بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مسجد ـ ش4، سال 1371 مسجد يا زمين? تکامل«قسمت اول»حضرت آيت الله مصباح يزدييکي از مباحث سودمند و سازنده اين است که بدانيم در مساجد چه برنامههايي بايد وجود داشته باشد، و مسجد چه رسالتهايي را بايد انجام دهد، و ائمه جماعت و مديران اين پايگاه الهي چه وظايفي دارند، با طرح و اجراي چه برنامههايي ميتواند در کار خود توفيق بيشتر يابند و از برکات مسجد بهتر بهرهمند شوند و در راه صلاح و اصلاح جامعه نقش مؤثرتري را ايفا کنند.در اين مقال، براي تبيين وظايف مديران مساجد ـ بويژه ائمه جماعت ـ از حديثي استفاده ميکنيم که شامل قسمتي از اين بحث بسيار ضروري است، و ما به نقل و شرح و توضيح آن در هفت بخش ميپردازيم:بخش اول، مصادر حديث:حديثي که نقل خواهد شد در کتابهاي زير روايت شده است:المحاسن، تأليف ابوجعفر احمد بن ابي عبدالله محمد بن خالد برقي، اين کتاب حديثي بسيار مهم و قديمي، با تحقيق و تصحيح مرحوم سيد جلال الدين محدث ارموي در سال 1370 هـ .ق براي نخستين بار در تهران چاپ شده است؛ قرب الاسناد، تأليف عبدالله بن جعفر حميري، که تا اوايل سد? چهارم ميزيسته و تاريخ وفات او به طور دقيق معلوم نيست. اين کتاب به دستور مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي در سال 1370 هـ ق در تهران بچاپ رسيد؛ من لا يحضره الفقيه، که يکي از کتب اربع? شيعه است و بهترين چاپ آن توسط کتابخان? صدوق در تهران در چهار جلد با تصحيح دانشمند گرانقدر حضرت آقاي علي اکبر غفاري انجام شده است. اين کتاب ترجم? فارسي چاپ شده هم دارد؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ؛ در اين کتاب شريف روايتي گرد آمده که شامل ثواب يا عقاب برخي از اعمال است. بهترين چاپ اين کتاب نيز به همت حضرت آقاي غفاري به فارسي ترجمه شده و در تهران به چاپ رسيده است؛ خصال، در اين کتاب پرارج روايات بر حسب شماره و به ترتيب جمعآوري شده، و بهترين چاپ آن همان است که توسط کتابخانه صدوق با تحقيق و تصحيح حضرت آقاي غفاري به ثمر رسيده و ترجم? فارسي اين اثر بسيار سودمند نيز در تهران چاپ شده است؛ أمالي يا مجالس، بسياري از علما و محدثان شيعه و سني براي شاگردان خود مجالسي داشتهاند که در هر مجلس چند روايت براي آنها ميخوانده و املاء ميکردند. آنگاه اين روايات را گرد ميآورند و أمالي يا مجالس ميناميدند. از جمله اين کتابها کتاب امالي ياد شده است که مشتمل بر نود و هفت مجلس است.اين چهار کتاب يعني:من لا يحضره الفقه، ثواب الاعمال، خصال و امالي از تأليفات شيخ بزرگوار محمد بن علي بن بابويه قمي (ت 381 هـ ق) است. مرقد اين عالم جليل در شهرري زيارتگاه مؤمنان و دانشمندان است که خدمات ارزنده وي را به مکتب تشيع پاس ميدارند و از روح بزرگ و پاک او مدد ميگيرند.تحف العقول، تأليف عالم و محدث جليل ابومحمد حسن بن علي بن حسين بن شعبه حرّاني از دانشمندان سد? 4 هـ ق است. در اين کتاب گرانقدر احاديث بسيار جالبي از رسول خدا (ص) و ائم? هدي (ع) به ترتيب نقل شده و از بهترين کتابهايي است که ميتواند در برنامهها و سخنرانيهاي معلمان و مربيان مورد استفاده قرار گيرد. اين کتاب بارها به صور گوناگون چاپ شده و ترجمه فارسي هم دارد؛ تهذيب الاحکام، از کتب اربع? شيعه است. چاپ اول آن در 2 جلد رحلي بزرگ در تهران، و چاپ دون آن در 10 جلد وزيري در نجف، و نسخه ديگر آن به انضمام شرح علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه در 16 جلد در قم چاپ و انتشار يافته است؛ نهايه، کتابي است فقهي. اما همانطور که محققان و اساتيد گفتهاند