سید احمد حسینی زنجانی دوسرانی، شمع سحر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سید احمد حسینی زنجانی دوسرانی، شمع سحر - نسخه متنی

مجید محبوبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حسيني زنجاني ، سيّد احمد

( شمع سحر )

مجيد محبوبي

خاندان دوسراني

اجداد شريف مرحوم آيت اللّه سيد احمد زنجاني در قصبه‏اي به نام «تَرْکْ» از توابع شهرستان «ميانه» (آذربايجان شرقي) مي‏زيسته‏اند. از محل سکناي ايشان (بنا به اظهارات فرزندان) قبل از آنجا اطلاعي در دست نيست. مدتها بعد، از آن قصبه، به دهي به نام «مُشَمْپا» و از آنجا به روستايي به نام «باغ» و سپس به دهي ديگر در مجاورت آن به نام «دوسران» مهاجرت مي‏کنند. پدر آن مرحوم که زاده اين روستا بوده در حدود سال 1288که تقريبا سي سال داشته است به «زنجان» مسافرت کرده، در آنجا سکني گزيد و در همان شهر در سال 1343درگذشت.(1 )

والد آن مرحوم

پدر آن مرحوم سيد « عنايت اللّه» بن « مهرعلي» بن « امام قلي» بن « اجاق قلي » « دوسراني» از روحانيون فعال و از شاگردان « آخوند ملاقربانعلي زنجاني» ( م ) 1328و از شاهدان عادل محکمه ايشان بود؛ وي از نظر تقوي و ملکات نفساني از افراد بسيار کم نظير بوده، در حسن نيت و تقيد به جهت شرع بسيار ممتاز بوده است.(2 )

ولادت

سال ولادت حضرت ايشان 1308ه.ق در شهر زنجان بوده است. خودشان در اين زمينه مي‏فرمايند :

« حقير تولدم در زنجان روز چهارم صفر سنة 1308اتفاق افتاده (است)».(3 )

تحصيلات

حضرت آيت اللّه سيد احمد زنجاني دوره مقدماتي و سطوح را در زادگاه خودشان به پايان برده، بعد از مدتي تدريس در مدرسه شاهي، براي ادامه تحصيل و تکميل مباني علمي و استفاده از مرحوم آيت اللّه حائري در سال 1346قمري مهاجرت به قم و سرانجام به حکم استخاره‏اي که نموده بودند، عزم رحيلش مبدل به اقامت ابدي شد. آن مرحوم در اين باره مي‏فرمايد :

« حقير در بدو تشرقم به قم که در سنه هزار و سيصد و چهل و شش (بود)، قصد اقامت دائمي را نداشتم و مخصوصا قيام حوزه قم را بسته به وجود مرحوم آيت اللّه حائري(مي‏دانستم) و خيال مي‏کردم که بعد از وي بقاء و استمراري (نخواهد بود ) ، بالاخص که در آن اوان باد مخالفت نيز وزيدن گرفته( و) گلهاي اين گلشن را از شاخه‏ها پراکنده مي‏نمود، اين بود که بنايي بر اقامت دائمي در قم نداشتم، ولي به حکم استخاره‏اي (که) آيه شريفه (اقيموا الدين و لا تتفرقوا) آمد، حقير اطمينان بر استقرار اين حوزه شريفه پيدا کرده قصد اقامت موقتي خود را (تبديل) به مجاورت دائمي کردم. باري قريب ده سال زمان حيات مرحوم حائري را درک کرده از مجالس بحث وي استفاده نمودم.»(4 )

