آيت الله شيخ محمد باقر بيرجندي
ناصر الدين انصاري قمي
محقق حوزه علميه قم
اشاره:
يادآوري ميشود که برگزيدهاي از رساله الکبريت الاحمر في شرايط المنبر، از آثار شيخ محمد باقر بيرجندي با تصحيح آقاي دکتر محسن الويري در شمارههاي 29، 30، 31، 35 و 40 مجله مسجد به چاپ رسيده است.
مقدمه
قرن چهاردهم هجري، يكي از سدههاي پرافتخار و درخشان حيات اسلام است. در اين قرن شاهد شكوفايي درخت علم و دانش و باروري شجره طيبه دين، در سراسر ممالك اسلامي هستيم. كشور ما نيز در اين قرن، نظارهگر وجود عالمان بسيار و چهرههاي ماندگار در شهرهاي كوچك و بزرگ خويش بوده است. از جمله ايشان فقيه محدث رجالي، اديب شاعر متكلم، جامع معقول و منقول، علامه آيتالله شيخ ابوالحسن محمدباقر قائني بيرجندي است كه نام و آثار وي هماره جاودان خواهد ماند. اينك در اين مقال كوتاه، به شرحي گذرا از زندگاني سراسر تلاش و كوشش وي ميپردازيم و اندكي از آگاهي و تعهد و مسئوليت وي را باز مينمانيم.
خاندان
خانواده وي، بيت علم و فضيلت و خاستگاه علماي خدمتگزار دين بود. اجدادش همه - از طرف پدر و مادر - از علماي معروف به زهد و تقوا و دوري از ستمگران و سختگيري بر ايشان بودهاند [مرعشي، المسلسلات، ج 2، 7؛ واعظ، علماي معاصرين، 166].
پدرش مولا محمدحسن قائني، يكي از علماي مشهور منطقه بيرجند و استاد بسياري از عالمان پس از خويش بوده است.
نيايش مولا علي محمد شريف علوي فاطمي (د. 1149 هـ. ق) ملقب به اشرف الشرفاء و جد اعلايش علامه ملا محمدباقر، از شاگردان علامه مجلسي و گويا مجاز از وي و شيخ حر عاملي بوده است. وي كتابخانه عظيمي داشت، كه در فتنه تركمانها - در اواخر دولت صفوي - به آتش كشيده شد و بسياري از نفايس آن به يغما رفت و در هرات و بخارا به معرض فروش گذاشته شد، و شايد اجازه ملا محمدباقر، از علامه مجلسي و شيخ حر عاملي نيز در آن آتش سوزي از بين رفته باشد.
برادران علامه بيرجندي نيز از علما و دانشمندان بودهاند. برادر بزرگش آقا شيخ محمدابراهيم قائني، برادر ديگرش شيخ محمدتقي قائني اديب، فاضل و شاعر - متخلص به «شعله» - و برادر ديگرش حاج ملا محمدعلي است. مادر ايشان نيز از خانواده علم و فضيلت و دختر مولا محمدحسين عسكري قائني بوده است [مرعشي، ج 2، 7؛ واعظ، 166].
ولادت
معظم له، در ربيعالاول سال 1276 هـ. ق در روستاي «گازر» - از توابع قائن - در چنين خانواده اصيل و با سابقه علمي ديده به جهان گشود [تهراني، نقباء، ج 1، 204؛ امين، اعيان، ج 9، 181؛ رازي، گنجينه، ج 3، 265] و پس از طي دوران كودكي، ادبيات و علوم بلاغت را نزد والد بزرگوارش شيخ محمدحسن قائني فرا گرفت.
