها را تحت تاثير خود قرار دهيم؟

نانگلي: قبل از هر چيز، در ارتباطات

بين المللي بعضاً حكومت جمهوري اسلامي را جدي نمي گيرند پس بايد چيزي اتفاق بيافتد. همانطور كه آگاه هستيد تصويري كه از جمهوري اسلامي در خارج از ايران ساخته اند بسيار بد است. و من

نمي خواهم در اين باره با شما صحبت كنم و شما مي دانيد تصور خارج نسبت به ايران خوب نيست. ب نابراين ايران بايد دوستان اصيل خود را جدي بگيرد و روي آنها حساب كند، من به عنوان يك مسلمان و به عنوان يك دوست اين مطالب را مي گويم. ايران بايد توجه بيشتري به دوستان خود داشته باشد. زيرا كه در همه موارد خودش نمي تواند تبليغ كند. دوستان واقعي ايران هستند كه بايد از او دفاع كنند. مهم ترين و قويترين فكري كه در اين مملكت وجود دارد اين است كه ايران فقط به اقتصاد فكر

نمي كند. امّا انقلاب بدليل آهستگي در حركت هايش در خطر است و من به شما خواهم گفت كه منظور از اين مطلب چيست؟ و تاكيد بيشتر در جهت ايجاد روابط في مابين آلمان و فرانسه و ايران

مي باشد و شما گاه ملت هايي مانند افريقا را در نظر نمي آوريد. من اين را خود شاهد هستم كه اينجا بعضي ها درباره افريقاي جنوبي صحبت مي كنند. زيرا افريقاي جنوبي ثروتمند است. و در اينجا دوباره فرصتي پيش آمد كه موضوع را بيان كنم. ماندلا خيلي پير است. و بعد از ماندلا انگليسي ها امريكايي ها به بقيه افريقا حمله خواهند كرد و آنجا را خواهند گرفت.

حضور: تا آنجايي كه مسايل و موضوع كتاب بيش از اين دربارؤ ايران دروغ نگوئيم را خوانده ام به وسعت نظر و اطلاع شما نسبت به حقايق و روشنگري شما واقف هستم. شما از اطلاعات وسيع و از دركي قوي در حقايق برخوردار هستيد و اطلاعات تازه و نويني را ارائه كرده ايد و نشانؤ توانايي شما در احاطه به مسايل جاري جهان است.

نانگلي: خيلي ممنون

حضور: در مجموعه ارتباطات ما، منظور ارتباط مردم افريقا و ايران است. يك نوع فرزانگي و هوشمندي وجود دارد مصلحان، هنرمندان، رهبران، متفكران و روشنفكران عموماً درباره مشكلات جهان و مشكلات ومسائل كلي بشر فكر مي كنند و عموماً روش تفكرشان مانند شماست ولي نظام سرمايه داري با اين روش تفكر مخالف است آيا شما هم چنين احساسي داريد؟

نانگلي: البته تمام بدن من مبيّن همين مطلب است. (نانگلي به آثار شكنجه بر روي بدن خود اشاره مي كند)

حضور: چه برنامه هايي در ايران داريد؟

نانگلي: من تصور مي كنم پاسخ اين سوال را قبلا ً داده ام. اين را شما بايد بگوئيد. جواب صادقانه من اين است كه من درست نمي دانم، چون برنامه منظمي ارائه نشد بدون برنامه مرا دعوت كرده اند.قبل از اينكه خدمت مقام رهبري برسم، ديدگاه من منفي شده بود و بسيار بد بود. ولي بعد از ملاقات با رهبري مجدداً ديدگاه من تغيير كرد.

حضور: ما علاقه داريم مختصري درباره كتاب اخير شما تحت عنوان "بيش از اين درباره ايران دروغ نگوئيم" بدانيم. چند فصل دارد و شما در آن چه مطالبي را بيان

داشته ايد؟ زيرا اين كتاب هنوز ترجمه نشده است. درباره فصول و موضوعات آن توضيح بفرمائيد.