فعاليت‏هاي اجتماعي در زنجان

معظم له به هنگام اقامتشان در زنجان، علاوه بر اينکه از مبرزين فضلاء زنجان بوده و از مدرسين مهم سطوح در اين شهر به شمار مي‏رفتند، از نظر فعاليت‏هاي اجتماعي هم، شايد شخص منحصر به فرد اين شهر بودند، در غالب فعاليت‏هاي ديني مربوط به اهل علم و گاه مربوط به مسائل مهم شهر، سهم عهده داشتند. مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمد زنجاني ( م ) 1355که از بزرگان زنجان بودند، در مواقع ضروري با همکاري وي بازار را تعطيل مي‏نمود، بستن بازار و باز کردن آن در واقع در دست اين آقايان بود، هر چند که به حسب ظاهر در دست بعضي از رؤسا بازار قرار داشت، در سال 1344که ابن سعود، قبور ائمه طاهرين را در مدينه خراب کرد، مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا مهدي ميرزايي زنجاني که در رأس روحانيت زنجان قرار داشت و از فضلاء و مدرسين هم، مرحوم آيت اللّه زنجاني که رياست طلبه‏ها را داشت، اين دو به شهرستانهاي مختلف نامه نوشتند که روز هشتم شوال به عنوان ابراز انزجار از اين جنايت هولناک تعطيل رسمي شود. ايشان مي‏فرمود: من در روز هشتم شوال ( سال ديگر) در يکي از شهرهاي خارج ايران بودم، ديدم همه شهر تعطيل است، تعجب کردم و از علتش پرسيدم، گفتند: امروز هشتم شوال مطابق با روزي است که وهّابي‏ها دست به اين فاجعه عظيم زدند.(5 )

مدرسه سيد در زنجان که بزرگترين مدرسه اين شهر و خيلي معتبر بوده و موقوفات بسيار مفصلي داشت و مرحوم آيت اللّه زنجاني 25سال در آن به تحصيل و تدريس پرداخت، اداره اين مدرسه و تعيين طلاب آن به طور عمده با ايشان بود ( البته توليت آن مدرسه با مرحوم آيت اللّه ميرزا محمود امام جمعه بود) آن فقيد سعيد در سال ( 1344کتاب خيرالامور را در آنجا نوشت ) .

فعايت‏هاي ديگر در قم

آن سيد والاتبار « پس از رحلت آيت اللّه حائري(ره) به مرحوم آيت اللّه «حجّت » پيوسته و به واسطه کسالت آن مرحوم قسمتي از کارهاي ايشان را که از آنها جواب استفاتائات بوده به عهده گرفته و در موقع بيماري آن مرحوم رسما در سه موقع صبح و شب به جاي ايشان اقامه نماز جماعت نمود. تا سال 1390قمري که به واسطه کسالت درد پا و ضعف مزاج از آمدن به نماز خودداري و آن را به فرزند ارجمندش حاج آقا سيد موسي واگذار و خود معتکف در خانه شده و به تأليف و مطالعه پرداخته (است).»(6 )

همچنين «ايشان (که) در زنجان از مدرسين سطوح عاليه بود، تدريس اينگونه دروس را هم در قم نيز ادامه داد. اما زماني که از معظم له درخواست درس خارج شد ايشان تأليف را بر تدريس ترجيح داده و به نوشتن پرداخت.»(7 )

در کنار تأليفات در دو جلسه بحث مهم شرکت مي‏کرد: يکي جلسه‏اي که مؤسس آن مرحوم آيت اللّه العظمي صدر(م ) 1373و آيت اللّه زنجاني در آن شرکت فعال داشته و از ارکان آن به شمار مي‏رفت و غالبا جلسات در منزل ايشان تشکيل مي‏شد. در اين جلسه بر برخي از کتب فقهي مانند مجمع المسائل آيت اللّه حائري وسيلة النجاة، و عروة الوثقي حاشيه زده‏اند .

جلسه بحث دوم نيز جلسه‏اي بود که آن مرحوم و حضرت امام خميني (ره)دو رکن عمده آن محسوب مي‏شدند. ايشان در همان سال ورود به قم توسط مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا عبداللّه مجتهدي تبريزي (م ) 1366با حضرت امام آشنا شده و چنان با هم رفيق و صميمي گرديد که نظير آن کمتر ديده مي‏شود .

جلسه بحثي ديگر به مدت کوتاهي بين اين دو سيد بزرگوار(امام و آقا سيد احمد زنجاني) مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمد محقق(م ) 1388برگزار مي‏شد. و نيز جلسات مشترک مراجع در مورد تصميم‏گيري در امور مهم و کلي حوزه در منزل ايشان تشکيل مي‏شد . جلسه مهم علماء بزرگ قم در مورد حادثه 15خرداد در همين منزل برگزار شد.(8 )»