تحصيلات
مرحوم بيرجندي، 12 ساله بود (1288 هـ . ق) كه به سوي قائن حركت كرد و در مدرسه جعفريه ساكن شد. و نزد برادرش حاج ملا محمدعلي و اساتيد ديگر (همچون سيد ابوطالب قائني) ادبيات و معاني و بيان را تكميل نمود. در همين زمان واقعهاي رخ داد كه مسير زندگي علمي وي را دگرگون ساخت:
روزي مرحوم خانلرخان اعتصام الملك - كه براي تعديل ماليات قائنات و سيستان از طرف دولت مأمور شده بود - به مدرسه جعفريه رفت و از فضلا و طلاب مدرسه پرسشهايي نمود و جماعت فضلا از پاسخگويي عاجز شدند. در اين ميان تنها مرحوم شيخ محمدباقر - با كمي سن - از عهده جواب برآمد و پاسخهاي كافي و شافي داد كه نظر خانلرخان را به سوي خود جلب كرد و لذا ايشان را به مشهد مقدس اعزام نمود.
هجرت به مشهد مقدس
علامه بيرجندي در سن 14 سالگي (1290 هـ . ق) به مدرسه ميرزا جعفر رفت و در مدت چند سال، برخي از كتب فقهي و اصولي (معالم، قوانين و شرح لمعه) را نزد ميرزا هدايتالله مدرس ابهري و كتابهاي شيخ انصاري (رسائل و مكاسب) را نزد شاگردان شيخ فرا گرفت كه برخي از آنان عبارتند از:
حاج سيد عبدالصمد شوشتري؛ كه نزد شيخ انصاري از مطول تا آخرين كتابهاي فقهي و اصولي را تا واپسين روزهاي زندگي شيخ خوانده بود.
شيخ محمدتقي بجنوردي (د. 1314 هـ . ق)
شيخ علي يزدي (د. 1311 هـ . ق)
علامه سيد مرتضي يزدي قائني
حكمت و فلسفه را نزد ميرزا عليرضا مدرس سبزواري و علوم تجديد و قرائت را در محضر ملا علي مزيناني آموخت [مرعشي؛ رازي؛ واعظ].
وي در اين مدرسه در كمال اعزاز و احترام بود و حجره مرحوم شيخالرئيس قاجار را بدو داده بودند و به توصيه اعتصامالملك، ركنالدوله، فرمانرواي خراسان، و ميرزا سعيدخان، متولي آستان قدس، کمال احترام را بدو ميكردند [سعيدزاده، بزرگان قائن، 487].
استاد وي، ميرزا هدايتالله ابهري بارها گفته بود: من درس را تنها براي ايشان ميگويم، زيرا كه شيخ بهايي در عالم رؤيا سفارش او را به من فرموده است و گفت: او در آينده به مقاماتي عالي خواهد رسيد [مرعشي، ج 2، 8؛ رازي، ج 3، 266].
هجرت به نجف
شيخ محمدباقر بيرجندي در 20 سالگي (1296 هـ . ق) رخت سفر به تن كرد و آهنگ نجف نمود.
وي در حالي كه فاضلي كوشا و درس خوانده بود و در فقه، اصول، كلام، فلسفه و ادبيات دستي توانا داشت، در حلقه درس اساتيد نامآور نجف شركت جست و در فقه، اصول، درايه و رجال از محضر آنان استفادههاي فراواني برد.
