«عقل و اعتقاد ديني» : نقد
دكتر محمد محمدرضايي چكيده
اين مقال بر آن است تا ترجمه يكي از كتابهاي مهم در حوزه دينپژوهي يعني عقل و اعتقاد ديني را مورد نقد و بررسي قرار دهد. اين كتاب توسط چهار تن از دين پژوهان مغرب زمين (مايكل پترسون و ديگران) به انگليسي نگارش يافته است. دو تن از محققان، يعني آقايان احمد (آرش) نراقي و ابراهيم سلطاني آن را از انگليسي به فارسي ترجمه كردهاند. ناقد اين ترجمه، پنج، صفحه از متن انگليسي را اجمالاً مورد بررسي قرار داده و پانزده خطا و اشتباه در آن مشاهده كرده است. اميد است كه اين نقد، تذ كاري براي دقت هر چه بيشتر مترجمان و اصلاح چاپهاي بعدي اين كتاب باشد. واژگان كليدي:
عقل و اعتقاد ديني، ترجمه، احمد نراقي و ابراهيم سلطاني، فلسفه دين. موضوع اين مقاله نقدِ ترجمة كتاب «عقل و اعتقاد ديني، درآمدي به فلسفه دين» تاليف چهارتن از دينپژوهان مغرب زمين يعني مايكل پترسون، استاد فلسفه دانشكده آزبري، ويليام هاسكر، استاد فلسفه دانشكده هانتينگتون، بروس رايشنباخ، استاد فلسفه دانشكده آلسبورگ، ديويد بازينجر، استاد فلسفه در دانشكده رابرتز وزلين، ميباشد كه آقايان احمد (آرش) نراقي و ابراهيم سلطاني، از انگليسي به فارسي ترجمه كردهاند و انتشارات طرح نو آن را به زيور طبع آراسته است. (كتابشناسي انگليسي) كتاب چنين است: Reason and Relgious Belief (An Introduction to the] [1991philosophy of religion), oxford university press, از آنجا كه اين كتاب در حوزة دينپژوهي ميتواند به عنوان درسنامهاي براي دانشجويان الهيات و فلسفه در دورة ليسانس و فوقليسانس و محصلان حوزههاي علميه، به كار آيد، اقتضا ميكرد كه مترجمان محترم، با دقت و تأمل بيشتري به ترجمه آن همت ميگماشتند، تا ترجمه مورد اعتماد هر چه بيشتر اساتيد و دانشجويان قرار بگيرد. به هر حال، مترجمان، ترجمهاي روان و خوشخوان از كتاب ارائه دادهاند. اما اگر با دقت و تدبير بيشتري عجين ميشد، بر اهميت آن افزوده ميگرديد. مؤلفان ميگويند: هدف از نگارش اين كتاب معرفي مقدماتيِ موضوعات فلسفه دين است. خط مشي اصليِ آن، اين است كه مسائل عمدة اين حوزه را استخراج كند و مورد بحث قرار دهد. آنان در ادامه ميگويند: ما تمام موضوعاتي كه معمولاً در كتابهاي فلسفه دين مطرح است، مورد بحث قرار دادهايم و در عين حال معدودي از موضوعات بحثانگيزي را هم كه مورد علاقه اهل فن است، مطرح كردهايم. اين كتاب، شامل پانزده فصل است كه مباحث آن عبارتند از: 1. تأمل در باب خدا2. تجربه ديني
3. ايمان و عقل
4. صفات خداوند
5. براهين خداشناسي
6. مسئله شر
7. شناخت خداوند بدون توسل به برهان
8. زبان دين
9. معجزات
10. حيات پس از مرگ
11. علم و دين
12. كثرتگرايي ديني
13. اخلاق ديني
14. فلسفه و آموزههاي الهيات
15. جستوجوي مدام خداوند و خطر كردن انسان. اميد آن است كه اين نوشتار نقد گونه، تذكاري باشد براي دقت هر چه بيشتر و اصلاح چاپهاي بعدي. در اين مقال قصد پرگويي نيست، بنابراين، چند صفحه از متن انگليسي يعني صفحات (4، 5، 6، 9، 11) را اجمالاً ارزيابي و نكاتي را در آن گوشزد ميكنيم. در اين ارزيابي، ابتدا جمله انگليسي و در مرتبه بعد ترجمه مترجمان محترم، سپس توضيح ناقد و در آخر ترجمه پيشنهادي خواهد آمد. . These shortcomings suggest that religion is1 (4notoriously difficult to define. (p. ترجمه