نماز جماعت فيضيّه

آن وقت‏ها که حضرت آيت اللّه آقاي زنجاني در مدرسه فيضيّه قم نماز جماعت اقامه مي‏فرمودند، نماز باشکوهي برپا مي‏شد و حضرت امام رحمةاللّه عليه در صف اول جماعت پشت سر آن مرحوم به نماز جماعت مي‏ايستادند و اگر موقعي آن مرحوم حضور نداشتند و يا دير مي‏آمدند حضرت امام به نماز مي‏ايستادند و آن مرحوم اگر مي‏آمدند به ايشان اقتداء مي‏کردند.» (9 )

خصوصيات اخلاقي‏(10 )

1- دوري از جاه و مقام: آن فقيه بزرگوار از هواي مال و جاه کاملا پاک بود. فرزند ايشان حضرت آيت اللّه حاج سيد موسي شبيري زنجاني مي‏فرمايند: در مدتي که من با ايشان بودم حس نکردم که يک قدم براي مقام بردارد و همين طور در مسائل مالي.(11 )

2- توکّل: آن مرحوم هيچ وقت غصّه آينده را نمي‏خورد و در کارها به خداوند اتکال مي‏کرد و با تمام وجود خويش به اين معني ايمان داشت. داستانهايي در اين زمينه نقل شده است که در اين مختصر نمي‏گنجد .

3- شکر: از ديگر خصوصيات ايشان مسأله شکر بود. هم شکر خالق، هم شکر مخلوق، اگر از کسي مختصر محبتي مي‏ديد، آن را از نظر دور نمي‏داشت و به جهت توقع نداشتن از اشخاص، روح شکرگذاري در وي پديد گشته بود، در مورد نعم الهي نيز به نحو عجيبي به آن نعمتهايي که معمولِ افراد از آن غافلند متوجه بوده و شکرگزاريها از آنها بود، از مرحوم آيت اللّه حاج شيخ مرتضي حائري( م ) 1406نقل شد که مي‏فرمود: آقاي زنجاني مرد کاملا صادق و درستي بود، شنيده‏ام که در وصيت نامه شکرهائي کرده است، اين شکرها همه‏اش راست بود و مصنوعي نبود بلکه از درون قلب ايشان برخاسته بود .

4- علاقمند و خيرخواه مردم: آن مرحوم نسبت به عموم، خيرخواه و به نوع مردم علاقمند بود و بدين جهت بود که تا حد امکان، افعال مؤمنين را حمل بر صحبت مي‏کرد و همين ويژگي سبب شده بود که در قضاء حوائج مؤمنين بسيار ساعي باشد، هر کار را اگر محذور شرعي نداشت، هر چند مشکل و سخت بود، متکفّل مي‏شد و از اينکه حاجت يک انسان گرفتار و دردمند را رفع نموده است خوشنود مي‏شد.(12 )

5- حل مشکلات مردم: آزادي از بند تعيّنات دنيوي و تشريفات ظاهري، به وي امکان مي‏داد که کارهاي بسيار مهم را به راحتي انجام دهد. نقل است شخصي که به تقوا معروف نبود از دنيا مي‏رود، نزد عده‏اي از علماء مي‏روند که بر جنازه او نماز بخوانند ولي آنها حاضر نمي‏شوند، پيش ايشان( آقا سيد احمد) مي‏آيند و ايشان بر آن ميت نماز مي‏گزارد و مي‏گويد: شرط نماز ميت عدالت متوفي نيست، بلکه مسلمان بودي وي کافي است، اين شخص هم، مسلمان بود و هر چند که مسلمان فاسقي بود .

6- شجاعت: از مرحوم آيت اللّه حاح شيخ مرتضي حائري حکايت شد که مرحوم آيت اللّه زنجاني را از نظر شجاعت خيلي عجيب مي‏دانست و مي‏فرمود: مطالبي را که هيچ کسي جرأت گفتن و انجام دادن آن را ندارد، ايشان به آن اقدام مي‏کند و از هيچ کس هم وحشت و باکي ندارد.(13 )

7- عبادت و تهجد: ايشان با چنان شوقي نماز شب مي‏خواند و دعاهاي آن را قرائت مي‏کرد که انسان را زير و رو مي‏نمود، و انسان مي‏فهميد که معاني عميق اين ادعيه در وي اثر کرده است. خواندن نماز شب را هم از دوران جواني خود شروع کرده بود.(14 )

8- اهميت به زيارت اهل قبور: به زيارت اهل قبور در بعد از ظهر پنجشنبه‏ها مقيد بود؛ آن هم در شرايط سخت و دشوار آن زمان .