اساتيد
استادان وي در نجف، عبارتند از آيات عظام:
ميرزا حبيبالله رشتي (د. 1312 هـ . ق)، صاحب بدايع الأفكار و شرح الشرايع
آخوند ملا محمدكاظم خراساني (د. 1329 هـ . ق)، صاحب كفايه الأصول و شرح التبصره
علامه شيخ هادي تهراني (د. 1321 هـ . ق)، صاحب محجة العلماء
فاضل ايرواني (د. 1306 هـ . ق)
حاج ميرزا حسين خليلي طهراني (د. 1326 هـ . ق)
هجرت به سامراء
با ورود آيتالله ميرزا شيرازي به سامراء 1293 هـ . ق، حوزه علميه پر عظمت و با شكوهي در آنجا تشكيل گرديد كه چشم روزگار، مانند آن را كمتر ديده بود. صدها استاد و شاگرد از بام تا شام به تدريس، تحصيل و تأليف و تصنيف اشتغال داشتند، و اين چيزي بود كه دل هر دانشور فرزانه را به سوي خود جلب ميكرد. از اين روي، اكثر درس آموختگان نجف، پس از چندي راه به سامراء ميسپردند تا از بركات وجودي ميرزاي شيرازي و شاگردان او بهره برند. مرحوم علامه شيخ محمدباقر بيرجندي در سال 1300 هـ . ق به سامراء رفت و ساليان چند در فقه و اصول از محضر فقيه فخر آفرين شيعه، حضرت ميرزاي شيرازي (د. 1312 هـ . ق)، بهرههاي فراواني برد، و همزمان در علم حديث و رجال از محضر محدث جليل، ميرزا حسين نوري (د. 1320 هـ . ق) - صاحب مستدرك - ، استفاده كرد و مورد توجه فراوان آن دو قرار گرفت. ميرزاي شيرازي كه استعداد او را در فقه ديد، بدو دستور داد كه در اين علم، كتاب بنويسد. و او به تأليف كتاب وثيقةالفقهاء و ايضاح الطريق مشغول شد. زماني كه جلد اول آن به پايان رسيد، تقديم محضر ميرزا نمود و ايشان پس از آنكه يكي دو ماه آن را مطالعه فرموده بود، او را تحسين كرد و با تأكيد و تكرار بدو گفت: «بنويس! بنويس!» [واعظ، 167].
مهاجرت به بيرجند
علامه شيخ محمدباقر بيرجندي، پس از رسيدن به مقام عالي اجتهاد و كسب اجازات متعدد اجتهادي و روايتي از اساتيدش در 30 سالگي (1305 هـ . ق) رهسپار حج بيتالله الحرام و مدينه منوره شد و پس از باز گشت از سفر حج، به سوي زادگاه خويش بازگشت و در آنجا رحل اقامت افكند. در بيرجند پس از ازدواج، به تأليف و تصنيف، تدريس علوم ديني و تربيت شاگردان، افتاء و پاسخگويي به پرسشهاي مردم، اقامه جمعه (كه آن را واجب تعييني ميدانست) و جماعت پرداخت. همچنين منزل او محل رفع دعاوي و خصومات مردم و قضاوت شرعي بود و به عنوان حاكم شرع به اجراي احكام دين (مانند: طلاق زناني كه شوهران آنها مفقود شده بودند) ميپرداخت، و البته در اواخر عمر شريفش از قضاوت دوري ميكرد.
مناظره با ملا ابراهيم حنفي
در روزهاي نخست ورود مرحوم علامه بيرجند به زادگاهش، روزي در مجلس امير عَلَم - حاكم بيرجند - بين معظم له و ملا ابراهيم حنفي - كه از افاضل علماي عامه و معروف به احاطه بر كلام و جَدَل بود - در مسائل امامت و مباحث ديگر، بحثي در گرفت و به پيروزي وي بر ملا ابراهيم بينجاميد. و اين واقعه سبب شهرت مرحوم علامه در اوساط علمي و نزد مردم شد. همه مردم منطقه قائن و بيرجند و مردمان افغانستان - از سني (حنفي) و شيعه - در مسائل مذهبي، بدو مراجعه ميكردند و او بر حسب هر يك از مذاهب فتوا صادر ميكرد و در خطابات رسمي از سوي علماي هرات و دولت افغانستان، از او به «مفتي الفريقين» تعبير ميشد [رازي، ج 3، 264؛ مرعشي، ج 2، 8].
وي عقيده داشت هر كس بايد براي روز جهاد، آماده باشد و واجب است فنون نظامي را فرا گيرد و لذا هر روز تفنگش را بر ميداشت و با گروهي از بزرگان و رؤساي شهر به صحرا ميرفتند تا تمرين تيراندازي بنمايند و فنون رزم را فرا گيرند. حتي به برخي از جوانان، از زكات و حقوق شرعي مالي ميپرداخت تا در تيراندازي استاد ماهر شوند و به گروهي ديگر آموزش دهند. همچنين دو نفر از كساني كه در تيراندازي كار با سلاح گرم مهارت داشتند استخدام كرده بود، كه خبر اين حركت و اقدام در چند شماره روزنامه «حبلالمتين» درج شد [مرعشي].