متن آن برگرفته از متن روايات است. اين کتاب مکرر در ايران و لبنان انتشار يافته و شايد بهترين چاپ آن همان باشد که با ترجم? فارسي به همت استاد محترم حضرت آقاي دانش پژوه در سال 1342 هـ ش توسط چاپخان? دانشگاه تهران منتشر شده است؛ امالي يا مجالسپ، اين کتاب و دو کتاب قبلي تأليف شيخ جليل و عالم رباني محمد بن حسن طوسي معروف به شيخ طوسي (ت 460 هـ ق) است. امالي شيخ طوسي در تهران در يک جلد، و در نجف در دو جلد چاپ شده است و همين کتاب است که همه يا بخشي از آن گاهي به فرزند شيخ طوسي منسوب است و به امالي ابن الشيخ تعبير ميشود. و از آنجا که ابن الشيخ ملقب به مفيد بوده، گاهي اين امالي يا امالي شيخ مفيد ـ که استاد استاد پدر او بوده ـ اشتباه ميشود. مثلاً روايت مورد بحث ما در کتاب مستدرک الوسائل نوري از امالي مفيد نقل شده که گويا مقصود شيخ مفيد نيست، بلکه همين ابن الشيخ است که او نيز مفيد لقب داشته است؛ فلاح المسائل، تأليف سيد ابن طاووس (ت 664 هـ ق) است. اين سيد بزرگوار افزون بر مقالات معنوي، به لحاظ تأليفات متعدد و ارزند? خود حق عظيمي بر شيعيان دارد و سخت مورد تکريم و تعظيم عموم دانشمندان است. کتاب فلاح المسائل در تهران و نجف چاپ و منتشر شده است؛ اعلام الدين في صفات المؤمنين، تأليف شيخ جليل حسن ابن ابي الحسن الديلمي، از دانشمندان سده 8 هـ ق است. اين کتاب و کتاب ديگر ايشان به نام ارشاد القلوب از کتابهاي بسيار نفيسي است که ميتواند احاديث آن همواره مورد استفاد? معلمان و مربيان درسهاي ديني باشد. کتاب اعلام الدين با تصحيح و تحقيق محققان موسسه آل البيت قم توسط همان مؤسسه چاپ شده است؛ ذکري الشيعه، از کتابهاي فقهي بسيار ارزند? شهيد اول رضوان الله تعالي عليه است. تاريخ شهادت اين شهيد راه تشيع را سال 786 هـ ق نوشتهاند. کتاب ذکري يک چاپ قديمي دارد و در انتظار چاپ جديد و ويراست? آن هستيم؛ بحارالانوار، از علامه مجلسي (ره) (ت 1111 هـ ق) است. حديث مورد بحث ما به نقل از کتابهاي ياد شد? قبلي در جلدهاي 75 و 81 و 83 همراه توضيحاتي آمده است؛ وافي، از فيض کاشاني (ره) (تـ 1 109 هـ ق) است. اين حديث در جلد پنجم چاپ جديد وافي به نقل از تهذيب شيخ طوسي و من لا يحضر الفقيه شيخ صدوق آمده است، وسائل الشيعه، تأليف شيخ حر عاملي (ره) (تـ 1104 هـ ق) است. اين حديث در جلد سوم چاپ بيست جلدي آن از برخي کتابهاي ياد شده قبلي منقول است، مستدرک الوسائل حاج ميرزا حسين نوري (ره) علميه (تـ 1320 هـ ق)، در جلد اول چاپ سه جلدي، و جلد سوم چاپ هيجده جلدي آن از برخي کتابهاي ياد شده قبلي نقل شده است؛جامع احاديث الشيعه، اين کتاب جامع روايات وسائل الشيعه و مستدرک الوسائل است و تا کنون 19 جلد آن چاپ شده است. حديث مورد بحث ما در کتاب صلاة آن از برخي کتابهاي ياد شده قبلي نقل شده است؛ لوامع صاحبقراني، شرح فارسي نيمي از کتاب من لا يحضر الفقيه، تأليف ملا محمد تقي مجلسي (ت 107 هـ ق)، پدر علامه مجلسي (ره) است حديث مورد بحث در اين کتاب ترجمه و شرح شده است. کتاب لوامع در دو جلد بزرگ چاپ شده است؛ روضة المتقين، شرح عربي تمام کتاب من لا يحضر الفقيه، تأليف ملا محمد تقي مجلسي (ره). اين کتاب در 14 جلد چاپ شده و شرح حديث مورد بحث در آن آمده است.بخش دوم، اين حديث را شش تن از معصومين نقل کردهاند:1ـ امام صادق (ع)، در قرب الاسناد چنين آمده است: حدّثني جعفر بن محمد عن أبيه قال: قال حسن بن علي (ع): «من ادمن ...».2ـ امام باقر (ع)، از عبارت فوق استفاده ميشود.3ـ امام حسين (ع)، در کتاب محاسن برقي چنين آمده است: عن عمير وضيع الحسن بن على(ع) قال: أتيت الحسين بن على(ع) فَقُلْتُ لَهُ حَدِّثنىِ عَن جَدِّكَ رَسُول اللهِ (ص)، قال: نعم، قال رسول الله (ص):«من ادمن ...».4ـ امام حسن(ع) با استفاده از عبارت قرب الاسناد عبارت تحف العقول: قال الحسن (ع): «من ادام...»