9- تلاوت قرآن: بسيار قرآن مي‏خواند، البته نه به جاي کارهاي علمي و قضاء حوائج مردم، بلکه در وقتهاي کوتاه که معمولا تلف مي‏شود.(15 )

10- تنفر از خشک مقدس: با اين همه عبادت، از خشک مقدسي، بسيار متنفر بوده از اشخاص متظاهر به قدس و تقوي که همه چيز را در عبادات خلاصه مي‏کنند و فاقد جهات نفس بوده و اين را براي خود عنواني درست کرده و نسبت به حقوق اشخاص بي‏قيد هستند و از نظر تفکر، تفکري خيلي خرافي دارند، بسيار کراهت داشت.(16 )

11- حريت و بي آلايشي: از شواهد حريت و بي آلايشي ايشان مطالبي بود که خودشان مي‏فرمودند: در ابتداء طلبگي ما، چتر در بين طلاب مرسوم نبود، من گفتم که اين چه معني دارد که ما به خاطر امور موهوم، باران بخوريم، من چتر برداشتم و ديگران هم تبعيت کردند و اين رسم شکست، ايشان در مشهد در نماز مرحوم آيت اللّه ميلاني شرکت مي‏کرد، وقتي به ايشان عرض مي‏شود که مقدسين مشهد معمولا پشت سر فلان آقا نماز مي‏خوانند نه آقاي ميلاني، در پاسخ مي‏فرمايد: من از او جز تعريف مطلبي ديگر نشنيده‏ام، اما شنيده‏ام که کارهاي غير متعارف انجام مي‏دهد، مثلا نان را در خانه خودش مي‏پزد و اين قبيل امور و اين جور افراد غير متعارف به دلم نمي‏چسبد، آخر ما اهل اين زمانيم، بايد با مردم زندگي کنيم، دستور پيغمبر اکرم (ص)و ائمه طاهرين(ع ) اينگونه نيست، خلاصه من از اين فرد لذت نمي‏برم .

ويژگيهاي فقهي و علمي‏(17 )

1- احاطه فوق العاده به فقه و مباني فقهاء : مرحوم آيت اللّه زنجاني احاطه فوق العاده‏اي به فقه و مباني فقهاء داشت و مرحوم حضرت آيت اللّه العظمي حاج شيخ محمد علي اراکي از اين جهت بسيار ايشان به ديده اعجاب مي‏نگريست و مي‏فرمود: آقاي زنجاني يک شبه، تمام قسمت صلاة از يک کتاب فقهي را از حفظ حاشيه زد، شش جلد جواهر مانند انگشتر در دستهاي ايشان است که آن را به هر طرف بخواهد مي‏گرداند .

2- ذوق فقهي قوي: ذوق فقهي ايشان در اثر ممارست، خيلي قوي شده بود و بدين جهت، فقهي روشن و بي تکلف را واجد بود. روايات را بسيار صاف و عربي و بدون ابهاماتي که معمولا بر اثر ممارست ذهن با اصطلاحات علمي و دروس معمول حوزه پديد مي‏آيد، معني مي‏کرد، به گونه‏اي که دل انسان مي‏پذيرفت، با وجود اينکه خود کاملا مراحل درسي را طي کرده بود .

3- اعتقاد به علمي شدن فقه: ايشان بر اين اعتقاد بود که فقه بايد به گونه‏اي باشد ک قابل پياده شدن و عمل گشتن باشد. مثلا در مسأله عدالت که برخي از علماء تضيقات فراواني در اصل اين موضوع و در روش اثبات آن قايل بودند، مي‏فرمود: قوانين اسلام که قوانين خيالي نيست، احکام بسياري بر پايه عدالت تنظيم شده است، مانند امامت جماعت، ولايت، قضاوت، شهادت، افتاء و طلاق و امور ديگر که اساس مجتمع بر آن استوار است، لذا نبايد در اين مسأله آن تنگ نظريهي عده‏اي را پذيرفت. مسائل بسياري را که فقيه بايد به جهت ولايت، آنها را اعمال کند و فقهاء خودشان از نظر فقهي فتوي به جواز دهند ولي به جهاتي متصدي نمي‏شدند مانند طلاق زني که شوهرش مفقود شده يا از دادن نفقه و کِشوَة امتناع مي‏ورزد، ايشان که محذورات خارجي نداشت اين موارد را عهده‏دار مي‏شد و مي‏فرمود: اسلام که دين ناقص نيست، دين بايد جوابگوي اين احتياجات و مشکلات باشد. در ابتداء زماني که راديو اختراع شد، برخي از مقدسين از گوش دادن به آن خودداري مي‏کردند، ولي آن عالم متقي با اينکه در صف مقدسين بود پاي راديو مي‏نشست و مي‏فرمود: معني ندارد که اين وسيله اخباري حرام باشد زيرا اسلام يک دين جهاني است و بايد احکام آن به تمام مردم عالم ابلاغ شود، حرمت چنين وسيله خبررساني با جهاني بودن اسلام سازگار نيست .