تدريس
او همه روزه به تدريس فقه و اصول ميپرداخت و از اين رهگذر، گروه بسياري از فضلاي قائن و بيرجند را در دامان خويش پروراند، كه برخي از ايشان عبارتند از:
آيتالله حاج شيخ محمدحسين آيتي بيرجند (1392 - 1310 هـ . ق)، صاحب بهارستان و مقامات معنوي
آيت الله شيخ جواد عارفي بيرجندي، كه هم اكنون نيز در قيد حيات است.
تأليفات
از آن مرد بزرگ، كتابهاي فراواني در رشتههاي مختلف علوم اسلامي چون: فقه، اصول، حديث، تفسير، تاريخ، كلام، رجال و درايه، قرائت و تجويد، شعر و ادب، بر جاي مانده كه شمار آنها به 62 اثر ميرسد و اكثر آنها به خط شريفش در كتابخانه مرحوم آيتالله العظمي نجفي مرعشي موجود است [حسيني، فهرست، نسخههاي خطي، ج 9، 204 ـ 190]. اين آثار عبارتند از:
الف) فقه
چنانكه گذشت آن فقيه بزرگوار از 26 سالگي، به امر ميرزاي شيرازي دست به تأليف فقهي وثيقة الفقهاء زد و مورد تشويق و تحسين ميرزا قرار گرفت. او به اندازهاي در فقه چيرهدست بود، كه به گفته فرزندش آيتالله شيخ محمدحسن آيتي؛ ايشان مىفرمود: «من ميتوانم مهمات مسائل - فقه از طهارت تا ديات - را با اشاره به فتاواي فقهاي بزرگ بدون مراجعه به كتابهاي فقهي از نو بنويسم». برخي از فتاواي فقهي ايشان عبارتند از:
وجوب عيني نماز جمعه در زمان غيبت - كه خود نيز آن را اقامه ميكرد - و وجوب جمع بين آن و نماز ظهر
وجوب بقاي بر تقليد از ميّت اعلم
جواز طلاق زني كه شوهرش غائب است.
عدم تفصيل بين زمين و ساختمان در ارث زوجه
فقر و عسر از موجبات فسخ نكاح است [مرعشي، ج 2، 11].
كتابهاي فقهي ايشان عبارتند از:
وثيقة الفقهاء: شرح بزرگ و استدلالي تبصرة المتعلمين علامه حلي است ، در دو جلد و تا پايان كتاب صوم. نسخه خطي آن در كتابخانه آيتالله مرعشي موجود است [تهراني، الذريعه، ج 25، 27].
العين الباصرة شرح التبصرة [تهراني، الذريعة، ج 15، 367]
الرسالة الفرضية: در مسئله «عول و تعصب» و ردّ بر عامه كه نسخه اصل آن در كتابخانه آيتالله مرعشي موجود است.
منجزات المريض: درباره اينكه منجزات از اصل تركه ميت، خارج ميشود.
مجمع المسائل
طلاق الحاكم زوجة الغائب
صلاة الجمعة: او قائل به وجوب عيني نماز جمعه و وجوب جمع بين آن و نماز ظهر بود.
نصح الاستغاثه في الملاعين الثلاثة: در اثبات حرمت مواد افيوني، شراب و حشيش است.
الرجعة في النكاح: نسخه اصل آن به شماره 3410 در كتابخانه آيتالله مرعشي محفوظ است.
جامع الفقه [تهراني، الذريعه، ج 5، 64]
حاشيه بر جامع عباسي
حاشيه بر رياض المسائل (زهر الرياض)
تزويج البكر: در اثبات اينكه هر يك از پدر و جد، ولايت استقلالي در تزويج باكره دارند.
ازاحةالربية في وجوب صلاة الجمعة في زمن الغيبة
الاعسار: درباره اينكه فقر مجوز فسخ نكاح است.