مترجمان محترم: اين اشارات مجمل نشان ميدهند كه تعريف كردن دين دشوار است. (ص 19) توضيح: در اين عبارت، دو نكته وجود دارد كه مترجمان محترم به آن توجه نكردهاند: الف: مترجمان تعبيرshortcomings را به معناي اشارات مجمل معنا كردهاند كه درست نيست معناي اين واژه، نقص و عيب و قصور ميباشد. فرهنگ انگليسي آكسفورد اين واژه را چنين معنا كرده است: shortcomidg: a fault, eg in sb''s character, a plan or a defect. ؛a system fault به معناي اشتباه، خطا، غلط، عيب و نقص و defect به معناي نقص و عيب ميباشد. فرهنگ انگليسي - فارسي معاصر (محمدرضا باطني با دستياري فاطمه آذرمهر) نيز اين واژه را به معناي عيب، نقص، نقطهضعف معنا كرده است. معناي اشاره مجمل با معناي نقص و قصور تفاوت دارد. مجمل در برابر مفصل است. ممكن است تعريفي مجمل اما بدون نقص باشد. بنابراين ترجمه اين واژه به اشاره مجمل صحيح نيست. ب: مترجمان واژهnotoriously را در ترجمه فارسي منعكس نكردهاند. معناي آن مشهود و آشكار مخصوصاً به صفت بد، انگشت نما ميباشد. فرهنگ آكسفورد، اين واژه را مشهور به صفت يا عمل بد معنا كرده است: notorious: well - known for some bad quality or deed. فرهنگ انگليسي - فارسي معاصر، اين واژه را به بدنام، انگشتنما، معروف معنا كرده است. ترجمه پيشنهادي: اين اشكالها و نقصها نشان ميدهند كه تعريف كردن دين به طرز آشكاري (انگشتنما) دشوار است. (يا اين اشكالات حاكي از آن است كه تعريف كردن دين به غايت دشوار است) . Contemporary Anglo - American philosophers2 continue to be interested in issues surrounding classical theism, including nontraditional proposals for modifying it. The present study focuses primarily on the most significant issues related to classical theism, although at some points issues in other theistic religions and even nontheistic religions are given serious consideration. Much of our discourse in this book is drawn from historical Judeo - Christian beliefs about God, since those beliefs give shape to many past and present (9issues. (P.
ترجمه مترجمان محترم: فيلسوفان انگليسي - آمريكايي معاصر همچنان به مباحث خداشناسي توحيدي كلاسيك توجه دارند، اما در عين حال براي جرح و تعديل آن، راه حلهاي غيرسنتي پيشنهاد ميكنند. بيشتر بحثهاي ما در اين كتاب برگرفته از اعتقاداتِ تاريخي يهوديت و مسيحيت در باب خداوند است، چرا كه اين اعتقادات بسياري از مباحث گذشته و حال را شكل دادهاند. (ص 29) توضيح: مترجمان در ترجمه اين متن مرتكب دو خطا شدهاند: الف - مترجمان عبارتincluding nontraditiotnal proposals for modifying it. را به «اما در عين حال براي جرح و تعديل آن، راهحلهاي غير سنتي پيشنهاد ميكنند» ترجمه كردهاند، كه نادرست ميباشدincluding . به معناي «از جمله» ميباشد و نه «اما در اين حال». ترجمه صحيح آن چنين ميشود: «از جمله راهحلهاي غير سنتي براي جرح و تعديل آن». بنابراين چنين عبارتي يكي از مصاديق مباحث پيرامون خداشناسي توحيدي كلاسيك ميباشد و نه بيان مطلبي ديگر. همچنين تعبير «پيشنهاد ميكنند» در عبارت انگليسي وجود ندارد كه مترجمان آن را به فارسي ترجمه كردهاند. ب - مترجمان بين دو جمله اول و آخر، سه سطر را ترجمه نكردهاند و آن جمله