4- پرهيز از تشقيق در جواب استفتاء: ايشان مي‏فرمود: در جواب استفتاء نبايد تشقيق شقوق کرد و گرنه سوال کننده در فهم مراد، گيج شده و نمي‏تواند جواب را بر مورد سؤال تطبيق کند، بلکه بايد بر طبق صورت متعارف در عرف مردم، پاسخ نوشت و عقيده داشت که بحثهائي را که متناسب با حوزه‏هاي علميه است و به جهت تقويت ذهن و فکر، مفيد مي‏باشد، نبايد با جواب استفتائي که مورد احتياج مردم است مخلوط کرد و خود ايشان نيز عملا اين دو را از هم جدا مي‏کرد، بدين جهت جواب مسائل فقهي را خيلي کوتاه و مختصر و قابل فهم مي‏نوشت .

وفات

حضرت آيت اللّه العظمي سيد احمد زنجاني سرانجام پس از 85سال عمر بابرکت و ساليان دراز، کوشش در راه دين و نشر فقه جعفري در قم ديده از جهان فرو بست. وفات آن انسان الهي در حدود چهار ساعت پس از نيمه شب شنبه 29ماه مبارک رمضان سال 1393مطابق با پنجم آبان ماه 1352به وقوع پيوست و حوزه‏هاي ديني و مجامع علمي را در سوگ نشاند، پيکر آن مرحوم پس از تشييعي با شکوه در جوار حضرت معصومه (س)به خاک سپرده شد. رحمة اللّه عليه رحمة واسعة (18 ).

اساتيد آن مرحوم در زنجان

1- مرحوم آيت اللّه حاج شيخ زين العابدين زنجاني( م :) 1348از شاگردان بسيار مبرز مرحوم آخوند خراساني ( م ) 1329آن مرحوم رسائل و چند سال خارج را در محضر ايشان تلمذ نمود .

2- مرحوم آيت اللّه ميرزا عبدالرحيم فقاهتي( م صفر :) 1365از شاگردان ميرزاي شيرازي ( م ) 1213و آخوند خراساني وي استاد مکاسب مرحوم آيت اللّه زنجاني بوده است .

3- مرحوم آيت اللّه آقا ميرزا ابراهيم فلکي حکمي زنجاني ( م رمضان :) 1351وي از شاگردان ميرزاي آشتياني در منقول و حکيم جلوه در معقول و فردي جامع بود، ولي به دليل تبحر خاصي که در رياضيات و علوم وابسته به آن داشت و برخي او را وحيد عصر در اين رشته‏ها مي‏دانستند، به آقا ميرزا ابراهيم رياضي اشتهار يافت. مرحوم آيت اللّه زنجاني کتاب قوانين و برخي از رشته‏هاي رياضي را نزد وي فرا گرفت .

4- مرحوم آيت اللّه آقا شيخ عبدالکريم خوئيني زنجاني( م :) 1317از شاگردان مرحوم آخوند و مؤلف خودآموز فارسي بر کفايه، وي استاد کفايه آن مرحوم بود .

5- عالم مجاهد آقا ميرزا احمد زنجاني: ( پدر حاج شيخ محمد آقا آيت الهي که از علماء محترم زنجان است) استاد فصول ايشان بوده است .