نسخه اصل آن به شماره 3410 در كتابخانه آيتالله مرعشي است.
ارث الزوجة و الحبوة
اجوبة المسائل الواردة من ماوراءالنهر
رساله در جهاد: نسخه خطي آن در كتابخانه آيتالله مرعشي است.
ب) اصول
1. ايضاح الطريق و فص العقيق: اين كتاب در محاكمه بين اصوليها و اخباريهاست و اينكه هر اصولي صحيح، اخباري است و هر اخباري صحيح، در عمل اصولي است. و مجتهد، در استنباط، هم به اصول و هم به اخبار نياز دارد. اين كتاب را بر ميرزاي شيرازي عرضه داشت و مورد پسند وي قرار گرفت. نسخه خطي آن به شماره 3418 در كتابخانه آيتالله مرعشي، موجود است. [تهراني، الذريعه، ج 2، 496]
2. حاشيه معالم الأصول
3. قطر الأمطار لمن أراد الاستنباط من كتب الأخبار
4. التحفة الغروية: تقريرات بحث اصولي استادش علامه شيخ هادي طهراني است.
5. شرح كتاب تهذيب الاصول علامه حلي: نسخه اصل آن در كتابخانه آيتالله مرعشي است.
ج) حديث
1. رسالة في فضيلة العلم و العلماء العالمين: نسخه خطي آن در كتابخانه آيتالله مرعشي است.
2. نظم حديث الكساء: اين كتاب در سال 1343 هـ . ق به چاپ رسيده است.
3. ترتيب أخبار التهذيب و الاستبصار، و الفقيه و الكافي: در اين كتاب، رواياتي را كه مشايخ ثلاثه در غير باب مناسب خود آورندهاند، به جاي خويش باز آورده است.
4. تصحيح وسائل الشيعة
د) تفسير
1. آيات الأحكام [تهراني، الذريعة، ج 1، 43]
نسخه خطي آن به شماره 3414 در كتابخانه آيتالله مرعشي موجود است.
تفسير القرآن الكريم (نا تمام)
هـ ) كلام و عقايد
اكفاء المكائد في اصلاح المفاسد: رد بر صوفيه و بويژه فرقه گنابادي و پاسخ به ملا سلطانعلي گنابادي است كه به چاپ نيز رسيده است [تهراني، الذريعه، ج 2، 280]
الرد علي الشيخية [تهراني، الذريعه، ج 10، 203]
صمصام مهدي: در ردّ خان ملاخان هروي (ملا شمس هراتي رضوي) است [تهراني، الذريعه، ج 15، 88].
لبّالخطاب في ردّ شبهاب اهل الكتاب (فارسي): نسخه اصل آن به شماره 3411 در كتابخانه آيتالله مرعشي است [تهراني، الذريعه، ج 18، 286].
رساله در ردّ بابيه و بهائيه: نسخه اصل آن در كتابخانه آيتالله مرعشي است.
نور المعرفة: در اصول دين است و نسخه آن به شماره 3406 در كتابخانه آيتالله مرعشي موجود ميباشد [تهراني، الذريعه، ج 24، 337].
فصل الخطاب: در اثبات نبوت خاصه از كتابهاي آسماني است.
بداية المعرفة: در اصول دين ميباشد و نسخه اصل آن به شماره 3414 در كتابخانه آيت الله مرعشي موجود است [تهراني، الذريعه، ج 3، 59].
و) تاريخ
1. بغية الطالب في من رأي الامام الغائب (فارسي): 1342 هـ . ق به چاپ رسيد [تهراني، الذريعه، ج 3، 133].
2. تذكرة الطالب: ترجمه عربي بغية الطالب است.
3. الدرّة البيضاء في تبدمن احوال اصحاب الكساء: نسخه خطي آن به شماره 3414 در كتابخانه آيتالله مرعشي موجود است و درباره شرح احوال پنج تن آل عبا و عربي ميباشد [الذريعه، ج 8 ، 92]
4. الكبريت الاحمر في شرائط المنبر: مكرراً در ايران و هند به چاپ رسيده و به فارسي است .