عبارت است از: the present study focuses primarily on the most significant issues related to classical theism, although at some points issues in other theistic religions and even nontheistic religions are given serious consideration. ترجمه پيشنهادي: فيلسوفان انگليسي - آمريكايي معاصر همچنان به مباحث خداشناسي توحيدي كلاسيك از جمله راهحلهاي غيرسنتي براي جرح و تعديل آن، توجه دارند. بررسي كنوني در درجة اول (يا عمدتاً) بر مهمترين مسائل مربوط به خداشناسي توحيدي كلاسيك متمركز است، هر چند در بعضي از جاها، مسائلِ در اديان توحيدي ديگر و حتي اديان غيرتوحيدي، مورد توجه جدي قرار گرفته است. بيشتر بحث ما در اين كتاب برگرفته از اعتقادات تاريخي يهوديت و مسيحيت در باب خداوند است، چرا كه اين اعتقادات بسياري از مباحث گذشته و حال را شكل دادهاند. . While each of us may prefer a certain3 perspective, we must gain the ability to examine impartially both our own perspective and those opposing it. A kind of interested objectivity is what is needed, attempting both to be fair to various positions and to acknowledge when possible which one seems most reasonable among alternatives. It is in this spirit (11that this book has been written. (P.
ترجمه مترجمان محترم: عينيت مطلوب آن است كه فرد در عين بيطرفي نسبت به ديدگاههاي گوناگون، بتواند دريابد كه در ميان ديدگاهها رقيب كدام يك از همه معقولتر به نظر ميرسد. اين كتاب با چنين روحيهاي نگاشته شده است. (ص 31) توضيح: مترجمان سه نكته را در ترجمة اين متن مورد غفلت قرار دادهاند: الف - مترجمان عبارتA kind of interested objectivity را به «عينيت مطلوب آن است» ترجمه كردهاند كه صحيح نميباشد. اولاً: واژهobjectivity به نقل از فرهنگ انگليسي - فارسي معاصر دو معنا دارد: يكي به معناي عينيت و ديگري به معناي بيطرفي و بيغرضي و انصاف است. فرهنگ انگليسي آكسفورد نيز دو معنا برايobjective ذكر كرده است: . not in fluenced by Personal feelings or1objective: Fair ؛opinions . (philosophy) having existence2 real. ؛outside the mind يكي از معاني آن تحت تأثير احساسات و عقايد شخصي قرار نگرفتن و انصاف و بيطرفي و ديگري به معاني وجودي خارج از ذهن داشتن و يا واقعي است. مترجمان معنايي را براي اين واژه در اين جا برگزيدهاند كه مناسب متن نيست، بلكه معناي مناسب در اين جا بيطرفي و انصاف ميباشد، زيرا بحث متن در باب عينيت و ذهنيت نيست بلكه در باب بيطرفي و انصاف پژوهشگر ميباشد ثانياً: مترجمان تعبيرa kind of را ترجمه نكردهاند كه معناي آن «نوعي» يا «يك نوعي از» ميباشد بنابراين ترجمه صحيح عبارت انگليسي، «نوعي از انصاف و بيطرفي مطلوب» ميباشد و نه «عينيت مطلوب» ب - مترجمان محترم واژهacknowledge را به معناي «در يابد» معنا كردهاند، كه معناي درستي نيست، معناي صحيح آن «پذيرفتن و تصديق كردن» ميباشد. فرهنگ انگليسي ادونس لرنر آكسفور نيز اين واژه را به معناي پذيرفتن و قبول كردن و تصديق كردن معنا كرده است. بنابراين معناي عبارت چنين ميشود: پژوهشگر در عين حال كه نسبت به مواضع مختلف منصف است، [ولي] هنگامي كه يكي از آنها معقولتر به نظر رسيد، آن را بپذيرد يا تصديق كند. ترجمه پيشنهادي: نوعي از انصاف و بيطرفي