6- عالم رباني حاج سيد حسن زنجاني ( م 22رجب :) 1332استاد حکمت شرح منطومه سبزواري.(19 )

استاد ايشان در مشهد مقدس

مرحوم آيت اللّه حاج آقا محمد آقازاده ( م ) 1356فرزند آخوند خراساني، ايشان در سال 1339به مشهد مقدس مسافرت کرد و در جلسه درس مرحوم آقازاده حاضر شده، تقريرات درسشان را نيز به رشته تحرير در آورد.(20 )

اساتيد آن مرحوم در قم

1- مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا محمدصادق خاتون آبادي ( م ) 1349که علاوه بر جودت فهم، در بيان و تقرير مطالب، جزء افراد بسيار کم نظير بود .

2- مرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمدرضا نجفي اصفهاني معروف به مسجد شاهي ( م ) 1362 که از خانواده‏هاي مهم علمي اصفهان و نيز جامع معقول و منقول و رياضي و ادب و شعر بوده، مقام ادبي وي مورد پذيرش ادباء بزرگ عرب قرار گرفته بود .

3- مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالکريم حائري ( م 17ذيعقده ) 1355مؤسس حوزه علميه قم، حضرت آيت اللّه زنجاني زماني که در زنجات اقامت داشتند و شيخ عبدالکريم حائري در اراک به سر مي‏برد، ايشان را به عنوان مرجع تقليد معرفي کرد و بدين جهت عده زيادي از مردم زنجان مقلد مرحوم حاج شيخ شدند، مرحوم زنجاني از ابتداء مهاجرت به قم تا هنگام وفات آن مرحوم تقريبا به طور مرتب در درسشان شرکت کرده، تقريرات آن مرحوم را نيز نوشت.(21 )

فرزندان آن مرحوم

1- حضرت آيت اللّه العظمي حاج سيد موسي شبيري زنجاني مدظله( متولد 8رمضان ) 1346 پسر بزرگ ايشان که شديدا مورد علاقه و عنايت والد معظمشان بود. وي از اساتيد بزرگ حوزه علميه قم بود و سالهاست که به تدريس درس خارج مشغول است، شخصيتي متفکر در فقه و اصول و صاحب نظريات دقيق در اين دو رشته و رشته‏هاي وابسته خصوصا رجال و درايه. و از معدود افرادي است که در اين رشته‏ها تخصصي بسيار و تبحري فوق‏العاده دارند .

2- حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد جعفر شبيري دامت برکاته ( متولد صفر ) 1355که از رجال علمي بسيار صالح و با فضيلت و مخلص و فداکار و از ائمه جماعت طهران است و پس از انقلاب در پستهاي مهم قضائي به خدمت مشغول بوده است .

3- حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد ابراهيم شبيري ( متولد 28رمضان ) 1358وي علاوه بر فضيلت و کمال در حسن سيرت و خدمت به دين و ملت از افراد ممتاز بوده و اکنون علاوه بر تدريس از ائمه جماعات تهران مي‏باشد.(22 )

آثار و تأليفات

1- اربعين
2-افواه الرجال
3-ايضاح الاحوال في احکام الحالات الطارية علي الاموال
4- ايمان و رجعت
5-بين السيدين
6-تعليقه کتاب الفقه علي المذاهب الاربعه
7-الرد علي القصيمي
8-غيث الربيع في وجه البديع
9-فروق الاحکام
10-فروق اللغة
11-فهرست جامع الشتات
12-رساله قبله
13-مستثنيات الاحکام
14-شرح استدلالي کتاب مستثنيات الاحکام به نام مستنبتات الاعلام
15-مقدمه تفسير تبيان
16-مناسک حج
17-نصاب سه زبانه
18- الهدي الي الفرق بين الرجال و النساء
19-ملحقات کتاب تقويم الصلاه
20-جنگل مولي
21- فهرست اعلام
22-تذبيل مفتاح التفاسير
23-شرايط الاحکام
24-الکلامُ يَجُرّالکلام
25- رساله خيرالامور
26-سرگذشت يک رساله (23 ).