اين كتاب به زبان اردو نيز ترجمه شده و در سال 1343 هـ . ق در هند چاپ شده است و يكي از بهترين كتابها در موضوع آداب منبر به شمار ميرود [تهراني، الذريعه، ج 17، 260].
5. مفتاح الفردوس: در فضايل، مناقب، مقتل امام حسين ميباشد. به زبان فارسي و به چاپ نيز رسيده است [تهراني، الذريعه، ج 21، 338]
6. مكين الأساس في احوال مولينا ابي الفضل العباس (فارسي): در پايان كبريت احمر به چاپ رسيده است [تهراني، الذريعه، ج 22، 182].
7. وقايع الشهورد و الأعوام (فارسي): مكرر به چاپ رسيده است [تهراني، الذريعه، ج 25، 127].
ز) اجازات و رجال و درايه
1. الاجازة الوجيزة للدرة الفاخر العزيزة: اجازهاي است كه به آيتالله مرعشي در سال 1341 هـ . ق اعطا نموده است.
2. الدراية و الرجال (3جلد)
3. ذخيرة المعاد في الاجازة لأفلاذ الاكباد: اجازهاي است مفصل كه در 1344 هـ . ق تأليف كرده و به شماره 3418 در كتابخانه آيت الله مرعشي موجود است [تهراني، الذريعه، ج 10، 19]
4.رجال قائن: اين كتاب در سال 1385 هـ . ق، از سوي انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسيده است [تهراني، الذريعه، ج 10، 98]
5.الفوائد الرجاليه: نسخه خطي آن به شماره 1371 در كتابخانه آيتالله مرعشي موجود است.
6.الفوائد الطوسية و الدروس الرجالية: نسخه آن به شماره 3416 در كتابخانه مرعشي موجود است.
7.الفوائد الكاظمية (و جيزة المقال في علم الرجال): نسخه آن به شماره 3415 در كتابخانه مرعشي موجود است [تهراني، الذريعه، ج 25، 54].
8.الفوائد المكية
9.العوائد القروية في شرح الفوائد الغرية: اين كتاب در سه جلد و شرح رجال استادش آقا سيد ابوطالب قائني است و جلد اول و سوم آن به شماره 3407 و 3408 در كتابخانه مرعشي موجود ميباشد [تهراني، الذريعه، ج 16، 351؛ ج 15، 354].
ح) قرائت و تجويد
1. شرح نظم اللئالي (نوشته ميرزا ابوالقاسم قاري): نسخه آن به شماره 3410 در كتابخانه مرعشي موجود است.
2. القرائة و التجويد
ط) متفرقات
1. جنگ: نسخه آن به شماره 3412 در كتابخانه مرعشي موجود است.
2. سفينة القماس و مدينة الرياش: به شماره 3409 در كتابخانه مرعشي موجود است [تهراني، الذريعة، ج 12، 197].
3. الكشكول في مستطرفات المعقول و المنقول [تهراني، الذريعة، ج 18، 83]
ي) اخلاق و ادعيه و زيارات
1. الاخلاق (فارسي): نسخه آن به شماره 3414 در كتابخانه مرعشي موجود است.
2. الرسالة الرجبية (فارسي):
در تشويق به زيارت مشاهد مشرفه - بويژه - مرقد مطهر امام رضا (ع) - در ماه رجب و شرح زيارت رجبيه و جامعه صغيره ميباشد كه در سال 1349 هـ . ق به چاپ رسيده است [تهراني، الذريعه، ج 10، 161].