، و نيز عبارت خصال شيخ صدوق: عن عمير بن مأمون قال: سمعت الحسن بن علي(ع) يقول سمعت رسول الله(ص) يقول: «من ادمن ...»5ـ اميرمؤمنان علي(ع)، در ثواب الاعمال شيخ صدوق، و يکي از دو روايت خصال شيخ صدوق و أمالي شيخ صدوق و تهذيب و أمالي و نهاي? شيخ طوسي و فلاح المسائل ابن الطاووس و ذکري شهيد اول از علي (ع) نقل شده است.6ـ رسول خدا (ص)، در کتاب خصال شيخ صدوق از امام حسن از رسول خدا، و در کتاب محاسن از امام حسين از رسول خدا، و در کتاب اعلام الدين ديلمي از علي(ع) از رسول خدا (ص) نقل شده است.مرحوم ملا محمد تقي مجلسي در شرح فقيه فارسي فرموده: به اسانيد موثق? قوي? کالصحيحه از بهترين جوانان اهل جنت امام حسن و امام حسين صلوات الله عليهما، و أصبغ بن نباته و غير ايشان منقول است که هميشه اميرالمؤمنين صلوات الله عليه ميفرمودند که: «هر که تردد کند ...» از اين عبارت برميآيد که امام حسن و امام حسين (ع) همين حديث را از اميرمؤمنان علي (ع) هم روايت کردهاند و الله العالم.در اينجا مناسب است روايتي را نقل کنيم و به اختصار توضيح دهيم: در کتاب اصول کافي کليني، از امام صادق (ع) روايت شده که فرمود: حَديثي حَديث أبي، و حَديث أبي حَديثُ جَدّي، و حَديث جَدِّي حَديثَ الْحُسَين، و حَديثُ الحسين حَديثَ الحَسَن، و حَديثُ الْحَسَنِ حَديثِ اَميرِالمؤمنينَ (ع) و حَديث اميرَالمؤمنينَ حديث حديث رسول الله (ص)، و حديث رسول الله قول الله عزوجل.بنابراين، هر چه امام صادق(ع) بفرمايد فرمود? امام باقر است، و هر چه امام باقر بفرمايد فرمود? امام سجاد است، و همينطور تا رسول خدا(ص) پس اگر اين حديث از امام حسن به طور استقلال و به طور نقل از پدرش و نقل از جدش و نيز از علي(ع) به طور مستقل و به گون? نقل از رسول خدا(ص) روايت شده است هيچ اشکالي پيش نميآيد.در روايت ديگري که نيز در اصول کافي آمده است، امام صادق (ع) فرمود: هر چه را از من بشنويد ميتوانيد از پدرم روايت کنيد، و هر چه را از پدرم بشنويد ميتوانيد از من روايت کنيد. آري، علوم اين خاندان يکسان و از يک منبع است. پس، آنچه را يکي از آنها يا چند نفر از آنها بفرمايد مانند اين است که همه فرموده باشند.بخش سوم، سند حديث:اين روايت چهار سند دارد:اول: سندي که در خصال و ثواب الاعمال و أمالي صدوق و تهذيب و نهايه و امالي طوسي و فلاح المسائل است: سعد بن عبدالله و محمد بن علي بن محبوب و محمد بن حسن صفّار. اين سه نفر از يعقوب يزيد از ابن ابي عمير، از ابراهيم بن عبدالحميد، از سعد بن طريف = سعد الاسکاف، از زياد بن عيسي، از ابي الجاورد= زياد بن منذر از اسبغ نباته از اميرمؤمنان علي (ع)تمام اين ده نفري که در سند اين روايت هستند مورد تأييد و اطمينانند.يادآوري: سعد بن طريف که همان سعد الاسکاف است، از حيث طبقه ميتواند از أصبغ بن نباته بدون واسطه روايت کند. و از اين رو، در برخي از مصادر مانند امالي شيخ صدوق و امالي شيخ طوسي سند روايت شامل زياد بن عيسي و ابوالجارود نيست و سعد بدون واسطه از اصبغ روايت کرده است. البته، احتمال اينکه اين دو نفر از سند سقط شده باشد نيز ضعيف نيست.يادآوري ديگر: زياد بن منذر و زياد بن عيسي و سعد بن طريف هر سه از امام باقر(ع) روايت ميکنند و در يک طبقه هستند. پس، هر کدام از اين سه نفر ميتوانند از يکديگر روايت کنند و ميتوانند از طبق? قبل از خود نيز روايت کنند.