نانگلي: بله متوجه شدم. اين كتاب

حلقه هاي مختلفي را دربرمي گيرد. ايده و فكر اساسي كتاب اين است چگونه دوستان و دشمنان ايران عقايد مختلفي درباره جمهوري اسلامي ايران و اسلام دارند و اين دربرگيرنده همه مسلمين منظور شيعه ها و اهل سنت است و حتي فراتر از مسيحيان و آنهائي كه بي ايمان هستند و ما را باور ندارند و بقيه مردم جهان است. من در اين كتاب دست به كاري زدم كه به عنوان يك فرد افريقائي بتوانم در روابط بين المللي موثر بوده و كمك نمايم. حال بايد به اين نكته بپردازم كه چگونه اين فكر در ذهن من پديد آمد. دليل تفكر من در اين كتاب بدان جهت بود كه مطالب من در جوامع بين المللي درك و جذب شود و نحوه بهره وري از انقلاب شما اساس توضيح من است. انقلاب بخودي خود داراي جنبه هاي مختلف در جوامع بين المللي است و اثرات آن در جهان چه از نظر بعد جهاني و چه از نظر بعد بشري آن مطرح است. بنابراين من سعي كردم اين مطالب را به عنوان يك فرد افريقائي و يك فرد انقلابي بازگو كنم. و اساس كتاب بر اين بوده است. و به اين موضوع توجه داشتم و سعي كردم آن را بيان نمايم كه بشر نيازمند به زندگي و هستي است يعني انسان مي خواهد زندگي كند بهمين دليل به توده هاي اقتصادي اشاره كرده ام و چگونه مي توان از اقتصاد در كشورهاي افريقائي و ديگر دروازه هاي باز استفاده نمود و امتحان گرفت. چطور

مي توان از محصولات ايراني در افريقا استفاده كرد. منظورم بهبود تجارت است. من فكر مي كنم اين كار هم به نفع شماست و ديد ما اين است كه يكديگر را تعليم و آموزش دهيم. سنجش ديگري از كتاب درباره آن است كه ايران را تعريف كنم. يعني توضيحاتي درباره اينكه ايران چيست

داده ام. يعني درباره تاريخ و فرهنگ ايران و انقلابي كه صورت پذيرفته است و بالاخص درباره امام، امام خميني زيرا رسالت او، انقلاب او بخوبي درك و جذب نشده است و بسياري از مردم در اين باره به خطا رفته اند و في الواقع اين مطلب صرفاً بدليل تبليغاتي كه در اين زمينه انجام شده است مي باشد. بهمين دليل من در يك درگيري قرار گرفتم و از دخترم مرا دور كردند و مبارزه طلبي من شروع شد. ولي من به اين بهائي ندادم.

نمي دانم شايد من بيمارم. زيرا بسياري از مقامات رسمي از من سوال مي كنند كه چرا تو اينكار را انجام داده اي. آنها هرگز دليل اين كار را نخواهند فهميد. من اينكار را انجام دادم زيرا عاشق ايران هستم. شايد من در كتاب ديگري مجبور شدم بنويسم كه چرا اين كتاب را نوشتم. من ايران را دوست دارم و آنهم بدليل بي همتا بودن آن. من نسبت به ايران حساس هستم. شما با آنكه در آسيا هستيد ولي آسيائي نيستيد. با آنكه با قفقاز هم مرز هستيد ولي قفقازي نيستيد. شما با آنكه با عربها هم مرز مي باشيد ولي عرب هم نيستيد. شما كشور خودتان هستيد با ويژگيهاي مخصوص خودش و بدون تشابه با هيچ كشور ديگر. شما حتي مانند پاكستاني ها نيستيد. بهمين دليل من از ايران دفاع كردم زيرا ايران در ميان دشمنانش كه در اصل همسايه اش بود در محاصره قرار گرفت. من از ايران دفاع كردم خصوصاً در مقابل دشمني و خصومتي كه وجود داشت زيرا ايران در ميان اين خصومت و عداوت راهش را ادامه داد. آنها مي خواستند وانمود كنند كه آنچه در ايران انجام شده است، خوب نبوده و من مي خواستم نشان دهم كه چه كاري در ايران انجام پذيرفته است.من در خلال جنگ تحميلي اين موضوع را لمس كردم، زيرا خصم ايران همسايه اش بود و اين مطلب حقيقتاً براي من مشكل بود. زيرا كشور من درهم شكسته بود. در نظر بگيريد كه من حدود 25 سال است كه وابستگي به ايران داشته ام و شايد اين دليل حساسيت من به ايران است. ايران در صحنه به تنهائي و با قدرت با صدام حسين جنگيد. شما اين حساسيت را در نظر داشته باشيد. در حاليكه غرب سعي داشت كه از طريق صدام حسين، ايران را نابود كند و از بين ببرد. اينجاست كه شما بايد بسيار احتياط كنيد و هرگز با غربي ها طرح دوستي نريزيد. دوستان واقعي شما افريقائي ها هستند.