3. سير و سلوك
4. فاكهة الذاكرين: در ادعيه و زيارات است و در 373 صفحه در سال 1333 هـ . ق چاپ شده است [تهراني، الذريعه، ج 16، 97]
5. منجي المستجير (منجي المتحيّر) [تهراني، الذريعة، ج 23، 20]
ك) شعر و ادب
مرحوم علامه بيرجندي، علاوه بر مقام رفيعش در علوم اسلامي، اديب بلند پايهاي بود كه به عربي و فارسي شعر ميسرود و به «صافي» و «عاصي» تخلص ميكرد و ديوان شعرش قريب دو هزار بيت است. برخي از كتابهاي ادبي ايشان عبارتند از:
ارجوزة في النحو
ديوان اشعار: كه توسط فرزندش آيتالله شيخ محمدحسين آيتي ضيائي گردآوري شده است [تهراني، الذريعة، ج 9، 119].
يكي از اشعار وي اين است:
تا به كي هستي گرفتار خيال
تا به کي گويي صحيح او اعم
تا به كي اوراق را بر هم زني
تا به كي اين رنجهاي بي قياس
صوت است اين اي جناب مستطاب
جمله وهم است و خيال است و بدع
گر تو را معني از آن مقصود و لب
پس چرا آثار آن آثار زشت
با خيال غير حق اين اي فلان
گر كه چشم باطنت بيند عيان
آب اين سوزان تر است از نار آن
تا به كي مأنوس با اين قيل و قال
تا به كي اين حرفها بافي به هم
تا زاصل مثبت اندك دم زني
تا شود معلوم تو حال قياس
بي ثبات است همچو نقشي روي آب
جمله مكر است و مكيد است و خدع
گر تو را مقصود از آن كشف حجب
گند آن پر كرده هر بام و كنشت
ميرساند در جحيمت بي گمان
آب اين سوزان تر است از نار آن
آب اين سوزان تر است از نار آن
[حسيني، تراجم، ج 2، 604]
مشايخ اجازه
مرحوم علامه بيرجندي از بسياري از علماي شيعه اجازه روايت و اجتهاد اخذ كرده بود، كه برخي از ايشان عبارتند از آيات عظام:
محدث نوري، صاحب مستدرك الوسائل (د. 1320 هـ . ق)
شيخ جعفر شوشتري (د. 1303 هـ . ق)
شيخ هادي تهراني (د. 1321 هـ . ق)
شيخ محمد حسن مامقاني (د. 1323 هـ . ق)
شيخ فضلالله نوري (د. 1327 هـ . ق)
ميرزا محمدهاشم چهار سوقي اصفهاني (د. 1318 هـ . ق)
حاج ميرزا حسين خليلي (د. 1326 هـ . ق)
مولا محمد فاضل ايرواني (د. 1306 هـ . ق)
سيد اسماعيل صدر (د. 1337 هـ . ق)
خود نيز به بسياري از علماي شيعه اجازه روايت بخشيده بود، كه برخي از ايشان عبارتند از:
سيد علي مدد موسوي قائني، شيخ محمدعلي اردوبادي، حاج ملا علي واعظ خياباني، آيتالله مرعشي نجفي، آيتالله ابوالحسن مشكيني (صاحب حاشيه بر كفايه)، سيد علينقي نقوي لكهنوي، فرزندش آيتالله شيخ محمدحسين آيتي و سيد حسن آل طه يزدي
بازماندگان
از مرحوم آيتالله شيخ محمدباقر بيرجندي، بجز تأليفات پر ثمر بسيار، نسلي صالح و عالم و نامدار به جاي ماند كه تا كنون در شهر بيرجند منشأ خدمات بودهاند. از آن جمله فرزند بزرگوار ايشان، حضرت آيتالله حاج شيخ محمدحسين آيتي بيرجندي، جانشين پدر در تدريس و تأليف و خدمت به مسلمين بود. وي پس از خواندن ادبيات و سطوح در مشهد (نزد ملا عبدالجواد اديب نيشابوري) و اصفهان (در محضر حاج سيد علي نجف آبادي و حاج سيد محمد نجف آبادي و مير محمدصادق خاتون آبادي) به نجف اشرف رفت و در درسهاي فقه و