نتيجه اين بحث اينکه سند روايت خوب است و گويا به همين جهت شيخ صدوق که در فقيه سند را ذکر نکرده به طور جازم فرموده است: و کان اميرالمؤمنين (ع) يقول؛ ... فقهاي ما از اين قبيل تعبيرات شيخ استفاده ميکند که صدور روايت نزد شيخ صدوق قطعي و يا مورد وثوق و اطمينان بوده است.دوم: سندي که در خصال شيخ صدوق آمده: شيخ صدوق از ابراهيم بن محمد بن حمزه بن عماره الحافظ که از مشايخ او بوده و گويا از دانشمندان عامه است، از حسين بن عبدالله، از موسي بن مروان، از مروان بن معاويه، از سعد بن طريف، از عمير بن مأمون، از امام حسن (ع)از افرادي که در اين سند هستندفقط سعد بن طريف که نامش در سند قبلي نيز آمده بود شناخته شده است، و بقي? سند در رجال شيعه ناشناخته است. و عمير بن مأمون همان است که در سند سوم آمده و در آنجا از امام حسين(ع) روايت کرده است. بنابراين، ممکن است يکي از دو نام حسن و حسين در اين دو روايت تصحيف ديگري باشد، همانطور که ممکن است عمير هم از حضرت امام حسن (ع) و از حضرت امام حسين(ع) اين روايت را شنيده باشد.سوم: سندي است که در محاسن برقي ميبينيم: برقي از حسن بن الحسين (که شايد از مشايخ برقي باشد)، از يزيد بن هارون، از علاء بن راشد، از سعد بن طريف، از عمير بن مأمون، از امام حسين(ع)از افرادي که در اين سند ياد شدهاند نيز غير از سعد بن طريف، در کتابهاي رجال شيعه ناشناختهاند، تنها نام حسن بن الحسين در معجم رجال الحديث ياد شده و آمده است که احمد بن محمد بن خالد از او روايت ميکند، و آن روايت در جلد دوم تهذيب شيخ طوسي آمده است. بنابراين، سند دوم و سوم به اصطلاح علم حديث و در آيه ضعيف است و فقط ميتواند مؤيد سند اول و چهارم ـ که معتبر است ـ باشد.چهارم: سندي است که در قرب الاسناد آمده: حميري از هارون بن مسلم، از سعد بن صدقه، از امام صادق (ع).عبدالله بن جعفر حميري مؤلف قرب الاسناد از فقها و ثقات شيعه در سد? 3 و 4 هـ ق ميزيسته است.هارون به مسلم از اصحاب امام هادي و امام حسن عسکري عليهما السلام است، و شيخ نجاشي در رجال خود او را ثقه دانسته است. کتاب سعد بن صدقه از او روايت شده است.سعده بن صدقه از اصحاب امام صادق و امام کاظم عليهما السلام بوده و از ثقات شيعه است. امّا مسعده بن صدقه ـ که گفته شده از عامه است ـ از اصحاب امام باقر(ع) است، و بنابر آنچه در معجم رجال الحديث آمده اين دو نفر در برخي از کتابهاي رجال با هم خلط و اشتباه شدهاند. بنابراين، سند چهارم مانند سند اول معتبر است و در اصطلاح علم حديث و درايه، اين سند چون تعداد افرادش از تعداد افراد سند اول کمتر است عالي السند خوانده ميشود، و کتاب حميري که شامل اين قبيل روايات است به همين جهت قرب الاسناد ناميده شده است. پي نوشتها:?. پايان ص 12.?. پايان ص 13.?. پايان ص 14.?. پايان ص 15.8. ص48، محدث ارموي.. ص33، سنگي.. ج1، ص237، مکتبة الصدوق.. ص46، مکتبة الصدوق.. ص410، مکتبة الصدوق. . ص234، سنگي.. ص235، مکتبة الصدوق.. ج3، ص248، 10 جلدي.. ج3، ص119، دانشگاه تهران.. ج2، ص46، نجف.. ص86، نجف؛ ص90، تهران.. ص365، قم.. ص ندارد، سنگي.. ج75، ص108؛ ج80، ص351؛ ج81، ص2 و3.. ج5، ص511، اصفهان.. ج3، ص480، 20جلدي.. ج1، ص226 قديم؛ ج3، ص357، جديد، 18جلدي.. ج2، ص145، رحلي.. کتاب الصلاه، ص84.. ج2، ص104.. ج1، ص53، آخوندي.. ج1، ص52، همان.. معجم رجال الحديث، ج1، ص105؛ ج3، ص215؛ ج7، ص312؛ 325؛ ج8، ص47؛ 68؛ ج20، ص175 - 176.. معجم رجال الحديث، ج2، ص602.. قرب الاسناد، مرحوم آيتالله العظمي بروجردي.. رجال نجاشي، ص438، جامع? مدرسين قم.. معجم رجال الحديث، ج19، ص281.