تجديد چاپ دو کتاب اخير توسط ميراث اسلامي ايران

1- رساله خيرالامور( به کوشش نويسنده محترم رسول جعفريان )

در قسمتهايي از مقدمه اين کتاب چنين مي‏خوانيم :

« ... رساله حاضر را بايد در شمار متون فکري جديدي دانست که عالمان حوزوي درباره برخورد با تمدن جديد نگاشته‏اند... مرحوم آيت اللّه حاج سيد احمد زنجاني... در رساله حاضر کوشيده است تا راه حلي براي اين نزاع ( سنت گرايي و تجددخواهي) بيابد . راه حل وي به پيروي از يک مثل معروف يعني خيرالامور اوسطها، آن بود تا راهي ميانه را در بين نوگرايان و سنت گرايان پيشنهاد کرد. آنها را به پرهيز از افراط و تفريط دعوت کند...(24 )»

2- سرگذشت يک ساله « برگي از تاريخ زنجان» ( به کوشش سيد محمد جواد شبيري )

همچنين در قسمتي از اين کتاب نيز مي‏خوانيم :

« اولين نگاشته ايشان سرگذشت يک ساله است. اين کتاب از زندگي عادي طلبگي در آن دوران حکايت مي‏کند و بسياري از وقايع ثبت شده در آن شخصي و خصوصي بوده و براي عموم چندان سودمند نيست... باري نگارنده - که خود از نواده آن مرحوم است - مدت زماني با اين کتاب همنشين شده، از آن بهره‏ها برده، در دفتري به مطالب سودمند آن اشاره نمود(25 )»

کتاب الکلام، يجرّالکلام


1- در منظر مرحوم آيت اللّه علامه آقا شيخ بزرگ طهراني

« الکلام يجر الکلام للحاج سيد احمد بن عنايةاللّه بن مهرعلي بن امام قلي بن اجاق قلي الحسين الزنجاني الدوسراني المعاصر، المولود في .1308فارسي، جمع في ما سمعه من التواريخ و الحکايات و الادبيات و الرجال و الحوادث المهمه و غير ذالک و بلغ الي ثلاث مجلّدات في هذه السنه ( ) 1363و قد شرع فيه قبل 1350و لما خرج منه مجلد راي فيه ما لا يرتضه و لذا غيره و مذبه في هذه المجلدات الثلاث و شرع فيها ثانيا في 1356.»(26 )


2- در منظر خود آن مرحوم

« بعد از حمد :




  • در آن مدت که ما را وقت خوش بود
    هزار و سيصد و پنجاه و هشت بود



  • هزار و سيصد و پنجاه و هشت بود
    هزار و سيصد و پنجاه و هشت بود



امالي مرحوم سيد مرتضي علم الهدي راهنماي نگارنده شد که رشته تاليفي در تحت عنوان ( الکلام يجرالکلام) به دست گيرم. چون در آنجا ديدم که از يک مطلب به مناسبتي به مطلب ديگر منتقل گرديده و از آن نيز به ديگري. از اينجا بنده خيال کردم که اگر رشته مطالب و فضايلي گوناگون به همين و تيره کشيده شود تا به هر جا که برسد چگونه مي‏شود؟ آيا به جايي منتهي مي‏شود يا نه؟ روي همين خيال قلم برداشتم و لکن سررشته نقطه حرکت را پيدا نمي‏کردم که از کجا شروع کنم. در اين انديشه بودم يک وقت ملتفت شدم که رشته به دستم آمده، داخل در حرکت شده‏ام :

« نطير عبور ما از شط، در گذرگاه سامرا...»(27 )


3- از منظري ديگر

هنوز از جمع آوري مطالب مربوط به اين مقال فراغت نيافته بودم که کتاب شريف الکلام، يجرالکلام به دستم رسيد. با خواندن مقدمه فوق، شيفته متن کتاب و لحن شيرين آن عالم بزرگوار شدم. بعد از مطالعه اکثرِ حکايات و تجربه‏هاي شيرين آن، حيفم آمد اين دو حکايت را به عنوان تبرّک در اينجا نياورم :


1- ترک عادت مشکل است

گر چه شکستن طلسم وحشت و عادت، کار آساني هم نيست، مثلا چائي و دخانيات که مردم نوعا معتاد به آن‏ها شده‏اند، با اينکه غالبا اعتراف به مضرّت هر يک از آنها دارند وليکن عادت مانع از اين است که ترک نمايند. يک نفر از اهل قم را نقل کردند که چاي صبح و عصرش هر دفعه يک سير بوده که از آن سه استکان چايي در مي‏آورد و مي‏خورد. يک نفر از اهل خمين را نقل کردند که با او شرط بسته بودند که از پنج سير چايي سه استکان در بياورد بخورد، او نيز همان طور کرده بود ولي بر جگر او آسيبي از آن رسيده بود که بعد از چند روز او را کشت.(28 )