اصول آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، آقا ضياءالدين عراقي، شيخ محمدكاظم شيرازي و ميرزاي اصطهباناتي شركت جست و به مقام اجتهاد نائل آمد و در 1343 هـ . ق به زادگاهش باز گشت و به اقامه جماعت، تدريس، تأليف، پرورش شاگردان و دستگيري درماندگان و نيازمندان پرداخت. وي در دوران اختناق رضاخاني، چراغ فروزان علم و دانش را روشن نگاه داشت و مجالس سوگواري و شعائر حسيني را احيا كرد و كتابهاي بسياري نگاشت، كه عبارتند از:
شرح كفاية الأصول
ديوان شعر امام حسين (ع)
در الفريد في ماروي عن البسط الشهيد
بهارستان در تاريخ و تراجم رجال قائنات و قهستان (چاپ تهران)
تذكره شعراي قهستان
ديوان درّ غلطان
فوائد العقول: در مسائل فقه و اصول
مقامات معنوي (چاپ تهران)
مقامات الأبرار: در پنج مجلد
درّ المنظوم في مقتل الامام المظلوم
فرزند او جناب آقاي حاج شيخ كاظم آيتي، از روحانيون بيرجند ميباشد و دامادهايش عبارتند از: برادر زادهاش مرحوم آيتالله حاج شيخ محمدحسين نابغ آيتي (شخصيت علمي بيرجند در زمان معاصر) و استاد فقيد مرحوم حجه الاسلام دكتر محمدابراهيم آيتي، نويسنده تاريخ اسلام، بررسي تاريخ عاشورا، گفتار ماه، تاريخ اندلس، و چند كتاب ديگر بودهاند.
وي در شب جمعه، پنجم ذيالقعده 1392 هـ . ق بدرود حيات گفت و در اغلب شهرهاي خراسان و حوزه علميه قم و حتي از سوي حكومت وقت در مسجد سلطاني مراسم بزرگداشت مقام علمياش برگزار گرديد [رازي، ج 3، 267؛ سعيدزاده، 377 - 367؛ تهراني، نقباء، ج 2، 890]. و حوزه قم در غم فقدانش، يك روز تعطيل شد.
همچنين فرزندان ديگر علامه بيرجندي؛ يعني شيخ محمد تقي و شيخ محمدحسن نيز از جمله فضلا بودهاند.
درگذشت
سرانجام آن مرد بزرگ، پس از عمري تلاش و كوشش در راه اعلاي كلمه حق، در شب جمعه 14 ذيحجةالحرام سال 1352 هـ .ق در 76 سالگي چشم از جهان فرو بست. پيكر او را در مدرسه معصوميه غسل دادند. و پس از تشييعي كم نظير، در مقبره مخصوص خويش به خاك سپردند. به دنبال اعلام خبر وفاتش، در بيشتر شهرهاي ايران مجالس يادبودي برگزار شد و حوزه علميه قم به سوگ نشست و آيتالله مرعشي در مدرسه فيضيه مجلس با شكوهي منعقد ساخت [مرعشي، ج 2، 11].
منابع:
امين عاملي، سيد محسن، اعيان الشيعة، بيروت، دارالتعارف، 10 جلد، 1402 هـ . ق
تهراني، آقا بزرگ، الذريعه الي تصانيف الشيعة، بيروت، دار الاضواء ، 26 جلد، 1402 هـ . ق
همو، نقباء البشر في قرن الرابع عشر، 4 جلد
حسيني اشكوري، سيد احمد، تراجم الرجال، قم، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشي، 2 جلد
همو، فهرست نسخههاي خطي كتابخانه آيتالله مرعشي نجفي، قم، 9 جلد
رازي، محمد شريف، گنجينه دانشمندان، تهران، انتشارات اسلاميه، 1352
سعيدزاده، سيد محسن، بزرگان قائن، قم، 1369
مدرس، ميرزا عبدالرحمن، تاريخ علماء خراسان، با تعليقات محمدباقر ساعدي خراساني
مرعشي نجفي، سيد محمود، المسلسلات في الاجازات، قم، انتشارات كتابخانه مرعشي، 2 جلد