مطلوب آن است كه فرد در عين بيطرفي نسبت به ديدگاههاي گوناگون، هنگامي كه از ميان ديدگاههاي رقيب يكي از آنها معقولتر به نظر رسيد، آن را بپذيرد. اين كتاب با چنين روحيهاي نگاشته شده است. . Now, in any given case, if we found a network of4 actions, emotions, and beliefs focusing on some Ultimate Reality, then our general definition would be satisfied to a sufficient degree and we would be justified in saying that we have an instance of religion. (5P.) ترجمه مترجمان محترم: به هر حال اگر ما با مجموعهاي از اعمال، عواطف و اعتقاداتِ معطوف به حقيقتغايي مواجه شديم كه به حد كافي با تعريف كلي ما سازگار بود، حق داريم بگوييم كه آن مجموعه، مصداقي از دين است. (ص 21) توضيح: مترجمان محترم در اين متن، سه نكته را ناديده گرفتهاند: الف - آنان واژهnetwork را به «مجموعه» معنا كردهاند كه صحيح نيست. معناي آن «شبكه» يعني «مجموعه پيچيده و در هم تنيده» است. ب - اين جمله يك جمله شرطي است كه از سؤال شرط و جزاي شرط تشكيل شده است كه معمولاً جزاي شرط را با يك ويرگول از سؤال شرط متمايز ميگردانند. مترجمان محترم بخشي از جزاي شرط را در سؤال شرط گنجاندهاند كه معناي واقعي را نميرساند. در اين جمله ازif تاultimate Reality سؤال شرط است و ازthen تا انتهاي جمله جزاي شرط است. از اين رو، معناي جمله چنين ميشود: اگر ما شبكهاي از اعمال، عواطف و اعتقادات معطوف به حقيقت غايي را بيابيم، (تا اين جا سؤال شرط) در آن صورت به حد كافي با تعريف كلي ما منطبق خواهد شد و ما حق داريم بگوييم كه مصداقي از دين داريم. و همچنين مترجمان محترم واژهand در ميان جزاي شرط كه رابط بين دو جزء آن است توجه نكردهاند كه اگر دقت كافي به خرج ميدادند، مرتكب اين خطا نميشدند. ج - مترجمان محترم تعبيرin any given case را به «به هر حال» ترجمه كردهاند. به هر حال ترجمهin any case است و چون در اين تعبير واژهgiven را داريم ترجمه آن «در هر مورد خاص» ميشود نه به هر حال. ترجمه پيشنهادي: در هر مورد خاص، اگر ما شبكهاي از اعمال، عواطف و اعتقادات معطوف به حقيقتغايي را بيابيم، در آن صورت به حد كافي با تعريف كلي ما منطبق خواهد شد و ما حق داريم بگوييم كه مصداقي از دين داريم. . It seems clear, though, that the numerous details5 of any religion are very muach an extension of how the fundamental beliefs about the Ultimate are interpreted (5and expressed in real life. (P.
ترجمه مترجمان محترم: البته اعتقادات اساسي هر دين درباره حقيقتغايي در متن زندگي واقعي مورد تعبير و تفسير قرار ميگيرند. واضح است كه جزئيات فراوان اديان به چگونگي اين تعبير و تفسير بستگي دارد. (ص 21) توضيح: مترجمان محترم در اين تعبيرvery much an extension of را در ترجمه خود منعكس نكردهاند. كه ترجمه آن «بسط بسيار زياد و گسترده» يا «در واقع بسطِ» ميباشد. ترجمه پيشنهادي: اما واضح به نظر ميرسد كه جزئيات فراوان هر دين در واقع بسط (يا بسط بسيار گسترده) اين نكته است كه چگونه اعتقادات اساسي در باب حقيقتغايي در [متن] زندگي واقعي تفسير يا اظهار ميشود. . A multitude of psychological, sociologocal, and6 historical factors that are not obvious to the untrained (5eye form the contours of every religion. (P.