حضور: در قاره افريقا فضاي فكري درباره هنر و فرهنگ چگونه است. در خلال اين سالهاي اخير آيا تحت تاثير تفكر و انديشه هاي امام قرار گرفته است. خصوصاً از نظر فرهنگ و هنر؟

نانگلي: همانطور كه قبلاً اشاره كردم تاثير تفكر امام وراه او بسيار محدود بوده است. بخاطر آنكه همه رسانه هاي گروهي در افريقا تحت كنترل است و اين كنترل حتي مدارس و تلويزيون را دربر مي گيرد. من مي خواستم عكس سلمان رشدي را بخرم و بهمين دليل درخواست پول كردم و اميدوارم حالا درك كنيد كه چرا درخواست پول كردم، زيرا عكس او آزاد نبود و بايد از طريق مطبوعات و عكاسان آن را تهيه مي كردم و براي اين موضوع پول زيادي پرداختم. زيرا

مي خواستم عكس او را در كتاب چاپ كنم. در كتابم سعي كردم كه نشان دهم اين مرد متفكر (مقصود امام خميني) هر چه را دارد: عدل و انصاف، خوشبختي است و او داوطلب آزادي است. او مردي بسيار مشهور است. سعي كردم كه نشان دهم اين مرد بزرگ، عدل و انصاف و خوشبختي را براي مردم جستجو مي كند. بنابراين ايشان هرگز از متن اصلي كتاب دور نبوده اند. در بيشتر كتاب به اين مرد پر عظمت و باشكوه (زيبا) اشاره كرده ام هر چند كه براي من غير ممكن بود كه امام را تصوير كنم. حقيقتاً امام

فوق العاده بودند و من بسيار از ايشان آموختم. به خاطر ايشان بود كه اين كتاب را نوشتم. عظمت امام بود كه مرا تحت تاثير قرار داد. البته من بخاطر ايشان درگيريهائي و مشكلاتي با مقامات و مسئولين داشته ام. و گاهي مجبور مي شدم كه پروژه ام را متوقف سازم. حالا سفارت جمهوري اسلامي ايران در اينمورد شروع به تبليغ كرده است. ولي در اينكار موفق نبود و شايد طرحشان را درست پياده نكرده اند و تبليغ آنها اثرات منفي دربر داشته است. در كار تبليغات كار اصلي بر دوش مردم است. مردم هستند كه بايد پيامها را برسانند و آنها به هيچ عنوان با مردمي كه بتوانند آنها را در رساندن پيامشان كمك نمايند، مشورتي ننمودند. آنها به اين باورند كه صرفاً "حركت" كافي است در حاليكه اين چنين نيست و حركت به تنهائي كافي نيست. در بسياري از كشورها امام و انديشه هايش درك و جذب نشده و به خطا رفته است و امام را يك چهره انقلابي نمي بينند و آنها به خوبي با چهره او، روح او و اساساً با بينش او آشنا نشده اند و ما به اين مسائل در افريقا احتياج داريم. در زمينه تبليغات كار درستي انجام نشده است.