2- ضرر ترياک

و در دخانيات هم، ترياک هم ضررش بيشتر است و هم اعتيادش شديدتر، چون ساير دخانيات را اشخاص با عزم مي‏توانند همت بر دفع آن گماشته، خود را از چنگال آن رها سازند، ولي ترياک اول کاري که مي‏کند عزم و همت را از دست صاحبش مي‏ربايد، بعد بر جان و مال و اخلاق و آداب او مي‏زند. مفصل اين مجمل با خط سياه درشت در صفحات رخسار جوانان معتاد نگاشته شده (29 ).

وصيّت نامه آن مرحوم

وصيّت نامه مرحوم آيت اللّه العظمي سيد احمد زنجاني هم مفصل است و هم شيرين. مثل همه آثار قلمي ايشان. ما به علت عدم گنجايش آن مفصل در اين مجمل، توجه خوانندگان محترم را به قسمتهايي از آن جلب مي‏کنيم :

« ... وصيت بر فرزندان عزيزم مي‏کنم ذکورا و اناثا بلاواسطه يا مع الواسطه ما تناسلوا و تعاقبوا، آنچه را که بزرگان بر ما وصيت کرده‏اند از تقوي و پرهيزگاري و توکل به خدا و قطع اميد از مزد دنيا .

... در زندگاني نيز هر چه بتوانيد شاد و آزاد باشيد تا روزگار به خوشي و راحتي بگذرانيد و الاّ با قيد موهامات خود را به بند انداخته، سلب آسايش از خود خواهيد کرد... سفارش ديگر من: در امر ازدواج سخت‏گير نباشيد، به سهولت دختر شوهر بدهيد . مهرش را سنگين نکنيد. از اين مراسم کمرشکن که عوام از مردم مرسوم کرده‏اند، دوري کنيد ...»


1- مجله نور علم؛ ص 114دوره سوم، شماره دوم .

2- همان، ص .114 - 113

3- علماي معاصرين، حاج ملاعلي واعظ خياباني تبريزي، ص .289

4- همان، ص 289و .290

5- مجله نور علم، ص 120شماره دوم، دوره سوم .

6- گنجينه دانشمندان، حاج شيخ محمد شريف رازي، ص .167 - 166

7- مجله نور علم، ص 117شماره دوم دوره سوم .

8- همان .

9- حاج آقا شيخ علي آل اسحاق استادزاده آن مرحوم .

10- مجله نور علم، ص 122شماره دوم، دوره سوم .

11- مصاحبه با آن بزرگوار .

12- نمونه‏اش در بند 5ذکر شده است .

13- مجله نور علم .

14- حضرت آيت اللّه شبيري زنجاني( آقا سيد موسي )

15
16-- موارد خصوصيات اخلاقي را حضرت آيت اللّه شبيري زنجاني به مجله نور علم فرموده‏اند .

17- مجله نور علم، ص - 117دوره سوم، شماره دوم .

18- همان، ص 113دوره سوم، شماره دوم .

19- همان، ص 115دوره سوم، شماره دوم .

20- همان، ص .116

21- همان، ص 116و .117

22- همان، ص 125و .126

23- همان صفحات 126آينه دانشوران ص 199سيد علي رضا ريحان يزدي گنجينه دانشمندان، محمد شريف علماي معاصرين ص 290 - 280ملاعلي واعظ خياباني تبريزي .

24- مقدمه کتاب خيرالامور، به کوشش رسول جعفريان .

25- مقدمه کتاب برگي از زنجان تاريخ، بر کوشش محمدجواد شبيري زنجاني .

26- الذريعه، شيخ آقا بزرگ طهراني، ص 112جلد .18

27- الکلام يجر الکلام، آقا سيد احمد زنجاني، جلد. ص 2و .3انتشارات حق بين، قم تاريخ چاپ 1368نوبت چاپ سوم .

28- الکلام - يجرالکلام، جلد اول، ص .7

29- الکلام - يجرالکلام، ج 1ص .15

خانواده آن مرحوم (مخصوصا دانشمند محترم آقا سيد جواد شبيري زنجاني که دو کتاب رساله خيرالامور و برگي از تاريخ زنجان را در اختيارمان گذاشتند .)

/ 1