ترجمه مترجمان محترم: در ميان عناصر مفوم هر دين، عوامل روانشناختي، جامعهشناختي و تاريخي بسياري وجود دارند كه به چشم افراد غير متخصص نميآيند. (ص 22) توضيح: مترجمان محترم به نظر ميرسد كه خبر جمله را ناديده گرفتهاند و به صورت بسيار كمرنگ در ترجمه ظاهر ساختهاند. خبر جملهform the contours of every religion ميباشد كه به معناي ساختن نماي و ظاهر هر ديني است. فرهنگ آكسفورد اين واژه را به معناي ظاهر و نماي بيروني معنا كرده است. Contour: the outline or outer edge of sth, representing its shap or form. ترجمه پيشنهادي: بسياري از عوامل تاريخي، جامعهشناختي و روانشناختي كه به چشم افراد غيرمتخصص نميآيند، نماي بيروني و يا ظاهر هر ديني را ميسازند. . One problem with restricting the study of7 religion to these disciplines is that they do not permit questions about the reasonableness and truth of (6religious beliefs to be fully considered. (P.
ترجمه مترجمان محترم: يكي از محدوديتهاي اين قبيل دينپژوهيها اين است كه بحث درباره معقوليت و صدق اعتقادات ديني را چندان مجاز نميدانند. (ص 23) توضيح: مترجمان محترم تعبيرone problem with restricting را «يكي از محدوديتهاي» معنا كردهاند كه صحيح نيست بلكه ترجمه صحيح آن «معضلي كه از محدوديت (يا محدود كردن) و انحصار» ميباشد. ترجمه پيشنهادي: معضلي كه از محدودكردن و انحصار دينپژوهي به اين علوم حاصل ميشود اين است كه آنها مجاز نميدانند كه، بحث در باب معقوليت و صدق اعتقادات ديني كاملاً مورد بررسي واقع گردد. . As the title of this text suggests, our present8 study is directed at beliefs. Beliefs, for our purposes, (5are simply statements that are taken as true. (P.
ترجمه مترجمان محترم: همانطور كه عنوان اين كتاب نشان ميدهد، بررسي كنوني ما ناظر به اعتقادات است. در بحث ما مقصود از «اعتقادات» گزارههايي است كه صادق تلقي ميشوند. (ص 20) توضيح: مترجمان محترم در اين متن واژهsimply را كه به معناي صرفاً و فقط ميباشد در ترجمه منعكس نكردهاند. ترجمه پيشنهادي: همانطور كه عنوان اين متن يا كتاب نشان ميدهد، بررسي كنوني ما ناظر به «اعتقادات» است در بحث ما مقصود از «اعتقادات» صرفاً گزارههايي است كه صادق تلقي ميشوند. . Unfortunately, the elder son is not a good9 enough farmer to accomplish this task, though he could have prerented the ruin of the farm if he had (260tried. (P.
ترجمه مترجمان محترم: متأسفانه پسر بزرگتر، كشاورز چندان خوبي نيست كه بتواند اين كار را به انجام برساند و حتي اگر ميكوشيد هم نميتوانست مانع ويراني مزرعه شود. (ص 473) توضيح: مترجمان قسمت آخر جمله انگليسي يعني اين عبارت: Though he Could have prevented the ruin of the form if he had tried. را به اين صورت «حتي اگر ميكوشيد هم نميتوانست مانع ويراني مزرعه شود» ترجمه كردهاند كه ترجمه صحيحي نيست و معناي درست آن، چنين است: هر چند كه اگر ميكوشيد، ميتوانست از ويراني مزرعه جلوگيري كند. چنين معنايي كاملاً برعكس ترجمه مترجمان است. ترجمه پيشنهادي: متأسفانه پسر بزرگتر، كشاورز چندان خوبي نيست كه بتواند اين كار را انجام دهد، حتي هر چند كه اگر ميكوشيد، ميتوانست از ويراني مزرعه جلوگيري كند. در پايان شايان ذكر است كه اشكال آخر برگرفته از نقد ترجمهاي است آقايان محمدعلي مبيني و محمد جعفري بر اين كتاب وارد كردهاند. آنان سيزده صفحه از متن اصلي نيمه دوم اين كتاب را مورد بررسي قرار دادهاند و 42 اشكال بر آن وارد ساختهاند كه ما براي نمونه و دوري از اطاله كلام يك اشكال آن را مطرح نمودهايم. اين نقد، گذري اجمالي بر ترجمه اين كتاب است. اميد آن است كه مترجمان محترم در چاپهاي بعدي حتماً به بازنگري اين ترجمه اقدام فرمايند. .1 عضو هيئتعلمي دانشگاه تهران.