حضور: آقاي نانگلي همانطور كه من قبلاً گفتم دوستان من از مجله حضور تمايل دارند كه قسمتي از كتاب شما را در "مجله حضور" درج نمايند. بنابراين شما كدام بخش از كتاب خود را جهت اينكار توصيه

مي نمائيد كه ترجمه شود و براي خوانندگان حضور چاپ شود.

نانگلي: من نمي توانم اين مطلب را بگويم، زيرا من پدر بچه هستم (منظور خلق كتاب) و اين شما هستيد كه بايد تصميم بگيريد. اما آرزو و اشتياق من اين است كه پيام اصلي كتاب در مجله منتقل شود و آنچه كه من آرزو دارم اين است كه تعبير و تفسير من از زندگي امام در مجله درج گردد.

حضور: آيا اشخاص ديگري هم غير از شما در افريقا هستند كه درباره ايران و امام مطلبي نوشته باشند؟

نانگلي: نه بغير از كساني كه با من همكاري دارند. في الواقع من منظور شما را نمي فهمم، آيا منظورتان اين است كه كسي مثل من اين كار را انجام داده باشد؟ و اگر هم باشد من آنها را نمي شناسم. ممكن است باشند ولي من با آنها آشنائي ندارم و نمي شناسم. من خود را شايسته نمي دانم كه درباره مرد بزرگي چون ايشان صحبت كنم. من ظرفيت و گنجايش اين كار را ندارم كه درباره مردي با آن عظمت صحبتي كنم ولي به هر حال سعي خود را مي كنم . كوشش و جهد من بر آن بوده است كه ايشان را درك و جذب كنم و سپس درباره اش به سخن بپردازم. به عقيده من، شكوه و رفتار ايشان، تفكر و نحوه هدايت و رهبريش، ايستادگي و مقاومتش و قدرت هدايتش به عنوان يك رهبر يك "هديه" بوده است. شايد دنياي امروز اين مطلب را درنيابد و او را درك نكند ولي انشأ اللّه شايد روزي فرا برسد كه تفكر و انديشه وي، به عنوان يك "هديه اصلي" مورد قدرداني قرار گيرد. زمانيكه اين تبليغات سوء توسط مردم دنيا برطرف گردد.

بايد در نظر داشت كه اين يك حسن تصادف بوده است كه ايشان در گوشه اي از ايران يعني خمين متولد شد، همانطور كه ژنرال جورج واشنگتن در امريكا متولد شد و به عنوان يك آزاديخواه به مردم دنيا معرفي گرديد، يا چون ماتوسريانگ در چين كه چينيها را در جنگ با ژاپني ها كمك نمود و يا در هند چون ماهاتما گاندي كه سالها عليه ظلم و بيداد جنگيد و در راه آزادي مقاومت كرد. يا در افريقا همچون ماندلا، ماندلا 7 سال آزار و شكنجه ديد و 40 سال تمام مبارزه كرد. بنابراين او مرد هوشمندي بود. من اميدوارم كه در اين قطعه كاري كه انجام داده ام، گلي را در خاك افريقا بارور كرده باشم. من اينكار را به نشاندن شاخه گلي در خاك افريقا تشبيه مي كنم. اميدوارم با شكوفائي اين گل، هديه ام را به مردم افريقا تمام كرده باشم.

حضور: آقاي نانگلي از شما سوال مي كنند كه چند بار تحت شكنجه قرار گرفته ايد؟

نانگلي: بسيار، هم در اروپا و هم در افريقا.

حضور: چند سال داريد.

نانگلي: 40 سال.

حضور: از شركت شما در اين گفتگو متشكريم.

نانگلي: من هم متشكرم.

من با انتشار اين اثر توانستم دربارؤ آفريقا فرياد بزنم.

انقلاب شما در نهادش داراي يك جنبه جذبي در روابط بين المللي است.

من اين اثر را نگارش كردم، زيرا عاشق ايران هستم.

/ 1